اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-01-04-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – شرح کلماتي از نهج البلاغه اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام)- حکمت 130

حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – شرح کلماتي از نهج البلاغه اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام)- حکمت 130
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح کلماتي از نهج البلاغه اميرالمؤمنين علي(عليه‌السلام)- حکمت 130
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 04-01-98
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
حتي به خنده‌اي شده مهمانمان کنيد *** زلفي نشان دهيد و پريشانمان کنيد
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان کنيد
يک نور واحديد که در چهارده افق *** تکرار مي‌شويد که حيرانمان کنيد
سلام مي‌کنم به همه بينندگان عزيز و شنوندگان گرانقدرمان، ايام بر شما مبارک باشد. انشاءالله دل و جانتان بهاري باشد و همه ما باشيم در روزگار آمدن و بهار واقعي را تجربه کنيم. امروز با حضور حاج آقاي ماندگاري در خدمت شما هستيم. سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، من هم خدمت شما و همکاران خوب اين برنامه و همه بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. بهار طبيعت، ماه مبارک رجب و اعياد رجبيه را خدمت همه دوستان تبريک مي‌گويم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان)
شريعتي: قرار هست که جلسه امروز ما مزين و متبرک شود به کلام نوراني اميرالمؤمنين و يکي از حکمت‌هاي ناب حضرت را با هم مرور کنيم. امروز حکمتي از حکمت‌هاي نهج‌البلاغه را خواهيم شنيد.
حاج آقاي ماندگاري: الحمد لله رب العالمين که همه ما مهمان سخنان نوراني اميرالمؤمنين هستيم. يک مقدمه‌اي را بر اين حکمت 130 نهج البلاغه خدمت شما عرض کنم که در کنار حکمت اميرالمؤمنين يک روايت از امام صادق هم بيان کنم. اگر خداي نکرده کسي مريض باشد و دکتر برود، دکتر يک بررسي مي‌کند و ميزان عفونت را بررسي مي‌کند. اگر عفونت گلو و گوش کم باشد، مي‌گويد: آنتي بيوتيک و چرک خشک کن 12 ساعت يکبار بخوريد. يک مقدار بيشتر باشد مي‌گويند: هشت ساعت يکبار، يک مقدار بيشتر هر شش ساعت يکبار، ديگر بيشتر از اين را چهار ساعت يکبار نمي‌دهند مي‌گويند: روي تخت بخواب سِرم بزنيم ساعت به ساعت و دو ساعت به دو ساعت آنتي بيوتيک بزنيم. کلمات معصومين و کلمات اميرالمؤمنين خصوصاً نشان از اين است که عفونت حب دنيا خيلي مردم را گرفته است. براي اينکه عفونت حبّ دنيا را برطرف کنند، بهترين آنتي بيوتيک ياد مرگ است. چون در کلمات حضرت هست که «اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَات‏» (نهج‌البلاغه/ص553) ياد بياوريد مرگ را که شما را از لذت‌هاي زود گذر دنيا جدا مي‌کند ولي تبعات اين لذت‌ها براي شما مي‌ماند. «كَفَى بِالْمَوْتِ‏ وَاعِظا» همه مردم دنبال واعظ و موعظه دهنده مي‌گردند، حضرت مي‌فرمايد: بهترين موعظه دهنده مرگ است.
روايت زيباي امام صادق اين است که فرمودند: هرکس روزي بيست مرتبه از اين آنتي بيوتيک استفاده کند با شهدا محشور مي‌شود. معلوم مي‌شود اگر از ياد مرگ استفاده کنيم عفونت غفلت و حبّ دنيا به طور کلي از وجود ما مي‌رود و ديگر زمين گيرمان نمي‌کند. آيه 38 سوره توبه مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ» براي چه به زمين چسبيده‌ايد و به سمت جهاد و شهادت نمي‌رويد. اگر ياد مرگ باشد، قطعاً حبّ دنيا کم مي‌شود، حبّ دنيا کم شود فرهنگ جهاد و شهادت زياد مي‌شود. در حکمت 130 نهج‌البلاغه اميرالمؤمنين تعبير حضرت خيلي عجيب است، در اين حکمت گفتگوي اميرالمؤمنين با سپاهيانشان است موقعي که از توقفي که در جنگ صفين به وجود آمد، چون جنگ صفين هجده ماه طول کشيد. بعد از هجده ما قصه بالا رفتن قرآن بر سر نيزه به وجود آمد. بهانه‌اي شد براي آنهايي که مي‌خواستند از جهاد فرار کنند، به اين بهانه از جهاد فرار کنند که ما با اهل قرآن نمي‌جنگيم، خدعه و نيرنگي بود که در جنگ صفين دشمن به کار برد. حتي شمشير روي سر حضرت گذاشتند و آنهايي که با امامشان بودند مقابل امامشان شدند. براي اينکه يا علي اگر دستور ندهي مالک اشتر از ميدان جنگ برگردد، تو را مي‌کشيم. حضرت به مالک پيغام دادند، اگر مي‌خواهي امامت را زنده ببيني برگرد. حضرت دستور دادند برگشت و جنگ نيمه کاره ماند با اينکه در اين هجده ماهي که جنگ صفين بود غلبه با سپاه اميرالمؤمنين بود.
