اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-05-27-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – تقوا

حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري – تقوا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 27-05-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
صبحي گره از زلف تو باز خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آيه وحدتي که با آمدنت *** هر قطب نما قبله نماز خواهد شد

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما عزيزان، خانم‌ها و آقايان و همه شنونده‌هاي عزيزمان که از طريق راديو قرآن شنونده برنامه ما هستند. انشاءالله بهترين‌ها نصيب شما شود. امروز در خدمت حاج آقاي ماندگاري هستيم. سلام عليکم خيلي خوش آمديد.  
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين. من هم خدمت شما و همه بينندگان و شنوندگان عزيز سلام عرض مي‌کنم. (قرائت دعاي فرج)
شريعتي: بخش اول بحثمان با حاج آقاي ماندگاري گواهي نامه تقوا در مسير بندگي است اما در بخش اول پاسخگوي سؤالات شما خواهيم بود.
اولين سؤال بازخورد يک نکته حاج آقاي ماندگاري در جلسه گذشته بود که ايشان گفتند: من اسم دخترها و پسرها را که در آستانه ازدواج هستند، مي‌نويسم و لاي قرآن مي‌گذارم، حالا اين پيام را بشنويم.
نوشتند که با توجه به اينکه واسطه ازدواج مي‌شوند و اسامي دختران و پسران آماده ازدواج را در قرآن مي‌گذارم، مي‌خواستم بگويم من پسري دارم شاخ شمشاد و مؤمن و صادق و کارآمد و با تحصيلات، اما سه سال است که دنبال يک دختر محجبه و مؤمن و پاک هستيم ولي نيست که نيست. لطفاً شما اسم پسر مرا يادداشت کنيد. عامل خير شويد، انشاءالله به دست خير شما اين مهم رقم بخورد. دعا گوي شما هستيم.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، اول يک شوخي بکنيم. ايام عيد و ميلاد هم هست. حدود يازده ميليون جوان پشت سد ازدواج داريم. تقريباً پنج و نيم ميليون دختر و پنج و نيم ميليون پسر داريم. سالانه يک ميليون بيشتر ازدواج صورت نمي‌گيرد. هشتصد هزار، نهصد هزار، ازدواج ثبت مي‌شود. نه ميليون مي‌ماند. به نظر شما قرآن من گنجايش نه ميليون اسم را دارد؟ ما گفتيم بياييد يک فرهنگ واسطه گري ازدواج را نقش بدهيد. اين خواهر بزرگوار از هر شهر و دياري هستند،مگر مي‌شود دختر خوب در يک شهري که مثلاً پانصد هزار نفر جمعيت دارد، نيست؟ دو احتمال مي‌دهم. يک احتمال اينکه واسطه‌هاي ازدواج فعال نيستند. يک احتمال هم اينکه ما گاهي وقت‌ها در بيان، ايمان و اعتقاد و طهارت معيار اول ماست ولي در واقع معيار آخر ماست. مي‌گوييم: ما دختر با ايمان مي‌خواهيم. ولي وقتي سراغش رفتيم، به بيني‌اش گير مي‌دهيم. به صورتش گير مي‌دهيم. به شغل پدرش گير مي‌دهيم. با اينکه گفتيم: دنبال ايمان هستيم. شغل پدر از ايمان مهمتر است. وگرنه غير ممکن است براي پسر اين خانم در يک شهر بزرگ يک دختر با ايمان پيدا نشده باشد! اگر قرار است ايمان و طهارت معيار اول باشد، نمره و ضريب بيشتري به او بدهيد. اگر بقيه آن ضريب را نداشت، شما معدلتان در گزينه‌هايتان بالا باشد.
در يک جلسه‌اي بودم، بازنشستگان و پيشکسوتان بودند. آقايان مي‌گفتند: براي پسرانمان دختر خوب پيدا نمي‌شود. بعضي‌ها هم مي‌گفتند: براي دخترهايمان پسر خوب نيست. در همان جلسه گفتم: دختردارها دست بلند کنند. يک عده دست بلند کردند. پسردارها هم دست بلند کردند. گفتم: آدرس‌هايتان را به هم بدهيد و با هم آشنا شويد.
