برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-کار و اشتغال
89-10-28
مستي نه از پياله نه از خُم شروع شد از جاده ي سه شنبه شب قم شروع شد، آئينه خيره شد به من و من به آئينه آنقدر خيره شد که تبسم شروع شد، خورشيد ذره بين به تماشاي من گرفت آنگاه آتش از دل هيزم شروع شد، وقتي نسيم آه من از شيشه ها گذشت بي تابي مزارع گندم شروع شد، موج عذاب يا شب گرداب هيچ يک دريا دلش گرفت و تلاطم شروع شد، از فال دست خود چه بگويم که ماجرا از ربناي رکعت دوم شروع شد، در سجده توبه کردم و پايان گرفت کار تا گفتم السلام عليکم شروع شد.
سوال – يک جمع بندي از بحث هفته ي گذشته که درباره ي اشتغال و پارتي بازي بود داشته باشيد.
پاسخ – جمع بندي درباره ي سوالي بود که فرموده بودند براي ازدواج اشتغال و کار لازم است. براي کار هم پارتي لازم است، ما هم پارتي نداريم، پس بيکار هستيم و ازدواج هم نکرده ايم. و ناراحت شده بودند که چرا در جمهوري اسلامي کارها با پارتي بازي انجام ميشود. من خلاصه ي بحث گذشته را در سه کلمه ميگويم. يکي وقتي اسم پارتي بازي مي آيد از اصل پارتي بازي ناراحت بشويم و پارتي بازي براي همه بد باشد. نه اينکه من در اداره براي دوست خودم پارتي بازي کنم ولي اگر جايي رفتم که پارتي نداشت نداي واي اسلاما بلند بشود. در کوچکترين کارها سعي کنيم بر اساس حق عمل کنيم نه بر اساس نفع مان. چون در پارتي بازي منافع ما است. ديگر اينکه کساني که پارتي دارند در سيستم ها انسان هايي را دارند که بناحق به آنها جايگاه حقي مي دهند. و بناحق، حق ديگران را ضايع مي کنند. ما گفتيم به اندازه اي که آن پارتي ها مي توانند بي حق کار بکنند قطعا خدا بيشتر از آنها مي تواند به حق کار بکند. من و شما که پارتي نداريم خدا پارتي ما ميشود. فقط به خدا وصل بشويم و از او بخواهيم. نکته ي بعدي اينکه به کساني که پارتي بازي مي کنند مي گويم که اين کار هم حق الناس به گردن مان مي اندازد و هم با اين کار چهره ي جمهوري اسلامي را کريه کرده ايم. در جمهوري اسلامي مبناي ما منشور اهل بيت و قرآن و عترت است. کساني که در ادارت، کارخانجات، در استخدام ها و...پارتي بازي ميکنند دو حديث به آنها متذکر ميشوم. اميدوارم که از خواب بيدار بشوند. چون اين ها دارند دزدي اعتقاد مي کنند. اين جواني که دارد در اين قصه ايمانش را از دست ميدهد چون پارتي ندارد، مي گويد که اين هم جمهوري اسلامي است. اين هم حکومت قرآن وعترت است. اين احاديث دلها را تکان مي دهد. مي فرمايد: خدا ذليل مي کند کسي که با عملش اهانت به اسلام مي کند. وقتي من در جايگاه خودم حالا هر کس که هستم پارتي بازي کنم و حق يک حق داري را به قوم و خويش خودم بدهم که نفع من است من چهره ي اسلام را کريه کرده ام واهانت به اسلام و مکتب اهل بيت کرده ام. خدا گفته کساني که اهانت به اسلام و اهل بيت بکنند من آنها را ذليل مي کنم. مردم را به دساتان فضيل بن عياض سوق مي دهم. فضيل يک جا مردانگي کرد. آنجا که احساس کرد دزدي مالش دارد به دزدي اعتقاد مي رسد دست برداشت. دزدي مال را مي توانست جواب بدهد ( البته اين اعتقاد غلطي است ) ولي دزدي اعتقاد را نمي توانست جواب بدهد. به اعتقاد من طلبه شايد کسي که دارد پارتي بازي مي کند دارد دزدي اعتقاد ميکند. بترسد از لذتي که خدا نصيب او بکند. مي خواهد وکيل، وزير، رئيس يا مدير باشد فرقي نمي کند. اگر همه چيز بر اساس يک روال قانوني و حق براي همه انجام بشود آن کسي هم که از گوشه ي روستايي مي خواهد مسئله ي اداري را دنبال بکند بايد وقتي از اداره برگشت از خدا تشکر کند که جمهوري اسلامي را نصيب او کرده است که پسر وزير با فرد روستايي هيچ فرقي نمي کند. اميدواريم که اين جوري بشود.
