برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
-پرسش و پاسخ
90-05-15
من چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگم از دم تا بوجود آمده ام دلتنگم، خوشه اي از ملکوت تو مرا دور انداخت من هنوز از سفر باغ ارم دلتنگم، گرچه بخشيد گناه پدرم آدم را به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم، حال در خوف و رجا رو به تو برمي گردم دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم، نشد از ياد برم خاطره ي دوري را گرچه امروز رسيديم بهم دلتنگم.
سوال – مادرم من خيلي اهل نماز و روزه و ساير واجبات و مستحبات ديني است. به نظر من مادرم خيلي مومن است. اما يک چيزهاي بدي به ذهنش مي آيد که گاهي ساعتها براي آن گريه مي کند. روانشناسي هاي ما چون بر اساس پايه ي غرب است کمکي از دست آن بر نمي آيد. مادر من چکار بکند که از اين افکار نجات پيدا بکند ؟
پاسخ – بحث حديث نفس بحثي است که زياد از ما مي پرسند و مي گويند که گاهي ما احساس مي کنيم که در درون و انديشه ي ما يک وسوسه هاي فکري وجود دارد. وسوسه چند جور است. يک وسوسه ي عملي داريم.مثلا فردي در وضو يا غسل دچار وسواس مي شود. يک وسوسه ي دروني داريم. يوسوس في الصدورالناس. شيطان بيشتر از اين راه وارد مي شود و به سراغ متدينين و افراد خوب مي رود. يعني اگر کسي با اهل بيت کاري ندارد و مخالف آنها هم هست، شيطان به سراغش نمي آيد ولي کسي که اهل مسجد و نماز است و در اوج احيا گرفتن و حال خوش است يک مرتبه يک فکر ناشايست در مورد اهل بيت به ذهنش مي آيد. اين فکرها به ذهن مي آيد. اين فکر را شخص نمي آورد. يک وقت من راجع به موضوعي فکر مي کنم. پس اين فکر را من آورده ام. اين فکرها خودبخود به ذهن مي آيد و ممکن است که راجع به اهل بيت باشد يا خدايا قرآن باشد که اينها همان حديث نفس است و اين کار شيطان است و دليل آن هم تقيد شخص است. مثلا فرد مقيد به رفتن به امام رضا (ع) و روضه رفتن است و شيطان او را وسوسه مي کند تا اين اعتقاد را از او بگيرد. راهي جز توجه نکردن ندارد. اگر فکر گناه با اختيار باشد ضرر دارد ولي اگر با اختيار نيست و طرف آورنده ي فکر نيست مشکلي پيش نمي آورد. اين فکر از يک منشا شيطاني نشأت مي گيرد، در اين لحظه بگوييد: لا حول ولا قوة الا بالله العلي اعظيم. يک نمازي هم در حاشيه ي مفاتيح بنام حديث نفس است که اگر کسي آنرا بخواند، حديث نفس رفع مي شود. راه بعدي فکر جايگزين است. يعني به جاي آن فکر ناشايست فکرهاي ديگري بياورد حتي اگر فکرهاي مفيد هم نباشد تا کم کم آن فکرهاي ناشايست از بين مي رود. عمده ترين راه کار توجه نکردن به آن است. شما توقع نداشته باشيد که اين افکار زود رفع بشود. ممکن است که اين افکار چند سال با انسان همراه باشد. اگر دائم با وضو باشيد براي رفع آن موثر است.
