موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بينندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 93/09/26
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
نشاندي روي زخم کهنهي من مرهم خوبي * * * حريمت آشنا کرده مرا با عالم خوبي
جهان اين هيچ سر در گم فريبم داد با گندم * * * براي دفعهي چندم نبودم آدم خوبي
گريزان از همه دنيا خودم را يافتم اين جا * * * خودم را با بدي هايم کنارت اي همه خوبي
رها کردي مرا از غم نشاندي جاي آن غم، غم * * * غم ديگر که خيلي دوستش دارم غم خوبي
شلوغي ضريح تو عجب آشفته گيسوييست * * * سپيديها سياهيها چه در هم بر هم خوبي
تو ميآيي و از نزديک ميبينم تو را آخر * * * همان وقتي که ميميرم عجب ميميرم خوبي
شريعتي: سلام ميگويم به همهي شما هم وطنان خوب بينندههاي عزيز خانمها و آقايان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو ميکنم در هر کجا که هستيد تن تان سالم باشد و قلب تان سليم. خدمت حاج آقاي ماندگاري عزيز سلام عرض ميکنيم.
حاج آقا ماندگاري: سلام عليکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحيم من هم خدمت شما همکاران خوب اين برنامه به همهي بينندگان داغ دار و عزادار عرض سلام و ادب و احترام و تسليت دارم از يک طرف هنوز مردم داغ اربعين دارند از يک طرف داغ شهادت وجود نازنين حضرت رسول الله امام مجتبي و ولي نعمت مان علي بن موسي الرضا عليه السلام ان شاء الله اين عزاداريها مورد قبول واقع شود و موجب رشد ما باشد و همهي ما دعا کنيم براي تسلاي دل امام زمان و سلامت حضرتش اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک صلواتي را هم به ساحت مقدس آقايمان امام زمان تقديم ميکنيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: خيلي خوشحاليم خدمت شما هستيم. آقاي ماندگاري اين جا هستند که به سوالات شما پاسخ بدهند. سوالاتي که از طريق پيامک 20000303 به دست ما ميرسد. پرسيده اند من پنجاه روز است که طبق عهدي که با امام حسين عليه السلام گذاشته بودم گناهي را که ترکش براي من بسيار بسيار سخت بود را کنار گذاشتم قبل از ترک اين گناه هميشه فکر ميکردم توبه يک حس خوبي را به من ميدهد و رابطهي من را با پروردگارم عاشقانه ميکند در صورتي که اين طور نبود حس ميکنم تغييري بين رابطهي من و خدا رخ نداده مگر شما نگفتيد اگر من يک قدم بردارم خدا صد قدم به سمت من ميآيد پس چرا من همراهي خدا را با خودم احساس نميکنم و برعکس باز هم احساس گناه لحظهاي من را رها نميکند.
حاج آقا ماندگاري: ممنون هستيم از اين بينندهي بزرگوار با اين زبان خيلي قشنگ و ساده حرف دلشان را زدند و من تقاضا را هميشه دارم جوانها نترسند مردم نترسند هر چه در دل شان بگذرد بگويند براي اين که شبهه بماند شيطان تبديل به شک و ترديد و عناد ميکند حتما بپرسند نگويند شايد به سوال ما بخندند نه خيلي صادقانه گفته من گناه ميکردم توبه کردم عهد بستم گناه را ترک کردم اما توقعي که دارد برآورده نشده صد قدمي که ما گفتيم ما که از حرف مان که کوتاه نميآييم خدا فرموده روايات فرموده اگر ما يک قدم برداريم خدا صد قدم برميدارد مهم اين جا اين است که تعريف ما از صد قدم خدا چيست. گاهي وقتها ما صد قدم خدا را اين معنا ميکنيم که حتما اگر توبهي من قبول شده باشد من حال نماز داشته باشم و در نمازم گريه بکنم حتما بايد وقتي دعاي کميل و توسل يا روضه گوش ميکنم حتما گريه ام بگيرد و حال توجهي داشته باشم حتما بايد اسم حرم امام حسين اسم مدينه اسم مکه اسم اهل بيت ميآيد حتما بايد دل من بلرزد حتما بايد وقتي کار خيري مطرح ميشود من يک تغييري يک رفتاري را از خودم نشان بدهم نميگويم اينها نيست قطعا از اين مدل عنايات هم در صد قدم خدا است اما صد قدم خدا را بگذاريم خود خدا معنا بکند. اتفاقا ميخواهم بگويم اگر توبهي ايشان قبول شده خدا برده کلاس بالاتر امتحان سخت تر ميخواهد بگيرد ايشان که نميخواهد عبدالحال باشد ميخواهد عبدالله باشد. عبدالحال يعني اي خدا ما نماز خوانديم توبه کرديم مزد مان را الآن بده برويم طاقت هم نداريم تا قيامت صبر کنيم ولي وقتي عبدالله شدم نتيجه را واگذار ميکنم به خدا من تکليفم را انجام ميدهم ايشان در اين که با امام حسين عهد بسته شک دارد؟ قطعا نه. در اين که گناه را ترک کرده که رضاي خداست؟ قطعا نه. در اين که تمام تلاشش اين است که ديگر به گناه برنگردد شک دارد؟ نه پس ايشان تکليفش را انجام بدهد. خدا خودش بلد است تکليفش را انجام بدهد. اگر ما قرار شد خودمان ترجمه کنيم تکليف خدا را نتيجه اش اين ميشود. ميگوييماي خدا تو گفتي کنار مريض حديث کسا بخوانيم اوليا تو گفته اند دعاي توسل بخوانيد دعاي نور بخوانيم مريضها خوب شود يا حمد شفا بخوانيم. امام صادق فرمودند حمد را بر مرده خوانديد زنده شد شک نکنيد. اينها را خوانديم نشد. بله گفته اند براي شفاي مريض حمد حديث کسا توسل روضه بخوانيد نذر کنيد صدقه نيت کنيد اما نگفتند حتما اين اتفاق ميافتد. اما يک اتفاقي ميافتد. شک نکنيم. زمان زمان ويژهاي است در توجه مردم. من خودم روي منبر گفتم ما آخوندها کوتاهي کرديم ما گفتيماي مردم خدايي که آتش را بر ابراهيم سرد کرده بلد است گره شما را هم باز کند خدايي که زير پاي اسماعيل زمزم را جوشانده بلد است براي شما هم يک مسيري را گشايشي را باز کند خدايي که چاقو را روي گلوي اسماعيل از کار انداخته بلد است مشکل شما را حل بکند. من اخيرا به يک کشفي رسيدم. خدايي که روي گلوي حضرت اسماعيل چاقو را از کار انداخته روي گلوي امام حسين چاقو را از کار نينداخته. ولي اين جا هم خدا يک کاري براي حسين کرده بالاتر از ابراهيم و اسماعيل. عرض ميکنم چه کار. خدايي که آتش را اگر کسي ميخواهد قطره اشکي بريزد نوش جانش. خدايي که آتش را بر ابراهيم سرد کرده همين خدا آتش در خانهي فاطمهي زهرا را سرد نکرده. فاطمهي زهرا سوخت. آسيب ديد از آتش در. خدايي که زير پاي اسماعيل در آن سرزمين بي آب و علف يک چشمه سبز کرده همين خدا در سرزمين کربلا بين دو نهر آب يک قطره آب به علي اصغر نرسانده علي اصغر پايين تر از اسماعيل بود؟ نه خدا تکليفش را انجام داده. آن جا تکليف خدا اين بوده آب را زير پاي اسماعيل بياورد اين جا تکليف خدا اين بوده اين قدر حسين را بزرگ کند «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (الشرح/1) لذا من کشفي که ميگويم اين است يدالله با کسي که با خدا باشد است اما دست خدا گاهي وقتها مشکل را برميدارد گاهي وقتها زير بغلهاي من را ميگيرد بزرگم ميکند آقاي عزيزي که پنجاه روز با امام حسين عهد بستي خوشحال باش صد قدم خدا اين است که تو را دارد بزرگ ميکند هنوز بايد آماده باشي براي سختيهاي بعدي. اين نيست که هر چه من فکر کردم بايد همان اتفاق بيفتد نه کنار بستر مادرم مامورم امن يجيب بخوانم اگر مصلحت الهي باشد خوب ميشود شايد نجات مادرم اين باشد که از دنيا برود. اگر مادرم از دنيا رفت برنگردم به خدا بگويم تو که گفتي امن يجيب بخوان «اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (غافر/60) چرا مادرم را شفا ندادي شفاي مادر گاهي وقتها به اين است که از بستر بلند شود گاهي وقتها اين است که مادر پيمانه اش بزرگ شده بايد برود تو را بزرگ ميکنند ميشوي مثل زينب کبري ما رَأيتُ اِلّا جَميلاً.
شريعتي: اين جوري پايان سوالشان نوشتند من همراهي خدا را با خودم حس نميکنم. تلقي ما از همراهي با خدا نيست.
حاج آقا ماندگاري: تلقي ما از همراهي خدا اين است که آن مدلي که من ميگويم بايد اتفاق بيفتد که اين طور نبايد باشد الآن بالاترين همراهي خدا به اين عزيز اين است که پنجاه روز مقاومت کرده. مقاومت را چه کسي به او داده؟ بگذاريد من يک خاطره بگويم. « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» (فصلت/30) يک روز گفته ربنا الله پنجاه روز بر اين گناهش استقامت کرده بعد دارد «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» (فصلت/30) در حج واجب عمدتا پيرزن پيرمردها هستند از رمي جمرات تا خيمههاي ايرانيها سه کيلومتر است هر سال هم همين است سه کيلومتر رفت است سه کيلومتر برگشت پيرزن پيرمردهايي که نميتوانستند پنجاه متر راه بروند شش کيلومتر را راه ميروند نشستند در خيمه ميگويم حواستان بود چه کار کرديد؟ ميگويم شش کيلومتر پياده روي کرديد اين يعني «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» دور طواف در سعي صفا و مروه فشار شما را از پا نينداخت اين يعني «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» آقاي جواني که پنجاه روز وسوسهي شيطان در تو اثر نکرده اين يعني «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» شاکر خدا باش پنجاه روز ميشود پنجاه هزار روز تا آخر عمرت «تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ» اين بهترين کمک خداست تکليفت را انجام بده تکليفت الآن نمازت است حالا حال آمد خوش به حالت حال هم نيامد نمازت را بخواني.
