اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-10-20-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-دعا

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-دعا

88-10-20

خانمي سي و چند ساله هستم که موقعيت ازدواج برايم پيش نيامده است. هميشه نمازم را به موقع ميخوانم و واجباتم را انجام ميدهم و دعا مي کنمA  اما فکر مي کنم کهA  خدا من را فراموش کرده است. لطفا من را راهنمايي بفرماييد.
ما نبايد آستانه ي توقعمان را در دعا بالا ببريم. به هر حال نبايد غافل از موانع اجتمايي و موانعي که درجامعه وجود دارد بشويم. نيز نبايد غافل از وظيفه ي خود بشويم. فرض کنيد مواردي پيش مي آيد که تعداد دخترها بيشتر از پسرها است يا پسرهايي که دنبال ازدواج هستند کم مي باشند يا در جامعه اي به دليل جنگ يا حادثه هايي، تعداد خانمهايي که همسرانشان از دنيا مي روند زياد ميشود يعني تعادل ازدواج به هم ميخورد. در جامعه ي ما سن ازدواج بالا است. گاهي تماس ميگيرند که آقا دعا کنيد يا چه دعايي بخوانيم ؟ کسي که شرايط ازدواج برايش پيش نيامده اين را نبايد به پاي فراموشي خدا و عدم استجابت دعا بگذارد. بعد نماز نميخوانيم تا ازدواج کنيم. نماز، روزه و حج يک وظيفه است و بايد انجام داد. دعا هم ميکنيد. در اين جامعه ازدواج بايد از حالت سنتي و زرنگي مادر خارج شود، يک ريش سفيد در فاميل و مراکزي در جامعه عهده دار اين امر شوند. خلاصه بايد يک نهضتي به راهA  بيفتد. مثلا در دانشگاه بگويند: کسي که متاهل باشد سطح واحدهايش را افزايش ميدهيم. اساتيد معارف و اخلاق بگويند کهA  هر کس ازدواج کند سه نمره به او ميدهم. هدف از ازدواج دينداري، جلوگيري از فساد و حفظ دين است. اساتيد دانشگاه ميتوانند افراد مجرد را تشويق به ازدواج کنند. دانشگاه بگويد: اگر کسي ازدواج کرد اين مقدار وام ميدهيم، خوابگاه و امکانات به او داده ميشود. اصلا جامعه بايد به سمتي برود که به متاهلين بيشتر اهميت داده شود. راهکاره ديگر اين است که در خانواده يک کميته ايجاد شود و دخترها و پسرها را شناسايي کنند و آنها را به هم برسانند و موجبات ازدواج را فراهم کنند لذا دختري با اين سن ميگويد من بختم باز نميشود اينA  تعبير درستي نميتواند باشد. اصلا بخت يعني چه، ازدواج يک زمينه اي ميخواهد يک شرايطي دارد اولا دختر خانمها نبايد سنشان به 34 برسد سن ازدواج از16 و17 تا 22و23 است بيشتر نبايد شود اگر هم شد آقا پسرهاي سي و چند ساله هستند که مناسب اين افرادند. البته اين اشخاص را بايد شناسايي کرد،شايد تعبير درستي نباشد ولي اگر شما خانه يا ماشين بخواهيد مي دانيد به کجا مراجعه کنيد ولي اگر يک جواني هرچه قدر هم خانواده اش زرنگ باشند نمي داند براي ازدواج چه کار کند ؟ وبه کجا مراجعه کند اين که نمي شود مثل خانه و ماشين برايش بنگاه تشکيل داد من اسمش را مي گذارم کانون، کانون هاي مودت و مهرباني و بايد کانونهاي پيوندA  تشکيل داد و اين معضل را حل کرد ولي در خصوص اين سوال به خواهر گرامي عرض مي کنم اين دليل برآن نمي شود که مثلا اگر نماز نخوانيد بختتان بازمي شود. نبايد اينها را به هم گره زد البته دعا موثر است.

