برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-تبديل زندگي به بندگي
91-02-12
سوال – در خصوص تبديل زندگي به بندگي توضيح بفرماييد.
پاسخ – ابتدا من روز معلم و همينطور روز کارگر را به همه ي عزيزان تبريک مي گويم. معلمي چيست و معلم کيست؟ چرا ما بايد کار بکنيم؟ کارگري چيست؟ چرا و چگونه ما بايد به معلمان احترام بگذاريم؟ امام سجاد(ع) چگونگي احترام به معلم را در بحث حق معلم بيان کرده اند. ايشان مي فرمايند: و اما حق کسي که تو را تعليم مي دهد بر تو آن است که در تعظيم، تکريم و احترام به او کوتاهي نکرده باشي، محضر و مجلس او را بزرگ شماري، به نحو احسن به گفتار او در حال درس گوش فرا دهي، با روي باز از گفتار و درس او استقبال کني تا بتواند در آموزش تو موفق باشد، دلت را براي پذيرش آنچه مي شنوي پاک بگرداني و خاطرات خود را در آن حال فراموش کرده، به لذايذ و امور شهواني فکر نکني. امام سجاد (ع) به زيبايي به ما يادآوري مي کنند که تکريم و احترام به معلم، تنها دادن هديه نيست. اولاً تکريم و احترام به معلم اختصاص به يک روز و يک هفته ندارد. ثانياً پاداش مادي نبايد تنها مد نظر باشد. عمده ترين پاداشي که امام سجاد (ع) براي معلم در نظرمي گيرند، نگاه به جايگاه او است. شما بايد معلم را مرشد و راهنماي خود و نوري براي باز شدن راه خود بدانيد تا بتوانيد همه ي آنچه که معلم به عنوان نور معرفت به شما مي دهد فرا بگيريد. اگر ما حتي پنجاه درصد از زحمات معلم را هم دريافت کنيم قدرشناسي کامل نکرده ايم. بايد به همه ي آن چيزي که معلم مي گويد با تمام وجود گوش دهيم. نبايد هيچ چيزي اعم از افکار خارجي، شهوات و تعلقات دنيوي، مانع از گوش دادن کامل به سخنان و درس هاي معلم شود. بايد بتوانيد همه ي آن چيزي را که معلم به شما تعليم مي دهد دريافت کنيد و اين بستر را شما فراهم مي کنيد. در ادامه امام سجاد (ع) مي فرمايند که بدان تو از طرف معلم و استاد رسالت داري تا آنچه را که از او مي آموزي به غير خودت منتقل نمايي. بنابراين يکي از حقوق استاد اين است که درس او را به ديگران بياموزيد و فقط خود شما آن را دريافت نکنيد. بنابراين در ابتدا بايد جايگاه معلم را بزرگ دانست، براي دريافت مطالب او آماده شد، مطالبي را که مي آموزد به طور کامل دريافت کرد و آن را به ديگران انتقال داد. بايد مطالب را به طور کامل به ديگران منتقل کنيد. يعني در اين خصوص امانت دار باشيد. مي فرمايند: چيزي از مطالب را کم و به آن اضافه نکنيد، لاحول ولاقوة الابالله العلي العظيم. بدانيد که در اين قسمت خدا بايد شما را کمک کند. الان چند سالي است که به واسطه ي شهادت آيت الله مطهري نگاهي ويژه به جايگاه معلم مي شود. ما بايد از نگاه دين به مفهوم معلمي نگاه کنيم. معلم به اين دليل براي ما عزيز است که چشم هاي بسته ي ما را باز مي کند. علم يک نوع کشف و باز کردن چشم است. ارزش معلم به اين است که چشم ها را بازکرده، مجهولات را تبديل به معلومات کرده و ناپيدا را ظاهر مي کند. از ديدگاه دين پدر و مادر اولين معلم براي فرزندان هستند. دستم را به گرفت و پا به پا برد، تا شيوه ي راه رفتن آموخت. بنابراين ما بايد در روز معلم يک بوسه به دست پدر و مادر خود بزنيم. پدر و مادر بدون حکم، استخدام، حقوق و غيره ما را تعليم و تربيت مي دهند. از اين مرحله که بالاتر برويم، آيا عالمان دين که چشم ما را به حقيقت عالم باز کرده و ما را در مسير يومنون بالغيب ياري کردند معلم ما نيستند؟ افرادي مانند استاد مهندسي، استاد مطهري و ديگران چشم ما را به عالم معنا باز کرده اند. بنابراين ما امروز بايد جايگاه عالمان ديني را تکريم کنيم. اين افراد چشم دل ما را به عالم آخرت باز کردند. آيا ائمه ي معصومين معلمين الهي ما نبودند؟ خداوند آنان را براي سيستم آموزش و پرورش عالم مبعوث کرده بود. چون عالم مدرسه ي تربيتي است. خدا اين عالم را خوابگاه و محل تفريح خلق نکرده است. خداوند معلمان عالم را با يک سيستم سخت گزينش کرده است. صد و بيست و چهار هزار پيامبر را خدا گزينش کرده است. آيا اين پيامبران معلمان ما نيستند؟ خيلي زيبا است که در روز معلم همه ي ما وضو گرفته، نيت کرده و يک زيارت امين الله به نيابت چهارده معصوم (ع) بخوانيم و به اين وسيله از آنان تشکر کنيم. اگر اهل بيت نبودند ما روش حرف زدن با خدا را بلد نبوديم. و از همه بالاتر، آيا خود خداوند معلم اوليه ي ما نبوده است؟ اگر ما اهل بزرگداشت معلم هستيم بايد کلمات امام سجاد (ع) را راجع به خدا پياده کنيم. اگر ما اهل احترام و اکرام به معلم هستيم، خدا اولين معلم عالم هستي است. درصورتي که ما کسي غير از خدا که صاحب قدرت، شوکت و جمال است را بزرگ بدانيم، تحقير خداوند نيست؟ وقتي که ما مي گوييم: الله اکبر در واقع سر تعظيم نسبت به اين معلم هستي فرود مي آوريم. ما نمي توانيم مکاني را پيدا کنيم که خدا در آنجا حاضر نباشد. ما کلاً دو دسته معلم داريم. يکي کلاسيک و ديگري غير کلاسيک. يک دسته از معلمان، روزگار و عالم خلقت هستند که خداوند آنها را معلمي براي ما قرار داده است. برگ درختان سبز در نظر هوشيار، هرورقش دفتري است معرفت کردگار. ديگري هم معلمان، پيامبران و اوليايي هستند که در زندگي ما مي باشند. آيا ما دل خود را براي دريافت آموزش هاي خداوند آماده کرده ايم؟ وقتي که ما قرآن مي خوانيم درواقع خدا با ما حرف مي زند. آيا در هنگام خواندن قرآن دل خود را از شهوات و خطوات خالي کرده ايم که بتوانيم حرف هاي معلم خود را خوب دريافت کنيم؟ آيا حرف هاي معلم خود يعني خدا را ضمن گرامي داشت، خوب گوش دادن و بسترسازي به گونه اي دريافت کرده ايم که بتوانيم به فرد ديگري منتقل کنيم؟ خيلي خوب است که در روز معلم، معلمي به نام خدا را فراموش نکنيم. و همچنين از معلماني به نام رسول الله و ائمه معصومين ياد کنيم. و همينطور معلماني به نام پدر و مادر و علما را به ياد بياوريم. نبايد با يک تکريم جزئي از يک معلم فکر کنيم که حق تمام معلمان خود را ادا کرده ايم. امام سجاد (ع) فرمول اداي حق معلم را به ما ياد داده اند. ما بايد دل و جان خود را در اختيار معلم قرار داده و از مسائل غير الهي و غير ديني آن را پاک کنيم. خوب به مطالب معلم عمل کرده و خوب آنها را به ديگران انتقال دهيم. در ضمن جايگاه معلمي، قله ي بالا و رفيعي است. اما هرچقدر اين قله بالاتر باشد سقوط از آن هم دردناک تر است. بهترين جايگاه بعد از انبياء و اولياء، جايگاه عالمان دين است. از طرفي بدترين جايگاه هم در جهنم متعلق به معلمان است. اگر معلم چشم مخاطب خود را به يک حقيقتي باز کند، قطعاً مخاطب با استفاده از آن حقيقت به سمت خدا منتقل مي شود. چون آن حقيقت يک صاحب دارد و آن هم خدا است. جايگاه اين چنين معلمي بعد از انبياء و اولياء است. اما امام مي فرمايند: عالم فاسد مانند دزد چراغ به دست است. دزد چراغ به دست چون راه را خوب بلد است، خوب هم دزدي مي کند. اين معلم، چشم متعلم خود را به يک حقيقت مي بندد و اجازه نمي دهد که باطن عالم هستي را ببيند. گاهي يک معلم فقط ظاهر يک چيز را آموزش مي دهد و اجازه نمي دهد که مخاطب او باطن آن چيز که همان خدا است را ببيند. اين فرد در واقع معلم ظلماني است. بايد از اينگونه معلم بودن بترسيم. علم کشف ارتباط بين دو پديده است. خالق اين ارتباط خدا است. عالم فقط چشم ما را باز مي کند و ما بايد خالق اين ارتباط که خدا است را ببينيم. اگر عالم چشم ما را به سمت خالق باز کند، علم او در هر رشته اي که باشد ما را به سمت مسير توحيد راهنمايي مي کند. من علمني حرفا فقد سيرني عبدا. اما اگر يک معلم بخواهد چشم ما را به باطن ببندد و فقط ما را ظاهر بين کند، طبيعتاً باعث مي شود که از بسياري از چيزها فرار کنيم. مثلاً ظاهر عبادات سخت است پس ما از آنها فرار مي کنيم. ظاهر معصيت شيرين است به سمت آن گرايش پيدا مي کنيم. در واقع باطن چيزها که خدا و قيامت است را نمي بينيم. اين نوع معلم دزد اعتقاد است. در فطرت انسان اعتقاد وجود دارد. معلم بايد پرده هاي غفلت را کنار زده و ما را با حقيقت خدا آشنا کند. اگر اين کار را نکند، دزد اعتقاد است و اين دزد جايگاه سختي دارد.
