برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 27-11-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به شما دوستان عزيزم. بينندهها و شنوندههاي خوب و نازنينمان. انشاءالله هرجا که هستيد دلتان گرم باشد. تنتان سالم و قلبتان سليم باشد و خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. خيلي خوشحاليم که امروز هم در کنار شما هستيم. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين. (قرائت دعاي فرج)
من هم خدمت شما و همکاران خوب اين برنامه و همه بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. اميدواريم سر سفرهي کريمانهي امام کاظم، امام رضا و امام جواد و امام هادي متنعم به نعمتهاي الهي باشيم. انشاءالله. دسته گل صلواتي هم هديه به ساحت مقدس امام زمانمان بکنيم.
شريعتي: من اولين سؤال را ميخوانم. با سلام و تشکر از برنامه خوبتان، گفتند: بنده از کارشناسان برنامه سؤالي داشتم. من يک دختر بيست ساله هستم. خواستگاري دارم که از يک خانواده مذهبي هستند و از قبل پدر من روي آنها شناخت داشتند. پسر با ايمان و تقريباً ملاکهاي بنده را داشتند ولي اطرافيان به يک فردي مراجعه کرده بودند و ستارههاي بنده و ايشان را ديده بودند و بعد گفتند: در ستاره شما آمده که روحيات بسيار مشابهي داريد و بعد از ازدواج سر زن دوم ميگيرد و انتهاي زندگي جدايي است. ذهن بنده خيلي آشفته شد چون قبلاً تحقق ستارههاي آنها را روي زندگي اطرافيان ديده بودم. ولي به اصرار آنها و پدر و مادر بنده آنها براي جلسه دوم به منزل ما آمدند و برادر بنده هم چند جلسه تحقيق کردند و همه نظرشان روي ايشان مثبت بود. من خودم هم به عالمي مراجعه کردم و ايشان هم استخارهاي گرفتند و گفتند: خير است. من به اين خواستگار جواب مثبت دادم ولي همچنان نگران هستم و ذهنم آشفته است. از شما تقاضا دارم مرا راهنمايي کنيد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم. يکي از دعاهايي که اهلبيت به ما ياد دادند و در تعقيب نماز عصر هم هست. «اللهم اني اعوذ بک من علمٍ لا ينفع» خدايا به تو پناه ميبريم از علمي که نافع نيست. آنچه براي ما نفع داشته اهلبيت عصمت و طهارت به ما فرمودند و ما را تشويق کردند به کسب علوم نافع. حالا اگر درس هم ميخوانيم، دانشگاه ميخوانيم، حوزه ميخوانيم علوم نافع به ما ياد ميدهند. من ميخواهم بگويم: کجاي دين ما سفارش کرده که برويد ببينيد ستارههاي شما به هم ميخورد يا نه؟ علم نافع علمي است که اولاً از محل مطمئني صادر شده، يعني يا از قرآن و عترت است که ما به آن وحي ميگوييم. يا از نيروي عقل است. ما ميخواهيم بگوييم: اين احتمالات و خرافات و اين چيزهايي که قابل اثبات نيست. نه قابل استدلال است و نه قابل اثبات است. معنايي ندارد. ايشان ميخواهند مسافرت بروند، ميبينند ستارههايشان با سفر ميخواند يا نه؟ ميخواهيم غذا بخوريم، ميبينيم ستاره با اين غذا ميخورد يا نه؟ براي لباس خريدن و لباس پوشيدن سراغ ستاره ميرويم يا استخاره ميکنيم؟ براي کارهاي ضروري، خدا به ما عقل داده که لباسي بپوشيد که هم براي شما نافع باشد و هم گناه نباشد. غذايي را بخوريد که حلال باشد و براي بدن شما نافع باشد. وقتي در ازدواج گفتند: سراغ کسي برويد که خود ايشان هم گفت، خانواده مذهبي هستند. کفو شما هم هستند. تحقيق هم کرديد و به اشکالي بر نخورديد. ديگر علم ستارهشناسي اينجا براي چيست؟ ستاره شما به هم بخورد يا نخورد.
