اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-05-16-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-پاسخ به پرسش هاي بينندگان

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-پاسخ به پرسش هاي بينندگان

92-05-16

پيامبر بني اسرائيل به همراه ياران شان از صحرايي عبور مي کردند. شب بود و تا چشم کار مي کرد سياهي بود. پيامبرشان گفت: هر چقدر مي توانيد از سنگ هاي اين بيابان برداريد. عده اي مقداري از سنگ را برداشتند و عده اي هم ترجيح دادند که بارشان را سنگين نکنند. صبح که شد همه حسرت خوردند زيرا سنگ ها ياقوت و قيمتي بودند. کساني که اصلا سنگ برنداشته بودند حسرت خوردند و کساني هم که مقداري برداشته بودند ناراحت بودند که چرا بيشتر برنداشته بودند.

سوال – کارشناس برنامه درست گفتند که نماز خواندن در کشور ما اجباري نيست، کسي را به زور به حج نمي برند، به زور از کسي خمس و زکات نمي گيرند و نمازي که درآن نيت نباشد درنهايت يک خم و راست شدن است و اسلام تسليم قلبي است که نمي شود کسي را به آن اجبار کرد. حرف هاي شما در مورد اجباري نبودن احکام دين درست است اما بنظر من اجباري ترين کار اين است که ما به اختيار خودمان نمي توانيم از دين اسلام بيرون برويم. بزرگترين اجبار اين است که من که از پدر و مادر مسلمان بدنيا آمده ام بايد تا آخر عمرم بر اين دين باقي بمانم. فکر کنم علت اصلي دين گريزي جوانان همين است، راهنمايي بفرماييد.

پاسخ – در اداره اي کارمندي است که بي نظم، کم کار و بي ادب است و همه انتظار دارند که مدير او را اخراج کند يا حقوق و مزاياي او را قطع کند اما خلاف تصور همه ،اين مدير با فضل با او برخورد مي کند و سر ماه حقوقش را مي دهد. و تا چند ماه اين کار ادامه را ادامه مي دهد. همه مي گويند که اين چه مدير باکرامتي است. عجب صبري دارد .

خداوند که مدير عالم هستي است به ما دستورداده است که بگوييد: اشهد ان لااله الاالله تا مسلمان بشويد تا اسم اسلام روي شما باشد حتي اگر شما نماز و روزه و ... را بجا نياوريد من حقوق ماهانه شما را مي دهم. خون، آبرو، جان و حقوق مسلماني شما هم محترم مي ماند.

اين مدير با اين همه فضل و لطف نمي تواند آدم کش باشد. روايت داريم :کشتن يک نفر مثل کشتن يک امت است. خداوند راضي نمي شود که حکم به قتل کسي بدهد.

اگر شما به مسئول پليس راه بگوييد که نظر من اين است که بايد سرعت در جاده ها و شهرها زياد بشود،هيچ پليسي شما را جريمه نمي کند ولي اگر شما عملا در جاده با سرعت بالا برويد جريمه خواهيد شد. اگر شما يک خيابان را ورود ممنوع بياييد همه توقع دارند که شما جريمه بشويد، اما آيا شما تا باحال ديده ايد که کسي را بخاطر بحث اعتقادي جريمه کنند؟ اگر کسي خواست سيستم اجتماعي را بهم بزند همه مي گويند که او را جريمه کنيد. پس وقتي کسي مي خواهد سيستم اعتقادي جامعه را بهم بزند، بايد جريمه بشود.

