اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-02-13-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 13-02-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
هوا، هواي لطيفي است، طراوت است و ترنم
و شبنم است و شقايق، هواي همهمه دارند ابر و تندر و باران
هواي زمزمه دارند، بيد و باد و بنفشه و من هواي تو را دارم

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم. بيننده‌هاي خوبمان و شنونده‌هاي گرانقدرمان. انشاءالله هر جا که هستيد دل و جانتان بهاري باشد. حاج آقاي ماندگاري اينجا هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند. سلام عليکم، خيلي خوش آمديد. ايام مبارک باشد.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله و صلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان و شنوندگان عزيز سلام عرض مي‌کنم. ايام را تبريک مي‌گويم، ميلاد با سعادت امام حسين(ع)، ميلاد با سعادت سيد الساجدين زين العابدين(ع) و ميلاد با سعادت ابالفضل العباس(ع) را تبريک مي‌گوييم و اميدواريم که خداوند به همه ما توفيق بدهد بتوانيم از اين نورانيت‌هاي قشنگ استفاده بيشتر را ببريم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) دسته گل صلواتي را هم به ساحت مقدس امام زمان هديه کنيم.
من حس کردم وقتي اعتقاد داريم که ولادت‌هاي اهل‌بيت و شهادت‌شان و مناسبت‌ها شعائر الهي است و قرآن فرموده: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ‏ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (حج/32) انسان بايد از اين ولادت‌ها و شهادت‌ها يک درس ويژه هم بگيرد. من سه عيدي را به مناسبت سه ميلاد مختصر تقديم مي‌کنم. عيدي اول به مناسبت ميلاد امام حسين، همه‌ مردم عزيز ما مي‌دانند که وجود نازنين امام حسين(ع) قبل از تولد داخل شکم مادر با مادر نازنين‌شان حضرت زهرا(س) صحبت کردند. اين در رابطه با امام حسين قطعي است. حتي در رابطه با مادرشان حضرت زهرا نسبت به مادرشان حضرت خديجه(س) قطعي است. امروز به هر دانشگاه علوم پزشکي و به هر مجامع علمي بگوييد، مي‌گويند: غير ممکن است. اصلاً نمي‌شود. بچه در شکم مادر قدرت تکلم ندارد. ولي ما با قرآن مي‌گوييم: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏» (نحل/40) يعني عيدي من اين است. ما در زندگي و در مشکلاتمان کلمه نمي‌شود، نمي‌توانم، به نتيجه نمي‌رسيم خيلي زياد است. امکان ندارد آقايي که سربازي نرفته، شغل ندارد، پول ندارد، بتواند ازدواج کند! امکان ندارد، نمي‌شود بچه‌هاي زيادي داشته باشيم. نمي‌شود خيلي از کارها را بکنيم. نمي‌شود حجابمان را رعايت کنيم. نمي‌شود امر به معروف و نهي از منکر کنيم. ما مي‌گوييم: هديه ميلاد امام حسين، تکلم حضرت در داخل شکم مادر به ما نشان مي‌دهد که کار با خدا نشد ندارد.
ما بياييم کارهايمان را از اين نمي‌شود که معلوم مي‌شود اتصالش با خدا قطع شده است، اتصال با خدا قطع شود، امام حسين در شکم مادر حرف مي‌زند. حضرت زهرا در شکم مادر حرف مي‌زند و حضرت عيسي هم در گهواره حرف مي‌زند. پس عزيزان و بينندگان عزيز و جوان‌ها و پدر و مادرهاي نازنين! اگر ازدواج ما به خدا متصل شود. اگر تکثير اولاد ما به خدا متصل شود. اگر اشتغال ما به خدا متصل شود، کار نشد ندارد. اين هديه اول بود.
نسبت به ميلاد حضرت ابالفضل العباس، همه مي‌دانند که ابالفضل باب الحوائج است. باب الحوائج يعني چه؟ يعني دستشان در عالم باز است. مي‌توانند گره همه را باز کنند. من خيلي فکر کردم، آيه 30 سوره بقره به ذهنم آمد. «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» اصلاً هدف خلقت انسان اين بوده که ما باب الحوائج شويم. همه انسان‌ها باب الحوائج شوند. يعني چه؟ همه انسان‌ها جانشين خدا شوند. خليفة الله شوند. جانشين خدا يعني چه؟ يعني از طرف خدا بتواند امضاء کند. همان خدايي که در عيدي قبل گفتيم: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏» اين انسان را بتواند کن فيکون کند. نشد را شد کند! در حديث قدسي هم به ما فرموده: اي بنده من تو فقط اطاعت مرا بکن، من تو را مثل مَثَل خودم قرار مي‌دهم. ابالفضل العباس چه کار کرد؟ اطاعت خدا کرد. حرف خدا را نگذاشت روي زمين بماند. نگذاشت دين خدا غريب بماند. نگذاشت ارزش‌هاي دين خدا روي زمين بماند. نگذاشت ولي خدا حرف‌هايش روي زمين بماند. خدا او را باب الحوائج کرد. مردم! ما و شما هم بياييم در انجام واجبات، ترک محرمات، خدمت به مخلوقات، حرف خدا را روي زمين نگذاريم، دست ما گره گشا مي‌شود. شهدا، امامزاده که نبودند. ولي الآن بعد از شهادتشان امامزاده شدند. پس به اعتقاد ما باب الحوائج شدن، جايگاه انسان است ولي به شرط اينکه انسان عبد الهي شود. عبدالله شود! اين هم عيدي ولادت حضرت ابالفضل العباس.