خدا هم مي فرمايد: اگر مردم تقوا داشته باشند درهاي رحمت به رويشان باز مي شود مگر نه اينکه حضرت علي (ع) دعا کرد که حضرت زهرا (س) را به عقد او درآوردند، رفتند خواستگاري و با ايشان صحبت کردند، حتي ما از اين موارد داشته ايم البته در جامعه ما اين مسئله يک مقدار قباحت دارد.داشته ايم خانمي مي آمد داخل مسجد خدمت پيامبر اظهار سلام کرد و گفت: يا رسول خدا ميخواهم ازدواج کنم، اين در جامعه ما قبيح است، پيامبر رو کرد به اصحاب و گفتند: آيا کسي شرايط ازدواج را دارد؟ شخصي گفت: آري حضرت فرمودند:مهريه يا صداق؟ گفت: من چيزي ندارم، به خانم گفتند که ايشان حاضر است با شما ازدواج کند ولي مهريه ندارد. حضرت فرمودند: آيا کار يا حرفه اي داري؟ گفت بلي. ميتوانم قرآن به او بياموزم. پيامبرA  به زن گفت: حاضري مهريه ات را آموزش يک سوره ي قرآن قرار بدهم؟A  گفت: بلي يا رسول الله. بعد ايشان خطبه عقد را جاري کرد. ما خودمان کار را سخت کرده ايم، گاهي جوانان پيش من مي آيند آنها يک غولي از ازدواج ساخته اند و جالب است که بدانيد دختردار از پسردار مي ترسد، پسردار از دختردار. خانواده دختر مي گويد با جهيزيه چه کنيم؟ دومي مي گويد: با خانه چه کنيم؟A  خوب هر دو مي توانند کوتاه بيايند.
آيا بسته شدن بخت دختر خانم ها صحت دارد؟ نظرتان در رابطه با دعا نويسي چيست؟ يک نفر در منطقه ي ما دعا نويسي مي کند. افرادي به او مراجعه مي کنند بعضي هم مي گويند که حاجت گرفته اند.
ما اين را عنواني قرار مي دهيم براي ورود به بحث دعا نويسي و عريضه نويسي و خرافات که البته نبايد اينها به يکديگر خلط بشود. به طور کلي هميشه در طول تاريخ نه فقط در اسلام بلکه قبل از اسلام هم وجود داشته که افرادي سعي مي کردند به جاي آب،A  سراب را به مردم نشان بدهند به جاي حقيقتA  و واقعيت پندارهاي باطل را بگذارند. رسول گرامي وقتي به پيامبري مبعوث شدند ديدند که جامعه عرب با خرافات زيادي آميخته شده است. شش نوع آتش افروزي داشتند. مثلا آتش روشن ميکردند و کنار آن پيمان مي بستند. اگر مسافري ميخواست به سفري برود يا برگردد آتش روشن ميکردند و مسافر با عبور از آتش معتقد بودند که سلامتيش حفظ ميشود مثل همان چهارشنبه سوري که کاملا غلط و بي اساس است که از همانجا وارد فرهنگ ما شده، اگرميخواستند باران ببارد به دم گاوي چوب مي بستند، چوبها را آتش ميزدند و سرو صدا ميکردند و گاو بيچاره نعره ميزد و ميگفتند صداي نعره همان صداي رعد و جرقه ها همان برق استA  و عقيده داشتند که باران خواهد آمد و... خلاصه خرافه را به جايي رسانده بودند که کسي از خانه خارج ميشد و به چپ ميرفت، ميگفتند: روز بدي دارد و اگر به راست ميرفت روزش خوب بود که به آن طيره ميگفتند که ريشه اش هم از پرندگان گرفته شده بود. مثلا کسي مي آمد خانه اگر کلاغ از پشت سرش رد ميشد روزش بد و اگر از جلويش رد ميشد روزش خوب بود. انبيا هم که