به قول رزمنده‌هاي زمان دفاع مقدس، يک يا حسين ديگر، تمام شده بود. مالک اشتر به عمود خيمه معاويه رسيده بود. ما يک روز در خرمشهر داشتيم با آمريکا و اسرائيل به نمايندگي صدام مي‌جنگيديم. الحمدلله اينها را عقب رانديم و الآن داريم با آمريکا و اسرائيل مي‌جنگيم پشت مرزهاي اسرائيل در سوريه، يعني مالک اشتر ما به عمود خيمه معاويه رسيده زماني که اسرائيل است. حالا مي‌خواهند کلک بزنند تا حکميت را تحميل کنند. حواسمان باشد! آنجا اميرالمؤمنين وقتي ديدند يارانشان حکميت را، يعني خاتمه جنگ را طلب کردند، با يارانشان به کوفه برمي‌گشتند و اين حکمت براي آن موقع است. «وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّينَ فَأَشْرَفَ عَلَى الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْكُوفَةِ» پشت شهر کوفه قبرستاني بود. حضرت به يارانشان فرمودند: اجازه بدهيد مي‌خواهم با مرده‌ها حرف بزنم. حضرت مي‌خواهد به همه بگويد: شما يک روز به مرده‌ها ملحق مي‌شويد. معيار حساب و کتاب شما دنيا نباشد، معيار حساب و کتاب شما بعد از مرگ باشد. «يَا أَهْلَ الدِّيَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ» اي ساکنان خانه‌هاي وحشتناک و محل‌ها و سوراخ‌هاي تنگ و تاريک، اي خاک نشين‌ها و بي کس‌ها و غريب‌ها، اي وحشتناک‌ها، من هروقت اين جملات را مي‌خوانم، اول به خودم و بعد به ديگران مي‌گويم: هرکس باور ندارد شب برود يک قبر خالي را نگاه کند. اينکه بزرگان مي‌رفتند در باغچه خانه‌هايشان يک قبري درست مي‌کردند و در قبرها مي‌خوابيدند، براي اينکه مرگ را حس کنند، امروز اگر مسئولين و مردم، همه، مرگ را حس نکنيم خيلي خيانت و جنايت مي‌کنم و مرگ يک ترمز است.
شريعتي: شايد براي همين است که حضرت امير هر روز بعد از نماز عشاء مکرر مي‌فرمودند: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيل‏»
حاج آقاي ماندگاري: اگر روزانه به سفارش امام صادق ياد مرگ نکنيم، مست مي‌شويم و غافل مي‌شويم. شهرت‌ها دارد آدم‌ها را مست مي‌کند. شهوت‌ها دارد مست مي‌کند آدم‌ها را، الآن بازي شهوتراني به کجا رسيده است. شهوت حلال داريم با حلال خودت لذت ببر، چرا در خيابان، چرا در فضاي مجازي؟ چون غافل هستيم از مرگ، شهوت‌ها و شهرت‌ها و رياست‌ها دارد آدم‌ها را مست مي‌کند. حضرت فرمود: «أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ‏ لَاحِقٌ» شما چند روزي جلوتر از ما رفتيد و ما هم چند روز ديگر به شما ملحق مي‌شويم. «أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ» خبرهاي دنيا همين سه خبر است. «هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا» خبرهاي دنيا اين است که خانه‌هاي شما را ديگران ساکن شدند، همسرانتان تجديد فراش کردند. مال‌هايتان تا آخر تقسيم شدند. «فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ» نزد شما چه خبر است؟ حضرت يک لحظه سکوت کرد، «ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ» به يارانشان نگاه کردند. «فَقَالَ أَمَا [وَ اللَّهِ‏] لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ» اگر اين اموات اجازه داشتند حرف بزنند، اگر ما گوش شنوا داشتيم «لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَ‏ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» من با اين روايت حضرت مي‌گويم: تقوا اسکناس آخرت است.
