اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-08-03-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-شب قدر

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-شب قدر

88-08-03

در خصوص امام حسن مجتبي (ع) توضيح بفرماييد.
در خصوص امام حسن مجتبي (ع) که معروف به کريم اهل بيت است و نخستين مولود فاطمه زهرا (س) و حضرت علي (ع) است بايد بگوييم: وقتي اين بچه بدنيا آمد، چقدر اين دو بزرگوار و پيامبر را خوشحال کرد. عمر پربرکت ايشان چهل و هشت سال بوده است. مظلوميت ايشان هم در تاريخ معروف است. اگر بخواهيم کسي را بشناسيم در اين سه رابطه تفحص مي کنيم. يکي رابطه با خدا، يکي رابطه با مردم، رابطه با دشمن. زندگي هرکسي يک بُعد معنوي و الهي دارد که در رابطه با خدا، بايد ديد با خدا چطور است. و يک بُعد مردمي دارد که بايد ديد ارتباطش با مردم و همسر چطور است. يک بُعد سياسي و شجاعت و شخصيتي که بايد در رابطه با دشمن ديد. چرا من اين سه تا را عرض کردم ؟ چون بعضي ها در يکي از اين سه بُعد قوي هستند. يکي در بُعد عبادي خيلي قوي است ولي بد خلق است. در بُعد مردم داري ضعيف هستند. بعضي ها در دو بُعد قوي هستند ولي در بُعد سياسي مي گويند: ربطي به ما ندارد. فردي کامل است که در هر سه بعد قوي باشد. همان آقايي که شب در نخلستان از خوف خدا بيحال ميشود، همان آقاي هم سر از بدن عمربن عبدود جدا ميکند. ما حالا اگر خيلي آدم متدين و نماز شب خوان هم که باشيم، اينکار از ما برنمي آيد. مي گوييم: دشمن کشتن و سر بريدن. اين هم يک عبادت است که در ميدان جنگ شجاعت ميخواهد. امام در رابطه با خدا به تمام معنا فاني در خدا بود. تا ياد قيامت مي شد، اشک مي ريخت. تا ياد حشر و نشر ميشد، اشک مي ريخت. هر شب جمعه سوره کهف را مي خواند. سوره کهف خيلي سفارش شده است. امام هر شب سوره کهف را مي خواند و گريه ميکرد. وقتي نماز ميخواند، حال عجيبي داشت. بند بند بدن مي لرزيد. وقتي وضوع مي گرفت حال خوشي داست. جلوي مسجد مي آمد و اشک ميريخت. مي گفتند: چرا اشک ميريزيد ؟ مي فرمود: ميخواهم بروم با خدا صحبت کنم. اين حال معنوي امام بود. اين به ما درس مي دهد که در عبادات و تعبدهايمان دقت کنيم. امام حسن امام (ع) معصوم است. شخصيتي است که جايگاهش معلوم است ولي در هنگام جان دادن گريه ميکند و امام حسين (ع) پرسيده چرا گريه ميکني ؟ فرمودند: براي دو چيز گريه مي کنم. يکي ترس از قيامت و ديگري جدا شدن از برادران. اين امام معصوم براي ترس از قيامت اشک مي ريزد. قيامت را جدي بگيريد. بعضي ها مي گويند: يک يا علي بگو و جلو برو. خود علي با عبادت به اين مقام رسيده است. اينها با بندگي به خدا به اينجا رسيده اند و چطور مي شود من با يک علي گفتن، عبادت علي را اانجام نداد و با يک يا حسين گفنن و عبادت حسين را انجام ندادن به آن مراتب برسيم. بُعد بَعدي در ارتباط با مردم، طرف پيش امام آمده و گفته ديه به گردنم آمده و آقا کل ديه را پرداخت کرده است. طرف گفته فقر به من حمله کرده است. اين قدر به او داد که بي نياز شد. مثل ما نبود که به فقير به اندازه يک گوني برنج ميدهيم و اين چند روز ديگر تمام ميشود. فکري براي معيشت فرزند و همسر طرف مي کرد. انسان بايد در انفاق استمرار داشته باشد. اينقدر اعطا مي کرد که طرف بي نياز مي شد. به لباس و نوع پوشش توجه مي کرد. با مردم با اخلاق رفتار مي کرد. يک روز امام از خانه بيرون آمد. لباس زيبايي هم پوشيده بود وامام حسن خودش هم زيبا بود و يوسف آل رسول است. آدم کج سليقه اي گفت: من در شما تکبر مي بينم. امام گفت: اينکه تو مي بيني عزت است نه تکبر. مومن بايد عزيز باشد. خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد. بعضي خانم ها گله ميکنند که شوهر ما وضع مالي اش خوب است. ولي به خودش نمي رسد. يک مهماني ميرويم خجالت مي کشيم. با لباس هاي کثيف و موهاي ژوليده. پيامبر هر وقت از خانه بيرون مي آمد، خودش را نگاه ميکرد، محاسن خود را تنظيم مي کرد. مومن بايد اُبهت داشته باشد. در رابطه با برخورد با دشمن امام مظلوم واقع شده است. امام خيلي شجاع بود. در جنگ جمل چنان شجاعانه به قلب دشمن مي زد که اصحاب تعجب کرده بودند. اگر امام صلح کرده، اول جنگ کرده است. ولي چون جنگ به فرجام نرسيده و در جنگ خيانت شده، مجبور شده صلح کند. هم امام حسن (ع) جنگ داشت و هم امام حسين (ع) و هم امام حسن (ع) صلح داشت و هم امام حسين (ع). منتها امام حسن (ع) اول جنگيد و بعد صلح کرد و امام حسين (ع) اول صلح کرد و بعد جنگيد. خوب امام حسين هم ده سال با معاويه در صلح بوده است. بعد با يزيد وارد جنگ شد. امام حسن (ع) هم اول به مدائن لشکر کشيد و نبرد را آغاز کرد، منتهي عزيزترين فرماندهانش حتي عبيدالله بن عباس به او خيانت کردند. و مجبور شد به اين صلح تن در بدهد. شجاعت امام و مردم داري امام و بعد عبادت، اگر در اين سه بعد بيشتر بدانيم با امام بيشتر آشنا مي شويم.

