90/4/4
چشم ها پرسش بي پاسخ حيراني ها دستها تشنه ي تقسيم فراواني ها ، با گل زخم سر راه تو آذين بستيم داغ هاي دل ما جاي چراغاني ها ، حاليا دست کريم تو براي دل ما سرپناهي ست در اين بي سر و ساماني ها ، وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهي اي سرانگشت توآغاز گل افشاني ها ، چشم تو لايحه ي روشن آغاز بهار طرح لبخند تو پايان پنجشنبه ها .
سوال – در مورد خودسازي توضيحاتي بفرماييد .
پاسخ – خودسازي و اصلاح نفس يکي از مهمترين وظايفي است که برعهده ي ماست . تا فرد ساخته نشود خانواده ساخته نمي شود تا خانواده ساخته نشود جامعه ساخته نمي شود . حالا مي خواهيم در مورد خودمان صحبت بکنيم . ليس انسان الا ما سعي . بنده بعنوان يک فرد اگر اصلاح بشوم جامعه هم اصلاح مي شود . اگر فرد اصلاح بشود هر چقدر هم که در جامعه خطرها زياد بشود ،اين فرد خودش را واکسيناسيون مي کند . اين مهم است که در جامعه ما شيوه را جلو ببريم يعني خودمان را بگونه اي اصلاح کنيم که اگر ما در اروپا باشيم يا در ايران ، در عروسي باشم يا در کنار دريا براي مان فرقي نکند . اصلا اگر تمام جامعه پر از فساد شد فردي که خوساخته است در مقابل اين عوارض زمين نمي خورد . پس ما آداب مسلماني را به بحث خودسازي مي بريم . در سوره ي مائده آيه صد و پنج مي فرمايد:
ذخيره
اي کساني که ايمان آورده اي به خودتان توجه کنيد و خودتان را اصلاح کنيد . اگر شما درست شديد گمراهان نمي توانند روي شما نفوذ کنند. در جو بت پرستي مکه حضرت محمد پرورش يافت . سلمان در آن جو مسلمان شد . چند نفر در مسلمان شدن سبقت گرفتند . از حبشه بلال ، از ايران سلمان فارس ، از روم سهيل . اينها در جامعه ي ضد اسلامي رشد کرده اند . سوره ي اسراء آيه دوازده تا شانزدهم چند اصل را بيان کرده است . يکي از آن اصول اين است که هر کس سرنوشت خودش گردن خودش است . در روز قيامت مي گويند که هرکس پرونده ي خودش را بخواند . سرنوشت خودتان را گردن پدرو مادر ، حکومت ، دوست وهمسايه نيندازيد . مي فرمايد : هر کس هدايت شد خوش به حال خودش شد و برنده شد . هر کس هم که گمراه شد خودش گير است . هيچ کس بار گناه ديگري را بر دوش نمي کشد . پس در درجه ي نخست هر کس مسئول اعمال خودش است . فرافکني ، حاشيه پردازي ، شبهه افکني و توپ در زمين ديگران انداختن خوب نيست. در خانه ي نوح پسرش فاسد بارآمد و در خانه ي فرعون زن فرعون صالح بار آمد . هرکس بايد خودش را دريابند .من عرف نفسه فقد عرف ربه . خودشناسي باعث خداشناسي مي شود . اگر انسان استعداد ، توان ، ظرفيت و نقاط آسيب خودش را بشناسد از آنها دوري مي کند و ظرفيت خودش را مي شناسد و خدا شناس مي شود. در روايت داريم که بالاترين دانش اين است که انسان خودش را بشناسد. حضرت علي (ع) مي فرمايد: زيرک کسي است که خودش را بشناسد. حضرت امام نامه اي به پسرشان سيد احمد نوشته اند واين چاپ شده است . کتابي است بنام نامه هاي عرفاني امام خميني مجموعه نامه هايي که امام در جواني به ديگران نوشته است و يک نامه ي مفصلي به سيداحمد نوشته است . در آن نامه آيه سيزده سوره حشر را آورده و تفسير کرده است . سوره ي حشر آيه سيزده مي فرمايد : اي مردم تقوا داشته باشيد . هر کس خودش ببيند که براي قيامتش چه مي فرستد . در سر امتحان هر کس مسئول چيزي است که در ورقه ي خودش نوسته است. اين آيه مي خواهد بگويد که که همه شما دردنيا سر امتحان هستيد و برگه تان هم جلويتان است . ببينيد که اين برگه را چطور تحويل مي دهيد . چقدر اشتباه دارد ؟ آيت الله مظاهري که مرجع تقليد هم هستند کتابي بنام جهاد نفس دارد و کتاب خوبي است . من در کلاس درس اخلاق ايشان شرکت داشته ام . ايشان مي فرمودند که خدا در يک جا است که يازده تا قسم خورده است . ما يک قسم داريم والعصر . در سوره شمس خدا يازده قسم خورده است . به خورشيد و ماه و .. قسم خورده است که بگويد : هرکس خودش را اصلاح کرد رستگار است . مسئله ي اصلاح نفس مهم است . من چندين راه کار کلي براي کنترل نفس مي گويم . بعد وارد جزئيات مي شويم . براي دوري از رذايل اخلاقي واصلاح نفس چند تا اصل کلي لازم است . يکي خواستن و اراده است. من تا نخواهم اتفاقي نمي افتد . اگر کسي خواست و تصميم گرفت ، ممکن است که موفق بشود. بعضي ها مي گويند که من وسواس دارم يا من بداخلاق هستم يا گناه براي من عادت شده است ، حالا چکار کنم ؟ معمولا جواب در سوال طرف هست . مي گويد که وسواس دارم ولي نمي توانم آنرا کنار بگذارم . ما با اين فرد کاري نداريم . مثل بيماري است که پيش دکتر مي رود و مي گويد که من خوب نمي شوم . دکتر هم به او جواب نمي دهد . طرف خودش يک تلقين منفي مي کند . اين ضعف اراده است که مي گويد نمي توانم . فردي به رسول خدا گفت که من به گناه عادت کرده ام . نمي توانم آنرا کنار بگذارم . پيامبر گفت که من چند کار به تو مي گويم آنرا انجام بده و گناهت را هم بکن . يکي اينکه جايي بروي گناه بکني که خدا تو را نبيند . يکي اينکه چيزي بخور که روزي خدا نباشد. ديگر اينکه جايي گناه بکني که زمين خدا نباشد . فرد گفت : کجا بروم که خدا من را نبيند و زمين خدا هم نباشد. فرمود : پس گناه هم نکن . جواني به پيامبر گفت که من از گناهان جنسي خوشم مي آيد . حضرت فرمود : اگر کسي اين حرف را به مادر و خواهر توبزند ناراحت نمي شوي ؟ گفت : چرا آنها بايد پاکدامن وعفيف باشند . پيامبر فرمود : خدايا قلب اين جوان را پاک کن . کساني بودند که مي گفتند که حاضريم مسلمان بشويم ولي نماز نمي خوانيم زيرا از نماز خوش مان نمي آيد. پس آنها اول بُعد تقويت اراده را انجام مي دادند . خواجه نصيرالدين طوسي کتابي بنام اوصاف الاشراف دارد که يکي از راه کارهاي اصلاح نفس را اراده مي داند . نکته ي دوم که براي اصلاح نفس بايد توجه بشود پرهيز از شنيدن و ديدن هر چيزي است . اعضاي بدن کانال ورود قلب ما هستند . حديث داريم : چشم جاسوس قلب است . يکي از عوامل مهم تاثير گذار بر روح انسان از طريق گفتن ، ديدن و شنيدن است . روي سکوت خيلي تاکيد شده است . به لقمان گفتند که توچگونه لقمان شدي ؟ مولوي دارد : بود در غلامان چون طفيل تيره صورت پرمعنا همچو ليل . نه حسب و نه نسب معروفي داشت و نه ثروت زيادي داشت . او يک فرد ساده اي بود و يک سوره بنام او در قرآن است. لقمان گفت : با کنترل به اينجا رسيدم . هر چيزي نگفتم ، هر چيزي نخوردم و هر چيزي نديدم . در روايت داريم که چشم صيد شيطان است.ديدن فيلم هاي متبذل جدا از حرام بودن ، نگاه را بيمار مي کند . شما مي بينيد که اين فيلمها در هنگام نماز خواندن مجسم مي شود . چه جايز باشد و چه نباشد تاثير خودش را مي گذارد. آقايي درمشهد به منمي گفت که من به زيارت آمده ام ولي حال عبادت و زيارت ندارم. در تمام مدت احساس شهواني دارم . فهميدم که اهل فيلم هاي مبتذل است . گفتم که روح توعوض شده است . ماهيت توتغير کرده است . وقتي انسان زياد به صحنه هاي حرام نگاه کرد ذائقه ي انسان تغيير مي کند . اين فرد ديگر نمي تواند لذت نماز و دعا را احساس کند. داريم کسي که اعضاي او عفيف باشد اوصاف او هم نيکوست . کسي که واردات او درست باشد صادراتش هم درست است . حضرت امير مي فرمايد: در زندگي مثل زنبور عسل باشيد . واردات او خوب است و صادراتش هم خوب است . اگر شما حرف خوب بگيريد حرف خوب هم تحويل مي دهيد . رسول اکرم مي فرمايد: چشم هايتان را از حرام بپوشانيد ملکوت را مشاهده مي کنيد . يوسف وقتي از دست زليخا گريخت ، خدا علم تعبير خواب را به او داد . پس اعضا را کنترل کنيم . در روز قيامت اول از اعضاي سوال مي شود . در سوره ي ياسين داريم که دست و پا گزارش مي دهند که ما چه گناهاني را مرتکب شده ايم . اگر زباني به ذکر ، دعا ، حرف خوب و ادب عادت کرد شخصيت انسان ساخته مي شود. زبان کن که عيوب را مي گويد ، خودش معيوب مي شود. کسي که با الفاظ ديگران را صدا مي کند خودش ماهيت تمسخر آميزي پيدا مي کند.پس درمورد خودسازي اين است که اول خودتان را اصلاح کنيد . به مردم مي گوييد خوبي و خودتان را فراموش مي کنيد. مثلا در مورد حجاب درست است که بخشي از آن به جامعه و نظام برمي گردد ولي مادر شما با دخترت در خانه چقدر روي حجاب کار کردي و آنرا مصونيت ديدي ؟ ما نبايد فرافکني بکنيم .سعي کنيم اول از خودمان شروع بکنيم . سومين نکته مسئله ي سيره شناسي است . معاشرت با افراد نيکو. در روايت داريم : شما با اهل فضل نشست و برخاست داشته باش سعادتمند مي شوي . در تاريخ مي خوانيم که شهوتراني برسيساي عابد را به کجا کشانيد ، رياست طلبي بلعم را به کجا کشانيد ، جدا شدن از کانون علوي اشعث بن قيس ها و زبيرها را به کجا کشاند . اينها در تاريخ تکرار مي شود . تاريخ باعث مي شود که علم شما افزوده بشود. معاشرت با بزرگان منظور حتما معلم اخلاق نيست . البته خوب است که اگر کسي معلم اخلاق داشته باشد .
سوال – سوره ي نحل آيات 43 تا54 را توضيح بدهيد .
پاسخ – آيه ي آخر اين صفحه مي فرمايد : هر نعمتي که به شما مي رسداز خداست و شما مالک چيزي نيستيد . سپس شما وقتي گرفتار مي شويد سراغ خدا مي آييد ؟ بعد از اينکه کار شما راه افتاد و گرفتاري شما را رفع کرديم بعضي از شما به خدا شرک مي ورزيم . ما گاهي اوقات نقش وسايل را پررنگ تر از نقش خدا مي بينيم و اين درست نيست .