فردي خواب ديده بود که تمام دندان هايش ريخته است و از فردي تعبير خوابش را پرسيد و او گفت که تمام خويشاوندانت زودتر از تو مي ميرند. از فرد ديگري تعبير خوابش را پرسيد و او گفت: طول عمرتو از همه ي اقوام تان بيشتر است. يک وقت ما مي گوييم که اگر کسي بخواهد ازدين برگردد خدا او را مي کشد ولي يک وقت مي گوييم که خداوند مي گويد که اگر از همه ي اعمال دين هم برگردي ،امتيازات تو را قطع نمي کنم. و حقوق مسلماني ات را حفظ مي کنم. پس خداوند آدم کش نمي شود. شايد اين کار حکمت ديگري دارد. ما حکمت دو رکعتي بودن نماز صبح را نمي دانيم ولي چون خدا فرمان داده است حتما حکمتي دارد که ما نمي فهميم. يقين بدانيد که خداي مهربان و رئوف با حکمتي که دارد اين قوانين را براي شما گذاشته است.

اگر صد نفر گناهکار باشند و جرم شان محرز شده باشد و يک بي گناه فرار کند و به داخل اين گروه بيايد و شناخته نشود، دستور دين اين است که همه ي صد نفر را آزاد کنيد تا يک بي گناه کشته نشود. خدايي که تمام دستوارتش مملو از رحمت است و دستور داده که اگر کسي نداي کمک مسلماني را بشنود و او کمک نکند مسلمان نيست، آيا مي شود مسلمان کش بشود؟

سوال- الان که نزديک پايان ماه مبارک رمضان است باز من نگران اختلافات مراجع در مورد روز عيد فطر هستم. چندين بار اتفاق افتاده که مراجع مختلف در مورد عيد فطر نظرات مختلفي داده اند بعضي ها رمضان شان بيست ونه روز بوده و بعضي ها سي روز. چرا اين اختلافات بين مراجع رخ مي دهد ،مگر ما چند تا عيد فطر داريم ؟

پاسخ – در دين ما مهم داشتن روح اطاعت از خداست نه شکل عبادت .به اين روح اطاعت عبوديت و بندگي خدا مي گويند. اگر هر عملي که خداوند دستور داده و براي ما حجت گذاشته، انجام بدهيم ما عبد خداوند مي شويم. يک نفر تکليفش روزه گرفتن است و يک نفر تکليفش روزه خوردن است بخاطربيماري يا سفر. اين فردي که روزه نمي گيرد به انداه ي فردي که روزه مي گيرد ثواب مي برد شايد هم بيشتر. مهم نيست که کسي روزه است يا روزه نيست مهم اين است که هر دو اطاعت خدا را بکنند و به وظيفه شان عمل کنند.

يادمان باشد که ما براي اطاعت آمده ايم. مستند ما براي اطاعت حکم خدا ،پيامبران ،امامان و مراجع تقليد( در زمان عصر غيبت)است. ما حق نداريم به عقايد شخصي خودمان يا اقوام مان عمل کنيم زيرا ما مجتهد نيستيم. پس ما بايد به نظر مجتهد که کارشناس دين است عمل کنيم که همان مرجع تقليد است. ما به استناد مرجع تقليد خودمان يک روز را عيد مي دانيم و فرد ديگري به استناد مرجع تقليدش آن روز را روزه مي گيرد. مستند عمل ما بايد نظر يک مراجع تقليد باشد. قرار است که ما از خدا اطاعت کنيم و امروز حجت براي ما نظر مراجع است.

به سه دليل نظر مراجع تقليد با هم اختلاف نظر دارند. مراجع تقليد کارشناس هستند. آيا نظر همه ي پزشکان در مورد بيماري ها و داروها واحد است؟ مراجع هم متخصص هستند ولي معصوم نيستند. در استنباط نظر مراجع سه منبع دخالت دارد: راويان حديث .يک روايت هزار و چهارصد سال طول کشيده است تا به ما رسيده است بخاطر همين به چندين صورت بيان شده است. مثلا يک مدير اخلاق خوب و لب خنداني دارد. دو تحليل در مورد ايشان وجود دارد :ايشان چاپلوس هستند و مي خواهند وضعيتشان بهتر بشود و تحليل ديگر اين است که او رفتارش با ارباب رجوع خوب است و انسان خوبي است. پس برداشت ها باهم فرق دارد. نظرات مختلفي در مورد افرادي که روايت ها را بيان کرده اند وجود دارد. فردي روايتي از امام کاظم(ع) بيان کرده است، در پرونده ي اين فرد دو روايت دروغ وجود دارد. کارشناسي مي گويد که او مي خواسته جان يک انسان را نجات بدهد و دروغ گفته است پس اين فرد خوبي است و دروغگو نيست و حرف او را قبول مي کند. کارشناس ديگر مي گويد که اين فرد دروغگو بوده است ولي دو تا از دروغ هايش معلوم شده است .بنظر اين کارشناس حرف هاي اين رواي معتبر نيست ولي بنظر کارشناس ديگر حرف ها ي اين راوي معتبر است. پس در مورد راويان حديث تحليل هاي مختلفي وجود دارد. بعضي ها مسئولين موجود مملکت را تقديس مي کنند، بعضي ها تکفير مي کنند و بعضي ها تحليل مي کنند.

