اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-03-31-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 31-03-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
کي مي‌شود بيايي و نيلوفر آوري *** گلهاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري
باران شوي، بهار شوي غنچه غنچه گل *** لب وا کني گلاب خوش قمصر آوري
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان. بهترين‌ها را در روزهاي پاياني ماه رمضان براي همه شما مسئلت مي‌کنم، انشاءالله در رأس حوائج و خواسته‌هاي ما ظهور آقايمان حضرت ولي‌عصر(عج) باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. من هم خدمت شما و همکاران خوب برنامه و همه بندگان خوب خدا، خدمتگزاران به خلق خدا و روزه داران عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. مي‌دانم همه بندگان خوب خدا حزن تمام شدن ماه مبارک رمضان را دارند. آرام آرام دارد سفره با برکت ماه مبارک رمضان تمام مي‌شود، اميدواريم همه شما و همه ما دست پر از اين سفره نوراني خارج شده باشيم. يک علامت قشنگ دست پر بودن ما و شما از ماه مبارک رمضان اين است که واقعاً به فکر همه بندگان خدا باشيم، همه مظلومان که جلوه‌اش در روز جهاني قدس انشاءالله متبلور مي‌شود. روزه داران عزيز حتماً به اين نکته از فهم و معرفت و بلوغ رسيدند که اگر نمي‌توانيم به صورت فيزيکي براي نجات قدس به مردم مظلوم فلسطين و ديگر مناطق دنيا کاري کنيم، حداقل مي‌توانيم از اينجا فرياد بزنيم و برايشان دعا کنيم و در اين مسأله کوتاهي نکنيم و مردم ما يقين بدانند حضورشان در روز جهاني قدس تکميل روزه‌داري است و ارتقاء و کمال روزه داري است، انشاءالله. دعاي سلامت حضرت را بخوانيم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) با اين تذکر مي‌خواهم از مردم صلوات بگيرم. امشب،شب 27 ماه مبارک رمضان است و در رتبه بعد از ليالي قدر قرار گرفته است و شب با فضيلتي است و انشاءالله همچنان که در شب قدر مردم گل کاشتند، در دعا، در گريه و مناجات، در طلب فرج، در نجات مسلمين، امشب هم از خدا بخواهيد بالاترين دعاي همه انبياء و اولياء و صالحان، يعني فرج امام زمان انشاءالله محقق شود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: امروز آقاي ماندگاري اينجا هستند که به سؤالات شما که از طريق ايميل و پيامک به دست ما رسيده پاسخ بدهند. بخشي از سؤالات را انتخاب کردند که انشاءالله حاج آقاي ماندگاري پاسخ بدهند. من اولين سؤال را بخوانم.
سلام کردند و گفتند: من خانمي هشتاد ساله و پيگير برنامه‌هاي شما هستم. در طول عمر خود که از مراجع دستور داريم طبق احکام عمل کنيم در سفر نماز را شکسته مي‌خوانم. شخصي به من گفته: طبق آيه 101 سوره مبارکه نساء لازم نيست مسافر نماز را شکسته بخواند و فقط مختص زمان‌هايي است که احساس ترس و غيره باشد. جواب اين مسأله را من چگونه بدهم؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله خوشحال هستيم که اين برنامه توفيق پيدا کرده از نوجوان‌هاي عزيز مخاطب هستند تا مادرها و پدرهايي با اين سن که انشاءالله از دعاي نوراني اين مادر بزرگوار بهره‌مند شويم. مادر بزرگوار و شما پدران بزرگوار، خدا فرموده: من ابا مي‌کنم از کسي که محاسن سفيد و موي سفيد دارد، پيش من دست بلند کند و دستش را نا اميد برگردانم. خيلي شما اعتبار داريد. اگر بگوييد: کاري از دست ما برنمي‌آيد، من اصلاً قبول نمي‌کنم. بالاترين کاري که از دست شما برمي‌آيد و خدا تأييد کرده است دعا است. براي همه جوان‌ها دعا کنيد. براي عزيزان سمت خدا دعا کنيد. براي همه کساني که التماس دعا گفتند، دعا کنيد. انشاءالله دعاي شما مستجاب مي‌شود.
