اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-07-10-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-پاسخ به پرسش بينندگان

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-پاسخ به پرسش بينندگان

92-07-10

سوال- اگر جلوي اختلاس سه هزار ميلياردي ها گرفته مي شد احتياجي به استفاده از دفتر بيمه ديگران نمي شد يا کنتورها را دستکاري نمي کردند. پس وقتي اين طور بيت المال به غارت مي رود و کسي به کسي نيست، مردم مجبورند که اين کارها را انجام بدهند. شما بجاي اينکه مردم را نصيحت کنيد که مواظب حرام و حلال شان باشند، کمي هم اختلاس گران ميلياردي را نصيحت کنيد که بيت المال را به غارت نبرند.

پاسخ – شما احتمال بدهيد که اختلاس گران حرف هاي ما را گوش نمي دهند. ما به متدينين که مقيد به ديدن برنامه هاي ديني هستند و دغدغه ي ديانت را دارند، تذکر مي دهيم.

آيت الله طالقاني خيلي به بريز و بپاش هاي مسئولين حساس بودند و نکات ريز را بعنوان مشکلات بعضي از دستگاه هاي مديريتي کشور بصورت داغ تذکر مي دادند و به همين جهت بود که امام لقب ابوذر را به ايشان داده بودند. زيرا زبان ابوذر زبان صريح و تيز بود و مثل شمشير بعضي ها را مي بريد. تذکر ايشان به دستگاه هاي اجرايي باعث شد که منافقين فکر کنند که مي توانند از وجود آيت الله طالقاني براي کوبيدن نظام سوءاستفاده کنند. ايشان انتقاد مي کردند ولي نظام را تضعيف نمي کردند. مبلغين، روحانيون وهمه مردم هم اين وظيفه را دارند. وقتي منافقين دور آيت الله طالقاني را گرفتند، ايشان گفتند: من از کساني ايراد مي گيرم که نماز شب خوان هستند،روزه ي مستحبي مي گيرند، اهل مسجد و انقلاب هستند، شيطان آنها را گول زده و اهل بريز و بپاش شده اند و دزدي کرده اند ولي شما که دو رکعت نماز نمي خوانيد، مي خواهيد چکار کنيد؟

بعضي از مسئوليني که خطا مي کنند خارجي نيستند و اهل همين انقلاب هستند. آنها بيست سال پيش گزينش شده اند و ملاک گزينش هم اين بوده که مسلمان، مسجدي، جبهه اي، نان حلال خور و اهل خمس باشند. از ميان اين افراد، اختلاس گر در آمده است. پدري که لقمه ي شبه ناک به فرزندش مي دهد و فرزندش هم به نماز و ارزش ها بي اعتنا است، اگر به پول هاي ميلياردي برسد چکار مي کند؟ فرد اول از بيست هزار تومان شروع مي کند تا به سه هزار ميليارد مي رسد.

زمان انقلاب ما دبيرستاني بوديم و مرگ برشاه مي گفتيم. پيرمردي به ما گفت: چند بارهم بگوييد: مرگ برخودم يعني نفس اماره زيرا معلوم نيست که اگر ما به آن جايگاه برسيم بدتر از آنها نباشيم. بعضي ها وقتي به موقعيتي رسيده اند خراب کرده اند. ما مي خواهيم بگوييم: شما که از دو ريال دزدي شروع کرده ايد،مسيري بدي را انتخاب کرده ايد. بياييد دغدغه دين داشته باشيم و يک ريال حرام هم به زندگي مان نياوريم.

سوال – اي کاش آن دکتر معتمد بيمه که استفاده از دفتر بيمه ي ديگران را غيرشرعي مي داند که درست هم هست، کمي هم دغدغه ي پول هاي زيرميزي پزشکان را داشت. که بيمار با فروش فرش زيرپايش مجبور است که اين زيرميزي را بپردازد. خوب است که شما به موضوع خدمات نامناسب بيمه ها هم اشاره کنيد.

