اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-10-27-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-پرسش و پاسخ

90-10-27

سوال – بعضي ها مي گويند تمام احکام ما گفته ي پروردگار نيست. مثلا در هيچ آيه اي از قرآن نداريم که ماهي بدون فلس حرام است. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – اگر قرار بود که قرآن صرفا منبع احکام ما باشد پس چرا خدا صد و بيست وچهارهراز پيامبر فرستاده است؟ مثلا وقتي من يک نسخه اي از دکتر مي گيريم خودم آن دارو را تهيه نمي کنم و بخورم بلکه من پيش متخصص دارو يا دارو ساز مي روم تا او نسخه را براي من توضيح بدهد. پس در اعتقاد ما منبع استخراج احکام قرآن نيست. مثلا در هيچ آيه ي از قرآن نداريم که نماز صبح دو رکعت و نماز مغرب سه رکعت است. اگر قرار بود که فقط قرآن منبع باشد چرا در همه جاي قرآن فرموده: من يطع الله و يطع رسول. اگر قرار بود حرفهاي پيامبر همان حرفهاي خدا باشد پس چرا خدا اين آيات را نازل کرده است. البته سخنان پيامبر از بطن قرآن و آيات خداست. بارها اهل بيت گفته اند که اگر مردم بخواهند بدانند که ما احکام را چطور استخراج مي کنيم به آنها نشان مي دهيم ولي اينکار به راحتي نيست که همه متوجه آن بشوند. و اِلا خدا اين همه پيامبران و ائمه را گزينش نمي کرد. مخاطب اوليه کلام خدا پيامبر و ائمه هستند. و آنها واسطه ي بيان هستند. پس ريشه ي همه ي احکام خدا در قرآن هست ولي نياز به تفسير دارد. منبع ما قرآن و سنت است. سنت يعني سيره ي آل پيامبر. در ضمن در عصر غيبت منبع ديگر ما اجتهاد علماء است. به ما سفارش شده است که وقتي پيامبران و امامان نيستند به کساني مراجعه کنيد که حديث هاي ما را مي دانند و تفسير مي کنند. ديگر اينکه اينجور سوال کردن شبيه يک بهانه است. در احکامي که قرآن صريحا آنرا مطرح مي کند آيا ما به آن عمل مي کنيم؟ صريح قرآن اين است که غيبت، ربا، دروغ، خوردن مال يتيم، نگاه به نامحرم حرام است و زکات و خمس واجب است. آيا اين تفکر به اينها دقيقا عمل مي کند؟ مي گفتند که چرا نام علي بي ابيطالب در قرآن نيامده است؟ ما مي گوييم: اوصاف علي در قرآن آمده است. کلمه ي مودت ذي القربي در قرآن آمده است، آيا شما آنرا نديديد ؟ ما فرض کنيم نام علي بعنوان جانشين پيامبر در قرآن نيامده است اما مودت علي بعنوان مزد رسالت در قرآن آمده است.

آيا ما به آن عمل مي کنيم؟ اتفاقاتي که بعد از رحلت پيامبر نسبت به دختر، داماد و نوه ها ي پيامبر افتاده بود، آيا شامل آيه مودت ذي القربي نمي شد ؟ گاهي وقتي ما نمي خواهيم به احکام عمل کنيم دنبال آن حکم در قرآن مي گرديم و آنجايي که احکام در قرآن به صراحت آمده است دنبال بهانه ي ديگري مي گرديم. آسيب اين نوع نگاه و تفکر به خود ما برمي گردد. خالق به ما دو تا دفترچه داده است يکي دفترچه ي کتبي و يکي دفترچه ي شفاهي. دفترچه ي کتبي قرآن است و دفترچه ي شفاهي پيامبر و آل او است يعني خدا دستورات و الگو را داده است. در مرحله ي عمل ما بايد به الگو نگاه کنيم. قرآن جاويد است. پس منبع استنباط احکام ما قرآن، سنت وسيره پيامبر و آل پيامبر و در عصر غيبت اجتهاد فقهاء است. احکام خدا بر اساس مصلحت است يعني مصلحت وجود و انسانيت من. ظاهر و باطن من اقتضا کرده است که خالق چيزي را بر من واجب يا حرام کند. اين حرام و واجب بخاطر ميکروب يا خوشمزگي يا نفع و ضرر دنيوي نيست بخاطر سازگاري يا عدم سازگاري با وجود من است.همه ي اينها به ايمان به خدا برمي گردد. بياييد ايمان خودمان را به خدا بيشتر کنيم. کسي که خالق من است بر اساس وجود من آگاهتر است. رعايت دستورات خدا لازمه اش اين نيست که مثلا ما پولدار بشويم. ممکن است که مصلحت ما پولدار شدن نباشد ولي قطعا وجود و نسل شما با برکت خواهد شد. اين يعني سازگاري با وجود. اگر من حلال و حرام خدا را رعايت نکردم شايد پولدار بشوم ولي قطعا خدا نسبت به من غضبناک است.