سوال – ما دلمان از آنجايي ميسوزد که خدا با اين همه توانش و با اين همه التماس و سعي ما توجهي نمي کند و به دهان پارتي بازها نمي زند. لطفا حرفهايتان با مشکلات جامعه برابري کند به روز باشند. شما مي گوييد که جوانان ما تن کارکردن ندارند و اِلا کار هست. منظورتان چيست ؟ کشاورزي، کارگري، مسافربري ؟ بنظر شما صرف دارد ؟ شغل عالي با واسطه آماده است ولي من نمي خواهم اين جوري سرکار بروم. مقداري دو دل هستم. راهنمايي بفرماييد. اين همه از بيت المال حقوق مي گيرند که کار جامعه را راه بيندازند. اگر قرار باشد که هرکه دلش مي خواهد رشوه بگيرد پارتي بازي کند حق کشي کند، پس وظيفه ي آن همه حقوق بگير چيست ؟ من دختري دارم که حجاب او عالي است و مدتي است که دنبال کار مي رود ولي متاسفانه با سالن هاي مُد روبرو ميشود تا دفترهاي کار. شعارهاي برنامه ي شما خوب است ولي کارشناساني که به برنامه مي آوريد مشکلات را شنيده اند ولي تجربه نکرده اند. آيا براي کسي که ازدواج کرده و يک فرزند دارد و يک سال است که بخاطر اعتراض به گناهان مدير شرکت اخراج شده و بيکار است و به نان شب خودش هم محتاج شده است. آيا براي او بعد از يکسال حالي باقي مي ماند ؟
پاسخ – بگذاريد ما اول نگاه دين به کار را بگوييم. از نظر دين ما کار چيست ؟ آيا کار فقط به معناي کار اداري است ؟ فقط کاري که حقوق زياد داشته باشد معنا کرده است ؟ فقط کار ارزشي را کار مي داند ؟ بقول اين عزيز که مي گويد ما مسافر کشي برويم، مگر مسافرکشي چه ايرادي دارد ؟ مگر بايد کارها را ارزش گذاري کنيم. کاري که ديسيپلين آن بالا است بگوييم کار ارزشمندي است و کاري که يک مقدار کارگري و خدماتي است توي سر آن بزنيم ؟ آيا ما اين اجازه را داريم ؟ من رواياتي را مي خوانم. کار در مکتب ما وسيله ي کسب روزي حلال است. يکي از اشکالاتي که در جامعه ما ديده ميشود اين است که کار را براي پول درآوردن مي خواهند نه براي رزق حلال. در جواب بيننده اي که پرسيده بودند که واقعا اين کارهايي را که شما مي گوييد تجربه کرده ايد و صدايتان از جاي گرم مي آيد و فکر مي کنند که ما براي ازدواج و کار هيچ مشکلي نداريم مي گويم که تمام عزيزاني که مي آيند و در اين جايگاه کارشناس مي نشينند، بنا نيست که مشکلات خودشان را بگويند. نگفتن مشکلات دليل بر نداشتن مشکلات نيست. ما که مومن نيستيم ولي يکي از تعريف مومن اين است که لبخند بر لبانش و حزن در قلبش است. قرار نيست که همه ي دردهايش را بگويد. مومنين هم نبايد خيلي دردهايشان را بگويند، بايد به خدا بگويند. اينکه در برنامه هر کسي را که با لبخند ببينند، معنايش اين نيست که او مشکل ندارد. ديگر اينکه بفرض اصلا ما تابحال مشکل نداشتيم و در پر قو بزرگ شده ايم اما کلماتي که براي شما مي گوييم کلمات اولياء دين است. که حداقل شما باور داريد که تمام اين ها مشکلات بزرگ شده اند. پيامبران ما رسول اکرم که هنوز بدنيا نيامده پدرشان از از دست دادند. بعد مادرشان از دنيا رفت. بعد از مدتي جدشان از دنيا رفت و مدتي بعد عمويشان از دنيا رفت. با حضرت خديجه ازدواج کرد و ايشان هم از دنيا رفتند و ايشان فرمود که در اين 23 سال هيچ پيامبري به اندازه ي من اذيت نشد. اين کلمات براي اين ها است. مي دانند که اين ها با مشکلات دست و پنجه نرم کرده اند. من به همه ميگويم که ما دارو فروش هستم. داروهايي که مي دهيم مطمئن است. استاندارد الهي دارد. اما بعيد نيست که من دارو فروش بيمار نباشم. من هم نقص دارم. شايد توفيق عمل من نسبت به شما خيلي کمتر باشد اما داروها مطمئن است. اگر الان به يک فرد فوق ليسانس يا دکتر بگوييم که الان داري خانه ات را مي سازي دو تا بيل هم تو بزن، چه ميگويد ؟ مي گويد که من رفتم درس خواندم که بيل بزنم. مقام جوان فوق ليسانس و حجت الاسلام بالاتر است يا مقام پيامبر ؟ وقتي در جنگ پيشنهاد شد که در جنگ خندق بکنند، سلمان فارسي نقل مي کند که ما خودمان ديديم که پيامبر کلنگ مي زدند و خاک ها را جابجا ميکردند. و تلاش ميکردند. نفرمودند که چون من پيامبر هستم ديگر کار نمي کنم. اصلا کار ارزش است. به نوع آن کاري نداريم. مي گويد: کار حلال و متناسب. بله ما قبول داريم که عزيزي که دانشگاه رفته و درس خوانده بهترين نوع کارکردنش اين است که با توجه به تخصصش بکار گرفته بشود. اما اين معنايش اين نيست که اگر کار متناسب با تخصصش نبود دست روي دست بگذارد و بگويد که چرا من بيکار هستم. ما مي خواهيم اين را بگوييم. پيامبر مي فرمود: کسي غذايي بهتر از دسترنج خود نمي خورد. زمان ساختن مسجد مدينه پيامبر خشت حمل ميکردند. همسر پيامبر مي فرمودند که ايشان هرگز در خانه بيکار ديده نشد. يا کفش خويش را پينه مي زد يا کفش ما را. الان يک واکس هم که مي خواهند به کفش شان بزنند، به فرد ديگري ميدهند که اينکار را انجام بدهد چون پول دارند. بنشين خودت اين کار را بکن. ما هنوز تعريف کار از نظر دين را نمي دانيم. من پنج واژه از تعريف کار را از نظر دين آورده ام. پيامبر پيراهن زن بيوه اي را وصله مي زدند. پيامبر خياطي مي کرد. پيامبر همانجا فرموده بودند که بيکاري سنگدلي مي آورد. از اين روايات تعابير قشنگي بدست مي آيد. بغض و نفرت خداوند بر انسان بيکار است. شيطان از بيکار شدن افراد خوشحال ميشود. ما مي گوييم که بيکاري محل تخم گذاري شيطان است. معناي کار تلاش است. اگر کسي دست ندارد با پاهايش کار کند. در سيما معلولي را نشان داند که دستها و پاهايش معلول بود با دهانش نقاشي مي کشيد. ولي نرفته بود گدايي کند. کار يعني تلاش به هر نحو ممکن. يعني اگر کسي دستش عيب ندارد نبايد برود گدايي بکند. حتما بايد در کار پول باشد ؟ ما از روايات استفاده کرديم که کار با حقوق کم، کار غير مناسب با تخصص و کار بي حقوق از بيکاري بهتر است. چرا ؟ چون بيکاري هم افسردگي و سنگدلي مي آورد و هم پولي در آن نيست. و هم لعن و نفرت خدا را مي آورد. من اگر کار بي پول بکنم فقط پول ندارم. لا اقل سنگدلي ندارم. ما بايد به وعده هاي خدا اطمينان داشته باشيم. فردي به من گفت که من چهل روز کاري را کردم و خدا جواب من را نداد و من آنرا کنار گذاشتم. گفتم: شما مي خواهي خدا را امتحان کني. خدا را نبايد امتحان کرد. خدا امتحانش را پس داده است. روايت داريم که لعنت شده است کسي که بار زندگي اش را به دوش ديگران بيندازد. حالا آقا فوق ليسانس يا دکترا است. کار هم پيدا نکرده و بيکار است. آيا نمي تواند در خانه يک دار قالي بزند و آموزش آن را ياد بگيرد. من پيرزني را کنار مصلاي نماز جمعه ديدم که چهارتا ليف حمام بافته و آنرا مي فروشد. مردم دوست دارند که اگر قيمت اين ليف در مغازه پانصد تومان است به اين پيرزن دو هزار تومان مي دهند. زيرا دارد کار مي کند و گدايي نمي کند. در مکتب ما کار ارزش دارد. ارزش آن يکي بخاطر کسب روزي است و ديگر اينکه در مکتب ما کار عبادت است. يعني کسي که بيکار است يک فرصت عبادي را دارد از دست مي دهد.
