برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-تبديل زندگي به بندگي
91-04-06
سوال – در مورد فرمول تبديل زندگي به بندگي توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – قرار نيست که ما مقطعي با خدا رفيق بشويم و قرارداد بنويسيم. قرار نيست که هنگام کنکور يا هنگام بيماري يا تنگدستي به ياد خدا بيفتيم. خدا براي همه ي زندگي ما، قانون و نفشه داده است. اگر ما به آيين نامه ي خدا عمل کنيم آرامش آن نصيب همه ي ما خواهد شد. همه ي زندگي ما کنکور و امتحان است. مگر ازدواج، انتخاب دوست و کار کنکور نيست؟ مگر کساني که مبتلا به طلاق شده اند در کنکور زندگي شکست نخورده اند؟ مگر کساني که دائم شغل شان را عوض مي کنند در کنکور کار شکست نخورده اند؟
اگر ما مي خواهيم مسائل زندگي مان را به بندگي تبديل کنيم سه تا سوال راجع به آنها از منابع ديني بپرسيم : چيستي، چرايي و چگونگي. ماهيت، فلسفه و راه کار آنرا بپرسيم. اگر قرار است که کنکور ما بر اساس مسير دين و بندگي باشد بايد ببينيم که کنکور چيست. کنکور يک امتحان است. آيا مطالبي که من خوانده ام قابليت اين را دارد که من را وارد مرحله ي بعدي که دانشگاه است بکند. آيا شما به جوانان مجرد مطالبي را گفته ايد که وارد کنکور متاهلي بشوند؟ آيا آموزه هاي ما براي حاجي شدن حجاج کافي بوده است؟ پس چيستي کنکور، امتحان است. حالا چرا بايد کنکور باشد؟ زيرا تا کنکور نباشد همه خودشان را قبول مي کنند و تا امتحان نباشد فرقي بين قبول و مشروط وجود ندارد. معمولا ما در مسائل خودمان را بر حق مي دانيم ولي وقتي محکي به ميان مي آيد متوجه کمبودهاي مان مي شويم. خدا جهاد را قرار داده است تا مجاهد ازغير مجاهد تشخيص داده بشود، کنکور ابتلاء گذاشته شده است تا صابر از غير صابر مشخص بشود. در اين کنکور يک عده اهل شکايت مي شوند وعده اي صابر و عده اي شاکر مي شوند. مثلا نقصي در اموال پيش مي آيد تا ظرفيت انسان مشخص بشود. حالا چگونه بايد اين کنکور را بخوانيم؟ يکي از مراحل آن خواندن درست درس ها است مثل مطالعه ي عمومي، خلاصه برداري، تست زني، مباحثه، مرور خلاصه ها، فرمول بندي خلاصه ها و مرحله ي عمده ي ديگر نيت خانواده و بچه ها است.بيشتر بچه ها بخاطر پدر ومادرهايشان براي کنکور استرس دارند. پدرو مادرها بايد بگويند : خدايا رتبه ي بچه ي ما در محضر تو مهم است، نيت بچه ي ما مهم است، روحيه خدمت داشته باشد چه در رشته ي پزشکي يا مهندسي يا انساني يا هنري. ما نبايد به بچه مان بگوييم که بايد در فلان رشته قبول بشوي زيرا اين باعث استرس مي شود و اين دستور دين ما نيست. شايد بچه ي شما ظرفيت آن رشته را ندارد. من دعا مي کنم که تمام بچه هايي که نيت خدمت کردن را دارند در کنکور قبول بشوند. ما مي خواهيم در کنار درس خواندن نيت هاي مان را درست کنيم. اعمال ما به نيت ماست. توصيه ي دين اين است که ما در سحر درس بخوانيم. ما بايد در اين زمان خوراک مقوي داشته باشيم و ساعات خواب منظم داشته باشيم، تلاوت قرآن داشته باشيم، حتما نمازمان را اول وقت بخوانيم، هنگام رفتن به امتحان، چهار قل و آيت الکرسي را بخوانيم، صدقه بدهيم و بگوييم :خدايا فهم ما را زياد کن. در آخر ما نتيجه را به خدا واگذار مي کنيم که اگر قبول نشديم حتما حکمتي داشته است. اگر نيت ما درست باشد حتي اگز نتيجه هم به دلخواه نباشد ما ناراحت نيستم. شما در کنکور تلاش تان را بکنيد و خدا نتيجه اش را به شما مي دهد.
