اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-10-06-89-10-13-حجت الاسلام و المسلمين دکتر رفيعي-آداب مسلماني از زبان امام حسين(ع)


سوال – در ادامه بحث قبلي در مورد آداب اسلامي از ديدگاه امام حسين (ع) بفرماييد.
پاسخ – قبلا در مورد آداب امام حسين (ع) گفتيم. در مورد برخورد با ياران، فقرا و اصحابشان و در مورد صبر و بردباري ايشان گفتيم. جرقه بحث هم اين طور بود که ما در باره ي امام حسين (ع) بيشتر به ابعاد مصيبتي عاشورا و کربلا فکر کرده ايم و ابعاد ديگر زندگي ايشان را فراموش کرده ايم. کتابي ديدم که اسمش اين بود: امام حسين قبل ازعاشورا. عنوانش جالب بود. همه م ينويسند امام حسين (ع) درعاشورا ولي ايشان نوشته اند امام حسين قبل از عاشورا. نويسنده مي گويد که من مي خواهم درباره ي روزهاي قبل از عاشورا، دعاي امام حسين (ع)، سخاوت و کرامت امام را بنويسم. کتابي از آيت الله گلپايگاني صافي است بنام پرتويي از عظمت امام حسين (ع). ايشان از مراجع تقليد هستند. ايشان ويژگي هاي امام را مثل سخاوت، شجاعت، کرامت و. .. را دسته‌بندي کرده اند. ما مي خواهيم سراغ کلمات اباعبدالله برويم. ما فهرست وار به بعضي از آداب کلام ايشان A مي پردازيم.
از سلام شروع مي کنيم. امام فرمودند: سلام کردن هفتاد حسنه دارد. شصت و نه تاي آن براي سلام کننده است و يک براي آن کسي است که جواب سلام را مي دهد. ببينيد هفتاد نيکي در پرونده. ما ارزش حسنه و نيکي را نمي دانيم. مثل کسي که کارنامه گرفته مي داند نمره يعني چه. گاهي بيست و پنج صدم نمره براي قبولي يک درس تاثيرگذار است. حسنه آن درصد نمره است. وقتي در قيامت انسان حسنه اش بالاتر باشد در بهشت هم جايش عالي تر است. بعضي از ثواب ها آسان است. فردي مي گفت: بعضي از ثواب ها زحمت ندارد جمع کردن دارد. مثل برف پارو کردن است کاري ندارد. ميگويد که شما کلوخ از سر راه مردم بردار، براي تو حسنه مي نويسند. پوست موز و آشغال برداشتن از سر راه مردم کاري ندارد. حالا ببينيد که بعضي ها چقدر سلام کردن A A A A A A سخت شان است. البته در روايت داريم که کسي که وارد خانه ميشود اولي استA  که او سلام کند، بزرگتر بر کوچکتر سلام کند، کسي ار در خانه وارد ميشود سلام کند ولي اين ها لزوم نمي آورد. پيامبر به بچه ها سلام مي کرد. مي فرمود: من سلام کردن به بچه ها را دوست دارم. حضرت پيامبر هر وقت که به ديدن انصار مي رفت و وقتي وارد مي شد اول به بچه ها توجه مي کرد. به بچه ها سلام مي کرد و دستي بر سرشان مي کشيد و احوال پرسي مي کرد. ما اگر در ميهماني باشيم و افراد زياد باشد غالبا به بچه ها دست نمي دهند و احوالپرسي نمي کند. بعضي ها در گفتن سلام واژه را خرد مي کنند. سلام را صحيح و کامل بگوييد. امام حسين (ع) فرمود: بخيل کسي است که از سلام کردن به ديگران بخل بورزد. دختر خانم ها و آقا پسرها که از مدرسه مي آيند و وارد خانه ميشوند به پدر و مادرشان سلام کنند حتي به خواهر کوچکتر هم سلام بدهند و خانواده هم از کوچکي بچه ها را به اين صفت ارزشمند تمرين بدهند. احاديثي که از امام حسين (ع) به ما رسيده کم است زيرا همانطور که خود آقا را به شهادت رساندند نگذاشتند که کلمات امام هم براي ما نقل بشود.

