برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 25-05-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
زخميام التيام ميخواهم، التيام از همام ميخواهم
السلام عليک يا ساقي، من عليک السلام ميخواهم
مستيام را بيا دو چندان کن، جام مي پشت جام ميخواهم
گاهگاهي کمي جنون دارم، من جنوني مدام ميخواهم
تا بگردم کمي به دور سرت، طوف بيت الحرام ميخواهم
لحظه مرگ چشم در راهم، از تو حسن ختام ميخواهم
شريعتي: «السلام عليک يا علي بن موسي الرضا المرتضي» سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، به همه شما عاشقان امام رضايي. امروز روز زيارتي امام رضا(ع) است. خوش به حال همه کساني که توفيق دارند امروز را در مشهد باشند. دعا گو و نايب الزياره ما باشيد و سلام ما را به حضرت رضا برسانيد. بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، انشاءالله حالتان خوب باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله و صلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله. من هم خدمت شما و همکاران خوب اين برنامه و همه بينندگان و شنوندگان عزيز و عاشقان امام رضا عرض سلام و ادب و احترام دارم. روز زيارتي امام رضا که روز 23 ذي القعده و 25 ذي القعده هست را گرامي ميداريم. اميدواريم خداوند توفيق زائر امام رضا شدن را از دور و نزديک به همه ما عنايت کند. توفيق سلام دادن را به همه ما عنايت کند. امام رضا هم انشاءالله به آبروي اين جملهاي که به جواد الائمه(ع) فرمودند، که به حقي که من بابا بر گردنت دارم، کسي را نا اميد نکن. به آبروي آن جمله و فرمايش نوراني که به جواد عزيزشان فرمودند، سلامهاي ما را بي جواب نميگذارند و انشاءالله به کرم خودشان حاجات همه آنهايي که از راه دور و نزديک سلام ميکنند براساس کرم و لطفشان عنايت کنند. فوق رغبتشان انشاءالله! (قرائت دعاي سلامت امام زمان) قبل از اينکه از مردم صلواتي بخواهيم، ديديد که هروقت بخواهيم مشهد برويم يا عزيزي ميخواهد مشهد برود، مردم وقتي ميخواهند با او خداحافظي کنند يک بغضي گلويشان را ميگيرد. ميگويند: به امام رضا بگو: خودش خبر دارد درد ما چيست. اميدواريم به آبروي همه اين سلامها و زيارتها و عرض ادبها امام رضا گره همه را باز بفرمايد، انشاءالله. دسته گل صلواتي را به آقايمان هديه بدهيم.
شريعتي: امروز بخشي از سؤالات را که از طريق ايميل و پيامک به دست ما رسيده را خواهم خواند. سؤال اول دغدغه و نگراني يکي از مخاطبين ماست که من ميخوانم.
سلام کردند و گفتند: من از آقاي ماندگاري خواهش ميکنم به دغدغهي من که دغدغهي خيلي از هم نسليهاي من است، پاسخ بدهند. دختر بيست ساله هستم و سعي کردم هميشه حياء و عفتم را حفظ کنم. با ياري خدا موفق شدم از پس درخواستهاي شيطاني و دامهاي منفوري که تا به حال سر راهم قرار گرفته سر بلند بيرون بيايم اما من از جامعه گله دارم. با ديدن وضع جامعه و فضاي مجازي، انواع رابطهها، ازدواج سفيد و غيره که من اصلاً نميدانم از کجا آمده و کدام عقل سليمي حاضر به پايين آوردن شرافت انساني تا حد اين روابط بي قيد شده است واقعاً ناراحت ميشوم. چيزي که بيشتر باعث بُهت و نا اميدي ميشود اين است که دختر و پسرهاي جوان اينگونه رفتارها را ميپسندند. ازدواج و عشق حاصل از آن را مسخره ميکنند و ميگويند: اگر در اين دور و زمانه نجنبي، سرت بي کلاه ميماند. پاسخ من به اين افراد اين است که ترجيح ميدهم سرم بي کلاه بماند تا خدا را نديده بگيرم و شرف و آبرويم را زير سؤال ببرم. حالا دلخوري من اين است که رفتار آنها باعث شده بي تمايلي نسبت به ازدواج به وجود بيايد. افرادي که سعي ميکنند پاکي خودشان را حفظ کنند سر خورده ميشوند. يا به بهانه اينکه خواستگار کم است، مجبور ميشوند به ازدواج با کساني که گذشته چندان پاکي ندارند. نمونهاش را زياد ديدم. دختري خوب و مؤمن با کسي ازدواج کرده که گذشته چندان خوبي نداشته و دليلش هم اين بوده که اگر خواستگارت را به بهانه گذشته بدش رد کني، هيچوقت نميتواني ازدواج کني. آخر چه کسي است که در اين زمانه طيب و طاهر باشد؟ سؤال من از شما اين است که تکليف کساني که سعي ميکنند خودشان را پاک نگه دارند و دوست دارند همسري پاک نصيبشان بشود، چيست؟ خواهش ميکنم مرا راهنمايي کنيد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. درد دل دردناکي بود. اين سؤال چند بخش دارد. بخش اول از بي تعهديهايي است که در جامعه داريم ميبينيم. اصلاً خدا ما را انسان خلق کرده يعني تعهدات انساني داريم. ميشود بگويم: خدايا من انسان باشيم ولي هيچ تعهد انساني را قبول نميکنم؟ خدا به من منت گذاشته و اسلام را به ما داده و ما قبول کرديم، پس تعهدات اسلامي داريم. ميشود بگوييم: من مسلمان هستم ولي نميخواهم به هيچ واجب و حرامي مقيد باشم؟ درون هيچ چهارچوبي قرار نگيرم. ما منتظر امام زمان هستيم و يک تعهدي نسبت به امام زمان داريم. ميتوانم بگويم: يا صاحب الزمان، من منتظر شما هستم ولي هيچ تعهدي را قبول نميکنم؟ ما نقداً در زماني داريم زندگي ميکنيم که حدود 232 هزار شهيد در اين مملکت خون پاکشان را ريختند. ميتوانيم بگوييم: ما هيچ تعهدي را نسبت به شما قبول نميکنيم؟ با اين مقدمه ميخواهم بگويم: ازدواج يک تعهدي است در برابر همه تعهدات. آدم ميتواند بگويد: من ازدواج ميکنم ولي هيچ تعهدي را قبول نميکنم؟ ازدواج سفيد معنايش اين است. به قول ما طلبهها اين نقض غرض نيست. جوانهاي عزيز که من شما را منطقي و عاقل و فهميده ميدانم. اين چه منطقي است که بگويم: من تعهد ميدهم خانم و آقايي با هم ازدواج سفيد ميکنند. ولي هيچ تعهدي به هم ندارند. ازدواج يعني تعهد. مسلماني يعني تعهد، انسانيت يعني تعهد، انتظار يعني تعهد. مثل اينکه در يک اداره کارمند هستم، بگويم: به من حقوق بدهيد ولي هيچ تعهدي را قبول نميکنم. من سرباز اين پادگان هستم ولي هيچ تعهدي را قبول نميکنم. من دانش آموز اين مدرسه هستم ولي هيچ تعهدي را قبول نميکنم. به کارهاي بي عقليمان يک مقدار فکر کنيم.
هدف دشمن اين است که زني که شوهر دارد، مردي که زن دارد نسبت به هم تعهد دارند. ميشود من هم با کسي رابطه داشته باشم؟ انسان با محارم خودش يک تعهداتي دارد. ميشود خلاف اين تعهدات رابطهي حرام داشته باشد؟ زن و شوهري که با هم ازدواج ميکنند تعهد دارند. ميشود همه اين تعهدات را زير پا بگذارند؟ اين هم بخش اول است. البته يک تلنگر بزنم. خدا نکند علتش اين باشد. مسئولين بزرگواري که تعهد داديد خادم جمهوري اسلامي باشيد. همه قسم خورديم، نمايندگان شورا قسم ميخورند. نمايندگان مجلس قسم ميخورند. نمايندگان خبرگان رهبري قسم ميخورند. رؤساي محترم جمهور قسم ميخورند. قوه قضاييه و قاضي قسم ميخورد. پليس و پزشک قسم ميخورد، اگر من و شما خلاف تعهداتمان جلوي چشم مردم عمل کرديم، مردم ميگويند: پس همه تعهدات کشک است. احتمال بدهيم، يک درصد هم اين باشد خيلي گناه بزرگي از ناحيه مسئولين هست. من بيايم جلوي چشم مردم تعهد بدهم ولي به تعهداتم پايبند نباشم. يعني دارم به جوان مردم ياد ميدهم، تو هم به دختر و پسر مردم تعهد دادي، ولش کن کشک است! خدا نکند اينطور باشد. ولي متأسفانه يک مقدار هست.
بخش دوم که ايشان ميفرمايند: ما به کساني در ازدواج تن بدهيم که سابقه خوبي ندارند. به صرف اينکه کسي سابقه خوبي ندارد ما نميتوانيم او را از دور انتخابهايمان خارج کنيم. چون خيليها سابقه خوبي نداشتند ولي توبه کردند و آدم خوبي شدند. در عاشورا حر داشتيم، در انقلابمان هم حر زياد داشتيم. پس اگر کسي سابقه خوبي نداشت و گفت: توبه کردم، ميخواهم جبران کنم. از حالا به بعد معيارهاي شما خواهر خوب را دارد، چه اشکالي دارد؟ همچنان که در رابطه با مسائل ثروت و مادياتش هم يک مقدار کوتاه بياييد که اين پول ندارد، با همديگر تلاش ميکنيم پولدار شويم. حالا يک کسي در بعضي از اعتقاداتش يک مقدار ضعيف است، با همديگر تلاشمان را تقويت ميکنيم.