امروز بارها گفتيم اگر به يکي از دستورات خدا عمل کنيم که گره مردم را باز کنيم، خدا گره ما را هم باز مي‌کند. دست ما گره گشا مي‌شود. ولادت امام سجاد هم عيدي لازم دارد. امام سجاد در شرايطي بودند که همه به امام سجاد پشت کردند. معمولاً هم ما مردم يک مشکلي داريم که وقتي مردم از ما روي برمي‌گردانند ما زود افسرده مي‌شويم. زود احساس بن بست مي‌کنيم. زود پژمرده مي‌شويم. امام سجاد به ما ياد دادند، هروقت مردم به تو پشت کردند تو رويت را از مردم برگردان و به طرف خدا کن. خدا که به تو پشت نمي‌کند. لذا امام سجاد نتوانستند با مردم حرف بزنند. با خدا حرف زدند. اين راه را براي ما باز کردند. اينکه مي‌گوييم: راه دعا باعث مي‌شود ما در جامعه افسردگي نداشته باشيم. پژمردگي نداشته باشيم. عروس خانم، مادر شوهر و پدر شوهر احتمالاً تو را يک مقدار فراموش کردند. دختر و پسر احتمالاً پدر و مادر فراموشتان کردند. رفيق فراموشت کرده است. مردم احتمال بدهيد مسئولين فراموشتان کردند. خدا که شما را فراموش نکرده است. اين عيدي است. پس 1- کار با خدا نشد ندارد. ما بنده خدا شويم باب الحوائج مي‌شويم. اگر مردم به ما پشت کردند رو به خدا کنيم.
شريعتي: خيلي ممنون از شما و از همه بيننده‌هايي که اين روزها و ماه‌ها و سالها همراه ما هستند و در کنار ما هستند. يک سلام ويژه به کساني که باغ انديشه‌شان پر از سؤال است. سؤالاتشان را از طريق پيامک و ايميل براي ما مي‌فرستند و من در شروع برنامه امروز و به عنوان اولين پيام، پيامي را مي‌خوانم که خيلي جاي تأمل دارد و مبناي نظرسنجي امروز ماست که بعد از تلاوت قرآن انشاءالله نظرسنجي را خدمت شما مطرح خواهيم کرد.
با سلام و عرض ادب، يکي از برنامه‌هاي شما که درباره گره گشايي از مردم بود بسيار خوب بود. ولي بنده اعتقاد دارم که همه مشکلات مردم مشکلات مالي نيستند. اين اميد را به شما مي‌دهم و از شما خواهش مي‌کنم در مورد گره گشايي در امر ازدواج بيشتر صحبت کنيد. بسياري از اطرافيانم را مي‌بينم که به دليل پيش نيامدن موقعيت ازدواج و افسردگي گرفتن به برخي ارتباط‌هاي ناصحيح روي آوردند و يا هزار و يک مشکل ديگر که برايشان پيش آمده است. بحمدالله برنامه شما آنقدر جذاب و فراگير شده که بشود از طريق آن مشکلات و دغدغه‌ها را بيان کرد. همانطور که مي‌دانيد ما حدود دوازده ميليون جوان آماده به ازدواج داريم ولي آيا مشکل همه اينها بيکاري و نداشتن جهيزيه است. نه! با چيزي که بنده مشاهده کردم بسياري از دخترهاي جوان به دليل اينکه پدري کشاورز و يا کارگر و از کار افتاده دارند يا اينکه وضع مالي خوبي ندارند، کسي به سراغشان نمي‌آيد. اين مشکل ناشي از چيست؟ آيا برنامه سمت خدا و فرد فرد ما مسئول نيستيم؟ سخنان کارشناسان برنامه در بسياري از موارد آنقدر مورد پذيرش واقع شده که روز به روز مخاطبين شما بيشتر مي‌شوند. آيا برنامه شما نمي‌تواند در مورد اين مشکلات بحث کند و به مردم گوشزد کند که دست از چشم و هم چشمي و عقايد نادرست در مورد ازدواج برداند؟ من معتقد هستم برنامه شما در اين زمين خيلي مي‌تواند گره گشا باشد. چون متأسفانه قشر مذهبي هم ما دچار چنين افکار و عقايد نادرستي در مورد انتخاب امر ازدواج شدند.
خيلي ممنون از پيام شما و ابراز لطف و محبتي که داشتيد. اين پيام شما بهانه و تلنگري براي ما شد که سؤال نظرسنجي امروز ما که بعد از تلاوت قرآن خواهم خواند براساس پيام مخاطب ما شکل بگيرد. آقاي ماندگاري بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: من اجازه مي‌دهم بعد از نظرسنجي اظهار نظر کنيم. به همه بيننده‌ها و شنونده‌هاي عزيز احترام مي‌گذارم. شما سؤال نظرسنجي را براساس اين پيام تنظيم بفرماييد و مردم نظراتشان را بدهند، بعد ما صحبت کنيم. چون احساس مي‌کنم مردم از باب علاقه‌اي که به برنامه دارند، ممکن است نظر ما را تأييد کنند. بعد اين را پيش داوري مي‌‌گويند. مي‌خواهم پيش‌داوري نکنيم. چون بارها گفتيم که نظرات مردم خيلي راهگشا بوده است. چون مردم هستند که با اين مشکل بيش از ما درگير هستند و برايشان ملموس است. اين پيام کاملاً قشنگ است و من از اين بيننده عزيز تشکر مي‌کنم. هم از اظهار لطف و محبتشان نسبت به برنامه سمت خدا و حسن ظن ايشان و هم اينکه قشنگ به مشکل پرداختند. واقعاً همين است که مشکل گشايي‌ها فقط قصه مالي نيست. بارها گفته شده که مشکل گشايي خيلي راه‌هاي ديگر و کم هزينه‌تري هم دارد که همه ما مي‌توانيم جزء رديف مشکل گشاها باشيم، انشاءالله!
