اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-11-29 -حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري - پرسش و پاسخ بينندگان

موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بينندگان

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

تاريخ پخش: 93/11/29

 

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

چقدر پنجره را بي بهار بگذاري * * * و يا نيايي و چشم انتظار بگذاري

مگر قرار نشد شيشه‌اي از آن مي ‌ناب * * * براي روز مبادا کنار بگذاري

بيا که روز مباداي ما رسيد از راه * * * که گفته است که ما را خمار بگذاري

گمان کنم تو هم ‌اي گل بدت نمي‌آيد * * * هميشه سر به سر روزگار بگذاري

نيايي و همه‌ي سر رسيد هامان را * * * مدام چشم به راه بهار بگذاري

به پاي بوس تو خون دانه مي‌کنيم و * * * رواست که نام ديگر ما را انار بگذاري

گمان کنم وسط کوچه‌ي دوازدهم * * * قرار بود که با ما قرار بگذاري

چراغ بر کف و روشن بيا مگر داغيم * * * به جان اين شب دنباله دار بگذاري

شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي شما هم وطنان خوب خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد تن تان سالم باشد و قلب تان سليم و باغ ايمانتان آباد. خوشحاليم خدمت شما هستيم و خدمت حاج آقاي ماندگاري عزيز. سلام عليکم خيلي خوش آمديد.

حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين من هم خدمت شما همکاران خوب اين برنامه و همه‌ي بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم و تقاضا مي‌کنم به عنوان توسل دعاي سلامت حضرت را با هم تلاوت کنيم اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک هديه با ساحت مقدس آقايمان يک دسته گل صلوات هديه مي‌کنيم.

شريعتي: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خيلي خوشحاليم خدمت شما هستيم حاج آقاي ماندگاري کسالت مختصري دارند دعا مي‌کنيم خداوند عافيت به ايشان عنايت بفرمايد. اين جا هستند به سوالات شما که از طريق پيامک و ايميل به دست ما مي‌رسد پاسخ بدهند. من از همه‌ي دوستان خوبي که اظهار لطف و محبت مي‌کنند تشکر ويژه مي‌کنم. چند سوال را انتخاب کرديم تا پاسخش را از حاج آقا بگيريم. بعد سلام و احوال پرسي و احترام فراوان خدمت حاج آقاي ماندگاري گفته اند نمي‌دانم از کجا شروع کنم من خيلي وقت است که با خودم عهد کرده­ام که نمازم را بخوانم ولي واقعا نمي‌دانم چرا هر وقت تصميم مي‌گيرم با خودم مي‌گم باشد بعد از فلان تاريخ ولي الآن 27 سالم است و هنوز هم آن تاريخ از راه نرسيده من آدم بدي هم نيستم تا به حال هم نماز خوانده ام ولي هيچ وقت نشده ادامه داشته باشد از اين وضعيت خسته شده­ام خواهش مي‌کنم کمکم کنيد چون اصلا دوست ندارم مسلمان شناسنامه‌اي باشم اصلا خودم هم گيج­ام نمي‌دانم چه کار دارم مي‌کنم نمي‌دانم و نمي‌دانم فقط اين را باور دارم که خيلي زود دير ميشود خواهش مي‌کنم به دادم برسيد.