در انتخاب‌ها دچار وسواس نباشيد. امام حسن مجتبي فرمودند: براي فرزندانتان همسر با ايمان انتخاب کنيد. اگر دوستش داشته باشد، غوغا مي‌کند. اگر دوستش نداشته باشد چون ايمان دارد به او ظلم نمي‌کند. فرقي نمي‌کند چه پسر و چه دختر! دو پاسخ به اين خواهر بزرگوار مي‌دهم: 1- واقعاً واسطه‌هاي ازدواج به اين ثواب فکر کنند و اين تجارت معنوي را انجام دهند. 2- خانم‌ها و آقايان وسواسشان را کم کنند، حقيقتاً ايمان و طهارت ملاک اولشان باشد. به همين دليل که اين خانم مي‌گويد: براي پسرم دختر خوب گير نياوردم. خيلي از دخترها هم مي‌گويند: از خواستگارها هنوز پسر خوب گير نياورديم. پس معلوم مي‌شود هردوي شما وسواس داريد. توکل ما به خدا باشد، خدا خودش مورد لايق ما را سر راهمان قرار مي‌دهد.
شريعتي: گفتند: من و همسرم بچه دار نمي‌شويم ولي هيچ دکتري هم قطعي ما را نااميد نکرده است. بعد از دوازده سال و هزينه‌هاي مالي زياد، ديگر وسعمان نمي‌رسد در اين راه باز هم هزينه کنيم. حالا من بايد کلا نااميد شوم و منتظر معجزه خدا باشم. اگر اينطور باشد پس معني جمله از تو حرکت و از خدا برکت چه مي‌شود؟ لطفاً راهنمايي‌ام کنيد. لطفاً به گوش دولت مردها برسانيد که اگر دغدغه افزايش جمعيت را دارند، در اين زمينه تمرکز کنند. ايشان درد دل مي‌کنند و مي‌گويند: آقا هزينه‌هاي ناباروري خيلي بالا است. من خيلي هم دعا مي‌کنم و غافل از دعا نيستم. اما اطرافيان من مي‌گويند: به زور از خدا بچه نخواه که باعث دردسر و پشيماني‌ات مي‌شود.
انشاءالله خدا به برکت امام رضا به همه کساني که در انتظار فرزند هستند، فرزند صالحي عنايت کند.
حاج آقاي ماندگاري: اولين نکته که من در پاسخ به اين بزرگوار عرض مي‌کنم، اين است که وقتي رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: تداوم سياست کنترل جمعيت غلط بوده و به عنوان اولين مسئول نظام از مردم عذرخواهي کردند. پس معلوم مي‌شود سياست نظام عوض شده است. کنترل جمعيت نبايد اتفاق بيافتد. وقتي رهبر که استراتژي نظام را بيان مي‌کنند، حتماً دولت و مجلس هم بايد جاده را براي اين قصه باز کنند. به صرف اينکه ما ميخواهيم جمعيت زياد شود، درست نمي‌شود. جمعيت زياد شدند توصيه به کساني که مي‌توانند صاحب اولاد شوند، يک بخش است. ولي بسترسازي و روند را يک مقداري با امتياز و پاداش و تشويق گذاشتن، دو ميليون نفر زوج نابارور داريم. دولت اگر هزينه‌هاي ناباروري را کم کند و علم هم به جايي رسيده که مي‌تواند اکثر اينها را صاحب اولاد کند. پس حتماً وظيفه دولت است و ايشان کاملاً درست مي‌گويند. خدا و قرآن و اهل بيت فرمودند: بايد صاحب اولاد شويد. مايه مباهات امت رسول الله است. دوبار در قرآن آمده «نَحْنُ‏ نَرْزُقُكُمْ‏ وَ إِيَّاهُم‏» (انعام/151) بخاطر بچه‌هاي شما به شما رزق و روزي مي‌دهيم. با اين همه سفارش از بالا، خدا و پيغمبر و ولي فقيه، حتماً بايد دولت تمام بستر را فراهم کند که نسل مسلمان بيشتر شود.
