اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-05-29-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي


براي رفتن که دست دست نکني جور تو را بايد مرغابي ها و دسته ي در بکشند ؟ داري مي روي و من گريه نمي کنم يک عمر براي گريه کردنت وقت دارم، دلم مي خواد اين لحظه ي هاي آخر يک دل سير نگاهت بکنم ولي تو بگو کدوم دل سنگ که از ديدنت سير بشود، داري مي روي به سلامت ولي فکر نکردي دل بچه هاي کوفه برات تنگ مي شود، کوچه هاي تنگ کوفه بي شبگرد مي شود، کيسه هاي نان و خرما روي زمين مي ماند، بالش بچه هاي يتيم از سنگ مي شود، داري مي روي به سلامت برو ولي هستي را به که وا مي گذاري که بي تو يتيم مي شه، امام رو به رهايي امام رو به زمين، قيامتي شد بعد از اقامه روي زمين.
سوال – در مورد ادامه ي راههاي خودسازي توضيح بدهيد.
پاسخ – يکي از راههاي خودسازي موضوع امام شناسي و ولي خدا و ارتباط با حجت خداست. در روايات ما هم آمده است که هر کس که بميرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. داريم که اسلام بر چند چيز بنيان شده است نماز، روزه، زکات، ولايت و امام شناسي. اين قدر که ولايت مهم است چيز ديگري اين قدر بر آن تاکيد نشده است. زيرا حجت خداست که راه توحيد را نشان مي دهد يعني امام شناسي مقدمه ي توحيد است. ما وقتي نهج البلاغه را مي بينم تازه توحيد را مي فهميم. ائمه در عبادت و بندگي به درجه ي عالي رسيده اند و حضرت علي (ع) به رتبه اي رسيده که مي فرمايد خدايي را که نبينم عبادت نمي کنم. اين کلمه براي بنده خيلي سنگين است ولي براي حضرت امير کلمه ي ساده اي است. حضرت به مرحله اي رسيده است که مي فرمايد: اگر جنت و ناري هم نباشد، من باز عبادت مي کنم. مي فرمايد: اگر پرده ها هم کنار برود يقين من افزوده نمي شود. اگر به ما بگويند که بهشت و جهنمي نيست و همه با هم مساوي هستند، آيا ما باز هم نماز مي خوانيم و دروغ نمي گوييم و روزه مي گيريم ؟ اما حضرت امير مي گويد که من چه بهشت و جهنم را ببينم چه نبينم برايم فرقي نمي کند. خدا واجب عبادت است. حالا يک چنين شخصيتي مي فرمايد که خدا را با ما بشناسيد يا بوسيله ي ما بندگي خدا را بکنيد.

در زيارت جامعه ي کيبره داريم که شما طريقي به سوي خدا شناسي هستيد. اينکه ما ائمه را در کنار خدا قرار بدهيم شرک است. اينها عبد خدا هستند. همه ي عظمت اهل بيت اين است که بنده ي خدا هستند منتها چون اينها خيلي خوب هستند مي گويند که شما بندگي را از اينها ياد بگيريد. ما بايد نماز امام حسين (ع)، دعاي اميرالمومنين، دعاي صباح و کميل را ببينيم. اينها يک دوره آموزش توحيد است. ما مي خواهيم بدانيم که در مقابل اولي الامر چه وظيفه اي داريم. يکي از وظايف ما معرفت نسبت به اهل بيت است. بعضي از دشمنان اهل بيت بيشتر از دوستان آنها نسبت به آنها معرفت داشتند. کسي نمي تواند بگويد که ابن ملجم نسبت به اميرالمومنين معرفت نداشت. ابن ملجم در مجلسي بر اميرالمومنين وارد شد. او از آقا خيلي تعريف کرد. حتي معاويه که سَب اميرالمومنين را رسما اعلام کرد، مي گفت که زمانه مثل علي را نزاييده است. پس معرفت يعني باور به اينکه او امام من است، معصوم است و عالم به غيب است. ( امام مي تواند به اذن خدا مطالب ماوراء