اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-03-07-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-آداب مسلماني در خانواده

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-آداب مسلماني در خانواده

90-03-07
اين حنجره اين باغ صدا را نفروشيد اين پنجره اين خاطره ها را نفروشيد، در شهر شما باري اگر عشق فروشي است هم غيرت آبادي ما را نفروشيد، تنها به خدا دل خوشي ما به دل ماست صندوقچه ي راز خدا را نفروشيد، سرمايه ي دل نيست به جز اشک و به جز آه پس دست کم اين آب و هوا را نفروشيد، در دست خدا آئينه اي جز دل ما نيست آئينه شماييد شما را نفروشيد، يک عمر دويدم و لب چشمه رشيديم اين هروله ي سعي و صفا را نفروشيم، دور از نظر ماست اگر منزل اين راه اين منظره ي دور نما را نفروشيد.
سوال – ادامه ي آداب مسلماني در خانواده را توضيح بدهيد.
پاسخ – اسلام نگاه عميق و زيبايي به خانواده دارد. بحث امروز در مورد آزار ندادن همسراست يعني عدم ايذاء. روايت کلي هم داريم که نه زن و نه مرد نبايد همسرشان را آزار بدهند. من مصاديق اينها را ريز کرده ام که يک مرد چطور مي تواند زنش را آزار بدهد و يک زن چطور مي تواند شوهرش را آزار بدهد. وقتي ما کلي گويي مي کنيم نمي توانيم نتيجه ي مطلوبي بگيريم. ولي وقتي موارد را ريز بشويم نتيجه ي بهتري با توجه به آيات و روايات خواهيم گرفت. ما به قبل از تشکيل خانواده يعني به زمان ازدواج و قبل از آن برمي گرديم. خيلي از افراد در مورد نظر اسلام در مورد نظرخواهي از دختر در مورد ازدواج مي پرسند. مم مي خواهم به خانواده هايي که دختر و پسرشان را در ازدواج مورد اذيت و آزار قرار مي هند يا نظرشان را به دختر تحميل مي کنند دو تا حديث بخوانم. حديث اول در کتاب کافي آمده است و کتاب کافي از کتب معتبر ماست. خانمي مي گفت که من نزد امام صادق (ع) رفتم و گفتم که من براي ازدواج آقايي را مي خواهم ولي پدر و مادرم فرد ديگري را مي خواهند. ايشان به نقل از پيامبر فرمودند: آن کسي که خودت مي خواهي با او ازدواج کن نه آن کسي که پدر و مادرت مي خواهند و اسرار مي کنند. گاهي پدر و مادر، صلاح فرزند را مي بينند و فرزند خودش احساسي عمل مي کند، منظور حديث اين مورد نيست. منظور اين است که در اينجا پيامبر نظر دختر را ترجيح داد.

اميرالمومنين فرمود: هيچ کس دخترش را به ازدواج درنياورد مگر اينکه نظر او را بخواهد. بالاخره اين دختر خودش را بهتر مي شناسد که با يان مرد توافق دارد يا خير. بعد حضرت فرمود: اگر به دخترت گفتي که پسر عموت يا فلاني به خواستگاريت آمده و دختر چيزي نگفت و گريه کرد يا خنديد، اين ها اذن محسوب مي شود. سکوتو خنه مشخص است ولي گريه دو جور است. يک وقت اشک مي ريزد که پدر من چطور از تو جدا بشوم واز خانه ي تو بروم، يعني من اين مرد را مي خواهم ولي ناراحت هستم که از تو جدا مي شوم. يک وقت گريه مي کند که من طرف را نمي خواهم منظور همان گريه اولي است. حالا اگر گفت که پدر اين به صلاح من نيست اين ازدواج را سر ندهيد. دختري خدمت پيامبر آمد که پدرش مي خواست او را به عقد مردي در بيارود که او راضي نبود. پيامبر پدر او را خواست. و او گفت که اين پسر پسرعمويش است و انسان خوب و راست گويي است. يک وقت انسان وقتي مي خواهد با فردي ازدواج کند خوبي طرف کافي نيست و دل انسان هم بايد طرف را بخواهد. يک وقت طرف به دل انسان نمي نشيند. پيامبر فرمود: نظر دخترت را خواسته اي ؟ پدر گفت: خير. پيامبر فرمود که من اجازه ي اين ازدواج را نمي دهم، نمي گويم که ا نتخاب تو بد بوده است بلکه کارت بد بوده که از دخترت نظر نخواستي. دختر هم بايد به اذن پدر و صلاح پدر توجه کند و ما اين روايت را براي پدراني خوانديم که نظر دخترشان را در ازدواج نمي پرسند. در اينجا مشورت با خانواد مورد آزار و اذيت خانواده در قبل از ازدواج مي شود. بطور کلي در اسلام اذيت کردن ديگران حرام است. مسلمان کسي است که ديگران از دست و زبان او در آزار نباشند. در مورد مومن هم در روايات داريم که بايد ديگران از اذيت و آزار او در اما باشند. ما چند نوع آزار داريم. يکي خدا آزاري است. بعضي ها خدا را آزار مي دهند. وقتي کسي نعمتهاي خدا را کفران مي کند خدا آزار مي بيند. الان اگر شما چيزي را درست کنيد و يکي آنرا به زمين بزند و بشکند، آيا شما ناراحت نمي شويد ؟ مثلا کسي انگور که نعمت خداست را به شراب تبديل کند و بخورد، خدا ناراحت نمي شود ؟ اگر شما به بچ ات پول بدهي و او مواد مخدر بخرد، آيا شما ناراحت نمي شويد ؟ اين مي شود خدا آزاري يعني خلاف فرمان خدا انجام دادن. ديگري پيامبر آزاري است. گاهي افراد پيامبر را مورد آزار قرار مي دهند. مثلا افرادي به زيارت بروند و آداب زيارت را بجا نياورند يا کسي خلاف دستور رسول خدا عمل کند يا منسوبين به پيامبر را اذيت کند. اگر کسي بچه ي شما را آزار بده يعني شما را آزار داده است. پيامبر فرمود: کسي که زهرا را آزار بدهد من را آزار کرده است. ديگري امام آزاري. گاهي اوقات عملکرد ما ائمه را مورد آزار قرار مي دهد. فردي نزد امام صادق (ع) آمده بود. او مومني را تحقير کرده بود. امام از دستش ناراحت شد و گفت که تو نمي داني کسي که مومني را تحقير کند ما را تحقير کرده است. اين امام آزاري مي شود. گاهي مردم آزاري، همسايه آزاري، پدرآزاري، حيوان آزاري، درخت آزاري، گياه آزاري و...است. بايد کتابي در مورد تک تک مصاديق آزار نوشته بشود. بحث ما در مورد همسر آزاري و آزاردادن مرد نسبت به زن است. آقايي به من گفت که سخنراني از شما شنيدم که در آن تماما از حقوق مرد صحبت کرده بوديد و من ناراحت شدم ولي بعد ديدم که مخاطبان شما زن بودند. در اين بخش مخاطبان ما آقايان هستند. حديثي از کتاب ثواب الاعمال شيخ صدوق داريم که رسول اکرم فرمودند: خدا و پيامبر بيزار هستند از کساني که همسرشان را آزار مي دهند. خدا و پيامبر از مشرکان بري هستند. اميرالمومنين فرمود: زنان در خانه ي مردان امانت خدايي هستند نه به آنها آزار برسانيد و نه با آنها بدرفتاري کنيد. ما به نماز و امام معصوم امانت مي گوييم. السلام عليک يا امين الله. چگونه يک مرد زن را آزار مي دهد. اميدواريم اين مصداق ها در کشور ما وجود نداشته باشد. يکي از موارد زدن است. اين عمل در روايات ما مذمت شده است. داريم: اگر مردي به صورت زنش سيلي بزند خداوند به خازن جهنم دستور مي دهد که هفتاد سيلي به او بزند.

