اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-12-18-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 18-12-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما بيننده‌ها و شنونده‌هاي عزيزمان. انشاءالله هرجا که هستيد در پناه خداي متعال زندگي شما سرشار از صفا و صميميت و توأم با آرامش باشد. از لطف و محبت شما صميمانه سپاسگزاريم. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.  
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. من هم خدمت شما و همکاران خوب اين برنامه و همه بينندگان عزيز و شنوندگان راديو قرآن عرض سلام و ادب و احترام دارم. اميدواريم خداي متعال توفيق بدهد که هم بندگي او را کنيم و هم خدمت به خلق کنيم. انشاءالله! (قرائت دعاي سلامت امام زمان) مي‌خواهم از بينندگان و جوان‌هاي عزيز تقاضا کنم اگر برايشان مقدور است، سفر راهيان نور را بيايند. ما هر سال توفيق باشد آنجا هستيم و احساس مي‌کنم که هرکس بيايد آنجا يک هواي تازه‌اي را نفس مي‌کشد. هم هواي بهاري طبيعت آنجا قشنگ است، هم هواي فرهنگ شهدا. مردم ما، جوان‌هاي ما يک مقدار از بعضي فرهنگ‌هاي فرهنگي جامعه گله‌مند هستند. بيايند آنجا از شهدا برايشان بگوييم. از جبهه‌ها برايشان بگوييم، از زيبايي‌هاي آن سرزمين نور برايشان بگوييم. من قول مي‌دهم حال و هوايشان عوض مي‌شود. دسته گل صلواتي را براي امام زمان هديه کنيم.
شريعتي: انشاءالله دلتان در آستانه بهار، بهاري باشد. يادمان باشد در آستانه‌ي بهار بايد بيشتر هواي هم را داشته باشيم و بيشتر حواس ما به همديگر باشد. من اولين سؤال را بخوانم و پاسخ حاج آقاي ماندگاري را مي‌شنويم.
سلام و احوالپرسي کردند و گفتند: آقاي ماندگاري در فضاي مجازي مدتي است سؤالاتي درباره‌ي حقوق زنان مي‌بينم. اينطور مي‌گويند: که اگر اسلام دين کاملي است چرا اينطور به حقوق زنان نگاه کرده است؟ چرا قرآن اينطور نگاه کرده است؟ سؤال‌هاي معمول من اين است که چرا حق حضانت بچه بعد از طلاق براي مرد است؟ چرا ديه زن کمتر از مرد است؟ يا ارث زن کمتر از مرد است؟ چرا براي شهادت دادن دو زن برابر يک مرد است و سؤالاتي از اين قبيل، من مدت‌ها اين سؤالات در ذهنم بود و خيلي دنبال پاسخ بودم و تا حدودي سؤالات برايم روشن شود. من خيلي دنبال پاسخ بودم و تا حدودي پاسخ سؤالات براي من روشن شد. اما دوست دارم که شما پاسخي بدهيد که دوستان مرا در اين فضاهاي مجازي قانع کند.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. ممنون از اينکه ما را قابل مي‌دانند و اين سؤالات خوبشان را مطرح مي‌کنند. حتي در فضاي مجازي که سؤال مطرح مي‌شود به برنامه سمت خدا منتقل مي‌کنند. الآن يک سايتي را به عزيزان آدرس بدهم، سايت پرسمان! انصافاً کارشان خوب است و کارشناسان خوبي آنجا نشستند. اساتيد خوبي هستند و به تک تک اين سؤال‌ها پاسخ دادند و پاسخ‌ها نوشته شده است. عزيزان سؤالات را منتقل کنند و پاسخ بگيرند. انشاءالله خدا به آنها قوت و نصرت بدهد. تک تک اينها پاسخ‌هاي مفصل و قانع کننده‌اي دارد. 09640 و 09650    که بارها هم در برنامه اعلام کرديم که مرکز پاسخگويي به سؤالات ديني است که کارشناس ديني هستند و جواب مي‌دهند.
اما آنچه مي‌خواهم به اين بيننده‌ي عزيز عرض کنم اين است که اعتقاد ما بر اين است که دين اسلام و قانون خدا هم جامع است، هم کامل است و هم پويا است. جامع است يعني همه اطراف را در نظر گرفته است. کامل است به همه اجزاء نگاه کرده است. در هر بعدي همه اجزاء را قشنگ ديده است. ريزه‌کاري‌ها را هم ديده است. پويا و به روز است. يعني حکم خدا که 1400 سال پيش توسط پيغمبر اعلام شده است. امروز که نگاه مي‌کنيم اگر همين حکم خدا امروز پياده شود، بشر هيچ مشکلي ندارد. اما اگر من از اين پازل يک تکه را برداريم، آن قطعه احتمالاً صاف همانطور که مردم بخواهند نيست. اما وقتي در پازل مي‌گذاريم مي‌بينيم چقدر متناسب و قشنگ است. پازلي نداريم که قطعاتش کاملاً مربع و صاف باشد. هر قطعه را ببيني کج است.
