اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-10-07-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – سخنراني در جمع زيارت اولي‌هاي مشهد مقدس


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سخنراني در جمع زيارت اولي‌هاي مشهد مقدس
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 07-10-96
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوب و نازنين‌مان. به رسم پنجشنبه‌هاي اين مدت حال و هواي برنامه سمت خدا حال و هواي امام رضايي شده است. اين هفته آخرين گروه زائران اعزامي به مشهد الرضا را داشتيم و در حال و هواي مشهد نفس کشيدند و صحن و سراي امام رضا را ديدند. همين‌جا از همه دوستان خوبمان در سازمان اوقاف و امور خيريه تشکر مي‌کنم. دوستان خوب آستان قدس رضوي و همه شما مردم خوب که دست به دست هم داديد تا اين اتفاق بيافتد. در اين سفر من هم همسفر اين دوستان بودم، انشاءالله قسمت و روزي همه دوستان بشود. در اين سفر همراه حاج آقاي ماندگاري بوديم که در جمع زائر اولي‌ها سخنراني کردند.
حاج آقا ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. و لعن الدائم علي اعدائهم اجمعين، من الآن الي قيام يوم الدين. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) السلام عليک يا صاحب الزمان، السلام عليک و علي آبائک الطيبين الطاهرين المعصومين و علي امک فاطمه و علي عمتک معصومه و علي علي بن موسي الرضا المرتضي و علي حسن بن علي العسکري جميعاً و رحمة الله و برکاته. هديه به محضرآقايمان امام زمان، آباء گرامشان، مادرشان فاطمه زهرا، عمه جانشان فاطمه معصومه که روز جمعه روز رحلت و وفات اين عمه نازنين امام زمان و خواهر بزرگوار امام رضا(ع) است. ولي نعمت ما علي بن موسي الرضا که مهمان حرمشان هستيم، وجود نازنين امام عسکري(ع) که در ايام ولادتشان هستيم. انبياء، اولياء، شهداء، علما، امام شهيدان، اموات و شهداي اين جمع و اين شهر و اين حرم، شهداي مظلوم مدافع حرم صلوات محمدي ختم کنيد.
خدمت شما زائران عزيز امام رئوف و مهربان، امام رضا(ع)، زائراني که بار اول است اين گنبد و بارگاه و حرم را از نزديک در آغوش مي‌گيرند و خدمت همه بينندگان عزيز سمت خدايي که از قاب تلويزيون زائر امام رضا(ع) هستند، عرض سلام و ادب و احترام دارد. ايام ولادت آقا امام حسن عسکري را به امام رضا(ع) و فرزند نازنين‌شان امام زمان (عج) تبريک مي‌گوييم. ايام رحلت خواهر نازنين امام رضا فاطمه معصومه را هم تسليت مي‌گوييم.
اولين تذکري که به خودم دارم، به شما مي‌گويم که بار اول است در حرم امام رضا نفس مي‌کشيد، اين ذکر را باهم بگوييم و شکر کنيم و سپاس بگوييم. «الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما کنا لنَهتَديَ لو لا ان هدانا الله» يعني خدايا ما شکرت مي‌کنيم. تو کمک کردي ما به حرم امام رضا آمديم. از همه کساني که در اين زيارت ما و اين جمع را کمک کردند، خدايا ممنون تو هستيم، به آنها هم تو توفيق دادي که براي زيارت اولي‌ها بستر را فراهم کنند. خدايا از تو ممنونيم اگر لطف تو نبود معلوم نبود توفيق پيدا ميکرديم و به زيارت حرم امام رضا مي‌آمديم. از اينکه امروز در حرم امام رضا هستيم، از اينکه نمرديم و گنبد امام رضا را ديديم و در حرم امام رضا نفس کشيديم. از خدا بخواهيد، از امام رضا بخواهيد، چون صاحبخانه زيارت اولي‌ها را خيلي دوست دارد. در ما هم رسم است يک صاحبخانه وقتي دوست داشته يکي از دوستانش بيايد و بعد از مدت‌ها به خانه‌اش آمده است، آغوش باز مي‌کند و مي‌گويد: خيلي دلم برايتان تنگ شده بود. من به شما قول مي‌دهم که امام رضا به شما بگويد: خيلي دلم براي شما تنگ شده بود. چه خوب شد آمديد. دوستتان دارم و دوستتان داشتم. لذا شما خيلي براي امام رضا عزيز هستيد.
