اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-06-29-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-هفته ي دفاع مقدس

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-هفته ي دفاع مقدس

90-06-29
ما غريب و تو از ما آشناتر با خدايي پرده پوش آبروي گريه هاي بي صدايي، ضامن آهوي چشمان گريزان از خجالت حاجت مشتاقان دلهاي از دنيا جدايي، قبله ي طاعات محرومان بي نام و نشاني سفره ي حاجات مظلومان بي نام و نوايي، بهر بي آغاز لطفي قسمت خويش و غريبي گنج بي پايان عشقي روزي شاه و گدايي، بي پناهم قسمتم کن تا به پابوس تو آيم گرچه خود اينجا غريبي با غريبان آشنايي.
سوال – در مورد هفته ي دفاع مقدس توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – من سالگرد دفاع مقدس که به حق بايد اين هفته را جشن گرفت را تبريک مي گويم. هر چند ما در دفاع مقدس حدود سي صد هزار عزيز را از دست داديم ولي به يک پيروزي خيلي قشنگي دست يافتيم. عالم بزرگواري مي گفت که اگر ما از طعنه ها نمي ترسيديم عاشورا را عيد مي گرفتيم زيرا که امام حسين (ع) پيروز شد. مخصوصا که امسال ما داريم نتيجه ي خون شهدا را در سرتاسر دنيا مي بينيم و همه شاهد بيداري مسلمانان هستند و اين بيداري به برکت خون شهدا، دلاور مردي ها و مرداني بود که حقيقتا خدايي بودند. ما سي و يکمين سالگرد دفاع مقدس را گرامي مي داريم و اميدواريم که ما مايه ي آبروي عترت و قرآن باشيم.
سوال – از کارشناس برنامه بپرسيد که مگر ما در منطقه ي زندگي مان چند کارشناس خوب داريم که شما مدام ما را به کارشناسان ديني ارجاع مي دهيد ؟ ما يک روحاني در محل داريم که با اعمال و رفتارش ضد دين را تبليغ مي کند. او مردم را از اسلام متنفر کرده است. ايشان مشکل ايجاد نکند، ما نمي خواهيم مشکل ما را حل بکند. آيا هر کسي که به حوزه رفت و درس حوزوي خواند، مگر صلاحيت دارد که لباس روحانيت را بپوشد و اين گونه عمل بکند. آيا نبايد براي کار بسيار مهمي مثل تبليغ دين بهترين افراد انتخاب بکار گرفته بشوند ؟ شايد يکي درسش خوب بود ولي رفتار و کردارش يا خانواده اش به درد تبليغ دين يا کارشناسي دين نمي خورد. شما مي توانيد او را در جاي ديگري به کار بگيريد. اثري که او بر مردم در طي سالهاي طولاني مي گذارد را چگونه مي شود اصلاح کرد ؟
پاسخ – دين به ما مي گويد که هيچ وقت از يک بُعد به مسئله اي نگاه نکنيد. زيبايي دين ما اين است که جامع نگر است. زيرا اگر ما ابعاد ديگر را نبينيم قضاوت ما ناقص خواهد بود. ما اول قسمت تقصير خودمان را مي گوييم. لباس روحانيت لباس عصمت نيست. اين نيست که هر کس لباس روحانيت پوشيد مصون است. ابليسي مي تواند از جاهاي مقدس قلابي درست بکند. ابليس درزمان حضرت موسي پيامبر قلابي يعني گوسفند سامري درست کرد. شيطان در جنگ صفين کتابي بعنوان قرآن درست کرده و سر نيزه برده است. جعفر کذاب را هم بعنوان امام زمان قلابي درست کرده است. اين ابليسي که مي تواند پيامبر قلابي درست بکند براي اينکه مردم را به اين جايگاه مقدس بدبين بکند و مي تواند کتابي را بعنوان قرآن در برابر قرآن ناطق که امير المومنين است جا بزند و مي تواند امام زمان قلابي درست بکند، آيا اين ابليس نمي تواند آخوند قلابي يا مرجع تقليد قلابي درست بکند ؟ ما به مردم مي گوييم در مسائل پزشکي به سراغ پزشک حاذق بروند. پس مردم وقتي مي خواهند قلب يا مغزشان را به يک پزشک بدهند که جراحي بکند بايد دقت کنند که اين پزشک کلاش نباشد. دستگاه ابليس و دشمنان دارند کاري مي کنند که اين لباس جايگاه خودش را از دست بدهد و مردم به ديده ي مقدس به آن نگاه نکنند زيرا مردم به اين لباس بعنوان لباس پيامبر نگاه مي کنند و توقع عصمت از روحانيت دارند. مردمترک اولي را هم از ما نمي پذيرند. مثلا ساندويج خوردن در خيابان گناه نيست ولي اگر يک روحاني در خيابان ساندويج بخورد مردم براي او حرف در مي آورند. دستگاه ابليس دو تا کار مي کند يکي اينکه روحاني قلابي درست مي کند و يکي اينکه مي خواهد اين جايگاه را در چشم مردم سياه کند. اميرالمومنين از ما کم خطاتر بود. با اميرالمومنين کاري کردند که مرد در هنگام دعا ايشان را لعن مي کردند. وقتي هم که ايشان به شهادت رسيدند مردم گفتند که مگر علي نماز مي خواند ؟ در زما حضرت امير هم دشمنان و سپاه ابليس سه تارکار در مورد ايشان کردند. يکي اينکه کاري کردند که نسل جوان علي را نبيند چون ديدن خيلي تاثير دارد زيرا علي وجه الله است و ديگر اينکه کلام علي را نشنوند زيرا کلام علي کلام خداست. وقتي علي در چشم و گوش مردم نبود، پشت سر او شايعه و دروغ پخش کردند. وقتي براي علي شايعه پخش کردند بعض و کينه ي علي در دل جوانان رفت. در روز عاشورا امام حسين (ع) مي فرمود که چرا مي خواهيد ما را بکشيد، آنها مي گفتند که ما از پدر تو بغض داريم. من نيم خواهم کار اين روحاني را توجيه کنم. دشمن ديد که اين جايگاه مقدس است. وقتي ميرزاي شيرازي فتوا داد که تنباکو حرام است، ناصر الدين شاه ديد که زنهاي حرمسرا هم قليان ها را شکستند. ناصرالدين شاه گفت که مرجع تقليد کيست؟ گفتند که او همان کسي است که من و تو را به هم محرم کرده است. اين جايگاه در طول تاريخ شيعه مقدس و حساس بوده است. دشمنان بيشتر از دوستان مي دانند که اين جايگاه چقدر اثر دارد. مخصوصا بعد از انقلاب ديدند که محور انقلاب، صدور انقلاب، فرهنگ و... با مرجعيت و روحانيت است و ديدند که سي سال است که اين نقلاب دارد با اقتدار جلو مي رود و دنيا را از نظر فرهنگي دارد تحت پوشش قرار مي دهد وتمدن و فرهنگش را صادر مي کند. دشمنان گفتند که بايد اين جايگاه را بشکنيم. اينکه به جوانان بگوييم به حرفهاي روحانيون گوش نکنيد زيرا آنها ارتجاعي حرف مي زنند، حرفهايشان بي منطق و خرافي است و شما را محدود مي کنند، پس شما سراغ آنها نروييد. وقتي جوان سراغ روحانيت نيامد، عده اي هم براي آنها شايعه پخش کردند که هر اتفاقي در اين مملکت رخ داد گفتند که اين تقصير روحانيت است تا اين جايگاه را در چشم مردم بيندازند. همچنان که در هر قشري وقتي مورد استفاده قرار بگيرد، انسانهاي ناشايست هم در اين عرصه قرار مي گيرند. روزي به امام گفتند که آخوندي دزدي کرده است. امام فرمودند که بگوييد: دزدي لباس آخوند پوشيده است. درصدي در اين لباس هستند که خودشان را نساخته اند و اين لباس را پوشيده اند. شايد حوزه هاي علميه بخاطر وسعت و کثرتش، آنگونه که مردم توقع دارند و حقش است در لباس پوشيدن دقت لازم را اعمال نکرده است. در مورد امام جماعت مي گويند که به قرائت او نگاه بکنيد و ببينيد که علم نماز خواندن را دارد يا ندارد و ديگر اين که به عدالت او نگاه