پاسخ – هيچ وقت خطاي ديگران مجوز خطاي کوچکتر يا بزرگتر ما نمي شود. خطا، خطاست، کوچکتر و بزرگتر ندارد. دزدي، دزدي است مي خواهد دست کاري در کنتور باشد يا زيرميزي يا اختلاس باشد. در درگاه خدا اين کارنافرماني است و ما نمي توانيم قيمت آنرا مشخص کنيم. نيت انسانهاست که حد آنرا مشخص مي کند.

اميرالمومنين مي فرمايد که از دو چيزي براي شيعيان بيشتر مي ترسم: هوا پرستي و داشتن آرزوي دراز. اگر اين دو آفت به جان انسان بيفتد با دارو خوب نمي شود و تا انسان را نکشد او را رها نمي کند. اگر هواپرستي بيايد شما پا روي حق مي گذاريد. حق مي تواند در خارج از خانه يا داخل خانه باشد يعني حق خواهر يا برادر را هم مي خوريد يا حق زن و فرزند را ضايع مي کنيد. اگر در وادي هواپرستي بيفتيد به خودتان هم ظلم مي کنيد. و حق را در مورد خودتان هم انجام نمي دهيد. آرزو پرستي يعني دنيا پرستي. آقايي که زير ميزي مي گيرد، آرزو دارد چيزي به زندگي اش اضافه کند. يکي با دوهزار تومان آرزو، وارد حرام مي شود و ديگري با دوميليون تومان آرزو، وارد حرام مي شود. خواسته هاي انسان تمام شدني نيست. اگر فردي به دوهزار تومان نياز دارد، فرد ديگر به تناسب خودش به دوميليون تومان نياز دارد. شما نياز به يک دوچرخه داريد و ديگري به ماشين چندميليوني نياز دارد که دستکاري مي کند. شما جلوي نيازتان را بگيرد که اگر به چند ميليون هم رسيديد، شما سوار نياز باشيد. اگر اين نفس بر شما سوار بشود شما را به همه جا مي برد.

هر کس مشکل و نياز خودش را ضروري مي داند. حد زندگي شما دادن شهريه فرزندتان است ولي اگر بالاتر برويد نيازتان هم بيشتر مي شود. اگر کسي جلوي خواسته هايش را نگيرد، اگر الان به صدهزار تومان نيازدارد وقتي به آن حد برسد به چند ميليون نياز دارد و اين مبلغ برايش ضروري مي شود. همه براي ضرروريات شان دزدي مي کنند و اين کار آخر ندارد. پس جلوي هواپرستي را بگيريد و آرزوها را در حد معقول نگه داريد. اگر به دنبال چيزي بروي که نفس براي شما مي تراشد و موقعيتش را نداشته باشي، به حرام مي افتي. مايحتاج زندگي را خانم ها براي آقايان ترسيم مي کنند. خانمي که شوهرش يک ميليون تومان درآمد دارد بايد توقعاتش را با يک ميليون تومان تنظيم کند و خواهر اين خانمي که شوهرش دوميليون تومان درآمد دارد، بايد توقعات را با دوميليون تومان تنظيم کند. اگر اين خانم بخواهد توقعاتش مثل خواهرش بايد شوهرش مجبور است بيشتر کار کند که از شما کم مي گذارد يا دزدي کند. تجاوز از حد نياز ضروري در چارچوب دين ما را به حرام مي اندازد.

ما به کارمندان مي گوييم که زيرميزي يا اسکونت نگيرند زيرا زندگي شان تباه مي شود. به فردي هم که پنج هزار تومان خلاف مي کند مي گوييم که اين کار را نکند زيرا با يک صرفه جويي مي تواند آن را جبران کند. تا از خط تجاوز نکند. ما بايد درست رفتار کنيم. خطاي بزرگ ديگران مجوز خطاي کوچک ما نمي شود. شيطان کارش را از يک نقطه شروع مي کند. قرآن مي فرمايد که شيطان فوق تخصص اندازه شناسي ماست. اگر ما در دو ريال پا به شيطان بدهيم مثل اين است که در دو ميليون پا به شيطان پا داده ايم. پا به شيطان دادن غلط است. حتي به اندازه ي يک ذره. هر کس بايد به اندازه اي که خطا کرده است، مجازات بشود.

