برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-پاسخ به پرسش هاي بينندگان
92-06-06
سوال - هر فردي بايد خودش و خانواده اش عقل و شعور داشته باشند که هر چه مي بينند روي شان تاثير نگذارد. من و خانواده ام همه ي شبکه هاي ماهواره را نگاه مي کنيم و هيچ تاثيري روي ما نگذاشته است. اين موضوع به جنبه داشتن انسان ها برمي گردد. شما بايد روي باطن انسان ها کار کنيد نه ظواهر، راهنمايي بفرماييد.
شما طوري حرف مي زنيد که انگار تمام مشکلات جامعه ي ما از ماهواره است.اگر با نگاه نکردن به ماهواره مشکلات حل مي شود ما اين کار را نمي کنيم. شما ضمانت کنيد که مشکل گراني، ازدواج جوانان و مسکن حل مي شود، من هم کاري مي کنم که ديگر کسي ماهواره نگاه نکند.
من مخالف ماهواره هستم ولي همسرم ماهواره مي بيند. اين موجود شوم درسال هشتاد به اتاق ما آمد آن زمان ما فقط يک اتاق داشتيم و الان دخترم مي گويد: آن چيزهايي که نبايد در کوچکي مي ديدم، ديده ام. ما خيلي بدبخت هستيم که با چنين کسي زندگي مي کنيم. شوهرم به بهانه ديدن اخبار و مطالب عمومي، ماهواره را به خانه آورد ولي الان بيننده ي همه ي کانال هاي فاسد و ضد اخلاقي آن است. حتي از من مي خواهد که مثل آنها رفتار کنم. فقط يک اتاق خواب کوچک داريم که بعضي مواقع خودم را در آن حبس مي کنم و به نماز و خواندن قرآن مي پردازم. من دلم مي خواهم ماهواره را آتش بزنم و بارها با شوهرم دعوا کرده ام که اين ام الفساد را جمع کند ولي گوشش بدهکار نيست. دلم بيشتر از خودم به حال دختر معصومم مي سوزد.
حرفهاي شما خيلي به دلم نشست و تصميم گرفتم که ماهواره را براي هيمشه از زندگي ام حذف کنم. زيرا دختر نه ساله دارم که مي خواهم طوري بزرگ بشود که مايه ي افتخارم بشود.
مضرات ماهواره تنها به مضرات ابتذال آنها خلاصه نمي شود. شبکه هاي مذهبي ماهواره هم با طرح شبهات مذهبي، دارند تيشه به ريشه ي عقايد ما مي زند. طوري که برادرمA حسرت مي خورد که چرا پول خرج کرده و به زيارت امام حسين(ع) رفته است.
پاسخ - در جواب به سوالات بالا بايد گفت که اين اظهار نظر بوي انکار معاد مي دهد. ايشان مي گويد که ماهواره روي انسان تاثير نمي گذارد، مگر عالم تمام شده است، بخش اصلي عالم بعد از مرگ است. سوره عنکبوت آيه 64 (ان الدار آلاخرة) بيانگر اين موضوع است. اگر خدا و دين گناه را بر من و شما حرام کرده است، از باب محبت خداست. آيت الله مجتبي تهراني مي فرمود: از باب محبت و غيرت خداست که حرام ها را بر ما حرام کرده است. اگر بچه ي شما بخواهد بجاي اسباب بازي با آشغال ها بازي کند آيا شما اجازه مي دهيد ؟ آيا مي گوييد که بچه بايد خودش جنبه داشته باشد؟ خير، چون بچه هنوز به آن جنبه نرسيده است. پس چون ما هنوز به مرحله ي شعور آخرتي نرسيده ايم و شعور باطني نداريم، کارهايي که ظاهرش خيلي زيباست و با کلاس است اما باطنش دردناک است براي ما مشخص نيست. لذا دين به ما فرموده است که حرام است.
