اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-01-13-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

تاريخ پخش: 13/01/93

بسم الله الرحمن الرحيم

و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين

در سينه‌ام ز دوري تو غير آه نيست *** ما را به غير سايه‌ات آقا پناه نيست

وقتي كه هست جلوه‌ي خورشيدي شما *** اصلاً مجال جلوه‌ي انوار ما نيست

اي سينه‌زن ترين غم مادرت بيا *** اين انتظار سينه‌ي ما كه گناه نيست

امشب بيا و درد دلت را به من بگو *** اگرچه دلم به سنگ صبوري چاه نيست

اي روضه‌خوان پهلوي مادر، نگاه كن *** اشك دل است مي‌چكد، اشك نگاه نيست

آقا ببخش، روز ديگر حرف مي‌زنم *** امروز حال مادرتان رو به راه نيست

آقاي شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي بيننده‌هاي خوبمان، خانم‌ها و آقايان، خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز. فرا رسيدن سالروز شهادت حضرت صديقه‌ي كبري، فاطمه‌ي زهرا(س) به فرد فرد شما تسليت مي‌گويم. انشاءالله شفاعت حضرت زهرا شامل حال همه‌ي ما بشود. حاج آقاي ماندگاري سلام عليكم و رحمة الله. ايام را تسليت مي‌گويم.

حاج آقاي ماندگاري: عليكم السلام و رحمة الله، من هم خدمت شما و همكاران خوب اين برنامه و همه‌ي بينندگان عزيز، عرض سلام و ادب و احترام و تسليت دارم به مناسبت شهادت مظلومانه‌ي ام الائمه فاطمه‌ي زهرا(س) و اميدواريم كه خداي تبارك و تعالي اين بانوي بزرگ را شفيعه‌ي دنيا و آخرت ما قرار بدهد، انشاءالله.

آقاي شريعتي: بهار با فاطميه شروع شد و انشاءالله روزها و لحظات ما فاطمي باشد و انشاءالله امسال هم در اين مسير گام برداريم. خيلي از دوستان مشتاق هستند ببينند كه بحث حاج آقاي ماندگاري براي امروز چه خواهد بود.

حاج آقاي ماندگاري: بگذاريد من اينطور شروع كنم. بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و سر المستودع فيها، بعدد ما احاط به علمك. براي عرض تسليت به ساحت مقدس عزيز دلشان، امام زمان هم دعاي سلامت حضرت را بخوانيم. [دعاي فرج] تسلاي دل آقايمان امام زمان صلواتي را هم هديه مي‌كنيم.

در سال جدي بحثمان را گفتيم حداقل در چند جلسه با محور تكليف محور جلو برويم. چون اشاره كرديم دين ما دين تكليف است. و شايد اصلاً قرارداد بندگي ما با خدا اين باشد كه ما تكليف بندگي‌مان را انجام داديم، خدا هم تكليف خدايي‌اش را انجام مي‌دهد. نيازي نيست ما تكليف خدا را به خدا يادآوري كنيم. اما نياز داريم كه خدا تكليف ما را به ما يادآوري كند. در هفته‌ي قبل تكليفمان را در باب ازدواج اشاره كرديم. در اين هفته كه در روز طبيعت و در شب شهادت ام الائمه فاطمه‌ي زهرا (س) هستيم، قطعاً مردم متدين ما، مردم اهلبيت دوست و مسلمان ما و مردم انسان ما، حتماً حرمت فاطميه را در روزهاي آغازين سال نگه داشتند و امشب و فردا بيشتر نگه مي‌دارند. فكر مي‌كنم همه ما دوست داشته باشيم كه بدانيم ما در باب ولايت چه تكليفي داريم؟ چون معروف اين است كه فاطمه‌ي زهرا(س) زيباترين ولايتمدار و شهيده‌ي ولايت است. ما در باب ولايت براساس همان فرمولي كه عرض كردم سه تكليف داريم. در هر موضوعي ما سه تكليف داريم. يك تكليف به خود ما برمي‌گردد. يك تكليف ما در ارتباط با اجتماع است. يك تكليف ما در ارتباط با هجومي است كه دشمن به آن ارزشي كه خدا براي ما قرار داده است، در آن باب قرار مي‌گيرد. من در بحث تكليف اول اينطور بحث مي‌كنم كه هر عزيز راجع به هر موضوعي مي‌خواهد در زندگي‌اش دين‌مدار باشد، متدينانه عمل كند، به تكليف بندگي خودش عمل كند، در مرحله‌ي اول ببيند توصيه‌هاي دين و هشدارهاي دين در آن موضوع چيست؟ به عبارت ساده‌تر بايدها و نبايدهاي دين در آن موضوع چيست؟ بايدها خودش دو بخش مي‌تواند باشد. يا واجب است يا مستحب است. نبايدها مي‌تواند دو بخش باشد. يا حرام است يا مكروه است. اين يك چهارچوب است مي‌گويم. يك فرمول و نقشه است.