روايت ما مي‌گويند: هر مهماني به گردن صاحبخانه يک حقي دارد، مهمان‌هاي زائر اولي امام رضا،  عزيزاني که از طريق شبکه سوم سيما و برنامه سمت خدا زائر اين حرم شديد، شما زائر امام رضا شديد و به گردن صاحبخانه حقي داريد. يک دعاي قشنگ در ابتداي صحبتم بکنم. خدايا به آبروي امام رضا همه کساني که به اينها التماس دعا گفتند، گفتند: مريض داريم، گرفتار داريم، دختر دم بخت داريم، فرزند ما اولاد ندارد، در بند زنداني داريم، گرفتاري مالي و خانوادگي داريم، همه کساني که التماس دعا گفتند، خدايا حوائج اين عزيزان و کساني که التماس دعا گفتند، به ويژه حوائج امام زمانمان، حوائج رهبرمان را فوق رغبتشان عنايت بفرما.
اينجا هرکدام از شما با زبان دلتان با امام رضا حرف بزنيد. بعضي‌ها را ديدم که سرشان را به ديوار گذاشتند و مي‌گفتند: امام رضا من آمدم. عمري به انتظار نشستم و آمدم. يا امام رضا مي‌شود انتظار ما نسبت به ظهور پسرتان مهدي به سرانجام برسد. مي‌شود آقايمان امام زمان را هم انشاءالله ببينيم. (اللهم عجل لوليک الفرج)
شما که توفيق پيدا کرديد و آمديد، حضرت عبدالعظيم حسني(ع) از امام هادي يک روايتي نقل مي‌کند. امام هادي فرمودند: خدا کساني که زائر جدم علي بن موسي الرضا باشند، همه را مي‌بخشد. خوش به حالتان! شک نکنيد که همه را مي‌بخشد. خدايا ما را در وادي طهارت آوردي، هرکس به حرم امام رضا مي‌آيد، انگار در حمام آمده که روحش، قلبش، دلش شستشو پيدا مي‌کند. الحمدلله ما با زيارت امام رضا پاک شديم. حالا که پاک شديد، حالا که براي امام رضا عزيز شديد و مهمان امام رضا شديد، بياييم به امام رضا قول بدهيم، زيارت ما سه ويژگي پيدا کند. من هميشه يادتان هست در برنامه‌هاي سمت خدا توصيه کردم که اگر کاغذ و قلم داريد، حتماً يادداشت کنيد. هرکس زيارت امام رضا، زيارت اهل‌بيت، انشاءالله زيارت امام حسين، نجف و کربلا وکاظمين و سامرا، زيارت قم و جمکران، انشاءالله زيارت مکه و مدينه با نابودي آل سعود، نصيبش شد، اين سه ويژگي را رعايت کنيم. هرکس اينجا اين سه ويژگي را رعايت کند، سهمش بيشتر است. هرکس رعايتش بيشتر باشد، سهمش بيشتر است. اين معني کدام آيه است. شما يادتان هست ما با آيات قرآن حرف مي‌زنيم. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات/13) «اَتقاکم» يعني رعايت بيشتري مي‌کند. هرکس رعايت بيشتري بکند سهمش بيشتر است. گرامي‌تر است، عزيزتر است. اگر مي‌‌خواهيم نزد امام رضا عزيز شويم، خواهران و برادران و زائران عزيز، ايام چهلم زلزله کرمانشاه و سالگرد زلزله بم است. يک دعا بکنم. خدايا همه رفتگان در حادثه زلزله را غرق رحمت و به همه مجروحين لباس عافيت عنايت بفرما. به همه بازماندگان صبر و اجر و توفيق سازندگي شهر و ديارشان را عنايت بفرما.
