اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-10-20-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري- خوردني هاي حرام

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

- خوردني هاي حرام

90-10-20
زمين از برگ برگ از بادباد از رود روداز ماه روايت کرده اند ارديبهشتي مي رسد از راه، بهاري ميرسد از راه و مي گويند مي رويد گل داودي از هر سنگ حسن يوسف از هر چاه، بگو چله نشينان زمستان را که برخيزند به استقبال مي آييم ات اي عيد از همين دي ماه، به استقبال مي آييم متاري دشت پشت دشت چه باک از راه ناهمواره و از ياران ناهمراه، به استهلال مي آييم ات اي عيد ازمحرم ها به روي بام ها هر شام با آئينه و با آه، سر بِسمِل شدن دارند اين مرغان سرگردان گلويي تر کنيد اي تيغ هاي تشنه بسم الله.
سوال – درمورد خوردني هاي حرام توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – اميدورايم که خدا توفيق روزي، رزق، لقمه ي و زندگي حلال به همم عنايت بفرمايد.
در سوره مريم داريم که همه وارد جهنم مي شوند و از پل صراط عبور مي کنند و به بهشت مي رسند. به ميزاني که در وجود ما حرام وارد شود به همان ميزان ما توقف در جهنم خواهيم داشت. پيامبر فرمودند: به اندازه اي که طاقت آتش داريد حرام مصرف کنيد. اگر مردم مي خواهند که خدا آنها را به سرعت از پل صراط عبور بدهد، بايد حرام نخورند و اگر حرام خوردند، بايد دراين دنيا وجودشان را پاک کنند. امام صادق (ع) مي فرمايد: اي شيعيان، ما اهل بيت از برزخ شما مي ترسيم. اگر امر شما شيعيان در برزخ به ما واگذار مي شد ما مي توانستيم براي شما کاري بکنيم. همان طور که در قيامت شفيع شما مي شديم. آقا مجتبي تهراني مي فرمودند: از اين روايت معلوم مي شود که شفاعت اهل بيت در برزح سخت است و شايد شدني نباشد. برزخ محل پاک شدن است. ما نبايد حرام بخوريم ولي اگر حرام خورديم تا پاک نشويم به بهشت نمي رويم. ما بايد در خوردني هاي مان دقت کنيم. ما براي خانه مان حفاظ مي گذاريم، براي ماشين مان دزدگير مي گذاريم، براي مغازه مان دزدگير مي گذاريم، پس براي وجودمان هم يک نگهبان و دزدگير بگذاريم. ما اجمالي از خوردني هاي حرام را مي گوييم. ولي شما خودتان مي توانيد رساله عمليه را بخوانيد تا جلوي حرام و حلال گرفته بشود.
همه ي خزندگان و دوزيستان حرام هستند. مثل مار و لاک پشت. بعضي ها مي گويند که اگر يک وجب از سر مار و يک وجب از دم مار را بِکنيم، مي توانيم آنرا بخوريم در حاليکه اين اشتباه است. اينکه در بعضي از رستورا ن ها اين غذا ها پخته مي شود يا کنسرو آن وجود دارد دليل بر حلال بودن نيست. مابايد حکمشرعي هر چيزي را پيدا بکنيم. انواع ماهي و آبزيان پولکدار حلال هستند بشرطي که آنها را صيد کنند و بيرون از آب بميرند. اگر با انفجار ماهي ها را در آب بکشند، اين ماهي ها حلال نيستند. پس هشت پا و صدف حرام هستند. فروش اين آبزيان در بازار ملاک حلال بودن نيست. اگر در رستوران يک غذاي آلوده اي را به ما بفروشند، آيا به صرف اينکه اين غذا در رستوارن به فروش مي رسد ما آن را مي خوريم ؟ اگر در غذاي شما کپک وجود داشته باشد حتما شما آنرا نمي خوريد. عموما هر حيوان چهارپايي که در خشکي زندگي مي کند، سم دارد و خون جهنده دارد حلال هستند. خرگوش و جوجه تيغي حرام است. خرگوش و جوجه تيغي سم ندارند. شکار حيوان حلال گوشت حلال است ولي هر شکاري حلال نيست. گوسفند حلال گوشت است ولي براي اينکه براي من هم حلال باشد بايد آنرا ذبح کنيم. هر حيوان حلال گوشتي که در بيابان تير زده بشود حلال است ولي اگر ما گراز را با تير بزنيم نمي توانيم آنرا بخوريم. ما مي توانيم آلودگي ها را تشخيص بدهيم و بفهميم. اگر ما قبول داريم که خالق هستي و انسانها خداست، پس اين معمار آگاهتر به وضعيت وجودي انسان است و چون انسان اشرف مخلوقات است خدا همه ي عالم را با انسان هماهنگ کرده است. يعني خدا هر چيزي که با وجود و جسم انسان سازگاري دارد براي انسان حلال کرده است و هر آنچه که با وجود و جسم انسان سازگاري ندارد حرام کرده است. حلال و حرام بودن بر اساس خوشمزگي نيست. بر اساس ميکروب و ويروس داشتن نيست. يک معمار دو تا ساختمان مثل هم ساخته است. اگر ما يکي را به چشم ببينيم، به ساختمان بعدي هم اطمينان پيدا مي کنيم. آيا شما به استحکام خلقت انسان وطبيعت اطمينان داريد ؟ پس اين خالق اگر مي گويد که فلان احکام حرام يا حلال است، همان تناسب و استحکام را در آن ديده است. ولي منمتوجه آن نمي شوم. اينها به بندگي برمي گردد. اينکه ما بخواهيم دنبال فلسفه ي احکام بگرديم خوب است ولي اگر ما نتوانستيم فلسفه ي حکمي را پيدا کنيم و مثلا پزشکي گفت که فلان چيز حرام خاصيت هم دارد، حالا خالق بهتر مي داند يا پزشک ؟ خالق جمع بندي را در نظر گرفته است و فرموده که تمام گوشت ها براي تو حلال است ولي اين دو نوع گوشت براي تو حرام است. خدا ناسازگاري آن نوع گوشت را با وجود ما درنظر گرفته است. اگر من به قادربودن، ارحم الراحمين بودن و رب العالمين بودن خدا اعتقاد دارم بايد بندگي کنم. همجواري سگ با حيوانات ديگر اشکالي ندارد ولي همجواري آن براي وجود انسان خوب نيست. خدا در چهار دستهاز آيات قرآن مي فرمايد که دنيا را براي انسان خلق کرده ايم. خلق لکم، جعل لکم، سخر لکم، متاع لکم. خدا همه ي عالم را براي انسان تنظيم کرده است. وجود جسم و روح من است. خدا براي گرگ خوردن خرگوش را حرام نکرده است و اصلا براي او قيدي نگذاشته است. خدا به انسان گفته است که هر چه بدست مي آوري نخور زيرا تو با حيوانات ديگر فرقي داري. قرار نيست که من هرغذايي که در رستوران هست بخورم. من بايد براي هر خوراکي يک خط کش بگذارم که آيا خدا اجازه داده است که اين خوراکي را بخورم يا نخورم. انسان در پوشش، نگاه، ازدواج و...هم آزاد نيست. من بنده هستم و بندگي من اقتضا مي کند که از خالق بپرسم که چه چيزي براي من بهتر است و من بايد بندگي کنم. مردم واقعا دغدغه ي دين دارند. ما بايد ببينيم که خالق از ما چه چيزي مي خواهد. زيرا فرمول وجود انسان دست خداست. اگر ما خودمان را با فرمول خالق تنظيم کنيم نفعش به ما مي رسد و اگر تنظيم نکنيم ضررش به ما مي رسد. اگر ما دوست داريم عبورمان از روي صراط با سرعت باشد بايد وجودمان را تا جايي که مي توانيم از آلودگي هاي گناه پاک کنيم. گناه يعني آتش، آلودگي و پرتگاه.