متأسفانه مردم وقتي بحث تكليف ديني مي‌گوييم فقط همين مد نظرشان است. فقط نسبت به وظايف فردي يك واجبات را پيدا كنند و حرام‌ها را هم انجام ندهند. اما ما يك تكليف دوم راجع به هر موضوعي داريم، اين در ارتباط با ديگران است كه بارها اسمش را امر به معروف و نهي از منكر گذاشتيم و در واقع تكليف ترويجي داريم. آن بايدها را بايد به ديگران منتقل كنيم، نبايدها را هم بايد به ديگران انذار و هشدار بدهيم. همان بشارت و انذاري كه تبليغ رسالتي نام گذاشتيم. رسالت انبياء، اولياء و متدينين اين است كه به خودشان بسنده نكنند. به ديگران هم بگويند. ما اين را در موضوع ولايت الآن پياده مي‌كنيم.

سومين تكليف ما در هر موضوعي اين است كه در برابر تهاجم دشمن به آن ارزش دفاع كنيم. تكليف اول فردي است. تكليف دوم ترويج براي جامعه، تكليف سوم دفاع در برابر تهاجم. در رابطه با ولايت اين را پياده كنيم. ما نمونه‌ها را اشاره مي‌كنيم.

در رابطه با ولايت بايدهايي را داريم. چند تا بايد را به ما گفتند. 1- ولايت را دوست داشته باشيد. ولايت هم كه مي‌گوييم، فقط ولايت اهلبيت نيست. ولايت از آن خداست. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا» (بقره/257) بارها تلاوت شده است. بعد پيغمبر و اهلبيت است. در عصر غيبت ولايت فقها و مجتهدين جامع‌الشرايط است. در عرصه خانه هم دو ولايت جزئي داريم. ولايت مرد بر همسر و پدر بر فرزند. اينها همه شعبه‌هاي ولايت الهي در ذيل آن است. پس هروقت ولايت گفتيم، منظور ولايت الهي است. اولين بايد نسبت به ولايت الهيه اين است كه ما او را دوست داشته باشيم. خدا را دوست داشته باشيم. «وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏» (بقره/165) مؤمنين هرچقدر جلوتر مي‌روند محبتشان به خدا بيشتر مي‌شود. اين تكليف من و شماست. ما بايد خدا را دوست داشته باشيم. ما بايد پيغمبر و آل پيغمبر را دوست داشته باشيم. ما بايد فقها را دوست داشته باشيم. بچه‌ها بايد پدر را دوست داشته باشند. زن‌ها بايد شوهرانشان را دوست داشته باشند. اين اولين بايد است و تكليف فردي من است.