شريعتي: شما هم فکر کنيد تا گزينه‌هاي درست را انتخاب کنيم و بعد در موردش صحبت کنيم. سلام کردند و گفتند: من هفت سال است که خانه پدر و مادرم نمي‌روم. دلم خيلي براي آنها تنگ شده است. علتش ارثيه و مال دنياست. همسرم من را از رفتن به خانه آنها منع کرده و مي‌گويد: يا من را انتخاب کن يا آنها را. شوهرم مي‌گويد: اگر خدا و پيغمبر هم بيايند، نمي‌گذارم خانه آنها بروي، حتي اگر پدر و مادرت هم بميرند نمي‌گذارم در ختم آنها شرکت کني. بايد حقت را بدهند تا بگذارم بروي. پدر و مادرم هم از دست من ناراحت هستند. تکليف من چيست؟ کار من غصه و گريه شده است.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. بعضي از پيام‌ها دل همه ما را به درد مي‌آورد. اين از پيام‌هايي است که جداً مي‌گويم همه را متأثر مي‌کند، چرا بايد اينطور باشد؟ من سه نکته را به اين آقاي بزرگوار و آقاياني که متأسفانه يک مقدار فراواني‌اش هم زياد شده است، مي‌گويم. چون مراجعه مي‌کنند و مي‌گويند: يک ارثيه‌اي، حتي يک تقسيمي و هديه‌اي در خانواده همسر ما مطرح شده است، به ما نرسيده و کم دادند. حق ما را خوردند. اين حرف را مي‌زنند و رابطه را قطع مي‌کنند. من سه تا اصل و نکته را اشاره کنم. بدترين مديريت همسرداري اين است که من همسرم را بين خودم و خانواده‌اش سر دوراهي قرار بدهم. مي‌خواهد مرد بگويد يا زن بگويد. اين بدترين مديريت است. چون خانواده‌اش هستند، پدر و مادرش هستند. خواهر و برادرش هستند. همسرش و عزيزش است و هرکدام هم جايگاه خودشان را دارند. من بارها زوج‌هاي جواني را ديدم که مي‌گويند: ما نسبت به مادر خانم‌مان يا مادر شوهرمان، خواهر شوهرمان يک مشکلي داريم. يک بي‌احترامي به ما شده يا يک کم توجهي به ما شده است. برويم به خانم بگوييم؟ مي‌گويم: بدترين کار را انجام مي‌دهي؟ مي‌گويم: ايشان بين خواهر و برادر و پدر و مادرش و شما چه کسي را انتخاب کند؟ به قول قديمي‌ها اين طرف بزنم قرمز مي‌شود. اين طرف هم بزنم قرمز مي‌شود. چرا بنده خدا را در منگنه بگذاريم؟ نمي‌تواند انتخاب کند. چرا شرايط را براي او پيچيده کنم؟ اين بدترين مديريت است. راه حل چيست؟ راه حل اين است که منطقي صحبت کني يا قيدش را بزني و برايت مهم نباشد.
نکته دوم اينکه من از شما سؤال مي‌کنم: داماد جزء طبقه وراث است؟ عروس يا داماد؟ داماد و عروس جزء طبقه وراث نيستند. حقي ندارند! اگر حقي است براي دخترشان و پسرشان است. مي‌خواهند بدهند، مي‌خواهند ندهند. يک دختري مي‌گويد: من اصلاً ارث نمي‌خواهم و مي‌خواهم به برادرانم بدهم. من که داماد هستم بگويم: نخير! حق توست. حتماً بايد بروي بگيري. من تو را در فشار قرار مي‌دهم. گاهي از دختر هم وکالت مي‌گيرند. با خانواده دختر طرف مي‌شود. مي‌گويد: پدر شما را درمي‌آورم. تا قران آخر از شما مي‌گيرم. فقط بار خودش را سنگين مي‌کند. پس داماد و عروس جزء طبقه وراث نيستند.
سوم اينکه چه اين خانم ارثيه داشته باشد و چه نداشته باشد، يا حقوق داشته باشد يا نداشته باشد، اين خانم واجب النفقه شماست. يعني دادن خرجي زندگي اين خانم از خوراک و پوشاک و مسکن وظيفه شوهر است. واجب بر شوهر است و حق اين خانم است. چه پول داشته باشد و چه نداشته باشد. اين سه مطلب، سه حکم شرعي است.
يک توصيه هم به اين آقاي بزرگوار کنم. گفته بودند که اگر خدا و پيغمبر هم بيايند نمي‌گذارم خانه‌شان بروي. اين يعني چه؟ اين حرف‌ها در زندگي بي برکتي مي‌آورد. يعني من قرار ندارم به حرف خدا و پيغمبر عمل کنم؟ من اگر بخواهم جواب اين آقا را بدهم و بگويم: خدا هم بگويد اگر پيغمبر هم روز قيامت تو را بخواهد شفاعت کند، من قبول نمي‌کنم، قشنگ است؟ تو آنجا گفتي: اگر پيغمبر هم بيايد شفاعت کند من قبول نمي‌کنم. خدا هم مي‌گويد: حالا اوضاع قيامت دست من است اگر پيغمبر هم بخواهد تو را شفاعت کند من قبول نمي‌کنم!