الطبيعه را دريافت کند ). معرفت صرف شناخت شناسنامه اي نيست. من اسم پدرم و شماره ي شناسنامه ي او را مي دانم ولي به حرف او گوش نمي دهم. اين معرفت نيست. منظور از معرفت، معرفتي است که يک نوع پذيرش را براي انسان بياورد. اين يکي از وظايفي است که ما نسبت به اهل بيت داريم. وظيفه ي ديگري که ما نسبت به اهل بيت داريم محبت به اهل بيت است. در کتابهاي حديث اهل سنت و کتاب احقاق الحق، روايات زيادي در مورد ولايت است. پيامبر فرمود که هر کس که حسن و حسين را دوست داشته باشد من را دوست دارد. اگر من را دوست داشته باشد خدا را دوست دارد. داريم که سعادتمندترتن مردم کسي است که اهل بيت را دوست داشته باشد و دوستي او حقيقي باشد و دوستي ادعايي نباشد. همين که من شب شهادت حضرت امير عزاداري مي کنم و عروسي نمي گيرم، خودش دوستي با اهل بيت است. آقايي در حرم به من گفت که اگر من محبت به امام رضا (ع) نداشتم الان جاي ديگري بودم. من اين آقا را دوست دارم که هزاران کيلومتر راه آمده ام تا ايشان را زيارت کنم. همين قدر که من ميلاد امامان را تکريم مي کنم و به سخنان آنها توجه مي کنم و اگر کسي به سخنان آنها توهين کند ناراحت مي شوم، اين خودش محبت به اهل بيت است. مردم امام حسين (ع) را دوست دارند که براي رفتن به کربلا سر و دست مي شکنند، مردم در شب نوزدهم ناراحت هستند که آقاي شان ضربت خورده است. البته دوستي اهل بيت مراتب هم دارد. مثلا ممکن است فردي بگويد که من اسم فرزندم را از اسامي اهل بيت مي گذارم، اين يک نوع محبت است و يک مرتبه اي است. مرتبه ي بالاتر آن اين است که من سعي کنم روش زندگي من مثل روش زندگي اهل بيت باشد. من نمازم را مي خوانم زيرا امام حسين (ع) جانش را براي نماز داد. اميرالمومنين نمازاول وقت مي خواند و بدنش مي لرزيد، من هم سعي مي کنم که نمارم را اول وقت بخوانم. يکي ديگر از وظايف ما اين است که براي اهل بيت تزيين باشيم. يعني رفتار ما بگونه اي باشد که زينت اهل بيت باشيم. اگر کسي عمل ما را ببيند بتواند ادب امام علي (ع) و امام صادق (ع) را در آن ببيند. در جلدهشتم بحارالانوار روايتي داريم که وقتي رسول خدا به معراج رفت، ديد که بهشت هشت تا در و جهنم هفت تا در دارد. پيامبر ديد که روي هر دري مطالبي نوشته است. روي هر در بهشت چهار مطلب و روي در جهنم سه مطلب نوشته شده بود که اينها در واقع پنجاه و سه حديث است که پيامبر آنها را روي درها خواند. راه ورود به بهشت و دوري از جهنم همين احاديث است. حضرت فرمود که روي کي از درهاي جهنم نوشته شده است که خدا خوار کند کسي که اسلام را خوار کند و خدا خوار کند کسي را که اهل بيت را خوار کند. ما بايد دقت کنيم که به اهل بيت اهانت نکنيم. بي احترامي و تحقير اهل بيت چندجوراست. يک وقت کسي که در جبهه ي دشمن است و امام را فحش مي دهد. مثل کسي که در کربلا جلوي امام حسين (ع) ايستاد و ايشان را اهل جهنم خطاب کرد. اين نوع اهانت در بين مسلمانان نيست. حتي فرق غير شيعي هم براي اهل بيت احترام قائل هستند. چند تا از شارحان نهج البلاغه از اهل سنت هستند. مثل دکتر صبحي صالح و ابن حديد. خوارزمي مقتل امام حسين (ع) را نوشته است. نوع دوم اهانت اين است که شخص رفتاري از خودش نشان مي دهد که موجب اهانت به اهل بيت مي شود.