هرکس مي‌خواهد از ايران برود بايد صرافي برود و پولش را تبديل کند. خوش به حال آنهايي که تمام دارايي‌هاي دنيايشان را تبديل به دارايي آخرتي کنند. چون آنجا تقوا به درد مي‌خورد. چطور دارايي دنيايي‌ام را به دارايي آخرتي تبديل کنم؟ با سه مبنا، من سه مبنا مي‌گويم و سه ثمره مي‌گويم. سه تا مبنا اين است که من اگر مرگ را جدي بگيرم، سه ثمره در وجود من بايد پيدا شود. 1- مبناي دل نبستن، من مسافر هستم و اينجا جاي من نيست. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ‏ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيه‏» (انشقاق/6) من باور کنم اينجا مسافر هستم، دل بسته نمي‌شوم. هيچ مسافر عاقلي وقتي به جايي سفر مي‌کند، خانه نمي‌خرد و ماشين نمي‌خرد. از مسافرخانه و آژانس استفاده مي‌کند. ما باور کنيم اينجا هرچه داريم مسافرخانه است و ماشين‌هاي ما آژانس است.
کساني که دستشان را محکم به فرمان گرفتند و فوت کردند، دستشان را از فرمان مي‌کنند و از ماشين پايين مي‌آورند. پس براي ما نيست. اگر مي‌خواهيم ياد مرگ ما را آدم کند و نگذارد خوابمان ببرد، حضرت فرمود: «الناس نيام‏ اذا ماتوا انتبهوا» مردم خواب هستند و وقتي مي‌ميرند تازه از خواب بيدار مي‌شوند. باز قرآن در آيه 99 و 100 سوره مؤمنون مي‌فرمايد: حالا که از خواب بيدار شدند، تقاضا مي‌کنند برگردند. «قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّي أَعْمَلُ‏ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ» (مؤمنون/99 و 100) خدايا مي‌شود ما کاري کنيم به درد آن طرف بخورد. اگر ما مي‌خواهيم بفهميم آيا ما با ياد مرگ داريم زندگي مي‌کنيم، سه شاخصه دارد. 1- دل نبستن به اين دنيا و جالب است به ما گفتند: ما هرچه از دنيا داريم در درست ما باشد، خيلي خوب است. کار راه انداز است ولي اگر در دلمان رفت غده سرطاني است و مي‌کشد. حبّ دنيا خيلي بد است. چون وقتي در رانندگي يک کاغذ جلوي چشم شما را بگيرد، بچه شما هم جلوي ماشينتان باشد، زيرش مي‌کنيد. حبّ دنيا باعث شده که برادر، برادر را کشته، پدر و مادر بچه را کشتند، بچه پدر و مادر را کشته است. عاشق قاتل امامش شد. ابن ملجم مرادي عاشق اميرالمؤمنين بود ولي حبّ شهوت دنيا قاتل اميرالمؤمنينش کرد. شمر رزمنده اميرالمؤمنين بود، ولي حبّ دنياي رياست او را قاتل امام حسين کرد. بدانيد حبّ دنيا يک عفونتي است که با آنتي بيوتيک خوب نمي‌شود و يک سرطان مي‌شود. فقط با ياد مرگ! علامت اينکه ياد مرگ در زندگي ما هست يا نيست، 1- دل نبستن به دنياست.
غلام همت آنم که زير چرخ کبود *** ز هرچه رنگ تعلق پذيرد آزادم
من قطعاً بايد پدر و مادرم را دوست داشته باشم و قطعاً بايد اموالم را حفظ کنم، حتي مي‌گويند: نمازت را بشکن براي حفظ مالت. من دوست داشته باشم، ولي نه به حد اينکه مرا کور و کر کند و ديگر دل کندن نداشته باشد. آن کسي که بخاطر حتي پدر و مادر، زن و خواهر و برادر، بخاطر مالش، بخاطر رياست و شهرتش پا روي حق مي‌گذارد، کور است. پا روي ولايت مي‌گذارد کور است، پا روي تکليف مي‌گذارد کور است. نبايد بگذارم کورم کنند و بايد در حد عادي دوستشان داشته باشم.
