اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-05-07-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري - پاسخ به پرسش‌ها

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌ها
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 07-05-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: به نام او که در طلوع نگاهش قامتم قد مي‌کشد به دو رکعت صلوه عشق سلام به همه‌ي شما هم وطنان عزيز دوستان عزيز همراه هم دل خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد مثل هميشه تنتان سالم باشد و قلبتان سليم و بهترين‌ها نصيب شما. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين من هم خدمت شما و همکاران و بينندگان خوب و بندگان خوب خدا عرض سلام و ادب و احترام و روز بخير دارم اميدواريم خداي تبارک و تعالي توفيق بندگي خودش و خدمت به مخلوقات را به ما عنايت بفرمايد از دعاي سلامت امام زمان مدد مي‌گيريم براي پاسخ گويي به سوالات عزيزان اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک براي تعجيل در فرجشان و براي سرور قلب نازنينشان دسته گل صلوات را هم هديه مي‌کنيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: خيلي خوب از همه‌ي دوستان عزيزي که سوالاتشان را براي ما مي‌فرستند تشکر مي‌کنيم اين جواب‌ها خيلي راه گشاست اولين سوال را مي‌خوانم. گفتند که همسري دارم که به خدا اعتقاد دارد اما به پيامبران و قرآن کريم نه نماز نمي‌خواند روزه هم نمي‌گيرد اما آدم خوبي است دروغ نمي‌گويد پول حلال در مي‌آورد غسل واجبش را انجام نمي‌دهد خمس نمي‌دهد به احکام ديني کاملا بي توجه است ايشان مي‌گويند ما هيچ مشکلي در زندگي مان نداريم اما من آدمي هستم که اعتقادات من کاملا بر عکس ايشان است و به خاطر همين خيلي اذيت مي‌شوم به نظر شما من بايد چه کار کنم.
حاج آقا ماندگاري: ممنون هستيم از اين که اين گونه سوالات را که هم معمولا يک کم خجالت مي‌کشند مطرح بکنند اين خواهر بزرگوار مطرح کردند من از اين همسرشان اگر بيننده‌ي برنامه هستند اگر نه خطاب به همسر بزرگوار مي‌گويم اين سوالات را از آقا بپرسند اين نمونه هم در زندگي‌ها است خانم نسبت به آقا و يا آقا نسبت به خانم اعتقاداتشان تمايز دارد و با هم موافق نيستند سوال مي‌کنيم از اين گونه افراد بزرگوار که مي‌گويند ويژگي‌هاي خوب هم دارد پول حلال در مي‌آورد با ادب است و خوش اخلاق است اين‌ها چيزهاي خوبي است انصافا از اين بزرگوار سوال مي‌کنيم اعتقاد به خدا يعني چه؟ يک نفر مي‌گويد من به اين آقاي دکتر اعتقاد دارم يعني چه اعتقاد؟ به روپوش سفيدش اعتقاد دارد ؟ اين خنده دار است به اين که دکتر ناز و مهرباني است اعتقاد دارد؟ به مطب شيکش اعتقاد دارد؟ يا به طبابتش اعتقاد دارد؟ اين که مي‌فرمايد به خدا اعتقاد دارد به چي خدا اعتقاد دارد خدا ناز است در آسمان است خيلي مهربان است؟ به اين‌هاي خدا اعتقاد دارد يا نه الحمدلله رب العالمين به ربوبيتش اعتقاد دارد؟ يعني اگر واقعا چون مي‌خواهم همان اعتقاد به خدايي که خانمش تصديق مي‌کند را ببريم زير سوال که اگر آن اعتقاد به خدا باشد مثل اعتقاد دکتر بايد اعتقاد به طبابتش باشد يعني اعتقاد به ربوبيت خدا به مدل تربيتي خدا اعتقاد به طبابت آقاي دکتر اين است که من نسخه اش را مي‌گيرم چون اعتقاد دارم اعتماد هم دارم به طبابتش مي‌دهم بدنم را حتي جراحي بکند قلبم را جراحي بکند بعد وقتي اعتماد کردم خودم را زير تيغش و تحت دستورات پزشکي اش قرار دادم از دستوراتش هم پيروي مي‌کنم پس اين بزرگوار اگر راست مي‌گويند اين گونه افراد به خدا اعتقاد دارند اعتقاد يک امر دروني است هيچ کس نمي‌بيند همه مي‌توانند اعلام کنند ما به خدا اعتقاد داريم اما علامت اين اعتقاد اعتماد است به خدا اعتماد دارم يعني هر چه خدا بگويد مي‌گويم چشم راست مي‌گويد صدق الله العلي العظيم حالا که به خدا اعتقاد و اعتماد دارم پيروي هم مي‌کنم از دستوراتش حالا دستورات خدا را از چه کانالي به دست بياورم خودش فرموده دستورات من را پيغمبران مي‌گويند «وَمَا آتَاكُمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر/ 7) «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا» (مائده/ 55) هر کس به من اعتقاد دارد هر کس به من خدا اعتماد دارد بايد به پيغمبر هم اعتماد بکند بايد به اميرالمومنين و اولياي معصومين هم اعتماد مي‌کند در عصر غيبت هم بايد به علما