شريعتي: يک وقتي شما يک فرمول‌هايي گفتيد که هميشه در اذهان مانده است. مخصوصاً فرمولي براي کنکوري‌ها گفتيد که از همين‌جا هم براي موفقيت اين عزيزان دعا مي‌کنيم. يکوقتي گفتيد: در محاسبات زندگي‌مان هميشه حواسمان باشد که چه مي‌دهيم و چه مي‌گيريم؟
حاج آقاي ماندگاري: فرض مي‌کنيم اين آقا به خانمش فشار بياورد که برود ارثيه را بگيرد. ميليون، ميليارد بگيرد. آيا گرفتن اين پول مي‌ارزد که برکت از زندگي او برود بخاطر اين حرفي که زده است. يا رحمت و مغفرت الهي را از دست بدهد. آيه 80 سوره توبه مي‌فرمايد: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُم ‏إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» (توبه/80) خدا مي‌گويد: پيغمبر، براي بعضي از آدم‌ها آخر آيه توضيح مي‌دهد، نمي‌خواهم بگويم ايشان مصداقش است.  پيغمبر تو هم هفتاد بار بيايي واسطه شوي قبول نمي‌کنم. قشنگ است؟ اينجا اين بي‌ادبي را بکنم و بگويم: پيغمبر و خدا هم واسطه شوند من تو را نمي‌بخشم و نمي‌گذارم خانه پدر و مادرت بروي. از آن طرف هم خدا بگويد: اگر پيغمبر هم واسطه شود براي بخشش تو من نمي‌بخشم. اين ارزش دارد؟ همه دنيا را هم بدهند به دوري از شفاعت پيغمبر مي‌ارزد؟ اين هم نکته چهارم.
نکته‌اي که به اين خانم بزرگوار مي‌خواهم بگويم، خيلي وقت‌ها خانم‌ها وقتي در اين موقعيت قرار مي‌گيرند که مردشان يک حساسيت پيدا کرده است، الآن به خانه پدر و مادر شما حساس شده است. شما به جاي کل کل کردن با او، دهان به دهان کردن با او 1- سکوت کن. 2- محبت کن. 3- چشم بگو! بيرون رفتن از خانه بايد با اجازه شوهرت باشد. که خداي نکرده شوهر هم نبايد از اين اجازه‌اي که خدا به او داده سوء استفاده کند.     او دارد اشتباه مي‌کند که از اين امتيازي که خدا به او داده که خانمت مي‌خواهد از خانه بيرون برود، بايد از تو اجازه بگيرد، او دارد از اين سوء استفاده مي‌کند. براي اغراض شخصي، خدا اگر اين اجازه را به مرد داده براي حفظ جايگاه زن است. نه براي اينکه دل خودت خنک شود. حالا او دارد سوء استفاده مي‌کند، ولي شما بگو: چشم! اين ارتباط برقرار کردن با پدر و مادر فقط به رفتن و ديدن است؟ نه. با موبايلي که داري، با پولي که داري، شارژ کن و تلفن بزن. تلفن هم مي‌تواند صله رحم باشد. اگر مشکلي دارند، به کسي بگو: برويد مشکلشان را حل کنيد. خيرات را براي پدر و مادرت انجام بده. دعايشان کن و برايشان استغفار کن. چون اگر در موضع جنگ و دعوا با همسرت قرار بگيري، داري اشتباه مي‌کني. ولي شما در موضع دعوا قرار بگيري، اولاً شيطان او را بيشتر تحريم مي‌کند چون غضب و ناراحتي و عصبانيت يکي از مياديني است که شيطان گفته من خيلي راحت وارد مي‌شوم. آتش را شعله ور مي‌کنيد و بيشتر اذيت مي‌شويد. ولي توصيه به اين آقا و آقاياني شبيه ايشان را جدي گفتم. ببينيد با اين تهديدها و ممنوع کردن همسر چه چيزي را از دست مي‌دهيد و چه چيزي را بدست مي‌آوريد؟ اينکه من نمي‌گذارم تشييع جنازه پدر و مادرت بروي، اين حرف‌ها چيست؟! يک مقدار فکر کنيد. قطعاً اين آقاي محترم هم وجدان دارند. مسلمان هستند. مؤمن هستند. به تعبير شما نيازمند و محتاج شفاعت پيغمبر و آل پيغمبر هستند. دعا مي‌کنيم که خدايا با آبروي صاحبان اين ايام و مولودي ماه شعبان اين منيت‌ها را از مرد و زن ما و از همه ما دور بفرما. امام بزرگوار فرمود: اين من همان شيطان است! اين من من کردن در ارتباط شخصي باشد، شيطان است. در خانواده باشد، شيطان است. در جامعه و مسئولين باشد، شيطان است. اميدواريم اين منيت‌ها از همه ما دور شود.
شريعتي: اصلاً نمي‌توانم يک ادبيات اين چنيني را در خانه‌ها تصور کنم. جايي که همسر بايد به شوهرش تکيه کند، شوهر بايد به همسرش تکيه کند و بين اينها کلمات محبت آميز رد و بدل شود. آنوقت با اين ادبيات هيچ تصويري من از اين خانه ندارم که چطور اين زن و شوهر دارند با هم زندگي مي‌کنند و قرار است به هم محبت کنند. انشاءالله اين منيت‌ها کنار برود و ما شويم و زندگي ما گل و بلبل شود.