بايد دوم چيست؟ آنها را بشناسيم و جايگاهشان را بدانيم. اينكه مي‌‌گويند: معرفت به خدا، معرفت الله، معرفت به پيغمبر و آل پيغمبر، معرفت به مجتهد و فقيه يعني چه؟ يكي از مسائلي كه امروز در جامعه براي جوان‌ها علامت سؤال است، تقليد است. گاهي وقت‌ها به آن حمله هم مي‌كنند. مي‌گويند: تقليد يعني چه؟ ما خودمان باسواد هستيم. تقليد يعني رجوع جاهل به عالم. كسي كه نمي‌داند به كسي كه مي‌داند. و ما در موضوعات زندگي‌مان هزاران مورد از اين رجوع‌ها داريم. به او نمي‌گويد تقليد، چون جايگاهش براي او مشخص شده است. به مسائل ديني او كه مي‌رسد مي‌خواهد حمله كند. پس ببينيد تكليف دوم اين است كه جايگاه ولايت را بدانيم. جايگاه ولايت، جايگاه هدايت من و شماست. چون خدا بيشتر مي‌داند. پيغمبر و آل پيغمبر بيشتر مي‌دانند. فقيه بيشتر در مسائل دين مي‌داند. پدر و شوهر هم به خاطر تجربه‌شان و ديدشان بيشتر مي‌دانند. ما جايگاه اينها را بدانيم. اينها براي ما جايگاه هدايتي دارند. هركس بيشتر بداند و ما سوار ماشينش شويم، امنيت بيشتري داريم. خيلي ساده مي‌گويم. اينها ترجمه‌ي آيات و روايت است. آنها چون بيشتر مي‌دانند هدايتمان مي‌كنند. چون بيشتر مي‌دانند در اين مسير به ما امنيت مي‌دهند. چون بيشتر مي‌دانند، ما را در اين مسير هدايت مي‌كنند. پس تكليف ما اين است به آنها محبت داشته باشيم. تكليف ما اين است به اينها معرفت داشته باشيم. تكليف ما اين است از اينها اطاعت كنيم. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّه‏» (آل‌عمران/31) خدا در قرآن اين معنا را خيلي فرموده است. پيغمبر به ايشان بگو هركس مرا دوست دارد، بايد اطاعت كند. تكليف است. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً» (نساء/69) پس ما راجع به ولايت تكليفمان را بدانيم. فاطمه‌ي زهرا محبتش به خدا و رسول به اميرالمؤمنين از دو جهت است. يكي اينكه اميرالمؤمنين ولي الله است. يكي اينكه شوهر فاطمه است. از دو جهت براي فاطمه‌ي زهرا ولايت دارد. نسبت به اميرالمؤمنين، نسبت به پيغمبر و نسبت به خدا در اين سه تكليف نمره‌اش عالي بود. هم محبت داشت، هم معرفت داشت، هم اطاعت داشت، يك بعد تكليفمان هم گفتيم توجه به هشدارهاي دين است.

سه هشدار اصلي در بعد ولايت دين به ما گفته است. سه آسيب را هشدار داده است. اينها خيلي حرف دارد. ولي من چون فهرست وار مي‌گويم، انشاءالله كه بهره‌ي ما به بركت دعاي مردم زياد شود. مواظب باشيم محبت ما دچار بي‌معرفتي نشود. خجالت مي‌كشم اين تعبير را بگويم. ناقص مي‌گويم، بيننده‌ها خودشان كامل كنند. دوستي ما به ولايت دوستي.. دنباله‌اش را نمي‌گويم! محبت بي‌معرفت! محبت بي‌معرفت به جاي اينكه كمك كند، آسيب مي‌زند. مواظب باشيم. گاهي وقت‌ها دوستي بعضي‌ها نسبت به اهلبيت دوستي بي‌معرفت يا دوستي كم معرفت است. آسيب مي‌زند.

دوم اينكه مواظب باشيم اين محبتمان دچار بي اطاعتي نشود.خدا و پيغمبر و اهلبيت را دوست دارد، از دستوراتشان اطاعت نمي‌كند. حيا و حجاب دستور آنهاست اطاعت نمي‌كند. نماز دستور آنهاست، اطاعت نمي‌كند. اين نفاق مي‌شود. مي‌گويد: دوست دارم، ولي همراهي نمي‌كند.

سومين هشداري كه به ما دادند، مواظب باشيد دوستي‌تان طوري نباشد كه بگوييد: ما دوست داريم، ولي براي شما چيزي خرج نمي‌كنيم. اين را اميرالمؤمنين نامردي فرموده است. «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج‌البلاغه/ص70) گفتند: علي را دوست داريم ولي خودشان را خرج ولايت نكردند. پس تكليف اول ما راجع به ولايت توجه به توصيه‌هاي دين و توجه به هشدارهاي دين است. از هر كدام سه نمونه گفتم. مي‌توانيم براي خودمان ريز نمرات درست كنيم.

شب شهادت حضرت زهرا(س) است، اشك مي‌ريزند و در روضه شركت مي‌كنند. ولي اين ريز نمرات هم يك نمره بدهيد. تكليف دوم ما نسبت به ولايت ترويج است. آيا مبلغ محبت به اهلبيت بوديم؟ مي‌گويند: از سفر كربلا برگشتيد، از سختي‌هاي كربلا نگو. از آن لذت‌هايي كه بردي بگو. چرا؟ چون از سختي‌ها بگويي، شايد يك نفر كه يك ذره عافيت طلب باشد، بگويد: پس سفر كربلا نمي‌روم. تو مبلغ محبت نبودي. از شيريني‌ها بگو كه عاشق آن شود. حرم امام حسين برود، حرم فاطمه‌ي زهرا برود، حرم كه ندارند، همان حرم خرابه‌ي بقيع برود. مبلغ محبت شويم.