اعتماد بکند چون اين‌ها هستند که دستورات تربيتي خدا را به ما مي‌دهند پس اين بزرگوار وقتي مي‌گويند همسر ما به خدا اعتقاد دارد يا اين نوار را محضرشان بگذارند که بگويند اعتقاد شما را سوال کردند يعني چه يا خودشان خيلي دوستانه و محترمانه اين بحث را داشته باشند نکته‌ي دومي که به اين آقاي محترم مي‌گوييم فرمودند احکام دين را انجام نمي‌دهند من دست روي يکي مي‌گذارم غسل واجب را نمي‌کنند حالا ما مي‌گوييم نماز سخت است يک کار اضافي است بر روند کارهاي جاريمان خمس يک کار اضافي است اما ما که روزانه تطهير مي‌کنيم خودمان را چه چيزي باعث مي‌شود من غسل واجبم را تاخير بيندازم امروز غسل واجب به گردنم آمده مي‌گويم بخواهم فردا انجام بدهم من که روزانه يکي دو سه بار خودم را تطهير مي‌کنم اين بوي لج بازي نيست؟ چه اعتقاد به خدايي است که با لج بازي جمع شده؟ آقاي دکتر من خيلي به شما اعتقاد دارم مي‌گويد نمک نخور نمک دان با خودم اصلا آوردم شيريني هم مي‌خواهم بخورم مي‌خواهم نمک بزنم اين که لج بازي است اين چه اعتقاد به خدايي است؟ مطلب سوم اين که به اين خواهر نمي‌خواهم ايراد بگيرم اما به جوان‌هايي که مي‌خواهند امروز انتخاب بکنند مي‌گويم وقتي امروز جوان دختر يا پسر مي‌خواهند همديگر را انتخاب بکنند مي‌گويد من خيلي به خدا اعتقاد ندارم يک اعتقاد به خدا يا پيغمبر يا به احکام دين را ندارم چه وزني مي‌گذارم برايش در معيارهاي انتخابم؟ مثل اين است که بگويد من ماشين ندارم؟ نامزدي که انتخاب کرديم ماشين ندارد خانم و آقا. الآن به اين خانم نمي‌خواهم ايراد بگيرم ايشان کمک بکند همسرش معتقد به پيغمبر و احکام خدا شود با همين بيان ساده‌اي که ما گفتيم من مي‌خواهم اين را عرض بکنم دختر پسرهايي که امروز مي‌خواهند انتخاب بکنند يک بار دختر خانمي آمد به من گفت حاج آقا گزينه‌اي آمده سراغ من يک آقا پسري آمده خواستگاري من خيلي پسر خوبي است گفتم نماز مي‌خواند گفت اعتقاد به نماز ندارد گفتم روزه مي‌گيرد گفت اعتقاد به روزه ندارد ولي خيلي پسر خوبي است گفتم ببخشيد نوشيدني‌هاي حرام هم مي‌خورد گفت مي‌خورد ولي خيلي پسر خوبي است اعتقاد به اين حرمت‌ها ندارد گفتم مي‌شود بگويي خوبي يعني چه از ديدگاه شما گفت پولدار است ماشين دارد مدرک دارد خوش تيپ است ما به اندازه‌اي که براي تيپش و پولش و ماشينش وزن قائل شديم به قول کنکوري‌ها ضريب قائل شديم آيا براي اعتقاداتش هم ضريب قائل شديم؟ همه‌ي حرف ما که قرار است پاسخ ديني ان شاء الله به سوالات بدهيم قرار است دين ما را عرضه کنيم به اولياي خدا تا بفهميم کجايش اشکال دارد بدانيم که بايد وزن اعتقادات ديني ما نسبت به اعتقادات دنيايي ما اين دو را نمي‌خواهم مقابل هم بگذارم مي‌خواهم کنار هم بگذارم وزن اعتقادات ديني مان بايد از وزن اعتقادات ديني مان بيشتر باشد دغدغه‌ي اعتقاداتمان از دغدغه‌ي مادياتمان بايد بيشتر باشد حالا چه انتخاب ازدواج باشد چه انتخاب يک همسفر باشد.
شريعتي: بعضي وقت‌ها مي‌گوييم ان شاء الله اعتقادات درست مي‌شود.
حاج آقا ماندگاري: قبول اگر خاطر شما باشد فکر مي‌کنم اين سوال بارها مطرح شده که خواستگاري آمده براي ما اعتقاداتش ضعيف است ولي آدم منطقي است ما آن جا مي‌گوييم برويد جلو به شرطي که خودتان شخصا يا کمک بتوانيد از ديگران بگيريد قدرت اين را داشته باشيد که بتوانيد آن آدم منطقي را به اعتقادات ديني راهنمايي بکنيد. پس خلاصه اين که از اين آقايان و خانم‌هايي که مي‌گويند ما به خدا اعتقاد داريم به بقيه اعتقاد نداريم سوال کنيد اعتقاد يعني چه منطقا خواهند گفت اعتقاد يعني اعتماد اعتماد هم يعني پيروي خب اين هم که اگر اين طور باشد خيلي مسئله حل مي‌شود اين يک دوم اين که بگوييم شما اگر اعتقاد داريد اعتقاد با لجاجت قابل جمع نيست نماز نخواندن را مي‌تواند بگويد لجاجت نيست تنبلي است خمس ندادن را مي‌تواند بگويد لجاجت نيست برکاتش را نديدم ولي غسل واجب نکردن قطعا لجاجت است چون من و شما روزي چند بار مردم شما به تطهير اهميت قائل اند خب اين تطهير را نيت غسل بکن چرا غسل را عقب مي‌اندازي مي‌خواهي با روح آلوده امور زندگي را انجام بدهي و نکته سوم اين که در انتخاب‌ها وزن اعتقادات ديني را مواظب باشيم ما با اعتقادات ديني مان مي‌خواهيم دنيا و آخرتمان را مديريت کنيم با مسائل مادي فقط مي‌خواهيم دنيا را مديريت کنيم اگر قبول داريم وزن اعتقادات بيشتر است در انتخابمان اين را بيشتر دقت کنيم.