اما سؤالي که فرموديد و بزرگواري که ايشان را راهنمايي کردند. راهنمايي اين بزرگواران امروز از زبان ما هم شنيدند که در روايات ضعيف و قوي دارد. پس نمي‌شود به روايات استناد کرد. اگر مي‌خواهيم عمل به اصل دين کنيم برويم به قرآن بچسبيم که مطمئن است. اينکه قرآن مطمئنِ مطمئن است، درست است. اما آيا دستورات دين فقط از قرآن به ما رسيده است؟ نه! قطعاً اينطور نيست. من مي‌خواهم ايشان را با يک اشکال در اين نوع استفاده از قرآن مواجه کنم. مادر بزرگوار، به اين بزرگوار بفرماييد: آيه 101 سوره نساء اين است. «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ‏ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً» وقتي مسافر شديد و در روي زمين سفر کرديد، حرجي بر شما نيست که نمازتان را بشکنيد. شکسته نماز بخوانيد. اگر ترس داريد از اينکه کفار به شما آسيبي برسانند، اين بزرگوار اين تکه آخر آيه را گرفتند، گفتند: چون براي ترس است و امروز هم ديگر ترسي وجود ندارد پس نماز را کامل بخوانيد. شخص بزرگوار به درجه اجتهاد رسيدند نمي‌دانم! «تقصروا من الصلاة» يعني نمازهايتان را بشکنيد. يک عده مي‌گويند: نماز را بشکنيم يعني سجده‌هايش را انجام ندهيم. يک عده مي‌گويند: رکوعش را انجام ندهيم. يک عده مي‌گويند: حمد را نخوانيم. يک عده مي‌گويند: سه رکعت نخوانيم. يک عده مي‌گويند: يک رکعت را نخوانيم. مادر بزرگوار از اين شخص بپرسيد: من مي‌خواهم به مراجع تقليد عمل نکنم. مي‌خواهم نماز را بشکنم از کجا مي‌گويي بايد دو رکعت بخوانيم؟ در آيه که نيامده است. من براي شکست دادنش به عقل خودم فکر مي‌کنم نبايد سجده‌هايش را بخوانم. خوب اينطور که يک اوضاعي مي‌شود. هرکسي نماز شکسته را يک جور برداشت مي‌کند. حالا اينجا مجبور مي‌شويم سراغ روايات برويم. اصلاً يک عده داريم در حوزه درس مي‌خوانيم که نگراني شما را برطرف کنيم. روايات ضعيف و قوي را شناسايي کنيم، سند روايات و دلالت روايات را شناسايي کنيم، و براساس رواياتي که از لسان معصومين آمده و روايات محکمي هم هست، به اين نتيجه رسيدند که نماز شکسته‌اي که قرآن گفته، امام صادق مي‌فرمايد: يعني دو رکعت کنيد،آن هم فقط نمازهاي چهار رکعتي! نماز سه رکعتي شکسته نداريم. نماز دو رکعتي شکسته هم نداريم. اين جزئيات را که در آيه نگفته است.
مراجع تقليد هم که براي ما مي‌فرمايند، قبول کنيد. از اينکه شما علاقه‌مند به قرآن هستيد خيلي خوشحال هستيم. ولي خواهش مي‌کنم اگر بخواهيد از ظاهر قرآن حکم را دربياوريد، مشکلش اين مي‌شود. مراجع تقليد هم قطعاً اين آيات و روايات را ديدند و آنها هم ديدند که در آيه گفته: اگر ترس از کفار داريد، ولي ما مي‌گوييم: دليل اصلي شکسته شدن نماز ترس از حمله دشمنان نيست. دليل‌هاي ديگري دارد که امروز هم آن دليل‌ها هنوز جاري است. من که مسافرت مي‌روم ولو با هواپيما مي‌روم، امنيت دارم و با ماشين مي‌روم، با قطار مي‌روم، آن دليل‌هايي که خدا گفته: نماز را بشکنيد، هنوز امروز هم برقرار است و علما اين دليل‌ها را از کلام معصومي شنيدند، به من و شما در قالب فتوا فرمودند که هروقت مسافرت رفتيد نمازتان را بشکنيد تازه استثناها را هم با همين روايت به ما فرمودند. با اينکه اين دليل‌ها را فرمودند ولي گفتند: اگر خداي نکرده سفر شما سفر معصيت است، بايد نماز را کامل بخوانيد! حتي از مصاديق سفر معصيت اين است که بدون اجازه پدرش برود. پدر بگويد: نرو، او برود. اين سفر معصيت است. يا اگر همين ولايت به ما مي‌گويد: اگر ده روز يکجا مانديد حکم وطن براي شما پيدا مي‌کند. کسي که راننده است و دائم السفر است او هم نمازش کامل است. پس علما و مراجع اين آيات و روايات را ديدند و به ما حکم مي‌دهند، که مسافراني که مي‌روند، حد سفر را اينجا نگفته است. حد سفر را باز از روايات درآوردند. پس ما نمي‌توانيم با استدلال اينکه قرآن محکمتر از روايات است خودمان بخواهيم احکاممان را از قرآن در بياوريم. خدا فرموده: «وَ ما آتاكُمُ‏ الرَّسُولُ‏ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/7) پس يک اصل را يادمان باشد، مبناي احکام شرعي ما سه چيز است. 1- آيات قرآن، 2- روايات اهل‌بيت 3- دليل عقلي. هرجا آيه هست دليل عقلي هم هست. روايات هم هست. اين سه دسته دليل را مراجع تقليد با اين دليل‌ها بدست مي‌آورند و در رساله‌هايشان براي ما مي‌نويسند که نماز مسافر با اين شرايط شکسته است، با اين شرايط کامل است. با اين شرايط سفر محقق مي‌شود. با اين شرايط سفر محقق نمي‌شود.
شريعتي: يک مشکلي را همه ما داريم، مخصوصاً به اين سؤالات که مي‌رسيم اين است که در حوزه‌هاي ديگر ورود نمي‌کنيم ولي پاي دين که وسط مي‌آيد همه ما احساس مي‌کنيم مجتهد هستيم و مي‌توانيم حکم بدهيم و اين کم لطفي نسبت به احکام دين هست.
