اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-04-25-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي-آداب انتظار

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين رفيعي

-آداب انتظار

90-04-25
تو شبستون چشات پاي پله هاي پلکت مچ مهتاب رو مي گيرم اين دمي که گرگ و ميش با يک گله ي شقايق پيش پاي تو مي ميرم ، من شب را به خاطراتم وصله مي کنم مي دوزم من به هر رعد نگاهت گُر مي گيرم و مي سوزم ، اگر روز را خواسته باشي شب را تا تهش مي نشوم مي زنم به آب و آتش با خود خورشيد مي جوشم ، زخم خورشيدي تن با شب و شبنم مي بندم اگر مقتول تو باشم دم جون دادن مي خندم ، تو شبستون چشات پاي پله هاي پلکت مچ مهتاب رو مي گيرم اون دمي که گرگ و ميشه با يک گله ي شقايق پيش پاي تو مي ميرم تو با او نگاه ياغي قرق سينه ي مايي فاتح قلعه ي رويا کي به فرياد ما مي آيي .
سوال – در مورد آداب انتظار توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در روايت داريم که انتظار افضل اعمال است . افضل اعمال را انتظار فرج خوانده اند . اين تعبير در ائمه ي معصومين قبل از امام زمان (عج) آمده است . در روايت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) توصيه کرده اند که انتظار فرج ما را بکشيد . همه ي ماA  چندين نسل قبل از ما هم در انتظار غيبت بوده اند . يازده امام ما حدود دويست و پنجاه سال در جامعه حضور داشته اند و با مردم ارتباط داشته اند . البته اين طور نبوده که آنها هميشه در دسترس باشند . امام موسي بن جعفر در زندان بوده است و امام هادي (ع) و امام عسگري (ع) در تبعيد بوده اند . ولي مردم جاي امام را مي دانستند وارتباط نامه اي با آنها داشتند تا سال 329 که غيبت کبري آغاز شده است . شصت و نه سال غيبت صغري بود . فرق غيبت صغري و کبري در اين بوده است که در غيبت صغري امام چهار نماينده ي خاص داشتند که مردم از طريق اين نماينده ها با امام ارتباط داشتند که همان نواب اربعه بوند . اما از آغاز غيبت کبري نيابت خاص تمام شد و نيابت عام شروع شد . دردوران غيبت که بيش از هز ار و صد سال طول کشيده ، چندين نسل آمده اند و ما انتطار ظهور را داريم و اميدواريم که ما زنده باشيم ولي ممکن است که اين انتظار تا چند نسل بعد از ما اتفاق نيفتد . در مسئله ي مهدويت گفته اند که از دو چيز بپرهيزيد . يک استعجال و يکي تعيين وقت است . در روايات گفته اند که اينها را تکذيب کنيد . روايت داريم کساني که عجله مي کنند هلاک مي شوند و از آن طرف کساني هم که نااميد هستند هلاک مي شوند . پس بايد اميدوار بود . در دوران غيبت ، يکي از مهمترين مسائل انتظار است . آداب انتظار چيست ؟ يک منتظر بايد چه ويژگي هايي داشته باشد ؟ کتاب کمال الدين بشيخ صدوق که قدمت هزار ساله دارد ، در مقدمه اش مي نويسد که من اين کتاب را به دستور امام زمان (ع) نوشته ام . يکي از بحث هاي اين کتاب اين است که وقتي امام زمان (عج) مي آيد چکار مي کند . وقتي امام قيامش را از مکه شروع مي کند و بر جهان حاکم مي شود، اولويت حکومت آن امام چيست . شايد ما نتوانيم زمان آن امام را درک کنيم همان طور که گذشتگان ما درک نکرده اند ، پس به دنبال آن اولويت ها برويم و آنها را پياده کنيم . در روايات داريم که شما اين کارها را نجام بدهيد و اگر قبل از ظهور از دنيا رفتيد مثل اين است که در زمان ظهور از بين رفته ايد. فردي پيش امام صادق (ع) آمد و گفت که چه زماني فرج صورت مي گيرد و امام زمان (ع) ظهور مي کند ؟ امام فرمودند : اگر امام زمان بيايد تو مي خواهي چکار بکني ؟ البته آن موقع هنوز امام متولد نشده بود . همان کارهايي را که بايد در زمان امام انجام بدهي الان انجام بده . تمام احکام قرآن را انجام بدهيد زيرا احکام قرآن عام است . کارهايي را که وقتي امام زمان مي آيد انجام مي دهد را من به ترتيب مي گويم تا ما هم آنرا انجام بدهيم . داريم که مهدي ما وقتي مي آيد چهار کار را در اولويت قرار مي دهد . يکي قرآن ، يکي سنت پيامبر ، ولايت امير المومنين و برائت از دشمنان است . داريم که امام بين قلبها محبت و الفت ايجاد مي کند . در دعاي ندبه مي خوانيم که اي کسي که اختلاف کلمه ها را حذف مي کني و بر محور تقوا اجتماع کلمه ايجاد مي کني . پس چرا ما خودمان تاليف قلوب را ايجاد نکنيم ؟ چرا دلهاي مان را بهم نزديک نکنيم و با هم يکرنگ نباشيم ؟ توقيع به نامه هايي که از طرف امام زمان (ع) به افراد در دروان غيبت کبري نوشته شده است مي گويند . ما دردوران غيبت کبري حديث نداريم . در توقيع امام زمان (عج) به شيخ مفيد که الان بصورت کتابي بنام نامه ي امام زمان به شيخ مفيد چاپ شده است که در آننامه امام زمان(عج ) مي فرمايند : اگر شيعه هاي ما اجتماع قلوب داشته باشند و وفاي بعهد داشته باشند اين قدر توفيق سلب نمي شود . پس در آن زمان اختلافها کنار مي رود و بهتر است که ما خودمان الان اين کار را انجام بدهيم . ان تنصروا الله ينصرکم . يعني دين خدا و امام را ياري کنيد . ياري کردن خدا معني ندارد. اگر من کسي را که خدا دوست دارد ياري کنم در واقع خدا را ياري کرده ام . در قرآن داريم که حواريون به عيسي مي گفتند که انصار خدا چه کساني هستند ؟ انصار خدا کساني هستند که عيسي را ياري کنند ، امام را ياري کنند . داريم که يکي از ويژگي هايي که در دروان غيبت اتفاق مي افتد اين است که فحشا ، شرب خمر و ربا از بين مي رود ، امام مردم را به عبادات وا مي دارد .پس اگر کسي مي خواهد پيرو امام زمان (عج) باشد بايد اين کارها را کنار بگذارد و خودش را در اردوي امام زمان (عج) وارد کند . ما در قرآن آياتي داريم که مصداق آن امام زمان (عج) است . آقاي بهرامي کتابي نوشته اند که صد و بيست آيه قرآن را جمع کرده اند که مصداق آن امام زمان (عج) است. مثلا بقيةالله که در مورد حضرت شعيب است . مثلا يک ضرب المثل در يک مورد بکار رفته است ولي ما ممکن است که آنرا در چندين جا بکار بريم . در قرآن از اين موارد زياد داريم . خوب است که در نيمه ي شعبان و ماه محرم از اين آيات استفاده بشود . اين آيه اساسنامه ي حکومت امام زمان (عج ) است . يعني وقتي ايشان ظهور کنند يکي از مصداق هايي که امام به دنبال آن هست که در جامعه پياده بشود آيه الذين ان مکناهم في الارض اقاموالصلاة و اتوالزکات و امرو بالمعروف و نهوا علي المنکر و لله عاقبة الامور : اين آيه يکي از اهداف حکومت مهدوي است . پس يکي از اهداف ايشان برپا کردن نماز است . با مهدي مهدي کردن و جشن و شادي کار حل نمي شود . مثلا اين خوب نيست که هنگام جشن نيمه ي شعبان هنگام نماز همه جا پر باشد ولي مسجد ها خالي باشد . پس در شب نيمه ي شعبان بايد مساجد پر باشد زيرا ايشان براي اقامه ي نماز مي آيند .
