برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-پاسخ به پرسش هاي بينندگان
92-05-23
سوال – من دختري هستم که در خانواده ي من به مسائل مذهبي اهميت چنداني نمي دهند. براي مثال من درخانه اجازه ي ديدن برنامه ي شما را ندارم. با وجود اينکه مشهدي هستيم تابحال يادم نمي آيد که پدرم به حرم رفته باشد. در سال هاي گذشته کم کم با مسائل مذهبي آشنا شدم و سعي کردم آنها را وارد زندگي ام بکنم اما مخالفت جو خانه با نظرات من خيلي مرا اذيت مي کند. من قبلا با مادرم رابطه ي صميمانه داشتم ولي الان با هم اختلاف داريم. من مي بينم که روز به روز آنها از خدا دور مي شوند و حتي احکام دين را مسخره مي کنند. من نگران سرنوشت نزديکترين افراد زندگي ام هستم. حسرت روز قيامت را مي بينم که به سراغ آنها مي آيد و اين مرا اذيت مي کند. حرف زدن با آنها هيچ فايده اي ندارد.و من با بحث کردن با آنها، هر روز دور و دورتر مي شوم، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – من بخاطر نگاه زيباي اين جوان به ايشان تبريک مي گويم. همين که ايشان نگران قيامت خانواده اش است و دارد تلاش مي کند که نگاه آنها را به دين عوض کند، بالاترين امتياز و اجر را مي برد. ايشان بايد همين روند را با محبت، تبين، رفاقت و دعا ادامه بدهد. انشاءالله وقتي ايشان خانواده اش را سر سجاده ي بندگي خدا ببيند خستگي اش در مي رود.
وقتي پيامبر نداي شهادتين جوان يهودي را که خاکستر بر سر او مي ريخت و به عيادتش رفته بود شنيد، همه ي خستگي هايش را فراموش کرد. تکليف ما محبت، رفاقت، تبيين دين اسلام، دلسوزي و دعا است. نبايد از اين کارها خسته بشويم و اميدوار به کمک خداوند باشيم.
فقيري در شب عيد به در خانه ي عالمي آمد. عالم گفت که من به تو پول نمي دهم، مردم تعجب کردند و فقير گفت که اگر به من پول ندهي همين جا مي نشينم تا بميرم. مردم به خانه هايشان رفتند و صبح ديدند که پيرمرد از گرسنگي مرده است. نگاه مردم نسبت به اين عالم عوض شد. صبح اين خبر را به عالم دادند و عالم نزد پيرمرد آمد و لباسهايش را باز کرد و ديد که پر از پول است. عالم داراي چشم باطن بود. واي به حال کسي که دستش پر از سرمايه باشد ولي احساس فقر بکند.
کساني که اهل مشهد يا قم يا شيراز هستند و به زيارت حرم هاي مطهر نمي روند، نکند از فقر معنويت بميرند در حالي که در کنار درياي ائمه اطهار باشند. مردم از سرتاسر دنيا مي آيند و رزق شان را از امام رضا(ع) مي گيرند. يه اين پدر و مادر مي گويم که يک بار به حرم بروند تا امام را بشناسند. خداوند يک جوان را چقدر بايد دوست داشته باشد که او در چنين محيط خانوادگي باشد و ارتباطش را با خدا حفظ کرده باشد.