سوال – گاهي ما در زندگي به بن بست مي رسيم و يک راهي براي خودمان بازمي کنيم که اين راه براي ما مشروع جلوه مي کند. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – در آيه 27 سوره ي اعراف داريم که وقتي که ما به بن بست مي رسيم شيطان به سراغ ما مي آيد. تمام حساسيت زندگي ما سر دو راهي ها است. حضرت آدم هم سر دو راهي خوردن و نخوردن ماند. شيطان در سر دو راهي شما را وسوسه مي کند. ما با عقل خودمان مي خواهيم خودمان را را دو راهي نجات بدهيم. اگر ما عقل مان را دست دين بسپاريم و به سراغ احکام خدا بروم، خدا راه بيرون رفتن از اين بحران توسط دين را به ما ياد مي دهد و قطعا ما به آرامش مي رسيم. در سوره طلاق داريم: هر کس که زندگي بر او تنگ شد انفاق بدهد. ما بايد به خدا اعتماد کنيم. خدا به مادر موسي گفت: بچه ات را به درياي خروشان بسپار، اينکار با کدام عقل سازگاري دارد ؟ خدا به مادرموسي اطمينان داد که موسي را برمي گرداند. خدا مي فرمايد تو در گرفتاري هايت تقوا پيشه کن، من به تو آرامش مي دهم و ظرف وجود تو را بزرگ مي کنم. گاهي فردي مشکلات زيادي دارد ولي آرامش دارد. اگر حلال و حرام را رعايت کنيم نبايد انتظار داشته باشيم که زود پولدار بشويم. خدا مي گويد که تو عقل خودت را که چراغ است به طرف دين بياور تا من به شما دستور بدهم. فردي به پيامبر گفت که فقر بر من چيره شده است. پيامبر فرمود: صدقه بدهيد. او سه بار پيش پيامبر آمد و بعد از سه بار که صدقه داد، در کارش گشايش شد. ما نبايد زود خسته بشويم. وقتي ما به حرف دين گوش کنيم اگر سختي باشد رضايت، برکت و آرامش هم هست. اگر ما به حرف خدا گوش کنيم ظرفيت ما بالا مي رود و مشکلات ما را زمين گيرنمي کند. حل مشکل در آرامش است. پولدار شدن موضوعيت ندارد. شايد من پولدار بشوم يا نشوم ولي رضايت خدا، مغفرت، رحمت و فضل الهي را دارم. بعضي ها حلال و حرام ها را رعايت مي کنند و خيلي پولدار نيستند ولي بچه هاي خوبي دارند. اين نتيجه ي حلال خوري است. شيطان در هنگام بحران ما را وسوسه مي کند که دست در فاکتور ببريم و ساعت عدم حضور را ساعت حضور بزنيم.

ما به ظاهر دست در فاکتور مي بريم و بعد از مدتي پولدار مي شويم ولي بعد مي بينيم که بچه ما هم دست در جيب مان مي برد و پول مي دزد يا دست در چک ما مي برد. شما بر مردم مکر کردي و حالا فرزند شما بر شما مکر مي کند و شما يک فرزند ناخلف خواهي داشت، نه اهل نماز است نه اهل ادب و احترام و چاقوکشي هم مي کند و معتاد هم مي شود، اين فقر واقعي يا فقر معنوي است. اگر ما به حرف شيطان گوش کنيم شيطان به ما ظرفيت نميدهد بلکه ماديت مي دهد. سوره بقره آيه 167مي فرمايد: الشيطان يعدکم بالفقر و يعمرکم بالفحشا. ما فکر مي کنيم که ماديت مشکل ما را حل مي کند. ماديات مشکل ما را حل نمي کند، ظرفيت مشکل ما را حل مي کند. خدا قول ظرفيت داده است که آنقدر تو را بزرگ مي کند که از مشکل بيرون بيايي. خدا مشکلات را از جلوي حضرت زينب برنداشت، برادرش کشته شد و خانواده اش اسير شدند ولي زينب آنقدر بزرگ شد که هيچ کدام از اينها زينب را زمين گير نکرد. آنچه حضرت زينب را آرام کرد ظرفيت الهي بود. اگر من رعايت حلال و حرام را بکنم و پولدار هم نشوم خدا به من ظرفيتي مي دهد که من احساس مي کنم خدا ازمن راضي است. ممکن است که من با حرام پولدار بشوم ولي من به اندازه ي ثروتي که بدست آورده ام کوچک شده ام. اين انسان با يک تلنگر مي شکند زيرا ظرفيت ندارد. از طرفي بعضي ها خيلي مال ندارند ولي بزرگمنش است و هيچ مشکلي او را به زانو در نمي آورد. ما بايد مواظب باشيم که در هر بحراني عقل ما را به سمت مکر نکشاند بلکه ما را به سمت حکم شرعي بکشاند. در نظام بانکي جمهوري اسلامي اگر قرارداد شرعي رعايت بشود و به آن ملتزم بشوند و آنرا عمل کنند اين قرارداد صحيح است ولي اگر قرارداد صوري باشد و به آن عمل نشود اين قرارداد اشکال شرعي دارد. کساني که از طريق حلال زندگي مي کنند اولين ثمره اش اين است که زندگي شان برکت دارد. دومين ثمره ي حلال خوري پذيرش عبادت است ولي فرد حرام خور احساس مي کند خدا نمازش را قبول نکرده است. سومين ثمره حلال خوري اين است که دعاي فرد حلال خور مستجاب مي شود ولي فرد حرام خورد دعايش مستجاب نمي شود. فرد حلال خور دل رقيقي دارد ولي انسان حرام خور دل قسي دارد. انسان حلال خور سرمايه ي نسلش پاک مي شود ولي انسان حرام خور نسلش بي برکت مي شود و تاثير منفي روي نسلش مي گذارد.