يک دختر بيست ساله که حالا اگر دانشجو هم نباشد، ديپلم دارد. من ميخواهم از مسئولين آموزشي مملکت، چه حوزه، چه آموزشهاي دانشگاهي و دبيرستاني، سؤال کنم. ما کجاي درسهايمان به بچهها قدرت تشخيص علم درست از نادرست را داديم؟ کجاي درسهايمان به بچههايمان مهارتهاي زندگي را ياد داديم؟ اين چيزهايي که در مدرسه و دانشگاه ياد گرفتيم يک جايي بايد به درد بخورد. آيا بايد يک دختر ديپلمه و ليسانسه، خاطرتان باشد يکبار ديگر هم يک دختر خانمي که فوق ليسانس هم بودند، گفتند: چون در خواب به من گفتند اسم شوهرت اين است، هر خواستگاري بيايد اول اسمش را ميپرسم. خوب کجا دين ما به ما گفته به خواب تکيه کنيد؟ کجا گفتند به استخاره تکيه کنيد؟ تو را به خدا هم مسئولين آموزشي بيشتر دقت کنند. قدرت تشخيص علم نافع از غير علم نافع را به ما بگويند. هم بچههاي ما عاقلانه فکر کنند. باز خدا اين دختر خانم را خير بدهد. با تمام اين حرف و حديثها جلو رفته است. ولي اين احتمالاتي که اطرافيان بمبارانش ميکنند، دارد او را اذيت ميکند. من به همان اطرافيان ميگويم که خواهش ميکنم از اين به بعد خواستيد غذا بخوريد، برويد بپرسيد ستاره شما به اين غذا ميخورد يا نه؟ لباس ميخورد يا نه، مسافرت ميخورد يا نه؟ اين خرافات خوب نيست.
به ما دو ملاک گفتند، يا عقلتان، يا دينتان، اين دو خيلي با هم منطبق هستند. اگر از مسائل ديني پيدا نکرديد، به عقلتان مراجعه کنيد. عقل خودتان قد نداد به عقل اطرافيان مراجعه کنيد. شما عاقل هستيد. اين آقا متدين است و از همه جهات خوب است. اخلاقش خوب است. خانواده مذهبي دارد. شرايط ازدواج با شما را دارد. معطل نکنيد. اطرافيان هم اين کارها را نکنند. يک گله از خود ما هست، ما به مردم ميگوييم: سراغ عالم ديني برويد. از آن طرف هم بايد به عالمان ديني بگوييم: خدا خيرتان بدهد، هرچه ميخواهيد به مردم بگوييد بر طبق مستندات قرآن و حديث و ديني باشد. رساله مرجع تقليد را بگوييد. نظر يکي از علماي بزرگ را بگوييد. من که حدود چهل سال است در حوزه درس مي خوانم يک مورد پيدا نکردم، که عالمان ديني سفارش کنند ببينيد ستارههاي شما به هم ميخورد يا نه؟ حتي سفارش به استخاره کرده باشند! هم بحث ستاره، هم بحث استخاره، نديديم سفارش کنند. تازه گاهي براي استخاره در مورد ازدواج ميرويم، ميگويند: در کار خير نياز به استخاره نيست. با عقلت سنجيدي و درست درآمده جلو برو. به قول شما چقدر اين قصه دارد در زندگيها پيچ ايجاد ميکند، بعد ميگوييم: چرا دختران ما روي دستمان ماندند. چرا پسران ما ازدواج نکردند؟
شريعتي: از اين سادگي بعضي از مردم و دامن زدن و استقبال از اين نوع جريانات، باعث شده خيليها از اين تفکر سوء استفاده کنند و براي خودشان دکان راه بياندازند.
حاج آقاي ماندگاري: من اين را ضعف اعتقادات دينيمان ميدانم. ضعف تعليمات ديني ميدانم که يک پر آن به خود ما ميخورد. يعني ما روحانيون روي منبر زياد خواب نقل نکنيم. آنچه ديدهايم و برهان ديني است بگوييم. حلال خدا را بگوييم. حرام خدا را بگوييم. واجب را بگوييم. بايدها و نبايدهاي ديني را بگوييم. در يک روايت از اين حرفها نداريم. وقتي من روحاني يکسري احتمالات روي منبر بگويم، مردم هم سراغ احتمالات ديگر ميروند. پس احتمال ميدهم ضعف تعليمات ديني که مقصر ما هستيم و ضعف معلومات ديني که مقصر مردم هستند.
شريعتي: جالب است در اين چند جلسه که نظر سنجي داشتيم، سؤال نظر سنجي اين هفته ما در راستاي اين سؤال است.
گفتند: سلام، اينترنت يک نعمت است که بايد مثل همهي نعمتها درست و بجا استفاده شود، ولي من موقع استفاده از اينترنت بدون اينکه نيت و قصد بدي داشته باشم، بعضي از صفحات را که باز ميکنم ناخواسته با تصاوير زشتي رو به رو ميشوم، که فوراً آن صفحه را ميبندم. خواستم ببينم با توجه به اينکه اين نگاهها خيلي از توفيقات را از انسان سلب ميکند، پس ما بايد چه کار کنيم؟ اصلاً خود حاج آقاهاي سمت خدا با اين مشکل رو به رو ميشوند يا نه؟ آنها چه کار ميکنند؟ من دارم طراحي وب ميخوانم و بايد مدت زيادي از وقتم را با اينترنت بگذرانم.