يکي ديگر از سخنان امام حسين (ع) اين است: شخصي داشت پيش امام حسين (ع) غيبت فرد ديگري را مي کرد و امام فرمودند که غيبت در زندگي اتنباشد. اين غيبت خورشت سگان جهنم است. اين چند تا مشکل دارد. يکي سگ است و سگ نار است و بعد هم خورشت آنها ست. ما در قرآن در مورد غيبت داريم غيبت کردن مثل خوردن گوشت برادر مرده است. الان فصلA A A A  روضه ها و فصل دور هم جمع شدن است. و استماع مصائب کربلا و نصايح روايت و آيات است و خيلي هم خوب است. من تاکيد ميکنم که خانواده ها سعي کنند در خانه هايشان روضه برپا کنند. زيرا برکت مي آورد و بسياري از بلاها را از خانه دور مي کند. مقيد به سنگين گرفتن مراسم هم نباشند. مثلا شام و پذيرايي. ممکن است در يک خانه 15 نفر جمع بشوند و يک زيارت وارث بخوانند و بر حسين سلام بدهند، همين باعث برکت آن خانه است. حتي يک شب هم اشکالي ندارد. صرف اينکه دراين خانه روضه و نام اباعبدالله باشد. يادمان باشد که روضه اي که استحباب دارد با حرام آميخته نشود. وقتي روضه تمام ميشود غيبت صورت نگيرد. يک وقت روضه ها به اول وقت نماز نخورد وجلسات طول نکشد. آقا فرمودند: غيبت خورشت سگ هاي جهنم است. بعضي از ائمه ما وقتي حديث مي فرمودند به پيامبر يا امير المومنين استناد مي دادند.

امام حسين (ع) از مادرشان که از زبان پيامبر نقل کردند فرمودند: دخترم از بخل بپرهيز. انسان کريم چنين آفتي در زندگي اش نيست. يعني آقا دارند سفارش مي کنند که انسان دست دهنده داشته باشد. و به ديگران کمک کند. فرمودند: از بخل بپرهيز. بخل درختي در آتش جهنمA  است و شاخه هاي آن در دنيا است. جود درخت در بهشتي است. و شاخه هاي در دنيا است. در دين تاکيد به سخاوت و جود است. پيامبر از کنار قبري رد ميشدند و گفتند که دارند او را عذاب ميکنند زيرا صاحب او نمام يعني سخن چين بوده است. قرآن در سوره ي قلم از نه گروه نام برده است که از آنها دروي کنيد و آنها را سرزنش کرده است. يکي از آنها سخن چين است. سخن چيني يعني اينکه شما الان حرفي به من A A A مي زني يا من از شما حرفي مي شنوم که داري به کسي مي گويي و دلت هم نمي خواهد که جايي منتشر بشود، من اين را از شما بگيرم و به ديگران منتقل کنم. بگويم که فلاني پشت سر شما حرف مي زد البته دروغ هم نگفته ام، شما گفته ايد. اين خيلي گناه زشتي است. زيرا روابط اجتماعي را بهم مي ريزد و اختلاف ايجاد مي کند. ما در روايات داريم که دروغ گناه بزرگي است اما داريم که اگر شما براي اصلاح بين دو نفر دروغ گفتيد الان فردي با همسرش اختلاف دارد شماپيش آقا مي رويد و آقا مي گويد که من از اين زن بدم مي آيد و ديگر با او حرف نمي زنم. شما به خانم بگوييد که آقا گفت: من از شما خوشم مي آيد و مايل هستم که با شما حرف بزنم. خانم هم تعديل ميشود و مي گويد که من هم بي ميل نيستم. چند تا از اين کلمات باعث اصلاح بين آنها ميشود و اين دروغ مصلحت آميز است. بعضي ها براي اينکه کارشان راه بيفتد دروغ ميگويند و مي گويند که اين مصلحتي است. معلوم است که دروغ کار را راه مي اندازد. اگر بليط گير من نيايد و دروغ بگويم که پدرم فوت کرده است زود به من بليط مي دهند. اين دروغ مصلحت آميز نيست. صلاح وقتي است که از نزاع، درگيري و قتلي جلوگير کند. اگر من به فردي بگويم که طرف اينجا است ممکن است طرف کشته شود بنابراين ميگويم اينجا نيست. دروغ مصلحتي براي حفظ جان و آبرو است. نه اينکه هر کس که مي خواهد کارش را راه بيندازد دروغ بگويد.