سوال – صفحه 293 را توضيح دهيد .
پاسخ – يکي از اصولي که در اسلام به آن تاکيد شده است اصل اعتدال و ميانه روي است . يکي از مفسرين مي گويد که اين اعتدال در روح آيات قرآن هم حاکم است . در اين صفحه مي فرمايد : نه نمازت را خيلي بلند و نه خيلي آهسته بخواند بلکه حد وسط را اختيار کن . نماز مغرب وعشا بايد بلند خوانده شود . بعضي از جوانها مي گويند که چه فرقي مي کند ؟ فرقش در اين است که مرد بايد نمازش را بلند بخواند . مي خواهم بگويم که حتي در قرائت نماز هم تاکيد روي ميانه روي و اعتدال است . پس اگر در زندگي و در مسائل سياسي ،اقتصادي ، اجتماعي و مباحث خانوادگي اعتدال رعايت بشود خيلي از مشکلات جامعه حل مي شود.
سوال – شما مي گوييد که در ظهور فرج نبايد تعجيل بکنيم . پس اينکه مي گوييم اللهم عجل لوليک الفرج يعني چه ؟
پاسخ – يعني از خدا مي خواهيم که تعجيل در ظهور بفرما . مستعجل يعني در زمان ظهور
عجله نکنيم . دائم نگوييم که امروز ظهور است يا فردا ؟ مي گوييم که خدايا تو ظهور را تعجيل کند که انشاءالله همين جمعه باشد . ما نبايد تعيين وقت بکنيم .
سوال – من مي خواهم در زمان غيبت به دستورات دين عمل کنم اما وقتي مي بينم خود فققها هم در مسائل دين اختلاف دارند نااميد مي شوم و تصميم مي گيرم آن چيزي که خودم از قرآن مي فهمم عمل کنم . راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – مگر ايشان به فتواي همه ي فقها عمل مي کنند ؟ ايشان بايد به يک فتوا عمل کنند هرچند که فقها با هم اختلاف داشته باشند . تقليد يعني اينکه تکليف شرعي را به گردن کسي ديگري انداختن . در روزقيامت مي گويد که شما مرجع تقليد فرموديد که طواف اين جوري است و من هم همان جوري انجام دادم و انسان هيچ مسئوليت شرعي هم ندارد . ايشان بايد يک رساله در منزل داشته باشند و از روي همان تقليد بکنند. وقتي پيامبر ازدنيا رفتند يک مجموعه احاديث از ايشان به ما رسيده است ولي اين احاديث مثل قرآن نبود که مکتوب بشود و بگويند که اين عين سخن پيامبر است . اين احاديث بعد از رحلت ايشان توسط واسطه ها نقل شده است . گاهي مي گويند که سلمان اين حديث را گفته و گاهي چند واسطه مي خورد و بعد به سلمان مي رسد. ائمه ي ما دويست و پنجاه سال دوران داشته اند که مجموعه اي هم از ائمه به ما رسيده است. مثلا در کتبه اربعه ي ما چهل و چهار هزار حديث است . در کتاب وسايل الشيعه سي وشش هزار حديث از ائمه به ما رسيده است . در کتاب بحار ده ها هزاران حديث است . همه ي اين روايت مثل قرآن قابل اعتماد نيستند زيرا بعضي از کساني که آنها را نقل کرده اند ضعيف هستند يا دروغ گفته اند يا جعل کرده اند . دليل اين مطلب تعارض در روايات است . پس يکي از اين دو حديث درست نيست . ما مجموعه ي حديث ها را در يک طرف ميگذاريم و مجموعه ي راويان را هم در طرف ديگر مي گذاريم وقرآنر ا کنار آن مي گذاريم . يک انسان متخصص که به آن فقيه مي گويند مي خواهد با توجه به اين روايات و ناقلين اينها را بررسي کند و نظر بدهد . ممکن است که مبناي ايشان هم متفاوت باشد. مثلا يک عالم رجالي ( کسي که شخصيت ها را بررسي مي کند و نظر مي دهد ) مي گويد که من اين شخص ناقل را قبول ندارم و حديث او هم مطرود است ولي عالم رجالي ديگري مي گويد که ايشان ممکن است که بخاطر تقيه دروغ گفته است و از نظر من روايتش قابل قبول است . ما در مکه بوديم ودر کنار مسجد الحرام نشسته بوديم .