اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-03-01-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-قرآن در زندگي

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-قرآن در زندگي

88-03-01

سوال – چکار کنيم که قرآن در متن زندگي ما قرا بگيرد و در حاشيه نباشد؟
پاسخ - قرآن براي ما غريب است. فردي وارد مسجد پيامبر شد و گفت که من غريب هستم و کسي را ندارم. پيامبر فرمود: غريب چهار چيز است. يکي اينکه قرآني در خانه اي باشد و خوانده نشود، يکي مسجدي باشد و در آن نماز خوانده نشود، يکي انسان صالحي که در بين کافران باشد، يکي هم کسي که قرآن مي خواند ولي در راههاي منفي بکار مي برد. يزيد وقتي سر اباعبدالله را براي او آوردند، قرآن مي خواند. ما بايد براي اينکه قرآن در متن زندگي ما قرار بگيرد، اول بايد اهميت قرآن را بگوييم و بعد آنرا جا بيندازيم. مردم اول بخاطر اهميتش سراغ چيزهايي که تبليغ ميکنند مي روند و بعد به دنبال اثر آن مي روند. صدها روايت و آيه در قرآن در اهميت بيان قرآن وجود دارد. در سوره ي مُزمل دهها سفارش هست در مورد نماز و... دو تا از سفارشات تکرار شده است که اثرآن ذکر است. در قرآن قبل از بحث آفرينش در مورد قرآن صحبت مي کند. الرحمن علم القرآن خلق الانسان. وقتي پيامبر مبعوث ميشود، اولين صحبتي که ميشود اقرا باسم. در تمام آيات، قرآن محور است. اين خيلي مهم است. روايتي از نهج البلاغه مي گويم. بدانيد که بخش عمده اي از نهج البلاغه در مدح قرآن است. در اين کتاب 140 آيه قرآن را قرائت کرده است و استشهاد آورده است. در چند جا آيات را تفسير کرده است. خطبه ي 221 و 222 و 223 تفسير قرآن است. اولين خطبه ي نهج البلاغه در وصف قرآن آمده است. در خطبه 186مي فرمايد: مردم بدانيد که اين قرآن تنها نصيحت گري است که درآن خدعه نمي کند، هدايتگري است که گمراهي در آن نيست، سخنگويي است که دروغ نمي گويد، هر کس با اين قرآن نشست، وقتي از کنار قرآن بلند ميشود، هدايتش افزايش پيدا ميکند و جهالت در آن کاهش پيدا ميکند. خطبه 198 مي فرمايد: اين قرآن عطش عالم را رفع مي کند، بهار دلهاي فهميده و عالم است و راهنماي انسان صالح است و قرآن دارويي است که عوارض ندارد و نوري است که هيچ وقت خاموش نميشود. ده ها وصف براي قرآن در خود قرآن آمده است. از جمله نور، فصل الخطاب، A  کتاب و. .. حالا چطور مي توانيم قرآن را در جامعه کاربردي کنيم ؟ حتي در گفتگوهاي مان قرآن را کاربردي کنيم. حتي وقتي خانم يا آقا در خانه عصباني ميشود، يک طرف مي تواند بگويد والکاظمين الغيظ والعافين عن الناس. تا تصادف ميشود طرف بگويد: لاحول ولا قوة الا بالله. در اين صورت فرهنگ عمومي ما اصلاح ميشود. الان شما با بستگانتان انس پيدا مي کنيد. بعضيها با طوطي انس پيدا ميکنند، به او غذا ميدهند، مدتي با هم هستند و ديگر حاضر نيست که اين طوطي را بفروشد. مي گويد من با او انس پيدا کرده ام. يکي با محله اي انس پيدا ميکند. اُنس يعني چه ؟ آنجايي که حجاب رفع بشود و رابطه دو چيز صميمي بشود. من وقتي به اين کتاب انس پيدا کردم، ديگر نمي توانم آنرا زمين بگذارم. و از من جدا نميشود. يکي دوست دارد با حَرَم انس پيدا کند. انس با قرآن از چند طريق است. يکي همين خواندن و قرائت قرآن است. کسي روز پنجاه آيه از قرآن را بخواند، غافل نيست. البته رده ي افراد هم فرق مي کند. کسي بازنشسته است و مي تواند روزي دو جزء قرآن بخواند و کسي که از صبح سر کار مي رود و شب خانه مي آيد ولي خوب ده يا بيست آيه که مي تواند بخواند. توقعي که از شما هست، از او نيست. آب دريا گر نتوان کشيد، هم بقدر تشنگي بايد چشيد. خدا مي فرمايد: اول قرآن را براي مردم بخوان، تلاوت کن. نکته ي دوم اين است که انسان با چيزي ميتواند انس پيدا کند که آنرا بشناسد. دختر بچه با عروسکش انس پيدا مي کند زيرا عروسک را مي شناسد. اگر بچه ي شما گريه کرد و شما سند خانه رابه او دادي، گريه اش متوقف ميشود ؟ خير ولي اگر شما اين سند را به کسي که چکش گير است بدهيد، قدرش را مي داند زيرا اين را مي شناسد. براي انس بايد شناخت پيدا کرد. براي انس با قرآن بايد قرآن را بشناسيم و آن ترجمه ي قرآن و شان نزول هاي قرآن (يعني چه اتفاقي افتاد که اين آيه آمد) که بسيار زيبا است. اين ديگر سطوح دارد. من از دانشجوي سال اول مهندسي توقع فهم قرآن در سطح علامه طباطبايي نداريم. در حدي که من اين ده آيه را مي خوانم ترجمه اش را هم مي خوانم. بعضي ها ميگويند که قرآن عربي است و ما نمي فهميم. اگر بخواهي امتحان دکترا بدهي، تافل را مي خواني ؟ شما هر کشور جهان بخواهي بروي، مقداري از زبان آن کشور را ياد مي گيري و ميگويي شرط آن کشور، زبان است. شرط فهميدن قرآن هم زبان است. زبان قرآن با زبان عربي نقاط مشترک زيادي دارد. ما حتي فارسي آنرا هم نمي خوانيم. نماز ما را از فحشا و منکر باز مي دارد. ترجمه ي قرآن زياد داريم و الان ترجمه ي گروهي هم داريم، يک گروه نشسته اند و ترجمه کرده اند. ترجمه ي الهي قمشه اي هم هست. فراتر از ترجمه، تفسير است. من به کشوري براي تبليغ رفته بودمA  و آقايي امام جماعت بود. جوان بيست و دو ساله اي بود که حافظ قرآن هم بود. در ايران خيلي روي قرائت قرآن کم کار شده است. اينA A  بچه هاي دبيرستاني استعداد زيادي دارند که بتوانند حداقل دعاهاي قرآن را حفظ کنند و يا دو جزء آنرا حفظ کنند. ايشان گفت که من يک دور تفسير خوانده ام. يک تفسير يک جلدي مختصر را آورد و گفت اين را خوانده ام. تفسير الميزان هم يک جلدي شده است. تفسير الميزان هم تفسير خوبي است. بعضي ها کتاب را هم براي جلدش مي خرند تا سيستم کتابخانه شان درست بشود. اين فايده ندارد. ايشان کتاب را بعنوان دکور استفاده مي کنند.