شما در يک مجموعه برويد و بگوييد که بيکاري دارد من را اذيت مي کند. اصلا به من حقوق ندهيد. وقتي شما خوب کار کرديد و وقتي استادکار ببيند شما با وجدان و دل سوزي کار مي کنيد و خوشحال هم هستي که از بيکاري نجات پيدا کردي، حتما به شما پول هم ميدهد. همه ي ما منتظر هستيم که يک دعوت نامه از وزارت خانه اي به سراغ ما بيايد که جناب مهندس لطفا تشريف بياوريد يک معاونتي در اين اداره يا مسئوليتي را در يک قسمت به شما مي دهيم. من بايد بروم و عرضه ي خودم را نشان بدهم. من مي گويم مفتي کار کردن از بيکاري بهتر است. حالا آقايي که بيکار است با بيکاري اجاره اش در مي آيد ؟ اگر بيکار باشد دو تا مشکل ديکر هم دارد. سر بچه ها هم داد مي زند و شيطان هم سربه سرش ميگذارد. شايد فکر يک کار خلاف هم به مغزش بيايد. اگر مجاني کار کند، لااقل آسيب هاي ديگر را ندارد و فقط همان بي پولي اول است. و بخاطر اينکه داري به وعده ي خدا عمل مي کني و بيکار نيستي، خدا خودش برايت فرج پيدا ميکند. شايد خودش زمينه ي اشتغال بشود و اين وعده ي الهي است. امام صادق (ع) مي فرمايد: وقتي مي بيني دو گروه دارند جنگ مي کنند که مربوط به تو هم نيست تو اينجا کار کردن براي طلب رزق را رها نکن. در همان شرايط سخت و دشوار براي بدست آوردن معاش کوشش کن. ما بايد يک ليستي از کارهاي عجيب و غريبي که انسانهاي تحصيل کرده انجام ميدهند فقط براي اينکه بيکار نباشند تهيه کنيم. مثلا من ديدم کنار بانکي خانمي چند تا نقاشي قشنگ کرده بود و آن را قاب کرده بود. نقاشي نرخ مشخصي ندارد. کسي چشمش آن را مي گيرد و مي خرد. نقاشي ها را مي فروخت. معاون وزير که يکي از دوستان من است قبلا نقاشي مي کرد و خرج تحصيلش را در مي آورد. يک بار هم با دود شمع سقف را يک نقاشي زيبا کرده بود زيرا با دود شمع درس مي خواند.
ما نمي خواهيم از ظرفيت هاي خودمان استفاده کنيم. همه ي کار را يک معناي خاص کرده اند و مي گويند که ما فقط مي خواهيم با اين معنا کار بکنيم. چون پارتي ندارم و الان کار خوبي سراغ ندارم پس مي نشينم، ازدواج هم نمي کنم و خداي نکرده ديگران را هم اذيت مي کنم و به هزار آسيب ديگر هم مي رسم. ريشه ي همه ي اينها بي کاري بوده است. ما منتظر کاري هستيم که يک ميليون تومان در ماه حقوقش باشد. در روايات ما مي فرمايد که کارنشاط شما است. تفريح و تنوع است. کار خدمت است. اين عباراتي است که در روايات ما است. يک بازنگري ديگري بکنيم. حضرت داود زره بافي مي کردند، حضرت سليمان عبا بافي مي کرد، رسول اکرم نخ ريسي ميکردند. ارزش کار را پايين نياوريد. يک جا کار خدماتي است. يک جا کار شاگردي و پيکي است. فقط بي کار نباش. من جواناني را مي شناسم که از صبح تا دو بعد از ظهر کار مي کنند و بعد از ظهر کار پژوهشي مي کنند. آقاي تحصيل کرده اين همه روزنامه، يک مقاله بنويس. ما نمي خواهيم به اصل کار ارزش بدهيم. نفس اشتغال ارزش است. نفس بيکاري موجب نفرت خدا است. شيطان از نفس بيکاري خوشش مي آيد. يک زماني مقام معظم رهبري مي فرمودند که اي کاش ما اين نفت را نداشتيم. منابع خدادادي که بايد ما را به کار بيشتر تحريک بکند، ما را تنبل کرده است. وقتي بچه ها بدنيا مي آيند ما در گوش آنها اذان و اقامه مي خوانيم ولي ژاپني ها در گوش بچه شان مي گويند که ما نه نفت، نه گاز، نه زمين کشاورزي آنچناني داريم، اگر کار نکني گرسنه و بدبخت مي ماني، بايد کار کني و فکر کني. اگر به کسي بگوييم که به شهر ديگري برو و کار کن مي گويد که من نمي توانم از مادرم دور باشم. ما کساني را داريم که 15 روز درماه در نقطه ي دور دست دارند کار مي کنند. عسلويه منطقه اي است که فقط در آنجا کار است. بعضي ها مي خواهند که کار در خانه شان باشد و خيلي هم دور نباشد. پس ما فقط کار دولتي را کار نبينيم.
