اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-12-04-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 04-12-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما هموطنان عزيزم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوب و نازنين‌مان. انشاءالله هرجا که هستيد بهترين‌ها نصيب شما شود. انشاءالله در اين روزهاي سرد زمستان دلتان گرم باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.  
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. من هم خدمت شما و همکاران خوب اين برنامه و همه بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. اميدواريم خداوند توفيق بندگي خودش و توفيق خدمت به خلق خودش را به همه ما عنايت بفرمايد. دعاي سلامتي حضرت را با هم تلاوت مي‌کنيم. (قرائت دعاي سلامتي امام زمان) دسته گل صلواتي هم هديه به ساحت مقدس امام زمانمان بکنيم.
شريعتي: نتايج نظر سنجي هفته گذشته را اگر خاطرتان باشد، در مورد اين که ناآگاهي ما از اوليت آموزه‌هاي ديني به چه برمي‌گردد را انشاالله بعد از تلاوت قرآن خدمت شما عرض مي‌کنم. قطعاً دوستاني که شرکت کردند نتيجه را ديدند. من فکر مي‌کنم مسئوليت والدين در اين زمينه خيلي سنگين است و همينطور سؤالي که الآن مي‌خواهم بخوانم، سؤالي است که اساس و پايه نظرسنجي امروز ماست.
سلام و احوالپرسي کردند و فرمودند: من جواني 25 ساله با مدرک ليسانس هستم که چهار سال پيش شاهد طلاق پدر و مادرم بودم و از همان موقع چالش بزرگ من در زندگي شروع شد. چرا که وقتي پيش پدرم و خانواده پدري هستم، تا مي‌توانند بدي مادر و خانواده‌ي مادري‌ام را مي‌گويند، و بالعکس وقتي پيش مادرم مي‌آيم، تا مي‌توانند بدي پدر و خانواده پدري‌ام را مي‌گويند. در حقيقت من دچار يک تضاد فکري شدم. من هم پدر و هم مادرم را دوست دارم. نمي‌خواهم بين آنها يکي را انتخاب کنم. شما بگوييد من بايد چه کنم تا رضايت هردو را بدست آورم؟ در ضمن براي سؤال دوم چند جا براي خواستگاري رفتم اما تا مي‌فهمند خانواده من از هم پاشيدند، بدون هيچ تحقيقي فوراً جواب رد مي‌دهند. حتي يک جا هم که من و دختر خانم همديگر را مي‌خواستيم و پسنديديم اما باز به اين بهانه واهي، آقاي ماندگاري جواب رد دادند. شما يک توصيه به پدر و مادرها بکنيد که بچه‌هاي چنين خانواده‌هايي الزاماً راه والدين خودشان را پيش نمي‌گيرند. با تشکر از برنامه بسيار مفيدتان. باور کنيد اين نکات را بعد از چهار سال به برنامه شما گفتم، چون شما را امين خودم مي‌دانم.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. از اينکه ما را امين دانستند تشکر مي‌کنيم. ولي از اينکه چهار سال است دردي را در دلشان نگه داشتند، خيلي غصه مي‌خوريم. مي‌خواهم به پدر و مادرهاي عزيز بگويم، براي يک تب بچه‌تان چقدر غصه مي‌خوريد؟ يک شب سرما مي‌خورد و تب مي‌کند. نزديک عيد مي‌شود و نتوانستيد لباس نو برايش بخريد. احساس مي‌کنيد جلوي بچه‌ها سرشکسته مي‌شويد. در کلاس ورزش نتوانستيد کفش ورزشي مورد دلخواهش را تهيه کنيد. چقدر از احساس دل ‌شکستگي بچه‌تان اذيت مي‌شويد؟ آيا جا ندارد که پدر و مادر نسبت به غصه‌ي چهار ساله بچه‌شان دغدغه داشته باشند؟ شما که يک ساعت تب بچه‌ شما را بي‌طاقت مي‌کرد. لباس و کفش و امکانات بچه‌تان شما را بي‌طاقت مي‌کرد. چهار سال گذشته و چهل سال ديگر هم مي‌خواهد بگذرد. اين غصه بچه چرا پدر و مادرها را بي‌تاب نمي‌کند؟ اسلامي که فرموده: دو طرف همديگر را تحمل کنند، اجر مجاهدت بگيرند. اسلام مي‌دانسته اين مردها ايده‌آل کامل هستند، غير از معصومين. نه زن‌ها ايده‌آل کامل هستند. بالاخره مشکلاتي دارند. مشکلات اقتصادي و اخلاقي دارند. حتي مشکلات اعتقادي دارند. مشکلات رفتاري دارند. مشکلات تفاهمي دارند. مشکلات گفتاري دارند. مشکلات مختلف دارند. اسلام فرموده: تحمل کنيد، با همديگر بسازيد، تا بچه‌هاي شما چهار سال نه چهل سال، سرشکسته نشوند. چقدر دخترها و پسرهاي شايسته مي‌مانند فقط به جرم اينکه پدر و مادرشان از هم جدا شدند؟ آسيب‌هاي جدي را دارند تحمل مي‌کنند. دختر شايسته، پسر شايسته که قطعاً اگر در زندگي برود، بخاطر يک آسيب قبلي خيلي مراقب زندگي‌اش است، اگر مي‌گوييم: در اسلام هيچ بنايي مستحکم‌تر از خانواده و با اهميت‌تر از خانواده نيست، براي اين است. ما که نگفتيم همه مردها اميرالمؤمنين و همه زن‌ها فاطمه زهرا(س) هستند. پس بياييم همديگر را با يک استدلال تحمل کنيم. آدم عاقل بين بد و بدتر کدام را انتخاب مي‌کند؟ بد. مرد بد اخلاق و زن بد اخلاق و مرد خسيس و زن خسيس، آنهايي که در رفتارشان تفاهم ندارند، گفتاري تفاهم ندارند، مشکلات دارند، زندگي کردن سخت است. بد است و بدتر اين است که زندگي را از هم بپاشد. طلاق حلال است ولي مبغوض‌ترين حلال و آخرين راه است.
