برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 27/01/93
بسم الله الرحمن الرحيم
و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين
آقاي شريعتي: سلام ميگويم به همهي بينندههاي خوبمان، خانمها و آقايان، خيلي خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو ميكنم در هر كجا هستيد، انشاءالله تن و جسم شما بهاري باشد، و باغ ايمانتان آباد باشد. حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله.
حاج آقاي ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صل الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.
من هم خدمت شما و همكاران خوبتان و دوستان خوب عرض سلام و ادب و احترام دارم و دوست دارم پيشاپيش ميلاد با سعادت بانوي بزرگ عالم اسلام، فاطمهي زهرا(س) كه روز گرامي داشت مقام زن و مادر هم هست و هم سالروز ولادت حضرت امام(ره) را تبريك عرض كنيم و به عنوان عرض تبريك و استمداد از وجود نازنين امام زمان(ع) همه ما دست به دعا شويم و براي سلامت وجود نازنين حضرت وليعصر(عج) دعا كنيم. [دعاي فرج]
به عنوان هديه روز مادري براي امام زمان يك دسته گل صلوات براي مادرشان هديه كنيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
آقاي شريعتي: خيلي خوشحاليم خدمت شما هستيم. آقاي ماندگاري اينجا هستند كه به سؤالات شما عزيزان پاسخ بدهند. اگر اجازه بدهيد من اولين سؤال را مطرح كنم.
بسم الله الرحمن الرحيم، با سلام و خدا قوت خدمت عزيزاني كه احساس ميكنند وجودشان مايهي آرامش و نور و هدايت است. تقدير و تشكر و قدرداني زياد است و زمان كوتاه است و لسان هم الكن است. پس ميگذرم و به خويشتني ميپردازم كه اين روزها مايهي عذاب من شده است. جواني هستم متأهل كه اگر مرا ببينيد از ظاهر مذهبي هستم ولي در باطن خدا ميداند. نه اينكه منافق باشم، نستجير بالله! ولي متأسفانه به خاطر برخي بسترها كه امروزه همه به آن افتخار ميكنيم و از آن به عصر تكنولوژي و اطلاعات ياد ميكنيم، البته بنده هم منكر برخي خوبيها نميشوم. ولي فعلاً افسار نفسم شده و به واسطهي آن غوطهور در گناه هستم. اصل مطلب اين است كه هرگاه پشت سيستم مينشينم، و براي انجام كارهايم از اينترنت استفاده ميكنم، خودآگاه و عامداً وارد سايتهاي غير اخلاقي ميشوم. شايد باورتان نشود ولي از اول دائم به خودم ميگويم: تو كه پشيمان ميشوي و دائم خودت و ايمان ضعيفت و عزم سستت را مدام سرزنش ميكني، پس اين كار را نكن. ولي هميشه نفسم و غليان احساساتم بر عقل بيچاره و ضمير باطنم غلبه ميكند و نداي شيطان را لبيك ميگويم و آنچه فكر ميكنم اتفاق بيافتد، ميافتد. وضعيت و حال من باعث شده كه به هيچ وجه از خودم و ايمانم رضايت قلبي نداشته باشم. چرا كه خود را مدام در ورطهي گناه ميبينم. استاد ارجمندم، آقاي ماندگاري كه روي دل نوشتهام مايل به شماست، تمناي اين جوان حقير و ناچيز فقط يك كلام است. لطفاً كمكم كنيد.
حاج آقاي ماندگاري: بسم الله الرحمن الرحيم، از حسن ظن اين عزيزان جداً تشكر ميكنيم و اميدواريم كه خداوند ما را براي كمك كردن به اين عزيزان قابل بداند. لذا اين دعاي قشنگ حاج آقاي قرائتي را من به خودم و همهي مبلغين و همهي كساني كه مي خواهند يك نفر را انشاءالله در مسير دين كمك كنند، هميشه توصيه ميكنم. «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» خدايا زبان ما را زبان خير قرار بده. نيت ما را نيت خير قرار بده. ما هم يك وسيله هستيم، حالا اين بندهي خدا به ما متوسل شده، ولي نيتش كمك گرفتن از خدا و اهلبيت (ع) است. لذا من اول به نيت اين عزيز هم به خودشان ميدهم و هم به خودم، و هركسي كه در جايگاه اين عزيز است كه خيليها به اين مشكل گرفتار هستند، ميگوييم: بياييد با هم ديگر استغفار كنيم، «استغفر الله ربي و اتوب اليه» بعد هم به اين مثالي كه ميزنم خوب توجه كنند.
