اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-09-08--حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-آداب مسلماني

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-آداب مسلماني

89-09-08

باز باراني شدم انگار مي آيد کسي، اين تو و اين نبض من بشمار مي آيد کسي. ذهن آبادي هنوز از قصه و رويا پُر است بازهم دست به دعا بردارمي آيد کسي. گرچه اين دلواپسي ها ساده و تکراري است شک ندارم بعد از اين تکرار مي آيد کسي. اي نگاهت سبز، نامت سبز، خسته نيستي دستهايت را به من بسپار مي آيد کسي. يکنفر از پشت در آهسته پچ پچ کرد و گفت: باز باراني شدم، انگار مي آيد کسي.
سوال – در مورد آداب ميهماني تمام نکاتي را که شما گفتيد رعايت کرديم اما فقط ضرر ديديم. همه آمدند و خوردند و بردند ولي هيچ کار خيري نکردند. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – روايت داريم که فردي معترضانه خدمت امام صادق (ع) آمد و گفت که من معناي دوآيه ي قرآن را نمي فهمم. يکي اينکه خدا مي فرمايد ادعوني استجب لکم دعا کنيد من به اجابت مي رسانم. ما که هرچه دعا مي کنيم به اجابت نمي رسد. يکي ديگر اينکه خدامي فرمايد هر چه شما انفاق کنيد خدا جايش را پر مي کند. آقا فرمودند در مورد آيه اول که دعا بايد با شرايطي باشد که الان بحث ما نيست. در مورد آيه دوم فرمودند که اگر از مال حلال و پاک انسان انفاق کند مطمئن باشيد که قول او راست است و جاي آنرا پر مي کند. حالا معناي جايگزين اين نيست که امشب چهار کيلو برنج بپزيم و فردا يک گوني چهل کيلويي برنج پشت در خانه ي ما بيايد. نوع جايگزيني فرق مي کند. فرض کنيد يک ضرري از انسان دفع ميشود. قرار است که حادثه اي براي من پيش بيايد با اين ميهماني دفع ميشود. گاهي مال من زياد نميشود و برکت پيدا ميکند. ديد ما نبايد هميشه مادي باشد. اگر ماامشب پنج تا مرغ براي ميهماني درست کرديم بايد ده تا مرغ جاي آن بيايد. گاهي بواسطه ي ميهماني سلامت و امنيت مي آيد و بيماري دفع ميشود بعبارت ديگر ما بايد افق ديدمان را به بازگشت آن چه که در ميهماني صرف مي کنيم بايد وسيع تر کنيم. در روايتي داريم که دو تا فرشته هر روز براي انسانها دعا و نفرين مي کنند. يکي مي گويد: خدايا آنها که انفاق مي کنند، جايش را برايشان پُر کن و درمانده نشوند. يکي ديگر مي گويد: خدايا آنها که ممسک و خسيس هستند مالشان را از بين ببر. يکي به منفق دعا ميکند و يکي به ممسک دعا ميکند. قرآن مي فرمايد: آنهايي که اهل احسان هستند ما چند جايزه مي دهيم يکي اينکه به آنها نيکي مي کنيم و جايزه ي ويه اي به آنها ميدهيم و ديگر اينکه در زندگي شان کاري مي کنيم که خوار نشوند. غبار ذلت به چهره ي آنها ننشيند. بعبارت ديگر درمانده نشوند. و نمي گذاريم در زندگي دچار بن بست بشوند. همان راه کارهايي که در زندگي پيدا مي کنيد و همان شيوه اي که در زندگي پياده مي کنيد اين ها در اثر برکات ميهماني دادن است.