فرمول بعدي اين است که از خودمان بپرسيم محدوديت(قانونمندي)عادلانه است يا محروميت. عقل مي گويد که خودت را در خوردن آب محدود بکن تا محروم از سلامتي نشوي، هر آبي را نخور، آب سالم بخور وهر غذايي را نخور. ما درعرصه ي زندگي مان اين محدوديت ها را قبول کرده ايم. مثلا کساني که مشکل قند يا چربي خون دارند، قبول کرده اند که بعضي از غذاها برايشان خوب نيست زيرا سلامتي شان به خطر مي افتد و از آنها پرهيز مي کنند. در سيستم رانندگي همه ي ما محدويت سرعت و خوب رانندگي کردن را قبول کرده ايم تا از سلامتي محروم نشويم، در سيستم دانشگاه هم اين محدوديت ها را قبول مي کنيم تا از اداره ي تحصيل محروم نشويم، در سيستم سياسي احزاب هم محدوديت ها را قبول کرده ايم. عقل ما مي گويد که محدوديت هاي قانون را قبول کن تا از بهره ي آن محروم نشوي. تبديل زندگي به بندگي يعني من قانون هايي که خدا برايم گذاشته است را قبول مي کنم تا از وعده هاي خدا محروم نشوم. ما محدوديت هايي که دست ساز بشر است را قبول مي کنيم بنابراين بايد محدوديتي که دست ساز خدا است را هم قبول کنيم. کنکوري ها محدوديت هايي دارند مثلا نمي توانند با خودکار بنويسند يا با خودشان موبايل ببرند يا بايد سرموقع بروند و اين محدوديت را سازمان سنجش گذاشته است و هيچ کس نمي پرسد که چرا بايد سر ساعت هشت در سالن ها بسته بشود ولي ما مي پرسيم که چرا بايد نماز صبح را قبل از طلوع سپيده ي فجر بخوانيم. اگر ما خلافي بکنيم عذرخواهي مي کنيم و اعتراض نمي کنيم. پس ما به قانون پليس اعتماد داريم. اگر ما اين اعتماد را به خدا داشته باشيم کمتر اعتراض مي کنيم و مي پذيرم که خطا کرده ايم و عذرخواهي مي کنيم.
ما محدوديت هاي الهي را رعايت نمي کنيم و هوس وعده هاي الهي را هم داريم ومي خواهيم که تا خدا را خوانديم، خدا ما را اجابت کند. اربابي به رعيت خودش گفت که امسال گندم نکار و بجاي آن جو بکار. بعد از مدتي ارباب ديد که رعيت گندم کاشته است و به او اعتراض کرد. رعيت گفت: من گندم کاشته ام و دعا مي کنم که جو در بيايد. ارباب تعجب کرد و خنديد. رعيت گفت: من مي بينم که توحرام مي خوري و دروغ مي گويي و قانون خدا را راعايت نمي کني ولي دعا مي کني که به بهشت بروي، اگر با اين کارها تو به بهشت بروي، با دعا، از اين گندم ها هم جو بوجود مي آيد. اگر شما قانون اسلام را در زندگي پياده بکنيد بنده مي شويد.حضرت يوسف براي احترام به پدرش دير از اسب پياده شد، خدا نسل او را از پيامبري محروم کرد. پيامبران بعد از يوسف از نسل بنيامين است. خدا با کسي تعارف ندارد. اگر ما محدوديت ها را بپذيريم زندگي مان به بندگي تبديل مي شود.پس ما نبايد فقط موقع امتحانات و کنکور نماز بخوانيم و دعا بخوانيم. ما عهد بسته ايم که بنده ي خدا باشيم و خدا هم ما را اجابت کند ولي ما به عهدمان عمل نکرديم و نتيجه اش اين است که دعاي مان اجابت نمي شود. نتيجه ي دست زدن به سيم لخت برق،برق گرفتگي است. اگر کسي اين کار را انجام بدهد نتيجه ي کار خودش است. دکتر پرهيزمي دهد يا توصيه مي کند ولي بيماري يا سلامتي نمي دهد. ما بايد در افکارمان محدوديت داشته باشيم. فکر ما بايد قانونمند باشد. از فکر رها انديشه هاي الحادي در مي آيد، از توي فکر رهاي بدون کنترل، سوء ظن به مردم و خدا از آن درمي آيد. ما بايد فکرمان را با قانون خدا تنظيم کنيم. دل و اعضاي و جوارح ما هم بايد کنترل بشود. اگر افکار، احساس و رفتار ما طبق قانون خدا باشد، ما بنده مي شويم. اگر من بزبان بگوييم که اي خدا، من بنده ي فقير و ذليل تو هستم ولي افکار و رفتار خودم را کنترل نکنم، در واقع خودم را مسخره کرده ام. ما گيج شده ايم و در طول سال با دستهاي مان گناه مي کنيم و مي خواهيم در روز عاشورا با همين دستها سينه بزنيم. کساني که قانون هاي ديگر را قبول دارند، بايد قانون خدا را هم قبول داشته باشند زيرا خدا خالق همه ي عقل هاست، چرا ما ملتزم به اين قانون نمي شويم؟ ما همه دنبال آرامش هستيم، الابذکر الله تطمئن القلوب.