اگر ايشان آجيل فروش باشند، يك نفر ميخواهد به آجيل فروشي بيايد. بادام، پسته، فندق با قيمتهاي بالا گذاشتند. يك نفر بخواهد بگويد: آقا اجازه ميدهي من شروع كنم و يك كيلو بخورم. قطعاً به او چنين اجازهاي نميدهند. اما اگر بگويد: اجازه ميدهيد من يك بادام بخورم؟ من ظاهراً براي يك دانه خيلي ارزش قائل نيستم. ميگويند: خيلي خوب، يك دانه براي يكبار اشكال ندارد. ولي اگر بدانم اين آقا يك دانه برداشت و بيرون رفت و دوباره بيايد بگويد: اجازه ميدهيد يك دانه ديگر بردارم. دفعهي سوم و چهارم، دفعهي پنجم، يك چوب برميدارم و دنبالش راه ميافتم. ميگويم: تو مثل اينكه ميخواهي يك كيلو را دانه، دانه بخوري. درست است من گفتم: يك دانه ارزش ندارد، ولي وقتي اينطور داري دانه، دانه برميداري، كل را ميخواهي برداري. با همين مثال خيلي ساده، شيوهي شيطان اين است. شيطان هيچوقت نميگويد: همه را به من بده. چون ميداند من همه را به او نميفروشم. لذا خودش اظهار ميكند و ميگويد: چهرهي من يك فرد متدين است. نمازم را ميخوانم، روزهام را ميگيرم، حجابم را دارم، مكهام را دارم، هيأت ميروم، همه را نتوانسته از من بگيرد. اما شيوهي شيطان اين است كه يكي يكي دارم با او كوتاه ميآيم. لحظه، لحظه، دانه، دانه، قدم به قدم، تار تار مو را از من ميگيرد. هيچوقت شيطان به يك دختر خانم محجبه و متدين نميگويد: روسريات را بردار. دو تار مو كه اشكال ندارد. علماي درس اخلاق اسمش را شبههي ارزنيه ميگويند. يعني شيطان هيچوقت به يك نفر نميگويد: انبار ارزن را دزدي كن. ميداند دزدي كار بدي است. ولي ميگويد: يك دانه برداري كه چيزي نيست. يك ارزن ارزشي ندارد. ولي يك دانه، يك دانه انبار را خالي ميكنند. قرآن ميگويد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» (نور/21) خطوات به معني گامهاي آهسته و بيصدا شيطان است. يعني ما متوجه نميشويم. پاورچين، پاورچين است. به قول شما به هواي اينكه ميخواهم از اينترنت براي مصرف علمي استفاده كنم، مينشيند. به هواي استفاده از يك سيدي پاي كامپيوتر مينشينيم. به هواي اينكه ميخواهيم از اين كتاب و اين سايت و از اين مجلهها استفاده كنند، ميروند. حتي به هواي استفاده علمي سمت آدمي، شخصي، سايتي و رسانهاي ميرويم. اما شيطان ذره ذره ميكشاند. من اول جايگاه اين شگرد شيطان را بگويم. چون من براي ذرههاي خودم ارزش قائل نيستم. غافل از اينكه عمر من دارد از اين لحظهها تشكيل ميشود. تمام موي سر خانم از همان تارها دارد تشكيل ميشود. تمام آن يك كيلو بادام، از آن يك دانه يك دانهها است. تمام اين دريا از قطره، قطرههاست. صبر شيطان زياد است. ميدانيد از خدا وقت گرفته، مهلت گرفته و گفته: خدايا به من مهلت بده «قالَ أَنْظِرْني إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (اعراف/14) خدا گفته تا وقت معلوم به تو فرصت ميدهم. تا روز قيامت به تو مهلت نميدهم. حالا در روايت گفته ميشود: انشاءالله ظهور امام زمان(ع) است.
پس ببينيد اصل اين قصهي شيطان كه ميتواند بر من و شما مسلط باشد، همين است. من خودم را هم ميگويم، يكوقت اين جوان عزيز فكر نكند ما امامزاده هستيم. نه! ما خودمان هم گرفتار همين هستيم. يك لحظه گوش كردن به موسيقي كه چيزي نيست، يك نگاه كه چيزي نيست. يك نگاه، يك نگاه مرا آلوده ميكند. يك پيامك به نامحرم كه اشكالي ندارد. يك تار مو كه اشكالي ندارد. يك تخمه برداشتن اشكالي ندارد. يك ريال، يك ريال است. گاهي هم خود شيطان براي ما توجيه درستد ميكند. ميگويد: بابا ميلياردي ميخورند، حالا تو به يك ريال گير ميدهي؟ كلي فساد و فحشا ميكنند، تو به اين يك تار مو گير ميدهي؟هميشه ميخواهد گناه را كوچك كند. استصغار كند، تحقير كند، سبك كند و بگويد: اين كه چيزي نيست.
پس اولاً ما مواظب ترفند شيطان باشيم. من سه راه حل ميخواهم به اين عزيز بگويم. 1- مواظب ترفند شيطان باشيم كه شيطان كيلويي و تني از ما خريد نميكند. مثقالي خريد ميكند. ميداند ما تني نميفروشيم. مثلاً بگويد: آقاجان! تمام عمرت را به من بفروش. ميگويم: من غلط ميكنم اين كار را كنم. من نماز خوان و هيأتي هستم. من بسيجي هستم. من حزب اللهي هستم. من از خانوادهي متديني هستم. من نان حلال خوردم. اصلاً همهي عمرم را به تو نميفروشم. ميگويد: خوب، نمازت را بخوان، روزهات را بگير. اما يك پنج دقيقه از وقتت را به من بده! ما هم پنج دقيقه را بخاطر يك تخمه و يك بادام كه فكر ميكنيم ارزش ندارد، به شيطان ميدهيم. به گمان اينكه بعدش استغفار كنيم. ببينيم بعدش توفيق استغفار داريم يا نداريم. مواظب باشيم شيطان هيچوقت تني و كيلويي نميآيد از ما خريداري كند. دانهاي و ذرهاي ميآيد. ارزن، ارزن ميآيد. قدم به قدم ميآيد. اگر اين قدمها را بله نگفتيم، نميتواند از ما كيلويي بردارد. پس حواسمان جمع باشد. اين همان تذكري است كه ما در امر به معروف و نهي از منكرها به همديگر ميدهيم. يك تار مو ما را به اينجا ميكشاند.يك لقمهي حرام ما را به اينجا ميكشاند. امام صادق ميگويد: يك نگاه حرام ما را به اينجا ميكشاند. يك لحظه پاي سايت بد نشستن، ما را به اينجا ميكشاند. ميگويد: حاج آقا! خيليها در خيابان به فسادهاي زيادي گرفتار ميشوند، شما به پنج دقيقه پاي اينترنت نشستن ما گير دادي. شيطان از همينجا شروع كرده است. كل عمر تو، روز تو و ساعت تو را خريده است.