حاج آقاي ماندگاري: اولاً حاج آقاهاي سمت خدا بشري مثل بقيه هستند. ما هم آدميزاد هستيم. ما هم مثل شما هستيم که همچنان بايد دعا کنيم خدا يک لحظه ما را به خودمان وا مگذارد. شب اگر زياد غذا بخوريم صبح براي نماز صبح با حال بلند نميشويم. اگر خداي نکرده يک لقمه شبهه ناک بخوريم خيلي از توفيقات از دستمان ميرود. ما هم اگر در اينترنت دنبال کارهاي تحقيقاتي باشيم، اگر يک لحظه مکث کنيم، چون نظر افتادن حرام نيست. مثل نگاه افتادن به نامحرم در بيرون. ولي نگاه را نگه داشتن و نگاه را تيز کردن و با دقت نگاه کردن، حرام است. من هم مثل شما، اگر در اين صفحات توقف کنم، قطعاً از توفيقات ما کم ميشود. اين لباس روحانيت جليقهي نجات نيست. اتفاقاً از ما توقع بيشتري ميشود. که ما حتماً بايد ملاحظات بيشتر، احتياط بيشتر، مراقبت بيشتري داشته باشيم. حتي وقتي جواب سؤال مردم را ميدهيم، مردم دقت ميکنند که آيا ما به نامحرم نگاه ميکنيم يا نگاه نميکنيم. ما براي شما دعا ميکنيم. براي خودمان هم دعا ميکنيم. شما هم براي ما دعا کنيد که خداوند همه ما و شما را از وسوسههاي جن و انس محافظت بفرمايد.
همچنان که ايشان فرمودند، اينترنت يک ابزار است. هر ابزاري ميتواند مفيد باشد، ميتواند مضر باشد. چاقو هم ميتواند دست را ببرد، هم ميتواند سيب را ببرد. ما چندين بار در برنامه قاعده استفاده از اينترنت را گفتيم. زمان بندي داشته باشيم. با هدف و نياز سراغ اينترنت برويم. اگر مثل اين عزيز شغل ما سر و کار داشتن با اينترنت است. معمولاً ما هفتهاي دو بار تا سه بار حمام ميرويم. ولي کساني که در معدن زغال سنگ کار ميکنند، شايد روزي سه بار مجبور شوند دوش بگيرند. اين بندههاي خدا که در تهران با موتور سيکلت کار ميکنند، انشاءالله خدا همه آنها را محافظت کند. اين عزيزان که زحمت ميکشند قطعاً بايد روزي يکبار دوش بگيرند. چون در تهران پر از دود کار ميکنند. طبيعتاً عاقلانه است که اگر من در محيطي هستم که آلودگياش بيشتر است بايد استحمام من هم بيشتر باشد. لذا عزيزي که کارش با اينترنت است، شبيه کسي است که در معدن زغال سنگ کار ميکند. اين عزيزي که کارش لوازم آرايش فروشي است. عزيزي که کارش لباس زنانه فروشي است. عزيزي که کارش با گناهان احتمالي سر و کار دارد، بستر برايش فراهمتر است، اگر برايش مقدور است شغلش را عوض کند. چون هيچکس نميتواند به خودش اطمينان صد در صد داشته باشد. يک هجرت اينطور داشته باشد.
من بارها اين خاطره را گفتم، از اعتکاف در حرم امام رضا بيرون ميآمدم. يک جوان خيلي با صفايي مثل ابر بهار گريه ميکرد. حاج آقا من ميدانم در اعتکاف خدا مرا بخشيد. پاک شدم! امام رضا واسطه شد پاک شدم. ولي ميدانم بيرون بروم دوباره گناه ميکنم. گفتم: چرا؟ گفت: شغلم بستر گناه است. لباس زنانه ميفروشم. رفت و آمد زياد است. خداي نکرده شيطنت ميکنم و به گناه ميافتم. گفتم: شغلت را عوض کن. حالا اين عزيزان اگر برايشان مقدور است شغلشان را عوض کنند، بکنند. اگر مقدور نيست، آن استحمام معنوي را زياد کنند. مثل معدن زغال سنگ، مثل موتور سيکلت سوارها، مثل افسران راهنمايي و رانندگي که واقعاً قشر زحمت کشي هستند و صبح تا شب سر چهارراهها ميايستند. استحمام معنوي چيست؟ با وضو باشد. خود وضو کمک ميکند. توسلاتش را زياد کند. مخصوصاً اين روزها که به نام اهلبيت است، امروز بگويد: يا امام رضا، يا امام جواد، يا امام هادي شما کمک کنيد پاي من سر نخورد. صلوات و استغفارش را زياد کند. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) اهل استغفار باشيم اين صحنهها اثرش کمتر است. اين بستر گناه اثرش کمتر ميشود. اهل نماز اول وقت باشد. اينها همه نمونههاي بيمه طلايي و بيمه تکميلي است. ايشان استحمام بيشتر ميخواهد. بيمه تکميلي ميخواهد. طبيعي است. من به روحانيون گفتم. يک روحاني امام جماعت دبيرستان پسرانه، يک روحاني امام جماعت دبيرستان دخترانه، آن کسي که امام جماعت دبيرستان دخترانه است احتمال دارد که برايش مشکل ايجاد شود. خانمي، دختري با يک وضعيتي بيايد که اين امام جماعت نگاهش بيافتد و توفيقاتش کم شود. استغفارش را بيشتر کند. توسلش را به ساحت مقدس امام زمان بيشتر کند.
