برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 07-04-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
خرما نتوان خوردن ازين خار که کشتيم *** ديبا نتوان کردن ازين پشم که رشتيم
بر حرف معاصي خط عذري نکشيديم *** پهلوي کبائر حسناتي ننوشتيم
ما کشته? نفسيم و بس آوخ که برآيد *** از ما به قيامت که چرا نفس نکشتيم
پيري و جواني پي هم چون شب و روزند *** ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان خوبم، خانمها و آقايان. ايام عيد فطر را پشت سر گذاشتيم. اين ايام انشاءالله بر همه شما مبارک باشد. انشاءالله بهترينها نصيب شما شود. براي خيلي از ما اين روزها بعد از ماه مبارک رمضان آغاز جديد براي فصل بندگي است. انشاءالله اين فصل از بندگي و اين سال جديد بندگي را پربار و پر برکت شروع کنيم با مدد از اهلبيت(ع). حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. من هم خدمت شما و همکاران خوب برنامه و همه بينندگان و شنوندگان عزيز و روزهداراني که يک ماه روزه داري کردند و شيريني عيد سعيد فطر را چشيدند که نوش جانشان باشد، عرض سلام و ادب و تبريک ايام دارم. آنهايي که ميتوانستند روزه بگيرند و نگرفتند، يقين دارم در عيد سعيد فطر غصه ميخورند. ما يک وعده غذا بيشتر خورديم ولي اينها چه کيفي ميکنند يک وعده غذا نخوردند؟ چقدر خوشحال هستند؟ چقدر حس ميکنند از خدا پاداش و عيدي ميگيرند؟ يقين بدانند حسرت روز قيامت از اين خيلي بيشتر خواهد بود. انشاءالله خداوند توفيق جبران و تدارک آنهايي که عبادتي را ميتوانستند انجام بدهند و ندادند به آنها عنايت بفرمايد. دعاي سلامت حضرت را بخوانيم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) دسته گل صلواتي را هم به ساحت مقدس آقايمان هديه کنيم.
شريعتي: انشاءالله بهترينها براي همه شما رقم بخورد و بهترين جايزهها و بهترين پاداشها را خداوند در روز عيد سعيد فطر به همه ما عنايت کرده باشد. امروز آقاي ماندگاري اينجا هستند که به سؤالات شما که از طريق ايميل و پيامک به دست ما رسيده پاسخ بدهند. من اولين سؤال را بخوانم.
سلام کردند و گفتند: من خانمي 35 ساله هستم که ده سال است ازدواج کردم، ولي خداوند هنوز فرزندي به ما عنايت نکرده است. آنقدر از اين پزشک به آن پزشک مراجعه کرديم که خسته هستيم. در آخر ما را به مرکز درمان با IVF ارجاع دادند که نميتوانيم هزينه آن را پرداخت کنيم. تازه نتيجه پنجاه پنجاه است و ميگويند: شايد لازم بايد که چندين بار تکرار شود. در صورتي که ما توانايي پرداخت يک بار آن را هم نداريم. نميدانيد چقدر عذاب ميکشم. هرکسي بعد از من ازدواج کرده بچهدار شده و من نه! نميدانم بايد چه کار کنم؟ جدا شوم يا با اين عذاب دردناک و نگاهها و پچ پچهاي يواشکي بسازم! از شما ميخواهم پاسخ بدهيد اگر جاي من بوديد يا دختر شما جاي من چه ميکرديد؟ يک چيزي بگوييد شايد دري باز شود، گرچه درمان همه چيز پول است.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. اول دعا کنيم. خواهش ميکنم همه دست به دعا برداريد، خدايا! به آبروي خوبان درگاهت و به آبروي همه آنهايي که در ماه رمضان روزه گرفتند، عبادت کردند و بندگي تو را کردند، به همه آنهايي که اولاد صالح ميخواهند، اولاد صالح و زياد عنايت بفرما.