سوال – ما مدتي است که ميهماني نمي روييم چون وضع مالي ما خوب نيست مورد تحقير اقوام همسرم قرار مي گيريم. با اينکه همه تحصيل کرده هستند ما را سرزنش مي کنند. و باعث ميشود که ما از ميهماني زده بشويم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – حرف ايشان عموميت ندارد. ممکن است يک عده اي از فاميل اين طوري باشند. ما در مورد شخصيت مومن سفارشاتي در روايات مان داريم. روايت داريم که مومن نبايد خودش را خوار کند و خودش را جايي قرار دهد که تحقير بشود. من مي گويم که با آنها رفت و آمد نکنيد. اگر شما را با کرامت و عظمت دعوت ميکنند، اگر در آن دعوت عزت نهفته است برويد اما اگر احساس مي کنيد که رفتن به اين ميهماني با تحقير و سرزنش است نرويد. روايت داريم: مومن حق هر چيزي را دارد بجز اينکه خودش را تحقير کند. در روايتي داريم که آقايي به مسافرت مي رفت و کارهاي ديگران را انجام مي داد و درعوض از او پول نمي گرفتند. البته کساني که خدمه ي براي رفتن به مکه و مدينه مي شوند يا براي عتبات عاليات مي روند خوب است و انسانهاي والايي هم در آنجا خدمتگزاري مي کنند. ولي او براي سفرهاي تفريحي اينکار را مي کرد. امام صادق (ع) به او فرمودند که ديگر اين کار را نکن. چرا خودت را خوار مي کني ؟ پول نداري به مسافرت نرو. چرا حاضر ميشوي که به تو امر و نهي بکنند و تحقير بشوي ؟ اگر جايي شما را تحقير مي کنند با آنها رفت و آمد نکنيد. ربطي به صله ي رحم ندارد. صله ي رحم الزاما ميهماني رفتن نيست. با يک سلام، احوالپرسي، پيامک و تلفن ارتباط داشته باشند. اگر ديديم د رخانه هاي آنچناني و غذاهاي آنچناني و من هم نمي توانم آنها را دعوت کنم و نگاه هاي آنچناني هم به من مي کنند، شما نبايد شخصيت خودتان را ذليل کنيد.
سوال – در فاميل هاي ما بيشتر سعي م يکنند با پز دادن زندگي شان کمي هاي زندگي ديگران را به رخ بکشند. من با هر بار ميهماني رفتن افسرده تر ميشوم. اگر در خانه مي نشستم غمم کمتر بود. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – تکبر بد است ولي حديث داريم: تکبر با متکبر عبادتاست. کسي که تکبر مي ورزد اگر شما هم با او تکبر ورزيدي و احساس کند که اين کار زشتي است اين کار ثواب دارد. يا بايد با آنها رفت و آمد نداشت يا بايد چيزهايي که داري به رخ آنها بکشي. بيشتر خوب است که با افرادي که هم سطح ما هستند رفت و آمد داشته باشيم. فضاي ميهماني ها را فضاي آموزشي قرار بدهيد. اگر در ميهماني ها دقت کنيد مي بينيد که اولين صحبتي که در مهماني ها مطرح ميشود همان نُقل مجلس ميشود و صحبت پيرامون آن شروع ميشود و ادامه دارد. مثلا در يمهماني يا يک نفر بگويد که تهران چه ترافيکي دارد بحث همانترافيک ميشود و يا اگر بگويند که يارانه ها را واريز کرده اند يا نه ؟ اين نقل مجلس ميشود. کاش در اين ميهماني ها يک نفر بطور غير مستقيم خط دهنده مي شد. مثلا الان ايام حج است. خوب سوال بشود چرا ما حج مي رويم و آثار آن چيست ؟ هر کس چيزي ميگويد و بحث عبادي ميشود. دانسته ها افزوده ميشود و يک بحث مفيدي ميشود. البته بطور کلاسيک نمي تواند باشد که بگويند: آرام باشيد مي خواهيم صحبت کنيم چون مسخره مي کنند. کسي که بحث را به وسط مي کشد هنري داشته باشد که بحث را به مباحث خوب بکشاند که پز دادن، غيبت و تحقير ديگران هم پيش نيايد.
سوال – آيا دعوت خواهر برادر هم ثواب دارد يا ميهماني فقط براي اقوام دور ثواب ميهماني دارد ؟
پاسخ – خير اختصاصي ندارد. اتفاقا ميهماني و کمک بايد از نزديکترين رحم شروع بشود. کسي خدمت رسول خدا آمد و گفت مي خواهم به کسي دو درهم کمک کنم. فرمود: پدر و مادر داري ؟ گفت: بله. فرمود: به پدر و مادرت بده. دو درهم بعدي را فرمود به فرزندت بده و در آخر فرمود: به غريبه ها بده. در ميهماني کردن خط مقدم برادران و خواهران هستند البته الان اين قدر کارها و گرفتاري ها زياد است که انسان به بيشتر از آنها هم نمي رسد. حالا با دعوت خواهران و برادران خود کساني که در فاميل دست پايين هستند يا در معرض توجه نيستند را ناديده نگيريد البته از روي ترحم نباشد. با کرامت اين جور افراد را هم دعوت کنند. گلچين نکنند. من در بعضي از ميهماني هايي که در ماه رمضان در ادارات ميدهند شرکت داشته ام. غالبا بهم ديگر وام ميدهند. بتوانيم يک سري افرادي که مستحق هم هستند در اين ميهماني ها شرکت بدهيم.
