برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي
-پرسش وپاسخ
89-08-10
سوال – من به خاطر مسئله خمس هيچ جايي نمي روم و اگر هم بروم يا غذا نمي خورم يا اگر بخورم مقدار خمس آن را حساب ميکنم. فکر کنم ديگران را از خودم رنجانده ام. من را راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – ما به اين صراحت در مورد خمس مطلبي نداريم. من يک مطلب کلي بگويم. ما گاهي اوقات يک ارزشي را مي خواهيم رعايت کنيم يا منکري را ترک کنيم، در کنارش مرتکب چند اشتباه ديگر مي شويم. خدمت يکي از علماي اصفهان آمدند و مقداري اسباب موسيقي شکسته خدمت ايشان آوردند و گفتند که ما به خانه اي رفتيم که در آنجا موسيقي حرام مي زدند، ما به مجلس رفتيم و عروس و داماد را زديم و وسايل آنها را هم آورديم. ايشان فرمودند که از يک منکر چند منکر در آمد. اولا در مجلس حرام رفتيد و در آنجا زن و مرد بودند و نگاه به نامحرم کرديد، بعد کتک زديد و حريم مردم را شکستيد. ما يکسري واجباتي داريم که موظف هستيم خودمان رعايت کنيم. در قرآن داريم که اول خودتان را، بعد خانواده تان را و بعد ديگران را از آتش حفظ کنيد، انسان در گروي تلاش خويش است، هر کسي در گرو گناه خودش است، ما بار گناهانان ديگران را به دوش نمي کشيم. من اول بايد سعي کنم که خودم به حرام آلوده نشوم. اما مرحله ي دوم که اشاره کرديم که اگر خانواده اي هستند و من يقين دارم که اين لقمه ي حرام است و يقين دارم که درآمدش از ربا است، اگر انسان احتياط کند خوب است. به منزلشان نرود يا کمتر رفت و آمد بکند ولي به صرف اينکه مي دانيم يا حدس مي زنيم که فلان خانواده اهل خمس نيستند پس وقتي به خانه شان مي رويم غذايشان را نخوريم، اين خيلي بد است. اين اصلا از آداب ميهماني نيست. حالا شما يقين داريد که طرف خمس نمي دهد و خودش هم مي گويد که خمس نمي دهد ولي يقين داريد که اين غذا از مال خمس نداده است ؟ خمس پولي است که به آن سال بگذرد شايد اين غذا از درآمد ديشب او باشد يا از حقوق اين ماهش باشد. همين قدر که ما احتمال بدهيم کافي است. تقاضا ميکنيم که با اين جور حرکات باعث ناراحتي فاميل و صاحبخانه نشوند. حالا اگر کسي مي خواهد احتياط بکند و وضعش هم خوب است پولي را بابت خمس يا رد مظالم بدهيد. اين يک احتياط شخصي است و واجب نيست و شما آنرا به کسي نمي گوييد. فردي پيش يکي از خلفاي عباسي رفته بود. خلفاي عباسي به ظاهر نماز مي خواندند ولي کار زشتي کرده بود و طرف داد و بيداد کرد. خليفه گفت که ببين فرعون مي گفت که من خدا هستم ولي وقتي موسي ميخواست پيش او برود و با او صحبت کند خدا فرمود که با او نرم صحبت کن. خليفه گفت که من که کافر نيستم و تو هم که موسي نيستي. گاهي اين برخوردهاي باعث زدگي از مباني ديني ميشود. ما بايد افراد را به طرف دين جذب کنيم. لذا اگر ما خبر نداريم که خمس مي دهد يا نه که خوردن غذا ايشان اشکالي ندارد و اگر يقين داريم که خمس نمي دهد و خودش گفته باز هم خوردن غذا اشکالي ندارد. اين برخورد، برخورد صحيحي نيست.