نکته سوم هم کساني که مثل اين آقا شغلشان اينترنت نيست، اين وب گردي را کنار بگذارند. ميدانيد اينترنت گردي و پرسه زدن در اينترنت قطعاً سرسره بازي بدون امکانات است. من بارها گفتم که شما مقدس ترين کلمات را در فضاهاي اينترنتي بزنيد شايد بدترين صحنهها جلوي چشمتان بيايد. وقتي ضرورت ندارد نرويد. زمان بندي هم بکنيد، دستوراتي که قبلاً گفتيم. اميدواريم باز هم «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ» (يوسف/53) اگر ميخواهيم خدا به ما رحم کند و دست ما را بگيرد، استحمام معنويمان را زياد کنم. بيش از همه دعا کنيم که خدا ما را يک لحظه به خودمان وا مگذارد. انشاءالله...
شريعتي: گفتند: سلام، من داشتم تلويزيون تماشا ميکردم. يک روحاني معروفي مشغول به صحبت بود. صحبتهاي خوبي کرد ولي در آخر مجلس شروع به دعا کرد. يکي اين بود که خدايا کار جوانهاي ما را درست بفرما. من از اين حرف هم متعجب شدم و هم خنديدم. که خدا ديگر بايد چه کار کند؟ کشور ما از همه نظر ثروتمند است. از نظر مساحت، از نظر مردم، شرايط آب و هوايي، تاريخ و فرهنگ، شرايط منطقهاي، نفت و گاز و معدن و هر چيز ديگري که بشود فکرش را کرد. يقين دارم اگر اشتغال هم معدن داشت، آنها را هم خدا به ما ميداد. تنها چيزي که نيست، مديريت است. مسئولين ما همه در دولت، در مجلس، در شوراها همه چيز را براي خودشان ميخواهند. يعني در اين کشور فقط همين دويست، سيصد نفر هستند که ميتوانند کار کنند و براي بقيه تصميم بگيرند؟ پس بقيه چه؟ من فکر ميکنم مشکل ما اين است.
حاج آقاي ماندگاري: همان قسمت اول را بگوييم که حاج آقا اينطور دعا کرده، عزيز دلم! گاهي به خاطر کمبود وقت است اينطور دعا ميکنيم و الا ما هم دوست داريم براي تک تک مسائل شما با حضور قلب و با حال قشنگي دعاي کامل کنيم. فرصت کم است ما را ببخشيد. اما بخش اصلي سؤال ايشان اين است که اشتغال هم معدن دارد. معدن اشتغال چيست؟ از ما حرکت و از خدا برکت، همت! بخش سوم سؤال ايشان را هم جواب ميدهم. اگر همه ما همت کنيم قطعاً خدا برکت ميکند. از ما حرکت و از خدا برکت، ما گفتيم: اين حرکت يعني تلاش به اندازه وسعمان، تنبلي نکنيم. در دنيا تلاش کنيم، انصاف هم داشته باشيم، به فکر ديگران هم باشيم. دعا هم بکنيم و صدقه هم بدهيم. قطعاً اين اشتغال است. همان پفک فروشي هم در جلسه قبل گفتم، همان کارگري هم همت است. من بارها گفتم و مردم جواب خوبي دادند. من ميدانم مملکت ما مشکل اشتغال دارد. ولي بيش از آنچه مشکل اشتغال داشته باشد، مشکل همت و عرضه دارد. اما در ابتدا اين دويست، سيصد نفري که ايشان فرمودند، ما طلبهها في الجمله قبول داريم مشکل مملکت ما مشکل مديريت است. ولي اين امکاناتي که ايشان فرمودند، ما زمينمان، آب و هواي چهار فصلمان، بارانمان، آب و خاکمان، اين همه آدم بيکار نبايد داشته باشيم. شايد سوء مديريت است که اين مشکلات را داريم. ولي آيا فقط اين دويست، سيصد نفر را مسئول گرفتيد؟ يعني صف اول مملکت را گرفتيد؟ من و شما مسئول نيستيم. الآن من و شما مسئول تک تک انتخابهاي خودمان نيستيم؟