طوري ايشان سؤال کرده که من اگر جاي ايشان بودم نميدانم چه کار ميکردم. انشاءالله به وظيفهام عمل ميکردم. ولي سه نکته در مورد اين سؤال خطاب به اطرافيان بگويم. آنچه بيش از درد بي بچگي و بي پولي اين خواهر و اين خانوادهها را اذيت ميکند، پچ پچ و نيش زبان اطرافيان است! ما که ماه رمضان را پشت سر گذاشتيم حتماً بايد يک ثمرهاي براي ما داشته باشد. به جاي کمک کردن به اينطور عزيزاني که گرفتار هستند، يک کمکي کنيم و به جاي دعا کردن و دلداري دادن و اميد دادن که مرضي رضاي خداست و کلي ثواب هم نصيب ما ميشود بايد نيش بزنيم که مصداق مردم آزاري است. نيش بزنيم که مصداق حق الناس است. نيش بزنيم که قطعاً مصداق به درد آوردن دل اولياي خداست. يک عده توجه کنيم که به کجا ميرويم؟ چرا اينقدر نيش ميزنيد که اين بندهي خدا ميگويد: خسته شده است. پس وظيفه همه اطرافيان هست که بهترين گزينه را انتخاب کنند. بهترين گزينه اين است که اول اميد به اينها بدهند. بگويند:دير نشده است! ده سال چيزي نيست. اينقدر هستند که بعد از 15 سال صاحب اولاد شدند. خدا بزرگ است! بگويند: انشاءالله شما هم بچهدار ميشويد! همه کمک کنند. بگويند: ما نوبت وام خودمان را به شما ميدهيم يا اصلاً وام نميدهيم، هديه ميدهيم. حتي من کساني را ديدم که دو تا بچه دارند يا بيشتر، دوست داشتند که باز اولاد بيشتري داشته باشند اما نشده است. آنها بيايند به داد اين خانوادهها برسند. شما اگر سه تا پسر داشتي و دختر داشتي و اينها را عروس و داماد کردي، يکي ديگر داشتي چه ميکردي؟ براي او هم کاري ميکردي! بيا براي بچهاي که نداري به يک خانوادهاي که اينطور براي درمان نابارورياش گير کرده است، کمک کن. بدان اگر يک نفر به نسل لا اله الا الله گو اضافه کني، چقدر برکات دارد. شايد اين يک نفري که تو براي به وجود آمدنش کمک کردي و واسطه شدي، يک حضرت روح الله شود! آنوقت شما در همه ثوابها شريک هستي. همه بياييم کمک کنيم، ضمن اينکه کمک روحي و عاطفي ميکنيم، کمک مادي هم بکنيم.
از دولت محترم هم تقاضا ميکنم، چون اين هم جزء مريضي خاص است. خانوادهاي که ده سال تلاش ميکنند و صاحب اولاد نشدند، نميتوانند هزينهها را بدهند، دولت بتواند يک حمايتي بکند. پزشکان عزيز هم کمک کنند، ده تا مريض، صد تا مريض را ميبينيد نوش جانتان! حق الزحمه شما را ميدهند. شما بگوييد: ماهي يکبار هم در اين مؤسسه مريضهايي را نگاه ميکنم که هزينهاش را ندارند! براي آخرت خودم و آباء و اجدادم پس انداز ميکنم.
ديروز پزشکي را ديدم، خدا خيرش بدهد. گفت: من به منشي دفترم گفتم: هرکسي آمد احساس کردي توان پرداخت ندارد، برايش رايگان بنويس. هيچ مشکلي ندارد. پزشکان و اقوام و اطرافيام کمک کنند، دولت و خيرين کمک کنند، اين بندگان خدا اينقدر افسرده و آزرده نشوند که بعد يک حرفي را بزنند که با اعتقادات ما جور در نميآيد که حلال همه مشکلات پول است. حلال همه مشکلات خدا و خداييها است. هرکس خدا و خداييها را باور دارد، مشکلاتش بايد حل شود. شايد بارها گفتيم که حل اين مشکلات مصداق آيه «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» (مائده/2) توليد نسل يک برّ است. من خودم ديگر نميتوانم اولاد داشته باشم ولي اگر اولاد داشتم بايد ماهي اينقدر خرج ميکردم. من اين هزينه را به خانوادهاي ميدهم که دارد براي بچهدار شدن تلاش ميکند و بدانند که در سيستم حق تعالي هيچ کدام از اين خدمات گم نميشود. من توصيه ميکنم که نااميد نباشند، خدا بزرگ است و قطعاً خدا به آنها اولاد خواهد داد و اگر ندهد قطعاً جبران ميکند. باور کنيم حلال مشکلات پول نيست و حلال مشکلات خداست.
شريعتي: آنچه در اين سؤال مرا اذيت کرد، بي پولي نبود بلکه پچ پچهايي بود که گفتند.