سوال – کارشناس شما گفتند که در زمان پيامبر اگر کسي را اعدام مي کردند، پيامبر براي ايشان نماز مي خواندند و براي خانواده ي اعدامي حقوقي در نظر مي گرفتند. من در اطرافم عدالتي نمي بينم. پدر من 24 سال پيش به جرم حمل مواد مخدر اعدام شد. پدرم اشتباهي کرد و تاوانش را داد ولي گناه خانواده و نسل هاي بعدي چيست که بايد بسوزند. مادرم چهار فرزند را به تنهايي بزرگ کرد و چقدر مردم براي ما حرف درآوردند. مادرم ما را طوري تربيت کرد که مهترين چيز در زندگي مان ايمان به خدا باشد. ما بزرگ شديم و درس خوانديم ولي هيچ کجا به ما کار ندادند و همه ما را به يک چشم ديگري نگاه مي کردند. من و برادرم ليسانس گرفتيم. حدود ده سال است که کار مي کنم ولي هنوز بيمه نشده ام و فقط پله اي براي ترقي ديگران شده ام. برادرم در نيروي انتظامي قبول شد ولي بخاطر مشکل پدرم رد صلاحيت شد. دو بار هم در بانک قبول شد ولي باز رد صلاحيت شد. در آخر هم بخاطر جنون آني بلايي سرخودش آورد. برادرم بخاطر ايمان کم اين کار را نکرد. او ايمانش خيلي قوي بود. چه کسي بايد جواب اينها را در دنيا بدهد ؟ فردي مثل من نمي تواند براي مملکتش دل بسوزاند وقتي جايي در مملکت ندارم چرا بايد اين کار را انجام بدهم؟
پاسخ – ما با ايشان اعلام همدري مي کنيم و از رفتارهاي سليقه اي که با اين خانواده شده است عذرخواهي مي کنيم. اسلام به ذات خود ندارد عيبي، هر عيب که هست از مسلماني ماست. اسلام همان است که از پيامبر اکرم شنيده ايد که اگر پدر و مادري خطا کردند فرزندان نبايد تاوان خطاي آنها را بدهند.
خطاب به مسئولان و مردم جامعه بايد گفت که حرف ايشان کاملا درست است. مسئولين گزينش ها، استخدام و مردم ها بايد بدانند که اگر بخواهيم جلوي آسيب هاي اجتماعي را بگيريم، بايد به افراد آسيب خورده کمک کنيم. به افراد آسيب ديده به چشم يک متهم و مجرم نگاه نکنيم. پدر و مادري که در زندان هستند يا اعدام شده اند يا در جامعه گناه علني کرده اند فرزندان شان چه گناهي دارند که بايد از نعمت اشتغال، ازدواج و... محروم بشوند.
اگر پدر فرزند شهيد به ترکش دشمن به شهادت رسيده، پدر اين خانم هم به تير شياطين گرفتار شده است و با گذراندن مجازات تطهير شده است. مادر، خواهر و برادر ايشان دردي دارند و ما نبايد با نگاه و رفتارهاي مان دردي به آنها اضافه کنيم. اگر اين جوان به درد استخدام نمي خورد، او را استخدام نکنيد ولي به جرم اينکه پدرش اعدامي است نمي توانيد او را رد کنيد زيرا اين نه دليل شرعي است، نه عقلي و نه قانوني.
دين مي گويد که بايد خود فرد را بررسي کنيد. گاهي به خواستگاري دختري مي روند که مثلا برادرش معتاد است، همه ي خوبي هاي اين دختر را کنار مي گذارند و فقط عيب برادرش را به سرش مي زنند. مردم، مسئولين و ادارات نبايد چنين قضاوتي داشته باشند.
البته بايد گفت که اگر پدر شما يک کپسول گاز را درخانه بترکاند ممکن است يک ترکش در چشم برادر شما برود. پس اين نوع نگاه ها در جامعه طبيعي است. اگر اين نوع نگاه را طبيعي بدانيم بهتر مي توانيم با آن کنار بياييم.
پدر و مادرها بدانند که فقط به خودشان ختم نمي شوند و اگر خطايي بکنند ترکش آن به نسل شان هم اصابت مي کند. و اين حق ا لناس است. پدر حق ندارد بخاطر لذتش به دنبال اعتياد برود زيرا دود اين کار به چشم خانواده و نسلش مي رود و اين بالاترين حق الناس است. بدانيم کارهايي که بر اساس ناداني و هوس مي کنيم به خانواده ما ارتباط پيدا مي کند.
يکي از صفات خداوند جبار است يعني جبران کننده. درست است که بچه ها بخاطر کار پدر دچار نقصي شده اند ولي بدانيد خداوند سختي، نقص و محروميت هاي شما را جبران مي کند هم در اين دنيا وهم در آن دنيا.
اگر پدر و مادر اشتباهي کردند براي اينکه خطاي آنها دامن فرزندان شان را نگيرد استغفار کنند. استغفار مي تواند آسيب هايي که به نسل ما مي رسد را کم کند يا از بين ببرد. فکر نکنيم که اگر استغفار نکرديم خدا آن اشتباه را فراموش مي کند. روايت داريم که گناه تا هفتاد نسل ما اثر دارد. کاري نکنيم که تبعات کار ما دامن خانواده را بگيرد و ما را نفرين کنند.