اينها بچه‌هايي هستند که الحمدلله بچه‌هاي خوبي هستند، دخترها و پسرهايي که اين آسيب را ديدند و خودشان را حفظ کردند. حالا مي‌توانند به اين قشنگي اين را تحليل کنند. مي‌گويد: من فردا را دوست دارم. مي‌خواهم آدم شايسته‌اي باشم. دنبال زندگي آرام مي‌گردم. حتي مي‌خواهم حق پدر و مادرم را ادا کنم. آنهايي که خداي نکرده آسيب‌هاي ديگر ديدند ما نمي‌خواهيم بگوييم. که خداي نکرده بگويند: هر بچه طلاقي که اينطور نيست. خدا بر درجات امام ما بيافزايد، وقتي عقد مي‌کردند، مي‌فرمودند: با همديگر بسازيد و بسازيد و بسازيد. يکي براي مشکلات بوده است. اين آقا پسر جوان 25 ساله، چهار سال است اين درد مثل يک عقده در دلش بوده است. الآن دارد به ما مي‌گويد. نه به پدر گفته و نه به مادر و نه به هيچکس ديگر. ارزش دارد که بچه‌مان را در اين برزخ بگذاريم؟ يک مقدار تحمل کنيم.
من يکجا حرفي را گفتم که بعضي‌ها ناراحت شدند. گفتم: ما از دين سه، چهار مورد دستور کليدي درآورديم. 1- مردها محبت بيشتر در خانه بکنند. هرچقدر هم بي‌محبتي مي‌بينند، محبت کنند. زن‌ها از مردشان اطاعت کنند. هرچقدر هم ناملايمتي ديدند، اطاعت کنند. اينها چسب زندگي است. اينها براي موارد آرامشان است. يک موقعي زندگي نا آرام مي‌شود. مرد عصباني است. زن عصباني است. هردو يا يکي عصباني هستند. يکي از آن دستورها اين است که اولاً مردها يک مقدار کَر شوند. چون خانم ناراحت است و يک مقدار بد و بي‌راه مي‌گويد. خانم‌ها هم يک ذره لال شوند. انشاءالله ناراحت نشوند! از باب علاقه دارم مي‌گويم. نه اينکه نعوذ بالله لال شوند، يک ذره جواب ندهند. تمام مي‌شود. خانم‌ها و آقايان، اصلاً وقتي دارد به تو بد و بي‌راه مي‌گويد، بگو: قربانت شوم چه مي‌گويي؟ تمام مي‌شود. انگار نشنيدم. اين گوش در مي‌شود و اين گوش دروازه. اسلام گفته: يکي از بهترين روش‌ها در زندگي تغافل است. مدارا و تغافل، تغافل يعني خودت را به آن راه بزن. شتر ديدي، نديدي! خانم شما جواب نده. وقتي بد و بي‌راه مي‌گويد، انگار شما چيزي نشنيدي. چون شما جواب بدهي و او هم يک عکس‌العمل نشان دهد، آتش فشان مي‌شود. وقتي آتش فشان شد، نتيجه‌اش طلاق و نتيجه‌اش اين دختر و پسري مي‌شود که عقده گلويش را مي‌گيرد. اول سؤال گفتند: که يک عمر بازار غيبت و تهمت در دو خانواده هست. چه کار کند؟ خانواده‌ي پدري و مادري‌اش هستند، چه بگويد؟ بگويد: خواهش مي‌کنم اگر مي‌خواهيد پاي مرا از اينجا ببريد، ادامه بدهيد. تهديد کند! اگر مي‌خواهيد بد مادرم و خانواده‌ي مادري مرا بگوييد، يا بد پدرم و خانواده‌ي پدري‌ام را بگوييد، مي‌روم! شما را از ديدن خودم محروم مي‌کنم. حريف شما نشوم، حريف خودم که مي‌شوم. دستور دين ما اين است. اگر حريف ديگران نشدي، حريف خودت بشو. يک مقدار جلوي غيبت‌ها را اينطور بگير.
