موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بينندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 93/11/15
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
به دست غير مبادا اميدواري ما * * * نيامده است به جز ما کسي به ياري ما
به رنج راه بياميز تا بياموزي * * * به خط آبله اسرار پايداري ما
مدام داغ جوان ديدهايم و در تشييع * * * نديده است کسي اشک سوگواري ما
به سربلندي سرويم و استواري کوه * * * به رودهاي جهان رفته بي قراري ما
نمانده جاي شکايت که در پي هر زخم * * * بلند تر شده طومار بردباري ما
بهار ميرسد و پيش پاي آمدنش * * * خوشا که سرخ شود جامهي بهاري ما
شريعتي: سلام ميگويم به همهي شما هم وطنان خوب خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ايام الله دههي مبارکهي فجر را به همهي شما تبريک ميگويم خيلي خوشحاليم در اين ايام همراه شما هستيم ان شاء الله برنامهي امروز هم برنامهي مفيدي باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الصلوه و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله من هم خدمت شما و همهي همکاران خوب اين برنامه و همهي بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم و ايام الله دههي فجر را که يادآور روزهاي قشنگ پيروزي انقلاب و هم سقوط طاغوت و هم برافراشته شدن پرچم الله است تبريک عرض ميکنم اميدواريم که خدا همه مان را قدر دان اين نعمت قرار بدهد و همه با هم دعاي سلامت حضرت را به عنوان توسل تلاوت ميکنيم اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندکقبل از دسته گل صلوات من يک الهام قشنگي از شعر زيبايي که خوانديد بگويم الهام گرفتم که مردم خوب ما ميدانند که امروز در نظام ما مشکلاتي است در جامعهي ما مشکلاتي است ولي براي اين مردم نياز نيست مثال بزنيم بگوييم هم چنان که همه با هم با اعتماد به خدا و کمک خدا که فرموديد فقط خدا ميآيد به ياري ما خودمان ميتوانيم به ياري خودمان باشيم چشم به دست ديگران ندوزيم و امام که فرمودند کلمهي توحيد و توحيد کلمه هم چنان که خودمان طاغوت را سرنگون کرديم کسي نيامد از بيرون کمک ما بکند خودمان بوديم و اهل بيت و خدا هم چنان که خودمان نظام را سر پا کرديم همان طور که خودمان تا اين جا جنگ را اداره کرديم اقتصاد سياست و فرهنگ را اداره کرديم با تمام مشکلات من بارها اين مثال را ميزدم ما يک روز مستاجر بوديم همهي مستاجرها آرزو ميکنند خانهي شخصي داشته باشند ميگويند خانهي شخصي داشته باشيم آب و برق نداشته باشد ولي مال خودمان باشد خانهي شخصي نداشته باشد حالا در و پنجره اش دو جداره نباشد درست ميشود بعدا الآن خانهي شخصي داريم مال خودمان است مستاجر نظامهاي شرقي و غربي و ديگران نيستيم هم چنان که خودمان تا اين جا آمديم مشکلات را خودمان حل کرديم پيشرفتها هم مال خودمان بوده به عنايت الهي من حس ميکنم خودمان را يک بار ديگر باور کنيم مشکلات اقتصاديمان که واقعا کمر شکن است قبول دارم هيچ شکي نداريم بعضي از مشکلات سياسي دارد اذيت ميکند مشکلات اجتماعي دارد همه را اذيت ميکند ولي من اعتقاد دارم اين سابقه نشان ميدهد اين مردم با اعتماد به نفس خودشان با وحدت کلمه و با اعتماد به خدا و اهل بيت يک بار ديگر ميتوانند بر مشکلات فائق بيايند و ان شاء الله جامعه را آماده کنيم براي ظهور آقايمان امام زمان حالا يک دسته گل صلوات را هديه به آقايمان بفرستيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: خيلي خوب حاج آقاي ماندگاري اين جا هستند که به سوالات شما از طريق پيامک و ايميل به دست ما ميرسد جواب بدهند در خصوص فضاهاي مجازي و آفات و آسيبهاي آن ها. بازتابهاي مختلف و گوناگوني داشت برخي از دوستان گفتند از ماهواره هم غافل نشويد چون حاج آقاي ماندگاري هم وعده داده بودند که هر جلسه يک گام از نکات شبکههاي اجتماعي و آسيبهاي آن مطرح بکنند امروز به بحث ماهواره که پيشنهاد شما هم است ميپردازيم يک سوالي اين جاست که نسبتا فراواني هم دارد گفتند پسري ده ساله دارم در خانهي خودمان ماهواره نداريم اما وقتي به خانهي اقوام ميرويم پسرم همراه آنها مجذوب ديدن فيلمهاي ماهواره ميشود آنها من را شماتت ميکنند که اگر شما هم ماهواره داشتي براي پسرت عادي ميشد مانده ام که يعني من راه اشتباه را رفته ام که بچه ام را از اين چيزها دور کرده ام يا اين که آنها دارند اشتباه ميکنند خواهش ميکنم کمکم کنيد.