دومين نكته اين است كه ببينيم به ما گفتند: مراقب زمينههاي شيطان باشيد. مثالي كه ايشان براي تحقيقش از اينترنت ميزند، من ميتوانم اين تحقيق را از يك كتاب و مجله هم بدست بياورم. راه بعد اينترنت است، ولي آسيب كتاب كمتر است. آسيب استاد كمتر است. آسيب مجله كمتر است. شايد قدرت مانور من در اينترنت بيشتر باشد، ولي آسيبش هم بيشتر است. آنجايي كه احتمال آسيب ميدهم، نروم. ريسك نكنم. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوء» (يوسف/53) وقتي من رفتم يك سفرهاي را پهن كردم كه هم حرام درونش بود و هم حلال درونش بود، خودم دارم زمينهي وسوسه براي نفسم را آماده ميكنم. چرا بعضي وقتها قيافه ميگيريم، ميگوييم: آقا من در سفرهي حرام ميروم، خودم را كنترل ميكنم. حضرت يوسف پيغمبر هم فرمود: اگر خدا مرا كنترل نكرده بود، پايم سر خورده بود. به اعتبار اينكه من طلبه، بسيجي و مسجدي هستم، قيافه نگيريم، بگوييم: در سفرهي حرام ميروم و مواظب هم هستم. اينطور نيست «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً» (بحارالانوار/ج14/ص384) پس اين هم نكتهي دوم ريسك نكنيم.
اولاً خطر شيطان را لحظه به لحظه حواسمان باشد كه كيلويي نميخرد. ذرهاي ميخرد و ما ذرهاي داريم ميفروشيم در حالي كه اصلاً فروشنده نيست. دوم اينكه ريسك نكنيم. شما يك سؤالي را ميخواهيد در دانشگاه از هم دانشگاهيات بپرسي، جنس مخالف دختر است، اما شاگرد اول است. از پسر كلاس بپرسي شاگرد دوم است. قطعاً شايد جواب پسر با دختر يكي نباشد، ولي بيا ريسك نكن. از همان آقا بپرس، شايد انشاءالله خدا به نيت پاك تو كمك كند و آن جواب خوب را بگيري. عرصه را براي شيطان فراهم نكني. نشستن پاي ماهواره و اينترنت به خاطر اينكه دو مطلب علمي بگيريم. پاي دوست جنس مخالف نشستن، مجلس گناه رفتن، اينها عرصه را براي شيطان باز ميكند. تو قدرت شيطان را براي تسلط بر خودت زياد ميكني. اين معلوم نيست كه تو در اين درگيري بتواني پيروز شوي. دداري در يك معركهاي پا ميگذاري كه اصلاً معلومئ نيست. پس ريسك نكنيم.
سوم اينكه استغفار را فراموش نكنيم. يعني عزي دلمان نااميد نشود. من بارها آن داستان حضرت آيت الله العظمي بهجت را بارها براي دوستان گفتم كه وقتي آن جواني كه اصرار ميكرد، من معتاد به گناه هستم، ايشان فرمودند: گناه نكن، آخر فرمودند: اگر نميتواني گناه را ترك كني، استغفار كن. استغفار شيطان را عصباني ميكند. اگر خداي نكرده اين لحظه را به شيطان فروختم، استغفار كنم. چون شيطان با اين حربه ميآيد. ميگوييد: آب كه از سر گذشت، چه يك وجب، چه صد وجب! چرا مرتب جانماز آب ميكشي. تو كه هر شب در اينترنت هستي. استغفارت براي چيست؟ نماز مستحبي و سر به سجده گذاشتن تو براي چيست؟ من معتاد به گناه هستم. اين ديگر آخر خط است. اما براي معتاد به گناه هم به ما دارو دادهاند. داروي استغفار، داروي اينكه به هركس رسيديم، بگوييم: آقا براي سلامتي ما دعا كنيد. دور برگردان را از دست ندهند.
من احساس ميكنم سؤال ايشان به اعتقاد من اين سه جواب را داشت. اول اينكه كار شيطان را دست كم نگيريم. دوم اينكه ميدان را براي شيطان باز نكنيم. سوم اينكه استغفار را ترك نكنيم. اين سه راه حلي است كه بهترين امر به معروف و نهي از منكري است كه ايشان ميتوانند قول بدهند براي ما هم دعا بفرمايند.
آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكرم از پيام اين دوستمان هم تشكر ميكنيم كه بهانهاي شد كه صحبتهاي ناب حاج آقاي ماندگاري را بشنويم.