الآن تلويزيون کانالهاي مختلفي دارد. يک کانال فيلم است. يک کانال ورزش است. يک کانال مهارتهاي زندگي را ميآموزد. ما يکبار مهارتهاي زندگي را انتخاب نکرديم. فقط فيلم و سريال نگاه کرديم. بعد زندگي ما خراب ميشود، ميگوييم: چرا مسئولين به ما کمک نميکنند؟ اي بابا! تو خودت مسئول خراب کردن زندگيات شدي. بيست سال از سنت گذشته، سي سال از سنت گذشته، بچهات بيست سال سن دارد، مهارت زندگي را به او ياد ندادي. انتخاب درست به او ياد ندادي. الآن شما شبکه سه را انتخاب کردي. داري سمت خدا را ميبيني. يک نفر ديگر هم کانال ديگر را ميبيند. اگر ما در سمت خدا فرض کنيم اگر يک گنج معنوي را به مردم ميداديم، آن کسي که اين کانال را انتخاب نکرده، اين گنج گيرش نميآيد. بعد ميگويد: چرا مسئولين به ما نميدهند؟ خوب خودت انتخاب نکردي. ميخواهم بگويم: بخشي از اين مسئولين را ما خودمان انتخاب کرديم. خوب ميخواستيم تکراري انتخاب نکنيم. ميخواستيم در انتخابمان کساني را انتخاب کنيم که سوء مديريتشان کمتر باشد. اينها که همه سابقه دارند. هرجا ميخواهيم انتخاب کنيم، شورا، مجلس، عزيزاني را انتخاب کنيم که خوبترين باشد. تا به اين مشکلات برنخوريم. بخشي از اين مسئولين را ما انتخاب ميکنيم. وقتي که من در انتخاب شرکت نکردم، عدهاي آمدند کسي را انتخاب کردند، يک ميليون نفر رأي ندادند. اگر آن يک ميليون رأي ميدادند کس ديگري انتخاب ميشد. حالا که آقايي با توان کمتر انتخاب شد، آن آقا با توان بيشتر انتخاب نشد، دودش در چشم آنهايي ميرود که انتخاب نکردند. ميخواهم بگويم: آنهايي که انتخاب ميکنند و نادرست انتخاب ميکنند، مسئول هستند. آنهايي که انتخاب نميکنند مسئول هستند. آنهايي که انتخاب کردند و به بچههايشان ياد نميدهند هم مسئول هستند. ما وقتي خودمان مسئول هستيم چرا مسئولان را دويست، سيصد نفر ميدانيم؟ اين روايت را ديگر همه بلد هستند. «كُلّكم راع و كُلّكم مسؤل عن رَعيّته» امام بزرگوار ما هم يادتان باشد فرمود: دولت ما 36 ميليوني است. يعني همه مردم سهيم هستند. امروز هم دولت ما هشتاد ميليوني است. هرکس بيايد مسئول است. درست انتخاب نکند، مسئول است. انتخاب نکند مسئول است. انتخاب کردن درست را ياد نگيرد، مسئول است.
روز انتخابات بود. گفتم: چطور ميخواهي انتخاب کني؟ گفت: ببخشيد قرعه مياندازم هرکس آمد. گفتم: حضرت عباسي بعد خراب دربيايد، قرعه جوابت را ميدهد. ما گاهي ميخواهيم از خودمان مسئوليت را سلب کنيم، ميگوييم: ما کارهاي نيستيم. نه! همه ما کارهاي هستيم. در جمهوري اسلامي همه مسئول هستند. در برابر مسئولين هم مسئول هستند.
شريعتي: اگر قرار باشد واقعاً مشکلات مملکت ما حل شود، يک بخشي هم سوء تدبير و سوء مديريت است، ولي بايد همه ما يک عزم جمعي داشته باشيم و يک قرار جمعي بگذاريم که اين مسئوليت را واقعاً روي دوشمان احساس کنيم.
حاج آقاي ماندگاري: هدف انقلاب اسلامي، هدف امام بزرگوار ما همين بود. ما حرفمان با رژيم طاغوت اين بود که ميگفتيم: در رژيم طاغوت يک عده مسئول دارند تصميم ميگيرند، آن هم در ارتباط با دشمنان! الآن ميگوييم: بخش عمدهاي از تصميمگيريها بر عهده مردم است. درست انتخاب کنيم، تا اگر تکراري هم بودند، بهترينها تکرار شوند.