سؤال بعدي را بخوانم. جوان دانشجويي هستم که در منطقه تقريباً محروم زندگي مي‌کنيم. من در محله سکونت‌مان در امور جهادي همچون تدريس رايگان به دانش‌آموزان و امور فرهنگي مرتبط با اين دانش‌آموزان محروم فعاليت مي‌کنيم. اما پدرم خيلي موافق اين کار من نيست. وقتي از ايشان در مورد علت مخالفت سؤال مي‌کنم، مي‌گويند: چرا کار مجاني و رايگان انجام مي‌دهي؟ اين مردم قدر زحمات تو را نمي‌دانند. اصلاً تو را نمي‌شناسند. چرا وقت و هزينه خودت را تلف مي‌کني؟ اما من براي قدرداني و تشکر کاري نمي‌کنم. اين کار را فقط براي رضاي خدا و خشنودي امام زمان انجام مي‌دهم. متأسفانه در منطقه ما مسئولين کوچکترين توجهي در امور محرومين ندارند و اگر ما جوان‌هاي مذهبي با انجام کارهاي هرچند اندک مشکلي را از مردم حل نکنيم، چه کسي بايد به فرياد مردم برسد؟ جواب امام زمان را بايد چه بدهيم؟ خواهش مي‌کنم مرا راهنمايي کنيد و بفرماييد در صورت عدم رضايت قلبي پدرم آيا بايد اين کار را ترک کنم يا خير؟
حاج آقاي ماندگاري: ممنونيم که اينقدر قشنگ مصائب‌شان را با ما در ميان مي‌گذارند. نوع بيان من و شما، چه دختر و چه پسر براي پدر و مادر، چه زن براي شوهر، چه شوهر براي زن، چون مثال ايشان مخصوص يک جوان نيست. حالا پسر يا دختر فرقي نمي‌کند. خانمي مي‌آيد براي شوهرش مي‌گويد: يک سري کارهايي براي همسايه‌ها کردم. براي محرومين کردم. شوهر مي‌گويد: خوب چه داشتي؟ هيچي... چرا مجاني کار مي‌کني؟ مرد مي‌آيد براي خانمش مي‌گويد. پدر براي بچه و بچه براي پدر مي‌‌گويد. وقتي ما کار را مجاني جلوه داديم طرف ما احتمال دارد بگويد: چرا مجاني؟ همين تدريس را اينجا انجام بده، هم ثواب ببر و هم حقوق بگيرد. خانم تو اين خدمت را بکن، هم ثواب دارد و هم پول بگير و هم کار کن. ولي اگر آمديم ترسيم کار، اين کار يک کار خيرات فرهنگي بود. اين دختر يا آقا پسر دارد انجام مي‌دهد. اگر ترسيم ما ترسيم مجاني نبود، اين جوان بيايد بگويد: بابا رفتم، بابا جايت خالي بود. وقتي به اين بچه‌ها درس دادم، اينقدر اين بچه‌هاي محروم دريافت کردند، جايت خالي بود اين صحنه را ببيني. وقتي به اينها درس دادم، اينقدر براي شما دعا کردند، اينقدر براي شما دعا کردند که خوشحالي که من در دل اين بچه‌هاي يتيم و در اين منطقه دور افتاده ديدم که به برکت دعاهاي شما و به برکت تربيت شما بود.
شريعتي: يعني مي‌خواهيد بگوييد که پدر ايشان فقط کار و زحمت و تلاش را مي‌بينند و از پشت پرده و آثار و برکات بي‌خبر هستند.
حاج آقاي ماندگاري: اين برکات دنيايي است. ولي وقتي پدر ببيند اِ... کاري که دخترش کرده اولاً بابا را دارد تأييد مي‌کند. تربيت بابا دارد تأييد مي‌شود. از بابا تشکر مي‌شود. براي بابا دعا مي‌آيد، براي بابا خيرات مي‌آيد. بارها شده براي عزيزاني که در مسير هدايت مردم قرار گرفتند، مردم مي‌گويند: حاج آقا ما براي شما دو رکعت نماز در حرم امام رضا مي‌خوانيم. اين چقدر مي‌ارزد؟ حاج آقا ما براي شما صدقه داديم. پس وقتي اينطور ترسيم کردند هم احساسي و هم پردرآمد که درآمدش هم فقط براي خودش نيست به پدر و مادرش هم سهم رسيده است. حتي به آباء و اجدادش هم که زير خاک هستند سهم رسيده است. بابا براي من هم دعا کردند و گفتند: خدا انشاءالله نسل تو را از گزند شيطان محافظت کند. نسل من هم از اين درآمد سود بردند. آباء و اجداد من هم سود بردند. براي من دعا کردند که انشاءالله مبتلاء به بلاء و بيماري نشويم. لذا ما مي‌گوييم: دخترها، پسرها، پدرها، مادرها، شوهرها، همسرها، هيچوقت هيچ کاري را رايگان نبينيد. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم‏» (اسراء/7) شما صبر داريد. مگر قرار است فقط سود يک کار در دنيا به دست ما برسد؟ مگر قرار است سود کار را فقط در پاکت بگذارند به ما بدهند؟ مگر سود کار فقط مدرک است که به دست ما برسد؟ سود معنوي و اخروي هم دارد. سود روحي و باطني هم دارد. وقتي اين پدر مهربان، دخترش، پسرش، همسرش اينطور برايش توضيح بدهد او را هم شريک کند، خانم به شوهرش بگويد: باني شديم يک جهيزيه براي دختري آماده شد که اين دختر اصلاً فکر نمي‌کرد. باني شديم يک نفر را زائر حرم امام رضا و حرم امام حسين شود. داشت از خوشحالي بال درمي‌آورد. آقا شما هم شريک هستي چون دائم براي شما دعا مي‌کردند. من به برکت وجود شما دارم اين کار را مي‌کنم همسر عزيزم! اين کار غير رايگان مي‌شود. احساسي تعريف شد و احساسات مادر و همسر را هم تحريک مي‌کند.
