اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

90-05-25-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري- ماه رمضان

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

- ماه رمضان

90-05-25
تو مثل صداي پاي باران شعري در دفتر آبي بهاران شعري، بي پرده بگويَمَت که در هر لحظه تاريخ تولد هزاران شعري.
سوال – دوستي دارم که روزه نمي گيرد و مي گويد که من نمي توانم دست از بيرون گذاشتن موهايم بردارم. او دوست دارد که وقت بيرون آمدن موهايش را درست کند و لباس هاي تنگ بپوشد ولي دختر مهرباني است. آيا با اين وضع اگر روزه بگيرد ثوابي هم دارد يا اگر روزه نگيرد بهتر است ؟
پاسخ – گاهي از وقت ها دودلي هاي ما نمي گذارد که در را حق قدم برداريم. ايشان مي دانند که تکليف روزه داري دارد و روزه چقدر براي او منفعت دارد ولي او بين دو تا محبوب مانده است. هم روزه، هم خدا و هم اين شکل و قيافه اش و مردم محبوب او است. همه ي ما گرفتار اين دودلي ها هستيم. او نتوانسته بين آنها سنگين و سبک بکند. در زندگي هميشه دو راهي هست و خوش به حال کساني که در اين دو راهي ها سمت خدا را بگيرند و پا روي دلشان بگذارند. در مورد اين خانم امروز موهايش است که نمي گذارد او به تکليفش عمل بکند. فردا و پس فردا دلش چيز ديگري مي خواهد و اگر به حرف دل رفتي بايد دنبالش بروي. اما اگر توانستي همان اول با دلت مخالفت بکن. دنبال همان سفره اي برو که خدا براي دلت آدرس داده است. براي ما دو تا سفره پهن است. يکي سفره ي شيطاني و يکي سفره ي الهي. سفره ي شيطاني زرق و برق زيادي دارد ولي پوچ و توخالي است و چند روزه است. مثل کف روي آب است و عمرش خيلي کوتاه است. مشکل ما در جهان بيني ماست. تا وقتي ما جهان کوچک را در حد دنيا ببينيم انتخاب ما اين جوري مي شود يعني بخاطر اينکه مي خواهم چند تا تار مويم را بيرون بيندازم از اطاعت خداغافل مي شوم. من عقب مي مانم، ماه رمضان تمام مي شود و روز قيامت مي آيد. يکي از اسامي روزه قيامت يوم الحسرة است. در آن روز اين دختر خانم مي فهمد که چه چيزي را به چه بهايي از دست داده است. گل ماه رمضان تمرين تقوا است. گل ماه رمضان لعلکم تتقون است. تقوا يعني اينکه من خودم، خودم را مديريت و کنترل کنم. کسي که مي خواهد رانندگي بکند و آنرا مديريت بکند بايد ببيند که تا چه حدي مي بيند. کساني که چشمشان ضعيف است اجازه ي رانندگي بدون عينک را ندارند. تمام مشکل ما در اين ترديدها اين است که ديد ما کم است. ديد ايشان ايناست که اگر من با اين قيافه بيرون نيايم، پيش بعضي ها کلاسم پايين مي آيد.اگر ما يک لحظه به صحراي قيامت فکر کنيم، مي بينيم که در آنجا از ما مي پرسند آيا مي ارزيد که شما بخاطر چهار روز دنيا اين همه پاداش را از دست بدهيد ؟ آيا ده سوره تبارک مي فرمايد: اگر من کمي حرف گوش مي کردم و فکرمي کردم، من جزو اهل جهنم نبودم. اين دوست مي تواند از خوبي هاي او استفاده بکند و از بپرسد که تو چرا اين همه خوبي هاي ديگر را انجام مي دهي ؟ او مي گويد بخاطر قيامت اين کار را مي کنم. به او بگويد : تو که ديد وسيعي داري، چرا در اين مورد اين کار را انجام مي دهي. اين يکي از شيوه هاي امر به معروف و نهي از منکر است. واقعيت معروف و منکر را برايش باز بکن.
