اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-09-29-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-رزق حلال

سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-رزق حلال

90-09-29
رخمي ام التيام مي خواهم، التيام از امام مي خواهم. السلام عليک يا ساقي، من عليک السلام مي خواهم. مستيم را بيا دو چندان کن، جام مي پشت جام مي خواهم. گاه گاهي کمي جنون دارم، من جنوني مدام مي خواهم. تا بگردم کمي به دور سرت، طوف بيت الحرام مي خواهم. لحظه ي مرگ چشم در راهم، از تو حسن ختام مي خواهم.
سوال – چکار کنيم که روزي حلال کسب کنيم و از حرام پرهيز کنيم؟
پاسخ – حلال خوري بنا بر ادبيات قرآن و فرهنگ قرآن يعني انسان خود را زنده نگاه دارد. به عبارت ديگر يعني حيات طيبه. تعبير قرآن اين است که زنده ها و مرده ها دو دسته هستند. برخي از افراد ظاهراً زنده هستند ولي در واقع زنده نيستند. ظاهراً انسان هستند ولي به تعبير صريح قرآن در واقع انسان نيستند. بالاترين اثر حرام اين است که فرد را از انسانيت ساقط مي کند. براي حيوان هيچ فرقي نمي کند که پاک و نجس و يا حلال و حرام بخورد. هرچه به دست بياورد مي خورد. حرام خوري انسان را از رتبه ي انسانيت به رتبه ي حيوانيت و غفلت تنزل مي دهد. گوش حيوان حرف حق نمي شنود. لشکر عمر سعد در ظاهر انسان بودند. اما اگر واقعاً انسان بودند سخن امام حسين (ع) را که با آنان صحبت مي کرد مي شنيدند. من هم اگر خداي ناکرده ورودي هاي جسم خود و مخصوصاً لقمه ي خود را کنترل نکنم و حرام وارد وجود من شود، از انسانيت ساقط مي شوم. هرکسي فکر مي کند که اين تنزل مهم نيست، گوش ندهد و براي آن اهميت قائل نشود. وقتي که ما در جايگاه انسانيت باقي بمانيم، حرف را مي شنويم. يک حيوان زياد نمي تواند انسان ها را تشخيص دهد. سپاهيان عمر سعد، چهره ي باطن عمر سعد را با چهره ي باطن امام حسين (ع) خيلي تشخيص ندادند. ظاهراً هردو عمامه به سرداشته و محاسن داشتند. هردو لباس جنگ و اسب داشتند. حتي ممکن است سپاه عمر سعد براي آنها جذاب تر هم بود که با او باقي ماندند. بنابراين انسان وقتي حيوان مي شود، کلام و چهره ي حق را از باطل تشخيص نمي دهد. مسيرحق را از مسير باطل تشخيص نمي دهد. در روايات داريم که اولين اثر حرام خوري، مرگ دل است. قلب انسان مي ميرد و ديگر حيات ندارد. آن چيزي که دارد حيات حيواني است. ما کلاً حيات نباتي، حيواني و انساني داريم. اگر براي شما حيات انساني مهم است، بايد کاري کنيد که يک چيزي وارد وجود شما نرود که اين حيات انساني را به خطربيندازد. الان هوا آلوده است. همه سعي مي کنند که جلوي بيني خود را گرفته و ماسک بزنند. چون اگر آلودگي وارد بدن ما شود جسم ما را با مشکل مواجه مي کند. هرکس باور کند که چقدر آلودگي دل، روح را لطمه مي زند. مراقب است که اين آلودگي وارد روح او نشود. حرام خوري البته به صورت اعم مربوط به چشم و گوش و زبان و فکر و دهان ما است. از اثرات حرام خوري: يک – مرگ دل