حاج آقاي ماندگاري: چون اين مطلب شما خيلي قشنگ بود ولي مصداقش را نفرموديد، مادربزرگ عزيز شما با اين سن پر برکت‌تان که انشاءالله پر برکت تر باشد، قطعاً شايد مقداري چربي خون، چربي و قند داشته باشيد. آيا اجازه مي‌دهيد پسر شما يک کتابي را در مورد بيماري قلبي بخواند و همان‌جا براي شما تجويز کند؟ نه، ولي مي‌گوييد: اين کتاب را آقاي دکتر خوانده است. آقاي دکتر خوانده و به من مي‌گويد: نصف اين قرص را بخور. به تعبير قشنگ شما آنجا کسي از آن کتاب‌هاي پزشکي، هم طب جديد و هم طب قديم کتاب زياد دارد، هيچکس از روي کتاب نمي‌تواند براي من طبابت کند. براي طب قديم مي‌گوييم نزد حکيم برويم، براي طب جديد هم مي‌گوييم پيش آقاي دکتر برويم. ببينيم آقاي دکتر چه مي‌گويند؟ چرا آنجا خودمان از کتاب‌ها اجتهاد نمي‌کنيم؟ اين کتاب را خدا نوشته و چطور به خودمان اجازه مي‌دهيم بدون نگاه کارشناسان مثل معصومين و مراجع تقليد از قرآن احکام براي مردم بگوييم؟
شريعتي: سؤال بعدي در مورد سفر نوراني حج و دغدغه‌ي اين روزهاست. گفتند: با سلام و خسته نباشيد. من شرايط رفتن به حج تمتع را دارم و امسال قصد عزيمت دارم. ايشان گفتند: دنياي مجازي اعصاب مرا به هم ريخته از بس گفته مي‌شود به حج نرويد. به جاي آن بيمارستان بسازيد، به فقرا کمک کنيد. مي‌گويند: پول شما به عربستان خرج جنگ عليه شيعيان مي‌شود. اوضاع به گونه‌اي است که من خجالت مي‌کشم امسال مشرف شوم. از شما تقاضاي راهنمايي دارم.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، روايتي داريم، مي‌فرمايد: «لا حياء في الدين» اساتيد بزرگوار اين روايت را خيلي خوب معني کردند. بعضي‌ها هم خوب معني نکردند. بعضي مي‌گويند: «لا حياء في الدين» يعني اگر مي‌خواهيد احکام شرعي را بگوييد، حياء مانع شما نشود که هر مسأله‌اي را هرجا بگوييد. بزرگان مي‌گويند: «لا ياء في الدين» دو معني دارد، يکي در سؤال کردن از احکام شرعي خجالت نکش. يکي هم آنچه مد نظر من است براي اين بيننده عزيز در عمل به دين خجالت نکش! ما هم امسال به حول و قوه الهي مشرف مي‌شويم و در خدمت شما هستيم. انشاءالله به عنايت الهي سفر پرباري باشد. نماز خواندن الآن بعضي جاها خجالت ندارد، با حجاب کامل بودن خجالت ندارد؟ خمس و زکات دادن بعضي وقت‌ها خجالت دارد. حلال خوري خجالت دارد. بعضي جاها قطعاً عمل به دستورات دين موجب خجالت است. چون متأسفانه فضاي بي ديني و کم بيني بيشتر مي‌شود. در مورد عمل به دستورات دين هيچوقت خجالت نبايد مانع ما شود. دستور خداست و تکليف ماست. آنهايي که ما از آنها خجالت مي‌کشيم از ما دفاع نمي‌کنند. خدا از ما دفاع مي‌کند. «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ‏ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» (حج/38) اين مطلب اول بود.
مطلب دوم اين است که به نظر شما در فضاي مجازي به اندازه‌اي که به سفر مکه و کربلا گير مي‌دهند، به سفرهاي تفريحي ديگري که دهها برابر اين است، گير مي‌دهند؟ من رقم مسافران خارجي ايراني را پرسيدم، ديدم حدود پنج ميليون نفر در سال هستند. هشتاد هزار نفر مکه مي‌روند. هيچکس به آنها گير نمي‌دهد و دنبال پول آنها نيست که بيايد مسجد و حسينيه و بيمارستان بسازد، به همين هشتاد هزار نفر گير مي‌دهند. احساس بکنيم يک شيطنتي درونش است. ضمن اينکه من اينجا يک نکته اساسي به تمام کساني که به حج مشرف مي‌شوند بگويم که حج به نظر شما خودش خرج دارد؟ بله. ايام و ذهاب و تغذيه و رفتن به عرفات و مشعر و منا، نظافت و بهداشت، اين امنيت خيلي خرج دارد. پول حاجي‌ها عمدتاً خرج خود حج مي‌شود. اگر حاجي‌هاي بزرگوار و آنهايي که توصيه مي‌کنند خيلي غصه مستضعفين را مي‌خورند که بايد بخورند، امسال همه حاجي‌ها عهد ببنديم يک قران سوغات نخريم. پول سوغات در جيب سعودي مي‌رود. با يک کيف احرامي برويم و با يک کيف احرامي هم برگرديم. اين قرار جمعي همه عزيزاني باشد که به سمت خدا مي‌روند. سمت خداي ملموس و محسوس است و بياييم همه قرار بگذاريم يک ريال سوغات نخريم. همه سوغاتي‌ها را از قم و مشهد و ايران بخريد. حاجي هديه بدهد تبرک است، دست شما تبرک است. نه جنسي که از مغازه مکه و مدينه مي‌خريد. دست شما که زائر خانه خدا هستيد، زائر حرم پيغمبر و اهل‌بيت هستيد، زائر مشهد الرضا و کربلا و نجف هستيد، دست شما تبرک است. انشاءالله! از ايران سوغات بخريد و از آنجا يک قران سوغات نخريد.