حاج آقاي ماندگاري: چرا امام سجاد(ع) فرمودند: شام از کربلا به ما سختتر گذشت؟ چون زخم زبان زدند. در کربلا زخم شمشير زدند و در شام زخم زبان زدند. زخم زبان نزنيد. اگر زخم زبان بزنيم شايد خداي نکرده ما را جزء شاميان حساب کنند. جزء دشمنان اهلبيت! چون يکي از شگردهاي دشمنان پيغمبر و دشمنان اهلبيت زخم زبان بوده است. به حضرت نوح هم زخم زبان ميزدند. هرکس رد ميشد ميگفت: پيغمبرياش نگرفت و دارد نجاري ميکند. اين زخم زبانها اولياي خدا را هم به درد آورده است. کمک کنيم، دلداري بدهيم، عاطفي و مالي کمک کنيم. دستوراتي که اولياي خدا براي صاحب اولاد شدن دادند رعايت کنيم.
شريعتي: سلام کردند و گفتند: من به علت آگاه نبودن به شرايط ديني، نماز و روزههايم چند سالي است که قضا شده است. چطور بايد ادا کنم. البته ايشان علتش را بيان کردند و گفتند: به دليل نبود رسانه و کم توجهي خانوادهام بود. چون روستايي بوديم بدون برق و امکانات. متولد سال 1351 هستم و بعد از ازدواج همسرم به من ياد داده و من از او بسيار تشکر ميکنم. خواهش ميکنم مرا راهنمايي کنيد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، شيرين ترين بخش اين سؤال اين است که ميگويند: همسرم کمک کرد و من نماز خوان شدم و اين واقعاً شيرين است. من ياد آن جمله وجود نازنين حضرت زهرا و اميرالمؤمنين ميافتم که همسر بايد کمک همسرش باشد در بندگي خدا. اگر آقا يا خانمي نسبت به بعضي از مسائل بي توجه بوده است، همسر چون نزديکترين است و عاطفيترين شخص است، به زيبايي ميتواند اشتباه همسرش را به او بگويد. با شيريني و محبت و لذت بگويد که ما ممنون هستيم. همچنان که شما قدردان همسرتان هستيد، ما هم از همسر بزرگوار شما تشکر ميکنيم که رسالتشان را به خوبي انجام دادند و در بندگي خدا کمک شما بودند. اين مطلب اول بود.
مطلب دوم اينکه انشاءالله خدا شما را ميبخشد. چون عمدي که ترک نکرديد و کوتاهي هم نکرديد. دست شما نرسيده و نميدانستيد. تعبير ميشود کساني که نميدانستند و راه دانستن هم نداشتند، انشاءالله خدا مورد عفو و بخشش قرار ميدهد، ضمن اينکه براي مشخص شدن دقيق تکليفتان، الآن که امکانات داريد، تلفن داريد، برق داريد، تلويزيون و راديو داريد، سؤال کنيد که تکليف شما نسبت به نمازهاي نخوانده و عبادتهاي انجام نداده چيست؟ نکتهاي که خيلي توجه مرا جلب کرد اين بود که فرمودند: ما تلويزيون نداشتيم، برق نداشتيم. يعني واقعاً مردم ما از تلويزيون همان توقعي را دارند که امام فرمود. يعني مردم فقط توقعشان از تلويزيون يک وسيله تأمين کننده سرگرمي نيست. تفريح نيست، وقت گذراني نيست. ضمن اينکه تفريح و سرگرمي لازم است، برنامههاي با نشاط لازم است. اما معلوم ميشود توقع مردم از رسانه اين است که دين را به آنها ياد بدهند. آيا رسانه ملي محترم، دانشگاهي که امام به شما اين افتخار را داد و اين عنوان را به شما داد، آيا در اين 38 سال اين رسالت را به خوبي انجام داديد؟ هرجا تلويزيون رفت، ديانت مردم بيشتر شد؟ البته ما هم که در تلويزيون هستيم مورد اين سؤال هستيم. ما چه کار کرديم؟ آيا دغدغهي دينداري داشتيم به اندازهاي که اين مخاطب داشته است؟ حتماً لازم نيست در برنامههاي سمت خدا، زلال احکام، آفتاب شرقي، تا نيايش و امثال اينها باشد. قرار است ما در فيلمها و سريالهايمان که مردم دارند زندگيشان را ميبينند، ديالوگها، نسبتها و ارتباطات، مبلغ دين باشد. اگر دين گفته: جايگاه زن در خانه چيست. در سريال ما نشان بدهند که اين بنده خدا بداند. اگر دين گفته: جايگاه مرد چيست. جايگاه فرزند چيست، اگر دين گفته: جايگاه لقمه چيست. اگر دين گفته: جايگاه محرم و نامحرم چيست، اگر دين گفته: جايگاه نجس و پاک چيست در سريالها نشان بدهند و در گفتگوها هم بگويند. اما اينکه در گفتگوها بگوييم و در سريالها يک دين ديگري را نشان بدهند، معلوم نيست چه نتيجهاي بدهد! آيا روز قيامت رسانه و همه ما بايد پاسخگو باشيم که اين به نيت دانشگاه به ما نگاه کرد و ما چه معارفي را به او داديم.