کار با پرستيژ را کار نبينيم. کار خدماتي، کشاورزي، صنعت و هنري هم کار است. از همه ي اعضا و جوارح بدن، فکر و تخصص خودمان استفاده کنيم تا ملعون خدا نباشيم.
سوال – سوره مائده 41-37 آيات را توضيح دهيد.
پاسخ – آيه 39 و40 مي فرمايد: معلوم شده از بالاترين ظلم هايي که به خودمان مي کنيم اين است که خودمان را در جايگاه بيکاري، ولنگاري و بي عاري نگه داريم. در روايت داريم که بيکار محبوب شيطان ميشود و دعاي او مستحاب نمي شود. مي فرمايد: بياييم از اين بيکاري هايمان توبه کنيم و اصلاح بشويم. با فکر خودمان و فکر ديگران خودمان را از بيکاري نجات بدهيم. البته ما مسئول کارآفريني نيستيم. فقط ار اين بيکاري در بياييم. حتي اگر به رفتن در مغازه ي پدرمان باشد و حتي مجاني. از محبوبيت شيطان در بياييم. از اينکه قرار هستيم که دعاي مان مستجاب نشود دربياييم. هر شهر، هر جايي و هر کاري باشد اشکالي ندارد. روايت داريم که گفتند فلاني کار را رها کرده و رفته عبادت کند. پيامبر فرمود: بي چاره او که نميداند دعايش مسجاب نمي شود. وقتي از چشم خدا بيفتيم قطعا از چشم رسول خدا هم مي افتيم. پس خودمان را اصلاح کنيم و از وادري بيکاري، بي عاري بيرون بياوريم. الم تعلم الله.. .. در مورد پارتي بازي مي خواهم بگويم که آن آقا که پارتي بازي ميکند اگر پول و قدرت دست او است خدا مالک زمين و آسمان است. شما به خدا متصل باشيد و بدانيد که خدا ما را امتحان ميکند چه کساني که بيکار هستند و چه کساني که با پارتي کار پيدا مي کنند. آن جواني که گفته دوست پدرم مي تواند کار برايم درست کند ولي من مردد هستم به او آفرين مي گوييم. ما باور کنيم که خدا لله ملک السموات و الارض است پس سراغ خدا برويم. کساني که پارتي بازي مي کنيد از ذلتي که خدا برايتان رقم مي زند بترسيد. چون اهانت به اسلام و حکومت اسلامي و اهل بيت است چون مردم را بدبين مي کند. اگر در رژيم طاغوت پارتي بازي ميشد مردم توقعي از آنها نداشتند ولي حتي يک پارتي بازي را مردم در حکومت اسلامي نمي پذيرند. مردم توقع ندارند و به اسلام بدبين مي شوند. به روحانيت بدبين مي شوند به جمهوري اسلامي بدبين مي شوند. اين کار را نکنيد و استغفار کنيد و اميدوار هستيم که خدا استغفارآنها را هم بپذيرد. کارهاي دولتي هم کار محدودي است و همه نمي توانند بروند. خير رساني فقط پول دادن به فقير ومدرسه درست کردن امروز يکي از بالاترين خير رساني ها اشتغال زايي است. سرمايه ام را در بانک نخوابانيم. اين سرمايه را يک کارخانه با سود کمتر و زحمت بيشتر راه اندازي کنم. و براي بيست نفر کار ايجاد کنم. چقدر ثواب دارد. چون وسيله ي رزق و روزي بيست خانوار را فراهم کرده ام.
خدايا به حق محمد و آل محمد باران رحمت خود را بر همه ي بلاد اسلامي و همه ي شهر هاي ما نازل بفرما. به تمام آنهايي که آرزوي داشتن يک خانه خوب، يک کارخوب، يک بچه ي صالح، همسر خوب، شفا و عافيت خوب را دارند، عنايت بفرما. همه ي ما را در مسير تعجيل فرج آقاي مان قرار بده.