اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-07-19--حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي-آداب مسلماني

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفيعي

-آداب مسلماني

89-07-19

سوال - درباره ي آداب اسلامي غذا خوردن توضيح بفرماييد.
پاسخ - در بحث آداب اسلامي و مسلماني در بعضي از روايت داريم که مواظب باشيد که ديگران در عمل به قرآن از شما سبقت نگيرند. ما دستور ديني در آداب خوردن، آشاميدن، خوابيدن، در ميهماني رفتن و در عيادت بيمار داريم. ديگراني که قرآن را قبول ندارند يا حتي آنرا نديده اند، روي جنبه هاي فطري شان رعايت کنند ولي ما که مسلمان هستيم اين ها را رعايت نکنيم، اين خيلي بد است. در روايات داريم که ائمه ميگويند که زينت ما باشيد. کسي شما را مي بيند مشخص باشد که پيرو اهل بيت هستيد. ما همه مسلمان هستيم. اسلام يک دين مهمي در دنياست. منتها در بين مردم يک چيزهاي پيش پا افتاده مثل آداب خوردن، انسان روزي سه بار غذا مي خورد يا خوابيدن و حمام رفتن يا لباس پوشيدن. بعضي ها مي گويند که مگر اسلام براي اين حرفها هم مطلب دارد. اسلام در باره ي مبدا و معاد عدل است. نه اتفاقا اينها خيلي مهم است چون رفتار يک شخص نشان دهنده ي شخصيت اوست. رفتار يک شخص نشان دهنده دين، آيين و مرام اوست. ما چقدر در قرآن و روايات راجع به مستحبات، واجبات و آداب چقدر توصيه داريم. در کتب فقهي ما کتاب اطعم و اشرب داريم. يعني خوردني ها و آشاميدني ها. قرآن کريم در آيات متعددي بحث خوردن را مطرح کرده است. در کنار اين توصيه هايي هم کرده که من اين چند توصيه را عرض مي کنم. اين آيه در چند جا تکرار شده است که اي مردم هرچه روي زمين است شما مي توانيد استفاده کنيد يکي اينکه حلال باشد و يکي اينکه پاکيزه باشد. اين دو با هم فرق مي کند. در اسلام يک چيزهايي حلال است. ممکن است که ما فلسفه ي حرمتش را بدانيم يا اينکه فلسفه ي حرمتش را ندانيم. ما در فروع دين به دنبال اين نيستيم که الزاما بدانيم که اگر اين گوسفند رو به قبله يا پشت به قبله ذبح بشود، چه تاثيري از نظر جسمي روي انسان مي گذارد. ما به اين ها کاري نداريم. ما ديني داريم که اصولي دارد که آنرا با تحقيق پذيرفته ايم و فروع آن هم مسلم حکمت دارد. منتها ممکن است آن حکمت را بدانيم يا ندانيم. پس مي فرمايد : اول حلال باشد. پس چيزهايي که حرام است مثل شراب نخوريد. آيه صريح قرآن است که شراب، قمار و بت پرستي، اين ها رجس و پليد است، از آنها دوري کنيد. حالا شايد بگويند که اين مال قديم بود. خير، حلال محمد تا قيامت حلال است و حرام محمد تا قيامت حرام است. اگر کسي شراب بخورد، حرام مرتکب شده است. حالا سوال مي کنند که اين کار توبه هم دارد؟ بله. توبه اش اين است که ديگر نخوريد. بعضي ها ميگويند که اگر بخوريم تا چهل روز مي توانيم نماز نخوانيم. اينجور روايات که ميگويد مثلا لقمه ي حرام تا چهل روز نمي گذارد دعا بالا برود و يا خوردن شراب باعث ميشود تا چهل روز نماز شما قبول نباشد، اين ها مي خواهد اهميت حرمت را بگويد نه اينکه بگويد نماز نخوان. بله در هنگام مستي نماز درست نيست. يکي از احکام نماز اين است که انسان مست نباشد. ولي وقتي اينحالت تمام شد، بايد نمازش را بخواند. اگر در آن چهل روز، توبه نکند و ادامه بدهد، اين نماز ثوابش کم ميشود ولي تکليف سرجاي خودش مي ماند. بعضي مواقع شراب مي خورند و دهانشان را آب مي کشند. نجاست با حرمت فرق ميکند. اين نجاست است که بايد با آب شسته شود تا پاک شود. ولي اين يکي حرام است. يکي از مصاديق حرام شراب و گوشت مردار است. شما به خارج از کشور مي روييد و گوشتي که ذبح اسلامي نشده مي خوريد، اين حرام است. اين ها هم نجس است و هم حرام. بعضي چيزها پاک است ولي از راه حرام بدست آمده است. اين آيه مي خواهد بگويد که از راه حرام هم بدست نياوريد، از راه شرعي بدست بياوريد. بعضي ها مي گويند که لقمه ي حرام يعني چه ؟ فکر مي کنند از ديوار مردم بالا رفتن و سرقت است. خير، پزشک و کارمند از کارشان کم بگذارند، حقه بازي، خدعه، ربا و دغل باشد، احتکار باشد و يا جنسي را بي دليل در بازار گران کنند، کم فروشي و گران فروشي هم از مصاديق حرام است. در اين آيه مي گويد که آنچه مي خوريد پاکيزه هم باشد. يعني همان جنبه هاي بهداشتي در آن رعايت شده باشد. يک چيزي ممکن است پاک هم باشد، حلال هم باشد ولي بهداشتي نباشد، آلوده باشد. وقتي اصحاب کهف از خواب چند ساله بيدار شدند، پول به يکي از آنها دادند و گفتند که غذا تهيه کن و در قرآن داريم که گفتند : ببين کدام غذا پاکيزه تر است، آنرا تهيه کن. قرآن چيزهايي که مي گويد حکمت دارد. مثلا در قرآن هيچ گاه سن يوسف را نگفته است يا آن چاهي که در آن افتاد چند متر بود را نگفته است. جنس عصاي موسي چه بود را نگفته است، اين ها مهم نيست. آن که اثر تربيتي دارد مهم است. آيه دوم سوره يس که قلب قرآن است و توصيه به خواند آن شده است، مي فرمايد : بخوريد از انگور، خرما و باغ ها ولي تشکر کنيد. پس بعد از حلال و پاکيزه بودن شکر و سپاس گزاري است. سومين نکته مي گويد به غذا دقت کنيد. به حلال بودن و پاکيزه بودن و خالق آن دقت کنيد. من فقط کشت کردم، زارع کسي ديگر است. در روايت داريم که نان را تکريم کنيد. قديم پدران ما تا نان را مي ديدند آنرا مي بوسيدند و مي خوردند يا کنار ميگذاشتند. نان ما بين زمين و آسمان روي آن کار شده است. ناني که مي خوري مابين آسمان و زمين است بله ابر و باران و خورشيد و نانوا هم در کار بوده است. سوره مومنون آيه 51 آمده است که بخوريد ولي عمل صالح انجام بدهيد. حَجاج غذا مي خورد و آدم مي کشد، اين غذا خوردن مقدمه ي حرام است. چرا بعضي ها همه ي آن ها را رعايت مي کنند ولي نتيجه اي نمي گيزند و عده اي هيچ کدام از اين ها را مراعات نمي کنند ولي زندگي خوب و خوشي دارند ؟ ما هميشه نمي خواهيم نتيجه ي کارهاي مان را در اين دنيا بگيريم. کسي نماز مي خواند و طرف مي گفت : حتما نماز مي خواني، وضعت خوب است و هر چه بخواهي خدا به تومي دهد. بعضي ها فکر ميکنند که کارگري است. نه نماز براي تشکر از خداست. نماز يک وظيفه و غذاي روح است. کسي که بهداشت را رعايت مي کند يا پدرش را احترام مي کند، بخاطر اين نيست که حتما يک آثاري را از آن بگيرد. در مسائل پاکيزگي اين امکان دارد. کسي در اين دنيا حرام مي خورد ولي زندگي خوبي دارد. او در همين دنيا هم محروميت هايي دارد، او از لذت عبادت محروم است. ما نبايد لذت ها را فقط در ماشين و خانه ببينيم و آنرا محدود کنيم. کسي گناه مي کرد و بد مستي مي کرد، حضرت موسي به ميقات مي رفت. او گفت : به خدا بگو من که اين همه گناه ميکنم، هنوز اتفاقي براي من نيفتاده است که اين قدر هم تهديد ميکني. موسي وقتي به ميقات آمد، خجالت کشيد که اين را با خدا مطرح کند و وقتي خواست برگردد، خدا گفت : بنده اي به تو پيغام داد، به او بگو که تو از شيريني ذکر من محروم هستي. حضرت ابراهيم مي گفت : من حاضرم همه ي زندگي ام را بدهم و يک بار ديگر در نيمه شب صداي يا سبوح يا قدوس را بشنوم. امام صادق (ع) مي فرمايد : دو رکعت نماز در دل شب از همه دنيا براي من زيباتر است. کسي که حرامي ميخورد از ذکر، مناجات، حلاوت و شيريني صحبت با خدا محروم ميشود. محرومت هاي او بيشتر معنوي است و اين مهم است. حالا از قبر و قيامت نگوييد که کساني که حرام مي خورند شکمشان پر از آتش ميشود. لقمه ي حرام آثار منفي در جهنم دارد. اينها همه بماند.