امام حسين (ع) فرمودند که شخصي پيش پدرم آمدند و پشت سر گروهي بدگويي ميکرد. پدرم به من فرمودند که به قنبر بگو بيايد. وقتي قنبر آمد. به او گفت: اين سخن چين را بيرون کن زيرا چيزي ميگويد که خدا راضي نيست. و ما حاضر نيستيم که اين ها را بشنويم. پس ما بايد حفظ آبرو کنيم. در حديثي فرمودند که دو چيز مردم را از بين مي برد: يکي ترس از فقر است. شيطان خوف فقر به شما مي دهد و مي گويد که انفاق نکن خودت پيري داري. بعضي ها از ترس سکته مي ميرند. بعضي ها هم از ترس فقر نگران هستند. آقايي مي فرمودند که پيرمرد 90 ساله اي در فاميل داشتيم که وقتي به اومي گفتيم پولهايت را به ديگران کمک کن. ميگفت که من پيري دارم. و وقتي ايشان فوت کردند خيلي از پولهايشان باطل شده بود و بانک هم قبول نکرد. ديگري طلب فخر است. يعني انسان بخواهد با لباس و مالش به ديگران فخر بفروشد.
سوال – من در حرم امام رضا (ع) بودم و ظاهرم هم خيلي اسلامي نبود. به يکي از روحانيون سرشناس سلام کردم و ايشان جواب من را ندادند. آيا جواب سلام دادن مطلق است ؟
پاسخ – کثرت سلام به افراد سرشناس خيلي زياد است. گاهي مواقع من دارم نماز زيارت مي خوانم و مي آيند و از من سوال مي پرسند. البته جواب سلام در نماز اشکال ندارد. گاهي در يک نماز دو رکعتي بايد شصت تا جواب سلام بدهي. کسي که سلام مي کند يک نفر است و خودش را مي بيند ولي بنده اين هممه افراد را که نمي توانم ببينم. حتما آن روحاني که ايشان مي فرمايند پنجاه تا جواب سلام داده است. و مسلما او را نديده است. در جواب سلام دادن ظاهر افراد ملاک نيست. و بطور عام بايد جواب داد. روايت از امام حسين (ع) است که شخصي از امير المومنين سوال کرد که آيا به گناه کاران هم سلام کنيم ؟ آقا فرمودند: به همه ي اهل توحيد سلام کنيد. يعني هرکس که خدا راA A  مي پرستد. البته در جاهايي داريم که به مشرکين سلام نکنيد. البته در عرف بين المللي اين بحث ديگري است. حالا يک مسئول به دين مسئول يک کشور ديگر مي رود که خدا پرست و موحد نيست، اين بحث ديگري است.A 
سوال – سوره ي نساء آيات 91-87A  را توضيح دهيد.
پاسخ – اولين آيه اين صفحه مي فرمايد: هيچ خدايي جز خداي واحد نيست. يعني بحث توحيد است. به يقين خدا در روز قيامت همه ي شما را يک جا جمع خواهد کرد. هيچ شکي در آن نيست. اين آيه به شروع، پايان و مبدا، مقصد اشاره دارد. چه کسي از خدا راستگوتر است ؟ يکي از صفات خدا صادق بودن است. خدايي که صادق است به شما مي گويد که روز قيامت همه ي شما را جمع مي کند. بايد ياد معاد در زندگي ما پررنگ تر بشود.
سوال – آداب مسلماني از زبان امام حسين (ع) را ادامه مي دهيم.