براي اصلاحشان چه کنم؟ اگر پدرت هنوز ازدواج نکرده، مادرت هنوز ازدواج نکرده، براي وصلشان تلاش کن. بگو: ببينيد چقدر شرايط شما سخت است. هم شما در سختي اذيت مي‌شويد و هم من. اطرافيان هم اگر مي‌توانند بيايند. اصلاح ذات البين است. هفتاد حج و هفتاد عمره نقدي ثواب دارد. يکي از جاهايي که به ما گفتند: دروغ جايز است، همين‌جاست. به مادر بگويد: اينقدر دل پدر برايت تنگ شده است. اينقدر تعريف تو را کرده است. به جاي اينکه خداي نکرده غيبت‌ها را نقل کند، بگويد: دلشان براي شما تنگ شده است. از اين طرف هم اينطور بگويد. يکجوري اين دو را به هم نزديک کند. حداقل اگر دور هستند بد همديگر را نگويند. براي هردوي آنها دعا کند و استغفار کند.
يک نکته ديگر هم بگويم. نمي‌خواهم طلاق گرفته‌ها را سرزنش کنم. ولي مي‌خواهم بگويم: حتماً يک استغفار براي خطاي احتمالي‌شان بکنند. نمي‌گويم: هرکس طلاق گرفته قطعاً اشتباه کرده است. نه! شايد طلاق آخرين راه حل باشد و چاره‌اي جز اين نداشته است. بين خود و خداي خودش حکم خدا را انجام داده است. طلاق هم حکم خداست ولي يک استغفار بکنيم براي احتمال خطاي احتمالي. تو را به خدا، مردم بياييد يک حرکت اجتماعي براي جلوگيري از طلاق‌ها انجام بدهيم. الآن در ساختمان تهران، يک آتش به پا شد، از لحظه اول آتش‌نشان‌ها آمدند. اگر يک جايي ديديد يک خانواده اشکال دارند، آتش‌نشان‌ها حرکت کنند. اگر مشکل مالي دارند، کمک کنيد.
شريعتي: در بحث ازدواج هم گفتيم که متأسفانه اين روزها نقش واسطه‌ها خيلي کمرنگ شده است. در طلاق هم همينطور است.
حاج آقاي ماندگاري: در مانع شدن از طلاق هم نقش واسطه‌ها کمرنگ شده است. يکي که مي‌خواهد بين دو طرف را اصلاح کند، وسط دعوا مي‌رود. وسط دعوا از هر دو طرف مشت مي‌خورد. ولي داري يک زندگي را حفظ مي‌کني. يک نسلي را حفظ مي‌کنيد. به خدا درد دل اين جوان جگر آدم را آب مي‌کند. دل امام زمان را به درد مي‌آورد. بياييد دل امام زمان را خوشحال کنيد. خيلي‌ها مي‌گويند: چه کنيم براي اموات خيرات کنيم؟ بياييد زندگي را اصلاح کنيد و از يک طلاق جلوگيري کنيد، خيرات اموات کنيد.
شريعتي: پدر و مادرهايي که خداي نکرده در ذهنشان اين هست که طلاق را به عنوان راه حل پيش رو انتخاب کنند، بدانند اين عوارض را دارد. ايشان 25 ساله است. خيلي از بچه‌هاي کوچک و دبستاني، متأسفانه همين مشکلات را دارند.    
حاج آقاي ماندگاري: بچه دبستاني مدرسه مي‌رود، مي‌گويند: پدرت کجاست؟ مادرت کجاست؟ اگر با پدر زندگي مي‌کند، مي‌گويند: مادرت کجاست؟ اگر با مادر زندگي مي‌کند، مي‌گويند: پدرت کجاست؟ خوب براي اين بچه عقده مي‌شود، عقده مي‌شود و پدرش در مي‌آيد. طلاق آخرين راه است و اولين راه نيست. همه بيايند کمک کنند. همه تلاش کنند. همه مساعدت کنند. اگر مساعدت مالي است، آبرويي است، همه تلاش کنند، اگر نشد آنوقت طلاق آخرين راه است. نه اينکه با اندک بهانه‌اي طلاق بگيريد. اسمش را هم طلاق توافقي گذاشتند. بدتر از آن اين است که براي طلاقشان هم جشن مي‌گيرند. خيلي دردناک است. نابود کردن يک زندگي و مبغوض‌ترين حلال خدا را جشن بگيرند.