يک توصيه به خيرين هم داريم. الحمدلله کارهاي خير در کشور زياد است. اگر يک مجموعه‌هايي هم ايجاد شود به اين گروه کمک کنند، خيلي خوب است. از اين دو ميليون زوج بارور ده درصد هم خيرين کمک کنند و هزينه‌هاي درمان را بدهند، ده درصد هم صاحب اولاد شوند، يک شهر دويست هزار نفري را باني شدند. دويست هزار نفر از امت پيغمبر را يک گروه باني شوند، ثواب کمي است؟ دويست هزار نفر لا اله الا الله گو به جمعيت اضافه کنيم.
نکته ديگر اينکه اين آقا تلاش مادي‌اش را کرده بود، حالا ديگران بايد به ايشان کمک کنند. تلاش معنوي هم داشتيد. تلاش معنوي‌تان را قطع نکنيد. دعا، استغفار، صدقه، چهارقل، آيت الکرسي و توسلات و نذر و نياز، مخصوصاً براي حضرت جواد(ع). اينکه گفتند يک چيزي را زورکي از خدا نخواهيد براي اين است که براي خدا تکليف معين نکنيم. طلبکارانه از خدا چيزي نخواهيم والا اصرار و تکرار دعا را خودشان سفارش کردند. از دعا نااميد نشدن را خود اهل بيت سفارش کردند. جلسه گذشته گفتيم، که ندارها غطبه داشته باشند و حسادت نکنند. نگويند: چرا به او دادي و به من ندادي. بگو: خدايا انشاءالله بچه‌هاي آنها سالم باشند، خدايا به من هم دو تا بچه بده.
يک سؤال‌هايي داشتيم در مورد کساني که سراغ سقط جنين مي‌رفتند. اين دو گروه را با هم مقايسه کنيم. اين ندارد به زمين و آسمان مي‌زند که خدا به او فرزند بدهد. او دارد و خدا به او داده و مي‌خواهد برود سقط کند. مي‌خواهد بچه را بکشد. اين اوج کفران نعمت است. هرکس مي‌خواهد سقط جنين کند با يکي از اين نابارورها صحبت کند. اين التماسش خواهد کرد تو را بخدا بچه‌تان را سقط نکنيد. اگر دوست نداريد بزرگ کنيد به دنيا بياوريد و بدهيد ما بزرگ کنيم.
شريعتي: نوشتند که شما مي‌فرماييد هزينه‌هاي زندگي به سه بخش ضروريات،هوسيات و رفاهيات تقسيم مي‌شود. واقعاً براي من سخت است که بتوانم تشخيص بدهم کاري که مي‌خواهم انجام بدهم جز کدام دسته است؟ مثلاً دختري هستم در جامعه‌اي که خيلي از اطرافيان من خيلي به زيبايي اهميت مي‌دهند. شايد اگر من خودم تنها يا در جايگاه ديگر به دنيا مي‌آمدم هيچوقت بيني‌ام را عمل نمي‌کردم. ولي در اين جامعه واقعاً اعتماد به نفس زيبايي ندارم. چيزي که فکر مي‌کنم براي يک دختر واقعاً مهم است، و آينده هم در ازدواجش تأثيرگزار است، همين زيبايي است. ضمناً من مطمئن هستم که اگر من عمل جزاحي بيني انجام ندهم، پدر من اين پول را به يک مستحق نمي‌دهد. پدر من کسي است که حتي خمس واجبش را نمي‌دهد. الآن اگر بيني‌ام را عمل کنم به هوسيات پرداختم. اگر نکنم به چه کسي لطف کردم؟ به پدري که دوست دارد پول روي پولش بيايد؟
حاج آقاي ماندگاري: دعا مي‌کنيم اين پدر واجباتشان مثل خمس را پرداخت کنند وقتي دختري به اين خوبي دارند. من دو جواب مي‌دهم. 1- ما گاهي وقت‌ها در همه موضوعات به بغل دستي‌مان نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم اينها تکليفشان را انجام نمي‌دهند. آيا تکليف انجام ندادن دو طرف من مجوز مي‌شود که من هم تکليفم را انجام ندهم؟ ببينيد الآن ايشان مي‌گويد: جامعه تکليفش را انجام نمي‌دهد. به جاي اينکه به اخلاق و طهارت توجه کند، به زيبايي بيني توجه مي‌کند. پدر من هم تکليفش را انجام نمي‌دهد، به جاي آنکه پولها را براي کار خير صرف کند و خمسش را بدهد، اين کار را نمي‌کند. آيا اين دو مورد را انجام ندادن مجوز مي‌شود من پول پدرم را در مسير هوس خرج کنم؟ چون خودش مي‌گويد: اين هوسيات است. پس من مي‌خواهم از اين بهانه بگيرم. گاهي وقت‌ها زن و شوهر تکليفشان را انجام نمي‌دهند. او ميگويد: شوهر تکليفش را انجام نمي‌دهد. او هم مي‌گويد: خانم تکليفش را انجام نمي‌دهد. هيچوقت انجام ندادن تکليف ديگران مجوز براي انجام ندادن ما نيست.            