با سلام من واقعاً از جناب آقاي ماندگاري به دليل مطرح كردن بحث آگهيها و تبليغات تلويزيوني ممنون هستم. هرچند كه به واسطهي آن حجمههايي به ايشان شد، كه حقش نبود. اين بيانات دغدغههاي ذهني من هم بودند، كه خيلي خوشحالم از زبان گيراي ايشان بيان شده است. دوست داشتم به اين نكته هم اشاره ميكردند كه آگهيهاي تبليغاتي در رسانهي ما بايد اسلامي باشد، با ساير جوامع نيز بايد فرق داشته باشد. در تبليغات ما ديده ميشود كه بدون استثنا در هر آگهي بازرگاني سعي ميشود براي جلب مخاطب از زنان جوان و زيبا استفاده شود. كه همان بحث استفادهي ابزاري از خانمها است كه در كشورهاي غربي هم مشاهده ميشود و از زيبايي زنان در جهت تبليغ كالاي خود استفادهي سوء ميكنند. ايشان ادامه ميدهند كه امروز فرقي ندارد براي تبليغ بانك، يا تبليغ مواد شوينده، مواد غذايي و هرچيز ديگر در تلويزيون ما از زنان با لباسها و آرايشهاي آن چناني استفاده ميكنند و آن را جايگزين خلاقيتي ميكنند كه بايد در توليد آگهيهاي بازرگاني داشته باشند. آگهيهايي كه در 99 درصد موارد اصلاً ضرورتي ندارد كه از يك زن در آن استفاده كنند. ايشان در خاتمه گفتند: من اميدوارم كه مديران متدين تلويزيون چشم خود را از اين انحطاطها نبسته و اقدامات اصولي را در رفع آنها بردارند.
حاج آقاي ماندگاري: ما باز هم از حسن ظن عزيزان متشكريم، ما باز هم به وظيفهمان عمل كرديم و اميدواريم كه همهي آحاد مردم انشاءالله به وظيفهي دينيشان عمل كنند. ما در صحبتهاي حرت آقا كه اول برنامه پخش شد، خيلي صريح بيان كردند. ولي امر مسلمين ناخداي اين كشتي است. خطكش ما است، حجت ما است. امام زمان فرمودند: «فانما حجتي عليكم و انا حجت الله» اين حجت خدا به ما تكليف دادهاند، فرمودند: بعضي از مسؤولين متدين و خوب فرهنگي ما، بعضي از نكاتي كه در حوزهي كاريشان اتفاق ميافتد، متوجه نميشوند. اينها را بايد آحاد مردم به آنها تذكر بدهند، من هم به عنوان يكي از آحاد مردم هستم. خدا توفيق داده اين فرصت خوب را در اين برنامه پيدا كرديم، از اينجا گفتيم. در تريبون حرم امام رضا، حرم حضرت معصومه(س) گفتيم. در تريبونهاي ديگر هم ميگوييم. توقع داريم همهي مبلغين بگويند. همهي متدينين بگويند. همهي دلسوزان بگويند. حتي من بارها گفتم كه خانوادههاي مسؤولين كه بيشتر مخاطب صحبت ما هستند، يك سؤال را هرروز از همسران بزرگوارشان بپرسند كه آيا امروز كار شما ياري دين خدا بود، يا خداي نكرده چيز ديگري بود؟ آيا در مديريت امروزتان توانستيد، دين خدا را، ولي خدا را، ارزشهاي دين خدا را پياده كنيد؟ تا مصداق آيهي زيباي «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» (محمد/7) ما تا دين خدا، ارزشهاي دين خدا را و ولي خدا را ياري نكنيم، خدا ما را ياري نميكند. همهي ما هم باور داريم كه ياري خدا از همه ياريها بالاتر است.
براي اينكه من پاسخ اين عزيز را كامل بدهم، و هم نكاتي كه قبلاً در برنامه گفتيم يكبار ديگر اشاره كنيم، يك نامهاي هم خدمت جناب مهندس ضرغامي رياست محترم سازمان كه واقعاً ايشان را فرد بسيجي، ولايي و متدين ميدانيم، نوشتيم. براي اينكه نامه من مستند باشد، از تهيه كننده عزيز تقاضا ميكنم اگر برايشان مقدور است، ابتدا آن صحبت حضرت آقا كه در جمع برنامهسازان صدا و سيما بوده است را پخش بفرمايند، بعد من مطلب را ادامه بدهم، نامهاي را هم يادداشت كردم، قرائت ميكنم.