پيامبر فرمود: خجالت نمي کشيد که بعضي از شما زنهايتان را مي زنيد. بعضي ها مي گويند که در قرآن آمده: وضربوا هن. اولا آيات قرآن کلي است و بايد تفسير آنرا از پيامبر و اهل بيت دريافت کرد با آنها را با ساير آيات تفسير کرد. دوماً قبل از اين آيه توصيه هايي دارد. اگر زن بناي ناسازگاري با زن گذاشت، بسترتان را جدا کنيد و چند روز قهر کنيد. حالا يک وقت زن نشوز مي کند و از مرد تبعيت نمي کند. اين تبعيت براي نشوز است يعني عدم اطاعت از مرد در اموري که حق مرد است و اگر زني اين حق را ناديده گرفت در اينجا مصداق دارد و در بعضي روايات پيامبر مثال زدند با چوب مسواک. يعني زدني که گاهي نوازي از آن بهتر است. خانمي پيش پيامبر آمد و گفت که شوهرم من را زده است. پيامبر ايستاد و اين کار را انکار کردند و گفتند که چرا يکي از شما همسرش را مي زند ؟ آيا خجالت نمي کشيد ؟ پس يک مصداق آزار دادن است. انسان بايد نسبت به همسر مهربان باشد و او را دوست داشته باشد و مواظب باشد که اين حرکت از او صادر نشود. آقاي خامنه اي در سخنراني که در آذربايجان داشتند فرمودند: شنيده ام که در بعضي از مناطق حقوق زن تحقير مي شود. ما در شهرها و مناطقي داريم که اين نگاه غلط را نسبت به زن دارند. بعدي استخفاف است. استخفاف يعني خوار کردن و سبک شمردن. پيامبر فرمود: کسي که پنج توهين در زندگي او باشد پنج تا ضرر و خسران ديده است. کسي که در زندگي اش پنج نفر را خوار بشمارد از پنج چيز محروم مي شود. اگرکسي علماء را خوار بشمارد در دينش ضرر مي کند. وقتي شما مرجع تقليد و عالم را کوچک شمردي يعني رساله اش را نخواندي و پاي سخنراني اش هم نرفتي به احکام هم توجه نکردي، در دين خودت ضرر مي کني و اينها را ياد نمي گيري. وقتي ما مکه مي رويم مي بينيم که مردم خيلي دنباله طلبه ها و روحانيون مي آيند زيرا آنجا کارشان خيلي گير است. قبلا حمد و سوره اش را درست نمي کند ولي در آنجا بايد حمد و سوره اش را درست کند. اگر کسي فاميل را خوار بشمرد از نظر جوانمردي ضرر کرده است يعني ناجوانمردي کرده است. کسي که فاميل را خفيف مي شمارد صله ي رحم انجام نمي دهد و ارتباط ندارد و از خيلي چيزها محروم مي شود. همه ميهماني و مسافرت مي روند ولي به او نمي گويند. دويست نفر ميهمان ضرر نمي کنند که اين آقا به ميهماني نمي آيد زيرا آنها ميهماني شان را مي روند ولي تو ضرر مي کني که ارتباط خودت را قطع کرده اي. ديگر کسي که خانواده اش را خوار بشمارد خوشي زندگي اش را از دست مي دهد. بعضي ها جلوي جمع خانواده شان را تحقير مي کنند. من در خانه اي ميهمان بودم و خانم غذا را آورد. بعد آقا فرياد زد که اي غذا را چرا شور کردي ؟ ميهمان ها چيزي نمي گويند ولي اين آقا دارد همسرش را جلوي آنها خوار مي شمارد. ما اگر همسرمان را بزرگ بشماريم در واقع خودمان را بزرگ شمرده ايم. اگر کسي همسر را تکريم کند در واقع خودش را تکريم کرده است زيرا او لباس و پوشش شماست. اگر انسان حتي همسر را جلوي خودش هم تحقير کند اين در دلش مي ماند. بعضي ها پشت سر اين تحقير را بکار مي برند. مورد بعدي بخل است.