حاج آقا ماندگاري: ما خيلي هم بنا نداريم آسيب بگوييم ما فقط ميخواهيم بگوييم اين ماهواره اين شبکههاي مجازي امکان اند پديده اند قبول. من در جلسهي قبل اشاره کردم عبادت را هم دين ميگويد بايد با برنامه از آن استفاده بکني من ميخواهم بگويم با اينها برنامه داشته باشيم نگذاريم ديگران براي ما هدف گزاري و برنامه ريزي کنند بارها گفته ايم اگر ديگران براي ما هدف گزاري و برنامه ريزي بکنند آنها اهداف ديگري دارند البته گفتيم ما اينها را کاري نداريم ما ميخواهيم خودمان از اين پديدهها درست استفاده کنيم يا ميشود يا نميشود من ميگويم ميشود به شرط برنامه ريزي اين يک نکته قبل از ورود به جواب و نکتهي دوم اين که من فکر ميکنم همهي مردم ما توجه دارند من اين ليوان آب را نشان ميدهم بعضي از کارهايي که ما انجام ميدهيم خود کار و نتيجه اش هيچ فاصلهي زماني با هم ندارند من اين آب را بريزم روي دستم به محض ريختن دست و لباسم خيس ميشود اما گاهي وقتها من لطيفه اش را گفته ام گاهي وقتها بين کار و نتيجهي کار چند سال فاصله ميافتد مثل اين که معروف اين است که اگر در جواني ترشي را با ماست بخوري در ميانسالي بدنت لکه پيس ميشود اين را پزشکي هم ثابت کرده در روايات ما هم نهي شده ماست را با ترشي با هم نخوريد به بچه هر چه مادر بگويد نخور ميگويد الآن يک کاسه ترشي سير هفت ساله خوردم يک کاسه نميخورند چون اگر يک کاسه بخوريد هفت ساله نميشود يک کاسه ماست هم خوردم ديدي هيچ چيزي نشد؟ اين که الآن هيچ چيزي نشد دليل بر اين نميشود که هيچ چيز نميشود قصهي دنيا و آخرت هم اين است اين که بعضيها ميگويند آخرت نسيه است به اين نگاه است. ميگوييم اين کار نتيجه اش بهشت است ميگويد ما که انجام داديم بهشت نرفتيم من خمس دادم فقط جيبم کم شد نمازم خواندم خوابم به هم ريخت روزه هم گرفتم گرسنگي کشيدم کجايش بهشت است من حتي ميگويم بعضيها جهان بيني شان جهان با بيني است تا همين نوک بيني ميبينند اين آدم بهشت و جهنم برايش اهميتي ندارد من بگويم بچهي ده سالهي شما الآن بنشيند پاي ماهواره تمام آن اقوام امروز بنشينند پاي ماهواره احتمالا امشب هيچ اتفاقي نه در صورت نه در روح نه در جسم هيچ چيزي ديده نميشود اما ده سال ديگر ميروند در زندگي اتفاقي در زندگي شان نميافتد؟ ما که يک کمي اش را اين جا گفتيم. آمار اسم فسادها را نميبرم خيلي دوست ندارم آمار بعضي از فسادهايي که پنجاه سال پيش سي سال پيش هم نبود امروز پيدا شده در فضاي خانواده در فضاي جامعه ما سي سال پيش که همين آدمها بوديم همين غذاها را ميخورديم همين اتفاقها بود. چه چيزي اضافه شده که اين ناهنجاريها آمده؟ پديدهي ماهواره آمده. از آن طرف هم ميبينيم اهداف آنها هم همين بوده.
شريعتي: يعني ميخواستند به اين جا برسند که رسيدند
حاج آقا ماندگاري: بله رسيدند يک جواب اين است اين که الآن قوم و خويشهاي ما در فضاي مجازي، در ماهواره معتاد شدند دارند نگاه ميکنند هيچ چيزيشان نشده، بچهي من احساس حقارت و عقده ميکند اين دليل نميشود که هيچ چيزي نميشود با اين استدلالي که گفتيم. ده سال ديگر هم هيچ چيزي نميشود؟ اگر اين حرف ما را قبول نداريد ناهنجاريهايي که امروز در جامعه مان است با ناهنجاريهاي سي سال پيش مقايسه کنيد جنسش فرق دارد.
شريعتي: يعني در برخي از پديدهها بايد زمان بگذرد تا متوجه شويم.
حاج آقا ماندگاري: بله. عرض کردم که کساني الآن به عنوان مثال يک نفر يک سمي را ميخورد يا مرگ موشي را ميخورد همين الآن پس ميافتد خربزه با عسل بخورد همين الآن پس ميافتد اين عمل با نتيجه اش فاصله اش خيلي کم است لذا کسي جرئت نميکند بخورد اما الآن يک سري غذاهايي ميخورد يک سري سمومي مثلا ميگويند فلان غذاها سرطان زا است هيچ کس توجه نميکند چرا؟ ما خورديم سرطان زا نبود همين که ما پنجاه سال پيش آمار سرطان اين قدر نبود ما پنجاه سال پيش آمار جوان مرگي به اين اندازه نداشتيم که جوان 24 ساله شب بخوابد صبح بلند نشود، اينها را نداشتيم احتمال بدهيم اينها مال اين غذاهايي است که ميگويند سرطان زا است حملهي قلبي آور است احتمال بدهيد از اينها است آن اتفاقي که فکر نميکرديد اتفاق بيفتد اتفاق افتاده
شريعتي: يک نکتهي ديگري است که ايشان گفته فاميلهاي من ميگويند اگر شما ماهواره داشتيد براي پسرت عادي ميشد اين عادي شدن هم خودش نکتهاي است در مورد حجاب هم همين را ميگويند.