چطور مي شود به استقبال شب قدر رفت ؟ بايد با دست پُر برويم و يا دست خالي ؟
شب قدر را تعيين نکردند تا انسان چند شب آماده باشد. حتي بعضي از علماي ما يکسال احيا مي گرفته اند تا شب قدر را درک کنند. چون احتمالي هم هست که شب نيمه شعبان باشد. نامعين بودن آن مثل اين است که آزموني است و روز آن مشخص نيست و شما بايد هر لحظه آماده باشيد تا به شما زنگ بزند و روز آزمون را بگويند. اين فرد هميشه آماده است و مروري مي کند. يا اينکه نميدانيم پليس کجاي جاده ايستاده و احتمال خطا کم ميشود چون هرلحظه منتظر هستيم که پليس ما را ببيند. اينکه شبهاي قدر معلوم نيست هم به همين علت است که انسانها هميشه توجه داشته باشند. اما در مورد آمادگي در شبهاي قدر ما هرچه قدر هم که آماده باشيم، باز دست خالي هستيم. حالا نگويند: خوب اين شب از هزار ماه بهتر است. کارها را در طول سال کنار بگذاريم و همان يک شب انجام بدهيم. در مکه وقتي با دوستان مطرح شد که يک رکعت نماز در مسجدالحرام به اندازه صد هزار رکعت نماز محسوب ميشود، يکي از دوستان وقتي بيرون آمديم گفت: ما که با خدا بي حساب شديم. دو رکعت خوانديم، شد دويست هزار تا و تا آخر عمر يک چيزي هم اضافه مي آوريم. اينجور کنايه از کثرت ثواب است. وقتي شما در بيمارستان به پزشکي که بچه شما را عمل کرده است مي گوييد: گويي شما دنيا را به من داديد يعني واقعا دنيا را به شما داده يا مي خواهيد بگوييد: کارت خيلي مهم بود. انسان در طول سال هم بايد دست پُر برود منتهي آن شب خلا ها پر ميشود. و نواقص پوشيده ميشود. بعضي ها مي پرسند: چه چيز آن شب از هزار ماه بهتر است ؟ حديثي در تفسير من الفٍ شهر آمده است. امام معصوم فرمودند: آن شب کارهاي خير مثل نماز و زکات و خدمت به مردم ثوابش هزار برابر ماههاي ديگري است که صورت بگيرد. اگر صدقه را در شب قدر بدهيد نسبت به روزهاي عادي هزار برابر ميشود. در واقع اهميت آن شب را مي رساند. اما کسي که در آن شب خوابيد، ديگر خيري براي او نيست. زيرا بايد در آن شب کارهاي مثبت را تمرين کند که در طول سال هم عادت کند. اين يک بُعد قضيه است. يک وقت رسول خدا در مسجد گفتند: هرکس يک لااله الا الله و يک الله اکبر بگويد، درختي در بهشت براي او کاشته ميشود. فردي گفت: به تعبير ما پس من يک جنگل در آنجا دارم. گفت: بله. ولي بترسيد از آتشي که يکباره اين جنگل را بسوزاند. درخت را تک تک مي کارند ولي هنگام آتش سوزي درختان با هم مي سوزند. يعني اين همه ثواب ممکن است با يک غيبت سوخته ميشود و از بين مي رود. لذا نبايد مغروز بشويم. کساني که شبهاي قدر زيادي را درک کرده اند و بعد از آن شب، با يک غيبت و يک صحنه حرام، همه آنها از بين ميرود. بعضي ها هم شبهاي قدر زيادي را درک کرده اند ولي حال خوشي ندارند. بله نبايد نااميد شد. نگهداشتن اثر يک کار، مهمتر از انجام دادن آن کار است. کسي ماشيني مي خرد و خوشحال است. بعد از مدتي اگر به آن نرسد ممکن است موتور بسوزاند. اگر کسي بتواند جايگاهي را که در شب قدر بدست آورده است حفظ کند و بکار ببندد و اين ثواب ها را مديريت بکند، خيلي خوب است. البته اين طبيعي است که در مکان هايي مثل حرم و يا در روزهايي مخصوص، خودش حال خوبي به انسان مي دهد ولي وقتي ما در بيرون هستيم اين حال را نداريم. ما بايد اين حال را حفظ کنيم.