شريعتي: اين فرصت در اختيار ما بود و به عنوان يک ابزار تبليغ دين و يا لااقل حتي اگر در همه برنامهها اين امکان نباشد که مبلغ ديني باشند، لااقل نگاه ديني بر آن برنامهها حاکم باشد.
حاج آقاي ماندگاري: بله، اما من ميخواهم بگويم: مگر دين ما با فيلم و سريال مخالف است؟ مگر دين ما با تفريح مخالف است؟ نه، مگر دين ما با برنامههاي شاد مخالف است؟ نه، مخالف نيست. پس بياييم نگاه دين را در همه برنامهها با عنوان اولويت اول بدانيم. برآن اساس برنامه شاد بسازيم. شاد باشد، تفريح باشد، ورزش باشد، سريال باشد. مستند باشد، گفتگو و پرسش و پاسخ باشد. ولي همه اينها يک خروجي دارد. همه اينها ميخواهد مردم در روند زندگي عاديشان متدينتر باشند و اين شدني است. هم ميشود، هم ميتوانيم و هم بهترين است. انشاءالله محقق شود.
خدا نکند که يک روز به ما بگويند: تا ديروز تلويزيون نداشتيم و بچههاي ما احترام بزرگترها را ميگذاشتند، ولي الآن که تلويزيون داريم ديگر احترام نيست. خدا نکند پيام بيايد و بگويند: تا ديروز محرم و نامحرم معلوم بود، همه ميدانستند خواهر زن براي شوهر خواهر نامحرم است. برادرشوهر نامحرم است، ولي از موقعي که بعضي از فيلمها و سريالها آمده است، همه اينها از بين رفته است. خدا نکند از اين پيامها بيايد!!!
شريعتي: دختر خانم چهارده سالهاي پيام فرستادند. گفتند: من عاشق و معتاد موسيقي هستم و از تفريحاتم هيچ کم نميگذارم. از بس گناه کردم و مادرم را براي نماز نخواندن پيچاندم و خودم را به خواب زدم، حالم دارد از خودم به هم ميخورد. اصلاً با مادر و پدر و تنها برادرم راحت نيستم. ميخواهم نجات پيدا کنم و ديگر گناه نکنم. خسته شدم اما نميتوانم موسيقي را هم ترک کنم. ميخواستم به من کمک کنيد چون خيلي لجباز هستم. ميخواستم براي تابستان يک برنامه به من بدهيد. البته عمل نميکنم چون تنبل هستم. لطفاً کلاسهاي آشپزي و شيريني پزي و طراحي و نقاشي و انواع و اقسام کلاسهاي ورزشي را در برنامهتان نگذاريد. چون همه را رفتم. براي دادن اين پيام خيلي با خودم کلنجار رفتم چون ذهنيت خيلي خوبي از آقايان روحانيون ندارم و ميترسيدم. خواهش ميکنم پاسخ مرا بدهيد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، اينکه گفتند: لجباز هستم و ذهنيت خوبي از روحانيون ندارم، شوخي کردند! چون اگر نداشتند که نامه نميدادند. اگر خداي نکرده خيلي لجباز بودند اصلاً اين اظهار نظر را در مورد خودشان نميکردند. پس اينقدر شکسته نفسي نکنند. ما شما جوانها را دوست داريم. نوجوانهاي عزيز، چهارده سالهها، پانزده سالهها! همه شما دخترها و پسرها، من قسم ميخورم در برنامه سمت خدا که شما را از خودم بهتر، پاکتر و با ايمانتر ميدانم! احساس ميکنم اينها پاکتر از ما هستند. همين که ايشان دارد اظهار ميکند از خودم بدم ميآيد. خسته شدم، اين نقطه اميد است. چون کسي که تا متوجه نشده مريض است به فکر درمان نميافتد. ايشان متوجه شده اشکال دارد. همين که متوجه شد اشکال دارد خيلي خوب است. نشان ميدهد فطرت سالم است. دکترها ميگويند: دير فهميدي. ايشان خيلي خوب فهميده، هنوز چهارده سال دارد. انشاءالله من هم اميدواري ميدهم که قطعاً خوب ميشود و خدا کمکش ميکند. من به شما قول ميدهم خوب ميشويد! نميشود آدم دکتر برود و به دکتر بگويد: آمپول ننويس، قرص هم ننويس، شربت هم ننويس. دکتر ميگويد: پس چه کار کنم؟ ايشان ميگويد: من متحير هستم. تحير در اين سن لازمه اين سن است. همه فرصتها و توانمنديها را دارد، گيج شده که کدام شرايط را انجام بدهد. ما يک مقدار پا به سن ميگذاريم ديگر فرصتها جلوي ما چشمک ميزند، ميگوييم: بابا 99 تا را کنار بگذار، يکي را بيشتر نميتوانم انجام بدهم. ولي اين سن همه فرصتهايي که جلوي او چشمک ميزند، همه را ميتواند انجام بدهد. پس اين تحير و يک مقدار حواس پرتي و بي برنامگي يک مقدار طبيعي است. اما سه راه حل به ايشان ميگويم.