سوال – در مورد شراب و شراب خواري توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – خالقي که بر وجود ما و عالم هستي احاطه دارد. خدا هزاران نوشيدني را براي ما حلال کرده است و يکي را حرام کرده است. آيه حرمت شراب سوره مائده آيه 90 مي باشد: اي کساني که ايمان آورده ايد ( با اينکه افرادي اعتقاد به خدا و روز قيامت دارند شراب مصرف مي کردند. ) همانا از شراب و گوشت خوک پرهيز کنيد که اين آتش است به اين اميد که رستگار بشويد. در اينجا ملائک گفته ي فلان دکتر نيست. آيا خدا خودش از ضرر و سود شراب خبر نداشته است ؟ خدا که همه ي نکات وجود من را مي دانم مي فرمايد که شراب خواري ناپاک است و عمل شيطان است و منافات با رستگاري شما دارد، از آن بپرهيزيد. ممکن است که بگويند: شراب خاصيت دارويي دارد، شفا در دست خداست و دارو در دست ماست. امام صادق (ع) فرمودند: شفا در حرام نيست. گاهي در حالت اضطرار گوشت مرده براي فرد حلال مي شود. شفا يعني صحت و سلامت. خيلي از مردم هستند که دارو مصرف مي کنند ولي شفا پيدانمي کنند. ما بايد معتقد باشيم که سلامتي دست خداست. خدا است که در دارو خاصيت مي گذارد. سبب ساز وسبب سوز خداست. يک وقت ممکن است که من بگويم اگر شراب نخورم چه بخورم ؟ خدا مطابق با وجود و روح و جسم شما هزاران نوشيدني خوشمزه گذاشته است. وسوسه ها، القائات و تهاهجم فرهنگي باعث شده است که شراب خواري در جامعه ما بيشتر بشود. آنها شراب را بعنوان يک نوشيدني باکلاس معرفي مي کنند. انسان مي خواهد با يک گناه براي خودش کلاس بگذارد. آيا اين کار شخصيت آور است؟ من مي خواهم با مخالفت با فرمان خدا براي خودم يک شخصيت کاذب بوجود بياورم. پس خالق گفته است که اين شراب با وجود توسازگاري ندارد. بعضي ها مي گويند که ما طوري شراب مي خوريم که عقل ما را زايل نکند و براي ما ضرر نداشته باشد. و مست نشويم. دليل نخوردن شراب بخاطر اين است که خدا فرمان داده که اين کار را نکنيم. ما عبد هستيم، اگر فلسفه ي حرام بودن را فهميديم الحمدالله و اگر نفهميديم به اعتماد اينکه خدا گفته است بايد قبول کنيم. خالق از کارشناس بالاتر است. خدا فرمود ه که از اين کار بپرهيزيد زيراعمل شيطان است. پس قطعا شراب با وجود، تعالي و رستگاري ما سازگاري ندارد. من نبايد خودم را در مقابل خدا قرار بدهم.
سوال – آيا هر پزشکي مجاز به تجويز شراب براي بيمار هست ؟
پاسخ – بعضي ها مي گويند که دکتر گفته که روزه نگير يا نشسته نماز بخوان. حرف دکتر متشرع ملاک است. يعني دکتري که خودش درد دين دارد. دکتري که خودش سيگار بکشد و به شما بگويد که سيگار نکش، آيا حرف او اثر دارد؟ دکتري که خودش تدين ندارد براي مردم هم درد دين ندارد. دکتر متشرع حرفش کارشناسانه است و در ضمن شما بايد حرف دکتر را به مرجع تقليدتان بگوييد و از ايشان کسب تکليف کنيد. جواني گفت که ما مشروب را با آب قاطي مي کنيم تاحرمت آن کم بشود. من به او گفتم که اگر در آب مقداري مرگ موش بريزيم آيا مي شود آنرا خورد ؟ گفت: خير. اين جوان ضرر عقل موش را با عقلش فهميده است ولي ضرر مشروب را نفهميده و به خدا اطمينان ندارد. خدا گفته که مشروب مرگ روح و انساتيت و هوش تو است. خدا فرموده شراب حرام است زيرا در آن انگل آخرتي و روحي وجود دارد و با وجود تو سازگار نيست. جوان قصد توبه کرد.