شريعتي: ان شاء الله نکات خيلي خوبي بود. سوال دوم را مي‌خوانم يک درد دلي است يک مقداري شايد طولاني باشد. با سلام و تشکر از دست اندر کاران برنامه‌ي خوب سمت خدا و عرض سلام ويژه خدمت حاج آقاي ماندگاري من دختر 17 ساله‌اي هستم که در يک خانواده‌ي مذهبي بزرگ شدم و به قول حاج آقاي ماندگاري دوست دارم زندگي ام را تبديل به بندگي بکنم بارها براي مشکلات مختلفم به شما ايميل زدم اما هرگز به سوال من پاسخ داده نشد سال قبل از طريق يکي از دوستانم با يک رمان اينترنتي با موضوع و محتواي نامناسب آشنا شدم که شديدا علاقه خواندن داشتم ولي چون احساس کردم امکان دارد به گناه بيفتم به شما ايميل زدم ولي از پاسخ شما خبري نشد که نشد البته من بعد از مدتي از خواندن آن رمان صرف نظر کردم چند روز پيش دوباره در يک جمع در کنار دوستانم که بودم آن‌ها به من يک فيلم به شدت نامناسب نشان دادند من چون هرگز حتي يک بار هم از اين چيزها نديده بودم حسابي شوکه شدم و حتي رنگم هم پريد اما وقتي اين بچه‌ها حالت من را ديدند خيلي تعجب کردند به من گفتند نبايد از ديدن اين فيلم‌ها بترسم يا ذهنم را مشغول کنم چون محتواي اين فيلم يک قانون طبيعي است و براي هر کسي ممکن است اتفاق بيفتد حتي به من توصيه کردند گاهي از اين فيلم‌ها را به طور تفنني نگاه کنم به من گفتند من خيلي آدم کم ظرفيتي هستم و آن فيلم چيز خاصي نبوده من به آن‌ها گفتم مادرم خيلي ناراحت مي‌شود اگر بفهمد من به اين فيلم نگاه کردم آن‌ها گفتند پدر مادر‌ها آدم‌هاي حساسي هستند و لزومي ندارد پدر مادر‌ها هر چيزي را بدانند و من براي همين اين موضوع را به شما گفتم ايشان مي‌گويند البته من از شنيدن اين که آدم کم ظرفيتي نيستم به هيچ وجه ناراحت نشدم چون براي اولين بار احساس کردم آن‌ها درست مي‌گويند من واقعا دچار مشکل شدم از طرفي احساس مي‌کنم دوستان من کاملا درست فکر مي‌کنند و از طرفي از اين که مجبورم بعضي چيزها را از پدر مادرم مخفي کنم به شدت احساس گناه مي‌کنم ديدن اين فيلم هيچ آسيبي نزد پس وقتي محرک من به سوي گناه نيست حتما ديدنش هم گناه نيست از شما خواهش مي‌کنم کمي با ما راه بياييد و به سوال من پاسخ بدهيد با تشکر از برنامه‌ي خوبتان.
حاج آقا ماندگاري: ممنون هستيم من اول به ايشان عرض مي‌کنم که اين که هر بزرگواري توقع داشته باشند همه‌ي سوالات و پيام هايشان خوانده شود مقدور برنامه نيست وقت محدود است پيام‌ها زياد است ولي باور بفرمايند وقتي پيام‌ها و سوال‌ها را تهيه کننده يا کارشناسان نگاه مي‌کنند بناي ما بر اين است که به بهانه‌ي آن سوال به يک فراواني زيادي پاسخ بدهيم. ان شاء الله اين تلاش و بضاعت را از ما بپذيرند. نکته‌ي دومي که مي‌خواهم عرض بکنم اولا براي اين که بدانند ما با اين‌ها مي‌خواهيم راه بياييم يک خاطره مي‌گويم وارد يک دانشگاه شدم يک جواني موهاي ويژه‌اي داشت آمد جلو به من گفت بعضي از بچه‌ها به من مي‌گويند قيافه‌ي تو تهاجم فرهنگي است مي‌زنند در ذوق ما منم گفتم شکر گفته هر کسي گفته تو خوشتيپ هستي خدا هم خوشتيپ‌ها را دوست دارد. إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال (فروع كافى، ج 6، ص 438) گفت آخ جان حاج آقا از خودمان است پس ايشان هم باور کنند که ما با جوان‌ها مي‌خواهيم راه بياييم دست اين جوان را گرفتم آقا پسري بود گفتم بيا چند قدم راه برويم گفتم من نظرم عوض نشده تو خوشتيپ هستي خدا هم خوشتيپ‌ها را دوست دارد قرآن هم گفته حس زيبايي خواهي جوان زياد است و تقويت مي‌شود من هم قبول دارم اما بگذار يک سوال بپرسم خوشتيپي بر دو نوع است يک خوشتيپي تو را در اردوگاه دوستان امام زمان قرار مي‌دهد يک خوشتيپي تو را در اردوگاه دشمنان حضرت قرار مي‌دهد تو کدام را دوست داري گفت به خدا من امام زمان را دوست دارم گفتم اين تيپي که تو زدي شبيه آن طرفي هاست يک تاملي کرد گفت‌ اي کاش در تقديم تو اولين نفر بودي اين طور در ذوق من نمي‌زدند من به اين خواهر بزرگوار و امثال اين‌ها که مي‌گويند فيلم مي‌گذارند لاي کتاب ما سي دي مي‌گذارند رمان مي‌دهند پيامک عکس فيلم کليپ مي‌فرستند داستان‌ها و رمان‌هاي عاشقانه و آن چناني مي‌فرستند به همه‌ي اين دختر و پسرهايي که امروز باب فضاي مجازي اين قدر گسترده شده که اين گستردگي قابل توجه نيست خوب و بدش را من در جايگاه کارشناسي نيستم بگويم من به تمام اين‌ها مي‌گويم من که عددي نيستم خدا هم مي‌خواهد با شما راه بيايد پيغمبر‌ها هم مي‌خواهند با شما راه بيايند امامان هم مي‌خواهند با شما راه بيايند آخوند‌ها هم مي‌خواهند با شما راه بيايند اصلا غصه نخوريد ولي بارها در اين برنامه گفتيم آدم عاقل دنبال نفع و ضرر است نفع و ضرر ظاهر با نفع و ضرر باطن بايد براي عاقل يکي باشد نفع و ضرر زود هنگام نفع و ضرر دير هنگام بايد براي عاقل يکي باشد من از همين دختر خانم گل مي‌پرسم از اين آقا پسر‌ها و دختر خانم‌ها مي‌پرسم چرا صداي وحشتناک و خشن را نمي‌گذاريم به گوش ما بخورد آلودگي صوتي را چون ضررش زود حاصل مي‌شود احتمال دارد به پرده‌ي گوش آسيب بزند چرا نور مادون را نمي‌گذاريم به چشم ما بخورد مي‌گوييم الآن به زودي به چشم ما آسيب مي‌زند چرا بعضي از آلودگي‌ها را نمي‌گذاريم در حلقمان برود مي‌گوييم زود به ما آسيب مي‌زند يعني ورودي‌هاي جسممان را هر آن چه زود به ما آسيب مي‌زند همه متوجه مي‌شوند نورهايي که نبايد چشم ما بدون فيلتر ببيند يا ناحيه‌ي گوش يا پوست خوراکي‌هايي که آسيب مي‌رساند من از اين جوان‌ها مي‌پرسم احتمال نمي‌دهيم روح ما هم از يک سري از ورودي‌ها با يک فاصله‌اي آسيب مي‌بيند؟ چون ايشان فرمودند من اين فيلم را نگاه کردم هيچ تاثير منفي نگذاشت خودشان هم فتوا دادند احتمالا رساله هم بايد چاپ کنند چون آسيب نداشته پس فکر مي‌کنم نگاه کردن اين‌ها اشکال ندارد امروز به نظر شما آسيب نداشت براي شخص شما آسيب نداشت فردا هم براي هم آسيب ندارد؟ دين ما مي‌گويد آسيب دارد دين ما مي‌گويد صحنه‌ي حرامي که چشمت الآن مي‌بيند خيلي‌ها دارند در خيابان چشم چراني مي‌کنند بي حيايي را مي‌بينند امام صادق فرموده صحنه‌ي حرامي که الآن دارد چشمت مي‌بيند شايد در آن لحظه هيچ اثري بر شما نگذارد ولي اين شب نه فردا شب نه يک ماه ديگر نه يک سال ديگر اين تصوير در آرشيو ذهن شما ضبط شده يک روزي آسيبش را مي‌زند. من مي‌گويم فرض مي‌کنيم زود هنگام آسيب نگذارد موسيقي مبتذلي که به گوش من مي‌خورد يا صداي حرامي که به گوش من مي‌خورد شايد الآن آسيب نزند ولي مي‌تواند تضمين بدهد که يک ماه ديگر يک سال ديگر آسيب نزند لقمه‌ي حرامي که امروز يکي مي‌خورد شايد يکي بگويد کيف کردم از اين لقمه‌ي حرامي که خوردم مي‌تواند تضمين بدهد در آينده؟ رابطه‌ي حرام شهوت انگيزي که برقرار مي‌کند الآن مي‌گويد هيچ احساسي نکردم من هيچ آسيبي هم به من نزد مواظبت هم کردم مي‌تواند تضمين بدهد؟ حرف ما با اين جوان‌ها نه فقط جوان‌ها به بزرگ تر‌ها هم داريم مي‌گوييم اين دختر گل متدين سوال مي‌کند کسي که يک روحاني را قبول دارد اظهار ارادت هم مي‌کند ممنونشان هستيم اين قدر ما را قبول دارند اعتماد مي‌کنند دغدغه اش شده من مي‌گويم خدا خير بدهد سال گذشته را رمان را با تمام وسوسه‌هايي که از درون و بيرون داشتي نخواندي‌اي کاش از ديدن اين فيلم هم صرف نظر مي‌کردي به احتمال آسيبش آدم عاقل احتمال آسيب را هم در نظر مي‌گيرد ما که مي‌گوييم آسيب قطعي است آسيب احتمالي هم باشد دير هنگام هم باشد بايد رويش تصميم بگيرم اين نکته‌ي دوم نکته‌ي سوم اين است که ما تا چقدر بايد به پدر مادرمان اعتماد کنيم و حرف هايمان را بزنيم؟ آيا همين دختر خانم وقتي کلاس در دوران دبستان بود يک نفر در خيابان لولو خور خوره شده بود و ترسانده بودش اولين کس به مادرش مي‌گفت يک نفر حتي يک نوشيدني و خوردني به او تعارف کرده بود که مزه اش فرق مي‌کرد با غذاهاي معمولي مي‌آمد مي‌گفت غذايي به من دادند يک مزه‌ي ديگري داد مادرش را حساس مي‌کرد ببيند چه غذايي خورده چرا وقتي بزرگ تر مي‌شويم فکر مي‌کنيم همه چيز را خودمان مي‌دانيم و از بزرگ تر‌ها کمک نمي‌گيريم؟ فکر مي‌کنم آيه‌ي قرآن است که «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى، أَن رَّ‌آهُ اسْتَغْنَى» (علق/ 7-6) پدر مادر که خيلي مهربان اند دخالتشان هم به نظر من شيرين است چون دختر به من مي‌گفت پدرم متوجه شود که من رابطه‌ي حرام دارم من را مي‌زند گفتم نوش جانت ولي پدرت بزند بهتر از اين است که خدا بزند بهتر از اين است که شيطان بزند بايد دلسوزي پدر مادر را باور کنم که بعد دلسوزي خدا پيغمبر را هم باور کنم کسي که دلسوزي پدر مادر را باور ندارد يک مقام بالاتر از پدر مادر خدا پيغمبر اند مي‌ترسم شيطان يک کاري کند دلسوزي آن‌ها را هم باور کند بگويد اگر بروي از خدا عذرخواهي کني خدا نمي‌پذيرد بعد نا اميدش بکند بعد آرزوي مرگ بکند و خودکشي و اين ها. پس ما سه کلمه گفتيم يک اين که خواهش مي‌کنم خوبان جوان‌هاي خوب و نازنين اين قصه‌ها را از ديگران مخفي نکنيد به نفع و ضرر دير هنگامش هم فکر بکنيد ولو احتمالي چون وقتي خدا مي‌گويد ضرر دارد بدانيد ضرر دارد امروز ضرر نداشته باشد فردا ضرر دارد خدا گفته ورودي‌هاي روحت فکرت را مراقبت کن يکي چشمت است يکي گوشت است يکي دهانت است يکي دامنت است اين‌ها را مراقبت بکن حرام وارد اين ورودي‌ها شود شايد در آن لحظه‌ي اول ضررش را حس نکني ولي قطعا بعدا آسيبش را خواهي ديد گاهي وقت‌ها هم بعضي از آسيب‌ها قابل جبران نيست کار از کار مي‌گذرد مخصوصا اگر بدون توبه وارد معرکه‌ي قيامت شوند مطلب سوم هم اين که بياييم به پدر مادرمان به عنوان دلسوزان اعتماد کنيم که اعتماد به پدر مادر به عنوان مهربان زمينه‌ي اعتماد به خدا را فراهم مي‌کند باور کنيم نمي‌خواهند ما را بکشند ما را دوست دارند کمکمان مي‌کنند اميدواريم اين اتفاق بيفتد
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون. من سوال سوم را هم مي‌خوانم اين سوالات حاکي از لطف و اعتماد عميق بيننده‌هاي خوبمان به برنامه است که يک وقت‌هايي که سوالات خصوصي را با ما در ميان مي‌گذارند گفتند با سلام خدمت همه‌ي سمت خدايي‌ها من خانمي هستم سي ساله وقتي نه سالم بود ما يک گاو داشتيم دوشيدن آن گاو به عهده‌ي من بود وقتي آن گاو شيرش کم مي‌شد پدرم من را خيلي مي‌زد که چرا علف به آن کم دادي من هم هر چه قسم مي‌خوردم علف کم ندادم باور نمي‌کرد خلاصه از ترس اين که کتک نخورم آب را داخل شير مي‌ريختم آن موقع هم يادم نيست مادرم شير را به چه کساني مي‌فروخت الآن مادرم در قيد حيات نيستند که بپرسم شير را به چه کساني فروخته الآن هم عذاب وجدان دارم که با اين حق الناسي که به گردنم است چه کار بايد بکنم اين مشکل من را حل بکنيد.