سوال – من پسري نوزده ساله هستم. يکي از مشکلات من اين است که در نماز کاهل هستم و مشکل ديگر من شهوت من است که نمي توانم آنرا کنترل بکنم. البته چون خدا ستارالعيوب است نگذاشته که کسي اين موضوع را بفهمد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – سوره مريم آيه 59 مي فرمايد: دو چيز در آينده باعث گمراهي مردم مي شود. يکي کاهلي به نماز و يکي شهوتراني است. اين صريح قرآن است. در آينده افرادي مي آيند که نماز را تباه مي کنند و از شهوت تبعيت مي کنند.اينها دچارگمراهي مي شوند. در مورد شهوت مي توان گفت که به سراغ شما مي آيد و شما تحريک مي شويد ولي در مورد نماز شما داريد کاهلي مي کنيد. چرا درنماز سستي مي کنيد ؟ بعضي از جوانان بخاطر لجباري با پدر و مادر نماز نمي خوانند. خيلي از جوانان مي گويند که چون پدر و مادر به ما گير مي دهد ما نماز نمي خوانيم. توصيه ي من به پدرو مادرها اين است که اين کار را نکنند. اما جوانان عزيز اگر شما از روي لجبازي درس نخوانيد چه مي شويد؟ اگر روي لجبازي با پدر و مادر غذا نخوريد بيمار مي شويد. يک انسان وقتي به تکليف مي رسد ديگر لازم نيست که پدر و مادر به او تاکيد بکنند زيرا او در قيامت خودش مسئول است. نماز بعنوان يک واجب به گردن توست. شب اول قبر خودت بايد جواب بدهي. از همه جوانان مي خواهم که در نماز سستي نکنيد زيرا اين نماز شوينده، کاهش دهنده ي شهوت و بازدارنده است.ان الصلاة تنهي علي الفحشاء و المنکر.بي نماز بيشتر در آسيبهاي رواني و گناه قرار دارد. اگر کسي گناه هم مي کند نبايد نماز را کنار بگذارد زيرا بالاخره بدن فرد بيمار به ويتامين نياز دارد. در مورد شهوات توصيه اين است که اين غريزه ي خفته را بيدار نکنيد. اين غريزه ي خفته با فيلم و سايت هاي مبتذل بيدار مي شود. با نگاه به نامحرم و زنان بدحجاب اين غريزه ي خفته بيدار مي شود. با تنها ماندن و به خود انديشيدن اين غريزه تحريک مي شود. پس شما تنها نمانيد و فکر نکنيد و جايگرين مناسب پيدا بکنيد. ورزش، درس، کار و تلاش داشته باشيد تا اين مسئله به شما فشار نياورد. طبيعي است جواني که غذاي خوب مي خورد، بيکار است، پاي صحنه هاي حرام هم مي نشيند و ورزش هم نمي کند تحريک مي شود. مادران و خواهران در مورد پوششان در خانه دقت داشته باشند. پس جوان نگذارد که اين غريزه تحريک بشود و عفت داشته باشند.اگر همه ي اينکارها را کردند و باز مشکل شان حل نشد، اسلام راه ازدواج را گذاشته است تا جوانان دچاراين آسيب ها نشوند. از عامل هاي تحريک کننده مثل نگاه کردن و فکر کردن دوري کنند. وقتي فکر در يک محور خاص باشد از بُعد شهواني خارج خواهد شد. در ضمن جوانان به عواقب اين گناه هم فکر بکنند. بوي تعفن فرد زناکار اهل محشر را آزا مي دهد. کسي که دچار گناهان همجنس گرايي يا خود ارضاعي بشود، فرشته ها و زمين و زمان او را نفرين مي کنند. يک عامل بازدارنده ي ما قيامت است.
سوال – چرا خدا نماز را واجب کرده است يعني اگر کسي آنرا نخواند براي او مجازات در نظر گرفته است. شما فرض کنيد که کسي خدا را قبول دارد و براي نزديکي به خداي خودش نماز هم مي خواند که با عمل ثابت کند که اين خداي مهربان را دوست دارد و رشد بکند و به سعادت برسد. حالا چرا خدايي که اين قدر مهربان است به جرم اينکه کسي نخواسته رشد بکند او را مجازات مي کند؟ او دوست ندارد رشد بکند.