فردي نزد امام صادق (ع) رفت تا ايشان را ببيند. امام به او فرمود که چرا به ما توهين مي کني؟ طرف تعجب کرد. مسلماني خواست تو را سوارمرکبش بکند و تو او را تحقير کردي و به او محل نگذاشتي، آيا يادت هست ؟ طرف گفت: بله. امام فرمود: هر کس مومني را خوار بشمارد ما اهل بيت را خوار شمرده است. پيامبر فرمود: هر کس مومني را آزار بدهد، من را آزار داده است. امام کاظم (ع) به وزير هارون الرشيد فرمود: من چند تا چيز را براي تو تضمين مي کنم و تو هم يک چيز را براي من تضمين بکن. امام فرمود که من تضمني مي کنم که تو کشته نشوي، ديگر اينکه نفهمند که تو شيعه هستي و.. . تو هم تضمين کن که کار مسلمانان را در دربار راه بيندازي. يک روز وزير هارون الرشيد به فرد مسلماني که پيش او آمده بود بي محلي کرد و کار ارو را راه نينداخت. روزي او شبانه پيش امام آمد و امام او را راه نداد وگفت که تو کار مومني را راه نينداختي. او پيش آن فرد رفت و از او معذرت خواهي کرد تا او را ببخشد. حالا اگر پسري پدر و مادرش را آزار داد و به زيارت امام رضا (ع) رفت و امام او را تحويل نگرفت بخاطر اين است که او به امام رضا (ع) توهين کرده است. زيرا امام به احترام پدر و مادر سفارش کرده است. فردي نزد امام امد و امام به او گفت که تو به ما توهين کردي زيرا صبح که از خانه بيرون مي آمدي به مادرت تندي کردي. تو نميداني که مادر تو بهترين محل و بهترين غذا را براي تو تهيه کرده است. در اينجا حتي اگر مادر هم راضي باشد امام صادق ( ع) ناراضي است. زيرا اين توهين است. اسحاق بن عمار در خانه ي خودش را به روي فقرا بست. او فرد پولداري بود و فقرا به خانه ي او رفت و آمد مي کردند. او کمک را غير مستقيم مي داد ولي خودش مستقيم کمک نمي کرد. همان سال در مکه نزد امام صادق (ع) رفت و امام او را تحويل نگرفت. و به او فرمود که چرا رابطه ات را با مردم قطع کرده اي و در خانه ات را به روي آنها بسته اي ؟ نوع ديگر توهين به امام، رعايت نکردن آداب زيارت است. اگر خانم يدر حرم بد حجاب وارد بشود اين يک توهين است و امام ناراحت مي شود. شخصي خواب ديد که فردي وارد حرم امام رضا (ع) شد و از قبله تيري به سمت ضريح انداخت و از سمت پشت قبله مهم تيري به سمت ضريح انداخت. و از سمت ديگر هم تيري به سمت ضريح انداخت. طرف خواب را ديد و به او گفت که تو به حرم امام رضا (ع) رفته بودي ؟ گفت: بله. خواب را براي او تعريف کرد. طرف گفت که من وقتي وارد حرم شدم خانم زيبايي را ديدم و بدنبال او رفتم و سه قسمت ضريح من به اين نامحرم نگاه کردم. بعضي ها آداب را رعايت نمي کنند مثلا هنگام نماز به زيارت مي پردازند. يکي ديگر از محورهاي مهم خودسازي سيره ائمه است. تعامل پيامبر با همسرش به من تعامل با همسر را ياد مي دهد. قرآن هم سيره ي انبياء را نقل مي کند و مي فرمايد که اينها را الگو قرار بدهيد. وقتي قرآن صد و ده آيه سوره ي يوسف را تعريف مي کند مي خواهد بگويد که يوسف از در بسته گريخت، پس تو هم در خيابان به نامحرم نگاه نکن، يوسف از برادرانش گذشت، تو هم از برادرانت کينه به دل نگير. اينها همه درس و پيام است.
سوال – سوره انبياء آيات 73 تا 81 را توضيح بدهيد.
پاسخ – آيه 73 مي فرمايد: ما به ابراهيم اسحاق و يعقوب را داديم و اينها را امام قرارداديم. امام کسي است که پنج ويژگي دارد. مردم را به امر ما هدايت مي کند، ما تمام خوبي ها را به امام وحي کرده ايم، امام برپا کننده ي نماز است، امام زکات را پرداخت مي کند و ديگر اينکه امام عبد خداست.