مي‌گويد: من اسم دخترم را فاطمه‌ي زهرا گذاشتم. يك هديه به او بدهم. در واقع تو داري مبلغ محبت به اين اسم مي شوي. مبلغ محبت فاطمه‌ي زهرا چقدر بودي؟ به ديگران اين شيريني محبت حضرت زهرا را بچشانيم. ما مبلغ محبت فاطمه‌ي زهرا شويم. حالا كه فاطمه‌ي زهرا «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً» (انسان/8) بوده است، شما هم بياييد در شب و روز شهادت فاطمه‌ي زهرا، در تولد حضرت زهرا، اطعام بدهيد، اين سفره محبت درست مي‌كند. اسمش را هم سفره‌ي محبت حضرت زهرا بگذاريد. مبلغ محبت شويم. مبلغ اطاعت نسبت به ولايت شويم.

اگر كسي در قصه‌ي اطاعت نسبت به ولايت، در نمازش، در واجباتش لنگ مي‌زند، كمكش كنيم. به او بگوييم: اگر اطاعت كردي به نفع خودت است. اگر اطاعت نكردي به ضرر خودت است. چون ما انسان‌ها منفعت طلب هستيم. دنبال دفع ضرر و جلب منفعت هستيم. مبلغ اطاعت بودن اينطور است. اگر من به دخترم بگويم: اگر حيا و حجابت را رعايت كني، مثل فاطمه‌ي زهرا از خدا و رسول اطاعت مي‌كني، به نفع خودت است! نفع‌هايش را برايش بگويم. اگر رعايت نكني به ضرر خودش است. ضررها را برايش بگويم. شيوه‌ي امر به معروف همين است.

سوم اينكه مبلغ مجاهدت در مسير فاطمه‌ي زهرا و ولايت باشيم. ببينيد عزيزان رزمنده‌ي ما در هشت سال دفاع مقدس چه كار كردند؟ به بچه‌هاي لبنان، فلسطين، همه‌ي جهان اسلام ياد دادند. اگر مي‌خواهيد پرچم دين برافراشته باشد، بايد خودتان را خرج ولايت كنيد. مبلغ خرج ولايت شويد. خودشان شهيد شدند ولي براي تبليغ اين خرج كردند. يكي جانش را خرج كرده و يكي مالش را خرج كرده است. اين هم تكليف دوم است كه فاطمه‌ي زهرا(س) در اين قصه هم كم نگذاشت. هم مبلغ محبت علي بود، هم مبلغ اطاعت از علي بود. اگر در مسجد پيغمبر اميرالمؤمنين فقط به او پيام داد، فاطمه جان پيام پيغمبر است كه بايد صبر كني. فرمان ولي است. بايد چشم بگويم. اين چشم گفتن فاطمه‌ي زهرا يك چشم گفتن است ولي به تمام عالم اطاعت نسبت به ولايت را ياد داده است. با اينكه در مقام فاطمه‌ي زهرا عدل اميرالمؤمنين است، ولي چون ولي او اميرالمؤمنين است، مي‌گويد: چشم! مقام فاطمه مقام پاييني نيست.

امام بزرگوارمان يك جمله‌اي فرمودند. بنا نبود جبرئيل بعد از رحلت پيغمبر بر كسي نازل شود. ولي بر فاطمه‌ي زهرا نازل شد. نمي‌فهميم يعني چه؟ يعني اين شخصيت آنقدر بزرگ بود كه جبرئيل را به پايين كشيد. از آسمان بر زمين آورد. ولي اطاعت از علي مي‌كند تا اطاعت را تبليغ كند. امروز زنان جامعه‌ي ما اطاعت از شوهر كنند، اطاعت را به دخترانشان تبليغ كردند. فاطمه‌ي زهرا زيباترين تبليغ را كرد، فقط با زبان نگفت، با عمل ايستاد.