مثلا انسان به جايي مي رود که دود و آلودگي است ولي نمي تواند بگوييد که انسان بايد جنبه داشته باشد زيرا تاثير آلودگي روي ريه و دستگاه تنفسي انسان غيرارادي است. اگر ايشان توجه کنند مي بينند که با ديدن برنامه هاي ماهواره حال نمازش عوض شده است، نگاهش نسبت به دعا، قرآن و روضه عوض شده، نگاهش نسبت به معنويت و عالم آخرت عوض شده است. ايشان احتمال نمي دهد که نسل سوم و چهارمش نسبت به دين کم قيد بشوند؟ آيا از همه ي اينها خبر دارد؟ آيا ايشان باطن خودش، آخرت و نسل هاي بعدي را چک کرده است که آسيب نديده اند؟ شايد ماهواره منافعي داشته باشد مثل کسب اطلاعات ولي قطعا ضررش از نفعش بيشتر است هم براي خودمان، هم برايA نسل مان وA براي آخرت مان.
ايشان مي توانند در مورد ماهواره مشاوره کنند. زيرا اثرات ماهواره بخاطر بي جنبگي نيست بلکه آثار طبيعي است. وقتي کسي در آتش برود قطعا مي سوزد چه انسان با جنبه باشد چه بي جنبه. با جنبه ترين انسان ها مامورين آتش نشاني هستند ولي در بعضي مواقع در آتش جان خودشان را از دست مي دهند. بعضي از آتش ها با لباس ايمني هم انسان را مي سوزاند. با داشتن تمام لباس هاي ايمني دنيا باز آتش ماهواره انسان را مي سوزاند. آيه 6 سوره تحريم هم اين موضوع را ياد آور مي شود. آتش روز قيامت که از اعمال ما مي سوزد آنقدر شعله ور است که برايش افراد با جنبه و بي جنبه فرقي نمي کند. و همه را مي سوزاند.
سوال – من بعد از فوت والدينم خواهرم را شوهر دادم. در شهر ما رسم است که از داماد شيربهاء مي گيرند. ولي ما اين کار را نکرديم و در خريد عروسي هم حسابي صرفه جويي کرديم. ولي الان مادرشوهر خواهرم مي گويد که خدا شانس بدهد فلاني يک جهيزيه اي آورده است که آدم دهانش باز مي ماند. و فکر نمي کند که خواهر من با نبود پدر و مادرعروس شده است. من به خواهرم مي گويم که به مادرشوهرت بي احترامي نکن. خواهرم خيلي ناراحت است که مادر شوهرش ديگران را به رخ او مي کشد، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – آيه دوم سوره مائده مي فرمايد: تعاونوا علي البر و التقوي و... خداوند دو مغازه را براي شما گذاشته است که خريد کنيد. ما متاعي بنام ازدواج نياز داريم. مردم دوست دارند که متاع ازدواج را از مغازه ي دين خدا بخرند يا از شيطان ؟اگر مي خواهيم آنرا از مغازه ي دين خدا بخريم با تمام شرايطش بخريم. طوري نباشد که آدرس مغازه ي شيطان را بدهيم ولي اسمش اين باشد که مي خواهيم از مغازه ي دين خدا بخريم. ما مسلمان هستيم و پيرو قرآن هستيم. سبک زندگي ما بايد تحت ولايت خدا يا شيطان باشد. اگر ما تمام متاع مان را از مغازه ي ولايت خدا بخريم، خدا مي فرمايد: براي اينکه دختر و پسر گناه نکنند، همه کمک کنند تا دختر و پسر باهم ازدواج کنند و در خانواده به تکامل برسند. و نقص هاي همديگر را پُر کنند.
قرار است که دو خانواده مشارکت کنند تا دو جوان بهم برسند. ولي اين دو خانواده با هم معامله کرده اند که شيربهاء نگرفته اند و جهيزيه ي خوب نداده اند. اين معامله و مقابله است. لسان مشارکت الهي مي گويد که همه در اين ازدواج سهم دارند و همه با هم مشارکت مي کنند که تعاوني بر اساس تقوا و بِر درست کنيم. نگاه به ازدواج نبايد بر اساس ماديات باشد بلکه بايد بر اساس معنويات باشد. همه بايد در مهريه، شيربهاء، جهيزيه و هديه نگاه مشارکتي داشته باشند. اين مي شود ازدواج تحت ولايت خدا. اگر ازدواج مشارکت نباشد يعني مقابله يا معامله باشد، تحت ولايت شيطان انجامA مي شود.