سوال – در حلال بودن يا نبودن غذا ما تجسس نميکنيم ولي اثر غذاي حرام چه ميشود ؟ در واقع آثار وضعي آن چه ميشود ؟
در دين اسلام براي سهولت زندگي قوانيني را تبين کرده است که يکي از اين قوانين، قوانين بازار مسلمين است. اگر شما از بازار مسلمين مرغ خريدي حتي بفرض طرف که آنرا ذبح کرده بسم الله نگفته باشد و شما خبر نداريد، براي شما پاک است. حالا سوال مي کنند که اگر واقعا مرغ يا غذا حرام باشد آثار وضعي آن چه ميشود ؟ در مسائل تربيتي و ساختار وجودي دهها عامل باعث شکل گيري ميشود که يکي از آنها غذاي شبه ناک است. عوامل بسيار مختلفي از جمله خود ما، حرفهاي ما، اعمال ما و. .. وجود دارد. لقمه ي نوح حرام نبوده است زيرا او پيامبرخدا بود اما چرا پسرش منحرف ميشود ؟ بخاطر محيط و تربيت بد. يعني وقتي ما اين عوامل را کنار هم مي چينيم اين قدري اين عامل کليدي نيست که بگوييم اثر وضعي آن چيست و من را از دين محروم ميکند. اعتقاد ما اين است که خدا عادل است پس در کاري که من تقصير ندارم و اتفاق افتاده، ولو زمينهاي فراهم شده است، عدالت خدا اقتضا مي کند که اثرش اينقدر نباشد که مانع رشد، تعالي و مسائل ديني ما بشود. چيزي که مهم است اين است که گفته اند چيزهاي پاک و حلال بخوريد. الان من ميهماني دعوت مي شوم و نمي دانم حلال است يا نه ؟ و شما مي فرماييد که اين لقمه جلوي نماز شب من را مي گيرد. بله ممکن است تاثير داشته باشد ولي عوامل ديگر مثل استغفار، صدقه و تحفظ ميتواند مانع از اثر وضعي اين باشد. دعايي داريم : خدايا با مال حلال از حرام بي نيازم کن. احتياط منطقي خوب است و دقت نظر داشته باشند. اصولا افرادي که از نظر معنوي خيلي بالا هستند تاثير اين مسائل خيلي روي اين ها بيشتر است و ممکن است نماز شب هم از آنها سلب بشود. من ممکن است غذايي بخورم و روي من هم تاثير نگدارد ولي سيد بحرالعلوم وقتي با چوبي دندانش را تميز کرد، شب خواب وحشتناک ديد. تلنگري که خدابه آنها مي زند سريع تر است. اين ها قابل تعميم نيست. در حالات بسياري از بزرگان اين ها نقل شده است. يک پارچه اي که شفاف و پاک است وقتي يک نقطه ي سياه روي آن بيفتد، خودش را نشان مي دهد ولي پارچه هاي معمولي ممکن است آن را نشان ندهد. نگراني ما نبايد به وسواس برسد. ما وظيفه داريم که در زندگي مان يک توجه اجمالي داشته باشيم. خانه اي که ميرويم، غذايي که مي خوريم و کاري که انجام ميدهيم حرام نباشد ولي جوري نباشد که زياد دقت کنيم. خود حضرت اميرالمومنين به خانه ي اصحاب دعوت ميشدند. مثلا شما را مجلس ختمي دعوت ميکنند، اينجا مجلس يک فرد مسلمان است و فرض من اين است که خودش مي داند که مال صغير نبايد براي مردم خرج بشود مگر اينکه قيم بگيرند و احکام اسلامي را انجام بدهند. فرض اين است که کسي که براي شما نذري آورده است احکام دين را مي داند و بر اساس همين فرض بايد عمل کرد. بايد حسن ظن داشت. روايت داريم که کار مردم را حمل برصحت کنيد. منتها ممکن است که يک خانم حامله اي مي گويد که من مي خواهم بيشتر دقت کنم و احتياط منطقي بکنم و هر چيز را در هر جا نمي خورم ولي کسي که روضه گرفته و يا نذر داده، فرض بر اين است که مسائل شرعي را مي داند.
سوال – شوهر من فقط قرآن را قبول دارد. ميشود که شما با استدلال محکم قرآني براي او بيان کنيد که خدا شراب را حرام کرده است ؟
استدلال قرآن کلمه ي محکم نمي خواهد. خودش محکم است. شراب و شراب خواري در جامعه ي جاهليت قبل از اسلام رايج بود حتي کساني شراب مي ساختند و مي فروختند. اسلام که آمد، احکام تدريجي آمد يعني يک مرتبه وقتي پيامبر از غار حرا پايين آمد نفرمود که همه چيز حرام است. لذا روزه در مکه هنوز نازل نشده بود، در مدينه نازل شد. شراب هم در اول حرام نشد بلکه تدريجا حرام شد يعني طي چند مرحله. شايد اين باعث اشتباه شده است که بعضي ها مرحله ي اول را نگاه مي کنند و اشتباه مي کنند. مثلا آيه نازل شد که نماز که مي خوانيد مست نباشيد. قصه اش هم اين است که بنده خدايي شراب خورده بود و ايستاد که نماز بخواند و سوره ي کافرون را اشتباه خواند چون مست بود. آيه نازل شد که شراب منافعي دارد ولي گناهانش بيشتر است. پس سعي کنيد اين را کنار بگذاريد. در آخرين مرحله آيه 90 سوره ي مائده نازل شد. اين اتمام حجت است. مرحله ي اول گفت که نخوريد و بعد گفت که در نماز نخوريد بعد گفت نخوريد بهتر است و بعد گفت که انگور منفعتش بيشتر است همان را بخوريد و بعد حکم قطعي داد. فردي پيش رسول اکرم آمد و گفت که بالاخره شراب حرام است يا حلال ؟ که اين آيه نازل شد که اي کساني که ايمان آورده ايد، شراب، قماربازي، بت پرستي و شرط بندي، اين ها پليدي است و کار شيطان است از آن اجتناب کنيد. اينجا با امر آمده است. يعني بايد اجتناب کنيد و فلسفه اش را هم گفته است شيطان از طريق قمار بازي و شراب در شما نفوذ ميکند و در شما کينه ايجاد مي کند و اين باعث ميشود که از خدا دور بشويد. حضرت اميرالمومنين فرمودند که اگر خدا شراب را حرام کرد چون عقل را زايل مي کرد. خودبخود خرد و انديشه ي انسان را از بين مي برد که حتي خودش هم متوجه نميشود. وقتي احکام حکم کلي دارد ما بايد بر اساس آن عمل کنيم اعم از اينکه فلسفه اش را بفهميم يا نفهميم. حتي اگر ما اين فلسفه اش را هم نمي دانستيم اين حکم قطعي در قرآن دارد. بعضي ها براي هر چيزي سوال مي کنند که کجاي قرآن گفته است مثلا کجاي قرآن گفته است که نماز دو رکعت است ؟ خدا مي فرمايد که همه ي مطالب در قرآن آمده است. در جاي ديگر مي فرمايد که اين قرآن بيان همه چيزها و همه ي امور است. در قرآن مي فرمايد : هر چه پيامبر گفت آن را بگيريد. در آيه اي مي فرمايد : از خدا و پيامبر جلو نيفتيد. از خدا و رسولش اطاعت کنيد، ما از اين آيات به اين نتيجه مي رسيم که طبق همان که قرآن مي فرمايد : نماز واجب است، همان قرآن مي فرمايد که حرف پيامبر و سيره ي او حجت است. در قرآن نگفته است که نماز صبح چند رکعت است ولي گفته نماز بخوانيد و پيامبر ايستاد و نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا را خواند و گفت که هر جوري من نماز مي خوانم شما هم بخوانيد. پس در قرآن کليات آمده است.
کسي از امام صادق (ع) پرسيد که چرا اسم امير المومنين در قرآن نيامده است ؟ خوب بود خدا در آيه اي مي فرمود که او جانشين پيامبر است. امام صادق (ع) فرمود که مگر ميزان زکات در قرآن آمده است ؟ مگر تعداد رکعت هاي نماز در قرآن آمده است ؟ ما در قرآن داريم که حج انجام بدهيد ولي نگفته است که چند مرتبه طواف کنيد. صفا و مروه از شعائر اسلامي است. امام فرمودند : بناي قرآن بر کليات است. البته بعضي قسمت ها جزئيات هم داريم. مثلا بحث ارث و حالات زنها ولي غالبا در جزئيات وارد نشده است. ولي خودش به ما خطي داده است که آنچه که پيامبر به شما مي گويد گوش دهيد. اين حرف درستي نيست که بعضي ها مي گويند که ما فقط قرآن را قبول داريم و هر حکمي که در قرآن آمده است قبول داريم. قرآن دو جور گفته است. يک وقت بي واسطه مثل حجاب در سوره ي احزاب مي فرمايد : به زنها بگوييد که پوشش داشته باشند. مثل شراب، حج. يک وقت هم با واسطه فرموده است که حرف پيامبر را گوش بدهيد، حرف او حرف خداست.