حاج آقا ماندگاري: ان شاء الله اين بيننده‌ي عزيز به ما اجازه بدهند ما يک شوخي هم با ايشان بکنيم اگر ايشان در دوران طفوليتشان پنج شش سالگي گاهي وقت‌ها يک سري جملاتي از اين سن يادش است مي‌شنيد از بابا بزرگش که بابا بزرگش به باباي ايشان مي‌گفت پسرم يک گنجي را فلان جا برايت گذاشته ام اين بچه در همان عالم بچگي خودش آدرس آن گنج را مي‌فهميد در اولين فرصتي که دست و بالي پيدا مي‌کرد و هوش و حواسي پيدا مي‌کرد و برايش مقدور بود سراغ گنج نمي‌رفت و مي‌گذاشت 27 سال بگذرد؟ از خدا بخواهيم خدا گنج نماز را به ما نشان بدهد. هم از اين جهت من مي‌خواهم اين نکته‌اي که ايشان مي‌گويد را براي خيلي از جوان‌ها و بينندگان بگويم مي‌گويند تعرف الاشيا باضدادها اين چيست که شيطان اين همه با آن کار دارد به اندازه‌اي که روي نماز شيطان سرمايه گذاري مي‌کند شايد روي هيچ چيز ديگر سرمايه گذاري نکند ما بارها گفته ايم اعتقادات ما يک محور دارد به نام ولايت توحيد ولايت خداست نبوت ولايت پيامبران است امامت هم ولايت امامان معصومين است عدالت هم که از صفات خداست معاد هم پذيرش ولايت الهي در آخرت است يعني همه‌ي اعتقادات ما مي‌شود ولايت عبادات ما هم يک محور دارد به نام نماز همه‌ي عبادات مختلف ما نماز روزه حج جهاد خمس زکات امر به معروف نهي از منکر تولي تبري يک محور دارد به نام نماز اخلاقيات ما هم يک محور دارد چون تمام معارف ما سه بخش است اعتقادات عبادات و اخلاقيات. اخلاقيات هم يک محور دارد به نام عدل و انصاف شيطان اگر بخواهد بزند کجا را بزند راحت تر است و کل ساختمان را خراب کرده محور‌ها را بزند در اعتقادات محور ولايت را مي‌زند من بارها گفته ام اين جا بد نيست اشاره بکنم هيچ کس در تيم ورزشي نمي‌گويد ما آقا بالا سر نمي‌خواهيم با اين که مربي آقا بالا سر است در تيم هنري نمي‌گويند ما آقا بالا سر نمي‌خواهم کارگردان آقا بالا سر است ما يک برنامه داريم آقاي کارگردان تهيه کننده حرف اول را مي‌زند در تيم ورزشي در تيم نظامي و اداري و مسافرتي در هر کاري نمي‌گويند رئيس و مدير و مربي و کارگردان آقا بالاسر است ولي همين که مي‌گوييم ولي خدا مي‌گويند ما آقا بالا سر نمي‌خواهيم معلوم مي‌شود که شيطان يک کاري کرده در اخلاقيات هم همين است طرف همه‌ي ارزش‌هاي قشنگ را دارد انصاف ندارد اگر عدل و انصاف را بزني همه چيز را زدي در عبادات هم مي‌بيني بارها گفته دلش پاک است کمک به ديگران مي‌کند خيلي کار قشنگ مي‌کند روزه‌ي مستحبي مي‌گيرد نماز را نمي‌خواند اين نماز چيست که شيطان سه مرحله برايش عمليات ديده. قبل از نماز يک کاري مي‌کند نزديکش نروي به قول ايشان بگذار سر موعد برسد ديپلمم را گرفتم نماز مي‌خوانم استخدام شوم نماز بخوانم کنکورم را قبول شوم ازدواج بکنم ماشين بخرم خدا به من خانه بدهد يک دفعه مي‌بيني وانگهي بانگي برآمد خواجه مرد به قول خودشان چقدر دير شد. از اول ماه رمضان از اول کجا. بلا تشبيه آن کسي که مي‌گويد اين سيگار را بکشم سيگار بعدي را نمي‌کشم نه اگر توانستي همين الآن تصميم بگيري. شيطان يک کاري کرده قبل از نماز مردم نزديک به نماز نشوند دلت پاک است شبهه‌هايي است که مي‌اندازند خدا مگر دل پاک نمي‌خواهد؟ تو که داري. نتيجه‌ي نماز را که داري ديگر نمي‌خواهد بخواني يا خداي به اين بزرگي به نماز به اين کوچکي ما چه احتياجي دارد؟ مثل اين که بگوييم اتوبان به اين پهني ماشين ما گوشه اش لاستيک نداشته باشد اين ماشين لاستيک را لازم دارد ماشين لاستيک و بنزين و امکانات مي‌خواهد من براي رسيدن به خداي به آن بزرگي پايي براي رفتن مي‌خواهم .

شريعتي: يا حتي نماز هم که مي‌خوانند باز شيطان بيکار نمي‌نشيند اين نماز مثلا نمي‌چسبد

حاج آقا ماندگاري: اين براي مرحله‌ي بعد است. مرحله‌ي قبل از نماز با دل پاک بودن با اين که فرصتي برسد شروع مي‌کنم خداي به اين بزرگي به نماز من چه احتياجي دارد اين نماز شکسته‌ي من به کجاي عالم برمي‌خورد اصلا نماز عربي است نماز را متوجه نمي‌شوم چرا اين جوري است بگذار من خودم با خدا حرف بزنم خودم بلد هستم اين شبهه‌ها را مي‌اندازد تا طرف نماز نخواند ان شاء الله اين عزيز در اين مرحله بتواند بر شيطان غلبه بکند و خيلي از ما که درگير هستيم غلبه کنيم مي‌رويم در مرحله‌ي دوم تا مي‌ايستم به نماز شيطان عمليات دوم را شروع مي‌کند در اين عمليات سبک سازي مي‌کند نماز را که شروع مي‌کند بي ارزشش مي‌کند شروع کنم در نماز کيسه کشي خواراندن بدن دهن دره رفتن حواس پرتي حواسم به موبايلم است به خانه است به اجاق گاز است به کارم به درسم به همه چيز و همه جا است الا آن جا که بايد باشد سبکش مي‌کند به تعبير امام صادق عليه السلام مي‌شود تخفيف نماز إنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ (من‏لايحضره ‏الفقيه، ج‏1، ص‏206) کسي که نماز را سبک بشمارد لباس قشنگ نپوشيدن آرايش قشنگ نداشتن در محضر خدا ادب برخورد با خدا نداشتن اين حمله‌ي دومش است بعد از نماز تازه حمله‌ي سومش شروع مي‌شود حمله‌ي سوم به خاطر نمازت به ديگران قيافه بگير فخر بفروش خودت را از ديگران برتر بدان پز نمازت را بده از اين سه مرحله حمله‌ي شيطان معلوم مي‌شود اين عجب گوهري است من مي‌ترسم از اين روايت‌ها بگويم ولي بايد بگوييم امام بزرگوارمان فرمودند اگر کسي در تمام عمرش دو رکعت نماز قبول شده داشته باشد اهل بهشت است يعني ما ثانيه ثانيه‌ي همه‌ي عمرمان را يک ثانيه از اين نماز قبول شده بچينند کنار هم آخرش يک دانه نماز در بيايد از آن و اين صحنه را من شاهد بودم بدنم هم لرزيد امام در حسينيه‌ي جماران صحبت مي‌کردند فرمودند در و ديوار حسينيه‌ي جماران را شاهد مي‌گيرم دو رکعت نماز خالص براي خدا نخواندم من ترسيدم حالا مردم جدي نگيرند به قول آيت الله بهجت يک بار ديگر مي‌گويم هميشه گفتم به قول آيت الله بهجت رحمة الله همين نماز شکسته بسته‌ي ما قدم به قدم ما را مي‌برد جلو گفتي نماز شکسته بسته دارد کار‌هاي ما را مي‌برد جلو اگر درست بود چه کار مي‌کرد پسره آمد به مادرش گفت عاشق فلان دختر شدم مادرش گفت چه کسي؟ گفت فلاني گفت بچه تو دو رکعت نماز نخواندي پدرش اهل مسجد است صف اول نماز است گفت چه کار کنم دلم رفت خدا به زبان مادر گذاشت اگر مي‌خواهي برايت بروم خواستگاري بايد يکي دو هفته بروي اداي نماز خوان‌ها را لا اقل در بياوري اين هم خوب بلد بود عبا و قنوت و سجود و رکوعي زودتر مي‌رفت دير تر مي‌آمد دو هفته خوب فيلم نماز خوان‌ها را بازي کرد ان شاء الله واقعي بوده خودش مي‌گفت بعد از دو هفته به مادرش گفت ما شرط را انجام دادي نمي‌روي خواستگاري گفت چرا. رفتند اتفاقا پدر دختر در خانه بود روزهاي اول مادر‌ها تنها مي‌روند پدر دختر گفت آقا پسر شما کجاست ما يک تحقيق اجمالي بکنيم مادر هم گفت من چه بگويم بچه‌ي من دائم در مسجد خداست دروغ هم نگفته دو هفته در مسجد بوده تا آدرس و نشاني‌ها را داد گفت به به عجب پسري قنوت و سجودش و رکوع و حال خوشش را ديده ام مرحله‌ي اول قبول برويم مرحله‌ي بعدي مادر تعجب کرد دويد آمد خانه به پسر گفت چه کار کردي تو اين‌ها جواب مثبت دادند پسر زد زير گريه گفت براي چه تو گريه مي‌کني گفت مادر عجب دم و دستگاهي است اين دستگاه نماز و مسجد و خدا من فيلم بازي کردم کارم را راه انداختند اگر راست راستي نماز مي‌خواندم چه مي‌شد؟ من به اين جوان مي‌گويم بيا فيلمي هم که شده شروع کن نگذار شيطان قوي شود27 سال من رک مي‌گويم 27 سال ضربه فني شيطان شدي بيا يک بار بزنش.