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مديران ارشد رسانه ملي
«مسألهي فرهنگ مسألهي مهمي است. اساس اين ايستادگي، اين حركت در نهايت انشاءالله پيروزي بر حفظ فرهنگ اسلامي و انقلابي و تقويت جناح فرهنگي مؤمن است. در اين مسابقات كه از جمله سرگرميهاست، مسابقات هم خوب است. منتهي در مسابقات بايد مراقب بدآموزيهاي قولي و عملي بود. گاهي با زبان و رفتار و خندههاي بيخود، سبك ميكنند. گاهي اوقات اين چيزها نيست، اما مثلاً فرض بفرماييد، مسابقات تلفني با شخصي ميكنند و به خاطر هيچ چيز به او جايزه ميدهند. يك روز من در يك برنامه تلويزيوني ديدم كه پنج ميليون تومان به يك آقايي جايزه دادند براي اينكه چند سؤال را جواب داد. اين خيلي سرگرمي جالبي نيست. پنج ميليون تومان حدوداً دو، سه سال حقوق يك كارمند متوسط ما است. ممكن است بگويند: اين ترويج علم است. ترويج علم را از راه بهتري بكنيد. اين راه ضرر دارد. اين كار در ذهن يك عدهاي بيمنطقي را همراه ميآورد. اين كار منطقي ندارد. اينكه بنده بدانم انجيل عربي است يا يوناني است يا لاتين است. بعد بگويند: خوب جايزهي شما 500 هزار تومان است. بنابراين لزوم مقولهي سرگرمي و تفريح يك مسأله است. برنامهريزي كردنش يك مسأله است. با محتوا بودنش يك مسأله است. پرهيز از جهاد منفي هم يك مسأله است. چهرهپردازيهاي منفي و ناصالح را به شدت توجه كنيد كه در صدا و سيما انجام نگيرد. من گاهي ديدم انسانهايي كه ارزش ادبي، علمي و هنري ندارند و در صدا و سيما چهره پردازي ميشوند. چرا با پول مردم از يك آدمي كه در رشتهي خاص خودش اينقدر آدم با ارزشي نيست و آدم متوسطي است را دو ساعت در تلويزيون ميآورند و از زندگي و گذشته و خانوادهي او ميپرسند. اين از نظر ما علاوه بر اينكه منفي است، الگوسازي هم هست. ما چه كساني را ميخواهيم الگوي اين جوانان قرار دهيم؟»
آقاي شريعتي: انشاءالله خداوند معظم له را حفظ كند و براي ما هم كه نگاههاي ايشان و چشماندازي كه ترسيم ميكنند، هميشه راهگشا بوده و هست.حاج آقا بفرماييد، صحبتهاي شما را ميشنويم.
حاج آقاي ماندگاري: من دو، سه نكته را اشاره كنم. ما اعتقاد داريم كه امتياز نظام جمهوري اسلامي بر نظامهاي ديگر چيست؟ امتياز نظام جمهوري اسلامي اين نيست كه آنچه در دنيا اتفاق افتاده بيايد اينجا پياده كند. اين خوب همان ميشود. گاهي وقتها به بعضي از عزيزان در هر مقولهاي ميگوييم: چرا اين كار را ميكنيد؟ ميگويند: در دنيا عرف است. خوب اين كار را كه حكومتهاي قبلي هم همينطور كه در دنيا عرف است، داشتند انجام ميدادند. دارايي جمهوري اسلامي اين است كه يك نظامي به پا شده و ميخواهد بگويد: ما ميتوانيم. هم ميشود، هم ميتوانيم، هم بهترين مدل است كه ما آنچه را در اسلام گفته شده انجام بدهيم و موفقتر هم باشيم و به دنيا هم بگوييم: بياييد از ما الگو بگيريد. درد دلي كه اين عزيز گفته است، در دنيا براي تبليغات از زن استفاده ميكنند. آنها چون هيچ محدوديتي ندارند، زن را عريان هم ميكنند. ما چون جمهوري اسلامي هستيم، زن را عريان نميكنيم. اين بخش خوب است اما ما داريم با يك لباس و آرايش جذاب، از زن استفاده ميكنيم. يعني ما بخشي از اشكال آنها را پذيرفتيم. گفتيم: كار شما درست است، مثل اينكه اسلام ما اصلاً الگو ندارد. در حالي كه رسالت ما اين است. من ميخواهم بگويم: همهي مسؤولين فرهنگي مملكت ما نقش دارند و فقط منظور رسانه نيست. توقع خدا، انتظار خدا، رسول خدا، ائمهي معصومين، امام زمان(ع)، رهبر عزيز و ولي امر مسلمين از ما چيست؟ اين توقع است كه دين پياده شود. بارها هم بندهي حقير و همهي عزيزان كارشناس گفتند: براي پياده شدن دين بايد سه گام با هم برداشته شود. به صرف اينكه من بسيجي هستم، من رزمنده هستم، آزاده هستم، بچه آخوند هستم، من طلبه هستم، من فرهنگي هستم، اين معني نيست كه من فقيه هستم. ديانت ما به سه گام است. قبل از هر كاري حكم آن كار را از دين بپرسيم. ميخواهم در تلويزيون مسابقه راه بياندازم. ميخواهم آگهي پخش كنم. ميخواهم يك برنامهي كارشناسي بگذارم. ميخواهم يك فيلم بگذارم. اصلاً قاعدهي فرهنگي دستگاه جمهوري اسلامي اين است. بايد در اين جزئيات ريز شويم. شيطان نميآيد بگويد: من كل صدا و سيماي شما را ميخرم. ما كل صدا و سيما را نميفروشيم. ولي لحظه به لحظهمان را ميفروشيم. ما سؤال قبل را فقط براي آن جوان نگفتيم، مورد فردي نيست. تعميم ميدهيم. دشمن نتوانسته فاطميه و محرم را از ما بخرد. ولي لحظه لحظه عيد را توانسته بخرد. در بعضي از مسابقات توانسته لحظات ما را شيطاني كند. در بعضي از آگهيهاي ما نظر شيطان محقق شده، تا نظر دين خدا. ما اين را ميگوييم. اين همان بلايي است كه جوان دارد اشك ميريزد. پس من ميگويم مدير دلسوز جمهوري اسلامي هم بايد اشك بريزد. اگر آقا در حرم امام رضا به تك تك آحاد جامعه مأموريت دادند، كه من و شما هم جز آن هستيم كه شما مثل مسؤولين شويد. هرجا خطايي ديديد، بگوييد. خسته نشويد و اميد به اصلاح داشته باشيد. پيامك بزنيد، تلفن بزنيد، نامه بزنيد، خسته نشويد. چون همين كه بگويم، وظيفهام را انجام دادهام. «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» (يس/17) يا بيايند بگويند: تو داري اشتباه ميكني، من روي همين آنتن عذرخواهي ميكنيم. ميگويم: استغفرالله ربي و اتوب اليه! دست همه را هم ميبوسم و از همه عذرخواهي ميكنم. به ما بگويند: به اين دليل، به اين دليل، حرف شما غلط بود. من دارم طبق قرآن و روايت و حرف آقا ميگويم كه براي ما حجت است. طبق قانون ميگويم. ميگويم: اين كار ضد فرهنگي است. اين كار غير فرهنگي است. اين كار در تراز رسانهي جمهوري اسلامي و نظام مقدسي كه ميخواهد بسترساز ظهور آقا امام زمان باشد، نيست. اين كار در تراز رسانهاي كه بخواهد براي دنيا الگو شود، نيست. چون به جاي اينكه روي آنها اثر بگذارد، دارد از ديگران اثر ميپذيرد.