سوال -A  خواندن قرآن نور است ولي چرا در زندگي ماA  نور قرآن ديده نمي‌شود؟
پاسخ - وصف قرآن به نور را خدا در قرآن معرفي کرده است. الله نور السموات و الارض، الصلاة نور. خيلي از واژه هاي ديني ما با نور تشبيه شده است. تاثير پذيري از قرآن کريم درجات و رتبه هاي مختلفي دارد. يکي ممکن است در مرحله ي قرائت باشد و يکي در مرحله ي فهم باشد، يکي در مرحله ي تدبر باشد. ما از يک تابلوي نقاشي چندين برداشت داريم. من اگر نگاه کنم، ميگويم زيباست ولي يک هنرمند ممکن است هنرهاي بيشتري دراين تابلو ببيند. خاصيت قرآن کريم نور است. ما بايد اين نورA  را در زندگي مان ملموس کنيم. پزشکي ميگفت: من قبل از عمل وضو مي گيرم و قرآن مي خوانم. به من يک احساس امنيت و آرامشي دست مي دهد. حالا ممکن است کسي بگويد که اين ها تلقيني است و انسان به خودش تلقين مي کند. اين وعده اي است که قرآن داده است. وقتي خودش ميگويد: الا بذکرالله تطمئن القلوب. خود قرآن هم ذکر است. يکي از اسامي قرآن ذکر است. اين تاثير همان آرامشي است که در زندگي ايجاد ميکند. امام سجاد(ع) مي فرمايد که اگر همه عالم بميرند ولي قرآن با من باشد وحشت نمي کنم. چرا مسافر را از زير قرآن رد ميکنند ؟ چرا عروس خانم هنگام خواندن خطبه عقد نگاهش به قرآن است ؟ براي اينکه دغدغه از او گرفته شود. وقتي مي خواهيد خدا با شما سخن بگويد، قرآن بخوانيد. اگر ما معتقد هستيم که اين عالم، خدايي دارد و اين خالق مدبر عالم است، اين قرآن کلام اوست. خود قرآن مي فرمايد: تو نمي تواني از خودت، نسبتي به ما بدهي. اگر قرار باشد که پيامبر از خودش نسبتي به ما بدهد، ما جانش را مي گيرم. وقتي جبرئيل آيه هاي قرآن را مي آورد، پيامبر در حفظ کردن آن عجله مي کرد و خدا در سوره فرقان مي فرمايد: اي پيامبر عجله نکن، ما خودمان آن را حفظ مي کنيم. همانطور که به اين کلام وحي نمي توان دست بي وضوء گذاشت، فهم بي وضوء هم نمي توان داشت. فردي گفت به تبت يدا ابي لهب و تب هم نمي توان دست گذاشت ؟ گفتم که امام خميني فرمودند: آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند. در اينجا آمريکا مقدس نيست کلام امام مقدس است. پس تبت يدا. .. هم کلام خداست. قرآنمي فرمايد: اين قرآن نور است و اگر براي ظالم خوانده شود برايش خسارت ميآورد. قاري را سر قبرکسي گذاشتند که شبانه روز برايش قرآن بخواند. قاري نصف شب فرار کرد و گفت که مرده بخوابم آمد و گفت که نمي خواهم برايم قرآن بخواني، هرچه تو بيشترمي خواني، بيشتر توي سر من مي زنند که چراعمل نکردي ؟ لايمسسهA  المطهرون قرآن را مسح نمي کند مگر پاکيزه. آقايان مي گويند يک معنايش دست بي وضو به قرآن دست نگذاريد و معناي ديگرش اين است که هر چه قدر طهارت باطني بيشتر باشد، فهم قرآن بيشتر است. ذالک الکتاب لا ريب فيه هدا للمتقين. اين متقين يعني زمينه ي پذيرش. الان شما به دبيرستان برويد، تا دلت نخواهد درس ها را نمي فهمي. امان از آن موقعي که کسي نخواهد. طرف مي گفت که من دست در گوشم ميکنم که وحي را نشنوم. با فرض اينکه عظمت قرآن رامي فهميد و مي گفت سحر است و قول بشر نيست. پس