شريعتي: يعني اگر معيارها و شرايط ديگر را داشت، در بعضي عوامل و شرايط حساسيتمان را کمتر کنيم.
حاج آقاي ماندگاري: شبيه توليد ايراني رو به بهبود! پس آدمهايي که رو به بهبود هستند چه از لحاظ اقتصادي، چه از لحاظ ديني، ميشود اين را قبول کرد. نکته سوم اينکه من با آيه قرآن ميخواهم پاسخ بدهم. ميگويم: معلوم نيست آدم پاک گيرت بيايد. «وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِين» (نور/26) به اندازه آدمهاي پاک کفو پاک هست. بگرديم پيدا ميشود. توسل و توکل کنيم. اينطور نيست که خدا براي آدمهاي پاک کفو نداشته باشد. حتماً دختر و پسر پاک کفو پاک دارند. «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات» قطعاً آدمهاي پاک کفو پاک دارند.
شريعتي: ميتوانيم از اينجا پلي به بحث ازدواج بزنيم. در انتخاب همسر، چه خانمها و چه آقايان، يک سري از پارامترها را پارامترها و عوامل اصلي قرار بدهيم و تحت هيچ شرايطي از اين کوتاه نياييم و يکسري از عوامل را عوامل فرعي قرار بدهيم.
حاج آقاي ماندگاري: معناي صحبت بنده همين بود. اصل ديانت فاکتور اصلي است. اصلاً دين ندارد، دين را قبول ندارد. اصل لياقت، هيچ عرضهاي ندارد. اين را هم کنار ميگذاريم. هيچ تناسبي هم با من ندارد. اين را هم کنار بگذاريد. اما کسي که ديانت دارد، ولي يک مقدار ضعف دارد و قول هم ميدهد جبران کند. هم گذشته و هم ضعفش را، کسي که لياقت دارد ولي يک ضعفهايي دارد، قول ميدهد تلاش بيشتري کند جبران کند. کسي که تناسب ندارد قول ميدهد تناسب را جبران کند. اين ميتواند جزء گزينههاي ما باشد. ولي با شرط و شروط و با توکل و توسل انشاءالله. خدايا مشکل ازدواج همه جوانهاي ما را به آبروي امام رضا حل بفرما. از همه مهمتر فرهنگ ازدواج را در جامعه ما اصلاح بفرما.
شريعتي: انشاءالله يکوقتي هم بايد يک طرحي را براي ازدواج آسان راه بياندازيم و طرحها و ملاکهاي ازدواج را همه سمت خداييها مد نظر داشته باشند که آمار ازدواج يک خرده بالا برود و خبرهاي خوشحال کننده به ما برسد.
حاج آقاي ماندگاري: هرکسي بيايد براي يک ازدواج اولي يک قدم بردارد.
شريعتي: اين سؤال يک خرده تلخ و دردناک است ولي چارهاي نيست. ما خيلي وقتها از پيامهاي مثبت شما و پيامهايي که خيلي ما را خوشحال و اميدوار ميکند صرف نظر ميکنيم گرچه انرژي ميگيريم و انگيزه پيدا ميکنيم، ولي از بعضي سؤالات نميشود گذشت. يعني احساس ميکنيم درد جامعه است و بايد گفته شود و انشاءالله گرهاي از مشکلات ما باز شود. سلام کردند و گفتند: پسري دارم که 22 سال دارد. وقتي پنج ساله بود از پدرش جدا شدم. شرايط زندگي من خيلي بد بود. همه جا کار کردم. از قنادي گرفته تا کفاشي، هرجا کار ميکردم زماني که بايد مرا بيمه ميکردند، کارفرما عذر مرا ميخواست و من يک زن تنها بودم با هزار مشکل جديد. اين حرفها را زدم براي اينکه بگويم: با چه سختي اين پسر را تا اينجا رساندم. اما الآن روزي نيست که اين پسر دست روي من بلند نکند و حرفهاي نامناسب به من نزند. چند سال است که اين وضع من است، در اين دنيا تنها هستم و جز اين بچه هيچکس را ندارم. با همه اينها اصلاً دلم نميآيد يک ذره نفرينش کنم. به من کمک کنيد. حق يک مادر که از تمام زندگي گذشتهاش، بچهاش است و خواسته او را بزرگ کند، آيا مقداري محبت نيست؟ يک راهکار جلوي پاي من بگذاريد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، اول بايد گفت: لا اله الا الله! به سه نکته بايد اشاره کنم. نکته اول قابل توجه اطرافياني که 17 سال پيش وقتي اين خانم از همسرش جدا شد و اين بچه پنج ساله بود، به هر دليلي خانمهايي که طلاق ميگيرند و يا همسرشان را از دست ميدهند، يا شهيد ميشوند، قابل توجه اطرافياني که به اين خانمها ميگويند: پاي بچه بنشينيد و ازدواج نکنيد. حالا بيايند کمک کنند! لااقل به اين پسر بفهمانند که اين مادر 17 سال پاسوز تو شده است. مزد او کتک خوردن است؟ تنهايي تو را بزرگ کرده و براي تو پدر بوده، مادر بوده، مزد او کتک خوردن است؟ اگر عاقلانه و ديني به اين خانم ميگفتند: شوهرت طلاق داده، يا شوهرت از دنيا رفته، يا شهيد شده است. خدا رحمتشان کند و عاقبتشان را بخير کند. ولي تو انسان هستي. اگر قرار بود انسان تنهايي بچهاش را بزرگ کند، ميگفتند: هرکسي ازدواج کند و بچه بياورد و رهايش کند. نميگفتند: تا آخر با هم باشند و بچه را تربيت کنند. اين نکته قابل توجه اطرافيان! اطرافيان بزرگواري که وقتي يک مرد همسرش را به يک دليل از دست ميدهد، همه شما آستين بالا ميزنيد و برايش همسر پيدا ميکنيد. ولو هفتاد هشتاد ساله! اين خانم حتماً آن روزي که همسرش از او جدا شده يا همسرش فوت کرده يا همسرش شهيد شده، قطعاً بيست سال، سي سال، سي و پنج سال، چهل سالش بوده، يک آدم نيست که همه به او بگوييد: بايست. بياييد کمکش کنيد! قصه ازدواج براي کسي که همسرش را از دست داده لازمه فرهنگ سازي در جامعه است. من به تمام همسران بزرگوار شهداي عزيز، به همسراني که مردانشان از دنيا رفتند که خدا رحمتشان کند، همسراني که همسران آنها طلاق گرفتند و خدا عاقبت بخيرشان کند، شما حق انتخاب و حق زندگي مجدد را داريد. طرف ميخواهد و اطرافيان هم ميفهمند و اين آدميزاد است، ولي سرکوب ميکنند و اين خلاف شرع و خلاف عقل و خلاف انسانيت است. هم اطرافيان خانم و هم اطرافيان آقا بيايند مشکل را حل کنند.
نکته دوم در مورد اين آقا پسر است. اين آقا پسر عقل دارد و 22 سال سن دارد. نميدانم دانشجو است، کارگر است، کارمند است، ولي عقل دارد، وجدان دارد. ديده که اين مادر مثل يک باغبان در سرما و گرما کنارش ايستاده و با مشکلات جامعه او را بزرگ کرده است. اين مادر کارگري کرده تا او را بزرگ کرده است. حالا مزد يک نگهبان تو اين است؟! تو نميداني دنيا دار مکافات است و فردا همينطور با تو معامله ميکنند؟ بارها گفتم همه ما امتحان پدر و مادر شدن را ميدهيم. پس بايد با پدر و مادرهايمان درست رفتار کنيم. هيچکس نيست پدر و مادر نشود مگر اينکه خداي نکرده قبل از اينکه به آن سن برسد از دنيا برود. اين بچه اگر وجدان و عقل و دين داشته باشد که انشاءالله همه را دارد بايد دست و پاي اين مادر را ببوسد. انشاءالله اين عزيز بزرگوار متنبه شود و همين امروز به احترام امام رضا برود دست و پاي مادرش را ببوسد و از او عذرخواهي کند.
نکته آخر به خود خانم بزرگوار است. اطرافيان شما متوجه نبودند. خودت هم متوجه نبودي؟ خود اين خانم که به هر دليل همسرش را از دست داده، يا طلاق، يا فوت يا شهادت، خودت انسان هستي. شايد اطرافيان شما نفهميدند شما تشنه هستيد، خودت بايد از تشنگي بميري؟ بلند ميشوي آب ميخوري. اطرافيان شما نفهميدند شما گرسنه هستي. شما از گرسنگي بميري؟ نياز به همسر مثل نياز به آب، نياز به هوا، نياز به خواب، يک نياز طبيعي است که خدا در وجودت گذاشته است. خودت اقدام کن. خانم هستي، از آدمهايي که سالم هستند کمک بگير. من خواهش ميکنم خانمهاي بزرگواري که شرايط هفده سال پيش اين خانم را دارند، چه بچه دارند چه ندارند، وقتي همسرشان از اينها جدا شد يا همسر فوت کرد يا شهيد شد، به عنوان يک طلبه ميگويم. نياز طبيعي من است، وظيفه انساني و وظيفه شرعي و وظيفه عقلي، قصه تجديد فراشتان را مطرح کنيد. وقتي يک پشتيبان داشته باشيد، اين آقا پسر نازنيني که ما واقعاً برايش دعا ميکنيم، اينطور براي شما گردن کلفتي نميکند. در ازدواج دوم هم بايد دقت لازم، گزينش لازم، تحقيق لازم را بکنيد، آن کسي که با او هم کفو هستيد را پيدا کنيد تا انشاءالله شما را به سعادت برساند.