دلش مي خواهد خدا را بلند صدا بزند و دلش مي خواهد گريه کند ولي فکر مي کند ريا ميشود و مي گويند: عجب آدم خوبي است و از اين کار پرهيز ميکند. آيا اين درست است ؟
روايتي داريم: کار خير را بخاطر ريا ترک نکن و بخاطر حيا هم، کار مخفي انجام ندهيد. ممکن است انسان کاري را انجام بدهد و ديگران هم تشويق بشوند. مثلا در ميهماني هنگام نماز، نماز جماعتي بخوانيد. شايد بگوييد: اين ريا ميشود. خير، اين ريا نيست. زيرا ريا قصد مي خواهد. يعني به قصد نماياندن و خوش آمدن مردم من اين کار را انجام بدهم. کسي به امام باقر (ع) گفت: وقتي من کاري را انجام مي دهم و مردم من را تشويق مي کنند،A  خوشم مي آيد. آيا اين ريا است ؟ امام فرمود: خير. تشويق کردن و انتقاد کردن ريا نيست. ريا يعني اين که شما نمازي که در خانه تنهايي مي خواندي با نمازي که در جلوي ديگران مي خواني فرق داشته باشد. يعني تنها که هستم کسل بشوم و در جلوي مردم، نشاط پيدا کنم. مثلا با همکاران مکه مي روم. اول وقت نماز مي خوانم ولي در خانه آخر وقت مي خوانم. نفاق دو بال دارد يکي شرک و يکي ريا است. از اينکه کار خوبي مي کنيد و تشويق مي شويد، ناراحت نباشيد. مثلا آقايي در ماه رمضان به فقرا غذا مي دهد و همه او رامي شناسند. آيا اين ريا است ؟ خير. ايشان با قصد ريا غذا نداده است. اين آقا به انگيزه الهي انجام مي دهد و مشهور به نيکي هم ميشود. خوب پيامبر هم مشهور به هدايت آنسانها است. امام خميني هم در جهان مشهور است ولي هميشه مي گفت: خدا. اين شهرت دليل بر ريا نيست. زيرا انگيزه او اين نيست. در شب احيا در جمع بودن بهتر است چون دعا بيشتر مستجاب مي شود. الان رسم شده که پاي تلويزيون مي نشينند و احيا مي گيرند. خير. مسجد رفتن موضوعيت دارد. نبايد ما از مسجد دور بشويم. از ابا سعيد پرسيدند: چرا اين قدر به نماز جماعت تاکيد شده است ؟ ايشان گفت: يک وقتي شما يک شمع داريد و اگر باد بيايد، شمع خاموش مي شود و حالا يک وقتي هزار تا شمع روشن است، باد مي زند. هشت صد تا خاموش مي شود و دويست تا روشن باقي مي ماند. وقتي در خانه به تنهايي نماز ميخوانيد يک شمع هستيد. اگر خاموش بشويد در ظلمت مي روييد. ولي در نماز جماعت هزار تا انسان هستند يکي بد، دو تا بد، بالاخره دوتا آدم خوب در آنها پيدا مي شود که خدا به اين جمعيت توجه کند. يک موقع مي بينيد در يک محله عذاب نمي آيد، بخاطر انسان مومني که در آنجا زندگي ميکند. گاهي در يک جامعه عذالب نمي آيد، بخاطر چند نفر انسان مومن که در اين جامعه زندگي ميکنند. مجلس باحال مجلسي است که در آن اخلاص بيشتر باشد. و خيلي هم طولاني نباشد.