مطلب سوم اينکه مردم عزيز ما و اينهايي که در فضاي مجازي اين بلا را سر مردم مي‌آورند، توجه به برکات حج نکردند؟ ما اصلاً در سرزمين وحي مي‌رويم که با تمام مسلمان‌هاي دنيا آشنا شويم. امام بزرگوار فرمودند: حج بزرگترين کنگره‌ي خداست. از همه قوميت‌ها و سرزمين‌ها مي‌آيند و با همديگر آشنا مي‌شوند. ما اگر از اين فرصت استفاده کنيم و درد جهان اسلام را به همه برسانيم. درد مردم يمن و بحرين و لبنان و فلسطين و افغانستان و پاکستان و نيجريه و ميانمار را به همه مسلمان‌ها برسانيم، فرياد وحدت مسلمان‌هايي که اگر ما همه با هم باشيم دشمن نمي‌تواند کاري بکند برسانيم، اين برکات نمي‌ارزد در کنار اينکه اين عمل واجب است. يعني حتي اگر اينها را هم نداشت بايد انجام مي‌داديم. بودن ما خيلي بهتر از نبودن است. دشمن ما و وهابيت دنبال اين است که ما نرويم و حج را تعطيل کنيم.
ما زمان صدام با صدام جنگ داشتيم. رفتن به کربلا و نجف ممنوع بود. اگر صدام اجازه رفتن به ما مي‌داد، مي‌رفتيم يا نمي‌رفتيم؟ به اعتقاد من شايد منطقي بود برويم و مردم مستضعف عراق را آگاه کنيم به آنچه دارد اتفاق مي‌افتد. يعني اگر زمان جنگ ما کربلا و نجف مي‌رفتيم، هرکدام مي‌توانستيم سفير حقانيت ايران در دفاع باشيم. امروز هر حاجي ايراني سفير مظلوميت و حقانيت مردم مظلوم جهان است که اسم بردم و سفير حقانيت نظام اسلامي است. چون آنها دارند عليه ما تبليغات منفي مي‌کنند. اگر ما اين دفاع را از نظام اسلام و مظلوميت نکنيم آنها مي‌توانند روي تبليغات منفي‌شان ادامه بدهند.
نکته آخري که در مورد اين سؤال بگويم اين است که مردم عزيز! ما قرار است تکليفمان را از مراجع تقليد بشنويم نه از فضاي مجازي. حتي با احترام بگويم. قرار نيست من روي منبر به مردم بگويم: چه چيزي حلال است و چه چيزي واجب است. کجا برويد و کجا نرويد. من که مرجع تقليد نيستم. وقتي حرف من روي منبر معتبر است که به مردم بگويم: فلان مرجع فرموده است. شما از مرجعي شنيده‌ايد که مردم امسال حج نروند؟ يعني حجت بايد داشته باشيم و امسال هيچ مرجعي نفرموده و متأسفانه فقط در فضاي مجازي، حتي گاهي از تريبون‌هايي گفته شده که اينها هيچ حجيت شرعي براي ما ندارد.
شريعتي: آنوقت آنهايي که مي‌گويند: به فقرا کمک کنيم، چطور؟
حاج آقاي ماندگاري: من مي‌خواهم بگويم: آنهايي که حج مي‌روند خمس مي‌دهند، زکات هم مي‌دهند، صدقات هم مي‌دهند و اينها خيلي بيشتر از آنهايي که سفرهاي خارجي دارند و سفر حج نمي‌روند به اين موضوعات کمک مي‌کنند. وقتي آدم زيارت مي‌رود، حج مي‌رود، وقتي تقويت شد «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ‏ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاريات/19) نکته آخر اينکه در زماني که پيغمبر مکه مي‌رفتند، حج مستحبي مي‌رفتند در مدينه فقير نبود؟ قطعاً بود. حتي در سفر اولشان کفار حاکم بر مکه نبودند؟ کفار حاکم مکه بودند اما پيغمبر به مکه رفتند. حواس ما باشد که بعضي‌ها حرف‌هاي نسنجيده نزنند، از هر تريبوني حرف نزنند. يقين بدانند خانه امن الهي است. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِين‏» (آل‌عمران/96) خوشا به حال آنهايي که امسال مي‌روند و مي‌گويند: «لبيک اللهم لبيک، لبيک لا شريک لک لبيک» من چند سفر توفيق داشتم رفتم. «ناخورده چه مي‌داند، آنکه خورده مي‌داند؟» نکند فرصت رفتن به حج را از دست بدهيم؟ آنهايي که نوبت شما رسيده است، شما واجب الحج هستيد. در روايت داريم کسي واجب الحج باشد و کوتاهي کند و نرود و از دنيا برود، لحظه‌ي مرگ به او مي‌گويند: تو اجازه نداري مسلمان بميري. بايد مي‌رفتي و نرفتي! اين سفر با اين برکات و نورانيت را از دست بدهم و آخر هم به من بگويند: يهودي و نصراني از دنيا مي‌روي! انشاءالله اين تبليغات در شما اثر نکند و به همه عزيزاني که نوبتشان شده و شرايط استطاعت فراهم شده با توکل به خدا و توسل به ذوات معصومين(ع) آماده شوند و برويم آنجا دور خانه دوست بگرديم و يک دعاي زير ناودان طلا به همه سختي‌هاي اين سفر مي‌ارزد. دو رکعت نماز در روضة من رياض الجنة مسجد نوراني پيغمبر به همه سختي‌هايش مي‌ارزد. يا علي مدد عازم شويد و انشاءالله نوراني شويم و ايمان ما کامل شود. انشاءالله!