سه گروه در اين حادثه مقصر هستند. اطرافيان، آقا پسر و خود اين خانم، کم کاري کرديد و بايد استغفار هم بکنيد. من از همه بيشتر اطرافيان را مقصر ميدانم چون اين اطرافيان هستند که فرهنگ ساز هستند. آنها جو را درست ميکنند. در زمان دفاع مقدس ديديم و الآن هم ميبينيم و جامعه پر از حوادث است. طلاق هم يک حادثه و مرگ هم يک حادثه است. شهادت هم يک توفيق است ولي حادثه است. کساني که اين آسيبها را ميبينند، نبايد ما برايشان آسيب مجدد درست کنيم، به تعبير بزرگان و دين ما اين است که کسي که آسيب دارد، آسيبش را به حداقل برساند. انشاءالله همه وظايفمان را انجام بدهيم تا اين قصه دردناک که اين مادر براي اين آقا پسر، هم مادر و هم پدر بوده است، دست روي مادرش دراز کند خيلي عذاب آور است. به آبروي امام رضا خداوند اين جوان را متنبه کند، اطرافيان هم متنبه شوند تا ديگر شاهد اين نامهها و اين حوادث نباشيم.
شريعتي: مراقب باشيم و قدر هرکسي که براي ما زحمت کشيده است را بدانيم و شاکر باشيم. مراقب باشيم که اينگونه کارها در زندگي ما گرههايي ايجاد ميکند که نميتوانيم باز کنيم.
سلام کردند و گفتند: دامادي دارم با مدرک ليسانس و داراي دو فرزند، براي درآوردن روزي حلال و خرجي خانواده ناچار خودش را با مدرک سيکل در يکي از شرکتهاي دولتي در قسمت خدماتي با حقوق اندکي مشغول به کار است. اما پيمان کار همين حقوق کم را هم به موقع پرداخت نميکند. شما بگوييد: آيا شبها زن و بچه خود پيمانکار سر گرسنه روي بالشت گذاشتند؟ اين مرد چرا با اين همه زحمتي که ميکشد بايد شرمنده خانواده باشد؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، در روايت بارها گفتيم «سَيِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثُ خِصَالٍ إِنْصَافُكَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِك» (بحارالانوار/ ج 66/ ص 370) انصاف سختترين عمل است. انصاف را معمولاً اينطور معني ميکنيم. آنچه بر خود ميپسندي بر ديگران بپسند، آنچه بر خود نميپسندي، بر ديگران نپسند. ولي من اين را سادهتر گفتم. انصاف يعني خودمان را جاي اين آدم بگذارم. آيا به او حق ميدهم يا نه؟ من به اين کارفرمايان عزيز ميگويم: تو را به خدا يکبار، يک شب خودتان را جاي کارگري بگذاريد که سه ماه است حقوقش را ندادهايد. شش ماه است حقوقش را ندادهايد. وقتي ميخواهيد بدهيد دبه در ميآوريد و کم ميگذاريد. يکبار شما شب به خانه برويد، دختر و خانم و پسر شما بگويند: اين را خريدي؟ آن را خريدي؟ سرتان را از شرمندگي پايين مياندازيد. نه نتوانستم بخرم! چه حسي داريد؟ اين خوب نيست. بعضي از گناهها نبخشيدني است. چون نميدانيم کوچک کردن و شکستن آدمها چه گناه بزرگي است. آن کارفرمايي که تفريحش به جا است. کيفش کوک است. ماشينش به راه است، خانوادهاش کيف ميکنند و همه چيزش مرتب است ولي فکر کارگرش نيست، به خدا چوبش را ميخورد. به امام رضا چوب ميخورد! روايت داريم «الملکُ يبقي مع الکفر و لا يبقي مع الظلم» هر کارفرمايي يک ملکي دارد، يک کارخانه اي دارد. کسي بي دين باشد يعني نماز نخواند، خدا به او نقداً کاري ندارد. ميگويد: تو انصاف داشته باش، بيديني تو را روز قيامت با هم حساب ميکنيم. ولي چون انصاف داري حکومت تو باقي است. ولي کسي نماز خوان باشد ولي به زيردستش ظلم بکند، ملکش باقي نيست. اينها زمين ميخورند. امام رضايي که امروز به نامش است، اينقدر تعابيرشان قشنگ است، با کارگر طي کن، وقتي خواستي صد تومان به او بدهي، 110 تومان به او بده. کيف کند. از صبح که گفتي: صد تومان اين ميگويد: سه تا خواسته خانواده را برآورده ميکنم. شب که 110 تومان دادي، چهار خواسته را برآورده ميکنم. خوشحالي اين بابايي که دارد براي برآورده شدن حاجات خانوادهاش خانه ميرود، کلي از گرههايت باز ميشود. کارگر هنوز احتياجش را نگفته، تو به او کمک کن. خيلي از کارفرماها ميفهمند طرف محتاج است. ميگذارند تا او بيايد التماس کند.