حاج آقا ماندگاري: يکي از شگردهاي شيطان اين است که گناه را عادي کند آدم تشنه يک ليوان آب ميخورد تشنگي اش برطرف ميشود ولي اگر همين آدم تشنه يک بشکه آب دريا بخورد تشنگي اش برطرف نميشود گناه آب شور است ضمن اين که ظاهرا فکر ميکنم نياز من را برطرف ميکند ولي من را حريص ميکند اولا تنوع طلبم ميکند ثانيا اين را که بارها در برنامه گفتيم مگر نميگويند در اروپا و آمريکا حجاب نيست عادي شده. اگر عادي شده چرا در تبليغات هنوز از زن عريان استفاده ميکنند؟ از مرد عريان استفاده کنند چرا هنوز آمار رابطههاي بين شخصيتهاي خاص شان با اين موجود است؟ چرا؟ پس معلوم ميشود هنوز جاذبهي خودش را از دست نداده
شريعتي: اينهايي که ميگويند عادي شده يعني اين که برايش اتفاقي نميافتاد ولي اين طوري نيست عادي شدن يک نوعي گرفتار شدن است
حاج آقا ماندگاري: من مسئلهي فقهي ميگويم يکي از شرايط امام جماعت اين است که گناه کبيره نکند و اصرار بر گناه صغيره هم نداشته باشد اصرار بر گناه صغيره چيست؟ براي اين که بر اين حاج آقا گناه صغيره عادي نشود اگر ميگويند براي آنها عادي شده در خانواده من نميدانم خجالت ميکشم بگويم ولي ميگويم من دو جلسه قبل گناه دروغ را گفتم تکرار نميکنم خدا خير بدهد مادر بزرگواري به بنده برادر روحانيشان تذکر دادند که بعضي از روايتها را اين طوري در رسانه نگوييد چشم روي چشمانم چون من با پسرم با هم ديگر نشسته بوديم داشتيم برنامه تان را نگاه ميکرديم وقتي در آن روايت گفتيد اين گناه مثل اين است که دو رابطه را اشاره کردم من خودم خجالت کشيدم معلوم ميشود مادر اصلا گناه برايش عادي نشده که هيچ چيز گفت شنيدن کي بود مانند ديدن. تحمل شنيدنش را هم ندارد اصل اين که بشنود هم چنين قصهاي را بدنش لرزيد يقين دارد بدن پسرش هم لرزيده اما اين مادر فکر نميکند اين پسر ده ساله اش مينشيند پاي ماهواره ميبيند در ماهواره قشنگ رابطهي محارم را با هم ديگر رابطههاي جنسي را با هم ديگر اينها برايش عادي شود اشکالي ندارد؟ که حتي الآن براي اين که عادي اش کنند در برنامههاي کارتون هايشان ميآورند. کارتون است ديگر نقاشي است ديگر بگذاريد دو جنس مخالف هم ديگر را در بغل بگيرند بچه است نميخواهد اين حرکت برايش تصويرش بيايد در ذهنش.
شريعتي: اصلا اين طوري نيست مثلا در اعتياد به مواد مخدر اين عادي ميشود برايشان ولي اين عادي شدن به مواد مخدر که خوب نيست.
حاج آقا ماندگاري: احسنت خدا خيرتان بشود اعتياد همهي مردم ميگويند اعتياد بد است ولي الآن تصوير قشنگي دارند از اعتياد اين عزيز جلوه بدهند که بگذاريد معتاد شود عادي شود ايرادي ندارد به قول شما در واقع گرفتار ميشود پس سه جواب داريم جواب اول مان اين بود که بعضي از کارها با نتيجه اش بلافاصله است بعضيها فاصله اش زياد است جواب دوم اين بود که رفع نياز مان با گناه سيري نميآورد تنوع ميآورد و حرص ميآورد ولي بارها گفتيم سفرهاي که خدا براي رفع نياز ما ميگذارد آن ما را اشباع ميکند آرامش هم ميآورد و کاذب نيست چون صادق است نکتهي سومي که است عادي شدن يعني معتاد شدن اگر معتاد شدن خوب است برويد دنبالش عادي شدن يعني قبح گناه ريختن عادي شدن يعني گناه عمومي شدن همه گناه بکنند ديگر ما که ناراحت نيستيم که. همه که خراب شدند که ما که ناراحت نيستيم اين که ناراحت شدن ندارد اگر قشنگ است ما برويم عادي کنيم همهي کارهاي قبيح را عادي کنيم تا از قبحش بيفتد اما آيا واقعا از قبحش ميافتد يا من خيال ميکنم از قبح افتاده؟ اين خيال من است و الا همه سم بخورند ديگر از قبحش افتاده؟ نه سم ميکشد آدمها را اثرش را ميگذارد الآن نسبت به مواد مخدر سيگار و مواد ديگر همه دارند ميکشند همه دارند يک اشتباهي انجام ميدهند عادي شده ما هم انجام بدهيم؟ الآن همين جوري همه را هول ميدهند آن شعر غلط را ميخوانند خواهي نشوي رسوا هم رنگ جماعت باش فداي آن شهيد شوم که عوض کرد و گفت خواهي نشوي هم رنگ رسواي جماعت باش البته وقتي رسواي جماعت شدي يک جاي ديگر خريدارت ميشوند يک هزينههايي را هم بايد بپردازي.