سه جواب خاص در اين سؤال مطرح کردم، اولاً معدن اشتغال همت خودمان و برکت خداست. هيچکس حق تنبلي ندارد. هيچکس حق ندارد بيديني کند. هيچکس هم حق ندارد ظلم کند. اين براي همت ماست. خدا برکت ميدهد. به سادهترين کاري که ما بکنيم خدا برکت ميدهد. يک حوض کوچکي را فرض کنيد. با يک استخر بزرگ، استخر بزرگ با چشمه رابطه ندارد. سه روزه آبش بوي بد ميگيرد. يک حوض کوچک با چشمه رابطه دارد. هيچوقت طراوتش را از دست نميدهد. چون حرکت دارد. شغل ما و مال ما مهم نيست استخر باشد يا حوض باشد. مهم اين است که به چشمه وصل باشد. اگر همت و شغل ما به برکت الهي وصل باشد با ماهي پانصد، ششصد هزار تومان هم ميگوييم: الهي شکر! ولي اگر به برکت الهي وصل نباشيم، ميلياردي هم پول داشته باشيم باز هم دائم نق ميزنيم. اين معدن اشتغال است. دومين مورد هم اين است که خودمان را مسئول انتخابهايمان بدانيم. همه در انتخابها پاي کار بيايند. خودمان را مسئول بدانيم و دقيق انتخاب کنيم. سوم اينکه بعد از انتخابمان يک مسئوليت ديگر داريم. نظارت همگاني مردم، مطالبهگري مردم. من مسئول در انتخابات قول دادم که اين کارها را بکنم. چرا مطالبه نميکنيم؟ چرا داد نميزنيم؟ با منطق داد بزنيم.
گل آقا يک زماني انصافاً طنز قشنگي داشت. يک ستوني داشت به نام «پس چي شد؟» عيبي ندارد در کانالها با احترام بگوييم. نماينده محترم شورا، نماينده محترم مجلس، رئيس محترم جمهور، نماينده محترم خبرگان، هرکسي را داريم انتخاب ميکنيم، پس چي شد!؟ وقتي همه بگويند يک اتفاقي ميافتد. يک نفر بگويد، ميشود اپوزيسيون. ولي وقتي همه بگويند، اگر هشتاد ميليون مطالبهگر داشته باشيم، به نظر شما مسئولي جرأت دارد سوء مديريت داشته باشد؟ هشتاد ميليون او را نظارت ميکنند. امروز در مملکت ما نظارت همگاني کم است. دستگاههاي نظارتي ضعيف عمل ميکنند. نظارت همگاني دارد ضعيف عمل ميکند. وقتي مردم همه بگويند، پس ما در انتخابمان مسئول هستيم و در مطالبهگري هم مسئول هستيم.
شريعتي: اگر اجازه بدهيد من سؤال و نتيجه گيري نظرسنجي هفته گذشته را بخوانم. اگر خاطرتان باشد هفته گذشته اين سؤال را مطرح کرديم. از نظر شما مهمترين خطري که امروزه جمهوري اسلامي ايران را تهديد ميکند کداميک از گزينههاي زير است؟ 1- تهاجم فرهنگي داخلي و خارجي 2- مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم 3- فسادهاي مالي و مديريتي 4- فاصله بين مردم و مسئولين 5- تهاجم نظامي و تحريم اقتصادي 6- اختلافات سياسي جناحهاي داخلي
هم در کانال برنامه و هم در کانال سروش اين نظرسنجي را گذاشتيم. گزينهها هم گزينههايي بوده که ترتيبشان در هر دو کانال فرق ميکرد. ولي نکتهاي که براي ما اهميت داشت اين بود که مهمترين خطري که جمهوري اسلامي را در حال حاضر از نگاه مخاطبين تهديد ميکند، تهاجم فرهنگي داخلي و خارجي است. تهاجم فرهنگي داخلي و خارجي 47%- مشکلات اقتصادي و معيشتي 21%- فسادهاي مالي و مديريتي 17%- فاصله بين مردم و مسئولين 6%- تهاجم نظامي و تحريم اقتصادي 5%- اختلافات سياسي جناحهاي داخلي 3%
حاج آقاي ماندگاري: من ميگويم در اين گزينههايي که گفتيد غير از تهاجم نظامي همه تهاجم فرهنگي است. معلوم ميشود پنج درصد مردم گفتند: تهاجم نظامي تهديد است. 95 درصد گفتند: تهاجم فرهنگي و محصولاتش. مشکلات معيشتي مردم به خاطر چيست؟ به خاطر الگوگيري از فرهنگ بيگانه است. تجمل گرايي است. فاصلهي طبقاتي مسئولين و مردم نتيجه چيست؟ باز بخاطر الگوگيري بعضي از مسئولين از مديريتهاي خارجي و غربي است. و الا در نظام جمهوري اسلامي و در اسلام نبايد مدير با زيردستش خيلي فاصله داشته باشد. فسادها هم ناشي از تهاجم فرهنگي است. يعني وقتي ميخواهند مدل آنها مديريت کنند، مدل غربيها ميخواهند زندگي کنند، مدل آنها ميخواهند برخورد کنند، يعني فرهنگ بيگانه دارد در اين سطوح اثر ميگذارد. مردم باور کنيد اگر دلمان براي خودمان بسوزد، براي مملکت و آيندهي مملکتمان بسوزد، يک مقدار نسبت به تهاجم فرهنگي آنطور که حضرت آقا فرمودند حساستر شويم. فرهنگ معيشت ما، فرهنگ مديريت ما، فرهنگ مصرف ما، فرهنگ بازي و تفريح ما، فرهنگ پوشش ما، فرهنگ اشتغال ما همه نتيجه تأثيرپذيري از آن طرف است. اگر ما به فرهنگ غني و ديني و ملي خودمان توجه کنيم راه را بستيم. وقتي حضرت آقا ميگويد: محصول ايراني مصرف کنيد، يعني راه را بر فرهنگ آنها ببنديد. آنها ميخواهند شما را از اين طريق نابود کنند. بايد باور کنيم تهاجم را تا دفاع را جديتر بگيريم. واقعاً مردم نظرات خوبي دادند. همچنان که امام ديروز ما فرمودند، امام امروز ما فرمودند، مردم ما از بعضي از مسئولين ما بصيرتر هستند. به خدا مردم خوب فهميدند دشمن نشانه گرفته فرهنگ ما را، در همه سطوح! فرهنگ سياسي، اقتصادي، معيشتي. انشاءالله به فرهنگ اسلام برگرديم همه مشکلات ما حل ميشود.