سوال – خانواده ي شوهر من در شهرستان هستند و شوهر من به کمتر از ده روز قانع نميشود و ما سر اين مسئله با هم دعوا داريم. پدر شوهرم هم دائم اشاره ميکند که ميهماني بس است با اينکه ما جبران مي کنيم. پدر شوهرم ميهمان ها را گلچين مي کند. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – يک بخش سوال ماندن زياد است. در ميهماني بايد سقفي رعايت بشود که باعث آزار صاحبخانه بشود. و بخش بعدي که گلچين کردن است که نبايد باشد. حالا کسي فرزند پزشکي دارد يا رئيس کارخانه است و فرزندي هم دارد که کارگر ساده اي است. نبايد بين آنها فرق بگذارد. بعضي ها در مسافرت اين طور هستند که با افراد دست به جيب بيشتر سفر مي روند که اگر شش پرس غذا خوردند و مبلغ آن بالا شد طرف حساب ميکند. در سفرها و ميهماني ها بهتر است تمام جوانب قضيه ديده بشود. بعضي مواقع فرزند در تهران زندگي ميکند و والدين او در شهرستان زندگي مي کنند. مثلا ايام نوروز را مي خواهند در آنجا بمانند. اين ديگر از ميهماني خارج است و بايد دست به جيب بکنند. و غير مستقيم بچه ها مشارکت کنند و خانم هم در آشپزخانه کمک کند و اين يک نوع مشارکت است و پدر و مادر هم خوشحال مي شوند و اگر اين طور نباشد از انصاف به دور است.
سوال – آيا دعوت کردن فاميل به رستوران ثواب ميهماني را دارد ؟
پاسخ – بله. ميهماني ميهماني است فرقي نمي کند. الفتي که در خانه ايجاد ميشود در رستوران ايجاد نميشود. آنجا ساعت مشخصي دارد. حالت رسميتي دارد. اگر بشود حضور خانم ها و آقايان را در خانه تفکيک کرد خيلي خوب است البته نه الزاما بخاطر بحث حجاب بخاطر آزادي و راحتي که بتوانند آزادانه گفتگو کنند حالا ممکن است غذا از رستوران باشد ولي ميهماني در خانه باشد.
سوال – کسي ما را دعوت نمي کند و بيشتر ما ميزبان هستيم و اگر دل مان بگيرد خودمان به ميهماني مي رويم. آيا اين اشکال دارد يا ملامت ميشويم ؟
پاسخ – روايت داريم که چند گروه اگر ملامت شدند خودشان مقصر هستند و يکي از آنها کسي است که بي دعوت به ميهماني مي رود. حالا کسي چند بار شما را به ميهماني دعوت ميکند ولي شما اصلا به روي خودت نمي آوري که يکبار آنها را دعوت کني. اگر من سرزده خانه ي شما بيايم حالت تقاص دارد. آقايي در تهران بودند که خيلي ميهماني مي رفتند. و کسي را دعوت نمي کردند. خيلي ممسک بود. يک روز چند نفري به منزل اشان رفتيم که سري به ايشان بزنيم و چاي بخوريم. تا او رفت چاي بياورد قاليچه ي جلوي اتاقش را جمع کرديم و با خودمان برديم. بعد سي نفر فاميل را به رستوران دعوت کرديم و خو او را هم دعوت کرديم. موقع حساب کردن غذا به او گفتيم که فرش را نزد رستوران به امانت گذاشته ايم تا برود پول غذا را حساب کند. قضيه ي ميهماني دو طرفه است ولي اگر شما هميشه ميزبان هستي و دعوت نمي شوي مي توانيد طرف را در کار انجام شده قرار بدهيد و بي دعوت به ميهماني برويد. حالا در بعضي از رفت و آمدها موانعي وجود دارد. مثلا در خانه اي سگ نگهداري مي کنند يا بي حجاب در ميهماني ظاهر مي شوند تکليف چيست ؟ با در هيچ حالت نبايد حدود شرعي را بشکنيم. قرآن مي فرمايد: کساني که حدود الهي را مي شکنند ظالم هستند. حدود ي يعني حد و حد يعني مرز. الان شما در اين طرف مرز کشور مي توانيد کارهايي انجام بدهيد که آن طرف مرز نمي توانيد انجام بدهيد. اگر در ميهماني مي روم که شراب بکار مي آيد. اين جايز نيست. اگر در خانه اي به ميهماني مي روم که خانم خانه بي حجاب ظاهر مي شود و به پسرهاي من دست مي دهد يا پسرهايشان با دخترهاي من دست مي دهند. اين جايز نيست. اگر رعايت حجاب را نمي کنند و مي خواهند موسيقي حرام گوش کنند و مختلط باشند اين ميهماني جايز نيست. در روايات ما در مورد نگهداري سگ در منزل مذمت شده است. روايت داريم که در خانه اي که سگ باشد فرشتگان در آن وارد نميشوند. دليلش هم خيلي بديهي است. احتمال دارد که بيماري او منتقل بشود و خوي حيواني با خوي انساني متفاوت است البته ما حق نداريم که حيوان را آزار بدهيم. ما سگ هايي هم داريم مثل سگ گله که در فقه ما آورده شده است و امرزو سگ هاي امداد و نجات هستند که خيلي مفيد هستند ول يمعنايش اين ننيست که جوان سگ کوچکي بردارد و در ماشين يا اتوبوس و يا منزل روي کاناپه با بچه ها او را رها کند از نظر فرهنگ اسلامي فرهنگ پسنديده اي نيست. اين الگو گيري از غربي ها است. من خودم اين سوال در مورد نگهداري سگ از يک فرد اروپايي کردم. خانمي بودند که يک سگ خيلي بزرگي را نگهداري مي کردند و از نظر مالي هم خيلي به سگ رسيده بود گردنبند طلا گردنش کرده بود. جلو رفتم و مترجم پرسيد که چرا شما اين قدر به اين سگ اهميت ميدهيد ؟ البته ما در شرع وظيفه داريم که به حيوانات رسيدگي کنيم اگر سگي گرسنه است بايد از غذاي خودمان بزنيم و به حيوان بدهيم و اين در روايات توصيه شده است. گفت که بچه هاي ما عاطفه ندارند از چهارده سالگي از ما جدا مي شوند و به زندگي آزاد خودشان مي روند ولي چون اين حيوان باوفاست همه ي محبت و عاطفه مان را براي اين سگ هزينه مي کنيم. در فرهنگ اسلامي ما اين نيست. فرهنگ اسلامي ميا ميگويد که وقتي پدر و مادر پير شدند با آنها با مهرباني صحبت کنيد. بال رحمت براي آنها بگشاي. همواره با هم مهربان باشيد. وقتي ما اين خلا را نداريم نمي خواهد آن نياز را هم پوشش بدهيم.
آيات 109 – 115خوانده ميشود.
-ما خوشحال هستيم که اين خواندن قرآن توسط آقاي رفيعي پيشنهاد شد و اجرا گرديد.
سوال – در مورد تکريم قرآن شما فرموده بوديد که در اتاقي که قرآن در آن هست نبايد پايتان را دراز کنيد. پس با اين حساب نگهداري قرآن در خانه امکان پذير نيست. من قرآن را در کتابخانه ام نگه ميدارم که دراتاق خوابم مي باشد و نمازم را هم آنجا مي خوانم. لطفا راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – بنده به اين شکل عرض نکرده بودم. گفتيم که پا در مقابل قرآن دراز نشود. گاهي اوقات قرآن در کتابخانه است و بالاي سر ما است و ما آنجا هم مي خوابيم اين مانعي ندارد. اما بعضي ها قرآن را پايين مي گذارند و پايشان را مقابل قرآن دراز مي کنند. منظور ما اين بوده است. پس قرآن هميشه بايد سطحش بالاتر از جايي باشد که ما مي خوابيم. ولي اگرهم سطح باشيم و پاي مان را دراز کنيم بي احترامي به قرآن است. حالا اگر بي احترامي از روي قصد نباشد کلا ًاشکالي ندارد. در ماه مبارک رمضان اگر غذا بخوريم و از روي قصد نباشد اشکالي ندارد. ما قرآن و مفاتيح مان را در جاي خاصي قرار بدهيم. مثلا بلا تشبيه جاي شانه و عطر ما روي ميز توالت است. مراد اين است که قرآن را در جاي خاصي بگذاريم.