در رابطه با مهماني مثال مي‌زنم و بعد وارد سؤال مربوط مي‌شوم. مثلاً من خانه شما مهماني آمدم. من مهمان نبايد از شما تقاضا داشته باشم. بگويم: خانه شما آمديم هرچه داريد برداريد بياوريد! حاج آقا! پس اگر ما مهماني رفتيم بايد از گرسنگي بميريم؟ چون به مهمان گفتيد چيزي نگويد. خوب خدايي که به مهمان گفته: چيزي تقاضا نکن که صاحبخانه خجالت نکشد، به صاحبخانه گفته هرچه در خانه داري بياور! هرچه بيشتر مهمانت را پذيرايي کني قشنگ‌تر است. اين دو قطعه کنار هم قشنگ است. يکي را برداري، يک مقدار کج ديده مي‌شود. به فقير گفته: تو دستت را دراز نکن. به غني گفته: تو چشمت را تيز کن و برو فقيرها را پيدا کن.    ولي اگر فقط حکم فقير را نگاه کني، اِ... بابا جان اين بنده خدا دستش را دراز نکند، از گرسنگي و بي‌لباسي مي‌ميرد. به فقيرها گفته: چيزي نگوييد. ولي نزديک عيد است. به غني گفته: برويد بگرديد. خانه‌هايي که مرغ و گوشت نخوردند و آذوقه ندارند، بسته بسته پشت در خانه‌ها بگذاريد و در بزنيد. نگذاريد بفهمند شما آورديد. اين دو قطعه کنار هم خيلي زيباست.
اگر قرار است زن و شوهر را با همديگر نگاه کنيم. خانم‌هاي بزرگوار! آقايان بزرگوار، اگر در احکام اسلام در مورد زن نگاه مي‌کنيد، در مورد مرد هم نگاه کنيد. اگر اسلام ارث مرد را دو برابر قرار داده و ارث زن را نصف قرار داده، به دليل اينکه اين حکم اسلام 1400 سال پيش اين بوده که مرد نان آور خانه است و واجب است بر مرد، زن و بچه‌ها واجب النفقه مرد هستند. مرد يک بار بيشتر دارد. هرکس بار بيشتر دارد، بايد سهم بيشتر هم داشته باشد. مرد است که بايد زن و بچه را نان بدهد. شايد برگردند بگويند: حاج آقا! اين هم 1400 سال پيش بوده است؟ الآن خانم‌ها يک تعداد زيادي نان آور خانه هستند. خانم‌ها لطف مي‌کنند. نمي‌گوييم: از سر کارشان بيرون بيايند. خانم‌ها لطف مي‌کنند تلاش مي‌کنند. اما خانمي که ميلياردر است مي‌تواند يک ريال در خانه خرج نکند. هنوز که هنوز است بعد از 1400 سال با اينکه خانم دارد کار اقتصادي مي‌کند، هنوز وظيفه من است. لطف مي‌کنند، همراهي مي‌کنند. صفا و صميميت به خرج مي‌دهند، پولشان را در خانه مي‌آورند. مي‌توانند نياورند. اگر ارث مرد دو برابر است. يعني اگر ارثيه به خانم مي‌رسد، مثل حقوقش است، مي‌تواند کنار بگذارد. ولي مرد براي زن و بچه‌اش خرج مي‌کند. از آن طرف هم ديه مرد دو برابر زن است. وقتي مي‌گوييم: مردها دو برابر زن‌ها، يعني مردها را دو تا حساب کردند. شهادتش، ديه‌اش، ارثش، آن احکام بخاطر مصونيت اوست. مرد که از دنيا مي‌رود، ديه او دو برابر است. به چه کسي مي‌رسد؟ به زن و بچه‌اش مي‌رسد. يعني چون مرد نان آور شما در اين حادثه از بين رفت، به اين خانم دو برابر مي‌دهند، ولي اگر خانم از بين برود، ديه خانم نصف است. چون وقتي به آقا مي‌دهند، آن آقا بايد خودش خرجي خانه را دربياورد. حالا يک مقدار هم به خاطر خانم او به او دادند. اگر احکام را کنار هم ببينيم، اين پازل هم جامع است. هم کامل است، هم پويا است. الآن هم خانم‌هاي بزرگوار باور کنيد آدم‌هاي منصف در دنيا نشستند مي‌گويند: قرآن عجب حکم قشنگي دارد. انگار خدا در عالم کارها را دو دسته کرده است. يک دسته نرم افزاري و يک دسته سخت افزاري است و جنس مرد چون سخت است، کارهاي سخت افزاري را روي دوشش گذاشته است. جنس زن چون لطيف است کارهاي نرم افزاري را روي دوشش گذاشته است و چه تقسيم کار قشنگي است. چه تقسيم کار عادلانه‌اي است. مردم فکر مي‌کنند عدالت يعني شباهت، شما سر سفره غذا، بچه يک کاسه کوچک مي‌خورد. برادر بزرگتر يک بشقاب مي‌خورد. احتمالاً پدر يک ديس بايد بخورد. اين عدالت همين است که هرکدام را به اندازه ظرفيت او بدهيم.
شريعتي: گاهي جنس غذا فرق مي‌کند. بچه کوچک بايد يک چيزي بخورد. پدر بايد يک چيز ديگر بخورد.    
حاج آقاي ماندگاري: براي پاسخ دادن به اينگونه سؤالاتي که امروز در فضاي مجازي به فراواني هست و يک هدف هم دارد، اگر هدفشان پيدا کردن آگاهي است خيلي خوب است. ولي متأسفانه مي‌خواهند اسلام را زير سؤال ببرند. شما شک نکنيد. آيه 15 سوره حجرات مي‌گويد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» وقتي «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا» را آدم نگاه مي‌کند، يعني مواظب باشيد در ايماني که به خدا و پيغمبر آورديد، شک وارد نشود. گاهي وقت‌ها شک از خود احکام اسلام بدست مي‌آيد. همين تفاوت‌ها، لذا ما بارها گفتيم: جنس زن چون با جنس مرد متفاوت است، تکاليف و مسئوليت‌ها و امتيازاتشان با هم فرق دارد. و الا هيچ فضيلتي بر هم ندارند. بارها گفتيم: خانم‌ها با آقايان مسابقه مي‌دهند با آيه 35 سوره احزاب. خدا ده مسابقه را طرح کرده است. «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ‏ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ» به اين دو آيه که خواندم مراجعه کنيد. شک به دلتان راه ندهيد. هرچه هم متخصص‌ها رشد کنند و قانون بنويسند، به گرد قانون خدا نمي‌رسند. چون خدا هم خالق من و شماست. هم خالق عالم هستي است. هم آورنده‌ي اين قرآن و دين است. زمان هم برايش مطرح نبوده که بگوييم: 1400 سال پيش اينطور بود و الآن اينطور است. نه! خدا يک آش براي همه مخلوقات اول و آخر عالم پخته است. «إِنَ‏ الدِّينَ‏ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل‌عمران/19) اسلام جامع و کامل و پوياست. شک نکنيد. هرجا هم گير کرديد، سؤال کنيد.
شريعتي: من واقعاً نمي‌دانم اين نوع نگاهي که دارم درست است يا نه؟ من فکر مي‌کنم اگر در موارد مختلف و در عرصه‌هاي مختلف، حقانيت اسلام، محکم بودن اسلام، جامع بودن اسلام براي من و شخص من اثبات شده است، ديگر نمي‌گذارم موريانه‌هاي ترديد بيايند و خلل ايجاد کنند.
حاج آقاي ماندگاري: يکبار ديگر هم گفتيم. وقتي يک حکمي را به عنوان اسلام بيان مي‌کنند، من روحاني داخل بروم. يا حکم اسلام هست يا حکم اسلام نيست. اگر حکم اسلام نيست که کنار مي‌گذاريم. حکم اسلام بود يا فلسفه‌اش بيان شده يا فلسفه‌اش بيان نشده است. اگر فلسفه‌اش بيان شده که مثل همه احکام فلسفه‌اش بيان شده است. اگر فلسفه‌اش بيان نشده اينها چند درصد هستند؟ اينها را به اعتماد اينکه خدا بر ما داده است، او عالم و حکيم و خالق ماست، به اعتماد او قبول کنيم.
شريعتي: يعني ساده‌اش مي‌شود «من که نفهميدم ولي باز چشم»!
حاج آقاي ماندگاري: مثل قصه‌ي دکترها. دکتر پنج تا قرص به ما مي‌دهد، دو تا را مي‌گويد براي چيست. سه قرص را نمي‌گويد. ولي مي‌گويم: چون آقاي دکتر متخصص است قبول است. ايشان چيز بي‌خود به ما نمي‌دهد! «يا ايها الذين آمنوا»‌هاي قرآن يعني اي کساني که ايمان آورديد، به اندازه‌اي که به متخصصان اطراف خودتان ايمان داريد، به من خدا هم اعتماد کنيد.
شريعتي: گفتند: من با نماز خواندن و دينداري خواستگارهايم مخالف نيستم و با لا ابالي بودن هم موافق نيستم. اما انسانيت را در اولويت قرار مي‌دهم. گفتند: يک دختر داشتم که خيلي در تربيت او کوشش کردم. دينداري را هم ملاک داماد آينده قرار دادم. داماد من يک نماز و روزه قضا ندارد. اما از روزي که پا به زندگي دختر من گذاشته است هميشه چشم من و پدرش و دخترم گريان است. شما بگوييد: من بايد چه کنم؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. اين مدل سؤالات خيلي زياد است. آخرش هم مي‌نويسند: دينداري مهم نيست. انسانيت مهم است. من نمي‌دانم چرا بعضي‌ها دوست دارند دينداري را از انسانيت جدا کنند؟ ضمن اينکه دين آمده ارزش‌هاي انساني را تعالي بدهد. اينکه من يک لقمه غذا به ديگري مي‌دهم، اين مطابق انسانيت است. اما اينکه لقمه دهان خودم را به ديگري بدهم، اين فراتر از انسانيت است! دين آمده و هم اين انسانيت را تأييد مي‌کند و هم مي‌خواهد مرا از آن انسانيت بالا ببرد. ما مي‌گوييم: با دين به جايي مي‌رسيم که فرشته نرفته است. «رسد آدمي به جايي که به جز خدا نبيند!» اين دين مي‌گويد: انفاق کنيد. احسان کنيد. احسان يک مطلب فطري است. يک مطلب عقلي و انساني است. اما «وَ يُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) اميرالمؤمنين (ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن و امام حسين غذاي خودشان را شب اول به مسکين و شب دوم به يتيم و شب سوم به اسير مشرک دادند. اين ديگر فراتر از انسانيت است.
مگر الآن بعضي‌ها شعار نمي‌دهند که ما چه کار به غزه داريم؟ چه کار داريم به لبنان و عراق و سوريه؟ اينها که انسان هستند. ما مي‌گوييم: اين فراتر از انسانيت است که به اسير مشرک کمک کنيم. دين آمده انسانيت من و شما را رشد بدهد. مي‌خواهم بگويم که بينندگان عزيز! انسانيت زير شاخه‌ي ديانت است. هرکس انسانيت ندارد، ديانتش ناقص است. همچنان که نماز و روزه هم زير شاخه‌ي ديانت است. هرکس نماز و روزه ندارد ديانت او ناقص است. همچنان که عبادت‌هاي ديگر هم زير شاخه ديانت است. پس اگر کسي نماز و روزه مي‌خواند ولي انسانيت ندارد، اين ديانتش ناقص است.
شريعتي: يعني الآن شما داريد به اين خانم مي‌گوييد که اگر داماد شما يک نماز و روزه قضا ندارد و شما تصور مي‌کنيد ديندار است، اين ديندار نيست.
حاج آقاي ماندگاري: اين دينداري کامل نيست. چون دينداري قبل از اينکه مرا به عبادت دعوت کند به انسانيت دعوت مي‌کند. من نمي‌دانم چرا مي‌خواهند انسانيت را مقابل ديانت قرار بدهند؟ اگر ديانت نبود اصلاً انسانيت ما رشد نمي‌کرد. مگر ما اين همه جنگ و خونريزي در جوامع انساني نداريم؟ مگر تلافي کردن در جوامع انساني نداريم؟ ولي دين ما مي‌گويد: مي‌خواهي انتقام بگيري، بگير. ولي اگر گذشت کني قشنگ‌تر هم مي‌شود. «ادْفَعْ‏ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَن‏» (مؤمنون/96) اگر يک هديه به ما دادند و ما يک هديه به آنها داديم، انسانيت است اما دين ما مي‌گويد: تا جايي که مي‌تواني هديه‌اي که به او مي‌دهي چرب‌تر و قشنگ‌تر باشد. حتي يک سلام، او گفت: سلام، شما بگو: سلام عليکم! پس اين ضمن اينکه تأييد انسانيت مي‌کند، انسانيت را رشد و تعالي مي‌دهد. بچه‌هاي ما يک کارهايي در جبهه کردند که در هيچ جنگي، ظاهراً در همه جنگ‌ها بعضي از امور انساني را رعايت مي‌کردند. مثلاً مي‌گفتند: در جوامع بشري، بيمارستان‌ها را نزنيد، امر غير انساني است. مردم بي‌گناه را نزنيد، امر غير انساني است. ولي به اعتقاد بنده بيشترين مسائل انساني در جنگ هشت ساله ما رعايت شد، چون ديانت بالاتر از انسانيت بود. ديانت بود که انسانيت ما را رشد داد. عباس بابايي پل بغداد را مي‌خواهد بزند براي اينکه کنفرانس در بغداد اتفاق نيافتد. مي‌بيند چند تا عابر پياده دارند مي‌روند، خطر را به جان مي‌خرد، يک دور در شهر بغداد مي‌زند براي اينکه عابرها بروند و بعد پل را بزند. اين فوق انسانيت است. پس خواهش مي‌کنم آنهايي که انسانيت ندارند ولي عبادت‌ها را انجام مي‌دهند، به اين‌ها تعبير ديندار کامل نگوييد. اين‌ها دينداري‌شان ناقص است. ما دينداري را ديندار کامل مي‌گوييم که اول انسانيت را رعايت کند و بعد عبادت را رعايت کند. اين دو تا با هم هستند. از هم جدا نيستند. اگر خاطراتي را از دکتري مي‌گويند، مهندسي مي‌گويند، تجاري مي‌گويند، که مثلاً اينها مريض‌هايي را بررسي کردند که دين نداشتند. ما بچه‌هاي دينداري را مي‌آوريم که بالاي دست اينها رفتند.
من اردوي جهادي بودم. بچه‌هاي دانشگاه صنعتي شريف مقطع دکترا بودند. باور مي‌کنيد در نجاست رفته بودند براي اينکه اين خانواده‌هاي مستضعف در روستا يک کانال فاضلاب درست کنند. انسانيت بالاتر از اين است. خيلي فوق انسانيت است. آن طرف انسانيت به خرج بدهد، پول مي‌دهد مي‌گويد: کانال فاضلاب برايشان بزن. خود آقاي دکتر آستين بالا نمي‌زند داخل برود. اينکه ايثار و فداکاري را من از دينم ياد گرفتم.
اين تکليف همه ماست. هم در رابطه با فاکتورها و شاخصه‌هاي انساني تحقيق کنيم. لذا اگر دين ما مي‌گويد: امانت‌داري را دقت کنيد، اين براي انسانيت است. راستگويي را دقت کنيد، براي انسانيت است. حيا و عفت را رعايت کنيد براي انسانيت است. دين نسخه‌ي تکامل يافته‌ي انسانيت است. دستورات ديني ما دو بخش است: يکي عبادات و يکي معاملات! معاملات به معني اعم است. يعني همه ارتباطاتش را ببينيد آيا دستورات خدا را رعايت مي‌کند. در تعاملاتي که با مردم دارد آيا دستورات خدا را رعايت مي‌کند. اين دستورات خدا پيشرفته همان دستورات فطرت انساني همه انسان‌هاست. امام حسن مجتبي گفتند: بچه‌هايتان را به آدم‌هاي ديندار بدهيد. يعني انسان ديندار! اگر دوستش داشته باشد غوغا مي‌کند. دوستش نداشته باشد مثل ايشان، چون احتمالاً زنش را دوست ندارد که اذيت مي‌کند. چون دين دارد به او ظلم نمي‌کند. ظلم نکردن يک امر انساني است ولي در ديانت خيلي جلوه پيدا مي‌کند. اينها چه کار مي‌کنند؟ اينها واقعاً بايد استغفار کنند که قبل از ازدواج براي دخترشان خواستگار آمد، نماز خواندنش را نگاه کردند، عادل بودنش را نگاه نکردند. امانتداري او را نگاه نکردند. خوش خلقي او را بررسي نکردند. آنها را هم بايد نگاه مي‌کرديد. اينها هم سفارش دين است.
الآن چه کار کنيد؟ الآن « فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها» (نساء/35) يک آدمي را که اين آقا پسر قبول دارد. مي‌گوييد: نماز مي‌خواند پس احتمالاً يک ذره دين دارد. يک آدمي را که اين آقا قبول دارد، بياورد. همين دو کلمه را به او بگويد. اگر الآن هم بيننده‌ي برنامه است. آقا داماد عزيز! شما اگر نماز بخواني و بد اخلاقي کني و به زن و بچه ظلم کني، شما داري آبروي نماز را مي‌بري. آبروي خدا و پيغمبر را مي‌بري. دوستش نداري و او را نمي‌خواهي، بستر طلاق هم حلال است و براي اينجا گذاشتند. رفع مشکل کن! چرا ظلم مي‌کني و اشک اين دختر و مادر و پدرش را درمي‌آوري؟ «الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم» اين را من نه تنها به اين داماد بلکه به تمام مسئولين جمهوري اسلامي مي‌گويم. به تمام کساني که کارگر زير دست دارند مي‌گويم. به تمام شرکت‌هايي که نيرو دارند مي‌گويم. نماز بخوانيد و روزه بگيريد ولي اگر ظلم کنيد حکومت شما پايدار نخواهد بود! آقا پسر! شما حاکم اين دختر هستي. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ‏ عَلَى النِّساء» (نساء/34) اگر ظلم کردي حکومت تو پايدار نيست. چوب خدا صدا ندارد و يک روز مي‌خوري!