شريعتي: سلام کردند و گفتند: سؤال و درد دلي با آقاي ماندگاري دارم. خيلي با خودم کلنجار رفتم که چطور از آقاي ماندگاري عزيز بپرسم. آقاي ماندگاري مطمئن باشيد جواب شما را از سايت دانلود مي‌کنم و چند بار گوش مي‌دهم. من يک جوان 25 ساله عاشق نظام و انقلاب هستم. از نظر خودم بسيار منطقي هستم. ولي متأسفانه در خانواده ما، چه خانواده پدري، چه خانواده مادري اکثراً يا بي‌تفاوت و يا مخالف انقلاب هستند. زماني که بنده در جمع خانوادگي قرار مي‌گيرد بحث سياسي شکل مي‌گيرد و متأسفانه خانواده در مورد اشکالات نظام و انقلاب صحبت مي‌کنند. صد البته بنده با متانت و صبر و عقلانيت پاسخ آنها را مي‌دهم. ولي بعضي مواقع صحبت‌هايي مي‌کنند که من تا جايي که بتوانم جواب مي‌دهم ولي خيلي غصه مي‌خورم. مثلاً مي‌گويند: اگر اين انقلاب خوب است، چرا اينقدر اختلاس و اين همه دزدي است؟ چرا برخورد قاطعانه نمي‌شود؟ مگر حضرت علي که امام ماست قاطعانه برخورد نکرد؟ چرا مثلاً کشور چين که يک کشور کمونيستي است سريعاً با مفسدين برخورد مي‌کند ولي در کشور ما اينطور نيست. آقاي ماندگاري دوست دارم خودتان را جاي امثال من بگذاريد و به اين عزيزان در قبال پرسش‌هايشان فکر کنيد. من جواب شما را چندين بار گوش مي‌دهم و خوب تحليل مي‌کنم. در آخر هم يک دعا مي‌کنم که شما در برنامه بگوييد که خدايا! ريشه هرکس که تفکر برخي مردم را نسبت به نظام و انقلاب بد کرده است، بخشکان. لطفاً به مردم بگوييد: اين دعا را از ته دل بکنند.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا هرکس در هر لباسي، در هر پست و مقامي دارد به نگاه مردم و اسلام و انقلاب و ارزش‌ها لطمه مي‌زند، خيانت مي‌کند، اگر قابل هدايت است، هدايت. و الا ريشه‌اش را به قول اين عزيز بخشکان و آبرويش را ببر. هرکس هم در هر لباس و پست و مقامي خدمت مي‌کند، روز به روز بر عزت و توفيقاتش بيافزا. اين خواسته ايشان بود که ما برآورده کرديم.
تشکر مي‌کنم از مسير گفتگوي اين عزيز، از اينکه با اقوام و اطرافيان که نسبت به انقلاب علامت سؤال دارند، نسبت به عملکردها علامت سؤال دارند، با حوصله برخورد مي‌کنند. با ادب و متانت برخورد مي‌کنند، من جداً از ايشان تشکر مي‌کنم. خدا انشاءالله به شما حوصله بيشتر و ادب و متانت بيشتر و عقلانيت بيشتر بدهد. هرکسي هم در معرض پاسخگويي اشکالات هست، انشاءالله خدا اين سه ويژگي قشنگ را به او عنايت کند.
اما آنچه ما مي‌خواهيم اشاره کنيم اين مطلب است که گفتند، انقلاب اسلامي خوب است يا بد است؟ هيچ آدم عاقلي نمي‌گويد: انقلاب اسلامي و ارزش‌هايش بد است. مي‌شود انقلاب اسلامي بد باشد؟ ما دنبال عدالت بوديم. دنبال خدمت بوديم، دنبال وحدت بوديم. دنبال استقلال بوديم. دنبال آزادي بوديم و دنبال اسلام بوديم. اينها بد است؟ نخير. پس خواهش مي‌کنم، به اقوامتان يک چنين نسبتي ندهيد. همين الآن يک پرسش‌نامه بدهيد و بگوييد: نظر شما در مورد عدالت، خدمت، استقلال و آزادي و اسلام و ارزش‌هاي اسلامي چيست؟ همه نظر مثبت مي‌دهند. اصولي که ما بخاطر آن انقلاب کرديم و شهيد داديم. اين مملکت بلند شدند و الآن هم در موقعيت‌هاي مختلف نشان مي‌دهند که آن اصول را مي‌خواهند. ولي عملکرد مسئولين و مردم و جامعه و دستگاه‌ها را از آن جدا مي‌کنيم. اشکال‌هايشان هم همين است. اگر انقلاب خوب است چرا در قوه قضاييه، در قوه مجريه، قوه مقننه اين اتفاقات مي‌افتد؟ پس انقلاب اشکالي ندارد. اينکه ما از اين ارزش‌ها فاصله گرفتيم اشکال دارد. جامعه ما، حکومت ما، همين 22 بهمن     نشان دادند و رهبر عزيز هم چقدر قشنگ تحليل کردند. چقدر صاف و پوست کنده به مسئولين فرمودند: اينکه مردم در 22 بهمن آمدند به پاي خودتان ننويسيد. اين مردم بخاطر خوبي انقلاب و خوبي نظام اسلامي و خوبي ارزش‌ها آمدند. با همه اشکالات آمدند. اين دليل نمي‌شود که گله ندارند. مسئولين مردم خيلي گله دارند! همين گله‌هايي که اين عزيز از قول اطرافيان گفتند و کاملاً هم درست است.