پس همه در اصل مشارکت شرکت کنند و همه اصل بي گناهي را در ازدواج رعايت کنند. ازدواج خشت اول است و اگر کسي خشت اول را کج بگذارد تا ثريا مي رود ديوار کج.A در بحث ارتباطات نبايد گناه باشد. اگر مادرشوهر بخواهد با زبانش نيش بزند، اين گناه است. زبان عضوي از بدن است که استخوان ندارد و گاهي خرف هايي مي زند که قلب ها را مي شکند. مادرشوهر نمي داند که با اين حرف ها، انگيزه ي اين عروس را براي زندگي از بين مي برد، زندگي آنها را متزلزل مي کند و اين گناه بزرگي است. وقتي بي حيايي درجامعه زياد بشود باعث تزلزل در خانواده مي شود. زيرا وقتي بي حيايي زياد مي شود چشم ها مقايسه مي کند و اين مي شود زلزله اي در زندگي ها. کساني که با حيايي به جامعه مي آيند حق الناس برگردن آنها مي آيد. زيرا زندگي بعضي ها را متزلزل مي کنند.
نيش زدن ها و بي حيايي ها در زندگي تزلزل ايجاد مي کند. همه بايد به ازدواجي که تحت ولايت خداست کمک مالي، مشاوره اي و زباني کنند. اين احياي يک معروف است. افرادي که زندگي شان تزلزل پيدا کند تحت ولايت شيطان مي روند.
استحکام خانواده يک معروف پسنديده است که خدمت به نسل جامعه است. با مشارکت مالي و حتي دعا خانواده را مستحکم کنيد، با کنترل زبان و مشاوره، خانواده را مستحکم کنيم، با جلوگيري از وسوسه خانواده را مستحکم کنيد. پس ما مي توانيم خانواده را تحت ولايت شيطاني حفظ کنيم يا تحت ولايت خدايي.
بعضي از خانواده هاي متدين وقتي مي خواهند هديه اي براي عروس ببرند جستجو مي کنند که عروس چه چيزي کم دارد تا آنرا بخرند. هر قدمي که براي استحکام يک زندگي برداريم خدا خوشش مي آيد و شيطان عصباني مي شود. هر چه خانواده استحکام بيشتري داشته باشد گناه در جامعه کمتر مي شود. وقتي در خانواده استحکام نباشد شايد مرد يا زن خانواده نيازشان را با گناه برطرف مي کنند. گاهي ما ناخودآگاه حرف هايي مي زنيم که نمي دانيم اين چه ضربه اي به استحکام خانواده وارد مي کند.
سوال – صفحه 433 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم: A همه ي دين ما يک موعظه بيشتر نيست هر کاري مي خواهيد بکنيد براي خدا بکنيد. اگر به آن چيزي که خدا مي گويد فکر کنيد آنرا مي پسنديد. وقتي شما مي خواهيد حرفي بزنيد ببيند که خدا از اين حرف راضي مي شود يا شيطان. همه بايد براي خدا کار کنند. مسئولين ببينند که امضايي که مي کنند يا عزل و نصبي که مي کنند براي خداست يا شيطان.
آيه 22 سوره ابراهيم داريم که در روز قيامت وقتي شيطان محاکمه مي شود مي گويد که هر چه خدا وعدهA داده بود درست بود و هر چه من وعده دادم دروغ بود. آخر جاده ي دنيا بهشت است يا جهنم. پيامبر جاده را به ما نشان مي دهد. بياييد به حرف هاي پيامبر، انذاز و بشارت پيامبر گوش دهيد.