آقاي شريعتي: تا چه زماني بايد بگوييم؟
حاج آقاي ماندگاري: ما تا چه زمان بايد نماز بخوانيم و روزه بگيريم؟ وقتي گفتيم: امر به معروف و نهي از منكر از همهي واجبات و فرائض بالاتر است، حتي مثلش با باقي فرائض مثل اقيانوس با نم است، پس معلوم ميشود اگر مردم به اثر پذيري اين امر به معروف و نهي از منكر جرأت و اميد پيدا كنند، نماز هم در جاي خودش ميآيد. و الا همه نماز بخوانند، هيچكس به هيچكس كار نداشته باشد، بيتفاوتي است. همين بيتفاوتي سر امام حسين را بالاي نيزه برد. دستهاي اميرالمؤمنين را بست و فاطمهي زهرا را بين در و ديوار انداخت. همهي ائمه معصوم ما را خانهنشين كرد. امام زمان ما را غيبت نشين كرده است. اگر انقلاب اسلامي يك كاري كرده، چون مردم را از بيتفاوتي بيرون آورده است.
ميگويند: امام زمان(ع) بيايد، همه فكر ميكنند دين جديد آورده است. چرا؟ امام زمان دين جديد نياورده است. همان دين جدش است. ولي ما اينقدر از دين جدش فاصله گرفتيم، اينقدر اجتهاد كرديم، اينقدر اعمال سليقه كرديم كه خيلي از او جدا شديم. الآن اين سخن مقام معظم رهبري كه پخش شد، براي سال 83 است. يعني براي ده سال پيش است. اين حرف الآن با آنچه در صدا و سيماي ما ميگذرد بيگانه است. بدون تعارف ميگويم. يعني درست نقطهي مقابل اين حرف دارد اتفاق ميافتد. اين ولي امر زمان است. اين حجت خداست. در جمع شما بزرگواران فرموده است. شما را دلسوز ميداند. روز قيامت هم اگر بگويد: ما به حرف اين آقا كرديم، خدا حرفتان را قبول ميكند. اگر حرف اين آقا نباشد، شما حرفهايتان را به حرف چه كسي مستند خواهيد كرد؟ ما بودجه نداشتيم.
قصهي عبدالملك مروان و امام باقر(ع) را براي شما گفتم. در خانهي اهلبيت نرفتيم بگوييم: چطور مشكل بودجهي ما را حل ميكنيد. ما ميگوييم: آقاجان، اگر ما حرف خلاف قانون ميزنيم به ما بگوييد. ما ميگوييم: همه هم بايد بگويند. خداي نكرده نگفتيم مسؤولين متدين نيستند، نه! متدين هستند، ولايي هستند، بسيجي هستند، ولي گاهي وقتها غافل هستند. اين غفلت هم با تذكر از بين ميرود. «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ» (ذاريات/55) ما اين تذكر را با پيامك داديم. با تلفن گفتيم، در جلسات گفتيم، الآن هم يك نامهاي است. من اين نامه را ميخوانم. كلمات و حرفهاي آقا است و قانون است.
بسم الله الرحمن الرحيم، رياست محترم سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي
جناب آقاي مهندس ضرغامي، سلام عليكم؛
با احترام و در جهت تحقق بيانات مقام معظم رهبري در شروع سال جديد در حرم رضوي (ع) كه عموم دلسوزان عرصهي فرهنگ كشور را موظف به نقد منصفانه نسبت به دستگاههاي فرهنگي كشور نمودند، مواردي را كه در برنامهي چهاردهم اسفند سال گذشته به صورت شفاهي از حضرتعالي و ساير مديران دلسوز و متدين رسانهي ملي درخواست كرده بودم و به لطف الهي درخواست اين حقير مورد حمايت جمع كثيري از مردم متدين و انقلابي كشور و عموم بينندگان برنامه سمت خدا واقع گرديد، به صورت مكتوب و طي اين نامه مجدداً به حضورتان عرض مينمايم و اميدوارم كه همهي ما در مسير تبديل رسانهي ملي جمهوري اسلامي به دانشگاه مورد نظر امام راحل گام مؤثري برداريم.