اين مشکلاتي که در مملکت ما اتفاق افتاده است، بخاطر فاصله گرفتن از انقلاب و ارزش‌هايش است. دو راه داريم. 1- بنشينيم همه نق بزنيم. به نظر شما بنشينيم نق بزنيم تا آخر، مشکلات حل مي‌شود يا روز به روز بيشتر مي‌شود؟ نق بزنيم، نتيجه‌اش مي‌شود که ديگر در تصميمات انقلاب اسلامي مشارکت نکنيم. در انتخابات شرکت نکنيم. در هيچ برنامه‌اي هيچ حضوري نشان ندهيم. نق بزنيم و بي‌تفاوت باشيم يا حتي ضد انقلاب باشيم. مشکل حل مي‌شود؟ اما اگر احساس مسئوليت کنيم که بعضي از مردم اين احساس مسئوليت را روي دوش دويست، سيصد نفر گذاشتند، ما مي‌گوييم: احساس مسئوليت روي دوش هشتاد ميليون نفر است. بارها گفتم که اينهايي که خرابکاري مي‌کنند، از خارج نيامدند. از درون خانواده‌ها بيرون آمدند. از درون مدرسه و دانشگاه و حوزه بيرون آمدند. از درون مساجد و هيأت‌ها بيرون آمدند. پس اگر اينها به ارزش‌هاي انقلاب درست پايبند نيستند و يک اشکالاتي دارد در مملکت اتفاق مي‌افتد، يک احتمالش اين است که خانواده در سيستم تربيتي دچار مشکل شده است. حالا شما نظرسنجي را براي مردم بگوييد معلوم مي‌شود. خانواده درست تربيت نکردند، از قديم گفتيم: تخم مرغ دزد، شتر دزد مي‌شود. مدرسه و دانشگاه و حوزه درست عمل نکرده است. من به وظيفه خودم درست عمل نمي‌کنم، عمامه به سر هستم. آن آقا هم که خروجي دانشگاهي دارد به وظيفه‌اش درست عمل نمي‌کند. رسانه به وظيفه خودش درست عمل نکرده است. مسجد و هيأت به وظيفه خودش درست عمل نکرده است. البته جاي اين دو را بايد جا‌ به‌جا بگويم. من اول بايد مسجد و هيأت را بگويم، نه روحانيون. به وظيفه درست خودش عمل نکرده است. يک مسجد در يک محل مي‌تواند محل را بيمه کند. حالا به وظيفه‌اش عمل نکرده است. باز سه کلمه مي‌گويم.
انقلاب اسلامي و اسلام هيچ اشکالي ندارد. ارزش‌ها هيچ اشکالي ندارد. همه موافق هستند. هر انسان صاحب عقل و فطرت و وجداني اين ارزش‌هاي را تأييد مي‌کند. عملکردها بد است. عملکردها بد است دو حالت دارد. يا نق بزنيم، روز به روز بدتر شود. يک دست که درونش يک غده سرطاني پيدا شده است، اگر بقيه اعضا بگويند: ولش کن! ديگر با اين کاري نداريم. اين همه بدن را مي‌گيرد. ولي اگر همه تلاش کردند اين غده درست شود يا ديگر توليد نشود، اتفاق خوبي است.
شريعتي: يعني انقلاب اسلامي براساس يک اصول و مسيري شکل گرفته که متأسفانه کم کاري‌هاي ما در اين مسير و اندازه بي‌مسئوليتي ما باعث شده از اين مسير منحرف شويم.        
حاج آقاي ماندگاري: اين عزيز مي‌گويد: آقاي ماندگاري شما خودتان را جاي من بگذاريد، در بين اين اطرافيان چه مي‌کنيد؟ من هم از اين اطرافيان دارم. من همانجا با وجود اينکه اشکالات و نظرات آنها را تأييد مي‌کنم و همراهي مي‌کنم، استدلال مي‌آورم که ارزش‌ها که اشکالي ندارد. بعضي مي‌گويند: شما خودت چقدر به اين ارزش‌ها پايبند بودي؟ خانم شما چطور؟ من چطور؟ او چطور؟ در خانه چه؟ همه گفتيم ولش کن، ولش کن، اينطور شد. کم کاري کرديم. احساس مسئوليت همگاني که اسلام تأکيد مي‌کند و از درونش امر به معروف و نهي از منکر متولد مي‌شود، در خانه و مدرسه و کوچه و خيابان و همه جا، احساس مسئوليت مي‌کنم نسبت به اينکه ارزشي دارد زير دست و پا له مي‌شود، يک بدي و يک رفتار بد دارد توليد مي‌شود، آن از بين رفته است. دوباره وسط بياييد، نمي‌گويم: گل و بلبل و گلستان مي‌شود. ولي قطعاً از اينکه هست بهتر مي‌شود چون تجربه‌اش را داشتيم.
يک تجربه داريم در حرم‌ها، در حرم‌ها مردم بهتر هستند يا نه؟ يک تجربه قشنگي را ما در جبهه‌ها ديديم. نمي‌گويم جبهه‌ها بهشت بود. ولي خيلي بهتر بود. هرچه بود همه با هم بودند. ايشان مثال از کشورهاي ديگر آوردند، آنها نسبت به حدي که هستند، نسبت به آنچه معتقد هستند، پايبند هستند. ما نسبت به آنچه قرار بود معتقد باشيم، پايبند نيستيم. چوبش را مي‌خوريم. الآن همه مي‌گوييم: هيچکس نمي‌گويد دروغ کار خوبي است. ولي الآن در مملکت ما اصلاً دروغ نيست! بياييد پايبند باشيم. هيچکس نمي‌گويد: انصاف کار بدي است. بياييد منصف باشيم. همه منصف باشند. آقاي مسئول که وقتي فيش حقوقي را دست شما مي‌دهند و نمي‌شود تعداد صفرهايش را شمرد، منصف باش. اين آقايي که در اداره‌ي شما خدماتي هست، چند تا از اين صفرها را دارد؟ يک مقدار منصف باش. بگو: من اينقدر نمي‌خواهم بگيرم! همه مي‌خواهيم بگوييم: اشکال براي ديگران است و من اشکال ندارم. من مي‌خواهم بگويم: اين جوان عزيز مي‌تواند به اينها بگويد: تقصيرها را قبول دارم. بياييد سهم‌مان را با همديگر برداريم. ببينيم ما چه کار کرديم؟ انصاف را همه مي‌گويند خوب است. عدالت و صداقت را همه مي‌گويند خوب است. خدمت را همه مي‌گويند خوب است. اما در عمل چقدر پايبند هستند؟ از خودم شروع کنم.