2- شما پول پدرت را بگير، اما چه کسي گفته که تنها گزينه براي خرج کردن پول پدر عمل کردن بيني است. من پنج گزينه به شما معرفي مي‌کنم. 1- برويد هنر خودتان را زياد کند. کلاس خياطي و آشپزي برويد. گفتيم يکي از اسباب بخت بستگي دخترها ناتواني در مهارت‌هاست.ضعفشان در اخلاق و حيا و عفت است. 2- اين پول را بگيرد پنجاه درصد براي خودش خرج کند. پنجاه درصد را گره يک نفر را باز کند. با خدا معامله کند. بگويد: خدايا من يک گره گوچک باز کردم تو يک گره بزرگ، ازدواج من را باز کن. 3- اين پول را بگيرد و آرايش کند و از صبح تا شب در خيابان قدم بزند و تا شوهر برايش پيدا شود. 4- بيني‌اش را جراحي کند. 5- اين پول را از پدرش بگيرد و براي آينده زندگي خودش پس انداز کند. اين پنج گزينه، آيا جراحي بيني و با آرايش در خيابان راه رفتن به نظر شما اولويت است يا آن سه مورد ديگر؟ پس بياييم اگر اين شرايط را داريم از پدر و مادر پول بگيريم ولي در راهي خرج کنيم که عذاب وجدان نداشته باشيم. «لِيَبْلُوَكُمْ‏ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (هود/7)
من به حکم فقهي عمل بيني کار ندارم. ما الآن ده گزينه براي تأمين اوقات فراغت داريم. آيا موسيقي بهترين گزينه است؟ اگر بهترين نيست اين آيه جلويت را مي‌گيرد. «لِيَبْلُوَكُمْ‏ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» شايد اين دختر خانم هم فکر کند خودش گزينه‌هاي بهتري هم پيدا کند. اگر جراحي بيني بهترين مورد است حتماً انجام بدهد. اول سيرت نيکو مهم است. نه صورت زيبا. لذا خوش صورت‌هايي که سيرت خوبي نداشتند در جاده زندگي کم آوردند و بريدند.