حاج آقا ماندگاري: بنده‌ي خدايي شير مي‌فروخت شيرهاي مزه‌ي آب مي‌داد گفتند چرا در شير‌ها آب مي‌ريزي قسم و آيه مي‌خورد که من در شير آب نمي‌ريزم مي‌گفتند مزه‌ي آب مي‌دهد آخرش معلوم شد در آب شير ريخته حالا باز ايشان خدا خيرش بدهد در شير آب ريخته مثل شرعي اش اول اين است بايد با رد مظالم مشکل را حل بکند الآن اگر دستشان مي‌آيد تمام خسارت‌هايي که به افراد احتمالي زدند و نمي‌شناسند براي آن‌ها صدقه رد کنند کم کم به عنوان رد مظالم رد کنند و اگر واقعا هم ندارند استغفار بکنند يک هديه هم از امام رضا مي‌گويم چون روز ميزباني امام رضا است امام رضا فرمودند اگر براي کفاره‌ي گناهان هيچ چيزي در دست نداري با صلوات بر محمد و آل محمد مي‌توانيد کفاره‌ي گناهان را ادا کنيد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم اما مطلب اساسي که از اين سوال مي‌خواهم اشاره داشته باشم برخورد والدين با خطاي فرزندان است که بايد چطوري باشد در نظام آموزش ديني ما و تربيت ديني ما بارها گفتيم هيچ چيزي يک طرفه ديده نشده والدين با فرزندان و فرزندان با والدين ما گاهي وقت‌ها ما آخوند‌ها جفا کرديم ما منبري‌ها مبلغين جفا کرديم مي‌گويند شما عموما حقوق والدين بر فرزندان را مي‌گوييد حقوق فرزندان را هم بر والدين را بگوييد عاق والدين را مي‌گوييد عوق ما را هم بگوييد ما هم گاهي وقت‌ها مي‌توانيم پدر مادر را هم عوق کنيم واقعا اين طوري است يک کاري مي‌کنند هر کس مي‌بيند مي‌گويد بر پدر مادرش لعنت در نظام تربيت ديني دين گفته در مقابل خطاي فرزندتان سه کار انجام دهيده اول اصل تغافل غفلت چيز بدي است ولي تغافل چيز خوبي است يعني شتر ديدي نديدي يعني به رويش نياور آبرويش را نبر حالش را نگير ولي به فکر درمانش باش پدر فهميده خطاي دخترش را نبايد کتکش بزند اول مادر فهميده خطاي دختر و پسرش را پدر مادر خطاي فرزند را فهميدند اول تغافل يک کم تغافل کنيد تا رويش بشود بيايد با ما حرف بزند ولي وقتي به رويش آوردم حالش را هم گرفتم کتکش هم زدم طرد و قهر هم کردم ديگر نمي‌آيد بقيه را به ما بگويد ما ريز درد را نمي‌فهميم کليت درد را فهميديم يک نماز بي وضو خوانده به ما گفته من نماز خواندم روزه نگرفته به ما گفته روزه گرفتم نماز نخوانده گفته خواندم پول گرفته برود خريد بخورد رفته بستني بخورد آمده گفته گم کردم يا خداي نکرده دست در جيب پدر مادر کرده من نمونه‌هاي زيادي را ديدم کار را خراب کرده کار را واگذار کرديم انجام نداده مثل همين گفتن شير بدوش آب قاطي کرده از ترس اين که کتک نخورد پس اول تغافل دوم بستر را فراهم کنيم بيايد ريز قصه را براي پدر مادر به عنوان مربي بگويد ما مربي اش هستيم همين که قرآن به پيغمبر مي‌گويد تو اُذُن باش يک بستر فراهم کردن اين است که شنونده‌ي خوبي برايش باشيم اجازه بدهيم قبل از اين که ديگران با خبر شوند ما با خبر شويم خاطر جمع باشد که اگر به پدر مادر بگويد آبرويش را نمي‌برند ستار هستند چون پدر مادر خدا کوچک خانه اند  كَمْ مِنْ قَبيح سَتَرْتَهُ (دعاي کميل) اين‌ها الآن آبرويشان را زود پيش دختر خاله نمي‌گويند که دختر من دست در کارنامه اش برده که آبرويش نرود آبرويش را نمي‌برند ما اول يک کاري کنيم که آن‌ها به ما اعتقاد پيدا بکنند اعتماد پيدا بکنند بعد اعتماد و اعتقاد که برقرار شد ارتباط برقرار مي‌شود اين سه کلمه بايد بين پدر مادر و فرزندان باشد پدر مادر هم بايد به بچه‌ها اعتقاد داشته باشند بچه‌ي من است اگر خطا کرده من خطا کردم در خطاي او دارد نشان مي‌دهد اَلوَلَدُ سِرُّ أبِيه بارها گفتيم بچه خطا مي‌کند احتمال خطاي پدر مادر است پس اعتقاد داشته باشيم به بچه‌ها خوب و بدشان پاي ماست بچه‌ها هم به پدر مادر‌ها اعتقاد داشته باشند واسطه‌ي الهي اند هم واسطه‌ي خلقت هم واسطه‌ي نعمت هم واسطه‌ي مغفرت اند بعد اعتماد داشته باشيم اعتماد فرزند به پدر مادر چيست؟ آبرويش را نمي‌برد کمکش مي‌کند ياري مي‌کند طبابت مي‌کند اعتماد پدر مادر به فرزند چيست او هم نمي‌خواهد آبروي پدر مادر را ببرد محصول پدر مادر است حالا ارتباط چطور برقرار مي‌شود در ارتباط چه کار کنيم؟ وقتي فهميديم که اين خطا را کرده تغافل کرديم به او نشان داديم که آبرويت را نمي‌خواهيم ببريم بگوييم حالا مي‌خواهيم کمکت کنيم جبران کني اين دختر الآن اگر مادرش نيست به بابا بگويد مي‌شود وام به من بدهي کمکم کني رد مظالم بدهم پدر مهربان بگويد تو خطاي کردي خطاي تو خطاي منم بوده پس منم شريکم در اين خطا بيا با هم کمک کنيم جبران کنيم زن و شوهر هم مي‌توانند اين طوري باشند دو برادر هم مي‌توانند ما اعتقاد داريم هر جا ارتباطات دو طرفه باشد زن و شوهر والدين فرزندان دو خواهر دو برادر دو دوست دو شريک اگر هدفشان بندگي خدا باشد خدا به تمام وجود و اعمالشان برکت مي‌دهد و اگر هدف ما بندگي خدا نباشد همه‌ي وجود ما شرّ مي‌شود هم براي خودمان هم براي ديگران پس سه کار بکنند در برابر خطاي بچه‌ها يک تغافل دو بستر فراهم کنم او بيايد بگويد اشکال مريضي ايراد را بگويد قول بدهم آبرويش را نمي‌برم و مي‌پوشانم و سوم با هم ديگر کمک کنند جبران کنند اگر فکر خودشان قد نمي‌دهد حتي پدر مادر براي اين که آبروي بچه شان نرود مي‌رود پيش روحاني مي‌گويد اگر يک فردي به عنوان يک شخص ثالثي چنين خطايي بکند بايد چطور جبران بکنيم راه حل را که گرفت مي‌آيد مي‌گذارد در دست دختر و پسر. پسرم غصه نخور از روحاني و کارشناس دين پرسيدم امروز متاسفانه فقط اين مشکل نيست دختر پسري که رابطه‌ي حرامي دارند از پدر مادر مخفي مي‌کنند به ترس اين که اگر پدر بفهمد کتکشان مي‌زند اين اگر بيايد به پدر مادر بگويد الآن بارها شده رابطه برقرار کردند طرف از آن‌ها آتو گرفته گفته اگر ادامه ندهي آبرويت را مي‌برم اين هم دارد ادامه‌ي گناه را مي‌رود جلو به خاطر اين که ترسيد از پدر مادرش پدر مادر اگر باور کنند بچه شان اگر خداي نکرده رابطه‌ي حرام برقرار کرد يک گناه يک کوتاهي من کردم استغفار بکنند کمک بکنند راه حل را بلد نيستند بيايند بپرسند به فرزندشان بگويند اين گناه را کردي اين راهش است کمک بکنند براي جبران اين دستور دين است اما جاهاي ديگر مدل ديگر دستور مي‌دهند که خدا عاقبت آن‌ها را ختم به خير بکند.
شريعتي: ان شاء الله خيلي خوب خيلي ممنون مشرف مي‌شويم محضر قرآن کريم بعد برمي‌گرديم همراه شما خواهيم بود و در کنار شما ممنون هستيم از همه‌ي دوستاني که براي ما سوالاتشان را ارسال مي‌کنند وقت برنامه محدود است عذرخواهي مي‌کنم از دوستاني که سوالاتشان را مي‌فرستند و فرصت نمي‌شود سوالاتشان را بخوانيم مطمئن باشند به سوالات شما در طراحي مباحث پاسخ داده خواهد شد. آيات 31 ام تا 51 ام سوره‌ي مبارکه‌ي ذاريات صفحه‌ي 522 قرار امروز ماست لحظه لحظه‌ي زندگي تان منور به نور قرآن کريم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ?31? قَالُوا إِنَّا أُرْ‌سِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِ‌مِينَ ?32? لِنُرْ‌سِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَ‌ةً مِّن طِينٍ ?33? مُّسَوَّمَةً عِندَ رَ‌بِّكَ لِلْمُسْرِ‌فِينَ ?34? فَأَخْرَ‌جْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ?35? فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ‌ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ?36? وَتَرَ‌كْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ?37? وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْ‌سَلْنَاهُ إِلَى فِرْ‌عَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ?38? فَتَوَلَّى بِرُ‌كْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ‌ أَوْ مَجْنُونٌ ?39? فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ?40? وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْ‌سَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّ‌يحَ الْعَقِيمَ ?41? مَا تَذَرُ‌ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّ‌مِيمِ ?42? وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ?43? فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ‌ رَ‌بِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُ‌ونَ ?44? فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِ‌ينَ ?45? وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ?46? وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ?47? وَالْأَرْ‌ضَ فَرَ‌شْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ?48? وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُ‌ونَ ?49? فَفِرُّ‌وا إِلَى اللَّـهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ‌ مُّبِينٌ ?50? وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ‌ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ‌ مُّبِينٌ ?51?