پاسخ – مي خواهم کلماتي را که امام آنها را منع کرده اند بگويم. اما باقر (ع) مي فرمايند که پدرم وقتي لحظه ي شهادتشان رسيد من را در آغوش گرفتند و گفتند که پسرم من مي خواهم سفارشي به تو بکنم که اين سفارش را پدرم لحظه ي آخر که مي خواست به ميدان برود به من کرد. يعني سفارش دو تا امام در لحظه پاياني عمر. فرمود: پسرم بپرهيز از ظلم کردن به کسي که جز خدا ياري ندارد. يعني مردم را از ظلم منع مي کنند. ظلم سه جور است. يکي ظلم اعتقادي است که همان شرک است. اگر کسي مشرک شد اين ظلم است. در قرآن داريم که اي پسرم ظلم نکن همانا ظلم شرک بزرگي است. ظلم بعدي حق الناس است. اگر کسي مال مردم را بخورد اين هم ظلم ميشود. به اين ظلم اجتماعي مي گويند. ديگري ظلم فردي است. اگر کسي گناه بکند اين هم ظلم است. ظلمت نفسي. نظر امام بيشتر بر اين است که انسان به مردم ظلم نکند. و کسي را آزار ندهد. امام وقتي در آخرين لحظه مي خواهد به ميدان برود سفارش ايشان اين است که به ديگران ظلم نکنيد. نکند ما با عزاداري و مجلس گرفتن مان و برخوردهاي مان باعث آزار و زحمت ديگران بشويم. يادمان باشد که اين کارهاي خوب را با آزار به ديگران آميخته نکنيم. امام فرمودند: حرف بنده اي اگر باعث گناه بود، گوش نکنيد. اين داستاني دارد. پسرعموي عمرعاص در مسجد ايستاده بود و امام حسين (ع) آمد که رد بشود. خيلي احترام کرد، سلام کرد و به اطرافيان خود گفت که هر کس که مي خواهد يک چهره ي بهشتي ببيند به امام نگاه کند. فردي گفت: تو که اعتقادت اين است که اين قدر احترام مي گذاري، چرا در جنگ صفين با پدرش جنگيدي ؟ تاملي کرد وگفت: پدرم به من گفت و امر پدر هم واجب است. گفتند: برويم از امام بپرسيم. امام فرمودند: اگر از کسي اطاعت ميکنيد آن اطاعت بايد در راه خير باشد. بعد فرمودند: هر مخلوقي اگر اطاعت او باعث معصيت خالق بشود، اطاعت او واجب نيست حتي پد رو مادر. اگر پدر به بچه گفت که نماز نخوان، نبايد به حرف او گوش داد. بگويد که پسرم برو و دروغ بگو، نبايد اين را انجام بدهد زيرا حرام است. بگويد که برويم پول نزولي بگيريم، نبايد اين را انجام بدهد زيرا حرام است و معصيت خالق است. بعضي مواقع پدرها زور مي گويند و آن بحث ديگري است. ما شرايط عادي را ميگوييم. اگر شوهر گفت که خانم شما با نامحرم حتي برادر من دست بده، اطاعتش لازم نيست زيرا گناه است. الان هستند آقايان يکه به خانم هاي شان ميگويند که بايد بدحجاب بيرون بيايي. حجاب ضروري دين است و اطاعت لازم نيست. حالا اگر شوهر زور گفت که آنجا بحث اختلاف و دعوا پيش مي آيد و راه کار دارد. اطاعت خالق مرزش با اطاعت از مخلوق اين است که منجر به معصيت خالق نشود. آقا شاگرد مغازه است. اگر آقا به شاگرد امري کرد که باعث معصيت است اطاعت جايز نيست. و نبايد اطاعت بکنيم. اين نکته ي ظريفي است. اين يک اصل کلي است. در محور آداب داريم که امام فرمودند: از زياد سوگند خوردن بپرهيزيد. قرآن مي فرمايد: خدا را در معرض قسم خودتان قرار ندهيد. يک يمي خواهد پارچه بفروشد. خدا و ائمه را قسم مي خورد که اين را فلان قدرخريده ام. اين عادت شده است و خيلي بد است. اين پارچه را اين قدر خريده ام و اين قدر هم مي فروشم و روي آن هم قسم نمي خورم. کسي پيش امام حسن (ع) ادعايي کرد و گفت که من 500 درهم از شما پول مي خواهم. و دروغ هم مي گفت. پيش قاضي رفتند و حاضر نشدند که قسم بخورند و فرمودند که من براي مال دنيا قسم نمي خورم با اينکه حق با ايشان بود. پول را به او داد در حاليکه بدهکار نبود. البته آن طرف هم نتوانست پول را بخورد زيرا به امام تهمت دروغ بسته بود. مکر بد است مخصوصا اگر کسي بخواهد با خدا و ائمه مکر کند. فرمود: از کثرت قسم بپرهيزيد. چرا بعضي ها اين قدر قسم ميخورند ؟ بعضي ها سوگندها را براي کارهاي عادي هزينه مي کنند. اين هم يک روايتي از امام بود که خوانديم.