حالا که دل نبستم چه کنم؟ 2- بار بستن براي آخرت، «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» (بقره/197) يعني هرچه مي‌توانيد تبديل کنيد. 3- دل نشکستن در دنياست. وقتي دل شکاندم اگر اينجا فرصت ترميم نداشته باشم روز قيامت خيلي گران تمام مي‌شود. پس بياييم اگر حضرت مي‌خواهد ياد مرگ در زندگي ما باشد، بياييم اين علامت‌ها را با خودمان چک کنيم. بياييم ببينيم امروز چه کلماتي را گفتيم که در آن دلبستگي به دنيا بود. لحظات شهادت، شهدا مراقب بودند دلبستگي به زن و بچه مزاحم پروازشان نشود. هواپيما که مي‌خواهد اوج بگيرد اگر جلوي چرخ‌هايش چيزي باشد نمي‌تواند. ما اگر طناب بزنيم به دنيا نمي‌توانيم پرواز کنيم. دل نبستن و بار بستن و دل نشکستن، اين سه شاخصه از کلام اميرالمؤمنين است براي اينکه بدانم آيا ياد مرگ در زندگي من ساري و جاري هست يا نه؟ اما سه ثمره، من چطور اين دنياي خودم را به تقوا تبديل کنم؟ دنياي من چيست؟ 1- اولاد من؛ اولادم را طوري تربيت کنم بشود «وَلَدٍ صَالِحٍ‏ يَدْعُو لَه‏» (عوالي اللئالي، ج 2) اولاد من باعث رحمت من شوند. ايام ولادت حضرت زهرا بود براي مردم گفتم: مادرها خبر داريد شما تاجر هستيد؟ يا تاجر رحمت هستيد يا تاجر لعنت هستيد. اگر بچه‌مان را خوب تربيت کنيم سودش در چشم ما مي‌رود و اگر بد تربيت کنيم دودش در چشم ما مي‌رود. ولدمان، دارايي دنياي ماست. اگر اين اولاد صالح باشد و دعا جلب کند، کمش خوب يا بيشتر؟ پس به مادرها گفتم: زود مادر شويد و زياد مادر شويد و از اين سرمايه عقب نمانيد. زود مادر شويد تا بتوانيد مدال آور تربيت کنيد. امام فرمودند: از دامن شما مرد به معراج مي‌رويد. وقتي دير مادر شويد شايد دشمن سر به سر شما بگذارد و دامن شما آلوده شود. دشمن در اينجا سرمايه‌گذاري مي‌کند. تأخير ازدواج مساوي با احتمال آلوده شدن است. دير ازدواج کردن و دير بچه‌دار شدن مساوي با آلوده شدن خود و بچه‌هاست.
يکي از دارايي‌هاي دنياي ما علم ماست. مردم سواد ياد گرفتند، اين علم را به علم نافع تبديل کنيم. اگر علم نافع که در تعقيبات نماز دايم «اعوذ بک من علم لا ينفع» دانشگاهي مي‌خواهي درس بخواني، يک علم نافع داريم و يک علم کاسب داريم. يک علم خائن داريم. يکي علم انرژي هسته‌اي را ياد مي‌گيرد براي اينکه بمب هسته‌اي درست کند. اين علم خائن است. يکي ديگر مي‌خواهد انرژي هسته‌اي درست کند که برق توليد کنيم اين علم خادم است. يکي هم علم ياد گرفت مي‌گويد: تا پول ندهي چيزي به شما نمي‌دهم. کدام به درد آخرت مي‌خورد؟ مردم هريک تخصصي دارند، بقال، بازاري، هريک يک تخصصي دارند. با اين تخصص اگر خادم بودند تقوا است و اگر خائن هستند بيچاره قيامت هستند و اگر کاسب هستند کم بهره بردند. در جمهوري اسلامي هم خادم داريم، هم خائن داريم، هم کاسب داريم. ولي ضرر کساني مي‌کنند که خادم نيستند. طلبه هستي، دکتر هستي، مهندس هستي، خادم هستي، معلم هستي حقوقت را بگير. ولي براي حقوق کار نکن. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ‏ لِوَجْهِ اللَّهِ» (انسان/9) اگر ياد مرگ در زندگي‌ات هست، اگر مي‌خواهي بعد از مرگت بهتر از قبل از مرگت باشد. «فَرِحِينَ‏ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (آل‌عمران/170) اگر مي‌خواهي بعد از مرگت خوش گذران باشد، پس دارايي ما يا اولاد ماست، يا تخصص ماست، مي‌شود تخصص خادم. يا يادگاري ماست، يکي يادگاري مي‌گذارد سنت سيئه، يکي يادگاري مي‌گذارد صدقه جاريه، شهدا چه يادگاري قشنگي گذاشتند، جمهوري اسلامي، آنهايي که مسجد ساختند، درمانگاه ساختند، هيأت و حسينيه ساختند، چه يادگاري‌هاي قشنگي گذاشتند. آنهايي که يک فرهنگ قشنگ گذاشتند، صدقه جاريه مي‌شود. پس اگر مي‌خواهيم از دنيايمان تقوا بسازيم، از اولادمان ولد صالح بسازيم، از تخصصمان تخصص نافع و خادم بسازيم و از يادگاري‌مان صدقه جاريه بسازيم.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا به حق محمد و آل محمد ما را جزء غافلي قرار مده و ما را جزء ذاکرين قرار بده. خدايا ياد مرگ را در زندگي ما مخصوصاً مسئولين بيشتر بفرما. فرج آقايمان را برسان، شر دشمنان به خودشان برگردان. گرفتاري‌هاي زندگي، ازدواج، اشتغال، اولاد را برطرف بفرما. اموات و شهدا غريق رحمتت بفرما. خادم‌ها را زياد بفرما و عاقبت ما ختم بخير بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: انشاءالله بهترين‌ها براي همه ما در اين سال جديد رقم بخورد و انشاءالله مقلب القلوب هم بهترين احوال را نصيب همه ما بکند.