سوال – شما يک بار با لباس غيرروحانيت به ادارات برويد، مطمئن هستم با فردا فردا گفتن شان و با پشت گوش انداختن کار و مدام با تلفن صحبت کردن، از دنيا سير مي شويد، راهنمايي بفرماييد.

پاسخ – الان اگر ما با لباس روحانيت هم به ادارات برويم فرقي نمي کند. البته بعضي ادارت هستند که کارهاي همه را خوب راه مي اندازند. کارمندان ادارات ايراني و مسلمان هستن، اهل مسجد هستند و به زيارت کربلا هم مي روند و... حضرت علي(ع) مي فرمايد: هرچقدر مشغول ديگران مي شويد از خودتان غافل مي شويد. يعني ما خطاي خودمان را نمي بينيم ولي خطاي ديگران را مي بينيم. اگر بخواهيم زندگي اجتماع مان ديني بشود بايد سه تا کار بکنيم: دغدغه ي ديني همگاني بشود. وقتي کار خود ما راه مي افتد به فکر ديگران هستيم يا وقتي کار خودمان راه نمي افتد؟ مسلماً وقتي کار خودمان راه نمي افتد. ما از اصل پارتي بازي ناراحت نيستيم بلکه از اينکه پارتي نداريم ناراحت هستيم. وقتي کسي براي ما پارتي بازي مي کند، ما اصلا ناراحت نمي شويم. پس دغدغه ي ديني ما در حد منافع خودمان است. بعضي ها با وجود فشار مالي به خودشان اجازه نمي دهند که خطا کنند. اين افراد دغدغه ي ديني شان را نگه داشته اند. ديگر اينکه فضاسازي ديني کنيم. يعني همه به يکديگر تذکر بدهيم. اگر همه به هم تذکر بدهيم مي شود فضاي ديني. ديگر اينکه نگاه آخرتي داشته باشيم. ما قبول داريم که بعضي از ادارات ما اشکالاتي دارند و تا کسي با رسم و عنوان نرود کارش راه نمي افتد ولي هر کدام از ما در جايگاهي هستيم، اگر هر کس احساس مسئوليت کند و دغدغه ي ديني داشته باشد، ديگر به شياطن پا نخواهد داد.

سوال – من در نانوايي کار مي کنم. صاحب نانوايي مي گويد که وزن نان را کمتر دربياور زيرا با هشت سر عائله و اين قيمت نان براي من صرف نمي کند يعني کم فروشي مي کند. آيا دستمزدي که من مي گيرم حلال است يا حرام؟

من راننده ي تاکسي هستم. بعضي از همکاران در تاکسي متر شان دست برده اند و کرايه را بيست درصد گرانتر از مسافر مي گيرند و مسافرين هم از اين موضوع خبر ندارند و کرايه را طبق تاکسي متر پرداخت مي کنند. وقتي اين موضوع را به همکاران تذکر مي دهم که اين حق الناس است، آنها مي گويند: با اين خرج هاي بالا و کرايه خانه هاي نجومي چاره اي جز اين نداريم. البته بعضي مواقع من خودم وسوسه مي شوم که بخاطر سختي زندگي اين کار را بکنم ولي وقتي ياد دِيني مي افتم که به گردن من مي آيد از اين کار پشيمان مي شوم و از شر شيطان به خدا پناه مي برم. اما نگران همکارانم هستم.