شريعتي: دوستي مي‌گفت: زماني بود حج واجب بود و ما هم دلمان مي‌خواست مي‌رفتيم. حالا حج واجب است ولي شايد فضاي جامعه مناسب نيست.
حاج آقاي ماندگاري: در همين انجام واجبات است. بعضي از انجام واجبات را هم خدا مي‌خواهد و هم دل ما مي‌خواهد. آنجا عمل به واجب خيلي نمره‌اش عالي نيست، چون دل من خواسته است. اما بعضي از انجام واجبات در يک شرايطي قرار مي‌گيرد که خدا مي‌خواهد ولي دل من نمي‌خواهد. بندگي خدا اينجا قيمت دارد. ما اينجا مي‌گوييم: مدال طلا دارد. بندگي خدا کنم در عين حال که دلم و همه اطرافيان مي‌گويند: انجام نده، خدا مي‌گويد: انجام بده. اي کساني که مستطيع شديد خدا مي‌گويد: انجام بدهيد، نکند به حرف دلتان و اطرافيانتان نگاه کنيد. ياعلي مدد بگوييد و حرکت کنيد. به حول و قوه الهي انشاءالله با دست پر براي خودتان و براي همه کساني که به شما التماس دعا گفتند، برگرديد و برگرديم انشاءالله! وقتي خدا اين فضيلت را جزء بالاترين رزق‌ها گذاشته است که اين رزق را مي‌خواهد به من و شما بدهد، حالا به خاطر حرف چهار نفر دست رد بزنيم به اين سفره پر برکت زيارت خانه خدا و قبور اهل‌بيت! در روايت داريم هرکس حج برود و برگردد پاک مي‌شود مثل روزي که از مادر متولد شده است. انشاءالله خداوند با نابودي آل سعود اين زيارت را نصيب همه عاشقان و دلدادگان بفرمايد.    
شريعتي: گفتند که سلام، خواهش مي‌کنم پاسخ سؤال مرا بدهيد. چون شوهرم برنامه شما را اکثراً نگاه مي‌کند. ايشان گفتند: من شوهري معتقد دارم که نماز و روزه را انجام مي‌دهد و حلال و حرام را رعايت مي‌کند، فقط يک چيزي مرا اذيت مي‌کند، آن هم اين است که به نامحرم و زن‌هاي ديگر خيلي نگاه مي‌کند. حتي شده از آينه ماشين! و هيچ زني را بدون نگاه رد نمي‌کند و هر نوع حديث و روايت و عواقب چشم چراني را به او گفتم، مي‌گويد: نمي‌توانم چشم‌هايم را ببندم! شما بگوييد من بايد چه کار کنم؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، يک درد عمومي است. اول دعا کنيم، خدايا به آبروي ماه رمضان، به آبروي شهيد اين ماه، وجود نازنين اميرالمؤمنين و به آبروي مولود اين ماه امام حسن مجتبي و به آبروي همه آنهايي که الهي العفو گفتند، همه آنهايي که قرآن خواندند، دعا خواندند، نماز خواندند و روزه گرفتند و همه آنهايي که در اين ماه جهاد کردند، به آبروي شهداي مظلومي که ما هم در ماه رمضان داشتيم، قسمت مي‌دهيم که توفيق کنترل چشم را به همه مؤمنين و مسلمان‌ها و دوستداران آل محمد، زن و مرد، دختر و پسر عنايت بفرما. آيه 30 و 31 سوره نور دو خطاب دارد. همه مردم عزيز ما از اين بيماري شهوت‌راني افسار گسيخته ناراحت هستند. شهوتي که بايد در يک محدوده خاص بوده باشد، در يک محرم گاهي، در يک پناهگاهي باشد، دارد در فضاي مجازي مي‌آيد، در فيلم و سريال‌ها و در خيابان‌ها، در مغازه‌ها و ادارات مي‌آيد. قرآن مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد اين ناراحتي شما حل شود، من به شما دارو مي‌دهم. يعني من مي‌خواهم بحث کنترل نگاه را يک بخش دارويي‌اش را بگويم و يک بخش برکاتي‌‌اش را بگويم. بخش دارويي‌اش اين است که قرآن مي‌گويد: «قُلْ‏ لِلْمُؤْمِنِينَ‏ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم‏» (نور/30) «وَ قُلْ‏ لِلْمُؤْمِناتِ‏ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن‏» (نور/31) زنان و مردان مؤمن اگر چشم‌هايشان را کنترل کنند، شهوت‌هايشان هم کنترل مي‌شود. دامنشان لکه دار نمي‌شود. حيا و عفت حفظ مي‌شود. محيط خانواده گرم مي‌شود. الآن همه شهوت‌راني و افسار گسيختگي حتي فقط از ناحيه نگاه، باعث شده تأخير در ازدواج صورت گيرد. چون بخشي از نياز ما دارد برطرف مي‌شود. قرآن مي‌گويد و من نمي‌گويم، خداي من و شما که اين دو جنس را خلق کرده است، مي‌گويد. نگوييد: آمريکا و اروپا آزاد گذاشتند، راحت هستند. اگر آزاد گذاشتند و راحت هستند چرا براي تبليغاتشان باز هم دارند از زن عريان استفاده مي‌کنند؟ پس معلوم مي‌شود اين جنس هنوز جذابيت دارد. خدا اين جذابيت را گذاشته است. همه جذابيت‌ها را نگاه نکنيم. به قول حاج آقاي قرائتي بعضي‌ها پنکه شديم، دائماً در حال چرخش هستيم. چشم مي‌بيند، ناخودآگاه وقتي چيزي قشنگ باشد دل هم هوس مي‌کند. طبيعي است که دست به آن نمي‌رسد، يا متأهل است يا اينکه من نمي‌توانم هزار تا زن بگيرم. دست به آن نمي‌رسد! دل هوس کرد و دست نرسيد، يعني نااميدي، پريشاني، اضطراب، استرس، افسردگي، يعني دائماً روي خط زلزله هستم. دائماً همسرم را مقايسه کنم. دائماً ذهنم مشغول است. نه از نمازم چيزي مي‌فهمم. نه از روزه‌ام چيزي مي‌فهمم. نه از قرآنم چيزي مي‌فهمم. نه از زندگي‌ام چيزي مي‌فهمم. اين آسيب‌هايش است.