سوال – اين روزها وقتي تصاوير مردم سومالي را مي بينيم در دلمان آشوب مي شود که دستي ببريم و به اين مردمان درد کشيده کمکي بکنيم. اما من بين اينکه به مردم کشورم کمک کنم با به مسلمانان آن طرف دنيا کمک کنم، گير کرده ام. مگر نمي گويند که صدقه و انفاق را به نزديکان خودتان بدهيد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ – ما گفتيم که تقوا يعني گواهينامه و کنترل دروني به کمک خدا. اولين مرحله ي زندگي را، اتوبان صاف گفتيم. در واقع فرصت دارايي هاي ما، من حيات، مال، سلامتي، خانه دارم. تقوا در هر شرايطي به اقتضاي همان شرايط است. تقوا در اين شرايط سه تا مصداق دارد. يکي تذکر به اينکه من دارم ولي بعضي ها ندارند، من امروز دارم و يک روزي من هم ندارم. ما امروز در دنيا، سفره مان نان دارد، پول هم داريم، آيا در قيامت هم اين طور است ؟ تقوا يعني اينکه امروز که داريد ياد قيامت خودتان که فقير هسيتد باشيد. پس اولين تابلوي تقواي اين است که تا وقتي زنده هستيد ياد مرگ و مرده ها هم باشيد. اين تقواي حيات مي شود. انسانهايي که سالم هستند يا بيمارها و بيماري خودتان باشيد، اين تقواي سلامتي مي شود. اي انسانهايي که پولدار هستيد يا فقيرها و فقر خودتان باشيد، اين تقواي پولداري مي شود. ديگري تشکر کردن است. کسي که پولدار است نبايد فکر کند که اينها براي خودش است. همه چيز مال خداست. از کسي که سلامتي، مال و حيات را به ما داده تشکر بکنيم. خدا در حديث قدسي مي فرمايد: مال، مال من است. پولدارها وکيل من هستند و فقرا عيال من هستند.ديگري سرمايه گذاري است.سرمايه گذاري که در روايات ما خيلي تاکيد شده است سه بخش است. يکي براي تربيت انسان، يکي براي نشر معارف، توسعه ي خدمت. اگر کسي از دارايي خودش در راه اين سه تا استفاده کرد يعني از خودش تقوا نشان داده است. امروز روز ولادت امام حسن مجتبي (ع) است که کريم اهل بيت است. ايشان چندين بار در زندگي شان مال شان را با فقرا تقسيم کردند. داريم که يک فقير پيش ايشان آمدند وگفتند که دشمني به من حمله کرده است و آن فقر است. امام به خادم گفتند که هر چه در خانه داريم بياوريد و به او بدهيد. امام به او فرمود که اگر باز دشمن به تو حمله کرد در اين خانه باز است. اين سيره ي اهل بيت است. روايتي داريم که فردي پيش رسول اکرم آمد و گفت که من مي خواهم انفاق کنم. گفت که اگر پدر و مادر داري، به آنها بده. اگر زن و بچه داري به آنها بده، اگر اقوام داري به آنها بده، اگر همسايه داري به آنها بده و در آخر به فقير بده. اين روايت براي شرايط عادي است. اگر ده نفر نشسته اند و آب مي خواهند، شما بايد اول آب را به مادرت بدهي. اما الان يم نفر غريبه است و لقمه در دهانش گير کرده است، اولويت با اين فرد است. عقل هم اين را قبول مي کند. شب سومي که اسير به در خانه ي حضرت فاطمه آمد و ايشان افطاري بچه ها را به او دادند، مسلمان نبود ولي مردم سومالي مسلمان هستند. انفاق براي دادن زيادي است. ايثار يعني اينکه من خودم احتياج دارم ولي به ديگران مي دهم. اين ارزشش خيلي زياد است. ما در شرايط مساوي بايد اول به خودمان کمک کنيم ولي آيا واقعا شرايط گرسنه هاي ما با گرسنه هاي سومالي مساوي است ؟ در مملکت ما گرفتاري زيادي است. امروز روزانه چندين هزار نفر از بچه هاي آنها دارند تلف مي شوند. ما در مملکت خودمان آماري نداريم که کسي ازگرسنگي مرده باشد. الان فقيري آمده که ناهار ندارد و شما خواهري داريد که شام ندارد. اين فقير اگر ناهار نخورد مي ميرد ولي تاش ب خدا بزرگ است. در شرايط مساوي قطعا قوم و خويش ها اولي تر هستند ولي در شرايط اضطرار عقل هم حکم مي کند که حق با ديگراني است که احتياج بيشتري دارند. بعضي ها شعار مي دهند که مردم ما گرسنه هستند و چرا مي خواهيد به ديگران کمک کنيد، عده اي هستند که در اين موارد فقط نِق مي زنند. او خودش اهل هيچ کاري نيست و مي خواهد ما را از کار خير باز دارد. اينها در مقابل راه خدا سد مي شوند. کساني که ايراد مي گيرند بخشي از آنها اهل انفاق نيستند و فقط غُر مي زنند. عده اي هم کمک مي کنند و هم به زيارت مي رود. شياطين هواي يکديگر را دارند. آيا انصاف است که مسلمين هواي همديگر را نداشته باشيم؟ امام صادق (ع) از فردي پرسيدند که دوستانت چطور هستند؟ او از آنها به نيکي ياد کرد. امام پرسيد که آيا ثروتمندان آنها به عيادت فقيران مي روند و به گره آنها را باز مي کنند ؟ فرد گفت : نه. اين خصوصيات در دوستان ما کم است. امام فرمود که پس چطور اينها خودشان را شيعه مي دانند. پيامبر فرمودند: کسي که صبح بکند و دغدغه ي مسلمانان را نداشته باشد مسلمان نيست. من تقاضا مي کنم که لحظه ي سحر و افطار براي همه ي مردم دنيا دعا کنيد، براي مسلمانان يمن و مصر و.. داريم که عاجزترين مردم کسي است که دعا نمي کند. اگر کاري نمي توانيم بکنيم حداقل دعا کنيم. اگر ما اين کمک ها را نکنيم چطور مي توانيم بگوييم که پيرو امام حسن (ع) مجتبي هستيم ؟
سوال – سوره طه آيات 25 تا 35 توضيحاتي بدهيد.
پاسخ – آيه بيست و هفت که در زيارت جامعه کبيره هم آمده است که ويژگي مومنان است. مي فرمايد : آنها تابع محض هستند. تقوا يعني اينکه من از روي نقشه ي خدا خودم را کنترل مي کنم. بياييد در تمامزندگيمان نقشه ي کتبي دين که قرآن و عترت است را خوب مطالعه بکنيم و يک قدم عقب تر و جلوتر از آنها نرويم. اگر حضرت زهرا افطاري سه شب خودش را به يتيم، مسکين و اسير نداده ما هم ندهيم، اگر امام رضا (ع) در خانه اش را به سمت تمام فقرا باز نکرده ما هم باز نکنيم، اگر امام حسن مجتبي(به مرد شامي که به او اهانت کرده کمک نکرد ما هم کمک نکنيم. تقوا يعني اينکه در هيچ قصه اي تابعيت خودمان را نسبت به معصومين از دست ندهيم. در ديانت اجتهاد نکنيم. بياييد در ديانت خودمان تابع اهل بيت باشيم که آنها تابع محض خدا هستند. اگر ما اين کار را نکنيم شيعيه ي آنها نيستم بلکه محب هستيم. کساني که مي خواهند خادم امام رضا (ع) باشند، بايد در خدمت هايشان هم تابع امام رضا (ع) باشند. من نبايد با سليقه و دل خودم کاري بکنم. ائمه حرف خدا را مي گويند.