شريعتي: اين حال هم در امتداد همين مسير بندگي است.
حاج آقا ماندگاري: حضرت ايت الله عظمي بهجت رحمه الله عليه ميفرمودند تو نمازت را اول وقت بخوان قدم به قدم ميرسي به آن جايي که بايد ميرسانند تو را. شما پاي اين ترک گناهت بايست هنوز پنجاه روز که خيلي زود است ان شاء الله برکات صد قدم الهي را شيرين ميچشي به ما هم گزارش ميدهي.
شريعتي: سوال کوتاه است ولي خيلي حرف دارد شايد سوال بعضي از دوستان مان باشد که در اين شرايط و سر اين دو راهيها قرار ميگيريم چه کار کنيم. گفتند من در يک نانوايي کار ميکنم و صاحب نانوايي از من ميخواهد که شانههاي خمير را قدري کوچک تر بگيرم آيا من مديون مردم هستم يا صاحب نانوايي من ميدانم اگر آن کار را انجام ندهم او من را از کاري که دارم بي کار خواهد کرد واقعا بايد چه کار بکنم.
حاج آقا ماندگاري: سوال باز هم هميشه الحمدلله سوالات ابعاد مختلفي دارد. به سر جامعهي ما چه آمده که امثال ايشان در نانوايي است يا در اداره است مسئول حساب داري است ميگويند بعضي از سندها را جا به جا کن ميگويد من اگر جا به جا نکنم يکي ديگر را ميآورند که جابه جا کند ايشان هم حتما ميگويد يکي ديگر را ميآورند که شانههاي نانوايي را کوچک تر بگيرد. در فلان شرکت مسئول خريد اين کارها را بکن اگر من نکنم يکي ديگر را ميآورند آيا بايد در فضاي جامعهي ما اين بيماري باشد که کارفرمايي که ميخواهد خطا بکند آن قدر دستش باز باشد در پيدا کردن آدمهايي خطاکار که اگر يک کسي انجام ندهد برود سر گذر ده تا ديگر بردارد بياورد انجام بدهد. اين معلول چيست؟ معلول ترک امر به معروف و نهي از منکر. اي کاش عکس اين در جامعهي ما باشد که آن فرد بگويد اين کارگر بگويد من چنين کاري نميکنم مسئول خريد بگويد من چنين کاري نميکنم همهي نيروها در ادارات شرکتها در نانوايي بگويند من يک خطايي انجام نميدهم کارفرما بداند اگر اين را بردارد هر چه بگردد آدم خطاکار پيدا نميکنداي کاش اين طور شود جامعهي ما. اين يک نکته به کجا رسيديم که براي کساني که آماده شوند خطا را انجام بدهند اين قدر دست زياد باشد که کسي که ميخواهد خطا را انجام ندهد بترسد از اين که اگر برود کارفرما ميرود ده تا ديگر را بياورد. يک کلام از اميرالمومنين اين جا بگويم. حضرت در نامهي 53 به مالک اشتر ميگويند يک علت اش ترک امر به معروف و نهي از منکر است يک علت اش ترک مجازات است. اميرالمومنين ميگويند مالک اشتر اگر آن کسي که درست کار ميکند تو تشويق خوب نکني و آن کسي که خطا ميکند تنبيه نکني ديگر کسي براي کار خوب انگيزه ندارد کسي هم از کار بد ترس ندارد. و اين اتفاق يک مقداري دارد در مملکت ما ميافتد. امر به معروف را ما به اين معروف و منکر را به مسئولين گفتيم و به کل جامعه. دوم اين که آقاي کارگر به شما ميگويند کار حرام را انجام بده حرام است قطعا تو هم ميترسي که شغلت را از دست بدهي نميداني طرف کارفرما را بگيري يا طرف مردم را که قطعا بايد طرف خدا را همان را که حق است بگيري ميترسي از اين که کارت را از دست بدهي در نانوايي در اداره در هر کارگاه ديگري آيا ايشان بايد زود تسليم بشود بگويد باشد من اين کار خطا را انجام بدهم؟ زود رها کند برود بگذارد کارفرما در گناه خودش فرو برود؟ اين هم نه. بنشيند فکر بکند ببيند اين دوست و رفيقش را چطور ميتواند به گناهش متوجه کند. صاحب نانوايي را مدير کارخانه را کارگاه را مغازه را. اگر ميتواند با يک نامه غير مستقيم يک توضيح بدهد يک روايت پيدا کند که کسي که کم فروشي بکند چه عذابهايي برايش در قيامت ميآيد او مسلمان است يک لغزش باعث شده دارد اين کار را ميکند شايد با اين روايت با اين تذکر «وَ ذَكِّر فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنفَعُ الْمُوْمِنِينَ» (ذاريات/55) از خواب بيدار شود بگويد خدا پدرت را بيامرزد من متنبه شدم نه چنين راهي نيست ميترسد اين هم اثر نکند يک نفر معتمد محل را بدون اين که آبرو ريزي بکند روحاني محل معتمد محل بزرگ تر اين آقا که بابايي دارد عمويي دارد برود به آنها غير مستقيم بگويد بگويد من حس ميکنم اين اتفاق شايد در بعضي جاها افتاده اين جا هم بخواهد اين اتفاق رقم بخورد زود هم انگ نزند ما در امر به معروف و نهي از منکر فقط به صرف يک کلام اکتفا نکنيم من بارها گفته ام امر به معروف و نهي از منکر چند مرحله دارد يک اولا قلبا اين کارگر از اين کار بدش بيايد نه اين که اين جا بدش بيايد يک جاي ديگر خوشش بيايد دو زباني هم بگويد آن را هم درست بگويد يا با زبان خودش يا با واسطه يا با زبان فيلم يا با زبان کتاب سوم عمل اين کارگر هم عمل درستي باشد يعني اين استاد بگويد اين کاگري که ميگويد حق مردم را نخور خودش واقعا دارد با عملش درست کار ميکند چهارم يک کم خرج هم بکند استاد تو مشکل پول داري من حاضرم بروم آبرو گرو بگذارم اگر وام شد برايت بگيرم آخرتت را نفروش به دو هزار پول دنيا. حاج آقا برايم ميخندند اگر اين حرفها را بزنيم بگذار بخندند تو تکليفت را انجام بده بعد حتي لازم شد بيشتر از مال هم از ديگران هم کمک بگيرد خرج بکند هيچ کدام از اينها نتوانست آخرش اين است که دعا بکند دو رکعت نماز اين آقاي کارگر براي استادش بخواند به نيت اصلاح اين استاد ما هنوز اين عوامل را کم ديديم فکر ميکنيم يک کلمه گفتيم اثر نکرد بايد بقيه را رها کنيم نه امر به معروف و نهي از منکر که بارها گفتيم در برابر بقيهي دستورات دين مثل اقيانوس است در برابر يک نم دريا. پس بايد بيشتر مايه بگذاريم اگر همهي ما در جامعه مسئولين بگويند مردم بگويند رسانه بگويند منبريها بگويند پدر مادرها بگويند معلمها بگويند همه به همديگر بگوييم هم دعا کنيم هم تلاش کنيم نبايد اين وضعيت باشد که من فکر کنم اگر من خطا نکنم آدم براي کار خطا فراوان است.
شريعتي: با همين فکر ما اين طيف افراد را گسترش ميدهيم خودمان ميشويم يکي از آنها.
حاج آقا ماندگاري: واقعا اين طور است.
شريعتي: اين سوال با شما کار دارد. سلام به حاج آقاي ماندگاري بگويد حرف هايتان خيلي قشنگ است اما عمل کردن به آن خيلي خيلي سخت است من فکر ميکنم خود حاج آقاي ماندگاري هم از پس عمل کردن به همهي حرفهايي که ميزنند بر نميآيند.