وجود نازنين معصوم(ع) بنا به نقل فرمودند: همه چشم‌ها روز قيامت گريان است، مگر سه تا چشم! يک چشمي که سحر بيدار بوده و از خوف خدا گريه کرده، يک چشمي که نگهباني داده، قابل توجه مرزبانان و رزمندگاني که خيلي قدر خودشان را بدانند. سوم يک چشمي که از نامحرم خودش را کنترل کرده است. روزي که همه چشم‌ها گريان هستند اين سه تا چشم آنجا خندان و بانشاط هستند.
برکت دوم باز وجود نازنين پيغمبر فرمودند: همه من و شما ايمان کامل مي‌خواهيم. شب‌هاي ماه رمضان داد زديم که خدايا ايماني که من ببينم به من بده! پيغمبر فرمودند: هرکسي چشم خودش را از نامحرم بپوشاند، خدا ايماني به او مي‌دهد که لذتش را بچشد. خيلي ارزش دارد. يا پيغمبر خدا فرمودند، امام صادق هم فرمودند. وقتي من نگاه به نامحرم مي‌کنم «ُ سَهْمٌ‏ مِنْ‏ سِهَامِ‏ إِبْلِيسَ مَسْمُوم‏» (کافي/ج5/ص559) اين تير مسموم شيطان است. تير مسموم را از دست بيرون بکشند، تير بيرون آمده ولي سم اثر خودش را مي‌گذارد. اين آقايي دائم نگاه مي‌کند، يا حتي خانمي که نگاه کند، بعد شب مي‌نشيند با خودش با آن نگاه فيلم و سريال درست مي‌کند. مقدمه گناهان ديگر مي‌شود. مقدمه ترک واجب مي‌شود. ما همه دوست داريم چشم باطن ما باز شود. در روايت گفتند: چشم ظاهرت را کنترل کن تا چشم باطن تو باز شود. نديدني‌ها را ببيني، عجايب عالم را ببيني، شگفتي‌ها را ببيني.
اين آقاي بزرگوار که هم معتقد است و هم واجبش ر انجام مي‌دهد، ببخشيد مثل اين عزيزاني که معتقد هستند و واجبات را انجام مي‌دهند ولي چشم را کنترل نمي‌کنند، مثل اينها مثل آشپزي است که بهترين گوشت را آورده، بهترين نخود و لپه را آورده ولي آبي که براي جوشيدن استفاده کرده، آب جوي بوده است. اين غذا مطبوع نيست و کسي از اين غذا نمي‌خورد. خودش هم از اين غذا نمي‌خورد! ايشان لقمه دهانش را کنترل کرده است. واجباتش را هم کنترل کرده است. اعتقادش را هم کنترل کرده است ولي ورودي اين قلب را که عمده ترين ورودي چشم است، حالا باز ما گوشمان را بيشتر از چشم‌مان کنترل مي‌کنيم، اين آقا قطعاً اهل گوش کردن به موسيقي‌هاي مبتذل هم نيست. چشم را کنترل نکرده است. ما روي چشم خيلي حساب باز نمي‌کنيم که ورودي وجود ماست. ورودي قلب و روح ماست. وقتي اين را کنترل نکرده است، آشپزي روحش آشپزي آشفته‌اي است. آشپزي آلوده‌اي است. خودش هم از ايمان و اعتقادش بهره نمي‌برد. خدايا حيا و عفت را به چشم و گوش و زبان ما، به زن و مرد ما، به جامعه ما برگردان و بي حيايي و بي عفتي را ريشه کن بفرما.