شريعتي: پرسيدند که ما متوجه نشديم آيا در فضاي مجازي عضو بودن و در گروهي عضو بودن که زن و مرد در آن گروه هستند اشکالي دارد يا نه؟
پرسيدند که چند روز پيش در يکي از صفحه‌هاي مجازي در مورد حجاب تذکري دادند. باور کنيد از هر طرف به من حمله شد. آنقدر حرف‌هاي زشت و رکيک به من زدند و به من توهين کردند که هنوز هم که يادم مي‌افتد اشک من سرازير مي‌شود. مگر امر به معروف و نهي از منکر از واجبات الهي نيست؟ اينطور مواقع بايد چه کار کرد؟
حاج آقاي ماندگاري: پيام دوم براي پاسخ اين دو سؤال خيلي به ما کمک مي‌کند. پيام دوم مي‌گويد: در فضاي مجازي اکثراً دنبال چيزهاي خوب نيستند. در فضاي مجازي مطالعه نيست. چون وقتي به من در مطالعه کسي تذکر بدهد که ناسزا نمي‌گويم. فضاي مجازي کلاس درس نيست. چون در کلاس درس به کسي ناسزا نمي‌گويند. پيام دوم حال و هواي فضاي مجازي را بيان مي‌کند. اکثراً مي‌گويند: ما در فضاي مجازي براي حال کردن و سر به سر گذاشتن و وقت گذراني و سر به سر گذاشتن و ارضاء غرايز مي‌رويم. يعني براي اينهاست. و الا هفته قبل گفتم که حکم فقهي‌اش اين است. بعضي از فقها نظرشان بر اين است که هرگونه رابطه زن و مرد که در آن محرميت نباشد، مطلق رابطه حرام است مگر ضرورت اقتضا کند. آن ضرورت را هم خودشان معرفي کردند. مثل پزشک، نجات يک انساني که دارد غرق مي‌شود. آن ضرورت است. اگر مرجع تقليد من اينها هستند، هرگونه خلوت در فضاي مجازي با نامحرم حرام مي‌شود. چون هيچ ضرورتي ندارد. کي دسته از فقها مثل امام بزرگوار و مقام معظم رهبري و حضرت آيت الله مکارم شيرازي و بقيه بزرگواران مي‌فرمايند: اگر بين زن و مرد يک رابطه منطقي و عقلاني باشد، دور از هوس و دور از قصد ارضاء جنسي باشد، مي‌توانند دو نامحرم که استاد و شاگرد هستند، همکلاسي و همکار هستند، همچنان که در اداره مي‌توانند با هم گفتگوي عقلاني داشته باشند، در فضاي مجازي هم مي‌توانند گفتگوي عقلاني داشته باشند. به شرطي که هوس نباشد، ريبه و شهوت نباشد. در فضاي مجازي گاهي مي‌بينم يک خانمي وقتي دارد سؤالش را مي‌پرسد نياز عاطفي را در سؤال مطرح مي‌کند. بنده به عنوان کارشناس دين براي اينکه جايگاه خودم را حفظ کنم طوري جوابش را مي‌دهم که بنده پاسخگوي نياز عاطفي شما نيستم. جواب سؤال شما را مي‌دهم و خداحافظ! ولي هر خانم و آقايي مي‌تواند اين را رعايت کند؟ اين حکم اخلاقي است. لذا وقتي مي‌بينيم که آنهايي که به اصطلاح براي امر به معروف و نهي از منکر در فضاي مجازي رفتند، به جاهاي ناجور کشيده شد. الآن بعضي از دوستان از دادگاه خانواده مي‌گويند: درصد بالايي از طلاق‌ها در دو سال اول زندگي بخاطر فضاي مجازي است. خانم با يک عده از آقايان و آقا با يک عده از خانم‌ها، طبيعتاً گفتگوها عاطفي مي‌شود. مرزها شکسته مي‌شود و خانم در فضاي مجازي نياز عاطفي‌اش را با يک عده از آقا برطرف مي‌کند. حواسش هم نيست و قصد گناه هم ندارد. در خانه با شوهر سرد مي‌شود. اين آقا هم همينطور است. در خانه با همسرش سرد است. اين سردي آرام آرام منجر به طلاق مي‌شود. هرکس ضرورت نمي‌‌بيند وارد اين فضا نشود.
شريعتي: امروز صفحه 310 قرآن کريم آيات 65 تا 76 سوره مبارکه مريم تلاوت مي‌شود.