1- اولين راه حل همين که ميخواهد خوب شود اولين گام است. دختر گل و آقا پسر گل که شما هم در اين موقعيت هستيد و از خودتان بدتان آمده است، شما ميخواهيد خوب شويد. اين گام اول است. گام دوم بايد بدانيد چطور خوب شويد. اگر ميخواهي براي تابستان چند کار را بکني، 1- حتماً يکي از کلاسهاي فني را که گفتي، برو. چون يقين دارم هرکدام از اين کلاسها را يک سرک کشيده و نوک زده و برگشته است. اگر بگوييم: شيريني بپز. طراحي بکن، بلد نيست! يکي از کلاسها را برو و در حد حرفهاي به پايان برسان.
2- حتماً گذشتهاي که در مورد پدر و مادرش کوتاهي کرده است، جبران کند. يعني در تابستان خيلي قشنگ ميتواند به مادر کمک کند و براي خودش يک خانم شود. جبران همه پيچاندنها را بکند. مامان هفتهاي يک روز من آشپزي کنم! پس اول اينکه يک مهارتي را ياد بگيرد. دوم اينکه در خانه کار کند.
3- اينکه حتماً برنامه مطالعاتي براي خودش بگذارد. روزي يکي دو ساعت مطالعه خوب است. داستانهاي زندگي شهدا که در قالب رمان آمده است را بخواند، شيفته معارف ميشود. شهيد عزيزي که نماز را اينقدر دوست داشت، شهيد عزيزي که موسيقي را کنار گذاشت، فراوان داريم. شهيدي که ميگفت: پدر و مادرم را ميپيچاندم ولي توبه کردم و کنار گذاشتم. ما 36 هزار شهيد دانش آموز داريم. يازده ساله تا هفده ساله! خاطرات شهيد مرحمت بالا زاده را بخواند. خاطرات شهيد حسين فهميده و بهنام محمدي و امثال اينها را بخواند.
4- يک فرصتي هم براي عبادتهايي بگذارد که ميگويد: يک مقدار خدا را هم پيچاندم. ميتواند انجام بدهد. در کنار اين تفريح هم داشته باشد. تلويزيون هم نگاه کند. تفريحات سالم هم داشته باشد. پس اينکه خواستي گام اول را برداشتي. اينها قرص و کپسول و آمپولي است که بايد انجام بدهي عليرغم اينکه به ما گفتي معلوم نيست عمل کنم!
ما راه ديگري بلد نيستيم. از خدا بخواه که گذشته را جبران کند. خيلي گذشتهاي هم ندارد و قطعاً خدا زود ميبخشد. هزينهاش هم بايد پرداخت کند. شايد بعضي دوستانش به او نيش و کنايه بزنند. اِ تو که اهل موسيقي بودي! بيا اين آهنگ جديد است! طعنهها را بشنود! حتي در خانه اگر طعنه زدند و گفتند: اهل نماز شدي؟ چه عجب! به به! آشپزي هم بلدي! بايد اين هزينهها را پرداخت کند. قطعاً خدا کمکش ميکند. دوستان خوبي را بايد اختيار کند و بداند بهترين عنصري که به او اميد ميدهد، خداست. خدا به شما گفته: من گذشتهات را جبران ميکنم. با اين خدا قرارداد ببند. پدر و مادر و برادرت هم قطعاً کمک ميکنند که جبران کني. دوستان خوبي در مسجد و محافل مذهبي پيدا ميکني. ما را هم لايق بدان و دوباره به ما پيام بده و نتيجه برنامهريزي را تا آخر تابستان به ما بده، تا ما خاطر جمع شويم دختر گلي که گفت: شما برنامه بدهيد من انجام ميدهم، ما برنامه به او داديم و مثل گلها انجام داد. الهي خدا نگهدار همه شما نوجوانها باشد، انشاءالله!