پاسخ –مجازات انعکاس عدم رشد است و چيز جديد نيست. در قرآن تجسم اعمال داريم. فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره، انما ردت اليکم عملکم: اعمال به سوي شما برمي گردد. کسي که در کوه فحش مي دهد انعکاس آن هم فحش شنيده مي شود. نماز نخواندن يعني بي توجهي به شکر، بي سپاسي نسبت به خدا و بي دقتي به خالق است. اگر کسي همه ي امکانات را براي شما فراهم کرد اما شما از او تشکر نکردي و به خانه اش نرفتي، او با شما قطع رابطه مي کند و فيوضات او قطع مي شود. خداوند رحمتي دارد و اين رحمت شامل کسي است که با او ارتباط داشته باشد. وقتي شما نمازنمي خواني يعني اين ارتباط را قطع مي کني و رحمت هم قطع مي شود. مثل پدري که به بچه اش مي رسد ولي وقتي مي بيند حس تقدير در او نيست، رسيدگي اش را قطع مي کند. قيامت نتيجه ي اين رها شدن است. وقتي کسي نماز نخواند، ثمره ي اين عدم تقدير و شکر، عذاب مي شود. لذا عذاب همان انعکاس بي توجهي به عبادت است. اگر ايشان دوست دارد که عذاب بکشد مي تواند آنرا انتخاب بکند. ولي بايد آثار آنرا هم تحمل بکند. خدا انسان را آفريد که در اين دنيا شاکر باشد و اگر کسي شاکر شد ثمره ي شاکر بودنش را مي چشد. اگر راننده اي گفت که من مي خواهم با چشم بسته با دويست تا سرعت بروم نتيجه اش اين است که از دره سقوط مي کند. اگر شما نماز نخواني نتيجه اش انحراف است يعني همان دره.
سوال – مدتي است که دچار وسوسه ي ريا شده ام. هر کار خوبي که مي خواهم انجام بدهم به ذهن من خطور مي کند که با انجام اين کار مردم درباره ام چه فکر مي کنند ؟ مي دانم اين افکار شيطاني باعث تباه شدن عمل مي شود و گاهي بخاطر همين از عمل خودم منصرف مي شوم و مي گويم که با ريا عمل من پذيرفته نيست. نيت عمل من ريا نيست ولي اين وسوسه به ذهن من خطور مي کند و آنرا تباه مي کنند. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – ريا با قصد است. ريا يعني نماياندن. من کاري مي کنم که مردم خوششان بيايد و من را تشويق بکنند و انگيزه ي من خوش آمدن مردم باشد نه خدا، اين ريا است. طبيعتا کسي که کار خوب انجام مي دهد و احساس خوش دارد، ريا نيست. فردي خدمت امام محمد باقر (ع) آمد و گفت که وقتي من کاري مي کنم مردم مرا تشويق مي کنند و من از تشويق آنها خوشم مي آيد، آيا اين ريا است ؟ امام فرمود: خير. هيچ کس در اين عالم نيست که وقتي او را تشويق مي کنند خوشش نيايد. اگر کسي شما به شما بگويد که چه اجراي خوبي داريد، آيا شما بدتان مي آيد؟ ريا اين است که انسان عمل را به قصد خوش آمدن مردم انجام بدهد و اصلا انگيزه ي الهي نداشته باشد. اين فرد سوال کننده کار را براي خدا انجام مي دهد و نبايد به احساس شان توجه بکنند. اين هم به بحث حديث نفس برمي گردد. اين حديث نفس شيطاني است و نبايد به آن توجه بشود. ما روايت داريم که از خودتان تعريف کنيد. امامان ما از خودشان تعريف مي کردند. داريم که اگر داريد متهم مي شويد يا با تعريف شما کسي هدايت مي شود از خودتان تعريف کنيد. اگر کسي به قصد نماياندن کاريرا انجام بدهد ريا کرده است. صرف اينکه اين مطلب به ذهن انسان مي آيد گناه نيست.
سوال – سوره طه 38 تا 51 را توضيح بدهيد.
پاسخ – کساني که دغدغه ي هدايت ديگران را دارند به اين نکته توجه بکنند. وقتي موسي و برادرش پيش فرعون مي رفتند، خدا به آنها فرمود: با فرعون نرم سخن بگوييد. شايد اين نرم سخن گفتن شما باعث بشود که او بترسد و عوض بشود. اين ادب امر به معروف و نهي از منکر است. ما هر چقدر هم که دغدغه ي دين داشته باشيم از موسي پيامبر بالاترنيستيم و طرف ما هر چقدر هم که بد باشد از فرعون بدتر نيست. پدرها و مادرها با فرزندانتان با مقايسه، تحقير، سرزنش و ملامت برخورد نکنيد، گذشته ي خودتان را با حال آنها مقايسه نکنيد، بگونه اي با آنها سخن بگوييد که آنها از دين زده نشوند.