شريعتي: امروز از جزء بيست و ششم، صفحه 507 قرآن کريم،    آيات ابتدايي سوره مبارکه محمد را به اتفاق تلاوت مي‌کنيم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، الَّذِينَ‏ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «1» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ «2» ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ «3» فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ «4» سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ «5» وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ «7» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ «8» ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «9» أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها «10» ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‏ لَهُمْ «11»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏. كسانى‏كه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را تباه گردانيد. و كسانى كه (به خدا) ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده‏اند و به آنچه بر محمّد نازل شده كه حق است و از جانب پروردگارشان است، ايمان آورده‏اند، خداوند بدى‏هاى آنان را پوشاند و كارشان را به سامان رساند. اين (دو گونه سرانجام) به خاطر آن است كه كسانى كه كفر ورزيدند، از باطل پيروى كردند و كسانى كه ايمان آوردند، از همان حقى كه از طرف پروردگارشان (نازل شده) است پيروى نمودند. اين گونه خداوند براى (بيدارى) مردم، مثال حالشان را بيان مى‏كند. پس هرگاه با كسانى كه كافر شدند (در ميدان جنگ) روبرو شديد، گردن‏هايشان را بزنيد تا آن كه آنان را از پا درآوريد (و چون در دست شما اسير شوند) پس آنان را سخت ببنديد (تا فرار نكنند) سپس، يا بر آنان منّت نهيد (و آزادشان كنيد) و يا با گرفتن فديه و عوض، رهايشان كنيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد. اين است (دستور خداوند) و اگر خداوند اراده مى‏كرد، (از طريق صاعقه و زلزله و ديگر بلايا) از آن كفّار انتقام مى‏كشيد، ولى خدا (فرمان جنگ داد) تا برخى از شما را به وسيله برخى ديگر بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را از بين نمى‏برد. خداوند، به زودى آنان را (به سوى مقامات والا) هدايت مى‏كند و حال و كارشان را نيكو مى‏گرداند. و در بهشتى كه براى آنان توصيف كرده، وارد مى‏سازد. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‏كند و گام‏هايتان را استوار مى‏سازد. و كسانى كه كفر ورزيدند، بر آنان نگون‏سارى باد و (خداوند) اعمالشان را نابود گردانيد. اين (هلاكت) به خاطر آن است كه آنچه را خداوند نازل كرده، ناخوش داشتند، پس (خداوند) كارهايشان را تباه (و بى ارزش) نمود. پس آيا در زمين سير نكردند، تا بنگرند سرانجام كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟ خداوند آنان را هلاك كرد و براى اين كافران نيز همانند آن كيفرها خواهد بود. اين (كيفرِ كافران) به خاطر آن است كه خداوند، ياور كسانى است كه ايمان آورده‏اند و همانا كافران ياورى ندارند.
شريعتي: انشاءالله لحظات زندگي ما منور به نور محمد و آل محمد باشد. انشاءالله به برکات روزهاي پاياني ماه رمضان مشمول اين روايت نوراني نشويم که بدبخت واقعي کسي است که ماه رمضان بگذرد و او همچنان در گناهانش غوطه‌ور باشد و آمرزيده نشود. اشاره قرآني اين جزء را مي‌شنويم.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، با توسل به علي بن موسي الرضا(ع)، اين سوره غير از نام محمد نام زيباي ديگري هم دارد. اين سوره به «سورة الجهاد» هم معروف هست. چون آيات مربوط به جهاد در اين سوره هست. آيه 7 سوره مبارکه محمد مي‌گويد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» ما دو نگراني در زندگي‌مان داريم. 1- تنها بمانيم 2- به مقصد نرسيم. خدا اين دو نگراني را با يک شرط براي ما حل کرده است. گفته: «يَنْصُرْكُمْ» يعني شما را تنها نمي‌گذارم. در همه امور کمک شما مي‌کنم. در ازدواجتان، در اشتغالتان، در مسکن‌تان، در زندگي‌تان، در اقتصادتان، سياست‌تان، در مديريت‌تان به شما کمک مي‌کنم. «وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» در اين مسير هم شما را ثابت قدم مي‌کنم تا به مقصد برسيد و عاقبت بخيرتان مي‌کنم. خدا تضمين مي‌دهد. ولي شرطش دو چيز است. 1- «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» اولاً به من اعتماد کنيد. «آمنوا» يعني اينکه به اندازه‌اي که به دکترها اعتماد مي‌کنيد، به اندازه‌اي که به مهندس‌ها و شرکت‌ها و تکنسين‌ها و فضاي مجازي اعتماد مي‌کنيد، به خدا اعتماد کنيد. 2- «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ» خدا را ياري کنيد. خدا را ياري کنيد يعني چه؟ يعني سه تا مصداق، 1- دين خدا را ياري کنيد. 2- ولي خدا را ياري کنيد. 3- ارزش‌هاي دين خدا را ياري کنيد. با چه چيزي ياري کنيد؟ با زبان، با عمل، با امکانات مادي، امروز ياري دين خدا يکي تقويت نظام جمهوري اسلامي است. همه ما قبول داريم نظام جمهوري اسلامي مشکلاتي دارد. دولت و نظام مشکلاتي دارند، اما تضعيف نظام را نکنيم. يکي از مصاديق ياري دين خدا کمک به مردم مظلوم عالم است مخصوصاً مردم مظلوم فلسطين، در روز جهاني قدس فرياد بزنيم و از آنها دفاع کنيم. با زبانمان، با مالمان به مردم يمن و سوريه و عراق و فلسطين و لبنان کمک کنيم. هم حرف خدا را قبول کرديم، هم حرف ولي خدا را قبول کرديم، هم ارزش‌هاي دين خدا را ياري کرديم. همين روزه‌داري مردم ياري دين خدا بود. روزه را به پا داشتند. همين احياءها اقامه دين خدا بود. اميدواريم خداوند به همه ما توفيق ايمان و توفيق ياري خودش را عنايت کند تا ما هم مورد ياري خدا قرار بگيريم و عاقبت بخير شويم. مثل شهدا، مثل اولياي خدا!