وقتي يک صحنه‌اي را در تلويزيون نشان مي‌دهند همه مي‌گويند: الهي بميرم. اينها گرسنه هستند، غذا ندارند. خوب از همين غذاي امشب چقدر حاضر هستي کنار بگذاري؟ چهار بشقاب غذا جلوي تو هست، دو بشقاب را کنار بگذار. «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ‏ حَقٌ‏ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏» (معارج/24 و 25) يک آقاي عزيزي از دوستان خوب ما، هروقت يک روايتي را مي‌خوانديم، اگر مي‌توانست در همين جلسه يک ثمره‌ي عملي از اين روايت بگيرد، مي‌گفت: يا علي مدد! الآن براي انجام اين روايت ما مي‌خواهيم چه کنيم؟ خوب همين‌جا به اقوامتان بگوييد: مشکل را قبول کردم. مملکت خودمان است. اشکال براي انقلاب نيست. براي اسلام نيست، براي ارزش‌ها نيست. بگوييد: با همديگر چه کار کنيم؟
يک خاطره بگويم. در يک ماشيني بودم داشتم از تهران به قم مي‌رفتم. يک بنده خدا گفت: همه مسئولين دزد هستند. گفتم: چاکرتم! يک استثنايي بزن. من قبول دارم يک تعداد دزد درونشان هست، ولي همه دزد نيستند. گفت: ما مي‌گوييم: همه دزد هستند. گفتم: روز قيامت پدرت را درمي‌آورند! باز مي‌گفت: همه دزد هستند. نگاهم به کيلومتر ماشينش افتاد. ماشين نو بود، کيلومتر را بسته بود. گفتم: کاري که تو کردي چيست؟ همينطور ماند. هروقت جلوي دزدي خودت را گرفتي، مي‌تواني جلوي دزدي ديگران را هم بگيري. تو الآن کيلومتر را بستي چقدر به نفع تو هست؟ مي‌خواستي بيست هزار تا، سي هزار تا بروي گارانتي‌اش تمام شود، شصت هزار تا مي‌بري. گفتم: چقدر به نفع تو است؟ بياييم خودمان خوب شويم، هيچکس نمي‌گويد: دزدي خوب است. در انقلاب هم شعار نداديم که دزدي خوب است به شرطي که يک ايراني دزدي کند! پيغمبر خدا فرمودند: فاطمه هم خطا کند، حد خدا را جاري مي‌کنم. دزدي بد است. بياييم از خودمان شروع کنيم.
شريعتي:    امروز صفحه 499 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه جاثيه در سمت خدا تلاوت مي‌شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، حم‏ «1» تَنْزِيلُ‏ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «2» إِنَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ «3» وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «4» وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «5» تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ «6» وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ «7» يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى‏ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «8» وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «9» مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ ما كَسَبُوا شَيْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «10» هذا هُدىً وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ «11» اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «12» وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «13»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏. حا، ميم. نزول كتاب از طرف خداوند عزّت‏مند حكيم است. همانا در آسمان‏ها و زمين براى مؤمنان نشانه‏هايى است. و در آفرينش شما و آنچه از جنبده‏ها كه (در هستى) پراكنده نموده، براى اهل يقين، نشانه‏هايى (از قدرت الهى) است. و شب و روز كه در پى يكديگرند و آنچه از روزى كه خداوند از آسمان فرو فرستاده و زمين را به واسطه‏ى آن بعد از پژمردگى‏اش سبز و زنده نموده است و گردش بادها، براى كسانى كه تعقّل كنند نشانه‏هايى (از قدرت الهى است. اين‏ها آيات الهى است كه ما آنها را به حقّ بر تو تلاوت مى‏كنيم، پس بعد از خدا و آيات او به چه سخنى ايمان مى‏آورند. واى بر هر كافر دروغ پرداز گناه پيشه. (كافر گناهكارى كه) آيات خدا را كه پيوسته بر او تلاوت مى‏شود، مى‏شنود ولى همچون كسى كه آنها را نشنيده متكبّرانه (بر انحراف خود) اصرار مى‏ورزد، پس او را به عذابى سخت بشارت ده. و هرگاه از آيات ما چيزى فهمد آن را به مسخره مى‏گيرد، آنانند كه برايشان عذاب خفّت‏بارى است. جهنّم پيش روى آنان است و آنچه را به دست آورده‏اند و آنچه را از غير خدا، اولياى خود گرفته‏اند، ذرّه‏اى آنان را بى‏نياز نمى‏كند و براى آنان عذاب بزرگى است. اين (قرآن) مايه‏ى هدايت است و كسانى كه به آيات پروردگارشان كفر ورزيدند برايشان عذابى دردناك از هول و اضطراب است. خداوند كسى است كه دريا را براى شما رام كرد تا به فرمان او كشتى‏ها در آن جريان پيدا كنند و تا از فضل او جستجو كنيد و شايد شكرگزارى كنيد. و آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين است، همه از اوست كه براى شما رام نمود، همانا در اين تسخير براى كسانى كه فكر كنند، قطعاً نشانه‏هايى است.