ترجمه:
[ابراهيم] گفت: اي فرستادگان! دنبال چه کار مهمي هستيد؟ (??) گفتند: ما را به سوي مردمي گنهکار فرستاده اند؛ (??) تا [باراني] از گِل سنگ بر آنان بفرستيم؛ (??) [سنگي که] نزد پروردگارت براي تجاوزکاران نشانه گذاري شده است؛ (??) پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود [پيش از آمدن عذاب] بيرون برديم؛ (??) در آنجا جز يک خانه از مسلمانان [که اهلش مطيع خدا بودند، نيافتيم.] (??) در آنجا [پس از زير و رو شدن شهر و هلاکت مردم] نشانه و عبرتي [از قدرت، غضب خود و محکوميت مجرمان] براي کساني که از عذاب دردناک مي ترسند به جا گذاشتيم. (??) و [نيز] در [سرگذشت] موسي، چون او را با دليلي روشن به سوي فرعون فرستاديم [عبرتي است.] (??) پس فرعون با سپاهيانش روي [از حق] گرداندند و گفت: [اين مرد] يا جادوگر است يا ديوانه! (??) در نتيجه او و سپاهيانش را گرفتيم و به دريا افکنديم، در حالي که [به سبب لجبازي و دشمني] مستحقّ سرزنش بود. (??) و [نيز] در [سرگذشت قوم] عاد هنگامي که بر آنان باد هلاک کننده اي فرستاديم [عبرتي است.] (??) [آن باد] هيچ چيزي را که بر آن مي وزيد، رها نمي کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسيده اي مي ساخت. (??) و [نيز] در قوم ثمود [عبرتي است] هنگامي که [پس از پي کردن ناقه] به آنان گفته شد: زماني کوتاه [که بيش از سه روز نيست، از زندگي] برخوردار باشيد [که عذاب خواهد رسيد.] (??) ولي [آنان در آن سه روز هم که مهلت داشتند باز] از فرمان پروردگارشان سرپيچي کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالي که آنان با ترس و حيرت به آن مي نگريستند. (??) پس [با آمدن عذاب و به سبب اينکه هيچ مهلتي نيافتند] نه قدرت برخاستن از جاي خود را داشتند و نه دادخواهي کردند. (??) و قوم نوح را پيش از اين [هلاک کرديم]؛ زيرا آنان همواره مردمي نافرمان بودند. (??) و آسمان را به قدرت ونيرو بنا کرديم و ما [همواره] وسعت دهنده ايم. (??) و زمين را گسترديم و چه نيکو گستراننده اي هستيم. (??) واز هر چيزي جفت آفريديم باشد که متذکّر [اين حقايق که نشانه هايي بر قدرت، حکمت و ربوبيت خداست] شويد. (??) پس به سوي خدا بگريزيد [که] بي ترديد من از سوي او بيم دهنده اي روشنگرم. (??) و با خدا معبودي ديگر قرار ندهيد، يقيناً من از سوي او بيم دهنده اي آشکارم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: صحن تو و ضريح تو و بارگاه تو هر حاجت نگفته گمانم روا شود زيارت مشهد مقدس نصيب همه تان شود اين پيام را مي‌خوانم بعد نکته‌ي قرآني را بفرمايند گفتند من مدتي است فرزند 21 ساله ام را از دست دادم من خودم معلم ديني و قرآن هستم که هميشه مقيد هستم مطالب برنامه‌ي شما را براي شاگردانم بازگو کنم از شما و بيننده‌ها خواهش مي‌کنم براي اين که به مادران داغديده ي‌اي مثل من صبر بدهد دعا بکنند.
حاج آقا ماندگاري: خدا به آبروي امام زمان اين عزيز را قرين رحمت بکند و به خاندانش صبر عنايت بفرمايد همه باور بفرمايند که بهترين خيرات خيرات معنوي است همچنان که بهترين خادم خادم معنوي است. آيه‌ي آخر اين صفحه‌ي نوراني «وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ‌ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ‌ مُّبِينٌ» اگر ما بخواهيم خدايي خدا را قبول نکنيم چه کسي ديگر شايسته‌ي خدايي است خودم که اين قدر ضعيفم و متزلزلم يا آدم‌هاي ديگري که از خودم گرفتار تر هستند يا ثروت و قدرت را خدا قرار بدهم؟ فداي پيغمبر و اولياي الهي شويم که چقدر به ما قشنگ هم بشارت دادند هم انذار اگر خدا را انتخاب بکنيد همه‌ي عالم را داريد اين بشارت است اگر خدا را به خدايي انتخاب بکنيد هيچ چيزي نداريد اين انذار است همين بشارت و انذار را به عنوان خيرات امواتمان به ديگران منتقل بکنيم خدا را انتخاب نمي‌کني چه کسي را مي‌خواهي انتخاب کني با انتخاب نکردن خدا چه از دست مي‌دهيم با انتخاب کردن ديگران چه به دست مي‌آوريم همين مقدار را مبلغ باشيم براي معارف قرآن بهترين خيرات معنوي را براي عزيزان از دست رفته مان خواهيم فرستاد
شريعتي: سوال بعدي را مي‌خوانم. سلام آقاي ماندگاري شما مي‌گوييد خانواده‌ها هزينه‌ي جهيزيه را کم بکنند والدين من جز کساني هستند که به توصيه‌ي شما عمل کردند من دختر روستايي هستم که با يک مرد شهري عروسي کردم جهيزيه ام نسبت به اين جا خيلي کم است کمتر از ده ميليون تومان کل جهيزيه‌ي من که پدرم به من داده همسرم مي‌گويد نمي‌دانم پس انداز کنم يا براي تو جهيزيه بخرم وقتي مهمان مي‌آيد خانه مان آرزوي مرگ مي‌کنم از بس وسايلم به درد نخور است از همسرم خيلي خجالت مي‌کشم وقتي اين حرف‌ها را مي‌زند آرزوي مرگ مي‌کنم شما به من بگوييد که چه کار بکنم ضمنا پيشنهاد شما براي خريد انگشتر عقيق براي عروس خانم‌ها حسابي مورد انتقاد بيننده‌هاي خوب ما قرار گرفت.