اطرافيان امام رضا وقتي به يک نفر نگاه ميکردند و حس ميکردند او محتاج است، قبل از اينکه بگويد يک چيزي به او ميدادند. حتي يکبار يک نفر خدمت امام رضا آمد. چيزي ميخواست، يک مقدار عجله داشت. يک نفر پيش امام رضا نشسته بود. امام رضا يک مقدار او را معطل کردند. برايش سؤال پيش آمد، هربار آمديم امام رضا زود ما را راه ميانداخت. آن دو نفر رفتند. امام رضا کمکش کردند. گفت: چرا همان اول که آمدم و عجله داشتم، کمکم نکردي؟ فرمودند: خواستند آبرويت نزد آن دو نرود. ما پيرو اين امام رضا هستيم. قطعاً کارفرمايي که صداي مرا ميشنود ميگويد: السلام عليک يا علي بن موسي الرضا! خوب شما که امام رضا را دوست داري، روش امام رضا را هم دوست داشته باش. درست است اين آقا با اين مدرک با چند تا بچه هر شب خجالت زده بچهاش شود؟ گاهي من اين کارگران ساختماني را سر گذرها ميبينم که ايستادند و کاري گيرشان نيامده است. اينقدر دلم ميسوزد. ميگويم: خدايا ميشود براي همه اينها کار درست شود؟ اين کارگر ظهر که به خانه ميرود دست خالي چه بگويد؟ خيليها رفتند دوباره بازنشستهها را دعوت به کار کردند. دوباره کساني که بيمه بيکاري داشتند، دوباره به کار گرفتند. کارگر را آنجا ببريم که اين هم يک لقمه نان براي زن و بچهاش ببرد، چه از ما کم ميشود؟ اين ظلمهاست که گاهي گره در جامعه مياندازد، حتي در نظام ما و در حکومت ما! نگذاريم ظلم شود در بخشهاي مختلف ادارات و کارخانجات و بخشهاي مختلف مملکتي که به نام امام رضا و به نام امام زمان است. به خدا شايسته اين مملکت نيست که به يک نفر ظلم شود. نه در دادگاههاي ما، نه در کلانتريهاي ما، نه در ادارات ما، نه در شهرداريهاي ما، نه در کارخانجات ما، هيچ جا نبايد به يک نفر ظلم شود. مملکت مملکت امام رضا و مملکت امام زمان است.
شريعتي: اين کارهاي بد حتي ظهور را هم به تأخير مياندازد.
حاج آقاي ماندگاري: ظهور را که به تأخير مياندازد هيچ، زندگي خودمان را هم کلاف سر در گم ميکند. آخرت ما را تباه ميکند. اين ارزش دارد؟ يک غفلت ارزش اين همه چوب خوردن را دارد؟
شريعتي: انشاءالله همه مشکلات و گرفتاريها حل شود و خبرهاي خوب بشنويم و به سمت جامعهي بسيار زيباي مهدوي حرکت کنيم. ثواب تلاوت آيات امروز را به روح بلند و آسماني حضرت امام رضا(ع)، امام جواد(ع)، امام کاظم(ع) هديه کنيم و انشاءالله از ثواب و برکاتشان بهرهمند شويم. اين هفته از مقام شامخ ملا احمد نراقي تجليل ميکنيم. خدا را شاکريم که کم کم با اين شخصيتهاي نوراني و از مفاخري که در قلهي افتخارات ما ميدرخشند صحبت ميکنيم. قلهاي که قله معارف دين و معارف قرآن و معارف اهلبيت است. امروز صفحه 48 قرآن کريم آيه 282 سوره مبارکه بقره در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم «282»
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر أثر وام يا معامله) به يكديگر پيدا مىكنيد، آنرا بنويسيد. و بايد نويسندهاى در ميان شما به عدالت (سند را) بنويسد. كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همانطور كه خدا به او تعليم داده است. پس بايد او بنويسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است املا كند و از خدايى كه پرورگار اوست بپرهيزد و چيزى از آن فروگذار ننمايد. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف و يا (به جهت لال بودن) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولىّ او (بجاى او) با رعايت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) املا كند و دو نفر از مردان را (بر اين حقّ) شاهد بگيرد و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن از گواهان، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند (انتخاب كنيد) تا اگر يكى از آنان فراموش كرد، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت) دعوت مىكنند خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهىهاى) كوچك يا بزرگِ مدّتدار، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد،) اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر مىباشد، مگر اينكه تجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در ميان خود دست به دست مىكنيد كه ايرادى بر شما نيست كه آنرا ننويسيد. و هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، (باز هم) شاهد بگيريد و نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حقّگويى) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرد) و اگر چنين كنيد از فرمان خداوند خارج شدهايد و از خدا بپرهيزيد و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعليم مىدهد و خداوند به هر چيزى داناست.