پيامبر فرمود: بدترين مردم کسي است که برخانواده اش سخت بگيرد. مي فرمايد: مبغوض ترين بنده پيش خدا کسي است که به خانواده اش بخل بورزد. يک وقت مردي پول ندارد و نمي تواند ماشين خوب بخرد و کسي هم از او توقع ندارد. اما بعضي ها دارند و براي خانواده شان وسايل خوب تهيه نمي کنند. بعضي از خانم ها مي گويند که آقاي ما به مردم کمک مي کند، به فقرا جهيزيه مي دهد، در ميلاد و شهادت ائمه خرج مي دهد اما مبل خانه که فرسوده شده را عوض نمي کند و مي گويد که اينها تجملات است. اين طور نبايد باشد. بخل بر همسر معنايش اين است. يکي از ويژگيهاي خوب مرد توسعه بر عيال است. سخت گيري و بخل بر همسر به ميزان هزينه کردن نيست. مثلا بگويد صد هزار تومان خرج کردم. گاهي کار بچه با پانصد تومان راه مي افتد يا با يک هديه کوچک کار خانم راه مي افتد. بعضي ها مي گويند که اين روز زن را جديدي ها درآورده اند. ما پنجاه سال ازدواج کرده ايم و حالا روز زن کادو بخريم ؟ بالاخره زن نياز به توجه دارد و ميزان مهم نيست. ما با يک از دوستان مان از سفر حج برمي گشتيم. در هنگام بازگشت ديدم که او يک ساک دستي کوچک دارد وگفت که من هيچ وقت سوغاتي نمي خرم ولي وقتي به خانه مي روم به همسرم پول مي دهم و مي گويم هر چه مي خواهيد خودتان بخريد. اين يک نگاه يک سويه و محقرانه اي است. بعضي ها مي گويند که من به مسافرت خارج از کشور رفتم و ديدم که جنس در آنجا گرانتر است و نخريدم و گفتم که در کشورمان مي خرم. اتفاقا شما بايد همان جنس گران آن کشوري که رفته بودي مي خريدي که بگوييد که من به ياد شما بودم. پيامبر در سفري به اصحاب فرمودند که برويد و سوغات بخريد ما صبر مي کنيم.
سوال – سوره يوسف آيات70 تا 78 را توضيح بدهيد.
پاسخ – اين آيات در مورد داستان يوسف است. داستان يوسف پر از نکات است. آخرين آيه اين صفحه مي فرمايد: هنگامي که قرار شد که يوسف برادر خودش را نگه دارد و با تدبيري که کرد که کاسه ها در بارهاي برادرش پيدا شده بود. .. برادرهاي ديگر گفتند که ايشان پدر پيري دارد و او را خيلي دوست دارد. يکي از ما را بجاي او نگه دارد و ما تو را از نيکوکاران مي دانيم. در اينجا برادران يوسف توجه مي کردند که پدرشان اذيت نشود و اين قابل توجه آقا زاده ها و دختر خانم ها است که پدر پير يا جوان دارند. دختر خانمي به من مي گفت که با اينکه پدر من خيلي خوب است ولي من ناراحت هستم که چرا پدر من پير مرد است ؟ اگر کسي پدرش پير، بيمار، جوان، توانمند، ناتوان، دارا يا ندار باشد احترام او واجب است. گاهي پدر بيماري روحي دارد که بايد در خانه نگهداري بشود. بالاخره ايشان پدر شماست، چه توانا چه ناتوان. بايد روي اينها توجه کرد.
سوال – ادامه بحث آزار و اذيت آقايان نسبت به خانم ها را بفرماييد.
پاسخ – يکي ديگر از مصداق اذيت و آزار مرد به زن اين است که مرد تهمت نارواي فحشاء به همسرش بزند. ين گناه خيلي زشت است. داريم که اين کار کفر است و جاي کافر در جهنم است. پيامبر فرمود: عقوبت اين کار خيلي شديد است. مورد ديگر بي تدبيري و سوء تدبير است. امير المومنين فرمودند: هر که تدبير نداشته باشد باعت تدمير مي شود يعني خانواده اش را از هم مي پاشد. مثل کساني که ورشکست شده اند زيرا خانواده اذيت مي شود. الان آقا مغازه دارد و مي گويد که اين کار دلم را زده است و مي خواهم ماشين بخرم و روي آن کار کنم. مغازه را مي فروشد و کم کم پول آنرا مي خورد و خلاصه کارش را از دست مي دهد. و خانواده به مستاجري و بدبختي مي افتد. چه آزاري از اين بالاتر است ؟ چه اشکال دارد که انسان در اين مواقع با همسر و بزرگترهايش مشورت کند. درست است که اين مغازه زياد درآمد ندارد ولي اين کاسبي است. داريم: کاسبي عقل انسان را زياد مي کند. خيلي بد است که کسي بي حساب و کتاب پولش را در جايي سرمايه گذاري مي کند و پولش را از دست مي دهد. البته ما داريم که انسان بايد جسور و شجاع باشد ولي اين کار بايد با تدبير باشد. حالا آقايي کارمند است و اول ماه تمام حقوقش را خرج مي کند و براي سفر و جهيزيه دخترش برنامه ريزي نمي کند. بي تدبيري مرد يکي از ضربه هايي است که به خانواده مي خورد. سوء تدبير در رانندگي و مسافرت هم داريم. آقا با سرعت رانندگي مي کند و قوانين را رعايت نمي کند و تصادف مي کند و از بين مي رود يا عضويي را از دست مي دهي و خانواده بايد عمري پاي بي تدبيري آقا بنشينند. مورد ديگر تغاير يعني غيرت بي مورد داشتن است. پيامبر فرومود: ما دو تا غيرت داريم که يکي را خدا دوست دارد و يکي را خدا دوست ندارد. غيرت بجا غيرتي است که در مورد عفاف زن باشد. مثلا اگر خانم بي حجاب يا بد حجاب باشد آقا بايد غيور باشد و بگويد که شما همسر من هستي و من راضي نيستم که مرد نامحرم تو را ببيند. اينکه روي نامحرم حساس باشي خوب است. اما غيرت در غير اين مورد را خدا مبغوض مي داند. مثلا خانم من حجاب را رعايت مي کند ولي من بيخودي به او بگويم که در اداره به آن آقا چه مي گفتي ؟ چرا به زاننده نگاه مي کردي ؟ اين کار خيلي زشت است. غيرت وسوسه را خدا مبغوض مي دارد. غيرتي که ناشي از حفظ زن است خوب است. آخرين آسيب تنوع طلبي مرد است. مبغوض ترين مردها کساني هستند که زن مي گيرند و طلاق مي دهند و دوباره زن مي گيرند. يعني با زندگي بازي مي کنند. تنوع طلبي يعني طرف بدون هيچ دليلي ديگران را در زندگي اش وارد کند و باعث آزار همسر بشوند. ما نمي خواهيم در مورد بحث تعدد زوجات صحبت بکنيم. زيرا براي اين ضوابطي تعيين شده است. بحث من براي مردهايي است که نسبت به همسرشان ناسپاس هستند و با تنوع طلبي و ناديده گرفتن نقاط مثبت همسر قبل، دنبال بولهوسي مي روند. شما که همسر خوب و راضي داري و فرزندان خوب داري چرا دنبال بولهوسي مي روي ؟ گاهي وقتي سراغ همسر ديگري مي روند اصلا به همسر اول سر نمي زنند و او را در انزوا قرار مي دهند. اين چه عدالتي است. اين خلاف بحث تعدد زوجات است.
سوال – چه کسي گفته که زيارت سعادت مي خواهد ؟ اگر شما پول داشته باشي همه جا مي تواني بروي حتي اگر گناه کار باشي. اگر اين طور نيست چرا در فاميلهاي ما همه پولدارها حاجي شده اند و بدرقه ي آنها نصيب ما شده است. چرا ؟
پاسخ – خانمي که از حاجي خوري برمي گشت مي گفت که خدا هم با پولدارها رفيق است. او تابحال چند بار مکه رفته است ولي من تابحال نتوانسته ام بروم. اين مطالب گاهي به ذهن مردم مي آيد. يا اينکه مي گويند زيارت رفتن همان پول داشتن است. اگر شما پول داشته باشيم مي تواني زيارت بروي. ما نبايد حوزه هاي مباحث را با هم قاطي کني. وقتي ما يک پازل را اشتباه بچينيم تصوير نادرستي از آن برداشت مي کنيم. ما نبايد يک جايي را براي اصلاح جاي ديگر تخرب کنيم. زيارت رفتن يک افتخار است. امام رضا (ع) فرمود: يکي از نشانه هاي تعهد به امام به زيارت رفتن اوست. پيامبر فرمود: هرکس به زيارت من بيايد و به زيارت حمزه نرود به من جفا کرده است و هر کس به خانه ي زيارت خدا بيايد و به زيارت من نيايد به من جفا کرده