سوال – من خانمي هستم که از اسلام ياد گرفته ام که از شوهرم اطاعت کنم. بايد با او ماهواره نگاه بکنم و به مجالس عروسي بروم که گاهي عروسي گناه آلود است. آيا من بايد از او اطاعت بکنم ؟
پاسخ – حديث داريم که اطاعت از هيچ بنده اي جايز نيست که منجر به گناه و معصيت خدا بشود. امام حسين (ع)وارد مسجد شد. فرزند عمرو عاص به احترام آقا از جايش بلند و شد و احترام و تمجيد کرد. به او گفتند که تو در جنگ صفين با پدرش علي و حسين جنگيدي، پس چطور اين همه اعتقاد داريد ؟ گفت: در آنجا پدرم اين امر را کرد و امر پدر واجب بود. بين آنها اختلاف شد و به نزد امام حسين(ع) رفتند و امام حديث بالا را گفتند. شوهر شما که شما را به مجلس گناه مي برد، اطاعت از او واجب نيست. در رفتن حج واجب اجازه از شوهر واجب نيست. اگر پدر بچه اش را به دروغ وادار مي کند بچه نبايد اطاعت بکند. اگر مردي به همسرش گفت که براي من شراب تهيه کن، بي حجاب به خيابان بيا يا با غريبه ها دست بده، زن نبايد اطاعت بکند. اما خوب است که اينکارها با مصالحه حل بشود.
سوال – در آيات و روايات نااميدي ازخدا گناه کبيره است و از طرفي نامه ي اعمال ما سياه است البته نه از روي عناد گناه مي کنيم ولي مدام در گناه هستيم.پس چطور از رحمت خدا نااميد نباشيم ؟ ما بخشش مجاني نداريم. اميد به رحمت خداوند يعني چه ؟
پاسخ – اگر کسي جرات و پررويي بر گناه دارد، رحمت خدا شامل حال او نمي شود. اگر من تا آخرين لحظه گناه بکنم نبايد انتظار به رحمت خدا داشته باشم. در قرآن مي فرمايد که رحمت خدا شامل انسانهاي نيکوکارمي شود. آياتي که آخرش مي فرمايد: لعلکم ترحمون شايد خدا شما را رحمت کند، عوامل آن را قرآن خواندن، نماز خواندن و استغفار مي داند. اگر کسي در گناه جري بشود خدا توبه اش را نمي پذيرد و در حديث داريم که کسي که اصرار برگناه مي کند توبه اش پذيرفته نيست. انسان نبايد بر گناه اصرا بورزد. اين با شکستن توبه فرق مي کند. گاهي انسان توبه مي کند وگاهيتوبه اش را مي شکند ولي باز پشيمان است و خدا ممکن است که او را ببخشد. محصلي که تا لحظه ي آخر درس نمي خواند نبايد انتظار نمره ي خوب داشته باشد. اينکه گفته اند ياس از رحمت خدا گناه کبيره است معنايش اين است که کسي گناه بکند و بگويد که توبه ام پذيرفته نيست، اين بد است. اگر ما بخواهيم و توبه کنيم صلاحيت رحمت خدا را داريم. باران مظهر رحمت است، اگر کسي به زير زمين برود و باران را نبيند نمي تواند بگويد که اشکال از باران است. زيرا اشکال از خودش است. اگر شما از زير زمين به حياط بياييد رحمت هم برشما مي بارد. شما گناه نکن رحمت خدا شامل حال شما مي شود. رحمت خدا شامل حال کساني مي شود که جرات بر گناه نداشته باشند.