امام در حديثي فرمودند: نيازمندي که به تومراجعه ميکند و از تو درخواست مي کند، دارد روي خودش را زمين مي زند بنابراين شما او را گرامي بدار و به سوال او جواب رد نده. بعبارت ديگر حالا که خودش پيش شما آمده و خودش را کوچک کرده، شما کرامت به خرج بده و به او کمک کن. او را از اين کوچکتر نکن و بار را از دوش او بردارد. اين ها يک بخشي از سفارشات و فرمايشاتي است که اباعبدالله (ع) فرموده اند. به داستاني مي خواهم اشاره کنم. روايتي از پيامبر و معصومين رسيده است مبني بر شاد کردن دل ديگران. مراد از شاد کردن بيهوده گويي، هجو و ابتذال نيست. يک وقت کسي را سرکار ميگذارند و يا او را دست مي اندازند بعد اسم اين کار را شاد کردن دل ديگران مي گذارند. زمان پيامبر اکرم کسي به مسجد رفته بود. يکي از اصحاب کفش او را پنهان کرد. او دنبال کفشش آمد و هر چه گشت آن را پيدا نکرد. ناراحت شد. دوباره به خانه رفت و آمد ولي آن را پيدا نکرد. فردي که کفش را پنهان کرده بود گفت: بيا کفش تو پيش من است. شوخي کردم. و کفش او را داد. وجود مقدس پيامبر اکرم فرمود: آيا حاضري با کسي به قيمت ناراحتي و غضب او شوخي کني ؟ بعضي وقتها يک کسي را ناراحت ميکنيم. و اسم آن را شاد کردن مي گذاريم. اين شادي نيست. سرور و شادي اين است که غمي از دل کسي برداريم. امام حسين(ع) فرمودند: من از جدم شنيدم که شاد کردن مومن عمل با ارزشي است و بعد از نماز عملي از آن بالاتر نيست.

امام فرمود که يک روز ديدم غلامي دارد دعا ميکند و مي گويد: خدايا من را نجات بده. از او سوال کردم چه شده است که اين دعا را مي کني ؟ گفت: اربابي يهودي دارم. من بعنوان يک سملمان دوست ندارم پيش يک يهودي کار کنم. و براي اين دعا مي کنم که از دست او خلاص بشوم. امام فرمود که برويم پيش آقايت و من با اوصحبت کنم که تو را آزاد کنند. در خانه ي شخص يهودي در مدينه آمدند. آن مرد يهودي امام حسين (ع) را خيلي احترام کرد. زيرا امام را مي شناختند و امام مورد احترام مردم بود. آقا فرمودند که ميشود اين غلام را به من ببخشي ؟ من اين مبلغ را مي دهم و شما اين غلام را به من ببخش. يهودي گفت: به يُمن قدوم شما من او را آزاد مي کنم و اين مبلغ هم براي خود او باشد. و يک باغچه اي هم به او مي دهم که در آنجا زندگي کند و بيکار نماند. در همان حال خانم يهودي از خانه بيرون آمد و جريان را پرسيد. آقا گفت که امام حسين (ع) به در خانه ي ما آمده است. خانم گفت: اتفاقا مدتي است که من ميخواهم مسلمان بشوم و حالا که امام به در خانه ي من آمده، از تو شوهرم خواهش ميکنم که اجازه بدهي که من مسلمان بشوم. و اجازه بده که من اسلام بياروم. مرد گفت که چرا تو مسلمان بشوي و من يهودي باقي بمانم ؟ من هم مسلمان مي شوم. در يک لحظه دو نفر مسلمان شدند، غلامي آزاد شد، باغدار و پولدار شد و آقا دراينجا فرمود که من در اينجا فهميدم که چرا شاد کردن قلب مومن اين قدر ثواب دارد. به سيره ي امام حسين (ع) عمل کنيم و فقط امام حسين(ع) را زباني دوست نداشته باشيم. شعاري دوست نداشته باشيم. امام حسين (ع)A  شعاري در ايام محرم و عاشورا نيست، امام حسين (ع) امام همه ي ايام است. اين جمله معروف است که هر روز عاشورا و هر زمين کربلا است. نه اينکه همه جا بايد شمشير دست گرفت و جنگيد بلکه ارزش ها بايد در تمام سرزمين ها باشد. و همواره بايد با ضد ارزش ها مبارزه کرد. اين تعبيري است که از اين کلام استفاده ميشود.
دعا بفرماييد. A A A A A A 
انشاءالله خدا خلق و خوي ما را نبوي، علوي و حسيني قرار بدهد.