حاج آقا ماندگاري: يک روز از حاج آقاي قرائتي عزيز يک نفر سوال کرده بود اين همه حرفهاي خوب ميزنيد به همهاش عمل ميکنيد؟ ايشان فرمودند ماندم چه بگويم بگويم آره، دروغ گفتم، همه را شايد توفيق عمل نداشته باشم بگويم نه هم که خيلي خراب ميشود پرسيدم شغل شما چيست؟ گفت من کفش درست ميکنم ميدهم به مردم گفت روزي چند تا گفت روزي بيست تا گفتم همه اش را ميپوشي؟ گفت نه يکي را ميپوشم. گفت من هم يکي اش را عمل کنم. اين براي در رفتن خيلي خوب است. من سه مورد ميگويم اول به خودمان، اي طلبهها، منبريها، گويندهها، پدر مادرها، اين قدر در روايات ما در باب عالم بي عمل گفته شده که عالم بي عمل يا عالمي که خدايي نکرده ضد حرفهاي خودش عمل ميکند يک وقت من عمل نميکنم يک وقت ضد حرفهاي خودم عمل ميکنم يعني به مردم بگويم اسراف نکنيد خودم اسراف ميکنم به مردم ميگويم دروغ نگوييد خودم دروغ ميگويم چون به خلوت ميرود آن کار ديگر ميکند. اين قدر روايات در سختي عذاب اين گروه آمده عالمان بي عمل و عالمان فاسد عمل که در بعضي از روايات داريم جهنميها يک عده شان ميگويند خدايا عذاب جهنم يک طرف و بوي تعفن اين عالم فاسد يک طرف. يعني اين قدر گفته شده. اين به ماست ما بايد به خودمان دائما تذکر بدهيم حتما بايد واعظ دروني داشته باشيم که خدا کمک مان کند هم بي عمل نباشيم که در روايات ميگويد مثل زنبور بي عسل است هم خداي نکرده فاسد عمل نباشيم که امام صادق فرمودند دو گروه کمر امام صادق را شکستند يکي عالمي که خودش فاسد است و واي به حال عالمان فاسد که دزد اعتقاد مردم ميشوند پناه ميبريم به خدا از حرف ايشان ممنون که من مجبور شدم به خودم و همهي هم لباسيهاي خودم که بعضي هايشان جز مسئولين هستند تذکر بدهم فساد ما مربوط به خود ما نيست به مکتب ضربه ميزند به اعتقاد مردم ضربه ميزند دزد اعتقاد مردم است تذکر دوم اين است که دين به مردم گفته اگر عالم بي عمل ديديد براي خودش دعا کنيد ولي حرف هايش که خوب است. ما آخوندها مثل دارو فروش هستيم آقاي دارو فروش من رفتم دارو بگيرم داروي کليه ميدهد ميتوانم بگويم خودتان کليه تان سالم است؟ ميگويد نه مهر استاندارد دارو را نگاه کن اين دارو مطمئن است خودش استفاده ميکند يا نه خودش ناراحتي کليه دارد يا نه به من ربطي ندارد. حرف حرف قشنگي است دارو داروي خوبي است مثل پزشکي که سيگار ميکشد درست است اثرش کم ميشود اما حرف حرف خوبي است دارد ميگويد سيگار نکشيد براي قلب و ريه تان ضرر دارد پس لذا ميگويند اُنْظُرْ اِلي ما قالَ وَ لا تَنْظُرْ اِلي مَنْ قالَ، « فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18-17) ما بايد حرف خوب را بگيريم ولو مال آدمهاي بيگانه باشد بعضيها در جامعه مان حساسيت دارند از يک بيگانهاي که وقتي حرفي نقل ميشود ميگويند ما از بيگانه حرف نميخواهيم نه حرف اگر خوب است بگيريد اهل بيت ميگيرند فَخُذِ الحِكمَهَ وَ لَو مِن اَهلِ النًفاقِ کلمهي حکمت آميز را بگير ولو خودش منافق است تذکر سوم اين است که ما به کسي که دارد حرف خوب ميزند خوش بين باشيم بگوييم ان شاء الله خودش دارد عمل ميکند اين اجازه را دين به ما نميدهد که حتي اين عزيز دارد صادقانه به من ميگويد لطف هم کرده آيا عمل ميکني يا نه بايد بگويد ان شاء الله عمل ميکند چون در دستورات حسن ظن اين است که من با شما الآن ميآيم مسافرت موقع نماز ظهر شد از ظهر تا غروب با هم بوديم براي پنج ثانيه شما رفتي پشت يک ستون و برگشتي من حق ندارم بگويم شما نماز نخوندي در پنج ثانيه که نميشود نماز خواند باشد اما به من دستور داده اند براي اين که دلت مريض نشود حسن ظن داشته باش هر کس حرف خوب ميزند بگوييم ان شاء الله آدم خوبي است هر کس در نماز جماعت جلو ايستاده بگوييم ان شاء الله آدم خوبي است جلو ايستاده اين آدم خوبي است اين آدم خوبي است بيش از آن که به او اثر خوب داشته باشد به خودم اثر دارد من وقتي به شما حسن ظن داشته باشم خودم را دارم درست تربيت ميکنم ولي اگر خداي نکرده نگاه کنيم بگوييم مثلا مردم ما الحمدلله با بستر رسانهي در جمهوري اسلامي مردم روحاني زياد ميبينند قديم سالي يک بار ميديدند الآن الحمدلله صبح و ظهر و شام زياد صحبتهاي روحاني را ميشنوند بگويند اينها که به حرف هايشان عمل نميکنند اين را اسلام به ما اجازه نميدهد ضمن اين که اول من تذکر را به خودمان دادم. اينها را بايد تفکيک کنيم.
شريعتي: اين نگاه باعث نشود ما خودمان را از کلام نوراني اهل بيت که از طريق آنها ميرسد محروم شويم. صفحهي 298 قرار امروز ماست آيات 35 ام تا 45 ام سورهي مبارکهي کهف در سمت خداي امروز تلاوت ميشود ان شاء الله تمام لحظات زندگي مان منور به نور قرآن باشد چقدر خوب است در اين ايام ثواب تلاوت اين آيات را هديه کنيم به روح بلند و ملکوتي نبي اکرم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا ?35? وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا ?36? قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ?37? لَّكِنَّا هُوَ اللَّـهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ?38? وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّـهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا ?39? فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا ?40? أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا ?41? وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا ?42? وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّـهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا ?43? هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّـهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ?44? وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّـهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا ?45?