اگر خداي نکرده اينطور هم ترسيم کرديم و باز هم پدر راضي نشد. اينجا حکم خدا اين است که دختر و پسر گل، اين کار را بدون رضاي پدرت ديگر انجام ندهي. ولي همين که نيت قشنگ براي گره گشايي بچه‌ها داشتي، قلبت راضي بوده، «الرَّاضِي بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ‏ كَالدَّاخِلِ مَعَهُمْ فِيهِ‏» (نهج البلاغة، حكمت 154) مثل کسي هستي که عضو گروهي است که دارد آن کار را مي‌کند. همين که تلاش مي‌کني و دغدغه داري، خدا به شما پاداش مي‌دهد.
شريعتي: سلام کردند و گفتند: آقاي ماندگاري شما هفته گذشته خاطره‌اي از مادر بزرگوارتان تعريف کرديد که انشاءالله خداوند رحمتش کند. من خيلي ناراحت شدم و ياد يک خاطره‌اي افتادم. يادم هست وقتي سيزده ساله بودم، وقتي مغازه مي‌رفتم از چيزهايي که دم دست بود، خودم را بي بهره نمي‌گذاشتم. اوايل که اين کار را مي‌کردم به دروغ مي‌گفتم: پيدا کردم. ولي بعدها متوجه شدم که مادرم از اين کار خيلي بد من خبر دارد و چيزي به من نمي‌گويد. خلاصه وقتي به کارهاي بد خودم پي بردم که 33 سال داشتم و يک برنامه‌اي به نام سمت خدا مرا به سمت خدا برد ولي متأسفانه خيلي دير شده بود. چون ما از آن شهر رفته بوديم. من دختر بدي نبودم. درواقع تربيت خوبي نداشتم. حالا همه اين حق الناسي که بر گردن من هست چه بايد بکنم؟ خيلي از آن دنيا مي‌ترسم. امکانش هم نيست که به آن شهر بروم. تا حالا فقط صد هزارتومان رد مظالم دادند. خيلي دوست دارم حاج آقاي ماندگاري را از نزديک ببينم ولي مي‌ترسم. از برنامه شما که باعث هدايت ما جوان‌ها شده است تشکر مي‌کنم.    
حاج آقاي ماندگاري: ايشان اول از پدر و مادرها ياد کردند، من مي‌خواهم از همه پدر و مادرهايي که نقش معلم ما را داشتند، چون ايام بزرگداشت روز معلم و استاد شهيد مرتضي مطهري هست، اجازه بدهيد از همه پدر و مادرهايي که نقش معلم براي ما داشتند و اساتيد و معلماني که واقعاً براي ما دلسوزي کردند. حق پدري و مادري براي ما داشند. اساتيد و معلماني که در منبرها و جلسات ديني و مذهبي به ما چيزي ياد دادند. علما، صلحا، امام شهيدان، به ويژه حاج آقاي مهندسي عزيز، از معلمين با صفاي سمت خدا که واقعاً جايشان خالي است. يادي از همه بکنيم و اجازه بدهيد از شما تقاضا کنم يک صلوات به روح همه آنها هديه کنيم.
اين سؤال را من از سه جهت مورد توجه قرار مي‌دهم. اولاً من به اين دختر خانم 33 ساله‌اي که به اشتباهشان پي بردند يک بشارت بدهم و يک انذار بدهم. بشارت اين است که پشيماني شروع توبه است. خدا به شما لطف کرده پشيمان شديد. خدايا توفيق پشيمان شدن از خطاها، از گناه‌ها را به همه ما عنايت بفرما. خدا به شما لطف کرده و برنامه سمت خدا هم مؤثر بوده الحمدلله! دوم اينکه نيت جبران دارند، اين در واقع سوخت حرکت در جاده توبه است. چون بعضي‌ها توبه مي‌کنند و پشيمان هستند، مي‌گويند: ديگر حوصله ندارم دنبال جبران بروم. با يک استغفار حل کرديم! استغفار خوب است ولي در حق الناس استغفار يک توبه نيست. در حق الله هم همين توبه نيست. پشيماني و استغفار همه توبه نيست. شروع توبه است. بايد سراغ جبران برويم. جبران چيست؟ جبران زحمت دارد. سختي دارد. الآن مي‌گويند: از آن شهر بيرون آمدند. من مي‌گويم برگشتن به آن شهر غير ممکن است؟ نه. رفتن به محله‌اي که خطا از من سر زده است، غير ممکن است؟ نه. رفتن سراغ کسي که مال و آبروي او را ضايع کردم غير ممکن است؟ نه. پس به صرف اينکه الآن شهر ديگري هستم،خجالت مي‌کشم، سخت است، زحمت دارد، حاج آقا هم گفتند: رد مظالم بدهيد و استغفار کنيد کافي است، اين کمال توبه نيست. اصلاً در آداب ديني داريم خودت را به زحمت بيانداز، اذيت شو تا خدا توبه‌ات را به نقطه کمال برساند. اصلاً پاداش توبه کننده براي همين است. چرا خدا مي‌گويد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ‏ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين‏» (بقره/222) چون براي شستن بدن بايد زحمت کشيد. صورت را بايد با ليف بشويد. بدن را با کيسه بشويد و کف پا را با سنگ پا بشويد. هرچه آلودگي عميق‌تر شده، شستنش سخت تر است. پس خواهش مي‌کنم اين جمله بعضي از مبلغين را هم بد متوجه نشده باشيد. حاج آقا به ما گفتند: استغفار کنيد و رد مظالم بدهيد کافي است. ديگر ما رويمان نمي‌شود به آن شهر برويم. به آن محله و مدرسه برويم. چون هفته معلم است، من از معلمين خيلي نازنين ديدم. مي‌گويد: من احتمال دادم که به بعضي از بچه‌هاي کلاس اولم يک ذره بداخلاقي کردم. راه افتاده در خانه تک تک بچه‌ها که برود حلاليت بگيرد. چرا؟ حواس ما باشد که حلاليت طلبيدن در دنيا و زحمت کشيدن براي پاک شدن از آلودگي حق الناس و حق الله و توبه در دنيا خيلي آسانتر از آخرت است. در آخرت هم بايد جبران کنيم. آنجا مي‌خواهي بروي، اينجا مي‌گويد با يک شاخه گل، با يک جعبه شيريني حتي با يک هديه، آقا من از اين مغازه چيزي برداشتم، نمي‌خواهد بگويد: من از مغازه شما چيزي دزديدم يا چيزي برداشتم. بگويد: اين امانتي براي شما بوده آمدم به شما بدهم. يا بگذار در مغازه و برو. براي ما مهم باشد. پاک شدن از گناه و دين مردم براي ما مهم باشد. اگر داستان وجود نازنين پيغمبر سندش درست باشد، که روزهاي آخر عمرشان فرمودند: اگر کسي حقي بر گردن من دارد بيايد. براي پيغمبر مهم است. اين خيلي مهم است. ما علماي بزرگي را ديديم که سراغ طرف رفتند، گفتند: بگذار ما دست شما را ببوسيم و پاي شما را ببوسيم. پس اين مطالب در مورد خواهر و برادر بزرگواري که به صرف استغفار و رد مظالم و پشيماني اينها خوب است. ولي کافي نيست.