«رَبُ‏ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا «65» وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا «66» أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً «67» فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا «68» ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا «69» ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى‏ بِها صِلِيًّا «70» وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا «71» ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا «72» وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا «73» وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً «74» قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً «75» وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا «76»
ترجمه: پروردگار آسمان‏ها وزمين وآنچه ميان آن دو قرار دارد؛ تنها او را پرستش كن و براى عبادتش شكيبا باش، آيا براى او همتا و هم نامى مى‏شناسى؟وانسان مى‏گويد: آيا آنگاه كه مُردم، دوباره زنده (از قبر) خارج خواهم شد؟ آيا انسان (در زنده شدن دوباره‏ى خود شك دارد؟ و) به ياد نمى‏آورد كه ما او را پيش از اين آفريده‏ايم، در حالى كه چيزى نبود؟ پس به پروردگارت سوگند كه ما همه آنهارا با شياطين محشور خواهيم كرد، سپس در حالى كه به زانو درآمده‏اند، گرداگرد جهنّم حاضر خواهيم نمود. سپس از هر گروهى، كسانى را كه بر خداى رحمان سركش‏تر بودند، جدا خواهيم كرد. آنگاه ما مى‏دانيم چه كسانى از آنها براى سوختن در دوزخ سزاوارترند.و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مى‏شود، (و اين ورود شما) از جانب پروردگارت حكمى قطعى است.سپس اهل تقوا را (از دوزخ) نجات مى‏دهيم و ستمكاران را (در حالى كه از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده (اند) در آن رها مى‏كنيم. وهرگاه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، كسانى كه كفر ورزيده‏اند به آنان‏كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند: كدام يك از ما دو گروه، جايگاهش بهتر و محفلش آراسته‏تر است. و چه بسيار نسل‏ها را پيش از آنان نابود كرديم كه مال و ثروتشان بهتر بود و منظرى آراسته‏تر داشتند. بگو: هركه در گمراهى است، خداوند رحمان (طبق سنّت خود) مدّتى به او مهلت و مدد مى‏دهد، تا زمانى كه آنچه را وعده داده مى‏شوند ببينند، يا عذاب (اين دنيا) يا (عذاب) قيامت را. پس (در آن روز) خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر ولشكرش ناتوان‏تر است. كسانى كه هدايت يافته‏اند، خداوند بر هدايتشان مى‏افزايد و نيكى‏هاى ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجام‏تر است.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: در بحث تقوا در جاده زندگي که از آيه اول اين صفحه استفاده مي‌کنم، صبر بر بندگي خدا را خدا از ما مي‌خواهد. معلوم مي‌شود بندگي خدا سخت است. همچنان که رعايت قوانين راهنمايي رانندگي سخت است. يک نفر بگويد: سي سال است رانندگي مي‌کنم يکبار هم جريمه نشدم. اين خيلي سخت است. «وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» بايد صبر کنيد. دو مرحله را از حالت‌هاي زندگي گفتيم. يکي دارايي بود و يکي نداري. گفتيم: تقوا در دارايي‌ها شکر بود. شکر هم معنايش اين بود که از آن دارايي‌ها در واقع براي روز نداري خودمان بهره برداري کنيم. تقواي در نداري‌ها، صبر بود و حسادت نبود. غبطه بود. در نداري با خدا مشکل دار نشويم. عفت نفس پيشه کنيم. قناعت کنيم. در نداري تلاشمان را بيشتر کنيم. باور کنيم اين نداري اينطور ما را آرام مي‌کند که وقتي نداشتم مسئوليت من کمتر است. با خدا مشکل‌دار نشوم.
امروز در يک مرحله ديگر از جاده زندگي را بيان مي‌کنم. در جاده يک سربالايي‌هايي با شيب‌هاي مختلف داريم. سربالايي‌هاي زندگي ما واجبات است. تکاليف سخت است. هرچه واجب سخت‌تر باشد شيب بيشتر است. ماشين در سربالايي معمولاً خيلي راحت نمي‌رود. لذا مردم در واجباتشان مشکل دارند. به نظر شما مردم بيشتر در مستحبات پاي کار هستند يا در واجبات؟ زيارت امام رضا مي‌آيد اما حجابش درست نيست. در حالي که حجاب از واجبات است. براي امام حسين سينه مي‌زند و نماز را نمي‌خواند. در حالي که امام حسين براي نماز شهيد شده است. معلوم مي‌شود شيب نماز خيلي تند است. تقوا استفاده از دنده کمکي‌هاست. دنده کمک سه چيز است. اگر ما در انجام واجبات به سه نکته توجه کنيم، در سربالايي‌ها «و السابقون السابقون» مي‌شويم. چون سربالايي دو چيز است يکي بندگي خداست، يک خدمت به خلق خداست. اين هردو واجب است. خدا هردو را بر ما واجب کرده است. اگر ما بدانيم در اين سربالايي سه اتفاق خوب مي‌افتد، 1- داريم با خدا معامله مي‌کنيم. طرف معامله ما خيلي به ما قيمت مي‌دهد. چرا لوازم بعضي از افراد مشهور قيمتي است؟ فوتباليست‌ها، هنرپيشه‌ها، رئيس جمهورها، ماشينش ميلياردي به فروش مي‌رسد. همين که در واجب و بندگي خدا و خدمت به خلق خدا با خدا معامله مي‌کنم، اين يک دنده کمک براي من است. براي من انگيزه درست مي‌کند. يکي از حرفهايي که من براي جشن تکليف دخترها مي‌زنم اين است که مي‌گويم: دوست داريد به شما بگويند: بچه يا بزرگ؟ مي‌گويند: بزرگ! مي‌گويم: اولين کسي که شما را با بزرگ‌ها حساب کرده خداست. از نه سالگي     مي‌گويد: بيا با خودم حرف بزن! لذا جشن بايد براي اين تکليف بگيرند. چون تازه به چشم خدا و آسماني‌ها آمدند. در انجام واجبات تو به چشم خدا مي‌آيي. خدا به تو نگاه مي‌کند و قبول کرده با او معامله کني. پس اولين نکته که به ما در سربالايي واجبات قوت مي‌دهد، اين است که دارم با خدا معامله مي‌کنم.