محشور و مبعوث شدند مردم ميگفتند کهA  شما براي ما فال بد هستيد. شما شوم هستيد. قرآن ميفرمايد: سرنوشت هر کس دست خودش است. کار به جايي رسيده که مفاهيم حقيقي را با خرافات خرابش کرده ايم. مثلا عطسه، اصلا در مباني ديني ما حديث استA  که کسي عطسه کرد به او بگوييد: خدا تو را رحمت کند و او هم بگويد خدا هم شما را بيامرزد ولي براي بعضي از ما تبديل شده به صبر کردن که هيچ مباني و اساسي ندارد. آمديم کسي عطسه کرد و سريع يک کاري را انجام داد و برايش اتفاقي افتاد آن را ربط ميدهيم به عطسه و بجاي آنکه دعا کنيم که خدا تو را رحمت کند ميگوييم صبر آمده و بايد صبر کرد. کسي خواست برود خدمت امام هادي (ع ) وقتي ازخانه خارج شد انگشتش به در گير کرد و زخمي شد. در مسير جايي که شلوغ بود کسي به او تنه اي زد و شانه اش آسيب ديد و لباسش پاره شد، وقتي خدمت امام رسيد گفت: عجب روز بدي بود. امام فرمودند: گناه روزها چيست؟ ممکن است براي کسي تصادفا حوادثي پيش بيايد. ما نتيجه ميگيرم خرافه که متاسفانه ما در جامعه با آن مواجه ايم مخصوصا در جامعه هايي که از سطح علمي پايين هستند. در قرآن آمده( يز عنهم اسرهم والغلال انه کانت عليهم )،اغلال يعني غل و زنجير، اين زنجيرها و مطالب و خرافاتي که جامعه را درگير کرده و حضرت محمد (ص)A  به پيامبري مبعوث شد تا اينها را از جامعه پاک کند. خوب است توجه کنيد که بيش از700 مرتبه در قرآن کلمه علم آمده است.آغاز وحي با علم اقرا و ربک الاکرم الذي علم بالقلم شروع شد.

حتي کسي خدمت پيامبر آمد و گفت: قرعه مي اندازم اگر خوب آمد مسلمان مي شوم و اگر بد آمد نه. پيامبر فرمود: نمي خواهد ايمان بياوري، (قول هذه السبيلي ادعو الي الله علي بصيره )آخر سوره يوسف،اسلام دين بصيرت است حتي خدا به خداوند مي فرمايد: اگر با مشرکي در حال جنگ هستي و گفت که مي خواهم در مورد اسلام تحقيق کنم با او جنگ نکن بلکه با او به گفت و گو بنشين. پس خرافات کلا از چيزهاي موهوم، بي اساس، افسانه اي و از توهمات ناشي مي شود. بعضي ها مي گويند که اين ها ناشي از اعتقادات قلبي است. آيا اين اعتقادت مي تواند موثر باشد ؟ حوزه ها را نبايد خلط کرد. ما بحثي داريم تحت عنوان بدعت حرام حتي در روايات داريم که با بدعت گذار به شدت برخورد کنيد، بدعت به چه معناست؟ بين بدعت و اعتقاد تفاوت وجود دارد. بدعت يعني چيزي که مشروع نيست و ما به آن مشروعيت ميدهيم ما اجازه نداريم چيزي را وارد دين کنيم مثلا کوبيدن ميخ به درخت يا بستن نخ و سرکردن داخل يک چاه و اعتقاد پيدا کردن به کارهاي عجيب غريب، اصل اين کار مشروع نيست پس جايز هم نيست حتي اگر به آن معتقد باشيم. طبيعتا اگر به اين عقيده پشت کنيم خود به خود فراموش ميشود. روايت داريم که سه چيز است که انسان از آن خالي نيست. يکي فال، دوميA  حسادت، سوميA  سوظن. کسي کاري را انجام ميدهد و ما به او سوءظن پيدا ميکنيم يا به کسي جايزه ميدهند و ما به او حسادت ميکنيم و يا درموقع رفتن به مسافرت تسبيح پاره ميشود درذهنمان حالتي پيش ميايد، در روايت داريم اگر فال بد پيش آمد توجه نکنيد. اگر حسادت پيش آمد ترتيب اثر ندهيد. اگر سوظن پيش آمد براساس آن قضاوت نکنيد البته نميگويم اصلش را منکر شويد اما ما يک بخشهايي در زندگي داريم که مباني شرعي و ديني دارد مثلا ائمه سفارش کرده اند براي حفظ فرزندان يک دعايي به عنوان دعاي حرز که در مفاتيح آمده است نوشته و همراه آنان بکنيد. A  امام رضا (ع) هم اين دعا را همراه فرزندش امام جواد (ع) ميکرد اشکالي هم ندارد چون حرف زدن با خداست. ميگويند که اگر حاجتي داريد در کاغذ ي بنويسيد و داخل جوي آب روان بيندازيد، پس اصل دعا نويسي يک نوع انتقال حاجت از طريق نوشتار است. در مفاتيح دعا براي چشم زخم داريم اين يک واقعيت است که کسي که زيبايي، لباس خوبA  وثروت زياد داشته باشد و در نگاه و چشم مردم باشد چشم مي خورد. مثلا يک وقت انسان قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق و معوذتين که سفارش شده، خواندن ان يکاد يا گفتن ماشاالله يا نوشتن دعايي که همراه داري يک نوع آرامش به انسان ميدهد. خيلي شنيده ايم در شهرها و روستاهاي کوچک و بزرگ افراد بي سوادي چيزهايي نوشته اند و به خورد مردم داده اند و درآمد روزانشان از ميليون بالاست. ميخواهم عرض کنم. اگر مشکلي در زندگي داريد ميتوانيد به افراد با تجربه، با سواد و با خدا در ميان بگذاريد يا از کتاب مفاتيح استفاده کنيد. شما ميدانيد سحر حقيقت دارد و سفارش شده به دنبالش نرويد چون به ديگران ضربه ميزند. در قرآن هم خيلي سفارش شده که اگر شما ميترسيد فرزندتان در معرض سحر قرار گيرند به مفاتيح مراجعه کنيد. در آن گفته شده وقتي آبي به فرزندت ميدهي به آن دو سه مرتبه قل اعوذ برب الفلق وسوره حمد را بخوانيد. حضرت زهرا(س) دعايي دارند که اگرشخصيA  تب کرد به آن بخوانيد که همان دعاي نور است. چرا پول ميدهيم تا اين رمال هاي از خدا بي خبر چه بلاهايي سر مردم دربياورند ؟ ميخواهم بگويم دعا نويسي شغل نيست شايد شما بپرسيد که چرا افرادي رفتند خدمت امام صادق (ع) و ميگفتند براي ما دعا کنيد؟ بله من هم قبول دارم. شما پيش يک عالم يک مرجع برويد پيش يک فردي که پيش خدا اعتبار بيشتري دارد مثل آيت الله بهجت، به قول مرحوم مجلسي که ميگويند من بيش از هزار نفر را با سوره حمد شفا دادم. بالاخره ايشان عالم هستند صاحب بحارانوار و صاحب قلم با آن همه تدين،A  وقتي سوره حمد را به مريض مي خوانند مسلما شفا پيدا ميکند. ميخواهم بگويم دعا نويسان و رمالان با پول هاي زيادي که از شما ميگيرند و با دادن چند مهره و موادي که با هم قاطي کرده اند جز آسيب رساندن، دردي از شما دوا نميکند. پيامبر کودک بود با بچه هاي هم سن و سال خودش بازي ميکرد که حليمه آمد و چيزي به پيامبر آويزان کرد. حضرت فرمود: مادر جان اين چيست ؟ او گفت: فرزندم ميخواهم تو را از چشم زخم دور کنم. ايشان فرمودند: خدا مرا حفظ کند. عزيزان اگر شما در زندگي مشکلي داريد ميتوانيد با صدقه دادن و گوسفند قرباني کردن و به فقرا دادن حتي با سر بريدن مرغي خريدن ناني و يا مقداري پول خرج فقرا کردن کارتان درست ميشود. خانمي ميگويد که بچه ام چشم خورده و بايد تخم مرغ بشکنيم. ميخواهم بگويم اين کار چند نکته حرام داخلش است 1- اسراف 2-تهمت، که فلاني بچه ام را چشم زده شما ميتوانيد چند تخم مرغ و نان تهيه کنيد وA  فقيري را غذا دهيد و به آنها بگوييد فرزندتان را دعا کند. من در جايي در مورد تخم مرغ شکستن گفتم به من خرده گرفتند که ما نسل درنسل به اين موضوع اعتقاد داريم. اصلا نبايد به چيزي که پايه و اساسي ندارد معتقد بود. کودکي را که ظاهرا گلو درد داشت نزد پيامبر آوردند. به اين بچه مهره هايي آويزان کرده بودند ايشان پرسيدند اينها چيست ؟مادرش گفت مهره ها را آويزان کرده ايم که کودکمان خوب شود. پيامبر فرمود: اين وسايل را باز کنيد شرک است.

امام صادق (ع)فرمودند: اگر کسي به کاهل و سحر اعتقاد داشته باشد آنها را تصديق و خدا را تکذيب کرده است. حضرت علي (ع) ميخواست به جنگ برود. کسي گفت که امروز روز خوبي براي جنگيدن نيست و شما شکست مي خوريد. امام گفتند: نام خدا را ميبرم بسم الله ميگويم و کارم را انجام ميدهم. پس اصل تاثير دعا را قبول دارم. دعا دو جور است نوشتاري و گفتاري. نوشتاري اين است که خودت مي نويسي و در جوي آب مي اندازي.A  من شنيده ام بعضي از اين رمال ها آيات قرآن را مي نويسند و ميگويند با اسپند بسوزان. سوزاندن آيات قرآن جايز نيست. اگر من يکاد و يا حرزي همراه داريم بايد داخل بسته اي باشد. چون بدن ما هميشه وضو ندارد بدن بي وضو براي آيات قرآن جايز نيست. خلاصه راهي که قرآن نشان ميدهد راه علم، عقل، بصيرت، فهم و اولوالباب است که صحبت از دين و قرآن ما است. کتابي نوشته و ترجمه شد. مدريس بوکامي مقايسه اي بين قرآن و انجيل وتورات وعلم روز انجام داده است. او ميگويد نکته اي در قرآن نيست که خرافه و اين جور قضايا را تاييد کنيد. البته فال خوب است. يعني چه ؟مثلا آقايي به ديدن ما مي آيد اسمش حسن است و حسن به معناي نيکويي و ميگوييم امروز روز خوبي براي ما است يا اينکه در موقع غذا خوردن پنج مهمان وارد خانه مي شود و ما ميگوييم مهمان حبيب خداست. ورود شما به خانه ي ما خير و برکت داده است. پيامبر وقتي مي خواستند دور مدينه خندق بکنند ضربه اي به سنگي خورد و جرقه اي زد حضرت فرمود: در اين جرقه نابودي امپراطوري ها را مي بينم و مي خواستند با اين حرف به ديگران روحيه بدهند و اين عيبي ندارد ولي از آن طرف قضيه درست نيست. عدد سيزده نه تنها بين ما بلکه بين اروپايي ها هم مفهوم خوبي ندارد حتي سر در بعضي خانه ها به جاي عدد سيزده نوشته اند 12+1. امير المومنين متولد سيزده