سوال – دوستي دارم که بيست ساله است و در ترم اول دانشگاه است. او در خانواده اي بزرگ شده است که بزرگترين غم والدين او خوب لباس پوشيدن و خوب درس خواندن بوده است. والدين او هيچ کاري با فکر و دين داري او ندارند. او نماز نمي خواند و به دستورات دين عمل نمي کند و کار نامشروع هم انجام مي دهد و در درسش هم مشکلات زيادي دارد. او مي گويد که من مي دانم که دارم اشتباه مي کنم ولي نمي توانم آن را رها کنم. در حديث ديدم که مي فرمود به انسان بي نماز سلام نکنيد. وظيفه ي من چيست ؟
پاسخ – اينکه به انسان بي نماز سلام نکنيد بحث ديگري است. يعني کسي که بي نمازي اش باعث مي شود که روي شما اثر بگذارد و يک عنادي با دين دارد، با او رابطه برقرارنکنيد. ولي انسان بايد براي اصلاح ديگران سعي بکند. پيامبر مرتب سراغ مشرکين مي رفت و آنها را اصلاح مي کرد. اين دوست ما نااميد نشوند، با اين آقا حرف بزنند و سعي کنند که او را هدايت کنند. انسانها قابل تغيير هستند. جوانان قلبشان رقيق است. به او بگويند که خدا جوان توبه کننده را دوست دارد. اين افراد ممکن است که حوادثي در زندگي شان پيش بيايد که به خودشان بيايند. ما اميدواريم که حادثه اي باعث اصلاح اين جوان نشود. گناهکار يک بيمار است و بايد معالجه بشود. بايد او را کم کم اصلاح کنند. سعي کنيد که روي او تاثير بگذاريد. اگر اين اتفاق نيفتاد او را رها کنيد و خدا هم به پيامبر گفت که ديگر غصه ي آنها را نخور و آنها را رها کن. بعضي ها از حيوان هم بدتر هستند البته اين جوان اين طور نيست.
سوال – من علاقه ي زيادي به رفت و آمد دارم. در خانواده ي همسرم کسي هست که با بيشتر افراد فاميل قهر است زيرا از ديد او بيشتر کارهاي اطرافيان اشتباه است و چند بار به خانواده ي من تهمت زده است ولي من به اين خاطر که خدا گفته ببخشيد تا آمرزيده بشويد از کارهاي او گذشت کرده ام ولي کارم به جايي رسيده است که با شنيدن نام او بيمار مي شوم. و به همين دليل با و قطع رابطه کرده ام. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – آقايي مي گفت که برادر من بيست سال است که با من و برادرانم قهر است و او فرد مذهبي است و عامل قهر او هم همسرش است. فردي که متدين است مگر نمي داند که اگر کسي بيش از سه روز باهم قهر باشند هر دو از مسلماني خارج هستند ؟ شما که بيست سال است که با اقوام تان رفت و آمد نمي کنيد و دور خودتان حصار کشيده ايد مسلم بدانيد که اين فشار قبر دارد. و شما در پيش خدا مسئول هستيد. بسياري از اعمال خوب شما به خاطر آن حبط مي شود و از بين مي رود. اگر کسي از فاميل با شما قطع ارتباط کرده است شما اين کار را نکنيد و بايد صله ي رحم باشد. الزاما صله ي رحم به رفت و آمد نيست.گاهي با يک تلفن يا پيامک اين ارتباط حفظ مي شود. اگر شما چند بار رفتيد و او نيامد و ارتباط برقرار نکرد، شما ديگر پيش خدا مسئول نيستيد و مي توانيد ادامه ندهيد.
سوال – در مورد حديث نفس توضيحات بيشتري بفرماييد.
پاسخ – اگر افکار و وسوسه هايي درمورد بزرگان و خدا به ذهن انسان مي آيد براي مقابله با آن چند کار انجام بدهند.يکي اينکه به اين افکار توجه نکنند، ديگر اينکه با وضو باشند، لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم بگويند و آقا شيخ عباس قمي نمازي را در حاشيه ي مفاتيح نقل کرده اند که دو رکعت نماز است و دعايي دارد استمرار بر آن حديث نفس را رفع مي کند.