شريعتي: سلام ميکنيم به امام رضا(ع)، دوستاني که در مشهد هستند ما را دعا کنند، ما هم دعا ميکنيم که امام رضا هم يک گوشه چشمي به آنها بکند و انشاءالله تمام گرههاي زندگي جامعه ما باز شود. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: اين آيه طولاني ترين آيه قرآن است. يک صفحه قرآن است. جالب است که در مورد حق الناس و در مورد دِين است. بارها گفتم: اگر تمام تعاملات اقتصادي ما به اين همين آيه عمل کنند يعني هر کار اقتصادي ميخواهد انجام شود، هم سند بگيرند و هم شاهد بگيرند. خيلي از مشکلات اقتصادي ما حل است. برادر با برادري معالمه ميکند. يکي از اين برادران از دنيا رفت. فرزندش ميگويد: اصلاً اين معامله انجام نشده است. سندش کجاست؟ اينها حرف زدند، حرفي که قبول نيست. يک دعوايي در خانواده، در محله، در فاميل، بين دو رفيق، به همين آيه عمل کنيم بخش عمدهاي از مشکلات اقتصادي ما حل ميشود. من ميخواهم هزار تومان به شما قرض بدهم، يک رسيد از شما بگيرم. چه اشکالي دارد؟ من گاهي به عزيزي پول دادم، گفتم: براي اينکه قرآن سفارش کرده، يک کاغذ به من بدهيد، اگر يک نفر شاهد هم امضاء کند خيلي خوب است. قرآن ميگويد: دو شاهد و يک سند. گاهي ميگويند: چرا طرف يک سند نگذاشت؟ براي خودمان وبال درست ميکنيم.
يک آيه ديگر را هم تقديم کنم، آيه 12 سوره حجرات که براي حل مشکلات خانوادگي است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» سه مشکل در خانوادههاي ما هست. 1- سوء ظن، 2- غيبت 3- تجسس. قرآن ميگويد: اين سه کار را کنار بگذاريد، زندگي شما شيرين ميشود. بارها گفتيم: خانوادههاي محترم آيه 12 سوره حجرات را در خانههايشان بزنند، کاسبها و بنگاههاي اقتصادي هم آيه 282 سوره بقره را جلويشان بگذارند. مشکلات خانواده و جامعه و بازار حل ميشود انشاءالله.
شريعتي: يک پيام جالب بخوانم. سلام کردند و گفتند: بنده يک دبير بازنشسته هستم. از وقتي بازنشسته شدم در امر ازدواج جوانها، براي ازدواج دختران و پسران تلاش ميکنم. من معرف هستم که به اين واسطه خيلي از ازدواجها صورت گرفته و خوشحالم که براي رضاي خدا اين کار را انجام ميدهم. لطفاً شماره تلفن منزل ما را اعلام کنيد تا دختران و پسران در شرف ازدواج بتوانند تماس بگيرند و ازدواج کنند و دعايشان شيريني زندگي ما باشد. خيلي دختر و پسر براي معرفي در امر ازدواج دارم. با هر شرايطي که باشند.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله اولين مشتري براي ازدواج اوليها پيدا شد. شما ببينيد ما خيلي معلم بازنشسته داريم. استاد دانشگاه بازنشسته داريم. چقدر روحاني بزرگوار مسن داريم. جوانها وارد اين کار نشوند چون يک مقدار برايشان آسيب دارد. چقدر مدير متدين داريم که آبرو دارد. معلم، مدير، استاد و روحاني داريم که بخاطر کِبر سن و ريش سفيديشان آبرو دارند. مغازه دارهاي محله بخاطر ريش سفيدشان آبرو دارند. اگر همه اينها بسيج شوند، دختر و پسرهاي محله و قوم و خويش و اداره را شناسايي کنند و اينهايي که فکر ميکنند با هم تناسب دارند را به هم معرفي کنند، به نظر شما الآن ديگر ما يازده ميليون جوان پشت سد ازدواج خواهيم داشت؟ قطعاً نه.
يک جلسه با بازنشستهها که از يک ارگان انقلابي بودند، داشتيم. آقايان بعضي ميگفتند: پسري داريم و دنبال دختر خوب ميگرديم و بعضي ميگفتند: دختر خوبي داريم و دنبال پسر خوب ميگرديم. من ديدم همانجا تنور داغ است. گفتم: دختردارها دست بلند کنند. بعد گفتم: پسردارها دست بلند کنند. گفتم: اي پسردارها آدرس دختردارها را بگيريد، شما به هم ميخوريد! حل شد. 60 درصد از اين ازدواجها ميگيرد. اين بنده خدا هم در دايره خودش، هر معلم، استاد، ريش سفيد و آبروداري که صد نفر را جمع کند، ما يک ميليون از اين آدمها داشته باشيم خيلي رقم بالايي است. پانصد هزار نفر هم داشته باشيم اين رقم بالايي ميشود. اين معناي آيه زيبايي است که بارها گفتيم «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» (مائده/2) بياييد کمک کنيد. ازدواج يکي از بالاترين بِرها است. چون اگر ازدواج سالم و آسان و ديني راه بيافتند، کلي از گناهها در جامعه کم خواهد شد.