است. گوش اين افراد حرف حق را نمي شود، همانطور که کلام حق امام حسين (ع) را نشنيدند. چشم آنها امام حسين (ع) را نديد و دل آنها نيز تشخيص نداد. دوم – دل مرد ديگر برکت ندارد. وقتي که بي برکتي رخ داد، اعمال ما ديگر به عنوان عبادت پذيرفته نمي شود. ما ظاهراً نماز مي خوانيم ولي پذيرفته نمي شود. چون نماز انسان پذيرفته است و نماز حيوان پذيرفته نيست. در روايت داريم عبادت کساني که حرام خور هستند پذيرفته نمي شود. دعاي اين افراد مستجاب نمي شود. کسي که خواب است دعا نمي کند. کسي که در خواب است حتي اگر حرف هم بزند، ديگران به حرف او اهميت نمي دهند. اگر حرام وارد وجود ما شود، خواب هستيم. دعاي ما مستجاب نمي شود. حتي حرف ما قابل اعتنا نيست که بخواهند جدي بگيرند و يا اجابت کنند. از همه ي اينها دردناک تر اين است که نسل ما ناپاک مي شود. در روايت صريح داريم که نسل شما ناپاک مي شود. خيلي از افراد مي گويند که ما در اين دنيا خيلي تلاش کرديم اما چيزي بدست نياورديم. به آنها مي گويم به پسر خود نگاه کنيد. مي گويند فرزند ما خيلي عالي است. شما سعي کرديد لقمه ي حلال در زندگي خود بياوريد، پسر و دختر شما يک دسته گل شده است. اگر خانه ي آنچناني نداريد، اهميتي ندارد. خانه، باقيات و صالحات شما نيست. چون بعداً فرد ديگري مالک آن مي شود. ولي بچه باقيات و صالحات شما است. هرعمل خوبي که انجام دهد، يک کپي هم براي شما مي گذارند. ما ابتدا بايد جايگاه حلال و حرام خوري را بفهميم بعداً به فرمول آن بپردازيم.
سوال – کساني که به هر دليلي مال حرام به زندگي آنها وارد شده، به اين علت که نماز و دعاي آنها پذيرفته نيست، آيا بايد نماز را کنار بگذارند؟
پاسخ – خدا يک راهي را باز کرده است به نام توبه. اما توبه ي اين افراد يک مقدار سخت است. اميرالمومنين (ع) مي فرمايد: آنقدر در مسير کسب حلال، عبادت خدا و خدمت به بندگان تلاش کند که آن گوشت هايي که از حرام روييده آب شود. الان يک نفر که سلول سرطاني در بدن او است چکار بايد بکند ؟ آنقدر مراحل درماني را براي او انجام مي دهند که سلول سرطاني از بين رفته و سلول سالم جايگزين شود. اگر جسم ما اينقدر اهميت دارد که بايد اين مکانيسم درمان را طي کند، روح ما که بيشتر از جسم اهميت دارد. بنابراين اول ما بايد جايگاه حلال و حرام خوري را بفهميم. درروايتي مي فرمايد که عجب از آنهايي است که به بهشت مي روند. نه آنهايي که به جهنم مي روند. مسير عالم آماده براي بهشت رفتن است. در ماه رمضان وقتي وارد مسير روزه گرفتن مي شويد، خلاف ها براي شما غير عادي مي شود. همه ي شما مراقب خوردن و آشاميدن خود هستيد و يک زندگي قشنگ داريد. وقتي که ما وارد مسير بندگي خدا و خوردن مال حلال شويم، رفتاري غير از آن براي ما غيرعادي مي شود. مسير حلال طبق فطرت ما است. حلال يک جاده ي صاف است. شايد ابتدا رفتن در يک جاده ي صاف سخت باشد. ولي وقتي که در آن مسير قرار گرفتيم به افراد ديگري که در جاده ي خاکي مي روند مي خنديم. اميرالمومنين (ع) در يک بازاري مي رفتند، اسب خود را به فردي سپردند که آن را نگاه دارد. وقتي که رفتند و بازگشتند، ديدند که آن فرد لجام اسب را برداشته و فرار کرده است. فرمودند: من مي خواستم اين دو درهم را به اين آقا بدهم. آن دو درهم را به غلام خود دادند و گفتند که به بازار برو و براي من يک لجام بخر. غلام رفت و همان لجام را خريد. ظاهراً آن فرد آن لجام را به يک نفر فروخته بود. غلام نيز همان لجام را به دو درهم خريد. اگر اين فرد يک مقدار صبر مي کرد، آن چيزي که مي خواست به حلال بدست مي آورد. در اين صورت استرس حرام و دزدي نداشت. بنابراين حرام غير طبيعي است. در روال طبيعي عالم، بنا بر روايات، خداوند رزق من و شما را گذاشته است. اگر قرار است ما وارد کسب حلال شويم، اولين نکته اي که بايد رعايت شود اعتقاد است. اعتقاد به اينکه رازق خداوند است. نه فقط براي ما که انسان هستيم بلکه براي کوچک ترين موجودات زير خاک، داخل دريا و آسمان را نيز خداوند رزق قرار داده است. در بحار الانوار است که حضرت سليمان کنار دريا نشسته بودند. يک مورچه اي را ديدند که دانه اي را با خود مي برد. قورباغه اي کنار آب آمد و زبان خود را بيرون آورد. آن مورچه سوار زبان قورباغه شد. به زير آب رفت و بازگشت. سپس آن مورچه از زبان او پياده شد. سليمان به مورچه فرمودند که چکار مي کردي ؟ گفت: يک کرمي در عمق دريا است که در يک سنگ توخالي بوجود آمده است. قرار است که خدا رزق او را بدهد. اين کار را به محول کرده است. براي همين قورباغه من را با خود به کنار سوراخ مي برد. من نيز يک دانه گندم با خود مي برم و به او مي دهم که از گرسنگي نميرد. آن قورباغه نيز حق ندارد من را بخورد. حضرت سليمان گفتند که وقتي آن دانه گندم را براي کرم مي بري آيا سخني از او مي شنوي؟ گفت: آري. کرم مي گويد: خدايا، اي کسي که من را در دل اين سنگ در ته دريا فراموش نکرده اي، يقين داريم که بندگان خود را فراموش نمي کني. اولين مسئله نگراني ما است. خدا عبادت فردا را از ما نخواسته است. پس چرا نگران روزي فردا هستيم؟ بايد فرداي خود را تدبير کنيم اما نبايد نگران باشيم. الان هم خود ما نگران هستيم، هم بچه هاي خود را نگران تربيت مي کنيم. اين خيلي بد است. بجاي اينکه نگران ايمان بچه ي خود باشيم (همان نگراني که اميرالمومنين (ع) داشتند)، در فکر پس انداز براي بچه اي هستيم که هنوز بدنيا نيامده است. يعني خود ما نگراني مادي را در بچه ها ايجاد مي کنيم. اولين قدم اين است که ما به رازق اعتقاد داشته باشيم. و اينکه رزق ما معلوم است. در روايت داريم که روزي که رزق انسان ها تمام شود مي ميرند. يک منافقي به محضر پيامبر (ص) آمد. يک لقمه در دهان خود گذاشت و گفت يا رسول الله اين لقمه رزق من است يا نه. مي خواست اگر پيامبر(ص) بگويند نيست قورت بدهد. اگر پيامبر(ص) بگويند رزق تو است، آن را بيرون بيندازد. پيامبر (ص) فرمودند: اگر از حنجره ي شما پايين برود و بماند رزق شما بوده است. اگر نرود رزق شما