شريعتي: بعد از ماه مبارک رمضان، بهار قرآن، بعد از اينکه در شبها و سحرهاي ماه رمضان با قرآن مأنوس بوديم، سالهاي گذشته قرار گذاشتيم براي استمرار حال و هواي رمضان روزي يک صفحه قرآن بخوانيم. اما امسال با طرح وسيعتري همراه شما هستيم، يک عزم همگاني براي از غربت درآوردن قرآن کريم داريم، از اينکه گرد غربت را از ساحت کلام خداوند متعال برداريم و دلهايمان را به نور قرآن جلا ببخشيم و با حقيقت قرآن آشنا شويم، همان قرآن کريمي که امام سجاد فرمودند: اگر شرق و غرب عالم از بين بروند و هيچکس نباشد و من تنها باشم، اگر قرآن با من باشد هرگز احساس تنهايي و وحشت نميکنم. انشاءالله همه ما با حقيقت قرآن آشنا شويم. از روز شنبه قرار است يک نهضت همگاني و عزم جمعي به همت برنامه سمت خدا و همکاري و همدلي شما اتفاق بيافتد.
«مقام معظم رهبري: به شم جوانان عزيز توصيه ميکنم انستان را با قرآن زياد کنيد. کساني که با قرآن ارتباط پيدا کردند، قدر اين ارتباط را بدانند. کساني که قرآن را حفظ کردند، قدر اين حفظ قرآن را بدانند. اين جواهر قيمتي را براي خودشان نگه دارند. کساني که با تلاوت قرآن مأنوس هستند، اين رشته مبارک را از دست ندهند. رها نکنند. کساني که با قرآن مرتبط هستند، تدبر در معاني قرآن و تعمق در مفاهيم قرآني را ادب خودشان قرار بدهند. اينها چيزهايي است که ما را قدم به قدم به قرآن نزديک ميکند. اگر با قرآن مأنوس شديم، به قرآن نزديک شديم، مفاهيم قرآني در دل ما توانست اثر بگذارد، ميتوانيم اميدوار باشيم که امت اسلام عزت وعده داده شده از سوي خداي متعال را، «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» (منافقون/8) اين عزت را خدا به امت اسلامي خواهد داد.»
شريعتي: روزهاي ابتدايي ماه شوال را پشت سر ميگذاريم. انشاءالله بهترينها نصيب شما شود. آقاي ماندگاري از فضيلت قرآن کريم و تلاوت آن بفرماييد و انشاءالله وارد فضاي سؤالات شويم.
حاج آقاي ماندگاري: با مدد از وجود نازنين امام رضا، همين قرآني که در ماه رمضان الحمدلله مردم با آن مأنوس بودند، آيهاي دارد، آيه 30 سوره فرقان است. پيغمبر ما که از امتش پيش خدا گله نکرده است، يک گله کرد. «يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» واقعاً پيغمبر غصه ميخورد. امام زمان امروز غصه ميخورد که قرآن مهجور است. ما در ماه رمضان از با قرآن بودن ضرر کرديم. چرا قرآن خواندني که اينقدر لذت دارد را تکرار نميکنيم؟ ما شش کار در مورد قرآن ميتوانيم بکنيم. خواهش ميکنم به يکي اکتفا نکنيد. 1- قرآن را باور کنيم. باور کنيم «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (اسراء/9) کتاب هدايت است. باور کنيم «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين» (بقره/2) باور کنيم درمانگاه و دانشگاه و حلال مسائل است. در ماه رمضان همه مردم سراغ قرآن آمدند. اين باور ما را سراغ قرآن ميآورد.
2- تلاوت کنيم و قرائت کنيم. «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا» (مزمل/4) خواهش ميکنم تلاوت قرآن منحصر به ماه رمضان نباشد که بعد بگوييم: قرآن را فقط سر قبر مردهها ميخوانيم. قرآن خوراک روزانه ما باشد. در ماه رمضان آهسته ميخواندند يک ساعت طول ميکشيد. همه ميدانند يک مقدار تندتر بخوانيم نيم ساعت بيشتر طول نميکشد. سه تا ده دقيقه طول ميکشد. ده دقيقه صبح، ده دقيقه ظهر، ده دقيقه شب، سهم کتاب قرآن مرکز پيام خدا نميشود؟ باور کنيد خدا آنلاين است و سؤالهاي ما را پاسخ ميدهد.