ترجمه:
و در حالي که [به سبب غرور و عصيان] بر خويشتن ستمکار بود، به باغش وارد شد [و] گفت: گمان نمي برم که اين باغ هرگز نابود شود؛ (??) و گمان نمي کنم که قيامت برپا شود، و اگر هم [بر فرض] به پروردگارم بازگردانده شوم، يقيناً در بازگشت، جايگاهي بهتر از اين را خواهم يافت. (??) رفيقش در حالي که با او گفتگو مي کرد به او گفت: آيا به آنکه تو را از خاک سپس از نطفه آفريد، آن گاه تو را به صورت مردي درست و نيکو درآورد، کافر شده اي؟ (??) من [اقرار قلبي دارم که] اوست خدا، پروردگار من و هيچ کس را با پروردگارم شريک نمي گيرم؛ (??) و چرا وقتي به باغ خود، وارد شدي، نگفتي: آنچه خدا بخواهد [صورت مي پذيرد] و هيچ نيرويي جز به وسيله خدا نيست؛ اگر مرا از جهت ثروت و فرزند کمتر از خودت مي بيني. (??) اميد است پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند و از آسمان آسيبي دقيق و حساب شده بر باغ تو فرستد تا به صورت زميني صاف و بي گياه و لغزنده شود؛ (??) يا آب آن در زمين فرو رود که هرگز نتواني آن را به دست آوري. (??) [عاقبت آن مغرور مشرک، به عذاب خدا دچار شد] و تمام ميوه هايش از بين رفت، پس در حالي که همه داربست ها فرو ريخته [و تاک ها روي آن بود] و در [حسرت] هزينه هاي [فراواني که] متحمل شده بود، دو دستش را زير و رو مي کرد، مي گفت: اي کاش من احدي را با پروردگارم شريک نگرفته بودم. (??) و برايش گروهي نبود که او را در برابر خدا ياري دهند، و خودش هم قدرت نداشت که عذاب را از خود برطرف کند. (??) در آنجا [که گرفتاري از همه سو انسان را احاطه مي کند] ياري دادن ويژه خداي به حقّ است. او از جهت پاداش بهتر و از نظر تأمين کردن عاقبت نيکوتر است. (??) و زندگي دنيا را براي آنان وصف کن که [در سرعت زوال و ناپايداري] مانند آبي است که آن را از آسمان نازل کنيم، پس گياه زمين به وسيله آن [به طور انبوه و در هم پيچيده] برويد، [و طراوت و سرسبزي شگفت انگيزي پديد آورد] آن گاه [در مدتي کوتاه] خشک و ريز ريز شود که بادها آن را به هر سو پراکنده کنند؛ و خدا بر هر کاري تواناست. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: خيلي خوشحاليم که با سمت خدا همراه شما هستيم اشارهي قرآني امروز را حاج آقاي ماندگاري بفرمايند.
حاج آقا ماندگاري: با مدد از وجود نازنين امام رضا اين آيهي 38 خيلي با دل آدم بازي ميکند «لَّكِنَّا هُوَ اللَّـهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا» توحيد در عبوديت است اين که فقط انسان خدا را بپرستد اخيرا به يک مسئلهاي خيلي من فکر ميکردم در منابع هم نگاه کردم اين آيه من را به آيهاي انداخت که «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (ص/83-82) از طرفي هم همه مان از شيطان ميترسيم که ما را اذيت کند اين آيات به ما ميفهماند و اين ايام مصاديقش را که وجود نازنين اهل بيت هستند ميفهميم. اين آيات ميفهماند که اگر ما خودمان را براي خدا خالص کنيم خدا ميشود محافظ ما. اصحاب کهف را خدا محافظ کرد ولو سي صد سال آنها را از چشم همه دور کرد و همه فکر کردند آنها سنگ شدند مرده اند از بين رفته اند خدا انبيا را حفاظت کرده خدا امامان را حفاظت کرده خدا اوليائش را حفاظت کرده خدا شهدا را حفاظت کرده هيچ چيزي بالاتر از اين نيست که انسان طعمهي شيطان نشود اگر ميخواهيم طعمهي شيطان نشويم بياييم فقط خدا را بپرستيم غير خدا را قاطي اش نکنيم هر که غير خدا را قاطي کرده حتما ضرر کرده در عبادت مان در خدمات مان در هيچ چيزي غير از خدا را قاطي نکنيم حتي اگر در اين ايام اعتقاد ما بر اين است که پيغمبر و آل پيغمبر وسيله اند که امام صادق ذيل آيهي 35 سورهي مائده فرموده اند نحن بالله وسيله اگر اينها را اعتقاد داريم که وسيله اند که به حق وسيله اند اينها را کنار خدا نبينيد جلوهي نور خدا ببينيد وسيله در خانهي خدا ببينيد هيچ کس را اجازه نداريم کنار خدا بگذاريم اين طوري باشيم از حفاظت خدا بهره مند ميشويم.