نبوده است. شايد براي ما پيش آمده باشد که هنگام غذا خوردن، لقمه در دهان ما است اما سرفه مي کنيم. يک تکه گوشت بيرون مي افتد. گربه آن را بر مي دارد و مي رود. اين گوشت در واقع رزق ما نبود. بلکه رزق گربه بود. و ما اشتباهاً آن لقمه را مي خورديم. بايد اين اعتقاد را داشته باشيم اما موجب تنبلي ما نشود. رکن اول اين فرمول، اعتقاد به رازقيت و معلوم و مقدر بودن رزق است. در آيه ي شش سوره ي هود داريم که همه ي رزق شما تقسيم شده و براي شما مشخص است. انسان وقتي به اين نکته اعتقاد داشته باشد تلاش خود را مي کند ولي حرص نمي زند. به ديگري حسادت نمي کند. اين اعتقاد باعث اتفاقات زيبايي مي شود. اگر ما اين قدم اول را برنداريم مجبور هستيم بقيه را فيلم بازي کنيم. نکته ي قشنگي که پدر و مادر ها به ما ياد مي دادند اين بود که از تو حرکت، از خدا برکت. ما اعتقاد داريم که برکت دست خدا است. اما حرکت هايي که ما بايد انجام دهيم اين موارد است: يک – هرکسي بايد به اندازه ي توان خود تلاش کند. ليس للانسان الا ما سعي. در روايات زيادي داريم که پيامبر (ص) کسي را که اهل تلاش نبوده نگاه نکرده است. در جايي داريم که وقتي به خانه ي کسي رفتند و ديدند که اهل تلاش نيست. از خانه ي او بيرون آمدند. اما وقتي هم ديدند که يک نفر اهل تلاش است و دست هاي او پينه بسته، پرسيدند که شما چکار مي کنيد. او گفت: با بيل کار مي کنم و زحمت مي کشم. رزق حلال براي خانواده ي خود بدست مي آورم. حضرت خم شدند و دست او را بوسيدند. سپس فرمودند: هرگز اين دست آتش جهنم را حس نخواهد کرد. اما کسي که تکدي گري بکند. يا به هردليل تنبلي کند، هيچکدام پذيرفته نيست. پول داشته باشيم يا نداشته باشيم، اصل تلاش کردن در مکتب ما عبادت است. بالاتر از آن، ابتدا واجب بوده و سپس عبادت است. درضمن جهاد هم است. همه ي افراد در هر پستي که هستند اگر کار خود را درست انجام دهند، در واقع عبادت و مجاهدت مي کنند. يعني تنبلي اصلاً پذيرفته نيست. اعتقاد ما براين است و در دين نيز، سخن از تلاش حداقل و حد وسط نمي کند. بلکه در مورد تلاش حد اعلا سخن مي گويد. مثلاً الان برخي از افراد چهار يا پنج ساعت وقت اداري دارند. مي توانند بعد از آن دو ساعت به شغل ديگري بپردازند. نکته ي دوم تلاش کامل و حداکثري است. ما اين فرهنگ را بايد در خانه جا بيندازيم. يکي از رسالت هاي پدر و مادر اين است که مسئوليت پذيري و کارکردن را به بچه هاي خود آموزش دهند. حتي اشکالي ندارد که کاري به آنها واگذار کرده و پولي هم به آنها بدهند. با اين کار بچه مي فهمد که زحمت کشيدن و پول درآوردن چقدر قشنگ و شيرين است. سوم – تلاش بايد با تدبير همراه باشد. خيلي از مشکلات ما مربوط به بي تدبيري خود ما است. بعضي از افراد تلاش مي کنند اما در تلاش خود هيچ فکري بکار نمي برند. با تعدادي جوان براي کوهنوردي رفته بوديم. تابستان بود. يک فردي نوشيدني مي فروخت. يک ظرف بزرگي گذاشته بود و همه ي نوشيدني ها را در آن گذاشته و يخ نيز در