شريعتي: سلام مي‌کنيم به امام رئوف، امام رضا(ع). ديروز مطلع شديم که حاج آقاي رنجبر والده‌ي مکرمه‌شان را از دست دادند و داغدار از دست دادن مادرشان هستند. از طرف خودم و برنامه سمت خدا اين ضايعه را خدمت ايشان و خانواده محترمشان تسليت مي‌گوييم. آرزو مي‌کنيم در اين ايام که متبرک و منور به نام حضرت صديقه طاهره است، مهمان سفره پر برکت حضرت زهرا(س) باشند. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: من هم به برادر عزيزم حاج آقاي رنجبر تسليت مي‌گويم و آرزو مي‌کنم که انشاءالله مادر بزرگوارشان با حضرت زهرا(س) محشور باشند. چقدر اين آيه 7 سوره جاثيه همراهي قشنگي دارد با پاسخي که قبل از تلاوت اشاره کرديم. «وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ» انقلاب ما براساس قرآن بود. براساس اسلام بود. مردم، انقلاب به هيچکس مجوز دروغ بگوييد را نداده است. هرکس دروغ مي‌گويد، از خودش دروغ مي‌گويد. انقلاب اسلامي دروغگو تربيت نکرده است. قرآن و اسلام دروغگو تربيت نکرده است. اسلام فرموده: «النجاة في الصدق» خداي انقلاب هم مي‌فرمايد: واي بر دروغگو، و به ما زشت‌کار مي‌گويد. پس اگر در جمهوري اسلامي کسي خداي نکرده دروغ مي‌گويد، بدا به حال خودش! يک روزي رسوا مي‌شود. چون قرآن مي‌گويد: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ‏ تَكْتُمُون‏» (بقره/72) هرکس دروغ مي‌گويد، روزي رسوا مي‌شود. بياييد ما کمک کنيم راستگو تربيت کنيم. تا جمهوري اسلامي تطهير شود. انشاءالله.
شريعتي: سراغ  نظرسنجي برويم. من سؤال نظرسنجي اين هفته را بخوانم. با توجه به سؤال ابتدايي که در مورد طلاق داشتيم، سؤال ما اين است: چنانچه در اطراف شما واقعه‌ي طلاق رخ داده است، مهم‌ترين دليل جدايي اين زوج چه بوده است؟
1- زياده خواهي يکي از زوجين يا هردو 2- بي‌مسئوليتي يکي از آنها يا هردو 3- فشارهاي اقتصادي ناشي از شرايط امروز جامعه 4- اختلاف شديد فرهنگي 5- دخالت‌هاي بي‌جاي اطرافيان 6- اعتياد 7- ساير موارد
اگر طلاقي در افراد شما رخ داده، بگوييد: علت طلاق کداميکي از موارد بوده است. اما نظرسنجي هفته گذشته ما در خصوص ناآگاهي برخي مردم از آموزه‌هاي اوليه‌ي ديني بيشتر حاصل کوتاهي کداميک از عوامل زير است؟ نکته‌اي که جالب بود و مردم هم درست نظر دادند، اين بود که والدين و خانواده‌ها 65 درصد تأثير دارند. مدارس و دانشگاه‌‌ها با اختلاف خيلي زياد 19 درصد. مساجد و حوزه و روحانيت 9 درصد، رسانه‌هاي عمومي مثل راديو و تلويزيون 7 درصد. اين نتايج نظرسنجي هفته گذشته ما بود که جاي تأمل دارد. اگر نکته‌اي هست بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: تحليل نظرسنجي باشد براي بعد. چون حس مي‌کنم مردم که اينقدر قشنگ اظهار نظر کردند بايد بيشتر کمک ما کنند. مي‌خواهيم بگوييم: حالا که شما مردم عزيز و منصف و با صداقت قبول کرديم 65 درصد مشکلات ناشي از خانواده‌ها و والدين است. از دوستان مي‌خواهم بگوييد اينکه والدين و خانواده‌ها کم‌کاري کردند علتش چيست؟ يک علتي بايد داشته باشد؟ کجا کم گذاشتند؟ چون واقعاً خانواده‌ها را خانواده‌هاي ديني مي‌دانيم. الآن در آستانه‌ي شهادت حضرت زهرا خواهيد ديد که مردم چه شور و حال فاطمي خواهند داشت. در اربعين ديديم، در عاشورا ديديم. در 22 بهمن ديديم. در روز قدس ديديم. در پياده روي ديديم. در حرم‌ها ديديم. مردم متدين هستند. چه اتفاقي مي‌افتد؟ خودتان کمک ما کنيد.