اين سه ويژگي عرفي و عقلي و ديني است و همه قبول دارد. 1- در مهماني هرکس مي‌خواهد استفاده‌اش بيشتر باشد، بايد آمادگي‌اش بيشتر باشد. هرکس آماده‌تر استفاده‌اش بيشتر. مي‌گويد: ما چون امشب خانه شما مهمان بوديم از هفته قبل شکم‌مان را صابون زده بوديم. شما يک عمري خودتان را صابون زده بوديد. در مهماني‌هاي دنيا آمادگي به اين است که از ظهر که مي‌خواهم مهماني بروم چيزي نخورم تا آنجا اشتهاي من قشنگ باز باشد. آمادگي در حرم امام رضا هم به سه چيز است. سوغات معنوي از حرم امام رضا همين است که مي‌گويم براي همين مي‌گويم يادداشت کنيد. مشهد ما يک سوغات مادي مثل زرشک و زعفران و نبات و پارچه متبرک دارد. اما يک سوغات معنوي هم دارد، کلمات اهل‌بيت، آيات قرآن است که اينجا ياد بگيرم و براي عزيزانم بگويم.
شب‌هاي بلند زمستان را در پيش داريم. از اينجا برگشتيد، به قوم و خويشان بگوييد: يک کلمه از چيزهايي که از حرم امام رضا ياد گرفتم براي شما بگويم. شرط اول چه شد؟ هرچه آمادگي بيشتر، بهره‌برداري بيشتر. آمادگي به چيست؟ به سه چيز است. سه چيز ما را در حرم امام رضا آماده مي‌کند پذيرايي شويم. 1- طهارت، قرآن مي‌گويد: «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/79) هرچه پاکتر شويم اينجا پذيرايي ما بيشتر است. همه شما اين مثال را بلد هستيد. شير بهترين نوشيدني است. در ظرف کثيف بريزم مي‌برد. امام رضا مي‌خواهد بهترين عنايات را معنوي را در دل من و شما بريزد. اگر اين دل کينه داشته باشد، حسادت داشته باشد، بغض داشته باشد، تکبر و خود بزرگ بيني داشته باشد، هرچه امام رضا بريزد، مي‌برد. مي‌خواهيم دلهايمان را پاک کنيم. خدايا مي‌خواهيم دلهايمان را از هرچه پيرايه هست پاک کنيم. خدايا هرکسي ما حقي بر گردنش داريم، غيبت ما را کرده، متلک گفته و اذيت کرده، حتي از دوستان و قوم و خويشان ما است، مال ما را ضايع کرده است. تا حالا از او ناراحت بوديم، به دل گرفته بوديم. خدايا ما او را بخشيديم، تو هم او را ببخش. اين طهارت است. دلهاي شما پاک پاک شد. طهارت يکي اين است که با وضو و غسل به حرم بياييم. يکي اينکه مادرها بگويند: خدايا اگر يکوقت خداي نکرده مادر شوهر ما را اذيت کرده، ما او را بخشيديم. خواهر شوهر ما را اذيت کرده ما او را بخشيديم. برادرها بگويند: قوم و خويشي ما را اذيت کرده، بخشيديم. دلها پاک شود. هرچه دلها پاک شود آماده پذيرايي در حرم امام رضاست. پس با طهارت آماده شويم. فکرهايمان را پاک کنيم و دلهايمان را پاک کنيم.
2- با معرفت آماده شويم. مهماني امام رضا يک مهماني معمولي نيست. حتي مهماني يک سلطان و پادشاه نيست. «حجتک علي من فوق الارض و من تحت الثري» حجت خداست بر همه عالميان، بفهميم. لذا آدم وقتي مي‌فهمد پيش چه کسي رفته يک مقدار ادبش را بيشتر مي‌کند. ديگر در حرم امام رضا چشم چراني نمي‌کند. ديگر در حرم امام رضا آدامس نمي‌خورد. ديگر در حرم امام رضا به کسي حرف بد نمي‌زند. در حرم امام رضا خيلي مراقبت مي‌کند. محضر امامي آمده‌ام که ملائک آسمان اينجا مي‌آيند و متبرک مي‌شوند. انبياء و اولياء اينجا خدمتگزار مي‌شوند. اين معرفت است. هرکس معرفتش بيشتر باشد پذيرايي‌اش بيشتر است.