شريعتي: خيلي‌ها هستند مي‌روند سراغ نماز و دوست دارند و عاشقانه هم شروع مي‌کنند و حال خوشي هم دارند ولي نمي‌توانند ادامه بدهند يک جاهايي کم مي‌آورند آن وقت اين قطع و وصل‌هاي زياد و مکرر خودش آدم را دلسرد مي‌کند.

حاج آقا ماندگاري: قبول دارم مقيد باشيم اتفاق نيفتد ولي همين هم باعث نشود که من نمازم را ترک کنم.

شريعتي: متاسفانه ما زورمان به نماز بيشتر از چيزهاي ديگر مي‌رسد تا دعايمان مستجاب نمي‌شود مي‌گوييم نماز نمي‌خوانم در امتحان مشکل داريم مي‌گوييم ديگر نماز نمي‌خوانم و اين خودش خيلي اتفاق بدي است.

حاج آقا ماندگاري: از اين طرفي بگوييم شايد کارم راه نيفتاده چون نمازم درست کار نکرده «الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ» (عنکبوت/45) چطور در جامعه‌ي ما هم نماز است هم فساد است گفتم نه نماز نماز است ولي در عين حال همين جامعه با اين نماز اين طور است اگر نماز نبود چطور بود.

شريعتي: به نکته‌ي خوبي اشاره کرديد يک وقت‌هايي بعضي‌ها مرتکب گناهي مي‌شوند مي‌گويند بين اين که نماز بخوانند و گناه را ترک بکنند به واسطه‌ي آن گناه چون خجالت مي‌کشند بيايند نماز بخوانند مي‌گويند از فردا نماز نمي‌خوانيم.

حاج آقا ماندگاري: ما نرسيديم همه‌ي حيله‌هاي شيطان را نرسيديم بگوييم اين مثل همان است که مي‌گويند آب که از سر گذشت چه يک وجب چه صد وجب نه معروف اين است که من خيلي خوشم نمي‌آيد اين قصه‌ها را زياد بگويم معروف اين است که فضيل بن عياض که عاقبت به خير شد دزدي بود يک باري را دزدي کردند يک نفر خيلي سماجت مي‌کرد که بار ما را برگردانيد گفتند رئيس ما در تپه در خيمه است گفت بروم به خيمه ببينم چه مي‌شود رفت از گوشه‌ي خيمه نگاه کرد ديد دارد نماز مي‌خواند تعجب کرد گفت تو دزدي يا نماز خوان؟ گفت هر دويش. براي دزدي اش يک توجيه غلطي آورد. گفت چرا با اين وضع دزدي چرا داري نماز مي‌خواني؟ گفت وضع من خيلي خراب است ولي همين نخ اتصال به خدا را قطع نکردم دزدي اش باعث نشده بگويد حالا که آب از سر گذشته بگويد جانماز را بگذار کنار. نماز يک روز فضيل را نجات داد. نمازش او را نجات داد يکي اين که باري که دزدي کرده بودند ديدند دستمال پيچ آيت الکرسي است گفت من دزدي اموال را مي‌توانم جواب بدهم اما دزدي اعتقاد را نمي‌توانم جواب بدهم اين بار را برگردانيد براي اين که وقتي من اين بار را بدزدم مي‌گويند آيت الکرسي خاصيت خودش را از دست داد اين آدم به اين اعتقاد آيت الکرسي بسته که مي‌گويد حفظ مي‌کند اين اعتقاد اين نماز يکي هم اين بود که بالاي ديوار بود مي‌خواست دزدي و خيانت کند گوشش يک آيه‌ي قرآن شنيد يک کاري نکنيم که گوش ما ديگر آيه‌ي قرآن نشنود «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ» (حديد/57) آيا وقت آن نرسيده که يک بار هم به ياد خدا دلت بلرزد؟ همان جا روي ديوار گفت چرا خدا وقتش رسيده. ما اگر يک ذره نگذاريم شيطان همه‌ي پل‌هاي پشت سر ما را خراب کند. همين نماز کله ملاقي خوب نيست قشنگ نيست ولي نگذارش کنار همين به دردت مي‌خورد و هر روز تمرين کنيم من که قرار دارم هر روز غذا و لباسم را بهتر کنم نمازم را هم يک ذره يک ورژن ببرم بالاتر نماز را نگذاريم شيطان از ما بگيرد اگر نماز را از ما بگيرد ارتباط با خدا را از ما بگيرد هيچ چيز ديگري نداريم