حاج آقا ماندگاري: ما اول يک شوخي بکنيم با همان‌هايي که انتقاد کردند ما آمديم ديديم بعضي‌ها تا نمي‌توانند ازدواج بکنند زود آروزي مرگ مي‌کنند تا نمي‌توانند جهيزيه تهيه بکنند زود آرزوي مرگ مي‌کنند تا نمي‌توانند بچه دار شوند زود آرزوي مرگ مي‌کنند من يک نسخه‌ي ساده براي ازدواج آسان براي تهيه‌ي جهيزيه‌ي آسان به ذهنمان رسيد که آن‌هايي که ندارند آرزوي مرگ نکنند ساده بگيرند، انگشتر طلا که واجب نيست بگيرند انگشتر عقيق و نقره بگيرند دوستان انتقاد بکنند ما مي‌گوييم آرزوي مرگ تند تند نکنيم براي جهيزيه‌ي بزرگوار همين را گفتيم اين جا سه نکته اشاره مي‌کنم
نکته‌ي اول که بارها گفتيم اين است که ديانت يک پازل است يک قطعه اش ازدواج آسان است يک قطعه اش جهيزيه‌ي ساده است يک قطعه اش هم انتخاب کفو است شما که معتقد بوديد به ازدواج آسان شما که معتقد بوديد به جهيزيه ساده چرا کسي را انتخاب کرديد که با جهيزيه‌ي ساده بزند به سر شما، کفو را درست بر طبق دين انتخاب نکرديد نمي‌خواهم خداي نکرده ايشان را سرزنش کنم همه‌ي ما مي‌گوييم يک بار گفتيم ما به حرف حاج آقاي ماندگاري گوش داديم ازدواج کرديم فقير شديم قبول ازدواج غني مي‌کند ولي به شرطي که بقيه‌ي قطعات اين پازل هم سر جايش قرار بگيرد. اين‌ها گفتند عزيزان سوال کردند که ما خداي نکرده فکر فروش کليه به ذهن پدر مادر آمده ما گفتيم جهيزيه را ساده برگزار کنيم طبيعتا ازدواج ساده و آسان و کم خرج جهيزيه‌ي ساده و آسان و کم خرج بايد دو طرف در اين قضيه هم فکر و همراه باشند اگر هم فکر و هم دل و همراه نباشند سرزنش‌ها شروع مي‌شود خودتان قانع هستيد و ساده هستيد کسي را انتخاب بکنيد که او هم قانع باشد و ساده باشد و الا اين اصطکاک دائما است دوم ايشان فرمودند ده ميليون تومان اين ده ميليون تومان عدد کمي نيست با اين ده ميليون تومان اولويت بندي را چرا رعايت نکردند مي‌شود اجناس اساسي را گرفت چون فرمودند هر چه هست جنس‌هاي به درد بخور است با ده ميليون تومان چه کميتي گرفتند که به درد نخور بوده کميت را کم کنيم اولويت بندي را بکنيم کالاهاي اساسي که جلوي چشم مهمان‌ها است آن‌ها را مرغوب تر بگيريم آن‌هايي که جلوي چشم نيست در کمد و در بوفه و کابينت است خيلي جلوي چشم نمي‌آيد آن‌ها را کم کم در مسير زندگي تهيه کنيم پس اشکال اول اين که قطعه‌ي کفويت رعايت نشده و الا هيچ اشکال ندارد شهري با روستايي ازدواج بکند ولي هم فکر هم باشند پولدار با کم پول ازدواج بکند ولي هم فکر هم باشند با اختلاف سن ازدواج بکنند ولي هم فکر باشند هم فکر مهم ترين ملاک کفويت است يعني آن چيزي که من مي‌بينم او هم ببيند بر اساس دين اشکال دوم اين است که ده ميليون تومان پول کمي نبوده الان جهيزيه‌هايي که بعضي از خيرين بزرگوار خدا خيرشان بدهد تهيه مي‌کنند در حد دو ميليون سه ميليون است ده ميليون تومان رقم قابل توجهي است اولويت‌ها رعايت نشده نکته‌ي سوم اين که فکر نمي‌کنيد اشکال مال خود من باشد من اگر خودم ارزش‌هاي اخلاقي برايم ارزش مند تر باشد چرا احساس مي‌کنم اگر جنسم درجه‌ي سه است در نگاه ديگران تحقير شدم تو اخلاقت درجه‌ي يک باشد و برايت مهم باشد که جنس درجه‌ي سه تو را کوچک نکند اخلاق درجه‌ي يک تو را بزرگ نکند پس اشکال برمي‌گردد به خودم با اين که ساده گرفتيم ولي هنوز ارزش‌هاي مادي براي ما ارزش بوده باز هم اين نسخه‌ي ساده را اعلام کرديم که آرزوي خودکشي و مرگ کمتر شود کسي نسخه‌ي بهتر باشد بدهد ما برايشان مي‌خوانيم
شريعتي: خيلي ممنون حاج آقاي ماندگاري دعا بکنند همه آمين بگوييم
حاج آقا ماندگاري: من دعاي خاص مي‌کنم خيلي از پدر مادرها از گرفتاري فرزندانشان نسبت به فضاي مجازي گلايه مي‌کنند خيلي از فرزندان هم از گرفتاري پدر مادر‌ها و بزرگ تر‌ها در فضاي مجازي گلايه مند هستند خدايا به آبروي محمد و آل محمد لذت و محبت مجازي و کاذب فضاي مجازي را از دل‌هاي آن‌هايي که معتاد شدند بيرون بفرما و لذت و محبت و انسي که با انسان‌هاي زنده داريم ما با بچه‌اي که زنده است خواهر برادري که زنده است رابطه برقرار نمي‌کنيم با آدمي که مجازي است رابطه برقرار مي‌کنيم خدايا شيريني و حلاوت ارتباطات زنده را به ما بچشان/
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون از توجه شما السلام عليک يا علي بن موسي الرضا المرتضي.