3- آمادگي به اجازه، مي‌خواهد حرم امام رضا بيايد يک اجازه بگيرد.    خادمان حرم امام رضا نقل مي‌کنند. در حرم امام رضا هميشه باز است. يک پيرمرد جلوي در آمده بود در مي‌زد. پيرمرد در مي‌زد، به او گفتند: در حرم باز است. گفت: مي‌دانم! باز هم در زد. گفتند: از شهر و ديارت راه افتادي، امام رضا تو را مي‌ديده. بيا داخل شو! باز هم در زد. گفتند: امام رضا از نيت تو با خبر است. گفت: مي‌دانم. گفتند: براي چه در مي‌زني؟ گفت: در مي‌زنم صاحبخانه بگويد: کيستي؟ بگويم: منم آقا! هرکس اجازه قشنگ بگيرد. خواهش مي‌کنم هروقت خواستيد کنار ضريح حضرت برويد، اينطور اجازه بگيريد. بگوييد: اي پسر فاطمه، به حق مادرت فاطمه به ما نگاهي کن.
آقا به جان مادرت، آن مادر غم پرورت *** ما را مراني از درت، مولا علي موسي الرضا
اجازه اينجا زنگ زدن نيست. جيغ زدن نيست، کسي داد و فرياد نزند. با دلتان بگوييد: امام رضا تو مي‌داني من چه کاره هستم. از گناه‌ها و طاعات من با خبر هستي. ولي مي‌خواهم مرا راه دادي، تحويل بگيري. به حق مادرت، امام رضا روي دو سه اسم خيلي حساس است. به نام مادرش حساس است. به نام جوادش خيلي حساس است. به نام خواهرش فاطمه معصومه حساس است. به نام عمه‌شان حضرت زينب خيلي حساس هستند. از امام رضا اجازه بگيريد، مي‌خواهم سر سفره شما بنشينم، مي‌شود اجازه بدهيد؟ لذا
اينجاست طبيبي که ندارم نوبت *** هر دل که شکسته‌تر بُود پيش‌تر است
اينجا به لباس‌هاي شما نگاه نمي‌کنند. نگاه به درجه و جايگاهش نمي‌کنند. نگاه به دلهاي شما مي‌کنند.
ما درون را بنگريم و حال را *** ني برون را بنگريم و قال را
هرکس دلش آماده‌تر باشد امام رضا از او پذيرايي سفره‌اش پهن‌تر است. اين شرط اول زيارت خوب و با معرفت است. پس: آمادگي با طهارت، آمادگي با معرفت، آمادگي با اجازه! شرط دوم زيارت خوب چيست؟ مراقبت، در حرم آمدي مراقب باش. اول مراقب فکرتان باشيد. مراقب فکرمان باشيم يعني چه؟ مراقب فکرت باش. يعني نکند شيطان با فکرت بازي کن. بگويد: برو بابا! چه کسي گفته يک ضريح فلزي جواب مي‌دهد؟ بعضي اينطور وسوسه مي‌کنند. برو بابا! اين آقا هزار و خرده‌اي سال است از دنيا رفته است، چه کسي مي‌گويد: به تو جواب مي‌دهد؟ برو بابا! چرا در و ديوار و آهن را مي‌بوسي؟ کي گفته اينها جواب مي‌دهد؟ فکرت را مي‌خواهد همراه شک و ترديد کند. مراقب باش. زود جوابش را بده. بگو: استغفرالله ربي و اتوب اليه! آقايي که صداي مرا از شهر و ديارم شنيد و مرا اينجا آورد، مي‌شود مرا نااميد کند؟ قطعاً نااميد نمي‌کند. يعني فکر ما در مورد امام رضا اين باشد که امام رضا حجت خداست. در زيارت جامعه مي‌خوانيم، امام رضا مي‌تواند همه گره‌ها را باز کند. امام رضا همه ما را دوست دارد و همه ما را مي‌بيند. «اشهد انک تشهد مقامي و تسمع کلامي و تَرُّدُ سلامي» آقاجان شهادت مي‌دهم شما مرا مي‌بينيد و حرف‌هاي مرا مي‌شنويد و مي‌توانيد جواب سلام مرا بدهيد. يعني مراقب فکرت باش به قول خودماني‌هايمان فکرهاي شيطاني در سرت نيايد! چون شيطان مي‌خواهد ما را نااميد کند، حاج‌آقا رفتم حرم امام رضا آمدم، مريض ما خوب نشد. اصلاً شايد صلاح مريض ما اين نبوده که خوب شود، امام رضا صلاح را از ما بهتر مي‌داند. حاج آقا رفتم حرم امام رضا آمدم، قرضم پرداخت نشد. مشکل اشتغال و ازدواج و مريضيم بر طرف نشد. چرا مي‌گوييد: هرکس حرم امام رضا برود حاجت مي‌گيرد؟ ما محکم مي‌گوييم: حاجت مي‌گيرد. ولي حاجت آن چيزي نيست که فکر مي‌کنم. حاجت آن چيزي است که امام رضا براي من صلاح مي‌داند. مراقب فکرمان باشيم.