سوال – صفحه 419 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيه هشتم سوره احزاب مي فرمايد: بالاترين صداقتي که خداوند از ما سوال مي کند همان است که ما اولويت خدا و رسول را قبول کرده ايم ولي به آن عمل نمي کنيم. اگر اولويت انتخاب خدا و رسول را در زندگي انتخاب مي کرديم گرفتاري هاي الان را نداشتيم. همه قبول داريم: خداوند که خالق ماست و بهتر از ما انتخاب مي کند ولي در عمل صداقت نشان نمي دهيم. ما بايد قبل از هر انتخابي از انتخاب خدا سوال کنيم. بالاترين اشتباه اين است که بعضي ها ولايت اولياء خدا را در زندگي انتخاب نمي کنند.
ما درهر بخشي از زندگي مي توانيم انتخاب الهي داشته باشيم. صداقت اين است که اگر اعتراف کرديم که خداوند و پيامبر عالم تر، مهربانتر و قابل تر است،بايد انتخاب هاي مان با خط کش خدا و پيامبر باشد. ما دچار انحراف شده ايم و بخاطر همين انحراف، بشر دچار گرفتاري هاي زيادي شده است.
سوال – من يک نوجوان سيزده ساله هستم، يک مادر بد اخلاق و بددهان دارم. او نمي تواند درست با من صحبت کند و با نيش و کنايه صحبت مي کند. در اول يا آخر حرف هايش بايد حرف بدي بزند. بعضي مواقع من نمي توان خودم را کنترل کنم و جوابي مي دهم ولي بعداً پشيمان مي شوم. مادرم بلافاصله به من مي گويد که چقدر بددهان شده اي، برو ببين کداميک از دوستانت لب تاپ يا موبايل دارند يا وقتي معدل من 5/19 شد گفت که تو لياقت اين همه امکاناتي که ما در اختيار تو گذاشته ايم را نداري و بايد بيست مي شد. من از دست مادرم خسته شده ام. مادرم قرآن مي خواند، روزه مي گيرد و برنامه شما را هم نگاه مي کند. ولي اين حرف ها روي اخلاق او تاثيري نگذاشته است. من چطور مي توانم خشم خودم را کنترل و اخلاق مادرم را بهتر کنم؟
پاسخ – ايشان مقداري اغراق کرده است. پيشنهاد من اين است که ايشان مادرش را بفروشد آيا اين کار امکان دارد ؟ آيا مي شود مادرش را بکشد يا مادرش را عوض کند يا مادرش را تربيت کند ؟ هيچ کدام از اين کارها نمي شود پس بايد تحمل کند و خدا هم همين را گفته است.
ايشان مشکل اخلاقي پدر و مادرش را مي بيند ولي بعضي ها مشکل اعتقادي پدر و مادرشان را مي بينند. اگر مادر ايشان يک بيماري داشت، آيا اين را گزارش مي کرد يا اصلا به چشمش مي آمد؟ اين جوان نبايد سياه نمايي بکند و بايد مادرش را تحمل کند.
يکي از ويژگي هاي ياران امام زمان(عج)اين است که ببينند امام شان چه چيزي لازم دارد و قبل از اينکه امام از آنها درخواسته داشته باشد، آنرا انجام بدهند. ايشان مي توانند بعضي از خواسته هاي مادرش را قبل از اينکه مادر از او بخواهد انجام بدهد. مثلا اگر مادر دارد آشپزي مي کند سوال کند که آيا وسايلي لازم دارد يا خير، دست بوسي مادرهم خوب است و از مادرش بخواهد که براي او دعا کند.
به اين مادر مي گويم که اگر شما با فرزندان تان تندي کنيد، او را تکريم نکنيد و او دنبال محبت هاي کاذب در خيابان برود، آيا اين کارخوب است؟ نگذاريد که فرزندان شما از آغوش شما سردي ببيند و به آغوش گرم کاذب خيابان برود. سعي کنيم که سر فرزندان مان منت نگذاريم و آنها را با ديگران مقايسه نکنيم. به فرزندان مان بگوييم که تو خوب هستي ولي ما دعا مي کنيم که تو بهتر بشوي.