سوال – سوره غافر آيات 34 تا 40 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيه چهل مي فرمايد: از چيزهايي که گناه است من به همان مقدار که در باطن آن گناه است به شما مي دهم اما چيزهايي که حلال است اگرشما انجام بدهيد من چندين برابر باطن آن را به شما مي دهم. ما با خدا معامله بکنيم. اگر خدا مي فرمايد چيزي حرام است آنرا قبول کنيد. خدا از همه بيشتر پرشکان مي فهمد. پس کارهايي را که خدا مي فرمايد انجام بدهيد. هر کس عمل صالح انجام بدهد به او بي نهايت پاداش مي دهم. حيف است که ما بجاي اينکه با پاداش بي نهايت فکرکنيم به گناه فکر کنيم. اين واقعا خسران است.
سوال – من در جايي کار مي کنم که مبلغ چهارصد و شصت هزار تومان حقوق مي گيرم و همين مبلغ هم وام و بدهي دارم. من در روز شانزده ساعت کار مي کنم و به کار ديگري نمي رسم. آقاي ماندگاري فرمودند که با فکر بيشتر و جديد مي توان درآمد بيشتري کسب کرد. آيا تلاش نيازمند داشتن زمان نيست ؟ آيا منظور شما اين است که از ساعت نُه شب مي توان کار ديگري انجام داد ؟ پس زندگي چيست ؟ مگر ما حق زندگي کردن را نداريم ؟ مگر همسر و فرزندان ما نبايد آسايش داشته باشند و درکنار ما باشند تا ما حق پدري را ادا کنيم. شما با اين وضعيت چه پيشنهادي براي تلاش بيشتر من و امثال من داريد؟ من خودم فردي مذهبي و معتقد به حرام و حلال هستم. مسئوليت خريد شرکت با من است. الان چند روزي است که من اجناس خريداري شده را بيشتر از قيمت واقعي محاسبه مي کنم و مبلغ اضافي را کرايه ماشين حساب مي کنم در حالي که حق من را نمي دهند و کارهاي شخصي افراد را به اجبار انجام مي دهم. مگر نم يگويند که حق گرفتني است نه دادني. ناراحتي من از اين است که چرا بعد از سالها زيستن مجبور شده ام که دست به چنين اعمالي بزنم و اموال خود را با مسائل شرعي روبرو کنم. آيا صحيح است که در جامعه ي اسلامي برخي داراي درآمدهاي پايين باشند و برخي داراي چندين شغل و درآمد باشند. من از وارد شدن حرام به زندگي ام مي ترسم و با اين ذهنيت فکر مي کنم که خيلي دوام نمي آورم. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – امثال ايشان زياد هستند ولي من توصيه مي کنم که با تمام اين فشارها، آنها خودشان را آلوده به گناه و شبه نکنند. مسئله شان را از دفترمراجع تقليد بپرسند. من به کارفرمايان، صاحبخانه و.. بگويم که همه ي موفقيت ها درعالم هستي و در اين دنيا نيست. همه چيز پول درآوردن نيست. به مسئولين ادارات، نهادها، شرکت ها و...مي گوييم که از تجملات کم کنند و به کارگر برسند. اگر شما به کارگرها برسيد او خوب کار مي کند و نفع آن هم به مجموعه برمي گردد. ولي وقتي شما به آنها نرسيد از کارشان کم مي گذارند و دزدي مي کنند و آسيب اين کار هم به شما وهم به خودش مي رسد. ما مسئوليت داريم. خيلي از مجموعه ها پول کارگرهايشان را نمي دهند ولي براي دکوراسيون اتاق مدير خيلي خرج مي کنند. همايش ها تبليغات مسافرت غير ضروري و ميهماني ها آنچناني ما شما را قسم مي دهيم که در اين مخارج ملاحظه بکنيد و حق کارگر را بدهيد. انقلاب ما براي اين آمد که به قشر کارگر فشار نيايد. فقر و فشار اين فرد را به گناه مي کشاند. اگر کسي چند تا خانه دارد خوب است که به نرخ بازار نگاه نکند و به نرخ آخرت نگاه بکند. منظور ما اين است که ما فکرمان را بکار بگيريم و تلاش بيشتر بکنيم. ما بايد دست به دست هم بدهيم تا بستر گناه کم بشود.
خدايا به همه ي ما رحم و انصاف و توفيق حلال خوري و فراهم کردن بستر حلال خوري را عنايت بفرما.