شريعتي: ما بارها گفتيم رد مظالم براي زماني است که صاحبان آنها را نمي‌شناسيم يا دسترسي نداريم يا احتمال مي‌دهيم فتنه‌اي به پا شود.
حاج آقاي ماندگاري: ولي وقتي من مي‌توانم در شهر بروم و بگويم: آقا اين امانت براي شماست. به دستش برسانيم. اين زحمت را به خودمان بدهيم و سختي بکشيم تا توبه ما پذيرفته شود. يک نکته هم به مادر مي‌خواهم بگويم. اگر شما حرکت مادر خدا بيامرز من برايتان قشنگ بود، مادر بزرگوار! اين دخترخانم مي‌گويد: مادر من متوجه مي‌شد و بي‌اعتنا بود. اگر بچه شما چهار دست و پا مي‌رفت و سوسک برمي‌داشت و مي‌خورد، بي اعتنا بوديد؟ براي چه ما حرام خورد، بي‌اعتنا بوديد؟ آشغال از روي زمين مي‌خورد، بي اعتنا بوديد؟ قطعاً نه! چرا وقتي مال حرام خورد بي‌اعتنا بوديد؟
نکته بعدي اينکه چرا از ما مي‌ترسند. ما لولو خرخره نيستيم. آدميزاد هستيم. شايد فکر مي‌کنند چون عمامه به سر هستم ملامت مي‌کنم. هيچ روحاني حق ندارد گنهکاري را ملامت کند. گاهي وقت‌ها فکر مي‌کنند الآن ما مي‌خواهيم حد خدا را جاري کنيم. نه! حتي در بحث خمس گاهي فکر مي‌کنيم، الآن براي خمس برويم مرجع زنگ به کلانتري مي زند که بيايند او را دستگير کنند. نه! اعمال ديني بايد با طيب خاطر شما انجام شود. بياييد ما کمک شما مي‌کنيم.
نکته آخر اينکه نسبت به کساني که امروز دارند به اموال مردم يا اموال بيت‌المال دست درازي مي‌کنند، هشدار اين خانم يا آقا خيلي قشنگ است. يک روزي انشاءالله شما هم پشيمان خواهيد شد ولي شايد آن روز راهي براي جبران نباشد. ايشان 33 ساله است.يک کسي در هفتاد سالگي يادش آمده و چيزي هم ندارد. حالا چه کار کند؟ گاهي کسي دست به مال کسي مي‌زند که يک ذره‌‌اش هم حرام است. يکي هم به بيت‌المال دست مي‌زند. آنهايي که دارند دست درازي به بيت‌المال مي‌کنند حواسشان باشد، يک روزي خدا به آنها لطف کند و آنجا از خواب بيدار شوند شايد راه براي جبران خيلي نداشته باشند. کاري که جبران آن براي ما در دنيا سخت و آخرت به شدت سخت‌تر است. مراقب باشيم دست به مال مردم و آبروي مردم و دست به بيت المال نزنيم!