سوال – بالاخره ما تکليف خودمان را با برنامه هاي صدا و سيما نفهميديم. يک برنامه اي مثل سمت خدا بيننده را به سمت خدا و بندگي و ترک گناه هدايت مي کند. جالب است که در يکي از برنامه هاي شما آثار تمسخر توضيح داده مي شود و باز جالب است که در اين ماه و در همين تلويزيون برنامه ي ديگري مردم را به گناه و تمسخر به انسانها سوق مي دهد و ظاهر طنز هم به آن مي دهد. واقعا کداميک ما را به سمت خدا سوق مي دهد ؟
پاسخ – هر تهيه کننده و کارگرداني که اين برنامه را ساخته، ما برا ي او استغفار مي کنيم. حتي اگر برادر من هم اين کار را کرده باشد بايد توبيخ بشود. اين درست نيست که در ماه مبارک رمضان گناه کبيره ي قطعي انجام بشود. آيه صريح در مورد مسخره کردن داريم که همديگر را مسخره نکنيد. پيامبر مي فرمايد : گناه را تحقير بکنيد نه گناهکار را. يعني بين ذات و فعل طرف يک فاصله بيندازيد. بفرض کساني را که مي خواهيم سر به سر آنها بگذاريم خطا کرده اند، خطاي او را بد بدانيد، چشم چراني بد است، عصبانيت بد است ولي شخص عصباني را بد ندانيد. مقام معظم رهبري گفتند : کسي که جرمش ثابت نشده است نبايد اسم او را ببريد. حتي اگر جرم او هم ثابت شده، در دين نداريم که بايد اسم او را ببريم. فرد خطاکار توبيخ مي شود و جزاي آنرا هم مي بيند. کارهاي خوب صدا و سيما در بعضي از بخش ها بخاطر اين گونه برنامه ها دارد خنثي مي شود. مثلا ما مي گوييم که قوام خانواده به اين است که مرد به همسر محبت کند و زن از مرد اطاعت کند. گاهي در برنامه ها اين قصه اتفاق نمي افتد. زندگي اولاد اين است که ادب و احترام در مقابل پدر و مادر داشته باشد. ولي در بعضي از فيلم ها و سريال ها اين اتفاق نمي افتد. آيا ما مي توانيم با گناه، ادخال سرور بکنيم ؟ ما مي توانيم يک لطيفه بگوييم و بدي را تمسخر بکنيم. مثلا ما مي توانيم تکبر را در شخصي به نمايش در بياوريم و تکبر را به استهزاء بکشانيم ولي نمي توانيم آن فرد را مسخره کنيم. گناه غيبت، تمسخر و مردم آزاري دو تا گناه است. يکي حق الناس است و يکي حق الله است. من نمي توانم به کسي اجازه بدهم که در تلويزيون اداي من را در بياورد. چون حق الله است. من از طرف خدا نمي توانم به کسي مجوز گناه بدهم. خدا گفته دروغ در جايي جايز است که جان يک انسان در خطر است. ولي من نمي توانم براي هزارتومان دروغ بگويم و اسم آنرا دروغ مصلحتي بگذارم. مثلا فرد اجازه مي دهد که پشت سر او غيبت کنيم، پس خدا چه ؟ بايد جلوي اينگونه برنامه ها گرفته بشود. در شأن صدا و سيماي نيست که به خاطر خنداندن مردم، گناه بکنند.
کساني که روزه خواري مي کنيد باور کنيد که ضرر مي کنيد، از خدا بخواهيد که چشم ما به اين ضرر باز بشود. اين ماه تمام مي شود ولي شما از اين فيض محروم مي مانيد. خدا از روزه به نام تکليف ياد نکرده است بلکه بنام تشرف ياد کرده است.