ديديم که مردم دوجور طواف را انجام مي دهند .بعضي ها آن طرف مقام انجام مي دهند که خلوت تر و راحتتر است . اما بين مقام و خانه ي خدا خيلي شلوغ است . بعضي ها با زحمت خودشان را به آنجا مي رساندند که آنجا طواف را انجام بدهند. يکي از علما آنجا بود . عده اي گفتند که فتوا به چند صورت است. ما دليل اختلاف را از آن عالم سوال کرديم . ايشان فرمودند که دو حديث و هر دو از امام صادق (ع) وهر دو معتبر است . فقيهي که حديث اول را گرفته مي گويد که حديث دوم که مي گويد آنطرف مقام هم مي شود طواف انجام داد براي زمان اضطرار است ولي فقيه ديگري مي گويد که من به روايت دوم عمل مي کنم . پس اين مبنايي است. پس اگر فقيهي فتوا مي دهد که اين طرف مقام اشکال ندارد که طواف بکنيم و فقيه ديگر مي گويد که بايد آن طرف مقام باشد . اينها نمي توانند فتواي شان را يک دست بکنند زيرا هر کدام به يک حديث عمل کرده اند و هر کدام براي خودش حجيتي دارند . ما نمي توانيم بگوييم که خودمان از قرآن استنباط مي کنيم . مثل اين که شما بيمار هستيد و پيش سه تا پزشک رفته ايد . يکي دارو داده و يکي مي گويد که بايد جراحي کنيد و يکي گفته آمپول بزنيد . اگر کسي بگويد که من خودم به داروخانه مي روم و دارو مي گيرم و مي خورم ، طبيعتا مي ميرد . اين اختلاف خيلي اندک است . در رساله ها در بحث نماز اختلافها خيلي کم است . مثلا کسي نگفته که نماز صبح سه رکعت است . اختلاف در روزه و نماز خيل کم است و عمده ي اختلاف در حج است که آن هم خيلي کلي نيست و کم است. بعضي مسائل موضوعي است . موضوع غير از حکم است . مثلا من مي خواهم به مکه بروم و مي خواهم بدانم که در مکه و مدينه مي توانم نماز کامل بخوانم يا خير. يک مرجعي مي گويد که شما فقط در مسجدالحرام مي تواني نماز کامل بخواني و يکي مي گويد که فقط در مسجدالنبي کنار قبر پيامبر مي تواني کامل بخواني . اينها اختلاف نيست .همه ي آقايان مي گويند که شکسته اشکالي ندارد. پس اگر شما حوصله نداري شکسته بخوان . اگر دلت مي خواهي نماز تمام بخواني ببين مرجع تقليد شما چقدر اجازه مي دهد . اين اختلافات در احکام است . گاهي اختلاف در موضوعات هم هست . بعضي مواقع يکي از آقايان اعلام مي کنند که از نظر من امروز عيد فطر است . آقاي ديگري مي گويد که اين براي من ثابت نشده است . بعضي ها مي گويند که مگر مراجع همديگر را عادل نمي دانند يا مگر ما چند تا ماه داريم ؟ اين درست نيست. در موضوعات بحث بررسي مبنا است . بعضي از مراجع ما ديدگاه شان اين است که اگر ماه ديده بشود در تمام کشورها عيد است .مثلا اگر در عراق ماه ديده بشود در ايران هم عيد است. به ايشان مي گويند که سه تا فرد عادل ماه را در عراق ديده اند و ايشان هم مي گويد پس در ايران هم عيد است . مرجع ديگري مي گويد که ماه بايد در کشور خودمان ديده بشود و اگر ماه را در کشور خودمان نبينند عيد را اعلام نمي کنند. اينها منباي شان متفاوت است . ما در بحث تقليد به متخصص رجوع مي کنيم و ما دو تا مرجع در يک موضوع و مسئله انتخاب نمي کنيم . برداشت از روايت خيلي تخصصي است وما ني توانيم خودمان اين کار را بکنيم . يک مرجع گاهي در يک مورد خيلي تحقيق و بررسي مي کند تا يک حکم خدا را استنباط بکند . وقتي ايشان حکم را استنباط کرد ، اين براي شما حجت است و مي توانيد به آن عمل کنيد . مثل پزشک متخصصي است که براي شما تجويز مي کند و اگر اشتباه در بيايد خودش پاسخگو خواهد بود .