شريعتي: امروز که روز زيارتي حضرت رضا(ع) است، اگر تا به حال در اين طرح زائر اوليها شرکت نکرديد، امروز وقت گره زدن دلي به پنجره فولاد امام رضا(ع) است. دوستاني که تمايل دارند در اين طرح شرکت کنند عدد 8 را به 20000303 ارسال کنند. حداقل هزينهاي که براي اعزام هر نفر در نظر گرفتيم دويست هزار تومان است. شما ميتوانيد بيشتر از اين مبلغ يا کمتر، در اين طرح سهيم و شريک باشيد و انشاءالله از برکاتش بهرهمند شويد. انشاءالله به برکت دعاي عزيزاني که مشرف ميشوند، گرههاي زيادي از زندگيها باز شود. اگر هم کسي را ميشناسيد که تا به حال مشرف نشده به سايت ما معرفي کنيد تا مقدمات اعزام آنها را فراهم کنيد.
حاج آقاي ماندگاري عزيز عازم سفر بيت الله الحرام هستند. قرار هستند به حج خانه خدا مشرف شوند. پيشاپيش انشاءالله حج شما مقبول و سعي شما مشکور باشد. دل ما براي شما تنگ خواهد شد. اميدواريم و دل ما خوش است به اينکه شما در مدينهالنبي و مکه مکرمه ما و مخاطبان دوست داشتني ما را دعا خواهيد کرد. چند هفتهاي در محضر حاج آقاي ماندگاري نخواهيم بود. ولي همچنان سعي ميکنيم ارتباطمان را حفظ کنيم و از نظرات ايشان بهرهمند شويم. تا فرصتي شود که باز هم شما را در سمت خدا ببينيم.
حاج آقاي ماندگاري: ميخواهم از همه بينندگان و شنوندگان عزيز طلب حلاليت کنم. وقت شما را گرفتيم. شما را قسم ميدهيم به امام رضا(ع) که ما را حلال کنيد. اگر نکتهاي گفتيم و مطلبي گفتيم که بعضي عزيزان ناراحت شدند، نيت خير داشتيم. انشاءالله حرفها براي ما و شما مفيد واقع شود و بتوانيم دينمان را در زندگيهايمان ساري و جاري کنيم. براي همه سمت خداييهاي عزيز آرزوي توفيق دارم. ما قول ميدهيم در مدينه النبي و کنار بهشت بقيع و کنار بيت الله الحرام، در سرزمين منا و عرفات و مشعر دعاگوي همه شما و همه دوستداران اهلبيت باشيم. يک سلامي به امام رضا در روز زيارتي حضرت بدهيم. «السلام عليک يا ابالحسن يا علي بن موسي الرضا يا حجة الله علي خلقه يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الي الله و قدمناک بين يدي حاجاتنا يا وجيهاً عند الله اشفع لنا عند الله، السلام عليک و علي آبائک سبعه و علي ابنائک اربعه و علي اختک المعصومه جميعاً و رحمة الله و برکاته» خدايا به آبروي امام رضا کم ما را با کرم خودت جبران بفرما. دعاهاي ما را در حق همه عزيزان مستجاب بفرما. دعاهاي ما را در حق فرج مستجاب بفرما. گره از کار مشکل دارها، مشکل ازدواج، مشکل اشتغال، مشکل اولاد، مشکل مسکن، مشکل زنداني را برطرف بفرما. اسلام و مسلمين در سر تا سر عالم به پيروزي نهايي برسان. کفر و شرک و نفاق سرنگون بفرما. خدمتگزاران به اسلام و مسلمين به ويژه رهبر ما را ياري بفرما. باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. حاجات امام زمان و رهبر ما و مؤمنين و مؤمنات و شنوندگان و ملتمسين دعا فوق رغبتشان عنايت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: خيلي محتاج دعاي خير شما هستيم. دعا کنيد که انشاءالله قسمت و روزي همه مخاطبين ما هم بشود. گرچه دل ما به مشهد الرضاي امام رضا خوش است، هرجا چشم شما به ضريح حضرت رضا افتاد، ما و همه سمت خداييها را که ديگر جزء يک خانواده هستيم دعا کنيد. انشاءالله خداوند به همه ما توفيق بدهد که در مسير رضاي خودش گام برداريم.
من به لطف نگاهت اي باران سوي مشهد زياد ميآيم
دست بر روي سينه هر بار از، سمت باب الجواد ميآيم
از باب الجواد وارد شويم و سلام بکنيم به امام رئوفمان، امام رضا(ع).