رواياتي که براي تشخيص عيد نقل کرده اند متفاوت است و يک مرجع تقليد روايت يک راوي را براي تشخيص عيد قبول دارد و يک مرجع ديگر روايت رواي ديگر را براي تشخيص عيد قبول دارد. مثلا يک روايت مي فرمايد که اگر در يک نقطه ي در نيمکره ي زمين ماه ديده بشود، براي تمام نيمکره مي تواند عيد باشد. روايت ديگر مي گويد که ماه بر هر محل اعتبار دارد يعني ماهي که در ايران ديده مي شود به درد افغانستان و عراق نمي خورد. پس به دليل شرايط روايات ،متن روايات و راويان روايت، نظر مراجع تقليد با هم اختلاف دارد. همه ي مجتهدها متخصص هستند. هر کس با مبناي مرجع تقليدش عيد بگيرد اطاعت خدا کرده است .ما نمي توانيم به کسي که با مبناي مرجعش روزه مي گيرد نگاه بد بکنيم.

از يک روايت برداشت مي شود که بايد ديدن ماه، با چشم غير مسلح باشد و روايت ديگر مي گويد که ديدن ماه با چشم مسلح هم کافي است. يک مرجع روايت با چشم غير مسلح را قبول دارد و يک مرجع روايت با چشم مسلح را قبول داريم. پس مبناها باهم فرق دارند و مراجع همديگر را قبول دارند .

بعضي مي گويند که مگر حکم خدا يکي نيست؟ اين اختلاف ها از آثار غيبت است. اگر اين مراجع با هم اختلاف نداشتند و حکم اصلي خدا را پيدا مي کردند ،ما ديگرنيازي به وجود امام زمان(عج)نداشتيم. اين اختلافات از اقتضائات اصل غيبت است. تکليف ما اين است که به همين حجت ها عمل کنيم .وقتي شما به استناد مرجع تان عمل کنيد، عمل شما مورد قبول است. عيد فطر بايد براي مرجع تقليد اثبات بشود. پس بايد روح اطاعت در ما بوجود بيايد. A اگر عمل ما مصداق اطاعت الهي شد، عمل قابل قبول است. مراجع تقليد، حجت اهل بيت هستند. پس بين مراجع اختلاف مبنا بوجود مي آيد. ما نبايد به ساحت مراجع اهانت کنيم.

سوال – صفحه 412 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – آيه ي 17 اين صفحه فرمول تقويت اراده را بيان کرده است. خدا مي فرمايد: نماز را محکم داشته باش، امر به معروف و نهي از منکر را داشته باش و بر مصيبت ها صبر کن ، اينها اراده را تقويت مي کند.

راه اثبات عيد فطر در مفاتيح نوشته شده است و مي توانيد به آن مراجعه کنيد.

امام سجاد(ع) در وداع با ماه رمضان مي فرمايد: سلام بر تو اي ماه خدا،اي ماه اولياء خدا، اي بهترين رفيق اي عيد خدا.