بکنيد. عدالت هم يعني اينکه فرد گناه کبيره انجام ندهد و اصرار برگناه صغيره هم نداشته باشد. اگر مردم در سلوک عادي من گناه کبيره نبينند واصرار بر صغيره هم نبينند و ظاهرا هم احکام اسلام را رعايت مي کنم، اين کفايت مي کند مگر اينکه خلاف آن ثابت بشود. اگر عادل نبودن فردي براي من ثابت بشود نبايد به همه بگويم ولي خودم نبايد پشت سر او نماز بخوانم. دين ابزار ديدن و شنيدن را در اختيار مردم گذاشته است ولي به شنيدن ها نبايد خيلي اعتماد کرد. در ضمن آن چيزي را هم که مي بينيد تا جايي که مي توانيد حمل بر صحت بکنيد. پيامبر در کوچه داشتند با خانمي صحبت مي کردند. فرد کمي به پيامبر نگاه کرد و پيامبر فرمود که اين خواهر رضاعي من است. اين روحاني اگر ضربه بزند به خودش ضربه نزده است بلکه به اين لباس، جايگاه و دين ضربه زده است. شما دزد اعتقاد مردم مي شويد. فضيل عياض وقتي بار يک گروه را دزديد، دريکي از بارها دست پيچي بود و ديد که در آيت الکرسي است، دستورداد که اين بار را برگردانيد. يارانش گفتند که ما چند روزي منتظر اين بار بوده ايم. فضيل گفت که من براي گرسنگي خودم امول را مي دزدم ولي اگر اين آيت الکرسي را بدزدم اعتقاد را دزديده ام و اين فرد در شهر خودش مي گويد که اي مردم، آيت الکرسي خاصيت خود را از دست داده است. اين فرد به اين اعتقاد آيت الکرسي را به بارش بست که اين آيات بارش را حفظ کند. من مسئول و روحاني و معلم اگر خطايي بکنيم، دزدي اعتقاد کرده ايم. روحاني متعلق به خودش نيست بلکه متعلق به دين است. روحانيون و حوزه ي اين شهر بايد در کار اين روحاني تجديدنظر بکنند. امام بخاطر ويژگي اين جايگاه دستور تشکيل دادگاه ويژه روحانيت را دادند. همچنان که دادگاه عالي قضات و دادگاه نظامي و کارمندان دولت را داريم، دادگاه ويژه ي روحانيت داريم. بهترين ناظر ما، مردم هستند. اگر مردم بدانند که ما براي بازي سياسي يا پول به منبر مي روم، مردم ديگر سراغ ما نمي آيند. امام صادق (ع) امر به معروف مکتوب مي کردند. اگر امام جماعت يا امام جمعه خطايي کرد، عده اي بصورت کتبي به او تذکر بدهند و او را نصيحت بکنند قبل از اينکه آبروي او را ببرند. دين همه ي راه کارها را به ما نشان مي دهد. همه ي مسئله هاي تان را پيگيري کنيد. خيلي ها بعد از برنامه به من پيامک مي دهند که اگر شما اين جوري مي گفتيد بهتر بود. بعضي ها فکر مي کنند که دين براي همه ي زندگي ما نيست. فکر مي کنند که دين ارتباط با خدا و قيامت است. دنيا و آخرت پشت و روي يک سکه است. اگر شما دنيا را با دين اداره کرديد در آخرت هم دين دار هستيد. در جبهه بچه ها هشت سال به مدل ديني زندگي کردند. دفاع مقدس به ما ياد دارد که اگر دين را حاکم زندگي خودتان بکنيد آرام مي شويد. در گودي قتلگاه امام حسين (ع) گفت که من راضي هستم و حضرت زينب در اسارت گفت که زيباي زيباست. يکي از شهدا در هنگام مجروح شدن مي خنديد. آيا 24 سوره ي انفال مي فرمايد: بعضي ها دين را مي شنوند ولي بنا ندارند دعوت دين را اجابت کنند. شهدا ترجمه ي آيات قرآن هستند. ما تا حاکميت الله در زندگي مان نباشد مرده هستيم. جوانان قبل از انقلاب مرده بودند و امام به آنها گفت که دين را اجابت کنيد تا زنده بشويد. الان دين خيلي بيشتر از قبل انقلاب به گوش مردم مي خورد ولي دين را اجابت نمي کنيم.