شريعتي: حالا خيلي شايد از روايت نداريم به نظرم مي‌رسد يک روايت از امام زمان باشد که هيچ چيزي مانند نماز بيني شيطان را به خاک نمي‌مالد.

حاج آقا ماندگاري: چون شما وقتي داريد در محضر خدا سجده مي‌کنيد کاري که شيطان نکرده را مي‌کنيد حالا که نام مبارک امام زمان سلام الله عليه آمد يک خاطره را بگويم. آقايي به من گفت اين نماز شکسته بسته‌ي ما قبول مي‌شود؟ گفتم به يک شرط گفت چه شرطي؟ گفتم يادت است قديم‌ها مهماني‌ها که راه مي‌انداختند پايين کارت دعوت مي‌نوشتند از آوردن اطفال خودداري فرماييد؟ گفت بله آدم کامل مردي هم بود گفتم آن موقع به مامور‌هاي شهرباني هم مي‌گفتند آجان يک آجان هم مي‌گذاشتند نمي‌گذاشت بچه برود منزل زد زير خنده گفت تازه من از همان آدم‌هايي بودم که جيم شدم رفتم تو گفتم چطوري؟ نصف داستان من را بلد بود گفت پشت سر يک آدم قايم شدم جيم شدم رفتم تو پس گفتم به او ببين مي‌تواند يک نفر پشت سر يکي قايم شود برود داخل گفت بله يعني چه؟ گفتم سر در آسمان اول تشبيه است چنين چيزي ننوشتند من فکر مي‌کنم نوشتند از آوردن نماز‌هاي قراضه خودداري فرماييد نماز کله ملاقي من بالا نمي‌رود خدا هم يک مامور گذاشته اما يک نماز مي‌رود بالا گفت چه نمازي؟ گفتم من يقين دارم نماز امام زمان سلام الله عليه مي‌رود بالا گفت مسلم است گفتم نماز امام زمان کي است؟ گفت اول وقت است گفتم به اين عشق نماز شکسته بسته را اول وقت بخوانيم تا پشت سر نماز امام زمان قايمش کنيم جيم شود برود بالا به خدا مامور خدا گير نمي‌دهد در ندبه هم به ما ياد داده اند وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً  (دعاي ندبه) خدايا نماز و عبادت ما را به نماز و عبادت مهدي قبول بفرما اگر اين عبادت‌ها را نگذاريم شيطان به بهانه‌ي ناقص بودن از ما بگيرد اين راهش است پشت سر نماز و عبادت حتي مي‌گويند روزه تان تمام شد بگوييد خدايا روزه‌ي ما را به روزه‌ي مهدي فاطمه قبول بفرماي اين راه حلش است که نگذاريم شيطان نماز ما را از ما بگيرد.

شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون يک پيامي پيش روي من است يک جور درد دل است نامه‌ي صميمانه‌ي يک بيننده‌اي است با توجه به اين که در پايان سال هم هستيم اجازه مي‌خواهم اين پيام را بخوانم و پاسخ حاج آقاي ماندگاري را بشنويم من يک دختر هجده ساله هستم و در يک خانواده‌ي مذهبي بزرگ شده ام بنده‌ي حقير که کم و بيش شاهد برنامه‌ي خوب شما هستم مشکلاتي دارم که تنها مختص به من نيست بلکه مي‌توانم به جرئت بگويم با اين جامعه‌ي الآن و وضعيت اقتصادي کشور ما تمام مردم شايد تا حدودي گرفتار اين مسائل هستند ايشان شرح مي‌دهند وضعيت شان را که من بچه‌ي آخر خانواده هستم دو خواهر و برادر بزرگ تر از خودم و مجرد دارم پدر من داراي شغلي آزاد هستند و با شرايط فعلي گرفتار مشکلات اقتصادي فراواني شده اند تا حدي که پاي آبروي خانواده‌ي ما در ميان است و ما نمي‌توانيم کاري از پيش ببريم به هر جا که روي مي‌آوريم تمام در‌ها به روي مان بسته است و تمام اميد هايمان نا اميد سوال من از شما اين است که مگر آقايان محترم روحاني نيستند که مي‌گويند خداوند پاداش صابران را مي‌دهد تلاش کارگران بي پاسخ نمي‌ماند پس آن خدايي که شما مي‌گوييد کجاست؟ يک جوان حتما در اين سن دچار لغزش‌هايي مي‌شود من هم از اين لغزش‌ها مستثنا نيستم و براي اين که بتوانم با خداي خودم رابطه‌ي خوبي داشته باشم بارها از گناهاني که براي بيشتر ما با وجود شيعه بودنمان هم حتي عادي است گذشته­ام با وجود اين که خيلي سخت بوده البته جوابي از خدا دريافت نکرده­ام و من آرزو ندارم خدا در مقابل کارهايم پول کلان يا خواسته‌هاي مادي را برآورده کند خانواده‌ي ما پنج نفر هستند من و خواهرم دانشجو و برادرم سرباز است و تنها سرمايه‌ي زندگي پدر من يک خانه‌ي پنجاه متري مي‌باشد که هم محل زندگي مان است و هم محل کار پدرم حالا من از شما مي‌پرسم آيا انصاف است حالا که براي اداي دين مان مانده­ايم همين سرمايه‌ي کم را هم به حراج بگذاريم من يک هفته است که اين نامه را براي شما نوشته­ام ولي ارسال نکرده­ام چون اميد داشته­ام خدا در لحظه‌ي سقوط صدايم را مي‌شنود اما بامداد امروز به اين نتيجه رسيده ام که ما نه تنها که در نگاه او نيستيم بلکه ... براي همين نامه را ارسال کردم و اگر امروز پاسخي از شما دريافت نکنم ديگر وقتم را هم صرف ديدن برنامه‌ي شما هم نمي‌کنم اين يک تهديد نيست بغض يک دختري است که تنها نگاهش در اين روزهاي آخر سال به چهره‌ي غمگين پدرش است راستي به آقاي ماندگاري بگوييد فاميل ما بسيار ثروت­مند است اما هيچ کدام به درد مان نخورده­اند پس اين قدر سفارش کمک به هم ديگر را هم نکنيد.

حاج آقا ماندگاري: ابتدا دعا مي‌کنيم خداي تبارک و تعالي ان شاء الله به اين بزرگوار و همه‌ي کساني که در اين امتحان قرار گرفته­اند ظرفيت اين امتحان را بيش از پيش عنايت بفرمايد. و اين عزيزان را از شيريني وعده‌هاي صابران بهره­مند بگرداند و به اين بزرگوار هم مي‌گوييم با ما قهر نکنند با برنامه‌ي سمت خدا قهر نکنند وقتي ما مي‌گوييم که در زندگي مان بايد يک مشاور ديني داشته باشيم عرضه‌ي دين آن جايي که نمي‌دانيم بپرسيم و آن جايي که مي‌دانيم برويم چک بکنيم ببينيم دانسته‌ي ما درست است يا نه براي اين مواقع است که در شدائد که قرار مي‌گيريم زود خودمان تصميم نگيريم مشاور ديني الآن مشابه اين عزيز خواهند گفت که اين که شما در گناهاني که هم سن و سال‌هاي شما و هم شرايط‌هاي شما در اين جامعه افتاده اند نيفتاديد لطف چه کسي بوده؟ يک نفر مشاور ديني بايد به ايشان بگويد. به واسطه‌ي چه کسي بوده که حفظ شده؟ حضرت يوسف هم در شرايط سختي بود ولي تا حفظ شد گفت «إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ» (يوسف/53) خدا کمکم کرد من خودم را حفظ کردم همان لقمه‌ي پاکي که به اين خواهر خوب دادند همان تربيت قشنگي که شده همان وعده‌ي خدا حفظش است. وعده‌ي خدا حفاظت است ما بارها گفتيم اين که خدا گفته ما مومنان را نجات مي‌دهيم نجات از فقر نيست گاهي وقت‌ها اين طوري است نجات از مريضي نيست گاهي وقت‌ها اين طوري است به اين بزرگوار هديه مي‌دهم ولايت حضرت زينب را که در هفته‌ي آينده داريم حضرت زينب خيلي صبر کرد مي‌شود بگوييد به ادبيات ايشان خدا کجا به ايشان پاداش داد؟ هر چه صبر مي‌کرد که مشکلاتش بيشتر بود ولي باز هم فرمود ‌ما رَاَيتُ اِلّا جَميلاً‌ چون بارها گفتيم نجات خدا به اين است که گاهي وقت‌ها سنگ را از جلوي پاي من بردارد گاهي وقت‌ها من را بزرگ کند «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (شرح/1) شما بايد خانه تان 50 متر باشد من فقط دارم توصيه به خود ايشان مي‌گويم خانه تان 50 متر ولي دلتان خيلي بايد وسيع تر باشد. نهايت نهايتش خدا براي شما مصلحت ديده با همين فشار فشار فشار بيايد آخر دغ کنيد بالاتر از اين است؟ اما آن طرف وضعتان خوب باشد ان شاء الله روحتان کوچک نشود خانه تان کوچک باشد اين‌ها را اگر مشاور ديني باشد تلقين‌هاي قشنگ را مي‌گويد.

شريعتي: تلقين به معناي اين که نگاه ما را تصحيح بکند

حاج آقا ماندگاري: احسنت «إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» (فصلت/30) انرژي مي‌دهد نگاه مثبت مي‌دهد بعد مي‌گويد « أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا » نترسيد محزون نشويد «وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ» اين يک بخش پس امتحان ايشان را قبول دارم سخت است شايد هم اصلا من دستم را مي‌برم بالا بارها گفته ام من شايد جاي اين خانواده بودم خودم کم مي‌آوردم شايد بگويد صدايت از جاي گرم بلند مي‌شود زندگي ات خوب بوده طعم فقر را نچشيدي پدر مادرت داشته اند الآن هم بچه هايت طعم نان خالي خوردن را نچشيده اند طعم اين که به پدر چيزي بگويند بخر نداريم را نچشيده­اند.

