برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-امام زمان(عج)
90-04-21
سوال – جوانان در عرصه ي انتظار چگونه مي توانند زندگي خود را تبديل به بندگي کنند ؟
پاسخ – ابتدا بايد گفت که فرمول يک جوان منتظر چيست. به قول ما طلبه ها دفع دخل مقدر بکنيم. يعني يک اشکالي که در ذهن ها است ما مي خواهيم پاسخ دهيم. زندگي ده ها و صد ها هزار مسئله دارد و بندگي نيز ده ها هزار شاخصه دارد. ولي اينها در عرصه هاي مختلف است. اين بحثي را که با اين عنوان آغاز کرديم و شايد بخش هايي از آن در روزهاي ديگر با افراد ديگر با نگاه ها و موضوعات ديگر به آن پرداخته مي شود همه بخش هاي يک پازل است. به چند عرصه ي آن اشاره شد که البته هنوز قطره اي از دريا گفته نشده است. يکي از عرصه ها بحث انتظار است. يک جوان منتظر اگر واقعاً بخواهد در مسير بندگي خدا حرکت کند چه بايد بکند ؟ اصلي ترين عنصر فرهنگ انتظار، اميد است. انتظار يعني اميد به آمدن، ساختن، کامل شدن، پاک شدن، بهتر شدن و رسيدن به موفقيت. همه ي اينها شاخه هاي اميد است. منبع اميد ما خدا است. چون اگر ما بخواهيم به کسي غير از خدا اميد داشته باشم بايد خيلي آدم کوته فکري باشيم. در واقع هر غير خدايي از ما محتاج تر است. به چه کسي مي توانيم تکيه کرده و اميد داشته باشيم. خداوند اميد و ترس يعني خوف و رجا را در کنار هم مي گذارد و درقرآن در چندين جا مي فرمايد: اگر اميد و ترس شما به کسي غير از خدا بود باخته ايد. مثلاً من مي خواهم به کسي که صد ميليارد يا هزار ميليارد پول دارد اميد داشته باشم، اين مقدار که خيلي کم است. يا مي خواهم از کسي بترسم که زور دارد، مگر يک انسان چقدر زور دارد. زورمند ترين فرد وقتي که به حصبه مبتلا مي شود و در بستر مي خوابد حتي نمي تواند کوچکترين نيازهاي خود را برآورده کند.
پس من از اين فردي که ضعيف تر از من است نبايد بترسم. و يا به او که محتاج تر از من است نبايد اميد ببندم. اگر قرار است اميدي در زندگي باشد بايد به خدا باشد، چون او منبع لايزال است. او است که اول بي ابتدا و آخر بي انتها است. هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن. تأثير در عالم فقط مختص خدا است. پس اگر من بخواهم در اين عالم زنده باشم بايد موحد بوده و اميد به خالق واجب الوجود داشته باشم. ترس من هم بايد از او باشد. البته بايد بشناسيم که خدا کيست، چيست، چکار مي کند و چقدر قدرت دارد. گاهي اوقات فکر مي کنيم که خدا يک مقدار بزرگتر از پدر و يا رئيس ما است. در قرآن به عنوان شاخصه ي مومنين مي فرمايد: خوف و طمع و ميل و ترس آنها از خدا است. بعضي از افراد به ما مي گويند که چرا اينقدر مردم را نااميد مي کنيد ؟ به آنها مي گويم که من نمي خواهم کسي را نااميد کنم به همين خاطر امروز مي خواهم در خصوص اميد صحبت کنم. امام صادق (ع) فرمودند: اگر به اندازه ي جن و انس عبادت داشته باشيم هنوز هم يک بيم در وجود ما باشد که شايد اهل نجات نباشيم. و اگر گناه جن وانس را هم داريم بازهم يک نقطه ي اميد در وجود ما باشد که انشاء الله رحمت خدا شامل حال ما شود. يعني اينطور نيست که از يک جنبه بگوييم و از جنبه ي ديگر نگوييم. ما مي خواهيم که خوف و رجاء کاملاً يکديگر را بالانس کنند. خوف تنها انسان را از رحمت خدا نا اميد مي کند. و رجاء فقط انسان را جري مي کند. يعني اگر فقط اميد به رحمت خدا داشته باشيم متأسفانه جرأت به نافرماني پيدا مي کنيم. اين پديده اي است که همه ي ما امروز از آن نگران هستيم.