شريعتي: به نظر من نه تنها به اين دختر ظلم مي‌کنند بلکه اينها دارند به دين ظلم مي‌کنند. وجهه دين را خراب مي‌کنند.
حاج آقاي ماندگاري: شما در ظاهر داري به اين دختر و مادر و پدرش ظلم مي‌کني، ولي در واقع داري به دين خدا ظلم مي‌کني. در مرحله سوم به خودت ظلم مي‌کني. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ‏ أَحْسَنْتُمْ‏ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7)
هرچه کني به خود کني *** گر همه نيک و بد کني
ما بترسيم از اينجور معرفي اسلام که بيايند بگويند: ما به نماز خواندن او نگاه کرديم ولي به اين طرف نگاه نکرديم و اين بلا سر ما آمد! الهي که خداوند اينطور مشکلات را برطرف بفرمايد.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله خداوند به همه ما توفيق بدهد که اگر ديندار هستيم به معناي واقعي کلمه مدافع دين خدا باشيم و بتوانيم از زيبايي‌هاي دينمان دفاع کنيم و نماينده خوبي باشيم.
سلام کردند و گفتند: پيام هفته گذشته شما که در مورد جوان 25 ساله‌اي بود که والدينشان از هم جدا شدند، داغ دل مرا تازه کرد. (اگر خاطرتان باشد يک جوان عزيزي گلايه کرده بود که پدر و مادرم از هم جدا شدند و مشکلاتي که سر راه اين جوان قرار گرفته بود و ما اين پيام را خوانديم.) بعد از اينکه صحبت‌هاي آقاي ماندگاري را شنيدند و پخش شد، براي خانواده‌ي ايشان اتفاقات خوبي افتاد که من اين بازتاب مثبت و اميدوار کننده را براي شما بخوانم.
سلام و احوالپرسي کردند و گفتند: من همان جوان 25 ساله هستم که سؤال من هفته گذشته در برنامه خوانده شد که پدر و مادر من چهار سال پيش طلاق گرفته بودند و خانواده‌هاي پدري و مادري هميشه به هم توهين مي‌کردند. ايشان مي‌گويد: وقتي خانه مادرم مي‌روم پشت سر پدرم و خانواده‌اش مي‌گويند. وقتي خانه پدرم مي‌روم پشت سر مادرم و خانواده مادرم مي‌گويند. من بعد از برنامه فايل صوتي را از کانال برنامه دانلود کردم و براي هردو خانواده پدري و مادري پخش کردم. جالب اين بود که بعد از اتمام صحبت‌هاي حاج آقاي ماندگاري هر دو خانواده به اشتباه خودشان پي بردند و ديگر دست از تهمت زدن به خانواده طرف مقابل برداشتند. بالاتر از آن کساني که در هنگام طلاق اصلاً دخالت نکردند و واسطه نشده بودند، گويا الآن بيدار شده و هردو خانواده با پدر و مادرم در حال صحبت هستند و بارقه‌هاي اميد پيدا شده و هم پدر و هم مادرم راضي به برگشتن شدند. از حاج آقاي ماندگاري و برنامه خوب سمت خدا که بعد از چهار سال آرامش را به من و خانواده من برگرداندند، کمال تشکر و قدرداني را دارم. توفيقات شما روز افزون و سايه‌تان مستدام.    
حالا نکته نامه که مي‌خوانم چيست؟ يک دختر خانم 22 ساله با ما درد دل مي‌کنند که در خانه‌اي بزرگ شدم که به معني کامل کلمه طلاق عاطفي است. اگر اين دوست عزيز اقوامشان از هم بد مي‌گويند، من پدر و مادرم در روي هم مي‌ايستند و به هم بد مي‌گويند. يکي اين مي‌گويد و يکي او مي‌گويد. من هم اين وسط شنونده‌اي هستم که با هر کلمه‌ي آنها خرد مي‌شوم. ولي کاري از دستم برنمي‌آيد. از شنيدن اين دعواها خسته شدم. حتي سر کوچکترين مسائل مثل رنگ چاقوي آشپزخانه! خسته هستم از ديدن اينکه حتي پدرم براي جواب سلام دادن هم سرش را از تبلت بلند نمي‌کند. مادرم هم دائم در فضاهاي مجازي است. جو خانه ما خيلي سرد است. اختلافات زياد باعث شده من به شدت از ازدواج بترسم و خواستگارانم را حتي بدون ديدن رد کنم. از ترس اينکه زندگي شبيه آنها داشته باشم! من نمي‌گويم: طلاق خوب است. اما شايد اگر با اين همه زور پدر و مادرم کنار هم نمي‌ماندند، الآن من اين همه غصه و عقده از وضعيت پيش آمده در دلم نبود. از شما خواهش مي‌کنم وقتي مي‌خواهيد تذکر بدهيد فقط طلاق‌هاي فيزيکي را در نظر نگيريد و آسيب‌هايي که طلاق‌هاي عاطفي دارند هم بگوييد که والدين بدانند فقط زير يک سقف بودن براي بچه‌هايشان کافي نيست.