شريعتي: واقعا امتحان سختي است.

حاج آقا ماندگاري: اين امتحان ايشان است که به خدا گلايه نکند با خدا قهر نکند اين کلمه را ديگر بر زبان جاري نکند که خدا نگاهش را از ما برداشته نه نگاهش کاملا به شما است اما خدا نگاهش مثل من و امثال من کوچک نيست اين دنيا نيست خدا آن طرف را در نظر دارد کل عالم هستي را اين امتحان ايشان اما اين که گفته اند نگوييد نه ما وظيفه مان است مي‌گوييم يک فقر اين خانواده و گرفتاري اين خانواده امتحان اطرافيان هم است همه‌ي کساني که الآن دارند اين برنامه را مي‌بينند يک ماه ديگر تا آخر سال است و يک درصدي در مملکت ما حتي قدرت خريد يک لباس نو براي بچه هايشان را ندارند و به قول ايشان اين‌ها قطعا اطرافيان پولداري دارند که براي عيد بچه هايشان سه چهار تا لباس مي‌خرند اصلا مسلماني را بگذاريم کنار شيعه بودن انتظار امام زمان انقلابي بودن را بگذاريم کنار انسانيت اقتضا مي‌کند من اين قدر داشته باشم که نفهمم چطور بخورم و همسايه هم نداشته باشد که چيزي بخورد انسانيت اقتضا مي‌کند؟ به فرض اين که بگوييم اين‌ها خودشان بي تدبيري کردند فقير شدند. بالاتر از اين نيست که؟ مي‌خواست معتاد نشود نعوذ بالله مي‌خواست گرفتار نشود مي‌خواست درس بخواند. من رفتم درس خواندم همه مان دکتر و مهندس شديم ماهي چهل پنجاه ميليون تومان هم درآمد داريم ما تلاش کرديم فرض که همه‌ي اين‌ها درست است انسانيت اقتضا مي‌کند دو بچه وقتي مي‌نشينند اين يک لقمه نان مي‌خورد يکي ديگر نگاه مي‌کند بچه در عالم بچگي خودش لقمه اش را نصف مي‌کند مي‌دهد انسانيت اقتضا مي‌کند اطرافيان امتحانشان را خوب بدهند چه اشکالي دارد به عنوان يک هديه براي خانواده‌اي که دختر دم بخت دارند پسر سرباز دارند خانواده اين قدر قرض دارند يک بزرگ­تري در خانواده در همسايه‌ها در دوستان که هستند اين‌ها بيايند چطور وقتي يک گرفتار را مي‌گوييم هزاران زنگ مي‌زنند آدرس اين گرفتار را بدهيد الآن يقين داريم دنبال اين مي‌گردند مي‌شود آدرس اين را بدهيد ما مي‌گوييم اين بنده‌ي خدا دور و بري دارد که خودش هم مي‌گويد پول­دار هستند شما خودت هم دور و بري داري که گرفتار هستند اين امتحان دوم است پس امتحان خود اين‌ها است شکايت نکنند صبوري بکنند و تلاش بکنند گفتند پنج نفر هستيم پنج نفر همه در کار کمک پدر بکنند نمي‌دانم شغل پدر محترمشان چطور است دختر مي‌تواند در خانه قالي بافي بافتني بسته بندي بکند کار بکنيد بقيه را بگذاريد به عهده‌ي خدا

شريعتي: يکي از سرمايه‌هاي اين خانواده هم دلي است که بين اين‌ها است.

حاج آقا ماندگاري: بله پس يک امتحان مال خود اين‌ها است که همه‌ي تلاششان را بکنند اميدشان از خدا قطع نشود يک امتحان مال اطرافيان اين‌ها است يک امتحان هم مال دولت و حکومت است تعارف نداريم الآن بحث بودجه است مسئولين مجلس قوه قضائيه مقننه مجريه بايد بدانند ما گرفتار‌هايي داريم که يک قران بودجه بالا پايين شود اين‌ها تحت فشار بيشتري قرار بگيرند والله روز قيامت بايد پاسخگو باشند يک بريز بپاشي، يک اسرافي، يک اختلاسي، يک بخور بخوري بشود که اين‌ها در فشار باشند هيچ کس نفهمد، قوه‌ي قضائيه نفهمد، سازمان بازرسي نفهمد خدا که از دستش چيزي در نمي‌رود پس هم امتحان حکومت است هم امتحان مردم است هم امتحان خودشان است سه تايي بايد امتحان مان را خوب پاس کنيم تا ان شاء الله گرفتاري‌ها حل شود واقعا امروز گرفتاري‌ها کم نيست بارها گفته شده يک عده‌اي واقعا در فشار هستند يک بخش گرفتاري شان هم گفتم نگاه هايمان به زندگي اشتباه است که بايد مشاور ديني داشته باشيم که نگاه مان را به زندگي به مخارجمان به تدبير و تقدير معيشتمان اصلاح بکند.

شريعتي: ان شاء الله واقعا دعا مي‌کنيم که اگر مشکلي گرفتاري سر راه هر خانواده‌اي است به برکت اين آيات نوراني و به برکت نام نبي مکرم اسلام مرتفع شود و آرامش بر قلب‌هاي دوست‌هاي خوب ما حاکم شود. صفحه‌ي 361 قرار امروز ماست تلاوت سوره‌ي مبارکه‌ي فرقان آيات 12 ام تا 20 ام سوره‌ي مبارکه در سمت خدا تلاوت مي‌شود ان شاء الله لحظات زندگي تان منور به برکت صلوات بر محمد و آل محمد باشد.

إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا ?12? وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا ?13? لَّا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا ?14? قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا ?15? لَّهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ  كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَّسْئُولًا ?16? وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ?17? قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ?18? فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ?19? وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ?20?

ترجمه:

که وقتي [آن آتش سوزان] آنان را از مکاني دور ببيند، از آن [نعره] خشم و خروشي هولناک بشنوند، (??) و هنگامي که آنان را در حالي که با غل و زنجير به هم بسته شده اند در مکاني تنگ از آن آتش سوزان بيفکنند، در آنجا فرياد مرگ خواهي سر دهند. (??) [به آنان مي گويند:] امروز يک بار درخواست مرگ نکنيد، بلکه بسيار درخواست مرگ کنيد. (??) بگو: آيا اين [آتش سوزان] بهتر است يا بهشت جاوداني که به پرهيزکاران وعده داده اند که پاداش و بازگشت گاه آنان است؟ (??) در آنجا هر چه بخواهند در حالي که جاودانه اند براي آنان فراهم است، اين بر عهده پروردگارت وعده اي است درخواست شده [و مورد انتظار اهل ايمان از خداي بخشنده و کريم.] (??) و [ياد کن] روزي را که آنان را با معبوداني که به جاي خدا مي پرستيدند، محشور مي کند، پس [به آن معبودان] مي گويد: آيا شما اين بندگان مرا گمراه کرديد، يا خودشان راه را گم کردند؟ (??) پاسخ مي دهند: شگفتا! سزاوار ما نبود که در برابر تو دوستان و پيرواني براي [پرستش] خود بگيريم، ولي تو اينان و پدرانشان را [از نعمت ها] برخوردار کردي [و آنان به جاي شکر نعمت ها چنان در شهوات غرق شدند] تا آنکه ياد تو را فراموش کردند و گروهي هلاکت يافته شدند. (??) [خدا مي گويد: اين معبودان شما] گفته شما را که مي گفتيد [اينان به جاي خدا معبودان ما هستند] تکذيب کردند، اکنون نه مي توانيد [عذاب را ازخود] دفع کنيد، و نه مي توانيد [براي خود ياور و] ياري بيابيد. و هر که از شما [در اين دنيا] ستم کند، در قيامت عذابي بزرگ به او مي چشانيم. (??) و ما پيش از تو هيچ يک از پيامبران را نفرستاديم مگر آنکه آنان هم غذا مي خوردند و در بازارها راه مي رفتند، و ما برخي از شما را [وسيله] آزمايش برخي ديگر قرار داديم [توانگر را به تهيدست وتهيدست را به توانگر، بيمار را به تندرست و تندرست را به بيمار، پيامبر را به امت و امت را به پيامبر]. آيا [نسبت به اجراي احکام الهي و تکاليف و مسؤوليت ها] شکيبايي مي ورزيد؟ و پروردگارت همواره [به احوال و اعمال همه] بيناست. (??)

شريعتي: اشاره‌ي قرآني امروز را حاج آقاي ماندگاري بفرمايند

حاج آقا ماندگاري: با مدد از وجود نازنين امام رضا عليه السلام «وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا» ‌‌اي آن‌هايي که پولدار هستيد و‌اي آن‌هايي که فقير هستيد‌اي آن‌هايي که قدرت داريد و آن‌هايي که نداريد‌اي آن‌هايي که شهرت داريد و آن‌هايي که نداريد خلاصه به طور کلي همه‌ي دارا‌ها و ندار‌ها در حال امتحان هستند ممتحن و ناظر هم خداست حواستان است داريد چه کار مي‌کنيد؟ نه فقر فقرا دوام دارد نه پولداري پولدار‌ها احتمالا جايشان روز قيامت عوض شود نه رياست روسا تداوم دارد نه مرئوس بودن پايين دستي‌ها احتمالا در قيامت جا به جا شود خوش به حال آن‌هايي که از دارايي امروز براي دارايي فردا يک اندوخته‌ي قشنگي بگذارند. لذا خواهر خوب ما از خدا ناراحت نباشند خدا ناظر امتحان است و دارد مي‌بيند.

شريعتي: و تلاش هم بکنيم و دعا هم بکنيم ان شاء الله گشايش حاصل شود.

حاج آقا ماندگاري: بله اين نماز اول وقت که بحث اول ما بود سوره‌ي واقعه خواندن هر شب را با همين وجود فقرشان صدقه را يادشان نرود «وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ» (طلاق/7) صله رحم و صدقه و بيداري بين الطلوعين اين‌ها سفارش‌هايي است که براي توسعه‌ي رزق و روزي گفته شده.

شريعتي: اين سوال را مي‌خوانم بحث حق الناس است و فکر مي‌کنم حق الناس خيلي مسئله‌ي مهمي است اين سوال با اين ادبيات نکاتي را دارد. ايشان گفته اند من پسر 25 ساله هستم گذشته‌ي خيلي بدي از لحاظ اعمال دارم و حق الناس‌هاي زيادي هم به گردنم است خدا را شکر اوضاعم الآن خيلي بهتر شده نمي‌گويم گناه نمي‌کنم اما خيلي خيلي کم­تر شده در مورد بخشش و لطف عظيم خدا هم ذره‌اي شک ندارم سوالم اين است که يک آدم مي‌تواند با اين سابقه‌ي تاريک به درجات بالاي بهشت فکر بکند يا ديگر من با اين کارها بايد دور رسيدن به آن جايگاه‌ها را که اصلا هم کار ساده‌اي نيست خط قرمز بکشم. در مورد حق الناس برايشان نماز نافله مي‌خوانم و براي آن‌ها از خدا طلب بخشش مي‌کنم آيا اين کافي است؟ چون به آن‌ها دسترسي ندارم.