سوال – همسر من با ميهماني رفتن موافق نيست مخصوصا ماه مبارک رمضان. او مي گويد که من روزه ام را با زحمت گرفته ام با غذايي که نميدانم از کجا آمده باطل نمي کنم. آيا واقعا او درست ميگويد ؟
پاسخ – خير. احتياط بايد معقول و منطقي باشد. من مي دانم که خانواده اي از راه حرام درآمد دارند، اين درست است که خانه ي آنها نروم. يا مي دانم که طرف اهل ربا است يا اهل خدعه با مردم است اما آن چيزي را که اطلاع ندارم يعني طرف فاميل ما است و نمي دانم او از کجا درآمد دارد و حدس مي زنم که لقمه اش اشکال دارد نيايد براي خودمان زحمت ايجاد کنيم من وقتي افطاري مي روم يعني دارم براي کسي که من را دعوت کرده ثواب جمع ميکنم. اگر ما بخواهيم اين جور احتياط ها را داشته باشيم عسر و حرج مي شود و به زحمت مي افتيم. پس هيچ هتل و ميهمان خانه هم نبايد برويم چوناحتمال دارد که نجس باشد. در شرع اسلام بنا بر سهولت است. مي فرمايد که خدا براي شما آساني خواسته است. اصلا من مي دانم که اين خانواده اهل خمس نيست و احتمال ميدهم که اين غذا از درآمد امسال او است و اين کافي است.
سوال – درباره ي ايام ذي الحجه بگوييد.
پاسخ – ماه ذي الحجه ماه ولايت است. بغير از مسئله غدير، نزول چند آيه ولايت که حضرت علي (ع) انگشترش را در راه خدا داد و آيه انما وليکم و روسله از سوره ي مائده نازل شد در همين ماه بوده است. بعضي ها گفته اند که آيه تطهير در همين ماه بوده است. آياتي که مربوط به حيطه ي ولايت است بيشتر در اين ماه نازل شده است از جمله آيه اليوم اکملت دينکم يا آيه يا ايها الرسول بلغ در اين ماه نازل شده است. نکته ي مهم خود مسئله ي عيد غدير است. پيامبر اسلام شخصيتي است که به جزئيات مسائل دين دقيق است. مثلا پيامبر چند تا روايت در مورد شانه کردن مو دارد، درباره ي رنگ لباس و در مورد دستشويي رفتن و غذا خوردن دارد. ديني که در اين جزئيات وارد شده است، اين توهين به پيامبراست که کسي بگويد که اين شخصيت از دنيا رفت و نسبت به جانشيني خودش بي تفاوت بود. حتي افرادي که ظالم و ستمگر بودند مثل حکام بني اميه و بني عباس که اين ها حساس بودند که قبل را مرگشان وليعهدشان معلوم باشد. حتي خود معاويه قبل از مرگش از امام حسين (ع) مي خواست بيعت بگيرد. اينها که اين قدر از پيامبر فاصله داشته باشند و حساس باشند ولي پيامبر آن دين نوپا را رها کند و برود. اين با عقل جور در نمي آيد. روز غدير رفراندم است نه اعلام ولايت. اعلام ولايت در يوم الانذار است. يعني روزي که پيامبر بعداز گذشت سه سال از بعثت اقوام را جمع کرد و نبوتش را اعلام کرد و دست روي شانه علي گذاشت و گفت که او جانشين و برادر من است يعني بيست سال قبل از غذير. در جنگ تبوک فرمودند که نسبت علي به من مثل نسبت هارون به موسي مي ماند. پس پيامبر نبوت را در جاهاي مختلف اعلام کرد ولي در غدير اعلام عموميت کرد. بينندگان مطالعاتشان را در مورد عيدغدير قوي تر کنند. کتاب المراجعات سيد شرف الدين و کتاب الغدير علامه ي اميني که تلخيص آن در يک جلد است. کتابهاي اعتقادي را يک دور بي طرف بخوانيد و ببينيد که آيا ميشود پيامبر دين را ابتر بگذارد ؟ و هيچ اشاره اي به جانشين نکند وبرود. تجليلي از غدير تجليل از رسالت است نه فقط از ولايت. پاس داشت غدير پاس داشت نبوت و بعثت پيامبر است. انکار غدير به انکار نبوت بر مي گردد و اينکه پيامبر به اين مسئله بي توجه بوده است و ما اين را نمي پذيريم. براي اينکه شيعه ي علي باشيم مي توانيم از کتاب نهج البلاغه خطبه 193 متقين که 110 ويژگي براي متقين شمرده است. تمرين کنيد. و ديگري خطبه اي از نهج البلاغه است که حضرت مي فرمايد: من برادري در گذشته داشتم ( اباذر يا يکي ديگر از اصحاب پيامبر بود) و ميگويد که او خيلي خوب بود و علت آن را مي شمارد.