شريعتي: سوال بعدي هم در اين فضا است راهکار خواستند. گفتند سلام خدمت همهي سمت خداييهاي عزيز خسته نباشيد تا الآن چند بار پيام دادم نخوانديد خواهشا اين را بخوانيد من يک جوان 21 ساله هستم خواستم از آقاي ماندگاري سوال کنيد مگر ايشان نميدانند که در جامعه چه اتفاقي ميافتد ايشان ميگويند گناه نکنيد در دورهاي که اينترنت، موبايل و ماهواره و شبکههاي مجازي و بي حجابي چه از طرف زنها و چه از طرف مردها وجود دارد چه طور ميشود گناه نکرد؟ ايشان ميگويند وقتي آدم اطرافش پر از آتش باشد چه بخواهد چه نخواهد حرارت و گرمي آتش به بدن آدم ميرسد حالا در دور و زمانهاي که اطراف ما پر از وسايل گناه است و هر قدمي در زندگي که بخواهيم برداريم با هزار گناه رو به رو ميشويم چطور ميشود گناه نکرد خواهش ميکنم از جملهي کليشهاي گناه نکنيم استفاده نکنيد يک جواب قانع کننده بدهيد.
حاج آقا ماندگاري: من قبول دارم حرف ايشان را بخشي از حرف را که واقعيت اين است را قبول داريم ولي دههي فجر است اگر نگوييم که يک کم جفا کرديم اصلا انقلاب ما ميخواست چه مدلي را به عالم نشان بدهد؟ انقلاب اسلامي آمد چه کار کند؟ انقلاب اسلامي آمد يک مدل زندگي را به عالم نشان بدهد مدل زندگي اسلامي. سبک زندگي را ميخواهد ارائه بدهد در اين سبک زندگي سه مانع سر راهش است ديگران ميخواستند بگويند با اسلام عقلا نميشود زندگي کرد جواب سادهاي ميدهيم از اول اسلام هم اين شبهه را مطرح ميکردند عقلا نميشود با اسلام زندگي کرد اينها آدمهاي غير عقلاني خرافي و بي منطقي هستند ميگوييم باشد قبول اگر مدل اسلام سبک زندگي اسلامي حرفهاي ما بي منطق است آقاي اروپا آقاي آمريکا بگذاريد اين حرفهاي بي منطق را همهي عالم گوش بدهند مردم منطق دارند وقتي ديدند ما سر تا پا بي منطق هستيم ما را انتخاب نميکنند بگذاريد خودشان انتخاب بکنند چرا جلوي شبکههاي برون مرزي ما را گرفتيد و نميگذاريد مردم بشنوند اين شبيه همان کاري نيست که وقتي يک کسي ميخواست وارد مکه شود ميگفتند انگشت هايت را در گوشت بکن يک آقايي داريم اسمش محمد بن عبدالله بود يک حرفهاي بي منطقي ميزند گولتان ميزند انگشت هايتان را بکنيد در گوشتان يا در لشکر عمر سعد هلهله بکنند صداي امام حسين را نشوند اگر واقعا راست ميگوييد اينها بي منطق اند بگذاريد حرفهاي ما را بشنوند آنها که عقل دارند خود مردم بگذارند کنار در قصهي هجرت اول که ياران پيغمبر به حبشه داشتند اينها داشتند با کاروان ميرفتند يک عده از طرف کفار قريش رفتند به نجاشي گفتند اينها خيلي آدمهاي بي منطق اند شورشي و اغتشاش گر هستند اينها بيايند مملکت حبشهي شما را به هم ميريزند اصلا نگذاريد وارد شوند پادشاه حبشه آدم منطقي بود گفت بگذاريد ببينم حرف حسابشان چيست؟ تا گفت حرف حسابتان چيست؟ جعفر بن ابي طالب رئيس کاروان مهاجرين است آيهي 151 و 152 سورهي انعام را خواند معروف است به آيهي ده فرمان گفت نگاه کن آقاي نجاشي دين ما ميگويد «أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا» بياييد يک خدا داشته باشيم به جاي صد تا خدا اين بي منطقي است؟ گفت نه اين خيلي منطقي است «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» بياييد به پدر مادر احسان کنيم اين که خيلي قشنگ است «وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ» کار بد نکنيد اين که خيلي منطقي است ده فرمان را خواند مردم خواهش ميکنم مراجعه کنند آيهي 151 و 152 سورهي مبارکهي انعام اينها را که خواند نجاشي گفت عجب حرفهاي منطقي است پس چرا آنها گفتند؟ بله اين منطق جلوي منطق زور را ميگيرد پس ما ميخواهيم بگوييم اسلام منطقي است چرا؟ چون اسلام دست پخت همان کسي است که خالق عقل است أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ (بحارالأنوار، ج1، ص97، حديث هشتم) پس نميشود دست پختش با آن چيزي که اول خلق کرده با هم مطابق نباشد پساي جوانها اين که در کلهي من و شما ميکنند با انواع و اقسام ماهوارهها و شبکهها بکنند که اسلام بي منطق و زور گو است اسلام خشن است در نامهي حضرت آقا به جوانان اروپا و آمريکا همين بود گفت بياييد خودتان به قرآن نگاه کنيد اگر بي منطق است بگذاريد کنار با هم ديگر بگذاريم کنار پس اسلام منطقي است مدل انقلاب اسلامي که ميگويد با اسلام ميشود زندگي کرد آنها عقب نشيني کردند گفتند ميگوييم منطقي است اما نميشود عملي کرد آرماني است همين آقا پسر ميگويد حاج آقاي ماندگاري خيلي به من گفتند خيلي روي هوايي و آرماني حرف ميزني ميگوييم چه ايده آلي؟ وقتي شما ميخواهيد بگوييد يک کار نميشود ميگوييم يکي انجام داد و شد ما در هشت سال دفاع مقدس همين مدل را انجام داديم شد.اي جوان اگر تو الآن به اختيار خودت ميروي پاي اينترنت مينشيني به اختيار خودت بعضي جاها کنجکاوانه ميروي در اردوگاه موصل چهار فيلم مبتذل آوردند در اردوگاه براي اسرا سالها از خانواده شان دورند افسر بعثي لگد زد به بچهها بايد نگاه کنيد تا ديدند مبتذل است چشم هايشان را بستند فحش داد با کابل به چشمهاي بچهها زد از اين چشمها خون آمد ولي چشمهاي خيليها باز نشد پس ميتوانيم ما گاهي وقتها توانمان را پيدا نکرديم الآن خانم ميآيد ميگويد من نميتوانم خودم را کنترل کنم ميگويم چطور همسران شهدا سي سال است خودشان را کنترل کردند جوان ميگويد نميتوانم خودم را کنترل کنم ميگويم چطور جوان سي سال پيش خودش را کنترل کرد شما نميتواني؟ سي سال پيش ماهواره با اين وسعت نبود اما شبکهي ويدئويي بود در شبکهي ويدئويي بود. قبول دارم که الآن در دسترس تر است. اينها دارند اصل توان را ميبرند زير سوال من دارم اصل توان را استدلال ميکنم پس ميتوانيم من اتفاقا يکي از حرفهاي من در مهمانيهاي شهدا و يادوارههاي شهدا اين است که شهدا اتمام حجت اند روز قيامت من را ميآورند اصلا قيامت هم نه در محکمهي وجدان خودم که هست «لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (قيامت/2-1) محکمه وجدان من و آقاي شريعتي را ميآورد. آقاي محکمهي وجدان من نتوانستم خودم را کنترل کنم سايت من را کشاند فيلم شبکهي مجازي قشنگ بود من را کشاند به قول معروف فضا من را کشاند محکمه وجدان سريع يک تصوير ميآورد اسمي که سر کوچه تان است اسم يک شهيد است براي اين هم همين صحنه پيش آمد خودش را کنترل کرد تو چه فرقي با او داري؟ درست حرفي که معلم به دانش آموز ميزند دانش آموز ميگويد من ديشب مهمان داشتم نتوانستم درس بخوانم ميگويد بغل دستي ات هم ظاهرا مهمان داشت چطور درس خواند؟ نتوانستي يا نميخواستي؟
شريعتي: همه چيز به ارادهي ما برميگردد.
حاج آقا ماندگاري: خدا پدر و مادرت را بيامرزد ما اولش ميخواهيم بگوييم انقلاب اسلامي آمد و گفت ميشود دوم گفتيم ميتوانيم به شرطي که بخواهيم من يک بار ديگر اين خاطره را گفتم رفته بوديم سفر مسکو براي دانشجوهاي ايراني آن جا هم دانشجوي ايراني ان شاء الله خدا عاقبتش را بخير کند ديدم که در تمام فساد رفته نه اسم بردم نه حرفي زدم در تمام فسادها رفته دانشجوي ايراني هم ديدم بچهي اردبيل بود مقطع دکترا بود من رفتم در اتاقش ديدم زود تر از من طلبه قبل از نماز صبح بلند شده دارد نماز شب ميخواند چون خواسته ميتواند به او گفتم فلاني اين را چه کسي يادت داده؟ گفت مادرم. مادرم از بچگي به من گفت ميخواهي شيطان در جلدت نرود سرت را بگذار به سجده.