حاج آقا ماندگاري: در مورد حق الناس فکر مي‌کنم بايد فرصت خيلي بيشتر از اين را اختصاص بدهيم چون گاهي وقت‌ها مردم فکر مي‌کنند حق الناس اين است که خداي نکرده از ديوار کسي بالا برويم و پول و مال کسي را بخوريم نه آبروي کسي را هم ببرند حق الناس است وقت کسي را ضايع کنم در خيابان بد پارک کردم بنده‌هاي خدا نمي‌توانند رد شوند اين حق الناس است بد رانندگي مي‌کنم من سخنراني مي‌کنم بدون مطالعه وقت مردم را گرفتم اين‌ها همه مي‌تواند مصاديق حق الناس باشد واقعا بايد بيشتر پرداخته شود در مسئوليتي هستم مسئوليتم را خوب انجام ندادم حق يک امت را ضايع کردم اما باز برمي‌گردم به آن اصل اساسي که دائما مي‌خواهيم در برنامه مان اين اصل اساسي به عنوان شاه بيت بحث ما تکرار شود ما اگر مي‌خواهيم زندگي ديني داشته باشيم بايد عرضه‌ي اعتقاداتمان را به دين بکنيم اين عزيز بدون اين که از کسي بپرسد فکر مي‌کند نماز نافله خواندن حق الناس را جبران مي‌کند نه نماز نافله خواندن حق الناس را جبران نمي‌کند يا طلب بخشش و مغفرت تنها. نمي‌گويم اين‌ها به درد نمي‌خورد نه حق الناس اولش اين است که اگر مي‌توانم بروم تدارک بکنم تدارک به اين معنا آبروي کسي را بردم بروم بگوييم طلب رضايت بکنم و آبرو برايش درست بکنم اگر مي‌توانم مالش را ضايع کردم بروم مالش را بدهم يا رضايت بگيرم. تدارک به اين معنا که يک حقي ضايع کرده ام بايد حلاليت بطلبم قبل از مرگم هم بايد حلاليت بطلبم جبران بکنم اين قدم اولش است. مي‌گويند ما خيلي از اين‌هايي که حق شان را ضايع کرده ايم نمي‌شناسيم حالا که نمي‌شناسيم يا مي‌شناسيم مي‌ترسيم برويم بگوييم يک فتنه‌اي به پا شود بروم بگويم من پشت سر شما نعوذ بالله فحش بد دادم يک فتنه‌ي بد تر به پا شود اين جا نگو ولي برايش سه کار انجام بده يک اين جا آن کار ايشان ارزش دارد. يک اين که براي آن‌ها صدقه بدهم که به آن مي‌گويند رد مظالم حالا صدقه را هم احکامش را بروند بپرسند دوم براي آن‌ها استغفار بکنم به نيت آن‌ها استغفار بکنم سوم در کارهاي خير خودم مثل همين نماز نافله مثل دعاهايي که مي‌خوانم آن‌ها را شريک بکنم به نيابت از آن‌ها کار خير انجام بدهم زيارت عاشورا را به نيابت از آن‌ها بخوانم اين‌ها خوب است من مي‌خواهم بگويم قصه‌ي حق الناس يک جراحي مي‌خواهد حتما بايد مشاور ديني داشته باشم تا بدانم من اين حق الناس را چطور مي‌توانم از گردن خودم پاک کنم اگر خوب پاک کردم خوب توبه کردم بله خدا قطعا توبه‌ي من که پذيرفته شود من را به درجات عالي هم راه مي‌دهد اين چنين نيست که بگويند اين درجات مال آن‌هايي که حق الناس به گردنشان است نمي‌توانند بگويند بله تا موقعي که حق الناس به گردنم است امام حسين هم من را از خيمه بيرون مي‌کند ولي وقتي رفتم حق الناس را پاک کردم توبه کردم تدارکش کردم قطعا به آن درجات عالي هم مي‌رسم تدارک حق الناس هم زيارت عاشورا خواندن نيست بايد بروم جبران کنم رضايت بگيرم حلاليت بطلبم اميدواريم همه دعا کنيم هر چه ما به گردن ديگران حق داريم حلال کنيم تا آن‌ها هم ما را حلال بکنند.

شريعتي: ان شاء الله جلسه‌ي خوبي بود خدمت حاج آقاي ماندگاري حاج آقا دعا بکنند آمين بگوييم

حاج آقا ماندگاري: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدايا توفيق بخشيدن ديگران را به ما عنايت بفرما تا ديگران هم توفيق بخشيدن ما را پيدا بکنند توفيق رحم نسبت به آن‌هايي که گرفتار هستند در اطراف ما هستند مخصوصا در آستانه‌ي سال نو به همه‌ي مردم ما عنايت کردي بيش از پيش عنايت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد براي باران و مريضان و فرج آقا هم دعا بکنم

شريعتي: خيلي ممنون ما را از دعاي خير خودتان فراموش نکنيد خداحافظي مي‌کنيم. گفت يک پلک زدن غافل از آن ماه نباشم شايد که نگاهي کند آگاه نباشم. اللهم عجل لوليک الفرج