اينکه مردم از سرسره هاي گناه پرهيز نداشته و از زمينه هاي گناه فرار نمي کنند. اين روحيه خيلي بد است. ما مي خواهيم به گناهکاراني اميد بدهيم که با جهل و غفلت خود گناه کرده اند. به آنها مي گوييم که حتماً به رحمت خدا اميد داشته باشيد. اما آن فردي که الان زمينه ي گناه را پيش روي خود دارد اگر به او اميد بدهيم که داخل گناه بشو خدا مي بخشد، خيلي بد است. انتظار يک شعار تنها نيست. اينکه بگوييم ما مي خواهيم در روز نيمه ي شعبان همگي دعاي سلامت بخوانيم و در يک ساعت همه ي ما الهم عجل لوليک الفرج بگوييم. اينها خيلي زيبا است اما انتظار فقط يک عمل نيست. انتظار تنها يک پرچم و تابلويي نيست که ما به سردر محل کار خود آويزان کنيم. انتظار يک پياده روي به سمت جمکران نيست. و انتظار فقط يک نماز نيست. انتظار يک فرهنگ و مکتب تربيتي است. يعني اعتقادات، آيين نامه، رفتار و قواعد دارد واصلي ترين ستون خيمه ي انتظار، اميد است. اين اميد بايد به خدا باشد. يعني من هرچقدر آلوده باشم اميد به رحمت و مغفرت الهي بايد داشته باشم. هرچقدر ضعيف باشم بايد به نصرت وقوت الهي اميد داشته باشم. اميد به اينکه خدا دست من را مي گيرد و من را هدايت مي کند. هرچقدر ناپاک باشم بايد اميد به طهارت الهي داشته باشم. خدا من را تطهير مي کند.
اين منبع فيض براي رساندن فيض خود به من و شما واسطه مي خواهد. خدا ميتواند نعمت ها و فيوضات خود را بدون واسطه به ما بدهد اما اگر واسطه را معرفي نکند ما چطور مي توانيم ارزش واسطه را بفهميم. خدا مي تواند بدون واسطه هم به ما فيض بدهد اما گاهي اوقات معلم هم در کلاس به بچه ها مي گويد هرکس با من کار دارد به سراغ شاگرد اول برود. خدا مي خواهد شاگرد اول هاي عالم را به ما نشان دهد. لذا امام زمان (عج) و ائمه (ع) واسطه ي فيض مي شوند. بنابراين منتظر، اميد به رحمت الهي به واسطه ي امام زمان (عج) و اهل بيت (س) دارد. اهل بيت (س) به ما گفته اند که به امام زمان خود توجه کنيد. يعني امام رضا (ع) هم اگر بخواهد به ما فيضي بدهد به دست با کفايت امام زمان عج است. چون امام حاضر و ناظر ما که الان واسطه ي فيض بين زمين و آسمان است، وجود نازنين امام زمان عج است. جوان منتظر سه ويژگي دارد: اولاً جوان در معرض خطرات است. چون با احساس است و تلاش زيادي دارد. اي جواني که زياد فعاليت مي کني و زياد هم زمين مي خوري، حتي گاهي هم با شيطان تصادف کرده و گناه مي کني، نبايد از رحمت خدا نا اميد باشي. براي اينکه رحمت خدا را جلب کني بگو: خدا يا به آبروي مهدي فاطمه. چطور امام زمان در حکومت خود زمين را پاک کرده و روح انسان را از لوث ناپاکي ها پاک مي کند. عقل انسان ها را از ناپاکي در افکار پاک مي کند.