شريعتي: قرار همه ما در آخرين جمعه ماه مبارک رمضان راهپيمايي بزرگ و عظيم روز جهاني قدس براي ابراز همدردي و همدلي و همراهي با مردم مظلوم فلسطين و همه مظلومان جهان اسلام. انشاءالله اين جمعه آخري باشد که ما بدون حضرت ولي‌عصر خواهيم بود و انشاءالله حضرت تشريف بياورند و در آخرين جمعه ماه رمضان چشم ما به جمال نوراني ايشان روشن شود و چه خوب گفت:
ما منتظر حلول ماه از قدسيم *** اين جمعه بيا و جمعه آخر باش
سلام کردند و گفتند: آقاي ماندگاري من يک دختر هجده ساله هستم و از نه سالگي نماز و روزه بر من واجب شده است. من تا پانزده سالگي نماز مي‌خواندم و الآن سه سال است که نماز نمي‌خوانم. قبلاً يکي در ميان نماز مي‌خواندم. وقتي هم مي‌خواندم اگر اول وقت نبود مادر و پدرم مي‌گفتند: اگر مي‌خواهي اينطوري بخواني صد سال سياه مي‌خواهم نخواني! الآن هم سه سال است نماز نمي‌خوانم. فکر مي‌کنم خدا ديگر از من روي برگردانده است. در اين سه سال وقتي وضو مي‌گرفتم به من مي‌گفتند: نمازت مثل نماز خواندن‌هاي قبلي‌ات نباشد! اگر مي‌خواهي يک روز بخواني و يک روز نخواني، نخواني بهتر است! من هم با اين حرف چادر نمازم را زمين گذاشتم و ديگر نخواندم. من از روز يازدهم ماه رمضان دارم نماز مي‌خوانم. از خدا خواستم که مرا ببخشد. وقتي نماز مي‌خوانم سر نماز گريه‌ام مي‌گيرد. به من بگوييد که خدا مرا مي‌بخشد؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، حتماً به اين دختر گل و آقاي پسرها براساس آيات قرآن بشارت مي‌دهم که قطعاً خدا اينها را بخشيده است. قطعاً خدا آغوش باز کرده و در را باز کرده است، اگر نکرده بود که توفيق روزه نداشتند، توفيق نماز دوباره را نداشتند، انشاءالله به برکت دعاي اين جوان‌ها خدا ما پدر و مادرها را هم ببخشد. ما پدر و مادرها گاهي اشتباه از روايات استفاده مي‌کنيم. قطعاً اين پدر و مادر بزرگوار که معلوم است دغدغه‌ي دينداري فرزندشان را دارند، از ما روحانيت روي منبر شنيدند، توپ و تشرهاي روايت را نسبت به کسي که نماز را يک خط در ميان مي‌خواند، کاهل نماز است يا تارک الصلاة است، يکي مي‌خواند و يکي نمي‌خواند. اما پدر و مادرهاي عزيز رواياتي که توپ و تشر زده براي من و شما نيست، براي دختر و پسري است که دارد کاهل نمازي مي‌کند. اهل‌بيت خواستند او را تکان بدهند. براي من و شما نيست که اين روايت را دستمان بگيريم و چماق کنيم و در سرش بزنيم و بگوييم: همين هم که مي‌خواني ديگر نخوان! شما از يک آدمي که پنجاه درصد نماز خوان بود، بي نماز درست کردي. اين را هيچ عقلي نمي‌پسندد. اين ادبيات قشنگ نيست. اي کاش شما مي‌گفتي: دختر گلم! تو که اينقدر نازنين هستي، بخشي از نمازت را مي‌خواني. اگر بخش ديگر هم بخواني اينقدر نازنين‌تر مي‌شوي که هم براي ما خواستني مي‌شوي، هم براي خدا و اهل‌بيت. لذا خواهش مي‌کنم اينکه روايات براي کدام گروه و مخاطب است، دقت کنيم. رواياتي که توپ و تشر مي‌زند براي کسي است که دارد خلاف مي‌کند. شما روايات «قل لَيِّن، قل ميسور، قل سديد» را استفاده کنيد. با نرمي و محکم و قشنگ بگوييد تا پنجاه درصد باقي را درست کنيد. به قولي آمديم ابرو را درست کنيم، زديم چشم را هم کور کرديم. من مي‌دانم شما دغدغه دينداري خودتان و فرزندان را داريد. ولي اين روش را اگر اصلاح کنيد، اين دختر خانم‌ها و آقا پسرها اينطور از دين زده نمي‌شوند. الحمدلله که باز به نماز برگشتي و قطعاً خدا شما را بخشيده است. قطعاً شما مورد لطف و محبت خدا قرار گرفتيد. در کار هر نماز واجبي که مي‌خوانيد يک نماز قضا بخواند تا انشاءالله اين سه سال نخوانده هم جبران شود. انشاءالله.
شريعتي: دعا کنيد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا همه دعاهايي که اولياي تو در طول تاريخ در ماه رمضان و شب‌هاي قدر کردند و همه دعاهايي که خوبان عالم در ماه رمضان امسال و در شب‌هاي قدر داشتند، همه آن دعاها را براي ما و همه دوستداران اهل‌بيت و مسلمين و شيعيان مستجاب بفرما. گل آن دعاها فرج آقاي ما امام زمان بوده و نصرت اسلام و مسلمين و نابودي کفر و شرک و نفاق و انشاءالله توفيق پيدا کنيم براي حمايت از مردم مظلوم فلسطين در روز جهاني قدس حاضر شويم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي:    
روزه‌ي هجر تو از پاي درآورد مرا     *** کي شود با رطب روي تو افطار کنم
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»