شريعتي: امروز صفحه 492 قرآن کريم، آيات 34 تا 47 سورهي مبارکه زخرف در سمت خدا تلاوت ميشود.
«وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ «34» وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ «35» وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ «36» وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «37» حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ «38» وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ «39» أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «40» فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ «41» أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ «42» فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «43» وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ «44» وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ «45» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ «46» فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ «47»
ترجمه: و براى خانههايشان دربهاى متعدّد و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند (قرار مىداديم). و هر گونه زينتى (براى آنان فراهم مىكرديم) ولى اينها همه جز وسيله كاميابى زندگى دنيا نيست، در حالى كه آخرت نزد پروردگارت مخصوص اهل تقواست. و هر كه از ياد خداى رحمن روى گردان شود شيطانى بر او مىگماريم كه همراه و دمساز وى گردد. و آنها (شياطين) مردم را از راه (حقّ) باز مىدارند ولى گمان مىكنند كه هدايت يافتهاند. (همراه بودن شيطان ادامه دارد) تا زمانى كه (مجرم در قيامت) نزد ما آيد (و به شيطان همدم خود) گويد: اى كاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشينى بودى. (ولى به آنان گفته مىشود) امروز (آرزوى دورى از شياطين) براى شما سودى ندارد چرا كه ظلم كرديد، شما (با شياطين) در عذاب مشتركيد. (اى پيامبر!) آيا تو مىتوانى سخن خود را به گوش كران برسانى يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارند هدايت كنى؟ پس هرگاه تو را از (ميان آنان) ببريم، از آنان انتقام خواهيم گرفت. يا (اگر زنده باشى) عذابى را كه به آنان وعده دادهايم به تو نشان مىدهيم، پس بدون شك ما بر نابودى آنان مقتدريم. پس آنچه را به تو وحى شده محكم بگير، همانا تو بر راه مستقيم هستى. و همانا قرآن براى تو و قومت وسيله يادآورى (و عظمت) است و به زودى (درباره آن) از شما سؤال خواهد شد. و از رسولانى كه قبل از تو فرستادهايم (از طريق پيروان يا كتابشان) سؤال كن، آيا غير از خداوند رحمان، معبودان ديگرى براى پرستش مردم قرار دادهايم؟ و همانا ما موسى را همراه با آيات (و معجزات) خود به سوى فرعون و اشراف قومش فرستاديم پس گفت: همانا من فرستاده پروردگار عالميانم. پس چون موسى با آيات ما به سراغ آنان آمد، آنان به آن (آيات و معجزات) خنديدند.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: آيه 37 خيلي قشنگ پيامي را که خوانيدم و پاسخي را که داديم، لطف الهي تأييد ميکند. «وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» معناي تهاجم فرهنگي اين است که آنها فکر ميکنند خيلي فکرهايشان برتر است. تهاجم پذيري فرهنگي اين است که خداي نکرده در مملکت ما فکر کنيم خبري است، آنها از ما خيلي سرتر هستند و ما بايد بپذيريم. قرآن ميگويد: آنها ميخواهند شما را از سبيل الهي و از مسير الهي دور کنند و جلوي راه شما را بگيرند. پيشرفت شما را ديدند. موفقيتهاي ما را ديدند. در جنگ نظامي موفقيت شما را ديدند و ميخواهند با جنگ فرهنگي جلوي ما را بگيرند. ما بايد بيدار باشيم و جلوي تهاجم فرهنگي سنگر ببنديم و بهترين سنگر مسجد است. مسجدها را پر کنيم.
شريعتي: در رابطه با سؤال اول و پيام دوستمان در مورد ازدواج و بحث ستاره و خرافات و علم نافع که آقاي ماندگاري مطرح کردند، همينطور که وعده داده بودم، سؤال اين هفته نظرسنجي ما که دوستان ميتوانند به کانال مراجعه کنند و همينطور کانال سروش، سؤال آنجا هست و نظرات خودشان را ثبت کنند.
