اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

88-05-11-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-قبولي عبادت

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-قبولي عبادت

88-05-11

درباره ي فضايل امام حسين (ع) صحبت کنيد.
شجاعت، شخصيت، نبرد امام حسين (ع) و مبارزه با ظلم امام حسين (ع) برجسته بوده است، مطرح شده و حق هم همين است. بعضاً از آن بُعد عبادي غفلت شده است. ما نگاهي به زندگي حضرت امام حسين (ع) مخصوصاً زندگي قبل از عاشورا، مياندازيم. بيشتر کتابها و افرادي که درباره امام حسين صحبت مي کنند، درباره روز عاشورا حرف مي زنند. البته اين هم درست است چون اين يک مظهر است و با قيام عاشورا اسلام زنده شده است. ولي اين شخصيت بزرگوار پنجاه و پنج سال قبل از عاشورا هم زندگي کرده است. يک نگاه به امام حسين قبل از عاشورا ما را به اين فضا مي برد که بيشتر با ايشان آشنا بشويم. دعاي عرفه امام را ببينيد. کلمات بلندي که در اين دعا بکار رفته و اشک و گريه اي که امام مي ريزد و با شيوه خاص با خدا حرف مي زند. شيوه او يک درس است. ابتدا خدا را بالا مي برد و خود را پايين مي آورد. شروع ميکند: تو نعمت دادي و من خطا کردم، تو علم داري و من اين علم را ناديده گرفتم، عظمتهاي خدا را مطرح مي کند و صغير بودن بنده را ياد آوري مي کند. هرچه فاصله بين صغير بودن و کبير بودن بين ما و خدا بيشتر بشود، انس و الفت هم بيشتر ميشود. بعد آن دعا را نقل مي کند. سيره اي که از امام حسين مانده است: درباره سيره حج و طواف ايشان، رسيدگي به امور مردم و بار از دوش مردم برداشتن، يک مظهر عبادت کامل و تام است. لذا نقل شده است که بعد از ظهر عاشورا وقتي بدن امام در گودي قتلگاه افتاده است، هنگامي که مي خواستند ايشان را دفن کنند، بعضي ها از امام سجاد سوال مي کردند که بعضي از زخم هاي و پينه هاي تن امام براي روز عاشورا نيست و امام سجاد (ع) فرمودند: بله اين آثار کيسه ايي است که امام بر دوش مي کشيد و در خانواده فقرا مي برد، اين بُعد عبادي امام است. در عاشورا وقتي از مدينه بيرون مي آيد، قرآن مي خواند. از مکه بيرون مي آيد، قرآن مي خواند. سحر روز عاشورا، قرآن مي خواند. چرا شب عاشورا مهلت گرفت ؟ با اين فرض که شهادت بالاترين چيز است. روايت داريم: فوق هرچيزي نيکي است جز عبادت که فوز عظيمي است. با اين فرض به برادرش ابوالفضل مي گويد: امشب را مهلت بگير. ابوالفضل مي گويد: چه فرقي ميکند ؟ امام فرمودند: من نماز و قرآن و استغفار را دوست دارم و مي خواهم امشب به اين ها بپردازم. زماني امام حسين به ديدن اُسامه آمد، اُسامه از اصحاب پيامبر بود و پير شده بود و در حال احتضار بود. امام ديد او ناراحت است و اين ناراحتي از بيماري نيست و ناراحتي او دروني است. امام سوال کرد و اسامه گفت: آقا قرضي دارم و زن و بچه ام با اين قرض چه کنند ؟ امام فرمودند: من قبول ميکنم. بدون اينکه سوال کنند چقدر است و مبلغ آن شصت هزار درهم بود. و امام اين پول را پرداختند. امام سجاد(ع) مي فرمايد: پدرم درآخرين لحظات که غرق خون بود و بدنش تيرهايي هم خورده بود، من را درآغوش گرفتند و گفتند: پسرم بيا با هم دعايي که مادرم زهرا به ما ياد داده بخوانيم. دعا را خواندند و گفتند: پسرم من دارم مي روم شايد اين ملاقات آخر باشد. نصيحتي به تو ميکنم. در زندگي به کسي ظلم نکن مخصوصا به کسي که دستش به جايي بند نيست و ياري جز خدا ندارد. يعني امام به حق الناس توجه دارد. امام روزي که به سرزمين کربلا رسيدند پرسيد: اين زمين مال کيست ؟ و بعد آنرا خريد و ملک شخصي ايشان شد و بعد خيمه زد. اين اهميت به حق الناس را مي رساند. در کنار اينها هم در ظهر عاشورا در کنار ميدان نبرد، نماز خواند واين بُعد عبادي آن حضرت.