1- پخش مسابقاتي كه در آنها جوايز چند ميليوني و غير معمول به شركت كنندگان داده ميشود، مخالف نظر صريح مقام معظم رهبري در ديدار يازده آذر 83 با مديران رسانهي ملي است كه در آن جلسه حضرتعالي نيز حضور داشتيد و معظم له از برگزاري اين مسابقات و اختصاص جوايز كلان با هر دليل و توجيهي، نظير ترويج علم، اظهار نارضايتي كردند . برهمين اساس ضروري است اينگونه مسابقات كه برخي از آنها جز دامن زدن به پديدهي زشت مصرف گرايي ثمرهي ديگري ندارد، به سرعت از آنتن سيماي جمهوري اسلامي كنار گذاشته شود و انشاءالله رسانهي ملي به الگويي براي حذف اينگونه تبليغات ناصحيح از بقيهي شركتها نظير بانكها و تلفنهاي همراه نيز بدل گردد. و در اين مسير مسابقات تلفني نويني كه اخيراً در شبكههاي مختلف مرسوم گرديده و درآمدهاي آن نيز محل تأمل است مورد بازنگري جدي و دقيق قرار گيرد.
2- پخش آگهيهاي تجاري، قبل و بعد و حين برنامههاي كودك طبق بند 2570 سياستهاي توليد، تأمين و پخش سازمان صدا و سيما، مصوب سال 1383 ممنوع ميباشد. لذا از آنجا كه عمل به قانون در نظام جمهوري اسلامي مصداق واقعي اقامهي معروف ميباشد، حذف اين آگهيها نيز خواستهي قانوني و اخلاقي عموم خانوادهها از حضرتعالي ميباشد كه يقيناً به سلامت رواني و عاطفي خانوادهها و كودكان دلبندشان كمك شاياني خواهد كرد.
بديهي است با توجه به اهميت موضوعات فوق الذكر دستور عاجل حضرتعالي براي اجراي اين درخواستها نشان دادن جايگاه و اهميت مقولهي فرهنگ در مناسبات امروز جامعهي اسلامي ما خواهد بود، ضمناً همانطور كه در برنامهي 14 اسفند و در برنامههاي بعدي متذكر شدهايم، اختصاص يكي از برنامههاي مناظره در شبكه يك، به موضوع آگهيهاي بازرگاني و خصوصاً آگهيهاي برنامه كودك خواستهي جدي است كه با توجه به گذشت زمان طولاني از اين درخواست اميدواريم با دستور حضرتعالي براي اين درخواست مردمي به زودي تحقق يابد و در سالي كه به نام فرهنگ مزين است، يكي از معضلات فرهنگي كشور در اين برنامه با حضور كارشناسان و صاحب نظران بررسي گردد.
با تشكر- محمد مهدي ماندگاري. كارشناس ديني رسانه- 25 فروردين 1393
ما از رياست محترم سازمان جداً تشكر ميكنيم. به دلسوزيشان يقين داريم. به ولايت مداريشان يقين داريم. ولي اعتراف ميكنيم معصوم نيستند. جايز الخطا هستند.
من در يك برنامه گفتم: چه ضرورتي دارد كارشناس زن ميگذاريد با مجري مرد، كارشناس مرد با مجري زن ميگذاريد. الحمدلله مورد توجه قرار گرفته و اين اصلاح شده و ما دستشان را هم ميبوسيم. من ميگويم: اگر دغدغهي ديني اينها از من طلبه بيشتر نباشد قطعاً كمتر نيست، اما گرفتاريها، محدوديت، معذوريتها و مشكلات گاهي آدم را غافلگير ميكند. ما را هم به عنوان برادر كوچك شما گذاشتند كه تذكر بدهيم، بنا بر رسالتي كه رهبر انقلاب بر دوش ما و همهي مردم گذاشته است. اين مورد هم كه گفتم از دوش بقيه ساقط نميكند، همهي كارشناسان و دلسوزان و مردم بگويند، خسته هم نشوند، انشاءالله نتيجه ميدهد.
آقاي شريعتي: انشاءالله امسال شاهد شكوفايي فرهنگ ديني و ايماني باشيم. انشاءالله دوستان هم كمك كنند نظرات خودشان و ابزارهاي ترويج فرهنگ ايماني را در تالار ايدههاي ما، به اشتراك بگذارند. صفحهي 62 مصحف شريف، قرار روزانهي امروز ماست. آيات 92 تا 100 سورهي مباركهي آلعمران در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. باز ميگرديم دوباره در كنار شما خواهيم بود به بركت صلوات بر محمد و آل محمد. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىَْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(92) كلُُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنىِ إِسْرَ ءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَ ءِيلُ عَلىَ نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنزََّلَ التَّوْرَئةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَئةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ(93) فَمَنِ افْترََى عَلىَ اللَّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(94) قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كاَنَ مِنَ المُْشْرِكِينَ(95) إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًى لِّلْعَالَمِينَ(96) فِيهِ ءَايَاتُ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَن دَخَلَهُ كاَنَ ءَامِنًا وَ لِلَّهِ عَلىَ النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىٌِّ عَنِ الْعَالَمِينَ(97) قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بَِايَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شهَِيدٌ عَلىَ مَا تَعْمَلُونَ(98) قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ تَبْغُونهََا عِوَجًا وَ أَنتُمْ شُهَدَاءُ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(99) يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ(100)»