سوال – اگر ما نکات منفي را در يک مبلغ ديني ديديم چکار بايد بکنيم؟
پاسخ – اول به مبلغ تذکر مي دهيم و اگر حل نشد به حوزه ي علميه آن شهر يا امام جمعه شهر يا مراجع تقليد نامه اي بدهيم که ما اشکالي از ايشان ديده ايم و به خودشان هم تذکر داده ايم ولي احساس مي کنيم که مشکل هنوز رفع نشده است. ديگر اينکه براي مشکل خودم به کارشناس ديگري مراجعه کنم. مگر امروز کارشناس بايد در مسجد ما باشد ؟ بعضي از سوالات را ما مي توانيم از فطرت مان، پدرمان و مادرمان بپرسيم. امروزه مي توانيم از دفتر مراجع تقليد سوال بکنيم و از سايت ها هم مي توانيم استفاده بکنيم.
سوال – صفحه ي 359 آيات پاياني سوره ي نور و ابتدايي سوره ي فرقان را توضيح بدهيد.
پاسخ – اولين آيه سوره ي فرقان مي فرمايد: خدا يک قرآني به پيامبر عنايت کرد که فرقان است يعني تشخيص دهنده ي حق از باطل تا براي مردم انذار ( نسبت به آتش ) باشد. پيامبر آمده که به ما بگويد پاي تان را روي آتش نگذاريد. براي هر جاي پاي ما تعريفي دارد. روحانيت بايد دين خدا را با همان زيبايي خودش به مردم ياد بدهد. روحانيت کانالي است که فيض را به مردم مي رساند. اين واسطه ي فيض هر چقدر پاکتر باشد فيض بهتر و تميزتر به مردم مي رسد. امام چون خيلي پاک و خالص بود اين فيض توسط امام به همه جوانان قبل از انقلاب رسيد و آنها را زنده کرد. اگر من که واسطه ي فيض هستم کثيف باشم دو اتفاق بد مي افتد. يکي اين که مردم فيض آلوده مي برند و به منبع فيض هم بدبين مي شوند و اين خيلي بد است. چيزي که در جبهه ها اتفاق افتد اين بود که باور کردند که اگر به دين عمل کنند زنده مي شوند و وقتي زنده شدند ديگر با مرگ نمي ميرند. شهدا سند زنده ي ما هستند. شهدا نائب امام زمان (ع) را در جواني شان ياري کردند و شهيد شدند و خدا آنها را در بسته بندي از نور نگه داشته است. حاجي همت، مهدي باکري و متوسليان، اينها با همان جواني براي ظهور امام زمان (ع) هم مي آيند و ياري امام زمان (ع) را مي کنند. ما که نتوانستيم در آن زمان نائب امام زمان را ياري کنيم و مي ترسم موقع امام زمان هم پير باشيم. اگر جوانان الان با همين قانون زندگي کنند مي توانند مثل شهدا باشند بشرطي که فقط به حرف دين گوش نکنند بلکه عمل کنم و باور کنم که اگر به حرف دين گوش کنم مرده اي هستم که زنده مي شوم. آيه ديگر اين است که اگر به حرف دين گوش کردم در دنيا خودم را ارزان نمي فروشم. امروزه بعضي ها خودشان را به يک نگاه هوسانه، پست و پول مي فروشند. وقتي انسان به حرف دين عمل بکند مي فهمد که هيچ کس جز خدا قدرت خريد او را ندارد. مي فرمايد: خدا آنها را به بهشت مي خرد و خدا اين وعده را در تورات و انجيل هم داده است. خوش به حال شهدا که خودشان را گران فروختند.
سوال – در مورد مبلغان ديني آيا مردم هم مقصر هستيم؟
پاسخ – اگر سلامت معنويت و روح مان براي ما مهم است همچنان که براي سلامتي جسم مان تلاش مي کنيم که خانه ي بهداشت در روستاي مان بسازيم، خودمان تلاش کنيم که مسجد درست کنيم و پول خرج کنيم که بهترين عالم را به روستاي مان بياوريم، بهترين استعداد را به حوزه بفرستيم و بهترين امکانات را در اختيار حوزه بگذاريم. امروزه همه ي حوزه هاي علميه ي تهران به اندازه ي يک بخشي از يک دانشگاه امکانات و فضا ندارند. اگر براي مسئولين فرهنگ دين مهم است ( به گفته ي رهبر فرهنگ مظلوم واقع شده است و به آن ظلم شده است ) همچنان که براي جسم مردمان خرج مي کنيم، براي روح شان هم خرج بکنيم.
به آبروي شهدا ما را پيش شهدا شرمنده نفرما و ما را رهروي راهشان قرار بده.