پدر من کشاورز است و من در کنار درس خواندن به پدرم کمک مي کنم. موقع فروش محصولات مان که مي شود رسم است که ميوه هاي خوب را روي جعبه مي چينند و ميوه هاي نامرغوب را زير جعبه مي چينند. من از پدرم خواستم که ميوه ها را درجه بندي کنيم ولي پدرم مي گويد که کسي ميوه هاي درجه دو را از ما نمي خرد. ما مجبوريم که اين کار را بکنيم. درجايي خوانده بودم که حضرت علي(ع) در بازار مردم را از اين کار نهي کرده بود. حالا که همه ي فروشندگان محصولات شان را اين طوري مي فروشندف آيا کار پدر من ايرادي ندارد؟

من کارمند فروش يک کارخانه ي صنعتي هستم کارخانه ي ما برخي از اجناس را گرانتر از قيمت مصوب دولت به مردم مي فروشد. وقتي هم که بازرس مي آيد مديران کارخانه با دادن هديه و زيرميزي يک جوري جلوي نوشتن گزارش را مي گيرند. وظيفه ي من که فروشنده اين محصولات گران هستم چيست؟

پاسخ – ما به تعداد مشاغل کشورمان از اين مشکلات داريم. يعني اين مشکل به کارخانه، تاکسي و نانوايي ختم نمي شود. ما همه يک موجودي هستيم که دو تا ارتباط اساسي داريم: ارتبا ط با خدا و ارتباط با مردم. مهم تاخير و تقدم اين روابط است. اگر اول ارتباط مان را با مردم ديديم مي گوييم: چون آنها به نحويي دارند سر مردم را کلاه مي گذارند من هم مي خواهم سر آنها کلاه بگذارم. راننده تاکسي مي گويد که صاحب خانه ي از من اجاره ي زياد مي گيرد من هم تاکسي متر را دستکاري مي کنم. ما بايد اول رابطه مان را با خدا ببينيم. آيا خدا براي ما کم گذاشته است؟ اگر ما رعايت کنيم خدا به ما برکت نمي دهد ؟خدا در حديث قدسي مي فرمايد: اگر تو بندگي کني من بر خودم واجب مي بينم که تو را از مشکلات رد کنم. پس قبل از هر کس ديگري ما اول رابطه مان را بت خدا ببينيم. حضرت اميرالمومنين مي فرمايد: کسي که خوب کار کند، ماشين، صاحبخانه و... خوب گيرش مي آيد. کسي که نيت خوب داشته باشد کارهايش بخوبي انجام مي گيرد. خداوند در سوره طلاق آيه دوم قول داده است که اگر شما چارچوب را رعايت کنيد از جايي که گمان نمي بريد به شما روزي مي رساند. اگر ما نخواهيم رابطه ي مان را با خدا تنظيم کنيم اول به خودمان ظلم کرده ايم.

سوال- صفحه ي 468 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در همه مشاغل کارهاي حرامي وجود دارد که بتوان آنرا انجام داد. سعادت و خوشبختي اين نيست که ما با حرام پول بيشتري بدست بياوريم. سعادت و خوشبختي اين است که رابطه ي تو با خدا باشد و پايت را در کار حرام نگذاري. ديگر اينکه سعي کن خودت را با آدم ها نبيني، اول خودت را با خدا ببيني. اين مي شود دغدغه ي دين و خدايي. اگر ما در کاري خدا را ناظر ببينيم و رابطه ي مان را با خدا درست کنيم اين مي شود دغدغه ي ديني و به برادرم هم تذکر مي دهم. دغدغه ي ديني يعني اينکه آخرتي هم هست و بايد از همين دنيا چشم مان را به آخرت باز کنيم. نگاه ديني يعني اينکه آخرت را باور کنم و نگاه به آخرت را در زندگي ام تنظيم کنم. والا در هر شغلي احتمال وسوسه ي شيطان وجود دارد. حتي وقتي من بالاي منبر مي روم مي توانم بگويم: من سخنران اين جمع هستم يا اينکه مُبَُلغ دين خدا هستم.

خدايا به آبروي اهل بيت، ما را از وسوسه ي جن و انس محفوظ بگردان.