حاج آقاي ماندگاري: از آن بازخوردهاي هفته قبل که واقعاً خدا را شکر مي‌کنيم و بايد سجده شکر کنيم. خداوند ما را وسيله حل مشکلات مردم قرار بدهد، انشاءالله! انشاءالله مشکل اينطور خانواده‌ها هم حل شود. من به اين دختر خوب 22 ساله مي‌گويم: احتمالاً يک مقدار اشتباه مي‌کنيد. باز هم مي‌گويم: اين خانه پر از دعوا بهتر از جدايي پدر و مادر است. اما اگر ما توصيه کرديم طلاق نگيرند، توصيه نکرديم که دعوا را ادامه بدهند. ما توصيه مي‌کنيم و توصيه دين هم همين است. به هر طريقي که ممکن است يا خود پدر و مادر يا بچه‌ها بيايند واسطه شوند. يا دايي‌ها و عموها و خاله‌ها و عمه‌ها بيايند واسطه شوند. يا يک نفر بزرگتر از محله و خانواده بيايد واسطه شود. مشکل را حل کنيم. نه اينکه به هر قيمتي شده کنار هم بمانيد. باز اين کنار هم ماندن با تمام مشکلات از جدايي بهتر است. من حاضر هستم اين دختر خانم را کنار دخترخانم‌هاي ديگر که با همه مشکلات طلاق گرفتند، ببرم. باز وضع اين دخترخانم از بقيه بهتر است. پس دين مي‌گويد: 1- مانع طلاق شويد. 2- اختلاف را هم تا جايي که مي‌توانيد حل کنيد. براي حل اختلاف هم سه کلمه لازم است. 1- خواهش مي‌کنم کوتاه بياييد. ببينيد اگر بگويد: اين که من گفتم بايد بشود. او هم بگويد: بايد همين شود. کوتاه بياييد! پدر و مادر بزرگوار خواهش مي‌کنم کوتاه بياييد. ارزش ندارد که بچه‌هايمان را اذيت کنيم. ببينيد الآن بچه ايشان چه آسيبي خورده است؟ ديگر قبول ازدواج نمي‌کند و مي‌ترسد. يعني يک کاري مي‌کنيم پسر ما از ازدواج بترسد. دختر ما از ازدواج بترسد، آن ثمره‌ي قشنگي که مي‌شود از زندگي آرام داشته باشد، بچه‌هاي ما ندارند! باور کنيد خدا به اين زندگي راضي نيست. خلق خدا هم به اين زندگي راضي نيستند. 1- خواهش مي‌کنم کوتاه بياييد. 2- خواهش مي‌کنم سراغ يک مشاور     برويد. 3- خواهش مي‌کنم هرچه که به عنوان دستور دين دادند، شما آقا و خانم بزرگوار قبول کنيد.
من گاهي براي مشاوره مي‌روم، مي‌گويم: مي‌خواهيد حرف دين را بشنويد يا مي‌خواهيد سر حرف خودتان بايستيد؟ مي‌گويند: حرف دين! مي‌گويم: پس اگر مي‌خواهيد حرف دين را بشنويد، اين وظيفه شما و اين وظيفه شماست. اين تعهدات شما و اين تعهدات شماست. يک مقدار به تعهداتي که دين برايشان گذاشته است، عمل کنند. چون دين واقعاً جامع ديده است.    اگر عمل کنيم اين دعواها تمام مي‌شود. پس بايد قبول کنيم که دعواها براي خودخواهي‌هاست. براي لجبازي‌هاست. براي بي‌ديني‌هاست. از دين فاصله گرفتيم و نمي‌دانيم جاي ما کجاست. سراغ دين برويم. دين به ما مي‌گويد: جاي اين آقا کجاست؟ جاي اين خانم کجاست؟ جاي بچه کجاست؟ دعا مي‌کنيم خدايا به آبروي حضرت صديقه طاهره قسمت مي‌دهيم مشکلات اخلاقي و رفتاري اين خانواده‌ها را برطرف بفرمايد. مشکلات خانوادگي از مريضي بدتر است. مريضي را بايد هر طور شده تحمل کنيم. ولي بد اخلاقي‌ها و اينطور رفتارها تحملش واقعاً سخت است.
شريعتي: مهمتر اينکه بچه‌ها درگير مي‌شوند. بچه‌هايي که در سن بيست و چند سالگي هستند، وقت به ثمر نشستن اينهاست. بعد از اين همه سال تلاش و زحمت و کوشش اين ناآرامي‌ها آسيب‌هاي خيلي جدي وارد مي‌کند.
حاج آقاي ماندگاري: يک توصيه کوچک هم به اين دختر 22 ساله و امثال اين بزرگوار، چه دخترخانم‌ها و چه آقا پسرها مي‌گوييم که شما بخاطر مشکلات از ازدواج نترسيد. انشاءالله ازدواج شما برکتي شود که پدر و مادر شما درس بگيرند.
شريعتي: انشاءالله در آستانه فصل جديد همه زندگي‌ها سرشار از خير و برکت شود و همه فصل‌ها تبديل به وصل شود. امروز صفحه 513 قرآن کريم، آيات 16 تا 23 سوره مبارکه فتح در سمت خدا تلاوت مي‌شود. يادي هم از احمد عزيزي بکنيم، شاعر خوب کشورمان که اين روزها به ديار باقي شتافتند. يادي هم از سرداران شهيد دفاع مقدس کنيم که اين روزها سالگرد شهادت و رشادت‌هاي آنهاست و فضاي کشور ما عطرآگين به عطر شهداست.
يک پيام اينجا هست من فکر مي‌کنم الآن وقت خواندن اين است. يک بنده خدايي نوشته و خيلي خالصانه گفتند که مدتي است من دچار يک بيماري جسمي شدم و از شما تمنا مي‌کنم که براي من يک حمد و شفا بخوانيد، اگر امکان دارد از بينندگان هم بخواهيد اين کار را بکنند، اميد من را نا اميد نکنيد، چشم اميد من به لطف خدا و دعاي شماست.