تكليف سوم چيست؟ دفاع كنيم. فاطمه‌ي زهرا(س) ديد ولايت الهيه مورد هجمه‌ي دشمن قرار گرفته است. ولايت اميرالمؤمنين تنها نيست. فقط غدير تنها نيست مورد حمله قرار گرفته است. ولايت الهيه، خدا ولايت علي را قرار داده است. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك‏» (مائده/67) حكم خدا است كه دشمن در مقابلش مي‌ايستد. حضرت زهرا اينجا با تمام وجود براي دفاع آمد. با زبانش آمد خطبه‌ي فدكيه خواند. فاطمه با اين خطبه‌اش چه كرده است؟ براي زنان مهاجر و انصار خطبه خواند. وقتي سؤال كردند: «كَيْفَ أَصْبَحْتِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ» (دلايل الامامة/ص39) چطور صبح كرد در حالي كه درد بازو و پهلو داري؟ سينه‌ات آزرده است و بچه‌ات شهيد شده است. پدر بزرگوارت را از دست دادي. با زبان بي‌زباني فرمود: شما از درد جسم فاطمه مي‌پرسيد. من به درد روح شما متذكر مي‌شوم. «أصبحت و الله عائفة لدنياكن قالية لرجالكن» (دلايل الامامة/ص39) صبح كردم در حالي كه از دنياي شما دنيا پرستان بي‌زار هستم. به خاطر دو روز دنيا دست از حق برداشتيد. صبح كردم در حالي كه از مردان شما متنفر هستم، كه ظاهرشان مرد است، ولي نامرد هستند. فاطمه با زبانش از ولايت دفاع كرد.

آيا در اين ايام 35 سال جمهوري اسلامي كه وارد سي‌ و ششم شده‌ايم، بعضي‌ها احتمال نمي‌دهند، در دفاع زباني از ولايت كوتاهي كردم. آنجايي كه بايد دفاع مي‌كردم، دفاع نكردند. فاطمه‌ي زهرا با زبانش از ولايت دفاع كرد. فاطمه‌ِ زهرا با تك تك اعضاي بدنش، با دستش، با پهلويش، با بازويش، با صورتش از ولايت دفاع كرد. بعضي‌ها براي دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي يك سيلي خورده‌اند؟ فاطمه‌ي زهرا با آبرويش از ولايت دفاع كرد. آمد آبرويي كه نزد پيغمبر داشت، وسط گذاشت. آبرويي كه نزد خدا داشت، وسط گذاشت. آبرويي كه نزد حمزه سيد الشهدا داشت، وسط گذاشت. بعضي‌ها آبرو دارند، چرا از آبرويشان براي دفاع از حق استفاده نمي‌كنند؟ از چه مي‌ترسند؟ از اينكه موقعيت و پستشان را از دست بدهند. فاطمه‌ي زهرا با بچه‌اش از ولايت دفاع كرد. با محسن شش ماهه‌اش از ولايت دفاع كرد. فاطمه‌ي زهرا مي‌دانست تمام اين حوادث را در آينده منكر مي‌شوند. امروز بعضي‌ها مي‌گويند: حادثه‌هايي كه شما براي فاطمه زهرا نقل مي‌كنيد، واقعيت ندارد. آتش گرفتن در خانه، سيلي خوردن، تازيانه خوردن به بازويش، شهادت بچه‌اش، اينها حقيقت ندارد. مي‌گويم: شما يك چيز را نمي‌توانيد كتمان كنيد. فاطمه با يك ابزاري از ولايت دفاع كرد كه هيچكس نمي‌تواند مقابلش بايستد. با وصيتش از ولايت دفاع كرد. گفت: علي جان! «غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْل‏» (بحارالانوار/ج43/ص214) من در جمع برادران اهل سنت بودم. گفتم: اگر همه‌ي اين حوادث هيچي نبوده، چرا دختر پيامبر وصيت كرده، غسل و دفن و كفنش شبانه باشد؟ چرا مردم را از زيارت قبرش محروم كرد؟ پس معلوم مي‌شود اتفاقي افتاده است. اين را انجام تكليف مي‌گويند. فاطمه‌ي زهرا فقط در خانه ننشست بگويد: من مطيع علي هستم. فقط به همسايه‌ها نگفت، با تمام وجودش از ولايت دفاع كرد كه هيچ‌كس نتواند در او خدشه وارد كند.

ولايت يك خط است. حضرت علي از ولايت علي دفاع كرد. امروز از ما و از ولايت جانشين علي بايد دفاع كند. همان ولايتي كه حضرت زهرا برايش كتك خورد، همان ولايت امروز مورد خدشه قرار گرفته است. من خواهش مي‌كنم نسبت به اين تكليف در اين شب و روز شهادت يك توجهي داشته باشيد و يك جمله مي‌گويم كه يقين دارم چشم‌ها اشك آلود مي‌شود. شايد بعضي از مردم به طبيعت بروند، ولي مواظب هستند كسي گلي را زير پا له نكند. مخصوصاً اينكه وسط گل يك غنچه هم باشد. شاعر چقدر زيبا گفته است.