بچه ها عيد را خيلي دوست دارند زيرا عيدي مي گيرند، شيريني مي خورند و خوش مي گذرانند. اگر اين بچه درتمام عيد خواب باشد هيچ چيزي ازعيد نمي فهمد. در عيد سفره پهن است و خدا کند که کسي خواب نباشد. امام سجاد(ع) درک کرده است که درماه رمضان چه خبر است که اين طور سوزناک با ماه رمضان خداحافظي مي کند.

وقتي برادران يوسف آمدند حضرت يوسف در ابتدا به آنها گندم نداد ولي بعد سهم آنها را در بارهايشان گذاشته بود. آنها فکر مي کردند که گندم نياورده اند ولي بعد ديدند که در ميان بارهايشان گندم هاي بيشتري گذاشته شده است. خداوند مي داند که ما در قيامت بارهاي مان را باز مي کنيم و مي فهميم که دست مان خالي است. خداوند در ماه رمضان در بارهاي ما چيزهايي گذاشته است. نفس و خواب هر کس که دراين ماه نفس مي کشد عبادت است يعني حتي بي دين ها و گناهکاران .خداوند در ماه رمضان ،در پرونده ي همه ي مردم تسبيح ثبت مي کند که در قيامت پرونده شان را خالي نبينند. و شرمنده نباشند.

خداوند در ساعات آخر ماه رمضان به تعداد کل بخشيده هاي ماه رمضان مي بخشد. حيف نيست که در ساعات آخر ماه رمضان، حداقل دعا يا آيه ي قرآني خوانده نشود. کساني که تاکنون افطاري نداده اند به يک نفر افطاري بدهند. امام سجاد(ع) به خاطر امتيازات اين ماه است که مثل مادري که از فرزندش جدا مي شود با ماه رمضان خداحافظي مي کند. امام مي فرمايد: تو بهترين همنشين و رفيق بودي .

در روايت داريم که خداوند در ماه رمضان کساني را که استغفار مي کنند مي بخشد و بعضي ها را بدون استغفار مي بخشد که خودشان خبر ندارند. از آخرين لحظات ماه رمضان استفاده کنيم و از خدا بخواهيم که ما را جزو اهل رمضان قرار بدهد.

يکي از بهترين دعاها و مناجات ها، مناجات اميرالمومنين در مسجد کوفه است: تو مولا هستي و من بنده هستم، توخالق هستي و من مخلوق هستم، تو بزرگ هستي و من کوچک هستم و ...

خدايا خودت مرا خلق کردي و مرا به اين ميهماني آوردي، پس مرا در ماه رمضان عوض کن. بهترين عيدي در ماه رمضان اين است که خداوند توفيق توبه و عوض شدن را به ما بدهد. بياييد رابطه ي خودمان را با امام زمان(عج) برقرار کنيم.

سوال – چطور مي توانيم حال خوش ماه رمضان را ادامه بدهيم ؟

پاسخ -ما مي توانيم اين حال خوشي را که بدست آورده ايم ادامه بدهيم بشرط اينکه مواظب عوامل آن باشيم. عوامل حال خوش ماه رمضان عبارت است از :سحرخيزي ،عبادت و استغفار در سحر. در سحر جلوه هاي دنيا خاموش است. اگر سحرخيزي ماه رمضان را به مدت يک ربع ادامه بدهيم خيلي خوب است. ما مي توانيم دعاهاي سحر را در قنوت نماز شب مان بخوانيم.

قد و قواره ي کوچکي داشت .گفتند :چطور با اين قد و قواره ي کوچک به جبهه آمدي؟ گفت:با التماس. گفتند: اين گلوله هاي توپ را چطور به کنار قبضه مي بري؟ گفت: با التماس .گفتند: به جبهه آمده اي که شهيد بشوي؟ گفت: بله، اين خيلي التماس مي خواهد. وقتي قطعات بدن او را جمع مي کردند ديدن که او چقدر التماس کرده است.

عامل ديگر تداوم حال خوش ماه رمضان ،روزه گرفتن است که مي توانيم سه روز در هفته روز بگيريم. عامل ديگر خواندن قرآن، دعا و انس با معارف و ائمه است.