سوال – برادرزاده ي من چهارده ساله است و من سي و سه سال دارم. او راحت از اسرارش با من صحبت مي کند. او از دوستان جنس مخالفش صحبت مي کند و به آنها داداش مي گويد. وقتي من مي گويم که آنها نامحرم هستند قبول نمي کند. فکر مي کنم که راهنمايي من عميق نيست، راهنمايي بفرماييد.
پاسخ- روح اطاعت و بندگي اين است که من باور کنم آنچه که خداوند برمن واجب کرده به نفع من است چه بفهمم و چه نفهمم و آنچه که خداوند بر من حرام کرده به ضرر من است چه بفهمم و چه نفهمم. بعضي از چيزهايي که خداوند فرموده واجب است، سودهايش را هم بيان کرده است و بعضي از چيزهايي که خداوند حرام فرموده، ضررهايش را هم بيان کرده است. اگر ما بخواهيم احکام را با نفع و ضرر به ديگران بگوييم، آنجا که نفع و ضررش مشخص نيست، احکام کمرنگ مي شوند. اگر ما احکام را با اعتماد به خدا که همان ايمان است بگوييم مشکلي پيش نمي آيد.
اگراستاد شيمي بگويد که سديم با رطوبت ناسازگاي دارد يعني سديم به رطوبت نامحرم است و اگر آنها در کنار هم قرار بگيرند فاسد مي شوند. ما بايد به حرف استاد گوش کنيم يا خداي استاد؟ خداي استاد مي گويد که اگر دختر و پسر بدون دليل ازدواج در کنار هم قرار بگيرند فاسد مي شوند. وقتي به حرف استاد شيمي اعتماد داريم بايد به حرف خداي استاد هم اعتماد داشته باشيم. وقتي ما نزد پزشک مي روييم آيا فوايد تمام داروها را مي پرسيم و بعد حرف پزشک را قبول مي کنيم ؟
در امر به معروف و نهي از منکر آسيب هاي دنيوي و اخروي را بگوييم ولي مهتر اعتماد سازي نسبت به خداست. بعضي فکر مي کنند که اگر خدا فرموده که نماز بخوان يا حجاب داشته باش، خدا به اينها نياز دارد ولي بايد باور کرد که اگر بنده ي خدا بشويم به نفع ماست. اگر ايمان ما به خدا جا بيفتد امر به معروف ونهي از منکر هم جا مي افتد. پس بگوييم: خدا گفته که اين کار را بکنيد. وقتي مي خواهيم کسي را امر به معروف و نهي از منکر کنيم بايد بگوييم: خدا اين دستور را فرموده که خالق توست، عادل هم هست و مهربان هم هست. اگر ما دلسوزي و عظمت خدا را جا بيندازيم تا روح ايمان تقويت بشود،آن گاه هرچه خدا بگويد همه مي گويند: چشم.
پس اولين شيوه امر به معروف و نهي از منکر اعتماد سازي نسبت به خداست. بعد جلوه اي از محبت الهي را نشان بدهيم. يعني بگوييم من بنده ي خدا هستم و دوست ندارم تو در مسيري بروي که از سقوط آن خبر نداري. با اين حرف ها محبت و رفاقت خدا را به او بچشانيم. اگر ما هيچ کدام از دو کار را نمي توانيم انجام بدهيم بايد دعا و استغفار کنيم.
اينکه اين دختر خانم به پسرهاي غريبه داداش مي گويد، يقيناً اين کار شيطان است. اگر کسي با شما رابطه ي محرميت ندارد نمي تواند داداش شما بشود. و بعد سوهان روح شما مي شود. وقتي شما ازدواج کرديد همسرتان را با آن آقا پسر مقايسه مي کنيد ولي اين خانم هيچ وقت داداش واقعي خودش را با همسرش مقايسه نمي کند. حتي ما چيزي بنام صيغه ي خواهر و برادري هم نداريم.
خدايا فرج امام زمان(عج) را برسان تا همه ي مردم جهان را از بن بست نجات بدهد.