سوال – لطفاً در خصوص آيات 31 تا 40 سوره ي النّبأ و آيات 1 تا 15 سوره ي النّازعات توضيح بفرماييد.
پاسخ – در آخرين آيه ي سوره ي النّبأ مي فرمايد: روز قيامت، روز پاداش نيت ها است. وقتي که ما مي توانيم کارهايي که به طور کامل مربوط به زندگي است را با يک نيت تبديل به عبادت کنيم، چرا اين کار را نکنيم. تا در روز قيامت به خاطر کفران اين نعمت بگوييم اي کاش ما خاک بوديم. زماني که نيت ما از کار کردن فقط تحصيل مال باشد، نمي توانيم آن را بعنوان عبادت انجام دهيم. اين کار آسيب هاي جدي هم دارد. افرادي که پول دارند کار نمي کنند. و ارزش گذاري مردم در کارها براساس پولي است که از آن راه بدست مي آيد. در نتيجه برخي از کارها داراي ارزش کم و برخي داراي ارزش زياد است. اولاً کار يک انجام وظيفه و عبادت است. خدا گفته که شما حرکت کنيد تا من برکت بدهم. کار مجاهدت است حتي يک پله از تکليف هم بالاتر است. کار عبوديت است. چون خدا دائماً در حال فيض است من هم که بنده ي او هستم بايد دائماً در حال تلاش باشم تا شبيه به او بشوم. کار باعث نااميد کردن شيطان مي شود. چون بي کاري معصيت است. با اين نگاه هاي ديني ما مي توانيم کار خود را تبديل به عبادت کنيم. در اين صورت با دست پر در روز قيامت حاضر مي شويم. ولي اگر نيت ما از تعليم و تربيت، کار و امور ديگر فقط بدست آوردن پول باشد، روز قيامت دست ما خالي است. به ما مي گويند آن چيزي را که نيت کرده بوديد که همان تحصيل مال بود، دردنيا بدست آورديد و در اينجا ديگر چيزي نداريد. اگر ما کارهاي خود را با نيت ديني و نگاه الهي انجام دهيم در روز قيامت با دست پر حضور پيدا خواهيم کرد.
سوال – درخصوص طرح اهداء قرآن به بينندگان سمت خدا توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ -علت اهداء قرآن در اين برنامه، انس بيشتر بينندگان با قرآن هاي همراه آنها است. والا برنامه ي سمت خدا مرکز پخش قرآن نيست. مرکز پخش قرآن نهادها، سازمان ها و فروشگاه هاي مشخص است. اين طرح نوراني که در راستاي طرح خادمان معنوي امام رضا (ع) و اهل بيت بوده منحصر به اين برنامه نيست. لازم نيست افراد اين قرآن ها را به ما بدهند تا ما آنها را پخش کنيم. آنها مي توانند در شهرهاي مختلف به مناسبت هاي گوناگون باني اين کار شوند.اين قرآني که ما اهدا مي کنيم با قرآن هايي که در فروشگاه ها موجود است هيچ تفاوتي ندارد. ما از اين جهت اين قرآن را انتخاب کرديم که قطع آن کوچک تر بوده و در کيف افراد جا مي گيرد. فرهنگ انس با قرآن، قرائت قرآن و انشاء الله عمل به قرآن و ترويج آن بايد همه گير شود. ما خوشحاليم که اين طرح را در سالي مطرح مي کنيم که متأسفانه چندين بار شاهد جسارت به قرآن بوده ايم. ما نمي دانيم اين افراد با چه نيتي اين جسارت ها را انجام داده اند. قرآن کتاب آسماني است و ما هم تا به حال به هيچ کتاب آسماني ديگري جسارت نکرده ايم. چرا بايد در کشور آمريکا که دم از آزادي اديان و آزادي بيان مي زند به يک کشيش اجازه بدهند که به کتاب يک مکتب اينگونه جسارت کند؟ ما خوشحاليم که در مقابل اين مصيبت، به لطف و عنايت خداوند طرح ترويج قرآن را در دنيا مطرح کنيم. ما بايد به افراد زيادي اين قرآن را برسانيم. حالا که به قرآن جسارت شده است براي تسلاي دل اهل بيت و امام زمان (ع) قرآن خواني و اهداء آن را ترويج ميکنيم. اين قرآن سوزي، نهايت قوت کتاب آسماني ما و نهايت ضعف دشمنان را نشان مي دهد. زيرا آنها جز اينگونه جسارت ها راهي براي مقابله با اين کتاب که سرشار از استدلال و منطق است ندارند. اين مسئله زيبا ترين دليل بر حقانيت، مظلوميت و سعادت بخش بودن دستورات وفرمول هاي اين کتاب است. همه ي مسلمانان بايد اين جسارت را نقطه ي عطفي گرفته و يک احترام مجدد نسبت به قرآن بجا بياورند.