آن انداخته بود. اما يک نفر با اين نوشيدني ها شکل هاي قشنگي درست کرده بود. همه از آن نوشيدني که به زيبايي چيده شده بود مي خريدند. آن فرد از فکر خود استفاده کرده بود. هرکسي در هر شغلي که است مي تواند از فکر خود استفاده کرده و تلاش خود را زيباتر کند. امام باقر (ع) فرمودند: يک رکن کمال، تدبير معيشت است. هم در به دست آوردن و هم در درست خرج کردن بايد تدبير داشته باشيد. آقاي قرائتي مي فرمودند: فرد نابينايي در اتوبوس هاي مسير مشهد بود. مي خواست از مردم گدايي کند ولي از فکر خود استفاده کرده بود. اوايل جنگ، اين فرد سوار ماشين مي شد. سپس مي گفت اي مردم، خدا، پيامبر، امام و آقاي خميني گفته اند که بده ( يعني به فقير کمک کن ). شمر لعين، صدام و يزيد گفته نده. حالا ميل خود شما است. مي خواهيد بدهيد، مي خواهيد ندهيد. هرچند ما تکدي گري را تأييد نمي کنيم. اما براي همين کار هم از فکر خود استفاده کرده بود. در کار حرام شياطين خيلي فکر مي کنند. چرا ما نبايد در کار حلال فکر کنيم ؟ اگر يک مغازه دار اجناس خود را به زيبايي بچيند، مردم بهتر از او خريد مي کنند. يک معلم اگر حرف هاي خود را زيباتر بزند، مردم بهتر مي پسندند. با اينکار ايجاد انگيزه مي شود که افراد توجه بيشتري بکنند. بنابراين 1- اعتقاد 2- تلاش حداکثري 3- تدبير و تفکر و اينکه صبور باشيم. خيلي اوقات رزقي که فردا قرار است به دست ما برسد ما عجله داريم که امروز بدست بياوريم. گاهي اوقات خدا گفته که تو امروز تلاش کن، من بعداً به تو مي دهم. حضرت هاجر (س) در بين صفا و مروه تلاش کرد. ولي آب زير پاي اسماعيل جوشيد. صبر کرد و نتيجه گرفت. بنابراين صبور باشيم و با توکل کار انجام دهيم. در هرکاري توکل به خدا داشته باشيم و بگوييم که خدايا سبب ساز و سبب سوز تو هستي. در ضمن اين تلاش بايد حلال باشد.
سوال – لطفاً درخصوص آيات 103 تا 126 سوره ي صافات توضيح بفرماييد.
پاسخ - يکي از امرهاي اهل بيت همين حلال خوري مردم است. و يکي از آياتي که در اين صفحه دو بار تکرار شده اين است که خدا مي گويد: ما پاداش کساني را که احسان مي کنند ناديده نمي گيريم. بالاترين احسان اين است که ما خود را در مسير حلال قرار دهيم. چون خدا ما را به صورت انسان به خود ما امانت داده است. از ما توقع دارد که روز قيامت انسان به او تحويل بدهيم. بندگي، حلال خوري، در مسير درست حرکت کردن، صراط مستقيم سخت نيست. در مسير نادرست حرکت کردن سخت است. حلال خوري آسان است و خدا به ما پاداش مي دهد. بالاترين پاداش اين است که انسانيت ما حفظ مي شود. وقتي انسانيت ما حفظ شد، مي فهميم که در عالم چه خبر است. اگر متوجه لقمه ي خود باشيم خدا دست ما را مي گيرد. به سمت حرام رفتن سخت است و آنجا سختي ها براي مردم حس مي شود. وقتي ما از حلال صحبت مي کنيم نبايد احدي نگران شود. همه بايد بدانند که راحتي و آرامش اينجا است. وقتي انسان لقمه ي حلال مي خورد آرام است. وقتي انسان لقمه ي فرد ديگري را مي خورد ناآرام است.