در روايت داريم که حضرت دست بر سر بشريت مي کشد و عقل بشريت در آن زمان به کمال مي رسد. پس نبايد تمام مشکلاتي که در سر راه خود داريم ما را به زمين بزند، اميد به آقايي داشته باشيم که قرار است با وساطت خود از جانب خدا همه ي آلودگي هاي فکري، قلبي، رفتاري و اجتماعي را پاک کند. مثلاً ما اميد داريم که يک گلزن خوب داريم. ولي همه نمي ايستيم و او را نگاه نمي کنيم بلکه همه توپ را پاس مي دهيم تا بهترين پاس را براي او درست کنيم تا بتواند گل بزند. يا ما يک جراح خوب در اتاق عمل جراحي قلب داريم اما همه ي کارها را اوانجام نمي دهد. همه ي تيم پزشکي تلاش خود را انجام مي دهد فقط او حلقه ي آخر است. کسي که اميدوار است که شخصي مي آيد تا او را پاک کرده و واسطه ي رحمت خدا شود، خود او نيز بايد براي اين پاکي تلاش کند. نتيجه ي اميد تلاش است. يکي از بزرگترين مشکلاتي که شيطان براي جوانان ما ايجاد مي کند نا اميدي است. يعني نا اميدي در پاک بودن و طهارت. مي گويد اي جوان تو گناه کرده اي پس اشکالي ندارد گناهان ديگر هم انجام بده. نماز نخوان، به امام زمان کاري نداشته باش و به جمکران نرو. جوان مسلمان و شيعه اي در زمان امام صادق (ع) شراب خورده بود و با همين وضعيت در کوچه اي راه مي رفت. امام صادق(ع) را در کوچه ديد خيلي خجالت کشيد. خواست فرار کند و برگردد ديد کوچه بن بست است. روي خود را به طرف ديوار کرد و سر خود را پايين انداخت. فکر کرد اگر اين کار را بکند امام او را نمي بيند. امام صادق (ع) از کنار او رد شدند و دستي بر شانه ي او زده و گفتند اگر گناه هم کرديد از ما روي بر نگردانيد. شيطان مي خواهد شما را نا اميد کند. اين فرد فکر کرد که خيلي آلوده است و ديگر پاک نمي شود، امام صادق (ع) هم او را ديد پس رسوا شد. هرچقدر هم گناه کرديد رحمت خدا شامل حال شما مي شود و امام صادق (ع) نيز واسطه ي اين فيض مي شود.
در آيه ي 159 سوره ي آل عمران خدا به پيغمبر مي فرمايد: اي رسول ما اين مردم نافرماني کردند. يا حرف تو را بر روي زمين گذاشتند يا حرف من خدا را که هردوي آن نيز از يک جنس است. من واسطه مي شوم که تو از آنها بگذري و آنها را ببخشي، تو هم واسطه بشو من آنهارا مي بخشم. مانند اين که يک بچه به پدر و مادر بي احترامي کرده است، مادر به پدر مي گويد تو واسطه بشو من او را ببخشم و من نيز واسطه مي شوم تو او را ببخش. وقتي که ما مي خواهيم وارد حرم امام رضا شويم بايد بگوييم اي خدا اول تو واسطه بشو که دل امام رضا بر من مهربان تر شود. و بعد بگوييم خدايا وساطت امام رضا را براي ما قبول کن. پس چون ضريب تلاش و خطاي جوان منتظر بالا است، شيطان مي خواهد او را از پاک شدن نا اميد کند. به او بگويد: تو مشمول رحمت الهي نمي شوي و به درد امام زمان نمي خوري. مي خواهد او را از وادي عبادت، خدمت و طهارت کنار بکشد. شيطان دو حربه دارد: اول ما را وارد گناه مي کند، لب گناه که رسيديم ما را هل مي دهد و بعد که گناه کرديم مي گويد با اين گناه باز هم مي خواهي نماز بخواني، هيئت بروي، به جمکران بروي و گريه کني. جواني خدمت آيت اله العظمي بهجت آمده بود و گفته بود که من گناه مي کنم. ايشان گفته بودند گناه نکن. چند بار اين حرف را تکرار کرده بودند و در آخر گفته بودند اگر نمي تواني گناه نکني حداقل استغفار را ترک نکن. يعني تحت هيچ شرايطي نبايد ارتباط قطع شود و واسطه ي اين ارتباط امام زمان است. نگاه جوان منتظر به منبع فيض الهي و دست او در دست فيض امام زمان است. يعني فيض الهي هم وساطت و پذيرش امام زمان را مي خواهد. گناهکاران دو دسته هستند: کساني که گناه کرده اند مانند همه ي ما که آلوده هستيم. اينها نبايد از رحمت خدا نا اميد شوند. واسطه ي رحمت هم اهل بيت و گل سرسبد آنها امام زمان عج است. ما حتي در