سوال – صفحه ي پنجم قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – تا ما قانوني را که خدا برايمان معين کرده نپذيريم،محروميت با ماست و هيچ انسان عاقلي نمي خواهد محروم باشد. آيات اين صفحه اشاره مي کند: اي کساني که ايمان آورده ايد (با فکر و دل) و عمل صالح (اعضا و جوارح) انجام داديد، از بهشت محروم نخواهيد شد. يعني آخر جاده ي بندگي بهشت است. ما در جاده ي گناه و رها بودن، به بهشت نمي رسيم. قرآن مي فرمايد: ما قول داديم که بنده ي خدا باشيم و کارهايي را که خدا گفته انجام بدهيم ولي به قولمان عمل نمي کنيم، نتيجه اش فساد در ارض مي شود و آنها قطعا محروم هستند.
طرح خواندن يک صفحه قرآن براي اين است که شما روزي يک صفحه از اين آيين نامه ي خدا را بخوانيد و در هر صفحه خدا چند قانون به ما گفته است و وقتي اينها تکرار مي شود، بهتر مي توانيم بندگي کنيم و آيين نامه را بهتر رعايت مي کنيم. قرآن نور است. ما بايد روزي يک صفحه از اين نور را همراه با دل مان بکنيم تا در چاله هاي زندگي نيفتيم. اين يک مسابقه استفاده از نور و آيين نامه ي الهي و هم کلام شدن با خداست. خواندن روزي يک صفحه از قرآن، دو دقيقه طول مي کشد، سعي کنيم از اين مسابقه عقب نمانيم و خوب است که ثواب اين آيات را به شهدا هديه کنيم. و در عوض خدا چند برابرش را به ما مي دهد.
سوال – در مورد کنکوري ها توصيه هايي بفرماييد.
پاسخ – کنکوري ها به خودشان استرس وارد نکنند، با عجله درس نخوانند، بي خوابي نکشند و خودشان را ضعيف نکنند. الان ديگر فرصت مطالعه نيست بلکه بايد خلاصه ها را مرور کنند و با دوستان شان مباحثه کنند تا آنچه که مطالعه کرده اند در ذهن شان بسته بندي بشود. پس ذهن شان را قفسه بندي بکنند تا بتوانند براحتي به سوالات جواب بدهند.
ديگر اينکه ارتباطات معنوي شان را تقويت کنند، تلاوت قرآن و نماز اول وقت. در روند زندگي وقتي ما کم مي آوريم نبايد از دين مان کم بگذاريم و از مسائل معنوي خرج کنيم. اين تلاوت قرآن به مطالعه شان برکت مي دهد. پس از اسباب معنوي غافل نشويد.
خانواده ها هم به فرزندان شان استرس وارد نکنند.اگر شما تلاش فرزندان تان را ببينيد و بگوييد که اين تلاش تو موفقيت تو در راه بندگي خداست و اگر در کنکور قبول بشوي ما خوشحال مي شويم و اگر هم رتبه ي خوبي نياوردي ناراحت نمي شويم زيرا مي دانيم که تو تلاش خودت را کرده اي، به فرزندانتان آرامش داده ايد. خوب است همان طور که ما در کنکور ضوابط را رعايت مي کنيم ضوابط دين را هم رعايت کنيم. دنيا دار امتحان است. وقتي خدا به ما چيزي مي دهد امتحان است و وقتي هم چيزي از ما مي گيرد باز امتحان است. پس همه ي ما در کنکور هستيم و بايد دست مان را در دست خدا بگذاريم.
خدايا به همه ي کساني که براي کنکور تلاش مي کنند اول نيت زيبا عنايت بفرما وهمه ي افراد را در کنکور بندگي موفق بفرما.