«قُلْ‏ لِلْمُخَلَّفِينَ‏ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‏ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً «16» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً «17» لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً «18» وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «19» وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً «20» وَ أُخْرى‏ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيراً «21» وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «22» سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا «23»
ترجمه: به باديه نشينان متخلّف بگو: به زودى (براى جنگ) با گروهى سرسخت و جنگجو دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد تا اسلام آورند، پس اگر اطاعت كنيد (و دعوت را قبول) كنيد، خداوند پاداشى نيك به شما خواهد داد و اگر سرپيچى كنيد، همان گونه كه پيش از اين نافرمانى كرديد، شما را به عذابى دردناك عذاب خواهد كرد. بر نابينا گناهى نيست و بر لنگ گناهى نيست و بر بيمار گناهى نيست، (كه به جهاد نروند) و هر كس خدا و رسولش را پيروى كند، (خداوند) او را در باغ‏هايى (بهشتى) كه نهرها از زير (درختان) آن جارى است، داخل مى‏كند و هر كس سرپيچى كند، او را به عذابى دردناك، عذاب خواهد كرد. همانا خداوند از مؤمنان راضى شد، آنگاه كه (در حديبيّه) زير آن درخت با تو بيعت كردند، پس خداوند آنچه را در دل‏هايشان (از ايمان و صداقت) بود، دانست، بنابراين آرامش را بر آنان نازل كرد و پيروزى نزديكى را پاداش آنان قرار داد. و غنايم بسيارى كه به چنگ خواهند آورد، و خداوند عزيز و حكيم است. خداوند، غنيمت‏هاى بسيارى به شما وعده داده است كه آنها را خواهيد گرفت، پس اين (غنايم خيبر) را زودتر براى شما فراهم ساخت و دست مردم را از (تعرّض بر) شما بازداشت، تا براى مؤمنان نشانه (و عبرتى) باشد و شما را به راهى راست، هدايت كند. و (غنايم) ديگرى (نصيبتان مى‏كند) كه شما بر آنها قدرت نداريد، ولى خداوند بر آنها احاطه دارد و خداوند بر هر چيزى توانمند است. و اگر كسانى كه كفر ورزيدند با شما كارزار كنند، (توان مبارزه با شما را ندارند و) عقب‏نشينى و پشت كرده و آنگاه هيچ سرپرست و ياورى نخواهند يافت. (اين پيروزى شما و ترس و شكست كفّار،) سنّت خداوند است كه از پيش جارى بوده است و هرگز براى سنّت‏هاى خداوند، تغيير و تبديلى نخواهى يافت.
شريعتي: اين روزها اربعين آتش نشان‌هاي فداکار است. براي شادي روحشان دعا مي‌کنيم. انشاءالله خداوند به خانواده‌هايشان صبر عنايت کند. آقاي ماندگاري يادتان هست يک نظرسنجي برگزار کرديم و گفتيم که ناآگاهي برخي مردم از آموزه‌‌هاي اوليه‌ي ديني بيشتر حاصل کوتاهي در کداميک از گزينه‌هاي زير است. بيشترين رأي را در اين گزينه‌ها والدين و خانواده‌ها آوردند. خيلي از مردم والدين و خانواده‌ها را باعث اين ناآگاهي مي‌دانند. همان‌جا شما مطرح کرديد که يک نظرسنجي ديگر مطرح کنيم و نظر مردم را جويا شويم که والدين و خانواده‌ها چرا کوتاهي مي‌کنند و اين مشکل از کجاست؟ سؤال نظرسنجي اين هفته ما اين است.
در نظرسنجي قبلي بسياري از مخاطبين کوتاهي خانواده‌ها را دليل اصلي بي‌اطلاعي برخي از نوجوانان و جوانان از آموزه‌هاي اوليه دين مي‌دانند. به نظر شما دليل کوتاهي خانواده‌ها در اين مسأله چيست؟ عدم اولويت مسائل ديني براي خانواده‌ها، وا گذاري کامل امر آموزش فرزندان به مدارس، بي‌اطلاعي خود خانواده‌ها از اين مسائل، عدم ارتباط صحيح بين والدين و فرزندان و عدم رغبت فرزندان به يادگيري اين قبيل مسائل. نظرتان را حتماً براي ما ارسال کنيد. نظرسنجي را در کانال ما دنبال کنيد. انشاءالله نظرتان را ثبت کنيد.