سوال – من مادر يک کودک بيمار هستم که از سه ماهگي دچار مشکل مغزي شده است. و از نظر حرکتي و ذهني دچار بيماري لاعلاج شده است. حدود دوسال است که تلاش مي کنم خدا را از خودم راضي کنم. بلکه دعايم را مستجاب کند. نذرها، قرباني ها و دعاها هيچ کدام جواب نداده است. من نمي خواهم از رحمت خدا نااميد بشوم. آيا من بازهم بايد دعا کنم ؟ آيا خواسته ي من طلب غيرممکن از خداوند نيست؟ آيا اين همه تغيير در رفتار من و همسرم براي راضي کردن خداوند کافي نيست ؟ آيا داشتن و نگهداري فرزندم با اين همهA زحمت و مشقتي که دارد آيا با پاداشي برابري مي کند؟
پاسخ – ما هم براي شفاي اين بچه و همه ي بيماران دعا مي کنيم. حرف هاي اين خانم به اين معناست که اگر خدا دعاي ما را مستجاب کرد و بيمار ما را شفا داد، مفهومش اين است که خدا از ما راضي است و اگر دعاي ما را مستجاب نکرد و به ما پول، خانه، بچه و شغل نداد، معنايش اين است که خدا از ما راضي نيست. بنظر شما خداوند از حضرت زينب راضي بود يا نبود؟ قطعا راضي بود. ولي هر چه حضرت زينب براي شفاي مادر و پدرش دعا کرد مادر و پدرش خوب نشدند. هرچه براي شفاي برادرش حسن دعا کرد خوب نشد. وقتي امام حسين(ع) به خيمه رفت، حضرت زينب دعا کرد که يک بار ديگر برادرش حسين را ببيند ولي اين دعايش هم مستجاب نشد. حضرت زينب فرمود: خدايا هر چه تو بپسندي من هم مي پسندم. ما بايد اين نگاه را بفهميم. شمشير زهر آلود به فرق هر کس که بخورد مي شکافد چه حضرت علي(ع) باشد چه فرد ديگر. خدا قدرت دارد که اثر زهر را از بين ببرد ولي قرار نيست که خداوند غير از اسباب و علل عمل کند مگر در معجزات.
يک روند طبيعي اتفاق افتاده و بچه بيمار شده است. نتيجه ي دعاي ايشان تغيير رفتار خودشان و همسرشان است. نتيجه ي دعاي ايشان تداوم ارتباط شان با خدا و اهل بيت است. اينها پاداش دنيوي دعاهايشان است و پاداش اخروي دعاهايشان در آخرت است. ايشان يقين بدانند که امتحان شان تمام مي شود. مادري هم که فرزندش سالم است دارد امتحان مي شود. زيرا بعضي ها با داشتن فرزند سالم مست مي شوند و بعضي ها با داشتن فرزند بيمارعبد مي شوند. کدام زيباتر است؟ اهل بيت هر چه گرفتاري هايشان بيشتر شد، عبدتر شدند. البته لازم و ملزوم هم نيست که هر کس نعمتش بيشتر بشود مست بشود. مهم اين است که انسان عبد بشود. اين پدر و مادر دارند به خدا نزديک مي شوند و عبد مي شوند البته بچه هم گناهي نکرده است و خدا براي فرزند هم جبران مي کند زيرا خداوند جبار است. ما براي عبد شدن اين پدر و مادر بهA آنها تبريک مي گوييم.
ايشان دعايشان را ادامه بدهند، ما معجزه ي زيادي ديده ايم. آقايي که وضع مالي خوبي داشت فرزندش را براي معالجه ي چشم به انگلستان برد. بينايي بچه از بين رفت زيرا عصب هايش خشک شده بود و اين آقا روي برگشتن به ايران را نداشت. در هنگام برگشتن به کربلا رفت. در حرم امام حسين(ع) توسل کرد و چشم هاي بچه خوب شد. بچه را نزد پزشک برد و آنها گفتند که عصب چشم بچه هنوز خشک است ولي بچه دارد مي بيند. اين معجزه است.
برکت دعاهاي اين مادر هم ممکن است که باعث معجزه بشود و کرامت اهل بيت شامل حال او بشود و هم ادامه ي دعاي اين مادر برکت براي خودش دارد. دستي که به آسمان مي رود خالي برنمي گردد و حتما خدا چيزي در دست ما مي گذارد. ايشان نبايد دعا را قطع کنند و بدانند که شفاي بچه علامت رضايت خداوند نيست. همين که شما عبد شديد، خداوند از شما راضي است.
همه ي عالم اين دنيا نيست هر کس چهار گوشه ي دنيا و برزخ را ديده است مي تواند حرف بزند کسي جز خدا و عترت چهار گوشه ي دنيا را نديده است پس به حرف قرآن گوش بدهيم تا واقعيت برزخي کار زشت را بفهيم. اگر واقعيت برزخي نيش زدن و گرفتاري را ببينيم نگاه مان عوض مي شود. بياييم نگاه مان را خدايي کنيم يعني نگاه دنيايي و آخرتي کنيم. و نگاه مان را ديني کنيم. خدايا همه ي ما را از زندان جهل نجات بفرما.