درباره قبولي عبادت صحبت کنيد.
در بحث عبادت، شرايط صحت عبادت را داريم. مثلا لباس انسان نبايد غصبي باشد. شما اگر تعمداً نخ غصبي به لباستان داشته باشيد، نمازتان صحيح نيست. لباس نبايد نجس باشد. اگر شما يک نماز با حالي هم با آن بخوانيد، باز هم نمازتان صحيح نيست. اگر شما نماز خوبي هم خوانديد و بعد فهميديد وضوء نداشته ايد، نمازتان صحيح نيست. بعضي مواقع به تعابيري در روايات مان برخورد مي کنيم که فقها روي آن فتوي نداده اند. حضرت علي (ع) مي فرمايد: اين قدر که به قبولي عمل اهميت ميدهيد بيش از چيزي باشد که به خود عمل ميدهيد. ببينيد چه چيزي اين عمل را مقبول مي کند. در روايت داريم: فلان ويژگي باعث ميشود که نماز قبول نباشد. فلان ويژگي باعث ميشود که نماز انسان چهل روزبالا نرود. يعني صحيح نيست و اين نماز هم قضا ندارد. غيبتي کرده ايد که مانع از قبولي اين نماز و گرفتن نمره بيست و يا هفده در اين عبادت شده است. شرايط قبولي عمل را ميتوانيم به چند دسته تقسيم کنيم. گاهي موارد ايجابي و سلبي باعث ميشود نماز مورد قبول واقع نشود. يکي مسائل اعتقادي است. بعضي از مسائل اعتقادي باعث ميشود نماز قبول نشود. در قرآن داريم: مساجد را کساني تعمير مي کنند که ايمان به خدا و قيامت دارند. مثلا فردي که مسلمان نيست، پولي براي ساخت مسجد ميدهد و اعتقادي هم ندارد. رسول خدا براي جنگ بدر که اولين جنگ بود مي رفت. مسلمانان در ضعف بودند و تعدادشان کم بودند و مسلمانان پياده بودند و با چوبدستي مي جنگيدند. پيامبر دو سوار را ديد که سلاح داشتند. گفتند: ما مشرک هستيم و جنگجوي آزاد هستيم و هرکس به ما پول بدهد، براي او مي جنگيم. اگر شما پيروز شديد به ما غنيمت بدهيد و اگر شکست خورديد که هيچي. رسول خدا گفت: من براي جنگي که براي خدا مي کنم از دو بي خدا کمک نميگيرم. اگر ميخواهيد، مسلمان بشويد که يکي از آنها مسلمان شد و ديگري رفت. يکي از شرايط قولي عمل، ايمان است. شبيه نيت است ولي کمي فرق ميکند. شرط دوم مسائل اخلاقي است. يکسري کارهاي ضد اخلاقي و نادرست عمل انسان را از بين مي برد. اگر کسي غيبت کند نمازش حبط ميشود يا کسي که در ماه رمضان غيبت مي کند، روزه اش باطل نميشود ولي ثواب روزه اش کم ميشود. ولي باطل نيست چون از مبطلات روزه، غيبت نيست. خانمي پيش رسول خدا آمد و گفت دخترم روزه است و مي خواهد افطار کند، آيا وقت افطار شده است ؟ پيامبر فرمود: روزه نيست. گفت: چرا خودم ديده ام که روزه است. پيامبر فرمودند: در گوشه دهانش تکه هاي گوشت است و غيبت کسي را کرده است و ديدند درست است. البته اين قدرت تصرف پيامبر است که باطني را ظاهر ميکند.نمي خواست بگويد که از نظر شرعي روزه تو صحيح نيست. ميخواست بگويد: قبول نيست.در روايت داريم: اگر کسي با زبانش ديگران را آزار بدهد، عملش قبول نمي شود. در قرآن داريم: خدا عمل را از انسان با تقوي قبول ميکند. فردي دزدي مي کرد و انفاق ميکرد و به امام صادق (ع) گفت: من که انفاق ميکنم عملم ده برابر مي شود. پس من نُه ثواب از خدا طلبکار هستم. فرمودند: تو در تصرف مشکل داري. مال تو قابل انفاق نيست. عملي ده برابر ميشود که از راه حلال باشد. فرض کنيد فردي پول قلابي را حرم بيندازد، اين قابليت نذر و انداختن در حرم را ندارد. قابليت خيلي مهم است. در روايت داريم: انسان وقتي کاري را انجام ميدهد، بايد به ريشه و صالح بودن عمل هم توجه