ترجمه آيات:
«نيكى را در نخواهيد يافت تا آن گاه كه از آنچه دوست مىداريد انفاق كنيد. و هر چه انفاق مىكنيد خدا بدان آگاه است. (92) همه طعامها بر بنى اسرائيل حلال بود، مگر آنها كه پيش از نزول تورات، اسرائيل بر خود حرام كرده بود. بگو: اگر راست مىگوييد تورات را بياوريد و بخوانيد. (93) از آن پس هر كه بر خدا دروغ بندد از ستمكاران است. (94) بگو: خدا راست مىگويد. آيين حنيف ابراهيم را پيروى كنيد و او از مشركان نبود. (95) نخستين خانهاى كه براى مردم بنا شده همان است كه در مكه است. خانهاى كه جهانيان را سبب بركت و هدايت است. (96) در آنجاست آيات روشن و مقام ابراهيم. و هر كه بدان داخل شود ايمن است. براى خدا، حج آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است. و هر كه راه كفر پيش گيرد، بداند كه خدا از جهانيان بىنياز است. (97) بگو: اى اهل كتاب، چرا آيات خدا را انكار مىكنيد؟ خدا ناظر بر اعمال شماست. (98) بگو: اى اهل كتاب، به چه سبب آنها را كه ايمان آوردهاند از راه خدا بازمىداريد و مىخواهيد كه به راه كج روند؟ و شما خود به زشتى كار خويش آگاهيد و خدا نيز از آنچه مىكنيد غافل نيست. (99) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از گروهى از اهل كتاب اطاعت كنيد شما را از ايمانتان به كفر باز مىگردانند. (100)»
آقاي شريعتي:
اي سورهي اعراف من، اي قبلهي هشتم
در ظلمت من پنجرهاي باز كن از نور
در حادثه موساي به هوش آمده ماييم
سبحانك يا نورتر از نورتر از نور
حاج آقاي ماندگاري: من ميخواهم با همين آيهي اولي كه در اين صفحه تلاوت شد، كلام قبل از تلاوتم را تكميل كنم. خداوند ميفرمايد: «لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ» ما طلبهها چيزي جز آبرو نداريم. اگر آبرويي هم خودشان به ما دادند، خدا توفيقمان بدهد در راه احياي دين خرجش كنيم. چون گاهي وقتها بعضيها ميگويند: آقا حرف زدي، پشت سر تو حرف زدند، متلكي گفتند، گفتم: آبرو براي من نبود. خودشان به ما دادند. نگران هم نيستيم. پس همين آبرويي كه به ما دادند، اصليترين دارايي ما است، بياييم براي احياي دين، احياي معروف، ابطال منكر، خرج كنيم، خدا آبروي بيشتري هم به ما ميدهد، اگر ما عرضه داشته باشيم، با داراييهايي كه خدا به نظام مقدس جمهوري اسلامي داده است، ميتوانيم اسلام را ببريم و آن قاعده را محقق كنيم. «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ» (وسايلالشيعه/ج26/ص14) انشاءالله از حرفهاي آقا همه ميشنويم كه بارها هم شنيدهايم. اگر دشمن در تسلط فرهنگي بر ما مسلط ميشود، بسترش را خودمان فراهم كرديم. ما مراقبت كنيم، ما پاي معروفمان بايستيم. ما يك ذره منكر را هم به شيطان پا ندهيم. يك تار مو هم به شيطان پا ندهيم. از مديران ما گرفته تا افرادمان، بستر را براي شيطان فراهم نكنيم، شيطان هيچ غلطي نميتواند بكند، نه شيطان درون، نه شيطان بيرون. اگر شياطين غلطي ميكنند از كم كاريها و غفلتهاي خودمان است. پس از تذكر به همديگر خسته نشويم.
آقاي شريعتي: مقولهي فرهنگ هم واقعاً مقولهي حساسي است. شايد در تعابير مقام معظم رهبري ديدم كه ايشان فرموده بودند: من در مقولهي سياست و اقتصاد دغدغه ندارم. تمام دغدغهي من در زمينهي فرهنگ است.
حاج آقاي ماندگاري: ما اعتقاد داريم اگر فرهنگ ما درست شود، اقتصاد ما هم درست ميشود. ما در سياستمان، در مديريتمان هم مشكل فرهنگي داريم، ما پاي دينمان بايستيم، يك ذره از دينمان كوتاه نياييم. همه هم حساس باشيم. اگر اين آب آلوده باشد، من نميگذارم بچهام بخورد. ولي فرهنگ پوشش او آلوده شود، جلوي او را نميگيرم. فرهنگ نگاهش آلوده شود، فرهنگ اينترنتش آلوده شود حساسيت نشان نميدهم. ما به فرهنگمان كه خوراك روحمان است، حساس شويم. صدا و سيماي ما فرهنگ ميدهد، نهادهاي فرهنگي، فرهنگ ميدهند، حساس شويم خدا هم به ما كمك ميكند.
آقاي شريعتي: نظرات و پيشنهادات خودتان را در راستاي ترويج و بسط فرهنگ ايماني، در تالار ايدههاي سايت ما به اشتراك بگذاريد. حاج آقا دعا بفرماييد.
حاج آقاي ماندگاري: خدايا به آبروي حضرت زهرا(س) همهي ما را مشتاق معروف و متنفر از منكر، پذيرندهي امر به معروف و نهي از منكر قرار بده و به مسؤولين خدمتگزار فرهنگي توفيق توجه به تذكرات فرهنگي را بيش از پيش عنايت بفرما.
آقاي شريعتي: خيلي ممنون از توجه شما. بهترينها را براي همه شما آرزو ميكنم. والحمدلله رب العالمين، و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.