2- مراقبت دلت باش. در حرم امام هستي، دلت جاي ديگر نرود. اين شعر را براي شما بخوانم.
اي يک دله‌ي صد دله، دل يک دله کن *** مهر دگران را ز دل خود يله کن
يک دم تو ز اخلاص بيا در بر ما *** گر کام تو برنيامد آنگه گله کن
بعضي به حرم امام رضا مي‌آيند ولي دلشان صد جاي ديگر است. اين فايده ندارد. نادر شاه داشت به حرم امام رضا مي‌آمد. داشت مي‌آمد ديد نابينايي دارد گدايي مي‌کند. به نابينا گفت: چند سال است جلوي مردم، دست دراز مي‌کني؟ گفت: بيست سال! گفت: بيست سال از مردم گدايي مي‌کني؟ از امام رضا گدايي کن، چشم‌هايت را بگير و دنبال کارت برو. گفت: امام رضا نداده است. گفت: من در حرم مي‌روم و برمي‌گردم، اگر چشم‌هايت را از امام رضا گرفتي که گرفتي. نگرفتي، مي‌گويم: همين‌جا گردنت را بزنند. دور و اطرافيان نادر گفتند: اين نادر با کسي شوخي ندارد. در اين نيم ساعت که وقت داري به امام رضا بچسب و چشم‌هايت را بگير. نادر در حرم رفت، اين کور بيست سال جلوي مردم دست دراز کرده بود، سرش را به سمت امام رضا برگرداند. گفت: امام رضا پاي مرگ و زندگي در ميان است، به حق مادرت هرچه قسم و آيه بلد بود با تمام وجود امام رضا خواند، دلش از همه قطع اميد کرد. طرف اميدش به سمت امام رضا رفت. مي‌گويند: چشم‌هايش باز شد. بينا شد و شفايش را گرفت. نادر آمد گفت: بيچاره! بيست سال دلت جاي ديگر بود امام رضا جوابت را نداد. نيم ساعت دلت را به امام رضا دادي...
پدر شهيدي به من گفت: در بازارچه‌اي راه مي‌رفتم عکس مکه و مدينه را ديدم. با دوچرخه مي‌رفتم. دلم به مکه و مدينه رفت. ديديد گاهي آدم دلش يک چيزي را مي‌خواهد و متوجه هم نيست. کاري به چيزي ندارد، مي‌گويد: چرخم را رها کردم و وسط بازارچه آمدن از همين در صحن سقا خانه، کفش‌هايم را به کفش داري ندادم. از کنار صحن جلوي ضريح امام رضا آمدم. گفتم: آقا مکه و مدينه مي‌خواهم. يا بده يا بساطت را جمع کن. بايد دل بشکند آدم اينطور حرف بزند. از حرم بيرون آمدم، در صحن کفش‌هايم کنار بود پوشيدم. رفتم چرخم را از درون بازارچه برداشتم و شروع به پا زدن کردم. از حرم تا ميدان شهدا پانصد متر راه نيست. مي‌گويد: نرسيده بودم به ميدان شهدا، ديدم يکي صدا مي‌زند، فلاني کجايي؟ سه روز است دارم دنبالت مي‌گردم تو را مکه ببرم! برگشتم به امام رضا گفتم: خيلي آقايي! شرط اينکه در حرم هستيم حواست جاي ديگر نباشد. در حرم به مادرت و پدرت با موبايل بگو: از طرف شما هم سلام مي‌دهم. شما هم سلام بدهيد. ديگر موبايل را جمع کن و با دلت با امام رضا حرف بزن. مراقبت کن در فکرت که شيطان نيايد دخالت کند. مراقبت کند در دلت حواس تو جاي ديگر نرود. مراقبت کن بر زبان و رفتارت. يکوقت بي ادبي از تو سر نزند. مراقبت بر فکر، مراقبت بر دل، مراقبت بر زبان و رفتار. حواست جمع باشد.
بارها به زائرين گفتم: کنار ضريح داد نزنيد. بي ادبي است. قرآن مي‌گويد: «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي‏» (حجرات/2) اينجا حرم پاره تن رسول الله است. داد نزنيد، آهسته و آرام باشيد. اين هم شرط دوم است. اول آمادگي و دوم مراقبت بود. شرط سوم اين است، يا امام رضا دل ما از اول با شما بوده و جاي ديگر نبوده است. ولي به پاي اينکه ما را به حرمت آوردي، قول مي‌دهيم اين زيارت را تداوم ببخشيم. يعني ديگر از امام رضا جدا نشويم. يعني چه؟ يعني ما ساکن مشهد شويم، نه؟ همه دنيا نمي‌توانند ساکن مشهد شوند.    تداوم به چيست؟ با سه کلمه است. تداوم زيارت، يادتان هست پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها هر جاي دنيا بودند، هر جاي ايران بودند، هر روز بعد از نمازشان رو به مشهد مي‌کردند و مي‌گفتند: السلام عليک يا علي بن موسي الرضا! قول بدهيم از اين زيارت که برگشتيم و رفتيم شهر و ديارمان، هر روز يک سلام به امام رضا بدهيم. خدا خير بدهد صدا و سيما را که بعضي کانال‌ها ساعت هشت صبح صلوات امام رضا پخش مي‌کنند. همانجا بلند شو و دست روي سينه بگذارد و بگو: به ياد روزي که مرا به حرمت دعوت کردي.
2- در اين حرم همه ما عبادت‌هايمان را خوب انجام مي‌دهيم. به امام رضا قول بدهيم که تداوم عبادت هم داشته باشيم. يعني همچنان که در مشهد نماز صبح کسي قضا نمي‌شود، هيچوقت نماز صبح ما قضا نشود. خدمت کردن به مردم هم تداوم عبادت است.
3- سومين قولي که به امام رضا بدهيم، تداوم خدمت است. شما همه دوست داريد خادم امام رضا شويد يا نه؟ خادمان امام رضا چه کار مي‌کنند؟ زائرين امام رضا را پذيرايي مي‌کنند. مگر خانواده و همشهري و همسايه ما، دوستدار امام رضا نيستند؟ در شهر و ديارمان به هرکس که دوستدار امام رضا هست کمک کنيم، امام رضا اسم ما را جزء خادمين مي‌نويسد. در برنامه سمت خدا يک زمان گفتيم و اسمش را خادم معنوي امام رضا گذاشتيم. يعني آقايان به خانم‌هايتان کمک کنيد. خانم‌ها به شوهرانتان کمک کنيد. پسر و دخترها به مادر و پدرتان کمک کنيد. مؤمنين و مؤمنات به همسايه‌ها کمک کنيد. اداره‌اي‌ها به ارباب رجوع کمک کنيد. مغازه‌دارها به مشتري کمک کنيد. امام رضا و خداي امام رضا ثبت مي‌کند.
سه قول داديم. 1- آمادگي‌مان را بيشتر کنيم با طهارت، با معرفت و با اجازه، 2- مراقبت‌مان را بيشتر کنيم. مراقبت کنيم فکرهاي ما شيطاني نشود. قلب ما حواسش پرت نشود. ادب ما کم نشود. 3- ادامه بدهيم زيارت را، هر روز زائر امام رضا شويم. زائر امام حسين شويم. زائر اهل‌بيت شويم. عبادت را تداوم بدهيم. خدمت را تداوم بدهيم.