سوال – اگر ما همه ي اين فرمول هايي را که اشاره کرديد قدم به قدم دنبال کرده و صبر هم بکنيم. آيا مي توانيم انتظار داشته باشيم پولدار شويم ؟
پاسخ – اگر منتظر پولداري هستيم، پولداري ارزشي ندارد. پولداري مهم نيست، دارايي مهم است. اگر پول حلال به دست انسان بيايد و درست هم مصرف شود، بزرگترين دارايي است. ولي اگر هزاران کيسه ي پول حرام بدست ما بيايد و يا حتي حلال هم باشد اما درست مصرف نشود، براي ما وزر و وبال است. اگر نکته ها را رعايت کرديم و فرزند ما صالح شد. عمر و کلام ما با برکت شد. به مجلسي رفتيم، گفتند که عجب قدم با برکتي اين فرد داشت مشکل فرزند ما حل شد. چه ميهماني با برکتي داشتيم و... اينها همه دارايي است. بنابراين اگر ما اين نکته ها را رعايت کنيم، خدا به ما دارايي با برکت مي دهد. اين به آن معنا نيست که هرکه اين نکته ها را رعايت کند پولدار مي شود. چون پولداري ارزش نيست. پيامبر (ص) مي فرمايد: فقر افتخار من است. يعني ممکن است پول هم داشته باشيم اما نگران باشيم وآسايش نداشته باشيم. خيلي از افراد پول دارند و نگران هستند. اما برخي افراد پول ندارند و نگران نيستند. آن چيزي که مهم است، آرامش و برکت است. اينکه روح آرام، فرزند خوب و خانه ي حلال داشته باشيم. کسي از ما ناراضي نباشد و مردم براي ما دعا کنند دارايي است.
سوال – خيلي اوقات افراد مي پرسند که ما مراقب لقمه ي حلال خود هستيم اما گاهي خانواده هايي ما را دعوت مي کنند و يا غذاي نذري براي ما مي آورند که نمي دانيم از مال حلال تهيه شده يا خير، ما چکار بايد بکنيم ؟
پاسخ – اين حرف هايي که مي زنيم براي اين نيست که چشم خود را به مردم تيز کنيم. براي اين است که چشم خود را به خود دقيق کنيم. پس مخاطب اول اين حرف ها خود ما هستيم. ابتدا بايد ذره بين را روي خود بگذاريم. ببينيم آيا تلاش خود را به اندازه ي کافي مي کنيم. آيا اين نکات را رعايت مي کنيم و اعتقاد را داريم. نسبت به مردم گفته اند که حمل بر صحت بکنيم. يعني از ديگران نپرسيم که اين فرمول ها را رعايت کرده ايد يا خير. ديگران را متهم نکنيم. ديگران را پاک و سالم بدانيم. مگر اينکه به دليل قطعي براي ما روشن شود اين لقمه اي که براي ما آورده اند مشکل دارد. آنجا رعايت احتياط بد نيست و قطعاً رعايت تکليف لازم است. ابتدا بايد روي خود دقيق باشيم. در مرحله ي اول براي رفتن به سمت رزق و روزي حلال، ذره بين ها را به سمت خود باز گردانيم. براي ديگران حمل بر صحت بکنيم، مگر اينکه خلاف آن اثبات شود.
سوال – شايد برخي خانم ها باشند که بپرسند همسر ما زياد اهل روزي حلال نيست، چکار کنيم که بر روي فرزند ما اثر وضعي نداشته باشد؟
پاسخ – اسلام در اين مورد خيلي دقيق است. مادر ها بايد ابتدا همه ي تلاش خود را بکنند و با محبت و تبيين، آن پدر را توجيح کنند. گاهي پدر مي گويد که من براي شما زحمت مي کشم. اگر اهل خانه بگويند که ما ممنون تلاش شما هستيم. اما دوست داريم اينگونه براي ما زحمت بکشيد. نگاه خانواده بسيار موثر است. گاهي توقعات خانواده، پدرها را به مسير خلاف مي کشاند. همه ي خانواده بگويند که ما از شما تقاضا مي کنيم که کوچک ترين مال شبهه ناکي به خانه نياوريد. قدم دوم اين است که به کم قناعت کنيد. اگر خداي ناکرده مجبور شديم در جايي قرار بگيريم که هيچ چاره ي ديگري نداريم، وقتي قانع باشيم، شايد وزر و وبال آن براي ما کمتر باشد. سوم اگر خانواده ها مسئله ي خاصي دارند مي توانند از دفتر مرجع تقليد خود استفتاء بکنند. از دعاهاي امام سجاد (ع) است که خدايا حب دنيا را از دل ما بيرون کن. چون آن افرادي که مقابل امام حسين (ع) ايستادند بالاترين مشکلي که داشتند، حب دنيا بود.