سوال – در مورد خوسازي و نقش انبياء توضيحاتي بدهيد.
پاسخ – يکي از وظايف مهم ما در مقابل اهل بيت، ياري اهل بيت است. ياري ائمه، ياري خداست. ان تنصرو اله ينصرکم. ان تنصر الله يعني دين خدا را ياري کنيد. حضرت امير به استاندار خودش نامه نوشت که من نمي خواهم تو مثل من زندگي بکني يعني مثل من لباس وصله دار بپوشي. من را با عفت و تلاش خودتان ياري کنيد. پس ما بايد با عمل مان آنها را ياري کنيم و نشان بدهيم که وقتي اميرالمومنين دروغ نمي گفت، من هم دروغ نمي گويم. وظيفه ي ديگر ما توسل است. ائمه از ما خواسته اند که به آنها متوسل بشويم. يک معناي وسيله اشياء است مثلا قرآن وسيله است. ديگري اشخاص است. ائمه وسيله هستند. خودشان فرموده اند که ما وسيله هستيم. در اين شبهاي احياء، ما تجسم تمسک به ثقلين را داريم يعني به سر قرآن داريم و به زبان نام اهل بيت را داريم. يعني ما بين اين دو تا فاصله نمي گذاريم. ما مي گوييم که دو بال نياز داريم، هم قرآن و هم اهل بيت. برادران يوسف خوشان مستقيما از خدا طلب مغفرت نکردند و از پدرشان خواستند که براي آنها طلب مغفرت بکند. ما مي توانيم امام زمان (عج) را واسطه قرار بدهيم. توسل ريشه ي قرآني هم دارد.
سوال – چه اتفاقي مي افتد که ما توفيق توبه پيدا مي کنيم و توبه مان پذيرش پيدا مي کند؟
پاسخ – توبه انسان شامل دو تا بازگشت است. يکي اينکه خدا توفيق بازگشت مي دهد و ديگري اينکه توبه را مي پذيرد. نفس توفيق توبه پيدا کردن خودش زمينه هايي را مي خواهد. يکي از آن زمينه ها، تفکر است. انسان فکر مي کند و مي انديشد که چرا گناه کرده است. در عاقبت و آثار گناه مي انديشد. بخاطر همين مي گويند که يک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است. پس کساني زمينه ي توبه پيدا مي کنند که بيانديشند و تفکر بکنند. ديگر اينکه در زندگي شان خير و ادب داشته باشند، به پدر و مادر نيکي کنند. مثلا يک زمينه ممکن است در فضاي حرم ايجاد بشود. حالا اينکه توبه ما قبول بشود اين ديگر لطف خداست. کسي پرسد که آيا توبه انسان را جري نمي کند ؟ اگرخدا مي فرمود که هر کس ده تا گناه بکند ديگر نمي تواند توبه کند و جهنمي مي شود، فاجعه مي شود. زيرا هر گناهکاري که تعدادي گناه مي کرد مي گفت آب از سر ما گذشته است و بدنبال کارهاي گناه و زشت مي رفت و آنرا ادامه مي داد. حالا وقتي مي گويند که شما با توبه پاک مي شويد براي انسان اميدي پيدا مي شود.
سوال – موانع توبه را بفرماييد.
پاسخ – توفيق پيدا نکردن توبه عواملي دارد. يکي از آن عوامل غفلت است. انسان غافل به مسير درست نمي آيد. قرآن مي فرمايد: کساني که جهنمي مي شوند بخاطر غفلت است. ما دو جور غفلت داريم. ما يک غفلت زود گذر و يک غفلت مستمر داريم. غفلت زودگذر اين است که فرد غافل است ولي شب بيست و يکم به خودش مي آيد اما غفلت مستمر اين است که فرد تا لحظه ي جان دادن غافل است. عامل ديگر خود گناه است. داريم که انسان وقتي گناه مي کند يک لکه ي سياهي روي قلب او مي افتد و گناه بعدي لکه ي بعدي را ايجاد مي کند و بعد تمام وجود را مي گيرد و اين فرد ديگر نمي تواند توبه بکند و اشک بريزد. عامل ديگر لقمه ي حرام است.