خدا را شکر مي‌کنيم که بستري فراهم شد تا کساني که تا به حال به حرم امام رضا نيامده بودند، از جاهاي دور آمدند. خدايا به هرکسي در اين باب قدمي برداشته و کمکي کرده و تبليغ کرده است، خدا او را با امام رضا در دنيا و برزخ و آخرت محشور بگرداند. رو به ضريح آقا بنشينيد، سلام بدهيد. «السلام عليک يا أبالحسن يا علي بن موسي، ايها الرضا يابن رسول الله، يا حجة الله علي خلقه، يا سيدنا و مولانا، انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الي الله و قدمناک بين يدي حاجاتنا، يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله» يا امام رضا خواهر شما فاطمه معصومه از مدينه راه افتادند به مشهد بيايند کنار شما باشند. اما در شهر قم وفات کردند و از دنيا رفتند. يا امام رضا چه خوب شد که فاطمه معصومه به مشهد نرسيدند. مي‌دانيد چرا؟ آخر اگر مشهد مي‌آمدند بايد جان دادن برادر را تماشا مي‌کردند. دل‌هايتان کربلا رفت، يک خواهر جان دادن برادر را تماشا کرد، بس است.
شريعتي: از ميان تمام سالنامه‌هاي قمري و ميلادي، تقويم دل من و اين سرزمين تا ابد شمسي است وقتي نام تو خورشيد است. «السلام عليک يا شمس الشموس» صحبت‌هاي شيرين حاج آقاي ماندگاري را شنيديم. انشاءالله شاهد حضور ايشان در برنامه باشيم. امروز صفحه 182 قرآن کريم، آيات 41 تا 45 سوره مبارکه انفال در سمت خدا تلاوت خواهد شد. انشاءالله لحظه لحظه زندگي ما منور به نور قرآن کريم باشد.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ «41» إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‏ وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ «42» إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «43» وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «44» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «45»
ترجمه: بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، همانا خمس (يك پنجم) آن براى خداوند و رسول خدا و خويشاوندان (او، اهل‏بيت عليهم السلام) و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان (از سادات) است، اگر به خداوند وآنچه بر بنده‏ى خود، روز جدايى (حقّ از باطل،) روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى‏ايمان در جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان داريد و خداوند بر هر چيزى تواناست. (به ياد آوريد) زمانى كه شما در جانب پايين بوديد و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و كاروان (تجارى ابوسفيان) از شما پايين‏تر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مى‏گذاشتيد، به توافق نمى‏رسيديد. (زيرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پايين شما و شما بين دو صف مخالف بوديد و هرگز تن به چنين جنگى نمى‏داديد.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا كارى را كه خدا مى‏خواست، تحقّق بخشد، تا هركس (به گمراهى) هلاك مى‏شود، از روى حجّت و آگاهى هلاك شود و هر كس (به هدايت) حيات يافت، از روى دليل، حيات يابد و همانا خداوند شنوا و داناست. (اى پيامبر! به يادآور) زمانى كه خداوند، عدد آنان (دشمنان) را در خوابت، به تو اندك نشان داد و اگر (خداوند) آنان را (در ديد تو) زياد نشان مى‏داد، حتماً سست شده و قطعاً در كار جنگ نزاع كرده بوديد، ولى او (شما را از اين سستى و نزاع) سالم نگاه داشت، همانا خداوند به آنچه در سينه‏هاست آگاه است. و (به ياد آوريد) زمانى كه چون با دشمن برخورد كرديد، خداوند دشمنان را در نظر شما كم جلوه داد (تا با جرأت حمله كنيد) و شما را نيز در ديدگاه آنان اندك نشان داد (تا از كفّار مكّه، كمك نخواهند). اين كار براى آن بود كه خداوند كارى را كه مى‏بايست انجام شود، تحقّق بخشد. و (بدانند كه) همه‏ى كارها به خدا باز مى‏گردد (و اراده‏ى او بر هر چيزى نافذ است). اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هرگاه با گروهى (از دشمن) روبرو شديد، ثابت‏قدم باشيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد.
شريعتي:    
من به لطف نگاهت اي باران، سوي مشهد زياد مي‌آيم
دست بر روي سينه هر بار از سمت باب الجواد مي‌آيم
دعا مي‌کنم زيارت مشهد الرضا نصيب همه ما شود. روبروي گنبد طلاي حضرت، کنار پنجره فولاد بايستيم و يک دل سير درد و دل کنيم و سبک شويم.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»