شريعتي: روايت هم داريم هيچ چيز بهتر از نماز بيني شيطان را به خاک نميزند. پس دو نکته است يکي اين که اراده
حاج آقا ماندگاري: ما ميگوييم عقلا ميشود دوم اين که بايد بخواهيم تا بتوانيم
شريعتي: ولي يک مقدار سخت شده
حاج آقا ماندگاري: بله
شريعتي: مراقبتمان را بايد بيشتر کنيم
حاج آقا ماندگاري: من ميخواهم بزنم به سيم آخر خاطر جمع باشيد تا ظهور شرايط روز به روز سخت تر ميشود چون اميرالمومنين خبر داده بايد غربال شويم ديده ايد ماسه الک ميکنند تکان ميخورد همهي آنهايي که ظرفيتش را ندارند بايد جدا شوند ديدن داري خيلي سخت ميشود امام عسکري سلام الله عليه فرمود که دين داري و تشخيص تکليف در آخرالزمان قدم براي رضاي خدا برداشتن در آخرالزمان از رفتن در مسير رد پاي مورچهي سياه روي سنگ سياه در شب تاريک سخت تر است من همين الآن ميگويم از اين شرايط سخت تر ميشود ولي غير ممکن نخواهد شد. چرا؟ چون خدا وعدهي کمک داده گفته يک نفر هم در هفت ميليارد کرهي زمين يک نفر بخواهد بندگي خدا بکند خدا کمکش ميکند خدا تنهايش نميگذارد در هشت سال دفاع مقدس هم نشان داده خدا بگذاريد من يک حرف ديگري بزنم هي ميگويند جوانهاي امروز وضعشان ناجور است من ميگويم مگر جوانهايي که دفاع مقدس بودند چند درصد همهي جوانها بودند؟ آن جا هم درصد بالايي از جوانها نبودند در ميدان. در همان زمان اين جوانها بودند و ايستادند و خواستند و توانستند. يک خاطره عرض ميکنم. اين خاطره خيلي براي من عجيب بوده بچه پولدار بود خيلي هم پدرش پولدار بود نميدانم سرش به جايي خورده بود به قول امروزيها قاطي کرده بود رفته بود در گروه تفحص شهدا. اين گروه حق الزحمهي حداقلي دارند با اين که تاجر بود وضع پدرش خوب بود گفته بود ميخواهم زندگي ام از اين پول بگذرد اين خيلي حلال است اتفاقا تفحص بودجه نداشته خيلي يکي دو ماه به اينها حقوق ندادند اين هم خجالت کشيده بود بيايد اهواز خانه شان تلفن زده بود احوال خانمش را بپرسد شهيدش است آدمش است هر کسي خواست من آدرس بدهم پول نداشته بود بيايد خجالت کشيده بود خانمش گفته بود آدم درست و حسابي رفتي کنار رفيقهاي شهيدت ما را تنها گذاشتي لا اقل خرجي براي ما بگذار من اين قدر از اين قصابي و بقالي قرض گرفتم ديگر چيزي نميدهند فردا ميخواهند مهماني بيايند خانه. يک شهيد پيدا کرده بودند شهيد حسني بچهي ساري است کارت و پلاکش است روي کارتش عکس شهيد هم است استخوانهاي شهيد را پيدا کردند استخوانها را گذاشت وسط ميگويد بد با شهيد حرف زدم با معراج شهدا مرد حسابي من دارم براي شما کار ميکنم من عملهي شما هستم کارفرماي من شما هستيد زن و بچهي من را نميتوانيد نان بدهيد؟ من خجالت زن و بچه ام را بکشم؟ فرمانده مان فهميد که من ناراحت ام گفت بيا مرخصي ميدهم دو سه روز برو هم مشکل خانه را حل کن هم احوالشان را بپرس ميگويد آمدم خانه ديدم خانم ام همه چيز تهيه کرده گفتم تو فقط ميخواستي من را بکشاني؟ گفت نه ديشب يکي آمد گفت من از دوستان فلاني هستم گفت يک پولي از من طلب دارد پول را داد به من. من هم تازه رفتم مغازهي قصابي اول قرضم را بدهم گفت يکي از دوستان فلاني آمده همهي قرض هايش را داده و صاف کرده سوپرمارکته رفتم صاف کرده تو چنين دوستاني داشتي به من نگفتي؟ گفتم چه کسي بوده؟ من از کسي طلب کار نبودم کارت شهيد را همراه خودم آورده بودم در خانه يادم رفته بود سر طاقچه خانم ام کارت را ديده بود گفته بود فلاني خود اين بود خدا شاهد است آمد در خانه. گفتم اين حرفها چه است؟ اين شهيد است هفده سال پيش شهيد شده من استخوان هايش را پيدا کردم عکس را برداشتم رفتم در قصابي گفت همين يکي دو ساعت قبل ايشان آمد تسويه کرد هم ايشان بود رفتم دم مغازهي بعدي گفت به خدا خود همين بود آمدم با زنم نشستم شروع کرديم به گريه کردن گفتم ببخشيد من بي ادبي صحبت کردم ما نخواستيم شما دست مان را بگيريد بخواهيم ميگيرند. پيغمبران الهي هم خواستند اهل بيت دستشان را بگيرند دستشان را گرفتند. چون خدا نور پنج تن آل عبا را به آنها نشان داده بود حضرت آدم ابوالبشر خواست علي و فاطمه دستش را بگيرند دستش را گرفتند حضرت يوسف خواست دستش را گرفتند ما نخواستيم. بعد ميگوييم نميشود هي بگوييد داري آرماني حرف ميزني اين جوان بزرگوار راست ميگويد روز به روز دارد فضا سخت تر ميشود من هم قبول دارم ولي هفتهي قبل گام اول را گفتم ادامهي بحث مدل انقلاب بماند گفتم بياييم محدوديت زماني داشته باشيم شما عوض اين که ده ساعت استفاده کني دو سه ساعت چهار ساعتش را کم کن مثل طرفي که به حاج آقا گفته بود من معتاد نگاه به نامحرمم حاج آقا گفته يک در ميان نگاه نکن حاج آقا نگفته يک در ميان نگاه بکن گفته يک در ميان نگاه نکن يک قدم برو جلو يک محدوديتي براي خودت بگذار دين يعني محدوديت عاقلانه يعني برنامه ريزي گام دوم اين است که محدوديت در نگاه. همه چيز را نگاه نکن قدرت داشته باشم اين که ميگويند اگر زني نگاهش به نامحرم بيفتد مردي نگاهش به زن نامحرم بيفتد همين که فهميد نامحرم است با اين که زيبا است طناز است چشمش را انداخته پايين «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ » (نور/30) و «قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَ» (نور/31) تو چشمت را بينداز پايين يک محدوديت در نگاه براي خودت حاصل کن. ببين چه ميشود؟ ما تمرين نکرديم محدوديت در زمان يک. زمان استفاده را کمي کمتر کنيم يک قدم. نگاهمان را هم يک قدم کمتر کنيم. خط قرمز براي خودت بگذار. من الآن فقط گناه را ميگويم نميخواهم تکاليف را زياد کنيم گام دوم محدوديت در نگاه قرآن ميگويد من که نگفتم بعضي جاها يک جايي. يک خاطره ميگويم سوار ماشين شدم نوار موسيقي گذاشته بود من نوار موسيقي حرام هم بود تجويز نميکنم تائيد هم نميکنم ولي گفت حاج آقا درسته ما موسيقي گوش ميدهيم ولي بعضي جاها خاموش ميکنم گفتم ميشود بگويي کجا گفت صداي اذان که بلند ميشود سريع خاموش ميکنم گفتم دمت گرم خيلي آدم مشتي هستي. صفاتو برم. گفت حاج آقا در جاده دارم بروم به قبرستان بروم خاموشش ميکنم ميگويم مردهها اذيت ميشوند شب و روز شهادت باشد خاموش ميکنم حتي يک کلمه گفت کيف کردم گفت سيد ميبينم خاموش ميکنم. گفتم تو خيلي آقايي از من جلوتري. اين يک محدوديت براي خودش گذاشته خط قرمز گذاشته دارد موسيقي گوش ميکند ولي خط قرمز گذاشته همين ما را کمک ميکند من هفتهي قبل گفتم يک محدوديت بگذاريم در مورد زمان اين هفته ميگويم يک محدوديت بگذارم براي نگاهم. من تا اين جا نگاه کنم از اين جا به بعد را نگاه نکنم هر کسي بود به هر قيمتي تمام ميشد نگاه نکن. شهيد برونسي داشت ميرفت جبهه در خانه اش را درست نکرده بود بنا بود پرده زده بود به در خانه. خانمش گفت داري ميروي جبهه در درست کن گفت در دوران جواني ام در خانهي مردم باز بوده نگاه نکرده ام کسي به خانه ام نگاه نميکند. يک حدي بگذار براي خودت. من ميخواهم بگويم اين محدوديت را شروع کنيم بعد ببينيم «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» (عنکبوت/69)
شريعتي: خيلي ممنون.
حاج آقا ماندگاري: ببخشيد دوست داشتيم سوالات را خلاصه جواب دهيم اما دههي فجري بود نميشد
شريعتي: خيلي خوب بود. ثواب تلاوت آيات امروز را هديه ميکنيم به روح بلند امام راحل عظيم الشان و همهي شهداي انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس صفحهي 347 قرار امروز اهالي خوب سمت خداست آيات 75 ام تا 89 ام سورهي مبارکهي مومنون در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. ان شاء الله تمام لحظات زندگي مان منور به نور نبي اکرم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ?75? وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ?76? حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ?77? وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ?78? وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ?79? وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ?80? بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ?81? قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ?82? لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ?83? قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ?84? سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ?85? قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ?86? سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ?87? قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ?88? سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ?89?
ترجمه:
و اگر به آنان رحم کنيم و آسيب و گزندي را که دچار آن هستند [از آنان] برطرف سازيم، باز هم سرگردان و متحير در سرکشي و طغيانشان لجاجت مي ورزند. (??) همانا ما آنان را به بلاها و آسيب ها [ي دنيايي] گرفتيم، ولي نه براي پروردگارشان فروتني کردند و نه به پيشگاهش زاري مي کنند، (??) تا هنگامي که دري از عذابي سخت به روي آنان بگشاييم، ناگهان در آن حال از همه چيز مأيوس و نوميد مي شوند؛ (??) و اوست که براي شما گوش و ديده و دل پديد آورد، ولي اندکي سپاس گزاري مي کنيد، (??) و اوست که شما را در زمين آفريد و عاقبت به سوي او گردآوري مي شويد، (??) و اوست که حيات مي دهد و مي ميراند و رفت و آمد شب و روز در سيطره خواست اوست، آيا نمي انديشيد؟ (??) [نه اينکه نمي انديشند] بلکه مانند همان [سخنان ياوه و بي منطق] را گفتند که پيشينيان گفتند، (??) گفتند: [که] آيا زماني که بميريم و خاک و استخوان شويم حتماً برانگيخته مي شويم؟ (??) همانا اين [برانگيخته شدن] را پيش از اين به ما و پدرانمان وعده دادند [ولي] اين جز افسانه خرافي پيشينيان نيست؛ (??) بگو: اگر معرفت و شناخت داريد، بگوييد: زمين و هر که در آن است از کيست؟ (??) خواهند گفت: از خداست. بگو: با اين حال آيا متذکّر نمي شويد؟ (??) بگو: مالک آسمان هاي هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کيست؟ (??) خواهند گفت: [آنها هم] در سيطره مالکيّت خداست. بگو: آيا [از پرستش بتان] نمي پرهيزيد؟ (??) بگو: اگر معرفت و شناخت داريد [بگوييد:] کيست که [حاکميّت مطلق و] فرمانروايي همه چيز به دست اوست و او پناه دهد و برخلاف خواسته اش به کسي [از عذاب] پناه داده نمي شود. (??) خواهند گفت: [اين ويژگي ها] فقط براي خداست. بگو: پس چگونه [بازيچه] نيرنگ و افسون مي شويد [و از راه خدا منحرفتان مي کنند؟!] (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علي دينک حالا که حاج آقاي ماندگاري فرمودند دين داري سخت شده در اين دوره زياد اين دعا را که دعاي غريق است با هم بخوانيم اشارهي قرآني را بفرماييد.