سؤال بعدي را بخوانم. گفتند: سلام، روزتان بخير. همه يا از بيکاري ناراضي هستند يا از شرايط شغلي بدشان. از حقوق پايين و سختي کار بالا و همه اين مشکلات را از چشم دولت مي‌بينند. من منکر نقش مهم دولت نيستم، خودم هم خيلي وقت‌ها از آنها انتظار دارم. ولي اينکه شوهر من از صبح سر کار است و ساعت يازده شب خانه مي‌رسد در حالي که يک شغل اداري در آموزشگاه دارد ولي حقوقش به زور حتي خرج زندگي ما را مي‌دهد، تقصير کيست؟ اينکه کارفرماها کم حقوق مي‌دهند و بيگاري مي‌کشند، تقصير کيست؟ اکثر شرکت‌ها و کارخانه‌ها و آموزشگاه‌ها خصوصي هستند و کارفرماهايشان هم آدم‌‌هاي بسيار ثروتمند هستند. همسر من کار بسيار پر استرسي را بايد انجام بدهد و با هزار نفر سر و کله بزند آنقدر که دائم عصبي و مضطرب است. من مي‌دانم که رئيس او به تازگي براي خودش خانه خريده به قيمت هشت ميليارد!    آنوقت ما حتي توانايي اين را نداريم که يک خانه هرچند کوچک نزديک محل کار شوهرم اجاره کنيم. اينقدر حقوقش کم است که حتي براي خورد و خوراکمان هم کم مي‌آوريم. مجبور شديم حاشيه تهران برويم و در يک بيقوله زندگي کنيم. اينها تقصير دولت است. دولت بايد اشتغال ايجاد مي‌کرد باشد، ولي همين رئيس شوهرم که همه مي‌دانند توانايي مالي دارد، حقوق کارمندهايش را نه خيلي زياد، فقط آنقدري بکند که بتوانند خيلي معمولي زندگي کنند، چه کاره است؟ صاحب فلان کارخانه که ده خانه و ده ماشين دارد و روز به روز دارد کارخانه‌ و شعبه‌هايش را گسترش مي‌دهد، ولي به کارمند و کارگرهايش به چشم يک ربات نگاه مي‌کند که فقط بايد از آنها کار بکشد که بتواند ثروتش را بيشتر کند چيست؟ آيا نقش اينها را مي‌شود نديده گرفت؟
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. درباره آن سؤالي که گفتيم: احکام اسلام جامع است، يک قطعه پازل را نگاه نکنيد. دين ما به کارگر مي‌گويد: از کار کم نگذار. وجدان کاري را رعايت کن. مراقب حدود در محيط کار باش. چه کارخانه است. چه اداره است. چه شرکت است. چه مزرعه است. چه مدرسه است. از کار کم نگذار. همين ديني که به کارگر گفته: از کار کم نگذار، همين دين به کارفرما گفته: کارگرهاي خودت را خانواده خودت بدان. شما درست است اول قرارداد کردي که به اينها اين مقدار حقوق بدهي. ولي دين به پدر خانه گفته: تا جايي که مي‌تواني توسعه بر خانواده بدهيد. سفارش شده خداست. اگر خدا به پدر گفته: توسعه بر عيال بدهيد، همان خدا به کارفرماها گفته: به کارگرها توسعه بدهيد. اگر به قول اين خواهر بزرگوار که در مورد شوهرشان نگران هستند، اين توسعه متناسب بالا برود، حالا اين کارخانه به نقطه اوجي رسيده و درآمد دارد، اين درآمد از تلاش همه کارگرها هست. اين يک درصدي در جيب کارفرما برود. يک درصدي براي کارگرها پخش شود. سفارش اميرالمؤمنين است. به کارگر يک حداقلي بدهند بعد در سود کار او را شريک کنيد که با دلسوزي کار کند. بعد نه آن کارفرما آنطور باد مي‌کند، که نفهمد چطور مصرف کند. نه اين کارگر اينطور پوچ مي‌شود و حالش گرفته مي‌شود. پس سفارشات دين را اگر قشنگ نگاه کنيم، اينطور مي‌شود: کارگران عزيز از کار کم نگذارند! وجدان کاري را رعايت کنند. کارفرماها که هم پدران هستند، پدران مسئول خانواده هستند. کارفرمايان مسئولين ادارات و کارگاه‌ها و فروشگاه‌ها و شرکت‌ها و معادن هستند، حتي دولت! به خدا براي دولت جمهوري اسلامي اصلاً زيبنده نيست که مسئولين در دولت خانه‌هاي آنچناني و رفاه آنچناني داشته باشند، کارمندان دولت که عيار اين دولت هستند تحت فشار باشند. مردم باور دارند مثلاً يک کارخانه دچار بحران شده است. مدير کارخانه مي‌گويد: برادرها و خواهرها! من کم مي‌خورم شما هم بياييد کم بخوريد تا اين کارخانه برپا شود. من يکبار گفتم که ما يک سوم درآمدمان کم شده است. يا يک سوم از آدم‌ها را بايد بفرستيم بروند. يا يک سوم حقوقمان را همه کنار بگذاريم. تا اين يک سوم بي‌خانمان نشوند. همه مدل دوم را قبول کردند. اگر يک کارخانه و کارگاهي دچار مشکل شده است، از رئيس و مرئوس همه اين مشکل را بين همه تقسيم کردند، همه تحمل مي‌کنند. ولي اگر بدانم براي آنها خانه‌هاي هشت ميلياردي هست، ولي براي من هشت ميليوني و هشتاد ميليوني هم نيست، خيلي تحملش سخت است. به دين بدبين مي‌شود چون جمهوري اسلامي است. لذا تقاضا مي‌کنم کارفرمايان به زيردستان ظلم نکنيد. مسئولين ظلم به کارمند و مردم نکنيد. به هرکس که مسئوليت چند نفر را دارد، ظلم نکنيد. هرکس ظلم کند با خدا طرف است. حواستان باشد. هرکس به زيردست ظلم کند با خدا طرف است. بياييد ظلم نکنيم و نگذاريم اينها آه بکشند. اين همان آه است و آه مي‌سوزاند. اينجا نسوزاند در قيامت مي‌سوزاند. حواسمان را جمع کنيم.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا به آبروي محمد و آل محمد به همه مردم ما مخصوصاً مسئولين و کارفرمايان عدل و انصاف بيشتر عنايت بفرما. به همه آنهايي که تلاش مي‌کنند برکت بيشتر در تلاششان عنايت بفرما. همه مريضان لباس عافيت بپوشان. آنهايي که اولاد ندارند و مشکلات ازدواج دارند، مشکلات خانوادگي دارند، مشکلاتشان را برطرف بفرما. باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. اموات و شهدا و آتش نشانان عزيز، سرداران عزيز را با اولياء خودت محشور بفرما. خدمتگزاران به اسلام و مسلمين و رهبر عزيز ما را ياري بفرما. سفر زائرين کربلا و مشهد مقدس و راهيان نور در ايامي که هست را بي‌خطر بفرما. فرج صاحب ما را برسان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي!