سوال – فکر نمي کنيد براي انس با قرآن بايد نظام آموزش و پرورش ما عوض بشود؟
پاسخ - بله بايد نظام آموزش و پرورش عوض بشود. تا آنجا که من خبر دارم در پيش دبستاني ها اين شيوه خواندن بدون نوشتن را آغاز کرده اند. و بعد به مدرسه مي آيد. من کتاب هاي آنها را هم ديده ام و کتاب خوبي است. من به اساتيد دانشگاه هم پيشنهاد مي کنم که در درسي بنام متون که کتاب هاي متعددي هم براي آن نوشته شده است. به نظر من خوب است اساتيد محترم روي متون قرآن کار کنند. تاثير کارشان هم بيشتر است. ايشان در يک ترم يک جزء قرآن را به دانشجوها ياد مي داد و تفسير آن را هم ميگفت و بچه ها خوب مي فهميدند. اين يک حرکت نوراني خواهد بود.
سوال – شما گفتيد اگر قرآن را فارسي بخوانيم از آهنگ قرآن لذت نمي بريم. حالا ما معني آنرا بفهميمA بهتر است يا از آهنگ آن لذت ببريم ؟
پاسخ - گفتند: هندوانه مي خواهي يا خربزه ؟ گفت: هردوانه. هم از ترجمه ي قرآن و هم از آهنگ قرآن لذت ببريم. هرکسي سطحي از علميت را دارد. ممکن است کسي بگويد که من اصلا عربي بلد نيستم. توانش را هم ندارم و قرآن هم بلد نيستم که بخوانم، پس قرآن را کنار بگذارم. خير اين دوست عزيز ترجيحاً معني فارسي قرآن را بخواند. من اعجاز قرآن را گفتم که مبارزه طلبي کرده و گفته اگر مي توانيد سوره اي مثل اين بياوريد. اين اعجاز روي متن عربي قرآن است نه روي ترجمه ي فارسي آن. من مي خواستم با اين بحث، تنبلي را از آنهايي دور کنم که مي گويند خوب حالا ترجمه ي فارسي شده و ديگر نمي خواهد قرآن خواندن را يايد بگيريم. شما اين ترجمه را مي خواني که کسانيکه ايمان به غيب آوردند و نماز را بپا داشتند، يا ايها الذين امنوا يقيمون الصلاة... ، خوب شما خود کلام فصيح را از گوينده کلام بخواني بهتر است يا آنرا تفسير کني. ما حرفمان اين است که اگر کسي عربي بلد نيست ترجمه ي فارسي را بخواند ولي اين بهانه اي نشود که نروند قرآن ياد بگيرند و قرآن را به فارسي بخواند.
سوال – من وقتي مشکلي پيدا ميکنم مادرم مي گويد: پيش دعا نويس برو، نمي گويد: قرآن بخوان. من پيش دعا نويس رفتم ولي نتيجه اي نگرفتم ولي با انس با قرآن و با خواندن قرآن مشکلم را حل کردم. نمي دانم با مادرم چکار کنم ؟
پاسخ - البته ايشان نتيجه گرفته اند. ما با دعا مخالف نيستيم. دعا نويسي غير از دعاست. يک وقت يکي با دفتر و دستک مي خواهد مردم را سرکيسه کند و با بعضي از حرکتها مسائل منفي ايجاد کند، ما اين را قبول نداريم. ولي دعاهايي که انسان مي نويسد و همچنين حرزها درست است و بعضي از دعاهاي قرآن بايد همراه انسان باشد. فرق قرآن و دعا همين است که قرآن کلام ناطق است ولي دعا کلام صاعد است. قرآن کلام خداست ولي دعا کلام بشر است. بشري مثل پيامبر و امير المومنيني و انبياء. ما هم از قرآن استفاده مي کنيم و هم از دعا. خود اهل بيت گفته اند هر وقت براي شما مشکلي پيش آمد سراغ قرآن برويد. مادر عزيز بگذاريد که دخترتان با قرآن انس بگيرد.
سوال – الان در دنيا آپولو مي سازند و شما را به سمت خواندن يک کتاب که عربي است سوق مي دهيد. آيا خواندن قرآن اين قدر اهميت دارد ؟
پاسخ - من مي خواهم بدانم آنهايي که آپولو مي سازند، هم ديني دارند، مثلا مسيحي هستند، آيا آنها مردم را سوق نمي دهند به اينکه اِنجيل بخوانند ؟ يا تورات بخوانند ؟ همين کتابي راکه مي گوييم بخوانيد مي گويد: واعدوا مستطع بالقوه: شما بايد در مقابل دشمن قوت داشته باشيد. قوت در مقابل آپولو سازي دشمن، آپولو ساختن است. قوت در مقابل موشک سازي دشمن موشک سازي است. دليل انحطاط مسلمانان دوري از قرآن است. خدا مي فرمايد: ما آهن فرستاديم. آن زمان با آهن شمشير مي ساختند و با دشمن مقابله مي کردند. کسي به من گفت که ار ما قرآن و احکام را مطرح نکنيم چه اتفاقي در عالم ميافتد ؟ بايدي سراغ علوم فني و رياضي و صنايع برويم. گفتم: دهها علم در اينعالم داريم که اگر تمام دانشکده هاي آنرا ببندند به ظاهر اتفاقي نمي افتد تايخ جغرافيا علوم انساني. تاريخ دانان و شعرا اگر اعتصاب کنند مگر اتفاقي مي افتد؟ نه. ولي بشريت از دستيابي به اطلاعات جهان و گذشته اشعار ادبيات محروم ميشود. ما دو نوع علم داريم علوم انساني و علوم تجربي. سلاح سازي حيطه ي خودش را دارد. آقاي مهندس صبح قرآنش ار بخواند و بعد برود در کارخانه و هواپيما بسازد. اين ها با هم منافاتي ندارد. من بعنوان يک طلبه حيطه ي کارم فهم احاديث قرآني است و آنرا براي مردم مي گويم و آن آقا هم حيطه ي کارش ساختن سلاح است. نبايد اينها را با هم خلط کرد. دين براي پيشرفت امور مادي ماست. اگر به ما حمله شد ما ضد هوايي داشته باشيم و يا در صنايع غذاي غذاهاي سالم داشته باشيم. انسان مگر فقط جسم است. ما ميليون ها نفر مبتلا به افسردگي خود کم بيني و مشکلات اخلاقي داريم. يک انسان غير سالم در هيروشيما بمب مي ريزد و اگر سالم باشد اينکار را نمي کند. يک انسان غير اخلاقي در حلبچه هزاران انسان را شيميايي ميکند. اگر اخلاق بداند مي داند که استفاده ي اين صلاح در ميدان نبرد نيست. يعني عدم آشنايي با اين قرآن و با کتاب ديني و اخلاق باعث ميشود که بمب شيميايي بر سر مردم ريخته شود. اگر کسي بداند که بايد مال حلال بخورد و مال مردم را نبايد بخوري ديگر انسان نمي کشد. اگر کسي اخلاق قرآني داشته باشد تهمت نمي زند و بخاطر يک تهمت جنگ و درگيري ميشود و سلاح به ميان مي آيد و دهها هزار انسان کشته ميشود. مادر استفاده صحيح از تکنولوژي و علوم همين قرآن و روايات ماست. ايشان اين دو را خلط کرده اند. پس خواندن قرآن براي ما اهميت دارد.
سوال – آيا ذکر گفتن زياد جاي خواندن قرآن را مي گيرد؟
پاسخ - خير چيزي جاي چيزي را ميگيرد. قرآن مي فرمايد: هم قرآن بخوانيد و هم ذکر کثير بگوييد. هيچ غدايي جاي غذاي ديگر را نمي گيرد. هر غذايي مزه ي خودش را دارد. هر کدام در جاي خودش.