حرم امام رضا هم رفتيم بايد از امام زمان بخواهيم. در آيه ي نود و هفت سوره ي يوسف داريم که باباي مهربان (امام زمان ) تو براي ما استغفار کن. خدا استغفار تو را رد نمي کند. من به جوان هاي عزيز مي گويم امام زمان ازمن به من مهربان تر است. امام رضا (ع) فرمودند: امام زمان پدري مهربان، انيس و مونسي مهربان و والدي شفيق است. اين تعبير امام رضا(ع) است. از او بخواهيم که از خدا بخواهد تا ما مشمول رحمت الهي شويم. اينجا شيطان را نا اميد کنيم. يک فردي در حال مرگ بود به دنبال عالم آن روستا فرستادند که بيايد و قبل از مرگ به او تلقين بگويد. عالم فهميد او فرد آلوده اي است گفت او را رها کنيد او که تا الان نگفته الان نيز نمي گويد. به او خبر دادند که عالم نمي آيد. گفت يک کاغذ و قلم به من بدهيد و يک خط شعر نوشت. به اين مضمون که شرمنده ام ز کرده ي خود اي الله. خدايا من شرمنده ي تو هستم. نه براي گناهان خود بلکه هرچه گناه کردم نتوانستم گناهي انجام دهم که از عفو تو بزرگتر باشد. اين اميد بعد از گناه زيبا است. اما قبل از گناه زيبا نيست. الان جوان مي خواهد در يک مجلس پارتي و شراب و در مجلسي که قطعاً مي داند گناه است شرکت کند. اينجا اميد عامل سقوط مي شود معلوم نيست که تو زنده باشي و فرصت توبه داشته باشي. اميد بعد از گناه زيبا است.
زيرا باعث مي شود که من توبه ي خود را ادامه داده، استغفار کرده و هزينه ي گناه خود را پرداخت کنم. آيا اگر من يک کاري کردم که انگشت من بريد، حتي اگر خدا من را ببخشد فوراً اين انگشت ترميم نمي شود. بايد حداقل يک هفته درد بکشم. ما يک گناه کرده ايم بايد حداقل ده ميليون تومان خرج کرده و دو سال هم زجر کشيده تا پاک شويم. يک نفر را بي آبرو کرده ام. به يک نفر ظلم و خيانت کرده ام. بايد يک مقدار زجر بکشم. همين که خدا تو را بخشيده به تو توفيق مي دهد تا زجر کشيده و پاک شوي. پس جوان منتظر بايد اميد به رحمت الهي با وساطت امام زمان داشته باشد. و اينکه اميد بعد از گناه زيبا است اما قبل از گناه عامل سقوط شده و به ما جرأت کاذب مي دهد. سوم - ما بايد به نصرت، اميد داشته باشيم. شما الان به جوانان نگاه کنيد ايده هاي خيلي زيبايي دارند. مخترع و مکتشف هستند و درخانه ايده هاي زيبايي دارند. من به جوانان مي گويم که حتي اگر امکانات خانواده، روستا، شهر و امکانات جمهوري اسلامي نتواند شما را ياري کند، اميد به نصرت الهي با وساطت امام زمان داشته باشيد. امام زمان مي آيد و همه ي ايده هاي شما به مرحله ي ظهور مي رسد. حتي آنها که تلاش کرده اند ولي تلاش آنها به نقطه ي کمال نرسيده و از دنيا رفته اند در برخي روايات داريم که باز مي گردند. در قرآن داريم که خدا نصرت مي کند و واسطه ي نصرت امام زمان است. من بارها گفته ام که جمهوري اسلامي در ايراني مستقر شد که قبل ازآن حکومت طاقوت بود. همين مردم، همين آب و همين خاک بود ولي در پنجاه سال حکومت طاقوت فقط هشتصد اختراع ثبت شد. اما دست جمهوري اسلامي در دست ولايت و نايب امام زمان (س) است و افراد از خدا ياري مي طلبند. در جمهوري اسلامي نگفته ايم که ما کاره اي هستيم امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. مهران را خدا آزاد کرد. توفيقات امروز ما به توفيقات خدا است. توفيقات پزشکي ما به توفيق الهي است. توفيقات نظامي ما به توفيق الهي است. همه جا خدا است اما واسطه ي فيض، ولايت است. اگر مي خواهيد در کنکور موفق شويد واسطه ي نصرت الهي امام زمان است. جوان منتظر اميد به نصرت الهي دارد. هر جا بگويند که ما نمي توانيم تو را کمک کنيم مي گويد خدا مي تواند. امام زمان هم واسطه مي شود که قطعاً خدا من را کمک کند. اصلاً اميد يعني اميد به خدا و توحيد. تا توحيد ما قوي نشود نمي توانيم امام زمان خود را بشناسيم.
لذا انتظار يک فرهنگ زندگي است. در همه ي زندگي من بايد اميد به رحمت، نصرت، طهارت، هدايت، موفقيت و حتي اميد به انتقام داشته باشم. يکي از چيزهايي که ما در صحبت هاي جوانان مي شنويم اين است که حق ما را خورده اند. در خانه، مدرسه، دانشگاه، اجتماع به ما ظلم کرده اند. من مي گويم که خدا طرف شما است. خداوند گفته که من وکيل مدافع مظلوم هستم. اما واسطه ي اين انتقام الهي هم امام زمان (س) است. در تمام مصيبت هايي که اهل بيت (س) ديدند زبان حال آنها اين بود که تمام ظلم هايي که به ما و جايگاه امامت شد، پسر ما مهدي مي آيد و انتقام الهي را از ظالمين مي گيرد. در نتيجه فرهنگ انتظار با اين عنصر اميد بهترين بهداشت روحي و رواني را به مردم مي دهد. جوان نشاط نياز دارد. اگر احساس کند که کسي ناپاکي هاي او را پاک نمي کند و براي رسيدن به موفقيت کسي او را هل نمي دهد. کسي او را به وصال خود نمي رساند. کسي نمي تواند او را کامل کند و حق او را نيز نمي تواند کسي بگيرد، افسرده مي شود. به اين دليل در زمان جبهه ها با اينکه خيلي سختي بود، شهادت، جانبازي و اسارت بود اينقدر جوانان بسيجي نشاط داشتند که احساس مي کردند امام زمان نگاه کرده و آنها را کامل مي کند. رحمت، نصرت و انتقام او شامل حال آنها مي شود. همه ي جوانان بايد به اين نکات توجه کنند و اگر مي بينند اينها زيبا است هرچه بيشتر خود را با مکتب انتظار وفق داده و بيشتر در اين مکتب حرکت کنند. يک شهيد روحاني گفت يک جوري کار کنيد که وقتي آقا آمد به او بگوييد ديگر بيشتر از اين از دست من بر نمي آمد. به گونه اي نباشد که وقتي آقا آمد تازه بفهميم چقدر کم کاري کرده ايم. درآيه ي هشتاد وهفت سوره ي يوسف داريم که جوان با تمام دارايي خود بدود ولي بداند که با اين دويدن به مقصد نمي رسد آن کسي که اين کم من را با کرم خود کامل مي کند وجود نازنين امام زمان است که واسطه ي فيض الهي است.
سوال – در خصوص آيات شصت و هفت تا هفتاد و پنج سوره ي اسراء توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيات هفتاد و يک و هفتاد و دو از آيات خيلي کليدي در زندگي ما است. نمي گويد که در روز قيامت شما را با آن کسي که دوست داريد صدا مي زنم. نمي گويد شما را با آن کسي که زندگي کرده ايد صدا مي زنم. مي گويد با آن کسي که امام شما است و شما به او اقتدا کرده ايد شما را صدا مي زنم. مضمون آيه ي بعد اين است که اگر من روز قيامت کور باشم آيا مي توانم امام زمان را پيدا کنم؟ مي گويند تو در زندگي دنياي خود امام حسين را پيدا نکردي که او را الگوي زندگي خود قرار دهي. آيا واقعاً ازدواج هايي که الان در جامعه ي ما است با سن بالا و خرج هاي زياد و متأسفانه آلوده شدن به گناه، بنا براقتدا بر اهل بيت است ؟ آيا نيش زدن به دختر هاي خوبي که پاي معيارهاي اسلامي خود ايستاده اند و هر خواستگاري معيارهاي ديني را ندارد رد مي کنند. برخي به آنها مي گويند که يک مقدار از معيارهاي خود پايين بياييد تا يک خواستگار براي شما پيدا شود بنا بر اقتدا به اهل بيت عصمت و طهارت است ؟ آيا تجملاتي که در زندگي خود داريم و خيلي از آنها باعث گناهان مي شود براساس اقتدا بر اهل بيت عصمت و طهارت است؟ آيا اين پوشش هاي بي حيا و اين نگاه هاي بي حيا، آرايش هاي بي حيا گونه، ارتباطات چشمي و زباني بي حيا که در جامعه ي ما وجود دارد، دو نامحرم خيلي قشنگ با هم شوخي مي کنند واقعاً براساس اقتدا بر اهل بيت عصمت و طهارت است ؟ اگر من اينجا کور باشم و فاطمه زهرا (س) و اهل بيت را به عنوان امام خود نبينم، روز قيامت هم کور مي شوم و آنها را به عنوان شفيع خود نخواهم ديد. نمي خواهم شما را بترسانم مي خواهم بشارت و انذار بدهم. آيا واقعاً معاملاتي که برخي از آنها شبهه ناک بوده و حرام است و برخي از افراد فقط بخاطر يک مقدار پول به دنبال آن مي آيند بنا بر اقتدا بر اهل بيت عصمت و طهارت است ؟ آيا برخي از پارتي بازي ها و رشوه خواري ها، برخي از اين نزول خواري ها، برخي از اجحاف ها وظلمي که بر زيردستان مي کنيم و بعد هم ادعاي ديانت داريم بنا براقتدا بر اهل بيت عصمت و طهارت است ؟ اگر من اينجا امام خود را پيدا نکنم روز قيامت هم کور هستم. خدا گفته روزي که چشم سر به تو دادم امام خود را پيدا نکردي حالا از تو مي گيرم. پس روز قيامت من چطور مي خواهم فاطمه زهرا را پيدا کنم ؟ يک زماني است که ما مي گوييم اينها براي بخش هاي زندگي ما حرف نزده اند که اين کار را کرده اند. ما هرچه لازم داريم در قرآن و عترت وجود دارد. اگر وجود دارد پس چرا آنها را الگو قرار نمي دهيم. ما واقعاً عشق مردم را به اهل بيت مي بينيم. يک وقتي است که يک شخصي با اهل بيت بيگانه بود. مثلاً يک نفر در آفريقا زندگي مي کند مي گويد خدايا اصلاً کسي تا به حال حسين را به من معرفي نکرده است. ولي اين خانم يا آقايي که تا اسم امام حسين را مي بريم اشک هاي آنها جاري مي شود پس با اهل بيت بيگانه نيستند چرا به آنها شبيه نمي شوند ؟
سوال – من دختري هفده ساله هستم. معتقد به انقلاب و عاشق شهدا هستم چون شهدا بودند که روح من را زنده کردند. ولي چند وقت است موضوعي من را به خود مشغول کرده است. ما معتقد هستيم که يکي از امتيازات انقلاب ما، انقلاب دروني براي افراد جامعه بود و همان طور که ديديم مردم با تحول دروني اين انقلاب را بوجود آوردند. ولي چيزي که ما الان در جامعه ي خود مي بينيم با اين موضوع تناقض دارد. اين جوان ها بچه هاي همان جوان هاي انقلابي هستند. پس کجا است آن تحول عميق که بايد در تربيت فرزندان آنها هم نمايان باشد. ممنظور من فقط بد حجابي نيست بلکه ناهنجاري ها و جوان هاي دور از انتظاري است که همه ي ما مي بينيم. کجاي کار اشکال دارد ؟ چه بر سر مردم انقلابي ما آمده است ؟ تکليف من دختر هفده ساله چيست که با اينکه تعصبي و خشک نيستم وقتي از خانه خارج مي شود با اعصاب خراب باز مي گردم ؟ بعضي اوقات نمي توان اشک هاي خود را کنترل کنم. بعضي اوقات مي گويم به من مربوط نيست مگر من انقلاب کردم ؟ ولي نمي توانم. تنها کساني که در اين مورد با آنها صحبت مي کنم و مي دانم من را کمک مي کنند خدا، ائمه و شهدا هستند خواهش مي کنم من را کمک کنيد.
پاسخ – يک بخشي از صحبت هاي ايشان را من قبول دارم و يک بخشي را نيز قبول ندارم. اينطور هم که ايشان فکر مي کنند همه ي جوانان ما داراي مشکل نيستند. همين نکته اي که اين خانم گفتند، انقلاب ما براي چه بوجود آمد ؟ انقلاب ما يک فرصت بود. به تمام مردم جامعه فرصت داد. انقلاب ما يک فرصتي به صدا و سيما، به حوزه هاي علميه، به دانشگاه ها، به همه ي نهادهاي اجرائي و قضايي و قانون گذاري و به تک تک مردم داد. انقلاب يک چيزي را از بيرون به داخل اين مملکت نياورد بلکه فرصت داد. در ابتداي انقلاب و جنگ جوان ها و ديگران از اين فرصت استفاده ي بيشتري کردند و بهره ي بيشتري هم بردند. الان هم افرادي از اين فرصت استفاده کرده اند الحمدالله ديانت، اعتقادات و خدمت گذاري آنها قوي شده است. واقعاً اين اتفاق مي افتد. در نسل جوان ما هم کم نيستند. همه ي جوان هايي که الان در عرصه هاي مختلف ورزشي، علمي، پزشکي، مهندسي، رباط و. .. تلاش مي کنند از همين فرصت استفاده مي کنند. از فرصت هاي معنوي مانند اعتکاف، جمکران، هيئت ها و زيارت ها استفاده مي کنند. من به اين خواهر و امثال ايشان يک نکته را مي گويم که اگر ما از فرصت هايي که بوسيله ي انقلاب بوجود آمده درست استفاده کرديم پيام انقلاب را دريافت کرده ايم. اگر غلط استفاده کرديم، هر کس به اندازه ي خود در نابساماني وضعيتي که بوجود آمده مقصر است. براساس درد دل اين جوان که نماينده ي جوان ها است يک نکته هم به مسئولين بگويم: کارهاي عمراني خوبي انصافاً مي کنند، جاده سازي، برق، آب، بهداشت اما همچنان که آقا فرمودند فرهنگ بعد از سي و سه سال که از انقلاب گذشته هنوز مظلوم است. ايا جوان ما به جاده بيشتر نيازداشت يا به اعتقادات ؟ جاده بايد ساخته شود اما اي کاش همه ي هم و غم مسئولين پيشبرد کارهاي عمراني و اقتصادي نباشد. ضمن اينکه اقتصاد خيلي مهم است. اما اي کاش به قول اين جوان باور کنيم که اين حدود سي ميليون جوان مملکت ما نياز فکري، اعتقادي، معنوي، فرهنگي هم دارند. اگر الگوهاي خوب ديني به وسيله ي شهدا براي اين جوان تبيين شود به دنبال اين الگوهاي خارجي و قيافه هاي عجيب و غريب نمي رود. جوان ها بايد از اين فرصت استفاده کنند هر کس در حد خود، در بسيج محل و خانواده خود از اين فرصت استفاده کند.
سوال – در آستانه ي نيمه ي شعبان که صحبت از انتظار کرديم چکار مي توانيم بکنيم که دست خالي از اين مناسبت که جزو يکي از آن چيزهايي است که نمي توان ساده از کنار آن گذشت بيرون نياييم ؟
پاسخ – ما بايد ببينيم که چقدر با تمام وجود خود پذيرنده ي آئين نامه ي امام زمان هستيم. امام زماني قرار است بيايد تا اسلام را اجرا کند نه چيز ديگر را. ما چقدر رزمنده ي امام زمان هستيم و حاضر هستيم که همه ي هستي خود را فداي او کنيم. ما چقدر خود را تقويت کرده ايم و مي خواهيم براي امام زمان بار برداريم ؟ به اين سه عامل به خود نمره دهيم. عاشق امام زمان بودن ارتفاع صوت ما نيست. همه ي اينها لازم است اما ببينيم که چقدر پذيرنده، چقدر رزمنده و چقدر آماده هستيم که مدير باشيم در حکومت آقا.