حاج آقا ماندگاري: آيهي 78 يک گلهي خدا را بيان ميکند «قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ» خدا گفته شاکرها کم اند من نعمت ميدهم توفيق ميدهم کمک ميکنم ولي سپاسگزار نيستنداي مردم ايران شکر ميکنيم خدا را که شما همت کرديد خدا کمک کرد طاغوت را سرنگون کرديد جمهوري اسلامي را بر پا کرديد همان طور که براي سرنگوني طاغوت همه با هم بوديم براي برقراري جمهوري اسلامي 2/98 درصد با هم بوديم به تعبير يکي از بزرگان الف انقلاب را با امام گفتيم تا ياء برويم وسط راه خالي نکنيم گاهي وقتها فکر ميکنيم حضورمان کم رنگ است صحنه را خالي ميکنيم من يک نمونهي تاريخي را ميگويم. همهي جنگهاي زمان پيغمبر مهم بود اما جنگ احزاب و جنگ خندق خيلي مهم است سپاه اسلام آمدند ولي فقط يک نفر جنگيد آن هم اميرالمومنين سلام الله عليه بود عمر بن عبدود را که به زمين زد شاخ کفر بود او که کشته شد همه فرار کردند شايد شيطان برود در دل سپاه اسلام پس ما چه کاره بوديم؟ سياهي لشکر بوديم؟ نه شما سياهي لشکر نبوديد شما نمايش قدرت سپاه پيغمبر بوديد اگر پيغمبر فقط با حضرت علي عليه السلام ميامد به ميدان که فايدهاي نداشت معلوم نبود به آن نتايج برسند حضور شما از اول تا آخر براي پيغمبر قدرت ساز بود هميشه مردم ما الحمدلله ثابت کردند در جاهايي که ما حضور لازم داريم مثل انتخابات نمازجمعهها مثل راهپيمايي قدس و مثل راهپيمايي 22 بهمن که هفتهي آينده است ان شاء الله. اين سالي که دشمن به خودش جرئت داده به پيغمبر ما جسارت کنه امسالي که دشمن به خودش جرئت داده علني بگويد ما داريم به ايران فشار ميآوريم تا خواستههاي خودمان را به آنها تحميل بکنيم و باز گزينههاي روي ميز را به رخ بکشد امسالي که من اعتقاد دارم مردم ما درست است آنهايي که مثل اميرالمومنين سلام الله عليه دارند شمشير ميزنند تعدادشان شايد در جهان اسلام کم باشد ولي حضور مردم نمايش قدرت اسلام است نکند فکر کنند ما برويم يا نرويم دو نفر نرود دو پيرزن نروند ما دو نفر نرويم نکند با اين فکرها صحنه را خالي کنيم صحنه خالي کردن همان مثل جنگ احد دندان پيغمبر شکستن همان. ما که الف انقلاب را گفتيم تا ياء انقلاب پاي رکاب انقلاب و نظام ايستاديم همهي مشکلات را هم بايد با هم ديگر و به کمک خدا حل کنيم نکند عدم حضور ما ناسپاسي انقلاب و نظام باشد اين نظام از خود ما است مشکلاتش را هم بايد خودمان حل کنيم ان شاء الله به تلاش مسئولين خدمتگزار همت و همراهي مردم و به دعاي امام زمان به عنايت اهل بيت و شهدا و کمک حضرت حق تعالي ان شاء الله به نتيجه ميرسيم يادمان نرود 22 بهمن همراهي با انبيا و اوليا و همراهي با شهدا و همراهي با امام است و زدن در دهان دشمنان است که ديگر به خودشان جرئت جسارت ندهند.
شريعتي: خيلي ممنون مثل هميشه بهترينها را براي همهي شما آرزو ميکنم حاج آقاي ماندگاري دعا بکنند همه آمين بگوييم
حاج آقا ماندگاري: خدايا به آبروي شهدا و امام شهدا و به آبروي صاحب اين مملکت قسمت ميدهيم ما را شاکر الطاف خودت و نعمات خودت مخصوصا نظام مقدس جمهوري اسلامي قرار بده و به همهي خدمتگزاران توفيق خدمت بيشتر و خالصانه تر بده. مريضها را خدايا شفا بده يک بچهي مريض را امروز به من التماس دعا گفتند باران رحمتت را بر ما نازل بفرما فرج صاحبمان را برسان شر دشمنان را به خودشان برگردان انوار شهدا و امام را غريق رحمت بفرما همهي آنهايي که خدمت خالصانه ميکنند روز به روز به توفيقاتشان بيفزا به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
شريعتي: اللهم صل علي محمد و آل محمد بيرون شواي همايون از پشت پردهي غيب تا در سه گاه مستي...