سوال – من قرآن را بعلت سواد زياد نداشتن غلط مي خوانم. آيا غلط خواندن قرآن اشکال دارد؟
پاسخ - اولا سعي کنيد که غلط ها را اصلاح کنيد و درست بخوانيد ولي اگر کسي عمدا غلط نمي خواند اشکالي ندارد و با کثرت خواندن غلط ها هم درست مي شود. البته روايتي هم داريم که فرشته ها غلط ها را صحيح به بالا مي برند.
سوال – سوره انعام 151 152 153 را وارد مي شويم.
پاسخ - بينندگان مادر هر سطحي از سطوح هستند از ورود به قرآن نترسيد. فکر نکنيد که معارف قرآن بگونه اي است که حتما بايد اين را علامه ي طباطبايي بيان کند. بله من قبول دارم که يک سطوحي را علامه طباطبايي بايد بيان کند. شما وقتي کتاب حافظ را مي خوانيد يک شعر متوجه مي شويد ولي بيست تاي آنرا متوجه نميشويد. واقعا از آن استفاده نمي بريد ؟ ما نبايد از ورود به عرصه ي قرآن بترسيم. من بريا اين مطلب دليل دارم. قرآن مراتبي دارد. عباراتش براي عموم مردم است و اشارتي هم براي خواص است. هر آيه اي يک ظهري دارد و يک بطني. يعني يک ظاهر و يک باطني دارد که فقط امام معصوم مي فهمد و ما نمي فهميم. وقتي آيه اکمال نازل شد خيلي ها خوشحال شدند که رسالت پيامبر کامل شد و دين کامل شد. ديدند ابن عباس نارحت سات و گفت شما نيم دايندکه اين آيه پيامي دارد. پيامش اين است که عمر پيامبر رو به پايان است. وقتي ميگويد: اليوم اکملت يعني پيامبر کارتو ديگر تمام شد. اين اشاره را ابن عباس متوجه شد. تفسير تسليم که از آيت الله آملي است و تفسير بسيار وزين و سنگين است. وقتي تفسير تمام ميشود ايشان يک قسمت هايي بنام اشارات دارد و اشارات را آورده و تفکيک کرده است. قرآن مي فرمايد: اگر آبها فرو برود چه کسي مي تواند براي شما آب بياورد. اين را مي فهمم. مي گويم خدايا اگر صبح بلند بشوم و ببينم همه ي آبهاي عالم خشک بشود چکار کنم ؟ خوب پس الحمدلله من اين قدر از اين آيه مي فهمم که خدا را شکر کنم و قدر آب را بدانم و آنرا اسراف نکنم. اما امام معصوم در تفسير اين آيه مي فرمايد: اگر امام معصوم شم غايب باشد چه کسي او را براي شما آشکار مي کند. يعني ماء را به امام تشبيه کرده است. امام مثل آب شفاف است. مثل آب جار و حيات بخش است. اين باطن آيه است وممکن است براي سطح من نباشد. پس ما استفاده از قرآن را براي خودمان سخت نکنيم. بقيه را براي اهلش بگذاريد. شما هر کدام از سوره ها را وارد بشويد فرقي نمي کند ولي اين را بدانيد که با يکبار خواند کافي نيست بايد هر روز به اين قرآن مراجعه کنيد. چرا روز ده بار مي گوييم خدايا ما را به راه راست هدايت فرما. صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا. به همان دليلي که شما غذا مي خوردي و به همان دليلي که مرتب سلامت خودت را چک ميکني. اين غذاي روح است و بايد مرتب و منظم باشد. از معصوم پرسيدند که چرا روزي ده بار بايد اين را بگوييم ؟ فرمودند: چون هميشه بايد در صراط مستقيم باشيم. يک راننده بايد از اول اتوبان تا آخر حواسش جمع باشد. اسعد بن زُراره اهل مدينه بود. به مکه آمد و دوستش به او گفت: امسال مکه با سالهاي قبل فرق مي کند. اتو گفت: چرا؟ گفت: امسال کسي در مسجدالحرام پيدا شده که ميگويد: پيغمبر است ولي ساحر و مجنون است. پس در گوشهايت پنبه بگذار که وقتي به طواف مي روي صدايش را نشنوي. او م يگويد: دور دوم طواف اين آقا را در حجر اسماعيل ديدم که لبهايش تکانم يخورد ولي من چيزي نمي فهمم. گفتم که پنبه را دي مي آورم و جلو مي روم ببينم چه ميگويد ؟ اگر حرفهايش بي ربط بود که به کار خودم ادامه مي دهم ولي اگر حرفهايش خوب بود گوش مي کنم. جلو آمد پيامبر اين سه آيه از سوره ي انعام را مي خواند. کمي به اين آيه گوش کرد و گفت پدر و مادرم به قربانت. مشکل ما همين هاست. ما در مدينه سالهاست که درگير هستيم. اوس و خزرج با هم درگير هستند. و اشهد را گفت و مسلمان شد. من اسم اين آيات را نقطه عطف اسلامي ميگذارم زيرا او همان سال به مدينه رفت و با خودش مبلغ آورد بعد عده اي در مدينه مسلمان شدند و زمينه ي ورد پيامبر به مدينه فراهم شد و حجرت صورت گرفت و اسلام جهاني شد. جالب است در کتاب تورات در صفر خروج و باب بيستم همA ده مطلب که در قرآن آمده در اينجا هم هست که به ده فرمان معروف است. يکي از ويژگي هاي قرآن تصديق کتابهاي قبل از خودش است. ترجمه ي آيه 151 و 152 و 153 سوره انعام اين است: پيامبر بگو مردم بياييد من مي خواهم برايتان تلاوت کنم خدا اين ها را حرام کرده است بر همه ي شما. به خدا شرک نورزيد. هميشه خداي واحد را بپرستيد شرک خفي و جلي. شرک جلي که بت پرست است و شرک خفي اينکه انسان در نمازش ريا مي کند. هيئت بخاطر چشم و هم چشمي بپا ميکند اين هم شرک است. اولين سفارش اين است که مشرک نشويد. دومي اين است که به پدر و مادر خود احسان کنيد.
امام صادق (ع ) فرمودند: به پدر و مادر خود نيکي کنيد يعني قبل از اينکه پدر ومادراز شما درخواست بکند تو خودت درخواست آنها را شناسايي بکني و کمکشان بکني. يعني بفهمي که مادرت در خانه نياز به فرش دارد قبل از اينکه به زبان بياورد براي او بخري نه اين قدر بگويد که حالت تحقير بشود. بعضي ها به پدر و مادر کمک مي کنند ولي با سرزنش، تحقير و منت. روايت از امام صادق است که وقتي يوسف در چاه افتاد خيلي ناراحت بود و گريه مي کرد. فکر ميکنيد يک پسر ده ساله براي چي گريه مي کرد ؟ او براي پدرش گريه مي کرد و مي گفت: خدايا اگر به من رحم نميکني به پردم رحم کن. او گناه دارد پدرم غصه نخورد. کاري کن من و بابام همديگر را ببينيم و نگذار که گريه کند. خيلي ها بخاطر کمک به پدر و مادر به مراتب عالي رسيده اند. قرآن مي فرمايد که براي پدر و مادرتان دعا بکنيد، اين خودش يک احسان است. اگر پدر و مادرتان زنده نيستند براي آنها انفاق کن و بگو ثوابش برسد به روح پدر و مادرم. قرآن و نماز براي پدرت بخوان. سومي اين است که بچه هاي تان را از ترس گرسنگي نکشيد. قبلا بچه هايشان را زنده به گور مي کردند ولي الان اين کار را نمي کنند. الان سقط جنيني مي کنند. بعضي ها مي گويند چهارمين بچه را سقط کنيم از کجا نان بياوريم که بخوريم. قرآنمي گويد اين کار را نکنيد. آنکسي که روزي سه تا را داده است روزي چهارمي را هم مي دهد. البته مننميگويم اولاد دار شدن روي بي برنامگي نباشد، تدبير نباشد. جواني نزد پيامبر