سوال – داشتن استاد اخلاق چقدر ضرورت دارد ؟
پاسخ – اصل داشتن استاد اخلاق قابل انکار نيست . بزرگان ما در مراحل سير و سلوک استاد اخلاق خاص داشته اند و از آنها تبعيت مي کردند . الان ما مي خواهيم از مبنا شروع بکنيم . بحث ما براي همه ي بينندگان ماست . در آغاز کار انسان به يک استاد حضوري نيازي ندارد . نماز اول وقت توصيه ي ائمه ي معصومين و علماي اخلاق است .اين احتياج به معلم ندارد خودتان مي توانيد آنرا انجام بدهيد . بعضي ها در زندگي شان رعايت حلال و حرام را نمي کند و به نمازشان اهميت نمي دهد و بعد دنبال آيت الله بهجت مي گردند تا به آنها دستور خاص بدهد. وقتي دستورات آيت الله بهجت که به ديگران داده شده را مطالعه مي کنيم مي بينيم که ترک محرمات ، انجام واجبات ، نماز اول وقت و توسل به اهل بيت است .بحث استادداشتن وموسي وار دنبال حضر دويدن بحث ديگري است اين براي کساني کاست که در بحث سير و سلوک مي خواهند مقام عالي را طي کنند ، گاهي به يک جاهايي رسيده اند که نياز به دستور خاصي نياز دارند که بايد طبق اين دستورات عمل کنند. الان در جامعه اينکه به دنبال يک استاد برويم و به منزل ايشان برويم و درس بگيريم امکان پذير نيست ولي کتاب اساتيد هست . کتاب المراقبات آقا ميرزا ملکي يک کتاب اخلاقي است . ايسن يک استاد همراه است . در همه ي روزها نوشته که بايد چکار بکنيم . سيد طاووس براي پسرش کتابي نوشته است . يک معلم اخلاق براي شاگردش که فرزندش هم هست توصيه هاي اخلاقي نوشته است که مي تواند براي ما دستورالعمل باشد. کتاب چهل حديث امام خميني يک دستورالعمل است . نامه هاي امام به فرزندش هم مي تواند دستور العمل باشد. علمايي که هستند تمام جوانان نمي توانند به حضور آنها برسند و امکانش نيست ، مي توانند به توصيه هاي آنها عمل بکنند . هر کسي خودش را بهتر مي شناسد . من که نقطه ي آسيب خودم را مي شناسم بهتر است که دنبال همان بروم و آنرا اصلاح کنم . من که بدزبان هستم يا گناه چشمي دارم درهمين قسمت مي توان از کتاب استاد کمک بخواهم که چکار کنم که اين بدزباني ريشه کن بشود . گاهي افراد فرافکني مي کنند و مي گويند حالا که استاد نيست پيش چه کسي برويم . پس همه چيز تعطيل مي شود. پيامبر اکرم هم همه در اطرافش نبودند و از ايشان فيض نمي بردند . بعضي ها در شهرهاي ديگر زندگي مي کردند و امام صادق (ع) را نديدند . در جلد هفتاد و پنج کتاب بحار نامه اي است که امام براي دوستانش نوشته است . امام يک دستور العمل کتبي براي دوستانش نوشت . که هر روز آنرا ببينند .اصحاب امام اين قدر به اين دستورالعمل احترام مي گذاشتند که آنرا در جانمازهايشان مي گذاشتند و هر روز آنرا مي ديدند . امام توصيه فرموده بودند که اين دستورالعمل را با هم مباحثه کنيد . کسي مي گويد که من مي خواهم تقوا داشته باشم چکار کنم ؟ خطبه متقين اميرالمومنين در نهج البلاغه که صد و ده صفت پرهيزگاران را گفته است . شما هر روز يکي از آنها را در دستورالعمل زندگي ات بکار ببر . امام صادق (ع) در اين نامه توصيه هاي کليدي کرده است که مي توانيم آنرا بکار ببريم . اگر کسي در اطراف خودش يک مرجعي را دارد و مي تواند روزي پنج دقيقه در محضر ايشان باشد ، ما اين کار را نفي نمي کنيم . من خودم در حضورآيت الله بهجت منبر داشتم ، مي ديدم هزارتا دختر و پسر جوان ايشان را نگاه مي کردند و اشک مي ريختند .شايد ما اين اثر را در کتاب آيت الله بجت پيدا نکنيم . درک محضر خودش موضوعيت دارد .