2- اين معامله اولين فايده‌اش رشد خود من است. هرچه ماشين سربالايي را قشنگ‌تر و محکم‌تر بپيمايي، ارزش ماشين بالاتر مي‌رود. من اگر واجباتم را بهتر و زيباتر انجام بدهم قيمت خودم بالا مي‌رود. قوي‌تر مي‌شوم. الآن چرا بچه‌ها درس مي‌خوانند؟ مگر درس خواندن سخت نيست؟ ليسانس مي‌شوم. فوق ليسانس مي‌شوم. دکتر مي‌شوم. قيمت من بالا مي‌رود. چرا همه در ورزش دنبال مدال هستند؟ مي‌گويند: مدال قيمت مرا بالا مي‌برد. تو وقتي در مسير بندگي خدا واجبت را انجام دادي، مدال بندگي به تو داده مي‌شود.
3- پاداش‌هاي قيامت است. پيغمبري که فرمود: از اين سنگ ريزه‌ها در بيابان تاريک برداريد. که هرکس بردارد پشيمان است و هرکس برندارد پشيمان است. اين سنگ ريزه‌ها در قيامت معلوم مي‌شود جواهر بوده است. واجبات جواهر است. لذا وقتي در سربالايي واجبات قرار گرفتيم، يک نفر مي‌گويد: من از اين تپه بالا نمي‌روم. مي‌گويند: بالاي تپه يک کيسه زر است. حالا با دو مي‌رود. باور کنيد تقوا در جاده سربالايي واجبات،1- توجه به اينکه تو چشم خدا هستي. 2- تو بزرگ مي‌شوي. 3- خانه آخرت تو آباد مي‌شود. ديگر اينجاست که خود به خود «و السابقون السابقون» مي‌شود. و مي‌خواهي از ديگران سبقت بگيري. چون مي‌خواهي بروي جواهر جمع کني.  
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا به محمد و آل محمد قسمت مي‌دهيم اگر توفيق فکر کردن به ما بدهي همه موفقيت در ازدواج را در زيبايي صورت نمي‌بينم. همه ارتباط را فقط در فضاي مجازي نمي‌بينم. من فکر مي‌کنم اگر خدا توفيق خلوت و فکر کردن و فکر کردن با خودمان را به ما بدهد، خيلي از مشکلات ما حل مي‌شود. خدايا توفيق فکر کردن به ما عنايت بفرما. آنهايي که بچه ندارند، به آنها بچه عنايت کن. آنهايي که همسر ندارند همسر خوب عنايت کن. قرض بدهکار را ادا کن. به مستأجرهايي که خانه ندارند، مسکن خوب عنايت بفرما. زنداني‌هاي بيگناه را آزاد کن. آنهايي که مشکلات خانوادگي دارند هم مشکلاتشان برطرف شود. مسلمان‌ها و شيعيان جهان هم از چنگال ظلم آزاد شوند.  
شريعتي: والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.