شريعتي: امروز صفحه 569 قرآن کريم، آيات 11 تا 40 سوره مبارکه معارج در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلَّا إِنَّها لَظى‏ «15» نَزَّاعَةً لِلشَّوى‏ «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى‏ «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلَّا الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25» وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلَّا عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «30» فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «31» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35» فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ «36» عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ «37» أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ «38» كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ «39» فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ «40»
ترجمه: به يكديگر نمايانده مى‏شوند. در آن روز مجرم دوست دارد فرزندان خود را براى دفع عذاب فديه دهد و فداى خود كند. و همچنين همسر و برادرش را. و بستگان و قبيله‏اش را كه هميشه به او پناه دادند. (بلكه آرزو دارد) تمام مردم روى زمين را فدا كند تا او را نجات دهند. چنين نيست، همانا آن آتش شعله‏ور است. كه پوست بدن را به شدّت جدا مى‏كند. (اين آتش) هر كس را كه (به حق) پشت كرده و روى برتافته، فرامى‏خواند. و (نيز كسى كه مال) جمع كرده و ذخيره ساخته است. همانا انسان، بى‏تاب و حريص آفريده شده است. هرگاه بدى به او رسد، نالان است. و هرگاه خيرى به او رسد، بخيل است. مگر نمازگزاران. آنان كه بر نمازشان مداومت دارند. و آنان كه در اموالشان حقّى است معلوم. براى افراد سائل و محروم. و آنان كه روز جزا را باور دارند. و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند. زيرا از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست. و آنان كه دامن‏هاى خود را (از گناه) حفظ مى‏كنند. مگر بر همسران يا كنيزانشان كه در اين صورت، در خور ملامت نيستند. پس كسانى كه جز اين را طلب كنند، اينان همان تجاوزگرانند. و آنان كه رعايت كننده امانت‏ها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادت‏هاى خود قيام مى‏كنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشت‏ها گرامى داشته مى‏شوند. پس كافران را چه شده كه شتابان به سوى تو مى‏آيند. از راست و چپ، گروه گروه. آيا هر يك از آنان طمع دارد كه به بهشتى پر نعمت در آيد. چنين نيست، همانا ما آنان را از آنچه مى‏دانند، آفريده‏ايم.به پروردگار مشرق‏ها و مغرب‏ها سوگند مى‏خورم كه ما تواناييم‏.
شريعتي: من سؤال نظرسنجي اين هفته را بخوانم. انشاءالله جمع بندي فرمايشات حاج آقاي ماندگاري را بشنويم و خداحافظي کنيم.
بدون توجه به حرف‌هاي رايج و براساس نگاه واقعي خودتان بگوييد. مهم‌ترين دليل کاهش آمار ازدواج در بين جوان‌هاي ما چيست؟ 1- وجود رسوم غلط و دست و پا گير در خصوص جهيزيه و مهريه و مراسم عروسي 2- کمبود شغل مناسب براي جوانان و پسران 3- عدم امکان مسکن مناسب توسط زوج‌هاي جوان 4- نداشتن توکل و همت لازم براي شروع زندگي در بين جوان‌ها 5- تمايل نداشتن به تشکيل خانواده به دليل رواج روابط نامناسب در فضاي مجازي و حقيقي 6- کمرنگ شدن سنت واسطه‌گري و معرف شدن براي ازدواج 7- تمايل به ادامه تحصيل 8- ساير موارد
هم به پيام رسان سروش و هم به کانال ما مي‌توانيد مراجعه کنيد. نتايج اوليه نظرات را هم مي‌توانيد بدهيد. حاج آقاي ماندگاري حسن ختام فرمايشان شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي ماندگاري: من در مورد اين نظرسنجي يک ذره براي مردم توضيح بدهم. الآن مردم عزيز شما و بنده سراغ داريم مواردي را که خانه دارد ولي باز هم ازدواج نمي‌کند. شغل هم دارد، باز ازدواج نمي‌کند. مورد خوب هم سراغ دارد، حتي با هم رابطه دوستي دارند، باز هم ازدواج نمي‌کند. چرا ميل به ازدواج کم است؟ آيا فقط شغل است؟ مسکن است؟ مورد پيدا نکرده است؟ اگر مسأله پول است چرا در بين پولدارها ازدواج کم است؟ من مي‌خواهم يک نکته را بگويم. دغدغه‌ي گناه نکردن کم شده است. من براي اسلام يکي از اهداف ازدواجش اين است که هم خود پسر و دختر، هم بزرگترها و هم واسطه‌ها براي ما يک مقدار عادي شده است که دخترم يا پسرم، خواهرم، برادرم، برادرزاده‌ي من راحت دارد نيازش را به يک طريقي از طريق گناه تأمين مي‌کند و زير بار ازدواج نمي‌رود.
شريعتي: اگر بين مخاطبين ما هستند کساني که در آستانه ازدواج هستند ولي به هر دليلي ازدواج نمي‌کنند نظرشان خيلي مؤثر است.
حاج آقاي ماندگاري: بهترين کساني که به اين نظرسنجي مي‌توانند پاسخ بدهند دختر خانم‌ها و آقا پسرها هستند. من خواهش مي‌کنم پدر و مادرها هم کمک کنند. شايد به برکت توفيقاتي که برنامه سمت خدا پيدا کرده است بتوانيم راه حل ديني و منطقي و شدني پيدا کنيم. بخدا اين ازدواج نکردن حدود 12 ميليون بحران است. 12 ميليون شوخي نيست! اميدواريم خداي متعال به آبروي مولودين ماه شعباني مشکل ازدواج و موانع ازدواج را براي جوان‌هاي ما حل بفرمايد. انشاءالله خداي متعال باران رحمتش را بيش از پيش بر ما نازل بفرمايد. مريض‌ها لباس عافيت بپوشاند. خداي متعال شر دشمنان به خودشان برگرداند و فرج صاحب ما را برساند و به مردم ما توفيق انتخاب احسن را در تمام مراحل زندگي و انتخاباتي که پيش روي ما هست را عنايت بفرمايد. به مسئولين و دولتمردان توفيق خدمت بيشتر و خالصانه‌تر عنايت بفرمايد و انشاءالله هرکس به اسلام و انقلاب و مردم خدمت مي‌کند به ويژه رهبر ما، خداوند ايشان را در پناه امام زمان حفظ بگرداند. رزمندگان اسلام و مسلمانان تمام دنيا را در يمن و بحرين و افغانستان و پاکستان و سوريه و لبنان و فلسطين به پيروزي نهايي برساند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.        
شريعتي: انشاءالله فردا با حضور حاج آقاي ميرباقري در خدمت شما خواهيم بود.