شريعتي: سلام و احوالپرسي کردند و گفتند: سؤال من از حاج آقاي ماندگاري اين است که با توجه به اينکه احاديث و روايات بسيار زيادي در زمينه انتخاب همسر مناسب داريم، چطور ممکن است يک شخص مطابق با اين همه روايت پيدا کنيم. تقريباً مي‌شود گفت: يک چيز غير ممکن است. مثلاً فقط در زمينه‌ي ويژگي‌‌هاي ظاهري و جسمي با توجه به مطالعه اندکي که بنده انجام دادم. چيزي حدود صد ويژگي ظاهري و جسمي براي انتخاب همسر مناسب ذکر شده است. حالا بقيه معيارها از جمله ايمان و اصالت خانوادگي و عقل و شعور و ديگر ويژگي‌ها جاي خود. اگر بخواهيم شخصي با اين معيار پيدا کنيم بايد از خداوند بخواهيم که يکي از نو برايت بسازد. هرکدام از اين ويژگي‌ها هم که در شخص مورد نظر نباشد، خودش يک مشکل به وجود مي‌آورد. شما بگوييد: من چه کنم؟
حاج آقاي ماندگاري: يکوقت يک جواني آمد به ما گفت: به مادرم گفتم: يک همسري با چنين ويژگي‌هايي مي‌خواهم. همه را هم نقطه صد در نظر گرفته بود. بعد به او گفتيم: پس اجازه بدهيد براي شما بسازند. چون اين مدلي که ايشان مي‌خواهد نداريم. بايد سفارش بدهيم. سؤال خوبي را مطرح کردند. اين سؤال دغدغه‌ي خيلي از جوان‌هاست. شما از اين طرف مي‌گوييد: ديني انتخاب کنيد. از اين طرف مي‌گوييد: کفو خودتان را انتخاب کنيد. کداميک درست است؟ مي‌گوييم: هردو درست است. من به آن جوان هم در حد فهم آن روز خودم گفتم. اين قصه براي بيست سال پيش است. گفتم: جوان خودت را در آينه نگاه کن. به خودت نمره بده. يک کسي مثل خودت، خلقياتش مثل تو باشد، شبيه تو باشد. اينکه در روايت مي‌گويد: «من ترضون دينَه» يعني آن مقدار مرامي که او دارد، ديني که او دارد، رعايت‌هايي که او دارد، ظاهر و ويژگي‌هايي که او دارد، با مرام تو بسازد. اينکه اسلام گفته: کفو خودت باشد، بله. مگر هميشه نگفتند: با ازدواج نصف دين شما کامل مي‌شود. يعني شما با ازدواج در جاده کمال مي‌افتيد. اگر در اين ويژگي‌ها، صد تايي که شما گفتي و شايد بيشتر باشد، نمره او دوازده است، نمره تو يازده و سيزده است، به هم مي‌خوريد. برويد در زندگي کنار همديگر نمره را به هجده برسانيد. با هم بسازيد. شايد نکته‌اي که گفتم، حضرت امام فرمود: با هم بسازيد و بسازيد و بسازيد، يک معنايش همين باشد. پس جوان‌هاي عزيز اينکه اسلام مي‌گويد: اين معيارها را در نظر بگيريد، از آن طرف هم مي‌گويد: کفويت را در نظر بگيريد. يعني شاخص شما اين معيارها باشد ولي اندازه‌گيري شما نسبت خود شما باشد.
در معيارها اولويت بندي کردند. اولويت اول باطنش است. ديانتش است. اخلاقش است، طهارتش است، نجابتش است، لياقتش است، اولويت دوم ظاهرش است. خانواده‌اش است. اقتصادش است. اما در تمام اين معيارها «من ترضون دينه» يعني به شما بخورد. اگر نمره تو هفده است و نمره او هم حدود هفده است، اگر نمره تو دوازده است و او هم نمره‌اش همين حدود است. حتي اگر نمره شما هفت است، او هم همين حدود باشد، همين که دوست داريد در زندگي رشد کنيد، مي‌دانيد خدا کمک شما مي‌کند. همچنان که از لحاظ اقتصادي، متأسفانه امروز يک مقدار خراب شده و دوست دارند همان روز اول همه چيز داشته باشند. پنجاه سال پيش وقتي زوج جوان به خانه مي‌رفتند، تقريباً ده درصد زندگي‌شان مهيا بود. بقيه را در طول زندگي با هم مي‌ساختند. در اخلاق و ديانت هم و در صبر و مقاومت هم، در طول زندگي با هم مي‌ساختند. پس اول معيار انتخاب اين است که در شاخصه‌هاي زندگي، اين آقا، اين دختر به شما بخورد. مرام شما به هم بخورد. نزديک هم باشيد. اسمش را کفويت گذاشتند. قرار نيست در آن شاخصه‌ها همه ايده‌آل باشند و همه را با هم داشته باشند. خيلي‌ها در طول زندگي ايجاد مي‌شود.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: «أَمَّنْ يُجِيبُ‏ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» خدايا به آبروي زهراي مرضيه، به امام زمانمان فرج، به دشمنان نابودي، به مريض‌ها صحت و سلامت، به گرفتار‌ها رفع گرفتاري، به اموات و شهدا مغفرت و علو درجات، به همه ما و جوان‌هايمان عاقبت بخيري و نزول باران رحمتت را نصيب همه ما بفرما.
شريعتي: بهترين‌ها نصيب شما شود.