کتاب من لا يحذروه الفقيه که احاديثي از کتب چهار گانه ي ماست. چهار کتاب اصلي ما بنام کافي، تهذيب، استبصارو من لا يحذرووه الفقيه که مال شيخ صدوق است. اين چهار تا کتاب اصلي حديثي است و علما ما در کنار قرآن با اين احاديث فتوا مي دهند. بعضي ها مي گويند که علماي ما از کجا فتوا مي دهند زيرا اينها در قرآن نيست. نماز صبح هم در قرآن نيست که چند رکعت است. در اين کتاب روايت خيلي زيبايي است. پيامبر به علي فرمود که سفره 12 تا آداب دارد. انسان مسلمان سزاور است ياد بگيرد وقتي سر سفره مي نشيند. فرمود که چهار تا از اين ها لازم است يعني ضرورت است. مثل نماز صبح نيست که اگر ترک کند گناه کرده است. چهارتاي آن مستحب است و چهار تاي آن آداب است. يعني چهار تاي آن اهميتش بيشتر است. چهار تا از اين ها خوب است که رعايت بشود. چهارتاي آن هم نشانه ي ادب است. از اين دوازده تا هيچ کدام لزوم شرعي نيست. چهارتايي که لازم و ضروري است اين است که چيزي را که مي خورد بشناسد. منظور از معرفت يعني بشناسيد که اين را از چه راهي بدست آمده باشد يعني حلال و حرام. خانمي شيري براي رسول اکرم توسط فرزندش فرستاد، پيامبر گفت : بگو که اين شير از کجاست. يعني مي خواست بداند که از راه حلال بدست آمده است و مادر کودک گفت : بگو اين حلال است ما خودمان گاو داريم و شير آنرا دوشيده ام. پيامبر فردا او را ديد و تشکر کرد و فرمود : ناراحت نشو، ما انبياء جز حلال چيزي نمي خوريم. دوم نام خدا را بردن. اي کاش در ميهماني يک نفر با صداي بلند بگويد. سوم شکر گفتن است و چهارم راضي بودن. يکي داشت کنار کسي که چلو کباب مي خورد، نان خشک مي خورد و مي گفت : الهي شکر الهي شکر. يکي گفت : اين الهي شکر گفتن شما از صد تا ناسزا گفتن به خدا بدتر است. راضي بودن بايد قلبي باشد. يکي از اصحاب اکرم مي گويد که ما نديدم پيامبر به غذايي عيب بگيرد، اگر غذايي را دوست داشت مي خورد و اگر دوست نداشت ساکت بود و عيب روي غذا نمي گذاشت. حالا شما جايي ميهمان هستيد و آن غذا را دوست نداريد، عيب نگيريد و اشتهاي ديگران را کور نکنيد.. اين حديث در 1400 سال پيش گفته شده و در آن موقع قاشق، چنگال، ميز و مبل نبوده است. فرض مي کنيم ما با هم اردويي مي رويم که در آنجا قاشق و چنگال نيست و مي خواهيم آنرا بخوريم. اين روايت زمان صدورش در چنين شرايطي است. چهارتاي آن ادب است. يکي لقمه را کوچک گرفتن، خوب جويدن غذا، شستن دستها و نگاه نکردن به صورت کسي که غذا مي خورد.

سوال - براي هر لقمه اي که مي خوريم و يا هر نذري که مي آورند، آيا بايد براي حلال بودن آن تحقيق کنيم ؟

پاسخ - ما يک قواعد فقهي داريم که براي تسهيل در امور و زندگي است. مثلا يکي از اين قواعد، قاعده ي سوق است. يعني قاعده ي بازار مسلمانان. الان شما از مرغ فروشي مرغ مي خريد ولي لازم نيست تا دام پزشکي پيش بروي و ببيني که کسي که اين مرغ را کشته بسم اله گفته و يا رو به قبله بوده يا خير. قاعده ي سوق مي گويد که اين براي شما حلال است. شما هتل مي روي و در اينجا مسلمان مي آيد، لازم نيست که شما سوال کنيد که آقايي که قبل از من در اين اتاق بودند، بچه ي کوچک داشتند که اينجا را کثيف بکند يا خير ؟ خير، اين ها لازم نيست. يکي ديگر از اين قواعد، قاعده ي حليت است. هر چيزي که شما مي بينيد پاک است مگر اينکه به حرمت آن يقين کنيد. الان من را به ميهماني دعوت مي کنند. در سر سفره لازم نيست که من بپرسم آقا شما خمس مي دهيد يا نه ؟ اين از در آمد اين ماه شماست يا خير ؟ در کارت کم کاري نکرده اي ؟ شما غذا را بخور و تشکر کن و بيرون بيا. من از يکي از بزرگان سوال کردم که ما منزل يکي از اقوام مي رويم که يقين دارم خمس نمي دهد و اصلا خمس را قبول ندارد. ايشان فرمودند که خمس پولي است که بايد يکسال از آن بگذرد. شما يقين داري که پول اين غذا را از درآمد سال گذشته خرج کرده است ؟ شايد از درآمد اين ماه باشد. البته احتياط يک بحث ديگري است. بعضي ها مي خواهند احتياط کنند و لقمه ي شبهه ناک هم نخورند ولي ما احتياط را نمي توانيم يک نسخه ي عمومي قرار بدهيم. عموم مردم بايد با قضايايي که سر و کار دارند راحت باشند. خدا کارها را آسان گرفته است. آقايي را در مسجد الحرام ديدم که پلاستيکي پايش کرده است و گفت : ديدم اينجا خوني ريخته و آنها پاک کرده اند. من گفتم که ما تابع قانون اين ها هستيم و اين ها اين جوري پاک ميکنند، اينجا مسجد الحرام است و آنها ابن جوري پاک ميکنند. من مراجع بزرگ را ديده ام که در اينجا نماز خوانده اند. مادر شيخ انصاري مي گويد : بدون وضو به بچه ام شير نداده ام و نگذاشته ام که بچه ام غذاي کس ديگري را بخورد و خودم هم اين غذا را درست کرده ام، بعضي ها اين احتياط ها را ميکنند. اين يک بحث ديگري است. اين نمي تواند يک برنامه ي عام و فراگير باشد. بيشتر بحث معرفت من روي خودمان بود. من که براي خانوده ام غذا تهيه مي کنم حواسم جمع باشد که حلال باشد