3- قدم سوم تدبر است. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد/24) تدبر کنيم. تدبر يعني تفکري که دنبالش برنامهريزي است. اگر ما براي روابط زن و شوهرمان، روابط والدين و فرزندانمان، ازدواج و ارتباطمان، اقتصاد و سياستمان، در قرآن تدبر ميکرديم و بعد تفکر ميکرديم و برنامهريزي ميکرديم اين مشکلات را نداشتيم.
4- عمل به قرآن؛ خارجيها امروز خيلي قرآن ما را ميخوانند و من شنيدم که ميگويند: چه کتاب خوبي داريد. چرا خودتان عمل نميکنيد؟ ما غصهدار ميشويم. همان کلامي که اميرالمؤمنين فرمود: «الله الله فى القرآن لا يسبقنكم فى العمل به غيركم» نگذاريد ديگران در عمل از شما سبقت بگيرند.
5- تبليغ قرآن؛ قرآن فقط براي دست گرمي مجالس ما نباشد. هرجا ميروي قرآن را تبليغ کنيم. اگر يک نفر چشم چران است، آيه 30 و 31 سوره نور را به او هديه کنيد. يک نفر دارد کار ميکند حس ميکند کسي او را نميبيند. لذا محکم کاري نميکند. «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون» (توبه/105) خدا و پيغمبر و ائمه ميبينند.
6- گام ششم دفاع از قرآن است. اگر روز عاشورا به سر و سينه ميزنيم که امام حسين به عنوان قرآن ناطق ورق ورق شد، اين آيات قرآن هم دارد در کوچه و بازار زير دست و پا له ميشود. دفاع کنيم. آيات حرمتِ ربا، آيات وجوب حياء و عفت و حجاب، دفاع کنيم. آيات حلال خوري،آيات عدل و انصاف، آيات مبارزه با ظلم، داد بزنيم. شش کار در مورد قرآن بکنيد، انشاءالله يک ذره حق قرآن را انجام داديم، انشاءالله! ثمره ماه رمضان باشد که بعد از ماه رمضان قرآن در جامعه ما رونق بيشتري داشته باشد و حال و هواي بيشتري داشته باشد. هم تلاوتش و هم مرام و مسير و منطقش انشاءالله!
شريعتي: سلام کردند و گفتند: دختري هستم 25 ساله، يک ساله ازدواج کردم. همسرم چون متوجه شده بود خانواده من مذهبي هستند، در خواستگاري خودش را مذهبي نشان داد و هرچه از او در مورد نماز و روزه و اينطور چيزها پرسيدم، طوري جواب داد که ما هم قبول کرديم. ولي به مرور متوجه شدم که اهل نماز و روزه که نيست، بماند بلکه اهل مشروب هم هست! حتي به امامان ما هم اعتقاد زيادي ندارد. هرچقدر سعي کردم از حرفهاي خدا و آيات قرآن بگويم بلکه فرجي شود، ولي هر بار يک طوري مرا مسخره کرد و گفت: از کجا معلوم اين حرفها را خدا گفته است. حتي به قرآن هم اعتقادي ندارد و ميگويد: انسانها دست بردند. به من کمک کنيد. من چطور با آدمي با اين اعتقادات زندگي کنم؟ در صورتي که زندگي با همسرم را دوست دارم ولي ميدانم بي برکتي و مشکلات اين چنيني به خاطر بي ديني همسرم زندگي مرا فرا خواهد گرفت. من ميترسم و از شما کمک ميخواهم.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، انشاءالله خداوند لذت ديانت را به همه ما بچشاند. من از يک نقطه مثبت اين سؤال ميخواهم استفاده کنم. اين آقا با اينکه خودش معتقد به نماز و روزه و دين و ديانت نبوده است، ولي معلوم ميشود اينقدر اين خانم را پسنديده بوده است، چون اين خانم و خانواده اش اهل ديانت است. يکوقت يک کسي از دين بدش ميآيد و با استدلال دين را نميخواهد. خوب نميرود از آن خانواده دختر بگيرد. اين آقا، اين دختر متدين و اين خانواده دغدغه ديندار را پسنديده است. اين نقطه مثبت است. دختر خانم گل! عروس خانم گل که انشاءالله زندگي شما درست و اصلاح شود و قرين برکت شود انشاءالله، اين آقا همين که شما را دوست دارد و شما را پسنديده است، اين نقطه شروع قشنگي است. نميخواهم بگويم: بايد