اگر ما آثار قرآن را در زندگي مان نمي بينيم بخاطر اين است که زمينه اش در ما نيست و بايد طهارت قلبي داشته باشيم. اگر من همه ي گناهان را انجام بدهم، معلوم است که از قرآن لذت نمي برم. اين مثل چاه متعفن است که مي خواهي روي آن آب بريزي و فايده اي ندارد. شما در يک ظرف گِلي شير بريزيد، شير گِلي ميشود. شما بتدريج معصيت را کنار بگذاريد و وارد قرآن بشويد. با هم برويد. مثل اين است که شما با عينک مشکي دريا را مي بينيد و مي گوييد اين که سياه است،چه لذتي دارد که مي گويند ؟ يک کمي از پايين عينک نگاه کن و بعد عينک را بردارد. پس ما بايد زمينه را در خودمان مطرح کنيم. خواند اشعار حافظ و سعدي به زبان فارسي لطافتش بيشتر است. پس خواند قرآن به زبان عربي هم لطافتش بيشتر است. در ترجمه آنطور خوب در نمي آيد. حتي در ضرب المثل ها هم همين طور است. کلمه ي عربي قرآن معجزه است. کلمه فارسي معجزه نيست. منظور فصاحت و بلاغت است. سوره ي الرحمن را ببينيد، تمام آياتش با ان ختم ميشود. شعر هم نيست نصر است. سوره والضحي و ليل اذا سجي. .. اين لطافتA A  نمي تواند در ترجمه ي آن باشد. باب شده است که بعضي ها در خانه معناي فارسي آنرا مي خوانند. من مي گويم بروييد ياد بگيريد، اين تنبلي است. ياد گرفتن قرآن کاري ندارد. با عرق ايراني بودن هم منافاتي ندارد. اگر ما نماز را فارسي بخوانيم، بهم ريختگي ايجاد ميشود. شما فکر کنيد در مسجدالحرام چند مليت مي آيد و هر مليت به زبان خودش نماز را بخواند. سرود نماد يک کشور است و بايد با همان زبان باشد. پس سرود دين هم بايد به يک زبان باشد. اگر اين زبان صعب و مشکل بود بله ولي واقعا مشکل نيست مخصوصا براي افراد تحصيل کرده. قرآن را عربي بخوانيد و ترجمه ي فارسي را بخوانيد. قرآن را بلند بخوانيد زيرا مي شنويد و نگاه هم ميکنيد. خودش ثواب دارد. تاثير قرآن در تمام جوانبش است.
سوال - تلاوت احسن قرآن بايد چگونه باشد تا حق مطلب را ادا کرده باشيم ؟
پاسخ - قرآن مي فرمايد: حق تلاوت را بجا بياوريد. از امام صادق (ع) پرسيدند که حق تلاوت چيست ؟ مثلا مي گويند حق بازيگري را ادا نکردي ؟ حق سخنراني را ادا نکردي ؟A A  کلمه ي حق يعني نهايت. حق مجري گري را ادا کن يعني کم نگذار. حالا من مي خواهم حق قرآن را ادا کنم و مي خواهم تلاوت احسن بکنم البته هرکس به حد توانش. اول اينکه آيات را به ترتيل بخواند يعني شمرده شمرده. بعضي ها نماز ميخوانند و انسان نمي فهمد چه مي گويد ؟ پيامبر شمرده و واضح صحبت ميکند. پس منظور شمرده، شمرده خواند قرآن است. امام رضا (ع) فرمود: من هر سه روز يک قرآن تلاوت مي کنم ولي مي توانم در يک روز هم اين کار را بکنم ولي مي خواهم دقت بيشتري بکنم. کمتر بخوانيد ولي حساب شده و دقيق. دومي اين است که معناي آنرا بفهمد، هرکس در حد خودش. سوم اين است احکام عملي قرآن را انجام بدهيد. مثل نماز و زکات. آيه خمس دستور شرعي است. چهارم اين است که شما هم وعده هاي قرآن را آرزو کن. پنجم اين است که آيات عذاب را به خدا پناه ببريد. ششم اين است که از قصه هاي آن درس بگيريد. وقتي داستان يوسف و زليخا را مي گويد و مي گويد: جوان بود و خوشگل بود ولي او گناه نکرد و درهاي بسته را گشود. اي جوان، يوسف از درهاي بسته گريخت و در خيابان رابطه گناه آلود انجام ميدهي. خدا از ايوب همه چيز را گرفت. چرا تا بچه ات مريض ميشود کفر ميگويي ؟ من بايد از جنگ هاي پيامبر درس صبر و بردباري بگيرم. هفتم اين است که اوامر قرآن را انجام بدهيد و نواهي آن را کنار بگذاريد. من در قرآن مي خوانم که همديگر را مسخره نکنيد. بعد قرآن را مي بندم و ديگري را مسخره ميکنم. سوره ي حجرات مي گويد: بهم ديگر سوء ظن نداشته باشيد و تا تمام نشده مي گويم فکرکنم به من چشمک زد، منظورش من بودم. امام صادق (ع) مي فرمايد: حق تلاوت حفظ آيات نيست و بعضي ها حروف آنرا مي خوانند و حدودش را ضايع مي کنند. نکند قرآن شب احيا روي سرمان باشد ولي در طول سال آن را باز نکنيم. اگر اين کارها را نکنيم، قرآن محجور ميشود و از ما شکايت ميکند. مجموعه اي از آيات قرآن سخن از تدبر کرده است افلا يتذکرون القرآن ما قرآن را آسان کرديم براي پندگيري. تدبر در قرآن چند جور است. اديب ممکن است روي ادب قرآن تدبر کند. بگويد اين آيه عجب ادبياتي دارد. چقدر زيباست چه فصاحت و بلاغتي دارد. دانشمندي مسلمان شده بود و گفت: من روي تدبر آيهA  نجعل العظامه: ما سر انگشتان را هم بر مي گردانيم. من ديدم 1400 سال پيش موضوع سر انگشتان مطرح شده است پس اين را بشر نگفته استA  وحي است. پس تدبر در علوم طبيعي آيات قرآن باعث اين جذب شده است. فارابي در مورد نحوه ي اثبات را ميگويد. تدبر در آيات سطوحي دارد. هر کس از نگاه خودش. يک فقيه با تدبر در آيات، دهها نکته برداشت مي کند و اين کار بايد زمينه عمل هم بشود. نگاه سطحي به قرآن نداشته باشيد. خدا در قرآن مي فرمايد: همه بايد تدبر کنند. ميشود از تلاش هاي ديگران هم استفاده کرد. تدبر شيخ طوسي را نگاه کنم و درس بگيرم ولي من خودم هم بايد در آيات تدبر کنم. به سوره نشرح فکر کنيد و تدبر کنيد و ببينيد که خدا به پيامبر مي گويد که ما به تو شرح صدر نداديم ؟ نمي گويد صلا ح نداديم. موسي مي خواهد پيش فرعون برود، از خدا شرح صدر مي خواهد. شرح صدر وسيله ي جذب قلوب است، وسيله ي مهربان شدن است. آقاي عزيز با خانمت شرح صدر داشته باش. کارمند با ارباب رجوعش شرح صدر داشته باشد. تفسير گزيده نمونه، تفسير نور آقاي قرائتي. در يکسال اگر يک دور کامل تفسير را بخوانيد خيلي خوب است. کسانيکه احکام بلد نيستند اگر روزي سه تا احکام ياد بگيرند تا يکسال ديگر تمام احکام را ياد مي گيرد. تفسير موضوعي قرآن هم هست و کتاب اخلاق در قرآن هم کتاب خوبي است.
سوال - راه کاري به پدرها و مادرها بدهيد که باعث بشود که بچه هايشان با قرآن انس بگيرند و مانوس با قرآن بشوند؟
پاسخ - يک راهش اين است که شما خودتان در خانه قرآن بخوانيد. وقتي شما در خانه مطالعه کنيد، بچه ي پنج ساله هم دنبال کتاب و قلم مي رود. رفتار ما آيينه ي رفتار کودکان ماست. مادر عزيز وقتي شما قرآن نمي خوانيد، نماز صبح نمي خوانيد، چطور از فرزندتان انتظار داريد که نماز خوان بشوند و با قرآن مانوس بشوند و انس بگيرند ؟