سوال – آيا مي شود مسائل را از قرآن استنباط کرد ؟
پاسخ – قرآن کتاب اخلاق و هدايت است و آيات آن عام و فراگير است و همه هم مي توانند به آن عمل کنند و هدايت بشوند .اما قرآن کتاب فقهي نيست . از حدود شش هزار آيه ي قرآن فقط پانصد آيه ي فقهي در آن است . در قرآن يک اصول کلي و مباني بيان شده است . مثلا وجوب نماز ، روزه ، زکات ، خمس ، امر به معروف و نهي از منکر و حج در قرآن آمده است . ولي اگر قرآن مي خواست احکام حج را بگويد چندين هزار آيه مي شد. خدا در قرآن مي فرمايد : هر چه پيامبر براي شما آورد ، شما آنرا بگيريد . در جايي مي فرمايد : پيامبر از خودش حرف نمي زند . در آيه آخر سوره ي اسرا مي فرمايد که ما اين قرآن را فرستاديم که آنرا براي مردم بخواني و در جاي ديگري مي فرمايد که براي مردم روشن و تبيين کني . تبين يعني اينکه پيامبر ايستاد و گفت که من نماز مي خوانم و شما ببينيد که من چطور مي خوانم ، شما هم همان طور بخوانيد . مثلا در قرآن نداريم که نماز صبح دو رکعت است يا حمد و سوره بخوانيد . در قرآن داريم که رکوع و سجده برويد ولي جزئيات آنرا نگفته است . در آخرين حج پيامبر فرمود که ببينيد که من چکار مي کنم و مردم ديدند که پيامبر چه کارهايي انجام مي دهد و بعد آنها را روايت کردند و همه ي آنها احکام حج شد . قرآن مثل قانون اساسي است که در آن جزئيات قانون نيامده است. وقتي قانوني در مجلس تصويب مي شود آنرا به شوراي نگهبان مي دهند که ببينند به قانون اساسي مغايرات دارد يا خير . کلام امام و پيامبر نبايد با قرآن مغاير باشد . خودشان فرموده اند که معيار قرآن است و آنرا با قرآن بسنجيد و اگر ديديد که مطلبي خلاف قرآن است به آن عمل نکنيد. روايتي بود که مي گفت که بهترين شما کسي است که بعد از من امر به معروف و نهي از منکر نکند . اين مشخص است که دروغ است زيرا خلاف آيه قرآن است . روايتي است که مي گويد ازدواج نکنيد . اين مشخص است که دروغ است زيرا خلاف آيه ي قرآن و سنت پيامبر است . اينها چون با قرآن تعارض دارد ما آنها را نمي پذيريم . بعضي ها حديثي را مي شنونند و مي گويند که اين به عقل جور در نمي آيد . اين براي ما معيار نيست . ما نبايد اينها را با عقل شخصي بسنجيم . مثلا مي گويند که چه فرقي دارد که غسل را از سمت راست شروع کنيم يا طرف چپ يا فردي مي گفت که من هر جا بروم نمازم را کامل مي خوانم . اين کار درست نيست. قرآن کتاب کلي است . خيلي از احکام در روايت آمده است و اصل اين روايت هم مورد تاييد قرآن است.
خدايا ما را با قرآن و سنت محشور کن و تا ما زنده هستيم توفيق درک حکومت مهدوي را نصيب ما بفرما .