سوال – همسر من خيلي مومن است و هر سال به حج واحب مي رود و به مادر پير خودش خيلي احترام مي گذارد . هميشه من را در خانه تنها مي گذارد و به مامويت مکه يا ختم پدر و مادر دوستش مي رود يا جلسه دارد . من هميشه تنها هشتم و مسئول نگهداري مادرش هستم . اين قدر به مادرش محبت مي کند که من به مادرش حسودي ام مي شود . حتي اچازه هم نمي دهد که ما بچه دار بشويم و مي گويد که تو لياقت مادرشدن نداري . براي مادرش يواشکي چيزي مي خرد که من نبينم و بامادرش حرف مي زند و با من حرفي ندارد که بزند . هر جا هم که مي خواهيم برويم حتما بايد مادر او را هم ببريم . او با اين کارهايش باعث شده که از مادرش متنفر بشوم. هميشه هم مي گويد که من يک مادر بيشتر ندارم . من بايد هميشه مادر او را نگه دارم تا او به کارهاي ثواب خودش برسد . در دين اسلام اين مادر و پسر عروس جايگاهي ندارد. از دين هم دارم زده مي شوم .من بايد چکار بکنم ؟
پاسخ – هيچ کاري نبايد فداي کار ديگري بشود . حضرت زهرا يک همسر ، مادر و دختر خوب بود. وقتي براي پدرش يا فرزندش يا حضرت علي (ع) وقت مي گذارد هيچ کدام را فداي ديگري نمي کند. مسلم روش اين آقا اشتباه است . اين آقا که شغلي دارد که مورد توجه است و کار راه انداز است و تمام وقتش را صرف شغل و مادرش مي کند .اين درست نيست. در قرآن کريم بر روي حقوق همسر تاکيد شده است . اين افراد انسانهاي کاملي نيستند. انسان کامل فردي است که همه ي بعدها را در خودش حفظ کند. اگر مادر بدن خودمان يک ويتامين را تقويت بکنيم و از ديگر چيزها غافل بشويم لطمه مي خوريم . اگر ما همه ي توجه خودمان را به قلبمان بکنيم بعد مي بينيم که قند ما بالا رفته و ما را مي کشد . چرا شما باعث مي شودي که اين خانم به دين بدگمان بشود ؟ چرا شما حق اولادشدن را از ايشان مي گيريد ؟ مگر شما اولاد اين مادرنيستيد و او را تکريم نمي کنيد ؟ چرا شما براي اين خانم وقت نمي گذاريد ؟ مرد بايد در خانه حضور داشته باشد. رسول اکرم مي فرمايد: مردي که در خانه به زنش کمک کند خدا به اندازه ي موهاي تن او برايش حسنه مي نويسد و با انبياء محشور مي شود . پيامبر و ائمه ما هم اين جوري بودند و هميشه در کنار خانواده شان بودند . من فکر مي کنم که اين آقا دچار افراط و تفريط شده است . در دين اسلام اين مادر و پسر عروس جايگاهي ندارد ولي در دين اسلامي که پيامبر براي ما آورده است اين طور نيست . امام صادق (ع) ميوه اي خريده بودو داشت به منزل ميبرد . شاگردش گفت که بگذاريد من براي شما بياوريم . حضرت فرمود که اين براي اهل خانه است و سزاورا است که من خودم آنرا ببرم . امام باقر (ع) خودش را شيک کرده بود و فرمود که زيبايي مرد عفت زن را بيشتر مي کند. زن نبايد نگاهش به مردهاي ديگر باشد . پيامبر گاهي پيش همسرش مي نشست و مي گفت که بيا با هم گفتگو کنيم . نامه هاي امام خميني از بيروت که براي همسرشان نوشته است بسيار زيبا است . انسان تصور نمي کند که او يک عالم ديني است که براي همسرش نامه نوشته است . در روزهاي آخر در بيمارستان امام فرمودند که بگوييد که حاج خانم بيايد . همسر ايشان مي گفتند که هيچ وقت به ما امر و نهي نمي کرد و دستور نمي داد . اين سيره ي بزرگان ما است .اين آقا شيوه اش را جاي دين گذاشته است و اين خانم را به دين بدبين کرده است . آقايان براي خانواده هايشان وقت بگذارند .