است. اما رضا (ع) فرمود: هرکس که به زيارت من بيايد من سه جا به بازديد او مي آيم. اگر کسي به زيارت امام حسين (ع) برود، حضرت زهرا او را برقه و استقبال مي کند. روز قيامت زوار حسين بر ديگر زوار برتري دارند. سفر براي هر پولداري ممکن است نه زيارت برا هر پولداري ممکن است. قرار نيست که امام رضا (ع) در حرم را ببندد و بگويد فقط کساني که مومن و عاشق من هستند به اينجا بيايند. خير اين طور نيست. در حرم امام رضا (ع) مسيحيان هم مي آيند. من خودم خانم مسيحي را ديدم که از حرم امام رضا (ع) باز مي گشت و مي گفت که من بچه اي داشتم که بيمار بود و نذري کردم و خوب شد و آمده ام که از اين آقا تشکر کنم. ممکن است کساني گناه کار باشند که به حرم مي آيند شايد درست بشوند. حرم آمدن براي سازندگي است. سفر غير از زيارت است. هر پولداري مي تواند به سفر برود و به زيارت هم برود ولي زائر نباشد. زائر از کلمه ي زُور (يعني انحراف ) مي آيد. زائر يعني کسي که از دنيا جدا مي شود و به معنويت مي پيوندد يعني کسي که از نفس جدا مي شود و به ملکوت مي پيوندد. ممکن است که خيلي ها کنار امام رضا (ع) بايستند ولي زائر امام رضا (ع) نباشند. هارون الرشيد در کنار امام رضا (ع) دفن است. او قاتل پدر امام رضا (ع) است. زائر بودن به اين نيست. هر پولداري ممکن است که به مسافرت زيارتي برود ولي زائر نباشد. درضمن ما نبايد در مرز زيارت، پولدار و فقير بشناسيم. زيارت براي همه است چه غني، چه فقر. منتها يکي مي تواند به زيارت برود و او يک زائر حضوري، حسي و معنوي شده است ويک کسي هم که پول ندارد مي تواند ائمه را از راه دور زيارت کند. مثل زيارت پيامبر از راه بعيد. اگر شرايط سفر براي ما مهيا نبود ما مي توانيم از همين جا زائر باشيم. امام صادق (ع) فرمود: اگر رو به قبله بايستي و سه بار بگويي صل الهز عليک يا اباعبدلله، شما زائر حرم امام حسين (ع) محسوب مي شود. پس هر کس که به حرم امام رضا (ع ) برود معلوم نيست که حتما زائر باشد. ديگر اينکه ما زيارت را به حضور فيزيک محدود نمي کنيم و ديگر اينکه در زيارت مرز پولدار و فقير نمي شناسيم. يک فردي مثل حر ابتدا دشمن امام حسين (ع) بود. حتي امام او را نفرين هم کرده بود. ولي در روزعاشورا او زائر امام حسين (ع) مي شود و متحول مي شود و بعد شهيد مي شود. اگر فرد گناهکاري به حرم بيايد و عوض بشود اشکالي دارد ؟ بعضي ها چند بار پشت سرهم به زيارت خانه ي خدا مي روند ولي عوض نمي شوند. روايت داريم: کسي که به زيارت خانه ي خدا بيايد و يک پرچم حرام در اثاثيه او باشد، وقتي مُحرم مي شود و مي گويد لبيک اللهم لبيک، خطاب مي شود لالبيک و لا سعدک. يعني نه لبيک تو پذيرفته است و نه تو زائر ما هستي. ممکن است که کسي مُحرم هم بشود، خانه ي خدا هم بيايد ولي زائر نباشد. طلبيدن براي اين است که يک تغيير و تحولي در ما ايجاد کند و اثري روي ما بگذارد. اين دعوت مي شود. اينکه مي گويند که زيارت دعوت است و شما را از ميان اين همه انتخاب کرده اند براي اين است که اين تاثير روي آن گذاشته شود. پس زيارت را تخريب نکنيم. حرم امام رضا (ع) را تعطيل نکنيم. شما که پول نداري و نمي روي، پس به آنها هم نگوييم نروند. در ضمن قرار نيست که فقس بي گناهان به زيارت بيايند، گناهکاران هم بايد به زيارت بيايند. ميزان تاثير پذيري هر کسي به ميزان معرفت اوست. در زيارت ها آمده است: عارفاً بحق. اين عارفا بحق در خيلي از زيارت ها نيست و وقتي اين نبود، زيارت هم زيارت نيست.