گلچين گرفت از باغبان هم غنچه و هم لاله را *** دردانه‌ي شش ماهه و زهراي هجده ساله را

از اميرالمؤمنين هم لاله را گرفتند زير پا له كردند و هم غنچه‌اش را نشكفته پر پر كردند. ما تسليت مي‌گوييم به ساحت مقتدس امام زمان و همه‌ي آنهايي كه فاطمه‌ي زهرا را دوست دارند. «السلام عليك يا فاطمه، يا بنت رسول الله، يا قرة عين الرسول، يا سيدتنا و مولاتنا، انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بك الي الله و قدمناك بين يدي حاجاتنا، يا وجيهتاً عند الله اشفعي لنا عند الله»

آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكرم. خيلي نكات خوبي را شنيديم. خيلي ممنون از توجه فرد فرد شما. امروز انشاءالله دوستان قرآن را تلاوت كنند. صفحه‌ي 48 مصحف شريف آيه‌ي 282 سوره‌ي مباركه‌ بقره را تلاوت كنيد. چقدر خوب است ثواب اين تلاوت را به روح بلند و ملكوتي حضرت فاطمه‌ي زهرا هديه كنيد. حاج آقا دعا بفرماييد و همه‌ي ما آمين بگوييم.

حاج آقاي ماندگاري: خدايا به آبروي حضرت زهرا ما را فاطمي زنده بدار و فاطمي بميران و فاطمي محشور بفرما و آن سري كه در صلوات‌ها مي‌گوييم كه امام زمان است، به ما برسان. انشاءالله!

آقاي شريعتي:

يك روز بخ آخر جهان مانده بيا *** دل يخ زده روي دستمان مانده بيا

دنيا همه گور عاشقان است بيا *** يك قبر هنوز بي‌نشان مانده بيا

براي آمدن حضرت دعا كنيم. بهترين‌ها را براي همه‌ي شما آرزو مي‌كنيم. والحمدلله رب العالمين، و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.

صفحه‌ي 48 قرآن كريم:

«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ  وَ لْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبُ  بِالْعَدْلِ  وَ لَا يَأْبَ كاَتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ  فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيًْا  فَإِن كاَنَ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ  وَ اسْتَشهِْدُواْ شهَِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ  فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَينْ‏ِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشهَُّدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَئهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَئهُمَا الْأُخْرَى‏  وَ لَا يَأْبَ الشهَُّدَاءُ إِذَا مَا دُعُواْ  وَ لَا تَسَْمُواْ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلىَ أَجَلِهِ  ذَالِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشهََّادَةِ وَ أَدْنىَ أَلَّا تَرْتَابُواْ  إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكمُ‏ْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا  وَ أَشْهِدُواْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ  وَ لَا يُضَارَّ كاَتِبٌ وَ لَا شَهِيدٌ  وَ إِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقُ  بِكُمْ  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ  وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ  وَ اللَّهُ بِكُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ عَلِيمٌ(282)»

ترجمه آيات:

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، چون وامى تا مدتى معيّن به يكديگر دهيد، آن را بنويسيد. و بايد در بين شما كاتبى باشد كه آن را به درستى بنويسد. و كاتب نبايد كه در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپيچى كند. و مديون بايد كه بر كاتب املاء كند و از اللَّه، پروردگار خود بترسد و از آن هيچ نكاهد. اگر مديون سفيه يا صغير بود يا خود املاء كردن نمى‏توانست، ولىّ او از روى عدالت املاء كند. و دو شاهد مرد به شهادت گيريد. اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن كه به آنها رضايت دهيد شهادت بدهند، تا اگر يكى فراموش كرد ديگرى به يادش بياورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نبايد كه از شهادت خوددارى كنند. و از نوشتن مدّت دين خود، چه كوچك و چه بزرگ، ملول مشويد. اين روش در نزد خدا عادلانه‏تر است، و شهادت را استواردارنده‏تر و شك و ترديد را زايل‏كننده‏تر. و هر گاه معامله نقدى باشد اگر براى آن سندى ننويسيد مرتكب گناهى نشده‏ايد. و چون معامله‏اى كنيد، شاهدى گيريد. و نبايد به كاتب و شاهد زيانى برسد، كه اگر چنين كنيد نافرمانى كرده‏ايد. از خداى بترسيد. خدا شما را تعليم مى دهد و او بر هر چيزى آگاه است. (282)»