شريعتي: ان شاء الله. پيامهاي شما را حاج آقاي ماندگاري پاسخ ميدهند. اين سوال را ميشنويم. گفتند من در ماه محرم و صفر و ايام عزاداري احساس ميکنم که همه بخشيده شده اند جز من. من نميدانم که چه کار کنم که خدا يک قلبي به من بدهد که بتوانم فقط خودش و اوليائش را در آن قرار بدهم آقاي ماندگاري من قلبي ندارم که لياقت خدا را داشته باشد ايام عزاداري دارد تمام ميشود ولي من از اين سفره هيچ بهرهاي نبردم من نميدانم که بقيه چه کار کرده اند که اين همه لايق محبت خدا و اهل بيت عليهم السلام شده اند چه کار ميشود کرد که محبت آنها بشود سرمايههاي قلبي ما.
حاج آقا ماندگاري: من که بگذاريد راحت بگويم از سوال ايشان خيلي چيزي نفهميدم. ولي يک چيزي به ذهنم ميرسد ان شاء الله جواب ايشان را بگوييم. اين نگاه مثل آن عزيزي که ميفرمود پنجاه روزه عهد بستم گناه نکردم پس صد قدم خدا کو. من اينها را خيلي نميفهمم. چرا؟ ما چون تمام زندگي مان را ميبينيم رحمت خدا احاطه کرده لطف خدا احاطه کرده چرا بايد شيطان ما را به اين جا برساند که فکر کنيم ما بخشيده نشده ايم اصلا اگر بخشيده نميشد اسم خدا روي زبانش نميآمد اگر بخشيده نشده بود اين ادبيات را نميتوانست داشته باشد بارها خدا فرموده هر کسي را بخواهم عذابش کنم لذت بردن نام من را از او ميگيرم. اين که از او گرفته نشده دارد ميگويد يا الله. ولي من يک جور ديگر جواب ميدهم. يک مردي آمد پيش يک عالمي گفت يک نصيحتي به من بکنيد علماي قديم و اهل دل و معرفت نگاه به شغل طرف و مقتضاي حالش ميکردند فرمود شغلت چيست؟ گفت من در ساز هستم گفت براي دلت در ساخته اي؟ ايشان و من همه مان با هم ديگر به نظر شما ما نميتوانيم مستاجرهاي ظالم را از دلمان بيرون کنيم؟ اينها مستاجرهاي غاصبي هستند چي چيزهايي آمده اند در دل مان؟ محبت به حرام آمده رفته در دل ما، دارد ايام عزاداري تمام ميشود همين مردمي که محبت به امام حسين و پيامبر و آل پيامبر داشتند محبت به امام رضا داشتند همين مردم آمارهاي دردناکي ميگويد محبت به ماهواره دارند محبت به ابتذال دارند محبت به شراب دارند محبت به موسيقي دارند ولو يک درصد نميگويم همه شان همينها هستند از خارج کسي نميآيد اين جا گناه بکند از خارج کسي نميآيد مشروب بخورد بلند شود برود رابطهي نامشروع داشته باشند همينهايي هستند که در اين دو ماه عزاداري کردند ميخواهيد احساس کنيد خدا ما را کاملا بخشيده علامتش اين است که محبت به گناه را از دل هايمان بريزيم بيرون خدا ميگويد «حَبَّبَ إِلَيْکُمُ اْلإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِکُمْ» اين علامتش است اگر واقعا اين عزيز بزرگوار احساس ميکند دارد کم کم از گناه بدش ميآيد بالاترين لطف را خدا به او کرده محبتهاي حلال مان را هم کنترل کنيم بخشي از مشکلات ما به دليل اين است که محبت ام به زن و بچه ام محبت ام به خواهر برادرم به شغلم به پول هايم افراطي است لذا حاضرم به خاطر بچه ام آخرتم را هم از دست بدهم دينم را هم از دست بدهم اين غلط است چه کسي گفته بچه را اين قدر دوست داشته باشم؟ چه کسي گفته ماشينت را به خاطر ديانت ات دوست داشته باشي؟ به خاطر اين که ماشين اش خط نيفتد نمازش را نميرود بخواند به خاطر اين که به شغلش خط نيفتد نمازش را نميخواند چه کسي گفته اين قدر اينها را دوست داشته باشيد؟ اگر ميتوانم اين محبتها را تنظيم کنم معلوم ميشود به من لطف شده محبت به محبوبهاي حرام و محبت به محبوبهاي حلال. محبوبهاي حرام بايد برود بيرون محبوبهاي حلال بايد کنترل شود. حدش را بدانيم. اينها علامت است اگر بنا باشد ما ماه محرم و صفر اين همه عزاداري کنيم من يقين دارم گريه بر امام حسين و گريه بر اهل بيت خيلي کارها ميکند واقعا کارهايي ميکند. ما بارها در برنامه گفته ايم بله گريه بر اهل بيت حق الناس را پاک نميکند ولي ميتواند کارهايي بکند که مسير پاک شدن حق الناس را فراهم بکند. اين اتفاقها ميشود بيفتد اما بشرطها و شروطها.