رجب هستند. اين روز آغاز ايام البيض است. ايامي است که حضرت آدم روزه گرفت، ايام عبادت است. اين مطالب و خرافات در جوامعي که سطح علمي پاييني دارند رونق زيادي دارد. ما با بعضي از دعاها بيشتر آشناييم و به آنها مي پردازيم. ما بايد به دعاهايي بپردازيم که هم در دنيا و در آخرت به کار ما مي آيد. البته براي هر کاري در اسلام آدابي وجود دارد و متاسفانه ما کمتر آن ها را توضيح داده ايم که بايد در سخنراني ها و منبر ها آنها را بازگو کرد چون منبر يکA  بخشش موعظه است ولي ما بيشتر به مسايل روز و تاريخA  مي پردازيم و در مورد آداب و رسوم کمتر حرف زده ميشود مثلا آداب مهماني رفتن. ما بايد در سخنراني ها بيشتر به آداب مثل مهماني رفتن آداب مربوط به عيادت مريض و غيره بپردازيم. کتاب هاي زيادي در مورد آداب نوشته شده است. آداب اقتصادي، آداب عبادي، آداب حج و زيارت و آداب برخورد با صاحب عزا، آيا واقعا اين آداب را رعايت مي کنيم ؟ مثلا داريم کسي که عزادار است بايد غذا برايش درست کرد تا او به عزاداريش برسد ولي دقيقا بر عکس عمل ميکنيمA  و خود را مهمان عزادار ميکنيم و نمي گذاريم او عزاداري کند. يکي از جاهايي که خرافات و انحرافات در آن وارد شده است بحث زيارت است. آداب زيارت 37يا38 تا است، وقتي وارد ميشويد اجازه بگيريد، اذن دخول کنيد، پاي راست را بگذاريد بعد توسل کنيد. اما مي بينيد طرف از همان اول به قصد ضريحA  رفته نخي مي بندد و ميرود. آيا نخ يا قفل بستن به ضريح در منابع ديني ما جايي دارد؟ اصل توسل را قبول دارم ولي قفل بستن درست نيست.ما هميشه نگاهمان به دعا اين است که براي چه دردي خوب است اما هيچ وقت به مضامين دعا توجه نميکنيم. مثلا دعاي نور براي تب يا يک دعا براي سر درد يا غيره خوب است. گفتيم قل اعوذ برب الناس... براي زخم چشم خوانده ميشود ولي هيچ وقت دقت نکرده ايم که در همين قل اعوذ برب الناس... مالکيت و ربوبيت و وحدانيت خدا مطرح شده است. مردم بيشتر به قشر دعا توجه ميکنند و به محتوا کمتر ميپردازند.خوشبختانه عده اي از عزيزان دعاها را جمع آوري کرده اند. در دعاي شنبه و يکشنبه حضرت زهرا (س) مضامين زيبايي نهفته شده است. ببيند در صحيفه سجاديه دعاهاي بسياري براي طلب اولاد و طلب باران، دعا براي پدر و مادر و... که بايد به مضامين آنها توجه داشت که تفکر در دعا تفکر در قرآن است. پس سفارش من اين است که اول دعاهاي اصلي را بشناسيم. دوم مضامين و مفاهيم دعا را روشن و به آن توجه و عنايت داشته باشيم. براي کساني که کمي از ما کينه دارند يک چيزهايي دست آويز اين خرافات ميشود و شايد در اين مواقع ما شايسته اي خوبي براي مکتب ودين مان باشيم. بله چيزهايي در مباني اعتقادي و ديني ما نيامده ولي آن را درست ميکنيم. يکي از آداب زيارت فرياد نزدن در کنار قبور است. آيا ما در حرم امام رضا (ع) يا در مدينه به اين مسئله توجه ميکنيم؟ پيامبر به ابوذر فرمود: سه جا صوتت را پايين بياور. يکي در قرائت قرآن،يکي در جنگ و يکي هم در تشييع جنازه البته قرائت قرآن بحث قرآن و بحث جهانيش در اينجا مطرح نيست. بعضي در کنار حرم فرياد ميزنند و بلند صلوات ميفرستند و حال زوارهاي ديگر را به هم مي ريزند. متعدد ديده ايم مراجع و علما وقتي به اين مکانها وارد ميشوند خيلي زيبا متوسل ميشوند، دعا ميکنند، حاجات خود را بيان ميکنند، اين آداب زيارت است.ما بايد فرهنگ سازي کنيم که اين وظيفه اي رسانه، روحانيون و فرهيختگان است.حتما در بعضي از زيارتنامه ها خوابي را نقل کرده و توصيه کرده اند که آنرا بيست مرتبه بنويسد وتکثير کنيد که اگر چنين نکنيد داغ اولاد مي بينيد و اگر انجام دهيد کارتان سکه ميشود.اين مفاتيح وقف است و داخل آن چيزي نوشتن حرام است. اگر از فرقه هاي ديگر اين نوشته ها را بخوانند در مورد شيعه ها چه فکري ميکنند ؟ البته من در سخنرانيها خيلي سفارش کرده ام و خوشبختانه کم شده است ولي بايد به صفر برسد. کداميک از علما و بزرگان ديني ما اينها را تاييد ميکنند. در بعضي از شهرها رسم شده ماه صفر تمام ميشود ميروند در مسجد را ميزند و ميگويند بشارت که ماه صفر تمام شده يا 27 ماه رمضان ميشود ميگويند بايد کله پاچه خورد. آخر صبح 21 رمضان امام حسن ابن ملجم را به درک واصل کرد اين چه ربطي به کله پاچه خوري دارد ؟ چرا به کارهايمان رنگ ديني ميدهيم ؟ در يک جمله بگويم به جز خدا و پيامبران و ائمه معصومين هيچ کس حق ندارد براي ما تکليف شرعي بياورد. مراجع هم اگر فتوايي ميدهند از قرآن واحاديث است. بياييم واقع گرا وواقع بين باشيم. دين براي دينداري است و تدين نيامده که کانالهاي انحرافي ايجاد کند. دنبال رمال و دعا نويسي نرويد که مثلا بچه ام سرطان دارد شايد معجزه کند. راه راست را از علما و مراجع بخواهيد تقليد از علما و مراجع تقليد از علم است. اگر شما دل درد بگيريد يکي ميگويد نبات بخور يا فلان قرص را بخور. کسي که عاقل است به اينها گوش ميدهد يا اينکه پيش پزشک ميرود؟اگر ساختمانتان ترک بخورد پيش پدرتان ميرويد تا علتش را بفهميد مگر آنکه مهندس باشند چون فقط يک مهندس ميتواند علت آنرا بفهمد. دين هم همينطور است در مسائل ديني بايد پيش مراجع رفت. بايد عرض کنم (اقرا و ربک الکرم الذي علم القلم) هر چيزي مبنادار وعلمي آن وارد دين شده است البته چيزهايي در دين است که ما نميدانيم چرا اينطور است ؟ مثلا چرا نماز صبح دو رکعت است ؟ بايد عرض کنم براي اينکه شبهه اي ايجاد نشود هر چيزي را با عقلمان درک نميکنيم. اگر پزشک به شما کپسول داد به تشخيص او اعتراض نميکنيد و آن را قبول داريد. وقتي پيامبر و ائمه فرمودند که نماز اين طور و زکات اين قدر باشد بايد انجام داد.A  وقتي گفته ميشود: 34A  الله اکبر33 الحمدالله 33 سبحان الله نميشود گفت که من ميخواهم 35 تا بگويم و چيزهاي بي اساس وبي مبنا را مطرح و باب کنيم.