سوال – سوره فصلت آيات 12 تا 20 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – اصل اثر براي قيامت است و ما نبايد اثرهمه چيز را در اين دنيا ببينيم. خدامي فرمايد: ما نجات مي دهيم کساني که ايمان به خدا داشته باشند و اهل رعايت حلال و حرام باشند. آيات آخر مي فرمايد که نکند دست ما به حرام برود که در روز قيامت عليه ما شهادت بدهد. ما بايد باور کنيم که پرونده ي حلال و حرام در اين دنيا بسته نمي شود و ادامه اش در قيامت است. اين تصور غلط است که ما حتمااز راه حرام پولدارمي شويم. البته بعضي ها در دنيا از راه حرام پولدار شده اند ولي خسارت زده ي دنيا و آخرت هستند. وعده ي خدا مغفرت وفضل است. کسي که ادذخيره هايش تمام شدني نيست خداست. خوب است مردم آخر و عاقبت کساني که مي خواسته اند از راه حرام پولدار بشوند ببينند. بخاطر مبلغ کمي انسان کشته اند. کسي تضمين نکرده است که از راه حرام پولدار بشويم.
سوال – پدر من و بيشتر اقوام خمس اموال شان را نمي دهند. من به اندازه اي از مال شبه ناک مي خورم که نميرم و لباس و توجيبي هم نگرفته ام. اما خانواده ي من از اين رفتارم ناراحت هستند. آيا من مي توانم امام زمان (عج) خودم را بشناسم و يار او باشم درحالي که خانواده ام از دست من ناراحت هستند ؟
پاسخ – خانواده ي ايشان بايد به اين جوان افتخار کنند که اين قدر احتياط مي کند. من به اين جوان مي گويم که مواظب باشد که به کسي بدبين نباشد. ما بايد مواظب باشيم به کسي نسبت ناروا ندهيم. ما امر به تجسس نشده ايم. يک دسته کسب حرام دارند که در مورد آنها بايد خيلي مواظبت کرد. عده اي کارشان حلال است ولي خمس نمي دهند. خمس بنا به فتواي مراجع تقليد به مالي تعلق مي گيرد که يک سال از آن گذشته باشد. درهر ميهماني ايشان نمي توانند قسم بخورند که اين لقمه از پس انداز است. پس خوردن اين لقمه برايش مباح است. اين دقت و تذکر براي ايشان کفايت مي کند. يک وقت من مطمئن هستم که اين هديه يا لقمه از پس انداز است در آنجا احتياط خوب است. ولي ايشان بايد حالت افراط نداشته باشند و در همه حال اعتدال را رعايت کنند. غذاي تهيه شده از درآمد همان روز خمس ندارد و خوردن آن اشکالي ندارد. ما نبايد ديگران را زير سوال ببريم. ما اين مطالب را مي گوييم که اعمال خودمان را زير سوال ببريم.
مردم بايد سعي کنند صدقاتشان را بيشتر کنند تا گره هاي مالي شان باز بشود، بيشتر دعا بخوانند، بيشتر رعايت کنند، قناعت شان را بيشتر کنند، حرص شان را کمتر کنند و چشم و هم چشمي ها را کم کنند. ما بايد در قراردادهاي مان از دين سوال کنيم.، همديگر را دعوت به انصاف کنيم، هواي همديگر را داشته باشيم و به يکديگر رحم کنيم. مسئولين سعي کنند هر کاري که از دست شان برمي آيد براي مردم انجام بدهند و انصاف داشته باشند. هيچ چيزي بيشتر از انصاف به ما برکت نمي دهد.
انشاءالله خدا به ما توفيق بدهد که گره گشاي همديگر باشيم.