مرا اشک عزايت آبرو داد * * * دلم را از سياهي شستشو داد
به شرطي که وقتي من حمام کردم در ماه محرم و صفر و شستشو دادم دوباره لباسهاي کثيف نپوشم. بنابر روايت پيغمبر ميخواهم به خودم شما دوستان برنامه بياييم به خدا به پيغمبر به امام رضا چند تا قول بدهيم اگر علت گناه مان شغل ما بوده شغل ما را عوض کنيم اگر علت گناه ما طعام ما است طعام را عوض کنيم اين روايت پيغمبر است اگر علت گناه ما لباس بوده رفيق ما بوده مسکن ما بوده محله ما بوده عوض کنيم اگر فکر ما بوده ما تا به حال اين طور فکر ميکرديم غلط بوده فکرم را احساسم را عملم را عوض کنم اگر اينها را عوض کردم پايش ايستادم خدا هم پايش هست قطعا بخشش پايش است. چون نزديک شهادت امام رضا سلام الله عليه داريم و مردم ما در همهي اهل بيت به امام رضا علقهي ويژهاي داريم ما خودمان بچه محل امام رضا ريزه خور خوان امام رضا هستيم الحمدلله شاکريم يا کنار برادريم يا کنار خواهر الهي شکر من ميگويم يک راه آخري هم است در چند روز باقي مانده به اين عزيزي که اين طور نا اميدانه حرف ميزند به اين خانواده يک چيزي بگوييم که نتوانند نه بگويند. ما محضر امام رضا بگوييم شيعهي امام رضا هستم ميگويند شيعه اين شاخصهها را دارد تو نداري نا اميد ميشوم ميگويم محب شما هستم ميگويند محب اين شاخصهها را دارد تو نداري باز نا اميد ميشوم اما يک چيز به ما ياد داده اند بگوييم اينها نميتوانند رد کنند يا امام رضا پناهنده به شما هستيم مستجير بکم در زيارت جامعهي کبيره همه هم بلد هستند بگويند،
آمده ام اي شاه پناهم بده * * * خط اماني ز گناهم بده
اي حرمت ملجا درماندگان * * * دور مران از در و راهم بده
اي که عطا بخش همه عالمي * * * جملهي حاجات مرا هم بده
حاجت مان اين باشد از محضر امام رضا که آقا به همين زيبايي که ما را در محرم و صفر با خودتان زير خيمهي خودتان نگه مان داشتيد به همين زيبايي بعدش هم ما را از خودتان جدا نکنيد اينها به يکي دو اسم هم حساس هستند به امام رضا بگوييم مخصوصا اين ايام متعلق به حضرت رسول الله و امام مجتبي هستند بگوييم به حق مادرتان فاطمه به امام رضا مخصوصا بگوييم به حق جوادتان و به همه بگوييم به حق عزيز دلتان امام زمان سلام الله عليه دست رد به سينهي ما نزنيد اين سفره دارد جمع ميشود سفرهي عزاي اهل بيت يک سفرهي استثنائي است هر کسي تا الآن نتوانسته يک کاري بکند در اين چند روز باقي مانده يک کاري بکند اگر مثل اربعين امام حسين ميتوانند پياده به سمت حرم امام رضا راه بيفتند يا علي مدد يا تا مشهد بروند و يک مسيري را پياده بروند. پياده نميتوانند بروند با هر وسيلهاي خودشان را برسانند به اين حرم نميتوانند پاي گيرنده هايشان هم بنشينند بگويند السلام عليک يا علي بن موسي الرضا ان شاء الله زائر ميشوند.
گفت:
دامنت را ز کف رها نکنم * * * تا تو را من ز خود رضا نکنم
ان شاء الله همه مان را جواب ميدهند هيچ کس را هم رد نميکنند.
شريعتي: ان شاء الله. خودشان توجهي نيم نگاهي به ما بکنند تا مسير زندگي مان تغيير کند. دعا بکنند آخر برنامهاي خيليها دل شان راهي بقيع شريف شده. ما خدمت شما هستيم دعا بفرماييد.
حاج آقا ماندگاري: خدايا به آبروي محمد و آل محمد زيارت قبور اوليائت با عافيت و معرفت چه در مدينه چه در کربلا کاظمين سامرا نجف و چه در مشهدالرضا و حرم ديگر امام زادگان نصيب و روزي همهي عاشقان بفرما. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: گفت:
اي که يک گوشهي چشمت غم عالم ببرد * * * حيف باشد که تو باشي و مرا غم ببرد
والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين