اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-12-03-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري-پرسش و پاسخ

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-پرسش و پاسخ

89-12-03
سوال – آقاي ماندگاري عزيز، مشکل اشتغال را حل کرديد، حالا اگر امکان دارد مشکل سرمربي تيم ملي را هم حل کنيد.
پاسخ – ميلاد پيامبر و امام صادق (ع) را تبريک عرض مي کنم. من از شوخي قشنگ ايشان در اين ايام تشکر مي کنم که هم من و هم همه را با يک تبسم ميهمان کردند. ما اينجا قرار نداريم مشکل بيروني را حل بکنيم. وقتي بحث از ازدواج و اشتغال مي شود و انشاءالله بحث از تفريح و ورزش هم داشته باشيم، هر موضوع ديگري را در مورد اربتاط و تعاملات مان ما مورد بحث قرار بدهيم، قرار نيست که مشکل بيروني را حل کنيم. از باب حُسن ظن شان فکر کردند که چون ما مشکل اشتغال را حل کرديم، حالا پيام بدهند که ميشود براي بچه ي ما کار پيدا کنيد؟ يا در مورد ازدواج بگويند که مي شود يک موردي را براي ازدواج براي ما پيدا کنيد؟ مشکلات بيروني سيستم هاي خاص خودش را دارد. برنامه ما قرار داشته که مشکل دروني و نگرش ما را تغيير دهد.

اصلا پيامبر و امامان آمده اند که مشکل دروني ما را با عالم حل بکنند. پيامبر هم نيامده که به ما شغل يا مورد ازدواج بدهد. اينکه بعضي ها مثلا براي ازدواج درخانه ي اهل بيت مي روند و به آنها متوسل مي شوند، از باب اين است که آنها کريم هستند و مشکل آنها را حل مي کنند ولي قبل از اينکه آنها بخواهند مشکل بيروني را حل کنند، مورد ازدواج، اشتغال، معامله، مي خواهند مشکل دروني ما را حل کنند. مي گويند که نگاه تو به کار اين است، نگاه تو به ازدواج اين است. کارکردن يعني بندگي. خدا دوست دارد که تو کار بکني. بيکاري يعني دور شدن از خدا. در کار تو نزديک به خدا مي شوي. با بيکاري از خدا دور مي شوي و از چشم خدا مي افتي. اگر کار بکني، به تو مزد مي دهد. همه ي عالم کارگاه خداست. بياييد کارگر خدا بشويم. اگر نگاه عوض بشود، مشکل حل مي شود. وقتي نگاه ما به اشتغال اصلاح بوشد، ديگر روي کارها ارزش گذاري نمي کنيم. اصل کارکردن من را در چشم خدا عزيز مي کند. اصل بيکاري من را از چشم خدا مي اندازد. در قصه ي ازدواج، ما مي خواستيم نگرش مان را به ازدواج درست کنيم. ازدواج پيوند بين دو عزيز نيازمند است که اگر به اين نيازشان پاسخ الهي ندهند، سفره ي گناه جلوي شان مي آيد. پس اصل ازدواج براي پرهيزاز گناه است و براي قدم گذاشتن در مسير بندگي است. اصل ازدواج براي اين نيست که من پول، جايگاه شغلي، پست، شکل و قيافه ام را به رخ ديگران بکشم، ازدواج براي تکميل، تکامل و سلامت من است. ما قطعا در بحث ورزش، استفاده از ظرفيت هاي مملکت و توانمنديهاي انساني مان، بايد نگاه مان عوض بشود. من متخصص اين کار نيستم. ما بيشتر وقت ها فکر مي کنيم که مرغ همسايه غاز است اما آن گوهري که در دست خودمان داريم باور نمي کنيم. همه ي عالم ميگويند که گردو است ولي ما نبايد خودمان اين را باور کنيم زيرا مي دانيم که در دست مان گوهر است. گاهي گردوي دست ديگران را همه مي گويند که گوهر است ولي ما مي دانيم که گردو است. امام آمد که همين را بگويد. شما مي توانيد در همه ي زمينه ها از همه بهتر باشيد. بقول امام من ورزشکار نيستم ولي ورزشکاران را دوست دارم. اصل رسالت دين، قرآن، عترت و اين برنامه اين است که نگاه ما عوض بشود. ما قرار نداريم مشکل بيروني را حل کنيم. ما حدود 12 ميليون جوان در آستانه ازدواج داريم. سالي يک ميليون ازدواج هم بيشتر صورت نمي گيرد. يازده ميليون جوان مي خواهند ازدواج کنند. من نمي توانم براي چهار نفر آنها همسر پيدا کنم. ولي من مي خواهم به آنها و خانواده هايشان بگويم که بياييم مشکل دروني مان را نسبت به ازدواج حل کنيم. شايد اگر مشکل دروني حل بشود، انشاأ الله بشنويم که سه الي چهار ميليون ازدواج را ساده و ديني ديدند و مشکل حل شد و از آن تشريفات و سختي هايي که در ازدواج ايجاد مي کردند همه کوتاه آمدند و همه حس کردند که ازدواج جلوي گناه را مي گيرد و ازدواج بستر را براي رشد فراهم مي کند. اگر همه اين را باور کردند مي فهمند که ازدواج را براي پُزدادن، مسابقه و تفاخر نگذاشته اند. انشاء الله نگاه مان هم به ورزش درست بشود.
سوال – ديانت و لياقت در بحث همسر گزيني را بيشتر تشريح کنيد.
پاسخ – لياقتي که ما مي گوييم در دو بُعد است. هم در مباحث فرهنگي و فکري است که همان ديانت مي شود و هم در مباحث عملياتي و کاربردي آن است که شغل و مديريت زندگي ميشود. يک وقت شما مي بينيد که با يک گزينه اي برخورد مي کنيد که از لحاظ اعتقادي نمره اش عالي است. همه ي واجبات و محرمات او کامل است و اين نقطه ي ايده آل شماست. و بستر ازدواج را برايش فراهم مي کنيد. و انشاءالله او اين ديانت را بر اساس تفکر انتخاب کرده است نه بر اساس تقليد. منظور تقليد در اعتقادات است و اِلا بايد تقليد در احکام داشته باشيم. حتي نه بر اساس وراثت. از وراثت بهره گرفته ولي خودش با فکر ديانت را انتخاب کرده و شما اين ديانت را مي پسنديد. اما يک وقت سراغ گزينه اي مي روييد که ديانت لازم را ندارد. نگاه به گذشته ي او مي کنيد و مي بيند که ديانت لازم را ندارد، زود روي آن خط نکشيد. اين مثل اشتغال است. الان طرف شغل ندارد. زود روي او خط نکشيد. همچنانکه اگر شغل هم داشت، زود تاييدش نکنيد. اگر طرف شغل داشته باشد ولي لياقت نداشته باشد، شغلش را از دست مي دهد و عرضه ندارد که دوباره کار را راه بيندازد. راجع به ديانت هم همين را مي گوييم. دين داشته باشد ولي ديانت او بر اساس تعقل و تفکر نباشد، يک دفعه مي بينيد همه ي ديانت را کنار گذاشت. ميگويند که اونماز مي خواند و روزه ميگرفت، حالا که دو سال از ازدواج مان گذشته و اتفاق بدي افتاده، نمازش را کنار گذاشته است. تو نماز را براي ارتباط با خدا مي خواندي نه برا ي اينکه شغل پيدا کني، نه براي اينکه مشکلات در زندگي ات نيايد. پس ديانت خيلي پر رنگ و با ريشه هم زود جذب مان نکند. کم ديني ظاهري هم زود ما را دفع نکند. يک بررسي بکنيم و ببينيم که طرف پذيرش ظرفيت دين را دارد يا نه. يک فرمانده گرداني بود. يک عده اي از بچه هاي تهران آمده بودند و همه تيپي بودند. يک عده بچه هايي بودند که معروف به دستمال گردن بودند و قيافه هاي لوطي مسلک داشتند. هيچ فرمانده گرداني آنها را انتخاب نمي کرد. يک فرمانده گردان گفت که من با اينها کار مي کنم. او فهميد کسي که به جبهه آمده و حاضر شده جانش را بگذارد، اين فرد لياقت ديانت دارد. ولي کسي که در مسجد سبحان الله مي گويد و حاضر نيست که براي دين جان بدهد، لياقت و ديانت او تظاهري است. براي اين بچه ها سه تابرنامه ريزي کرد. اين بچه ها دوست داشتند که يک باشند. گفت که مگر نمي خواهيد همه ما يک باشيم. پس بياييم همه مان يک دست موهايمان را بزنيم. همه مو هايشان را زدند و مشکل موهايشان حل شد. چون نمي توانست بگويد که يقه هايتان را ببنديد، گفت که ما چفيه را برعکس مي بنديم تا مثلثي جلو بيفتد و جلوي يقه شان بسته بشود. گفت که همه ميخواهند مسجد جارو کنند، ما برويم توالت هاي را تميز کنيم. اين کار را هم کردند. در اين عمليات بيشترين شهيد را اين گردان داد. گفت : ببينيد که اين بچه ها لياقت شان از ما بيشتر بود. اين فرد تا بحال تربيت ديني نداشته که چادر سرش کند، تربيت ديني نداشته که اين عمل واجب را انجام بدهد، اما اينقدر منطق پذيري اش بالاست که وقتي از نماز صحبت مي کنيم خوب گوش مي دهد و مي فهمد که تابحال چقدر ضرر کرده که نماز نخوانده است. و بعد با خواند کتاب بقيه را هم درک ميکند. او از خودش اين همه لياقت فهم نشان ميدهد. پيامبران ما سراغ کساني آمد که دوست داشتند بفهمند، اينها را جذب کرد. نگفت که فقط فهميده ها بيايند. ما ميگوييم که فقط مي خواهيم سراغ سوپر متدين برويم. اين کار خوب است ولي هنر نيست. هنر اين است که کسي که پذيرشش را دارد، به او کمک کنيم. لياقتي که ما صحبت کرديم فقط در بحث اشتغال نيست. در بحث جربزه ي گرداندن زندگي نيست، لياقت در بحث فرهنگي و ايماني هم هست. هرکسي را که احساس کرديم ظرفيت پذيرش دارد، به او کمک کنيم. با چه ضمانتي ميشود جلو رفت؟ با ضمانت ارتباط نيت خالص خودم با خدا. مگر خدا نگفته که اگر تو موفق بشوي يک نفر را هدايت کني مثل اين است که همه انسانها را هدايت کرده اي. نيت من استفاده از واقعيت ظاهري او نباشد. نيت دختر يا پسر اين باشد که خدايا يک توانمندي به من دادي الحمدلله، يک بستر مي بينم الحمدلله و بقيه اش را هم تو کمک کن. الذي جاهدوا في نا لنهدينهم سبلنا. من از اين ازدواج ها ديده ام. حر وقتي به خواستگاري امام حسين(ع) آمد ( به نيت امامت ). امام يک نگاه به چشم هاي حر کردند و ديدند که عجب ظرفيتي دارد. من فکر مي کنم که امام از قصد فرمودند : مادر به عزايت گريه کند که جلوي ما را گرفتي. اينجا حر به هم ريخت و آن ظرفيت خودش را نشان داد. حر يک ظرفيت ديگر هم از خودش نشان داد. ظهر وقتي که ياران حر مي خواستند پشت سر حر نماز بخوانند، او گفت که پسر دختر پيامبر اينجاست، مي خواهيد پشت سر من نماز بخوانيد؟ با اينکه مامور بود و معذور، پشت سر امام نماز خواند. يک کار قشنگ ديگر هم کرد. شروع کرد به قدم زدن و فکرکردن. يک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است. گاهي فکر کنم که با ثروت طرف که نمي خواهم ازدواج کنم، با پست و شهرت پدرش که نمي خواهم ازدواج کنم، مي خواهم با حقيقت اين انسان ازدواج کنم. حقيقتش که بنده ي خداست. حالا در تربيت قرار نگرفته و معلوم نيست که چه از آب در بيايد. تو از خدا کمک بگير و جلو برو. ببينيد که حر به کجا رسيد. وقتي امام دست مال به سرش بستند، گفتند که مادر چه اسم قشنگي براي تو انتخاب کرده است. در بخش بيروني فقط دعا مي دانيم. جوانان براي ازدواج به امام رضا (ع) متوسل بشوند. به آبروي امام رضا (ع) اول نگاه ما و جامعه ي ما را به ازدواج حل بکند و بعد مشکلات بيروني ازدواج را خودشان کفايت بفرمايند.
سوال – 13 اسفند جشن عقد و عروسي من است. هر کس مي شنود مي گويد که سيزدهم نحس است. حالا من با اين همه استرسي که داشتم، اين موضع هم به آن اضافه شده است. اول برايم مهم نبود ولي الان اصلا نمي توانم خودم را آرام کنم. ترس عجيبي دارم. راهنمايي بفرماييد.
A پاسخ – 13 رجب روز تولد اميرالمومنين است. شما را به خدا دست ازاين خرافه بازي ها برداريد. باز اين به نگاه دروني و نگرش ما برمي گردد. ببينيد که کدام روزمبارک است؟ روزي که من رابطه ام با خدا بهم نخورد. هر روزي که در آن گناه نشود، آن روز عيد است. کدام روز نحس و نامبارک است؟ روزي که رابطه ي من با خدا بهم بخورد. اگر ما ملاک را رابطه با خدا قرار داديم، ديگر به ملاک هاي ديگر کاري نداريم. ايشان که اين روز را براي ازدواج انتخاب کرده اند که قطعا با ازدواج جلوگيري از گناه بکنند، اين روز حتما مبارک است. تمام کساني که مي خواهند در ماه ربيع مجالس عروسي راه بيندازند، تمام سعي شان اين باشد که در مجلس مان گناه نباشد. الان خيلي از مجالس مرد و زن را جدا کرده اند و حتي داماد هم به مجلس زنانه نمي آيد. موسيقي هاي حرام را هم به مجلس نياورده ايم. تذکر من اين است که همچنان که اختلا ط و بعضي موسيقي ها مي تواند گناه باشد وما را از خدا دور کند، بعضي از پوشش هاي خانم هم در مجلس خانم ها مي تواند گناه باشد. من تقاضا مي کنم که نسبت به اين قضيه هم يک تجديدنظر بکنيد. خانم ها، دختران و مادرهاي متدين هم که به مجلسي مي روند که گناه درآن نيست، روي پوشش ها و حرکاتشان هم مواظب باشند. ببينيد ما اين الويت ها را يادمان مي رود و به روزآن گير مي دهيم. همه ي حرفهاي ما در ازدواج و اشتغال و... اين است که ما داريم با خدا چکار مي کنيم؟ ما بايد بندگي خدا کنيم و او اول، آخر، ظاهر و باطن است. از رگ گردن به ما نزديکتراست و در همه جا هست. همه از ما جداشدني هستند ولي خدا از ما جداشدني نيست. بالاترين پيام دين ما اين است که مواظب رابطه مان با خدا باشيم.
سوال- سوره ي انعام آيات 157-152 را توضيح دهيد.
پاسخ – در آيه 155 داريم که بياييم باور کنيم که هر چيزي قرار است که مبارک باشد اگر طبق قرآن باشد و هر چيزي که طبق قرآن نباشد نحس است. روزي که در آن گناه باشد و دستورات قرآن رعايت نشود، نحس است. آن مجلسي که دستورات قرآن درآن رعايت نشود، نحس است. آن حکومتي که دستورات قرآن در آن رعايت نشود، هر چيزي يا اتفاقي که دستورات قرآن و خدا در آن رعايت نشود، قطعا نحس است. آن سفري که براي خدا نباشد، نحس است. بياييم بر اساس کتاب خدا زندگي کنيم تا سراسر زندگي مان مبارک باشد.
سوال – چکار کنيم که يک شيعه و مسلمان واقعي باشيم؟
پاسخ – ديروز هم ميلاد رئيس مکتب ما و هم رئيس مذهب ما بود. مکتب اسلام و مذهب شيعه ي جعفري. امروز هم دراين برنامه ميهمان امام رضا (ع) هستيم. و همه هم دوست داشتيم که خادم معنوي امام باشيم. بهترين خدمت، خدمت فرهنگي است. اگر کسي را از بازار جهالت بيرون بياورم بالاترين خدمت است. همه ي عزيزاني که اين کلام را مي شنوند اين سوال را از خودشان بکنند. چند هفته پيش بچه ها ريز نمرات شان را به خانه آوردند تا ولي شان امضاء کند. بچه هايي که نمره هايشان خراب است يک کاري کردند که پدر نمره هايشان را نبيند. و آنهايي که نمره هايشان خوب بود، زودتر به پدرشان نشان دادند. در اين پنج عنواني که من مي گويم، ما نمره ي خودمان را بنويسيم. هر کس که نمره اش بهتر است. کارنامه مان را جلوي رئيس مکتب و مذهب مان بگذاريم، جلوي ولي نعمت مان امام رضا (ع) بگذاريم. ببينيم که مي توانيم سرمان را بالا بگيريم؟ يکي حفظ ظاهر اسلامي، در پوشش، اتاق. عکس ها و فيلم هاي موبايل و کامپيوترم را به پيامبر بدهم که نگاهي بکند، اگر روي پشت بام هم آنتن ماهواره هست بدهم که پيامبر نگاه بکند، هرچه در خانه و در ماشين دارم. نمره ي اين را جلوي پيامبر بگذاريم که يک امضاء بکند. ديگري حفظ شور و شعور اسلامي. يعني ببينيم که شورمان بيشتربوده يا شعور مان. آيا فقط دنبال چيزهايي گشتيم که شور ما را به اهل بيت نشان بدهد که خيلي هم لازم است يا به شعور هم پرداخته ايم؟ مصداقش اين است که فقط براي اهل بيت سينه زده ايم و گريه کرده ايم يا حاضر شده ايم که حرفهايشان را هم بشنويم. اين نمره را هم بگذاريم. در سال اين همه اخبار مختلف سياسي، ورزش، هنري و... را گوش کرديم، چقدر اخبار امامان وپيامبران را گوش کرده ايم؟ اخبارشان در کتاب قرآن است. اين نمره را هم جلوي پيامبر بگذاريم. در مجلسي جوانان در مورد همين مطلب فکر مي کردند وميفتند که ما مي گوييم يا رسول الله نمره ي ما خوب نيست ولي قول ميدهيم که خوب بشويم، آبروي ما را نبر. ديگري اينکه چقدر در زندگي فکر اسلامي دارم؟ در ازدواج، اشتغال و بخش هاي مختلف زندگي چقدر فکرم مطابق با پيامبر است؟ ديگري اينکه حب و بعض هاي من چقدر مطابق با حب و بغض هاي پيامبر است؟ پيامبر حيا را دوست دارد، آيا من هم حيا را دوست دارم؟ يتيم نوازي و نماز را دوست دارد، آيا من هم اينها را دوست دارم؟ ديگري حفظ رفتار و عمل اسلامي است. پيامبر با همه مهربان بوده و کريمانه برخورد کرده است، آيا من هم اين جوري رفتار مي کنم. اين پنج مورد را نمره بدهيم و جلوي پيامبر و امام صادق (ع) بگذاريم. بالاترين خدمت معنوي اين است که خودم را از خواب بيدار کنم. بنابر روايات کارنامه ي من هفته اي دو روز به دست رسول الله مي رسد، صبح دوشنبه و عصر پنجشنبه. اگر کارنامه ي بچه ها در سال سه بار است، کارنامه ي ما هفته اي دو بار به خدمت رسول الله مي رسد. باور کنم که کم آوردم و سراغ شعورش بروم، آنها به ما کمک مي کنند.
خدايا به آبروي پيامبر، امام صادق (ع) و امام رضا (ع) همچنان که دنياي اسلام از خواب بيدار شدند و صداي نهضت بيداري اسلامي شنيده ميشود، اميدواريم اين بيداري مقدمه ي آمدن امام زمان (عج ) بشود، ما را هم بيش از بيش از خواب غفلت بيدار بفرما.