داشته باشد. شرط سوم شرط بحث اجتماعي است. در روايت داريم: بپرهيز از قهر کردن با مردم. عمل با هجران پذيرفته نيست. حالا من با برادرم قهر هستم ولي اين قهر جنبه اعتقادي دارد. در اينجا داستان فرق ميکند. پس اين روايت براي جايي است که جنبه اعتقادي در بين نباشد. فردي با امام کاظم (ع) همراه بودند و وقتي خواستند غلامشان را صدا بزنند، يک فحشي دادند. امام فرمودند: من ديگر با تو کاري ندارم و قطع رابطه مي کنم مگر اينکه توبه کني و استغفار کني و عوض بشوي. عمل از مومن قبول نميشود اگر سوء ظن به مردم داشته باشيد. بد خلقي عمل را خراب ميکند مثل باطل شدن عسل توسط سرکه. يکي ديگر شرايط اقتصادي در عمل است. امام رضا (ع): هرکس نماز بخواند و زکات ندهد، عملش قبول نيست. پرسيدند چرا؟ فرمودند: خدا هر جا فرموده نماز بعد گفته زکات. کسي خمس نمي دهد و اعتقادي هم ندارد. اگر اعتقاد ندارد که مسئله ضروري است و اگر عمل نميکند خوب مي خواهد حج برود. حج بدون خمس، درست نيست. در روايت داريم: کسي که زن دارد و همسرش را آزار مي دهد، عبادتش قبول نيست. ما براي عمل مطلوب يک شرايط مطلوب داريم. به يک محصل مي گويند: اين مسئله را حل کن و ايشان در يک کاغذ چرک نويس اين کار را ميکند و اين قبول است ولي يک موقع در يک دفتر تميز و مرتب آنرا مي نويسد و حل ميکند، اين مقبول تر است. داريم: بعد از نماز تسبيحات بگوييد. اين ها ثواب را زيادتر مي کند.
آيا درست است که بگوييم: حالا که عمل ما پذيرفته نيست، پس ديگر آن را انجام ندهيم؟
رسول خدا فرمود: کسي که غيبت مرد و زن مسلماني را انجام بدهد، خدا نماز و روزه اش را تا چهل روز قبول نمي کند مگر اينکه طلب مغفرت از او بکند و او ببخشد. اين که شما مي فرماييد: مثل اين است که مي گويند: در فلان روز نماز شما پنج برابرميشود. پس بگوييم ديگر نماز نخوانيم چون در آن روز خيلي نماز خوانده ايم.. يا اينکه مي گويند: کسي لقمه حرام بخورد تا چهل روز عمل او قبول نيست. خير اين طور نيست. اول بايد استغفار کنيد که اين خودش گناه را پوشش مي دهد و ثانيا اين روايات کنايه از اهميت است. اين براي توجه به شما است. بالاترين راهي که انسان را از اين بن بست انسان بيرون مي برد توبه و استغفار است. در حديث داريم: کسي که فلان کار را بکند مثل اين است که از مادر متولد شده است. اين دو حديث را بايد کنار هم بگذاريم. در جامعه يک عبادت سه مرحله دارد: صحت، قبولي و کمال. صحت را خيلي رعايت مي کنيم و اگر کسي منکر ولايت باشد عملش قبل نيست. ولايت نخ تسبيح است. اينها عمل را مقبول ميکند و کمال همان که تميز و مرتب و منظم بودن است که در بالا گفتيم.
چه طور مي توانيم بفهميم عملمان قبول شده است ؟
مرحوم خوانساري مي فرمود: بعضي از نمازها را اگر به قرآن عرضه کنيم، يک مهر مردود پاي آن مي گذارد. فرمودند: اين نماز قرآني است: نماز، انسان را از فحشا و منکر باز ميدارد. در حديث داريم: ميخواهيم ببينيم عبادت قبول است بايد ببينيم چقدر جلوي فحشا و منکر را مي گيرد. نشانه پذيرش عمل اين است که ببينيم چقدر ما را متعبد کرده است. چقدر خاشع کرده است. قدرت بازدارنگي ما چقدر زياد شده است. نشانه قبولي نماز اين است که نماز سّد فحشا و منکر شده باشد. در سوره معارف نُه صفات براي نمازگزار واقعي ذکر شده است: نمازگراز کسي است که از مالش به راحتي ميگذرد و وفا به عهد دارد و خيانت نميکند و. ..