نا آگاهي برخي مردم از آموزههاي اوليهي دينيشان بيشتر حاصل کوتاهي کداميک از گزينههاي زير است؟
1- مدارس و دانشگاهها 2- مساجد، حوزهها و روحانيت 3- رسانههاي عمومي مثل راديو و تلويزيون 4- خانوادهها و والدين
انشاءالله در نظرسنجي شرکت کنيد تا هفته آينده در مورد آن صحبت کنيم.
من يک پيام ديگر هم بخوانم. گفتند: من دختري سي ساله هستم. دانشجوي دکتراي حقوق هستم. روي صحبت من با حاج آقاي ماندگاري است چون ايشان خيلي روي ازدواج جوانها تأکيد دارند. هيچوقت پدر و مادرم فکر نکردند که من جوان هستم و نيازهاي طبيعي هر انساني را دارم. فقط از من انتظار دارند مشغول مطالعه و تحصيل باشم. چون هميشه چه در دوران مدرسه و چه در دوران دانشجويي، رتبه اول مدرسه و دانشگاه بودم. اين تصوير از من در ذهنشان ساخته شده است. اوايل که خواستگار ميخواست بيايد من متوجه نميشدم. خودشان ميگفتند: دختر ما دارد درس ميخواند. تا اينکه ارشدم را گرفتم. هرکس تماس ميگرفت، اول شرايط را ميسنجيدند و بعد شايد ميآمدند. تا اينکه من دکتري قبول شدم. الآن کسي تمام ميگيرد، تا متوجه ميشود من دانشجوي دکتري هستم اصلاً جلو نميآيند. دوباره قضيه ازدواج من منتفي شد و من فقط بايد درس بخوانم. شايد باورتان نشود ولي به دوستانم که ديپلم گرفتند و الآن دو تا بچه دارند خيلي حسودي ميکنم. دائماً در اين فکر هستم اي کاش به جاي اينکه هر روز به اسم استاد و خانم دکتر صدايم کنند، يک نفر بود به من ميگفت: مامان! آرزوي يک زندگي ساده و معمولي را دارم. مثل بقيهي آدمهاي معمولي ديگر! جالب است دوستانم به من ميگويند: عاقل ما تو بودي! الآن براي خودت کسي شدي و موقعيتي داري. ولي خبري ندارند که من حسرت زندگي ساده آنها را ميخورم. تو را به خدا از پدر و مادرها بخواهند که زندگي بچههايشان را تک بعدي نکنند.
حاج آقاي ماندگاري: ميدانيد اين اتفاقات محصول چيست؟ محصول اينکه ما در هر موضوعي خدا و رسول خدا و اهلبيت براي ما يک دستوري فرمودند. آنها گفتند: دخترها و پسرهايتان را زود ازدواج بدهيد. تا از مسئوليت پذيري زندگي لذت ببرند. فرمايش فرمودند، نتيجهاش اين ميشود. آنها فرمايش فرمودند: مهريهها را کم بگيريد. مهريهها را بالا گرفتيم، باعث نزاع و طلاقها ميشود. آنها فرمايش فرمودند و گفتند: حيا و عفت داشته باشيد، نتيجهاش اينطور ميشود. آي پدر و مادرهايي که حرفهاي خدا و پيغمبر را در مورد ازدواج زود جوانها کنار گذاشتيد. آي پدر و مادرهايي که حرفهاي خدا و پيغمبر را بخاطر مهريههاي کم کنار گذاشتيد، بعد از رحلت پيغمبر هم يک عدهاي دور هم نشستند، گفتند: خدا و رسول فرمايش فرمودند علي را انتخاب کردند. اين وضعيت جهان اسلام شد. باور کنيم هرجا فکر کرديم خودمان از خدا و پيغمبر بيشتر ميفهميم، به اندازهاي که عمل بعد از رحلت رسول خدا اين همه جهان اسلام را به تشتت کشيده، به همان اندازه زندگي خودمان و بچههاي خودمان را به تشتت ميکشيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» (انفال/24) باور کنيم اگر به حرف خدا و پيغمبر تسليم شويم حيات پيدا ميکنيم. شما دخترتان را کشتيد! روزي که ميتوانست با شنيدن کلمهي مامان زنده شود، شما او را کشتيد. بياييد قاتل روح و حيات معنوي بچههايمان نباشيم.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي ماندگاري: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» خدايا به آبروي امام رضا قسمت ميدهيم مريضها را شفا، بيخانهها را خانه، بيهمسران را همسر، بيشغلها را شغل، بيمرکبها را مرکب، کم دينها را دين بيشتر، بيتوفيقها را توفيق بيشتر، و به همهي رزمندگان اسلام نصرت بيشتر، مسلمانها را نجات و فرج آقايمان امام زمان را نزديک بفرما.