بهترين عمل در شب قدر چيست ؟
در شب قدر چند اتفاق افتاده است. قرآن کتاب انسان سازي است و در آن شب نازل شده است. بعضي دانشمندان مي گويند: شروع نازل شدن قرآن، در شب قدر بوده است و بعضي ميگويند: کل قرآن در آن شب نازل شده است. در اين اختلاف است. بهر حال شب نزول قرآن است. نکته بعدي اين است که در شب قدر فرشته ها روي زمين مي آيند. در روايت داريم: اين فرشته ها بر امام معصوم وارد ميشوند. روايت داريم: سوره انا انزلناه را زياد بخوانيد زيرا سوره ولايت شناس است. سوره اي است که باعث ميشود امام را بشناسيم. نکته سوم اين است که شب قدر گشوده شدن پرونده ي سال انسان است. مثلا مجلس بودجه تعيين ميکند و در اوايل اسفند تمام ميشود و فروردين هم ابلاغ ميشود. سال تحصيلي، اول مهر است. هر کسي سالي دارد. کاسب ها سال مالي دارند. سال خمسي دارند و سال تقديري، شب قدر است. يعني دراين شب سال را مي بندند. يعني يکسال کار خوب و بد کرده است. اين پرونده بسته ميشود و يک پرونده جديد سال آينده باز ميشود و اينکه در سال آينده چه وقايعي براي شما اتفاق مي افتد در اين نوشته و مقدر مي شود البته به اختيار خودش. يعني ايشان با اختيار خودش در سال آينده مکه خواهد رفت. البته امکان تغيير هم هست و صد درصد بسته نميشود. ممکن است براي آقايي در سال آينده تصادفي پيش بيني شده است. آقا صله رحمي مي کند و اين از بين مي رود و اتفاق برداشته ميشود. مثلا سال ديگر سال مرگ ايشان است. حالا ايشان با احسان به والدين، خدمت به مردم، بيست سال به عمرش اضافه ميشود. يک سري محورهايي تعيين مي شود و امکان تغييرش هم هست. مهمترين کار در اين شب، اِحيا، زنده داري و بيدار بودن است. در اين شب به غسل، توسل، نماز، دعا، خدمت به مردم، رعايت حقوق مردم و اعمالي که در آن شب وارد شده است. الان يک کارمند که استخدام ميشود يک فيش حقوقي دارد. پس وقتي به او فيش حقوقي مي دهند يعني ديگر برود خانه و بگويد: من که فيش حقوقي دارم. خير اين حقوق مشروط به سر کار آمدن شما است. آنچه که براي شب قدر از حوادث و روزي ها معين ميشود بستگي به تلاش انسان دارد. کسي خدمت امام صادق (ع) آمد. گفت: دعا کنيد که خدا بدون کار کردن به من روزي بدهد. امام گفت: تو از مورچه کمتر هستي که اين قدر تلاش مي کند. مي گويند: کسي که در خانه مي نشيند و طلب روزي ميکند، خدا دعايش را مستجاب نميکند. سعي و کوشش منافاتي با قدر ندارد.

ادعيه هايي که در شب قدر بايد خوانده شود چيست ؟
يکي از دعاهاي مهم اين است که براي امام زمان دعا کنيد و دعاي اللهم کل وليک را بخوانيد. خواند هزار مرتبه سوره قدر تاکيد شده است. قبرستان هم که مي رويد پشت به قبله و رو به ميت، هفت مرتبه سوره قدر را بخوانيد. از عذاب مرده برداشته ميشود. در هنگام وضو سه مرتبه سوره قدر بخوانيد تا وضوي شما با نشاط بشود. زيارت امام حسين را هم تاکيد شده است. در شب قدر گفته اند: ولي خدا را فراموش نکنيد. امام حسين را فراموش نکنيد. قرآن را فراموش نکنيد و آن را روي سرتان بگذاريد و دعايش را بخوانيد: خدا يا امشب مرا از آزاد شده هاي جهنم قرار بده و در اين شب دعا در حق ديگران هم مهم است و ببينيد آن شب خودتان حال چه چيز را داريد، همان را انجام دهيد.