آمد و گفت فقير هستم. پيامبر فرمود: برو زن بگير. گفت خدا گفته اگر ازدواج کردي خدا به شما روزي م يدهد. خيلي ها بعد از ازدواج خانه و ماشين خريده اند و وضعشان خوب شده است. چهارمي نزديککار زشت نشويد. يک وقت ميگويم دست به اين ليوان نزن و يک وقت مي گويم سمت اين ليوان نرو. اين دو تا با هم فرق دارد. کار زشت دو قسمت است. يکي کار زشت را آشکار انجام مي دهد و يک در خفا. اين آيه عام است و مي گويد نزديک هر کار زشتي هم نرويد. چون يک نوع تخريب در زندگي شما دارد. آقاي در مشهد پيش من آمد و گفت اصلا حال دعا ندارم. و همه را عريان مي بينم و وقتي جستجو کردم فهميدم که اعتياد به فيلم هاي ماهواره اي دارد. اين آقا مي گفت: اين چه ربطي دارد من در خانه پاي ماهواره بايد حال فيلم دين داشته باشم و در زيارت حال زيارت کردن داشته باشم. ارزش هاي ديني مثل رياضي و فيزيک نيست که الان در کلاس رياضي هستي و وقتي به خانه م يآيي و در سر شام ديگر با رياضي کار نداري. اين حوزه هايش از هم تفکيک شده است. اگر من پاي فيلم مبتذل نشستم روي همه ي موارد زندگي ام اثر ميگذارد. روي نمازم اثر ميگذارد. نميشود بگويي من اينجا مي خواهم با رفقا مشروب بخورم و در مکه بروم و طواف بکنم. خير کار حرام در طواف تو اثر ميگذارد. اشکت خشک ميشود. روايت داريم که چشم ها خشک نميشود مگر بخاطر کثرت گناه. گناه نعمت را تغيير مي دهد و پرده هاي را پاره ميکند و آبروي من در جامعه مي رود. پنجم آدم کشي نکنيد. اين آيه ميگويد بمب گذاري کار درستي نيست. اسلام با کشتار مردم مخالف است اگر جنگ داريد در روبرو جنگ کنيد. اين آيه خشونت و قتل را مذمت ميکند. اين پنج نصيحت يک اثر دارد و آن اين است که قدرت تعقل تان بالا مي رود و خردتان زياد ميشود. ششم به مال يتيم نزديک نشويد مگر آنرا به احسن تبديل کنيد. سه چيز براي انسان مسلمان محترم است. جان، مال، آبرو. من حق ندارم از مال شما استفاده کنم. اين مال بيت المال است و من حق ندارم به آن لطمه وارد کنم. در اينجا ميگويد مال يتيم. زيرا در زمان قبل از اسلام سران قبايل مال يتيم را مي خوردند زيرا مال يتيم بيشتر در معرض آسيب است و سرپرستي ندارد. اگر زن قيم شد نبايد مال بچه را هدر ندهيد. اگر چيزي مي فروشيدکم فروشي نکنيد. کاسب ها سه بار در قرآن آمده که کم فروشي نکنيد. يکي در سوره ويل للمطففين. در سوره الرحمن که کم نگذاريد. کم گذاشتن فقط در کاسبي نيست. کارمندي که کم بگذارد. معلمي که در درس کم بگذارد. هر کس کم مردم گذاشت کم فروش ميشود. هشتم در گفتارتان عادل باشيد. عدالت فقط در رفتار نيست در گفتار هم هست. اگر دخترتان با شوهرش دعوا شد نگوييد چوناو دختر مناست ق با اوست. نهم بع عهدتان با خداعمل کنيد. اول اذان، عهد من با خدا اين است که نماز بخوانم. اگر واجب الحج هستم بايد حج بروم. دهم همواره در صراط المستقيم باشيد و دنبال سبيل نرويد. سبيل يعني راههاي فرعي. با قرآن انس داشته باشيد. ترجمه آنرا بخوانيد، تفاسير آن را بخوانيد. کتاب زندگي است، کتاب کارآمد است، بايد در زندگي ما پياده بشود. اگر ما به اين ده آيه عمل کنيم، زندگي مان عوض ميشود.