تحقيق بيشتري ميکرديد. نه! آن آقا باب تحقيق را طوري تنظيم کرده که همه فکر کنند اين آقا اهل تدين و نماز و روزه است. ديگر به هم زدن زندگي بي دليل به اين سادگي نيست! من ميگويم: از اين محبت و از اين پسند استفاده کنيم. با او با منطق از کانال محبت و از کانال استدلال وارد شويم. استدلالي که امام رضا فرمودند. استدلال امام رضا اين بود که اگر قيامتي نباشد، خدا و قيامتي نباشد، آنهايي که مقيد به خدا و ديانت بودند، خيلي ضرر نکردند. بارها در برنامه گفتيم، اول برنامه هم گفتيم. کسي که ماه رمضان گذشته را روزه نگرفته، يک وعده غذا بيشتر خورده است. آنهايي هم که يک وعده غذا نخوردند، نمردند و همه الحمدلله سلامت تر از کساني هستند که روزه خوردند. شکم پرستي نکردند و هفده ساعت خودشان را کنترل کردند. اما اگر قيامتي باشد که هست، کسي که روزه نگرفته است خيلي ضرر کرده است. اگر قيامتي نباشد، کسي که نماز خوانده است خيلي ضرر نکرده است. هفده رکعت روزانه نماز خوانده است. خمس داده و خيلي ضرر نکرده و به فقرا کمک کرده است. زکات داده ضرر نکرده است. ولي طبق بيان امام رضا اگر قيامتي باشد که هست، کسي که معتقد نبوده و واجباتي انجام نداده است، خيلي ضرر کرده است. با اين استدلال از محبتش استفاده کند. از اينکه اين خانواده را پسنديده استفاده کند و شوهر عزيزش را به سمت ديانت سوق بدهد. حتي يک سؤال از او بکند: تو که اعتقاد نداشتي چرا مرا پسند کردي؟ فقط براي شکل و قيافهام که مرا پسند نکردي؟ از اين کانالي که يقين دارم از باب فطرتش است، يعني علاقهاي که در فطرتش بوده است، فطرتي که خدا به همه داده است، فطرت ايماني و توحيدي است، حس ميکنم انشاءالله خدا کمکش کند از دعا و ذکر و استغفار و چهار قل و آيت الکرسي هم کمک بگيرد. پدر و مادر اين عروس خانم هم اين آقا را احترام بگذارند و به رويش نياورند، چون فقط اين دخترخانم ميداند.
شريعتي: اينکه مشروب ميخورند چه کار بايد کرد؟
حاج آقاي ماندگاري: اين را بايد با محبت کار کنند. «الانسان عبيد الاحسان» پيغمبر و ائمه معصومين بيشترين تلاش را کردند. امام صادق(ع) در کوچه ميرفتند، يکي از اصحابي که با حضرت رفت و آمد داشت، معلوم بود مشروب خورده بود، تلو تلو ميخورد. تا امام صادق را ديد خواست فرار کند، ديد کوچه بن بست است. صورتش را به ديوار گذاشت. حضرت دست به شانهاش زدند. فرمودند: گناه هم کرديد از ما روي برنگردانيد. اين خانم هم به شوهرش بگويد: اگر تو ائمه معصومين را قبول نداري، بدان اگر گرفتار شدي آنها کمک تو ميکنند. من برايت ميگويم: يا امام رضا! من راي تو ميگويم: يا فاطمه زهرا! باور کنيد اين دل ميلرزد انشاءالله!
شريعتي: اگر من خودم را بر خلاف آنچه هستم جا ميزدم و براي خانواده همسرم طور ديگري جلوه ميکردم، حداقل ديگر اعتقادات همسرم را مسخره نمي کردم.
حاج آقاي ماندگاري: اين آقا خيلي کار زشتي کرده است. اين آقا مس را طلا جلوه داده است. اگر هم حالا طلا نبودي و مس بودي و مشتاق طلا شدي، چرا مسخره ميکني؟ چون مخاطب ما ايشان نبود، خيلي با ايشان صحبت نکرديم. انشاءالله همسر بزرگوارشان حرفهاي ما را به ايشان برسانند.
شريعتي: محال است خون گرمي و مهمان نوازي مردم شيراز از خاطر ما برود. دوستان ما زحمت کشيدند پشت صحنهاي را از مراسم اختتاميه چهارمين دوره ختم قرآن کريم برنامه سمت خدا که در شيراز برگزار شد، آماده کردند و قرار است فردا تقديم نگاه مخاطبين عزيز شود.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»