برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري - ازدواج 89-10-07 عشق از نگاه من و تو تشکيل ميشود گاهي تمام من به تو تبديل ميشود ، وقتي به داستان نگاه تو مي رسم يکباره شعر وارد تمثيل ميشود ، اي عابر بزرگ که با گام هاي تو از انتظار پنجره تجليل ميشود ، تا کي سکوت مبهم شبهاي انتظار بر ديدگان غمزده تحميل ميشود ، يک روز هم به پاس غزل هاي چشم تو بازار وزن و قافيه تعطيل ميشود ، آن روز هفت سين اهورايي بهار موعود با سلامت تو تکميل ميشود .
سوال – در رابطه با صحبتهاي جلسات قبل که فرموده بوديد که جوانان چون نمي توانند ازدواج کنند مجبور ميشوند گناه بکنند و با اين صحبت ها به آنها مجوز گناه داده ايد. ميگويند که چون شرايط ازدواج براي ما مهيا نيست پس ما گناه مي کنيم . خود من هم نمي دانم چکار بايد بکنم . از طرفي شرايط ازدواج را ندارم و از طرفي هم از گناه بدم مي آيد ولي آن را انجام مي دهم . به من و تمام جواناني که اين کار را مي کنند کمک کنيد . پاسخ – اگر دوستان بخواهند به مسائل اين جوري نگاه کنند اصلا نميشود راه حل داد . ما نگفتيم که اي پدرها و مادرها ، اگر به جوانان تان توجه نکنيد آنها مي توانند گناه بکنند . در قرآن درباره ي آيه ازدواج داريم : اگر بستر ازدواج براي جوانان فراهم نيست عفت نفس پيشه کنند . ما خواستيم که پدرها و مادرها تلنگري بخورند . اي پدرها و مادرهاي عزيز اگر بستر ازدواج را در فصل خودش و در بهار خودش براي دخترها و پسرهاي خودتان فراهم نکنيد ، و فقط مسائل مادي ، شغلي و اقتصادي براي تان مهم باشد و به روح ديانت و بستر جلوگيري از گناه را برايشان فراهم نکنيد ، خداي نکرده آنها به گناه کشيده ميشوند . من گفتم که اين نياز دارد . اگر آن رزق حلال جلويش نباشد ، گران باشد و در دسترس نباشد احتمال افتادن به گناه او هست . اين مجوز گناه نيست . ما از بعد احتمال خواستيم پدرها و مادرها را بترسانيم . چون دين ما گفته که بترسان . ما قرار نيست جوابي را بدهيم که مردم خوششان بيايد . ما قرار نيست آنچه در ذهنشان است توجيه اش را از ما بگيرند . ما قرار است آنچه که دين ما گفته که با يک قدم از زندگي ما که ازدواج است بنده ي خدا بشويم . ما قرار است در گام ازدواج بندگي را بگوييم . يکي از مشکلات ما اين است که ان نومن ببعض نکفر ببعض هستيم يعني بعضي از آميزه هاي دين را در ازدواج قبول مي کنيم ، آنهايي که به ذائقه مان است ، خوشمان مي آيد و به نفع مان است و بعضي ها را قبول نمي کنيم . و مي خواهيم براي آنها که قبول نمي کنيم يک توجيه پيدا کنيم . لذا از حرف يک نفر توجيهي پيدا ميشود که فلاني به ما مجوز داد . خير اين طور نيست . اي پدرها و مادرها شما مي دانيد که يک گل يا ميوه اگر در بهارش چيده نشود و استفاده نشود پژمرده ميشود و طراوتش را از دست ميدهد . روايات مي گويد که بهترين سن مسئوليت پذير سن بيست سال است . وقتي شما در اين سن مسئوليت زندگي را بر دوشش نگذاشتي و بهانه تان هم اين بود که جهيزيه اش و مراسم آماده نيست و اگر شما همه چيز را براي بچه تان فراهم کرديد پس قرار است که او چه مسئوليتي را بپذيرد ؟ او بيکار و تن پرور ميشود .سوال ميکنند که بيست ساله هاي ما با بيست ساله هاي قديم متفاوت نيستند ؟ يعني وجود امام صادق (ع) امروز را نمي ديدند ؟ مي خواهيم بگوييم که بايد امام صادق (ع) را متوجه بکنيم که بيست سال زمان شما با بيست سال زمان مام فرق دارد ؟ من به بيست سال عقب تر مي روم . بچه هاي زمان جنگ با زمان امام صادق (ع) فرق داشتند . زمان فرق داشت ولي امام خميني يک کاري کرد که سيزده ساله ها مسئوليت صيانت بخشي نظام را قبول کردند . مگر غير از اين بود ؟ رزمنده هاي ما حدود 85 درصد آنها حول بيست سال بودند . اينها حفاظت از يک نظام را بعهده گرفتند و امام مسئوليت را به دوششان گذاشت ، اين ها نمي توانند يک زندگي را بچرخانند ؟ ما 36 هزار شهيد دانش آموز داريم . ما نمي خواهيم براي خودمان بهانه بيارويم . ما تمرين نکرديم . مادري امروز به من گفت :حاج آقا بچه ي من 25 سالش است و من فکرميکنم که نميتواند زندگي را بچرخاند . ليسانس را تمام کرده و مي خواهد فوق ليسانس بگيرد . گفتم : مادر پس به تربيت خودت شک کن که چقدر بچه ات را بي عرضه بار آورده اي . امام صادق (ع) مي فرمايد : هفت سال اول بچه امير است . بعضي از مردم اين را بد تفسير مي کنند . امير است يعني با او مخالفت نکنيد نه اينکه هرچه گفت بگوييد : چشم . خواسته هاي او را جهت بدهيد . در مقابل او مقاومت نکنيد . مي توانيد در وادي بازي ، گفتگو و قصه جهت بدهيد . هفت سال دوم بچه ي شما شاگرد است . به او تکليف بدهيد از او تکليف بخواهيد ، او را تشويق و تنبيه کنيد ، به او درجه بدهيد ، او را پايين و بالا ببريد زيرا کاملا آموزش پذير است . حتي تعليم و تربيت شرطي براي او بگذاريد . اين کار را بکني نمره ي خوب مي دهم و اين کار را بکني نمره ي بد مي دهم . اين همان کاري است که خدا در قرآن براي ما کرده است . بعضي ها مي گويند که حجاب و نماز شرطي به درد نمي خورد . خدا دو هزار آيه در مورد بهشت و جهنم در قرآن آورده است . به من گفته که اگ رطاعت انجام بدهي نتيجه اش بهشت است و اگر معصيت انجام بدهي نتيجه اش جهنم است . اين هم شرطي است و هيچ اشکالي ندارد . اگر اين دو مرحله را خوب آمدم هفت سال سوم بچه ي شما وزير است يعني مسئوليت روي دوش او بگذاريد . دختر مي تواند بار مسئوليت مادر بودن را بکشد و پسر هم مي تواند بار مسئوليت پدر بودن را بکشد . مادري از دست پسرش خسته شده بود . من با آن پسر صحبت کردم . او پدر نداشت . به مادر گفتم که به او مسئوليت بده . الان مادرش به من زنگ زده که شما معجزه کرديد .گفتم که من حرف دين را زده ام . به شما گفتم که به او مسئوليت بده و به پسر هم گفتم که با روي خوش مسئوليت بپذير و بد اخلاقي نکن چون کار تو را رشد ميدهد . قصه حل شد . ما به پدرها و مادرها مي گوييم که بر اساس تربيت ديني جلو بياييد ، به بچه تان مسئوليت بدهيد و بار زندگي را روي دوشش بگذاريد و همه چيز را هم برايش فراهم نکنيد . يعني از سن قبل از بيست سالگي روي بچه هاي مان کار کنيم و جواني هم که الان بيست ساله است تدارکاتي براي او ببينيم و آن عقب افتادگي ها را برايش جبران کنيم . اما اي جوانان من خيلي اشتباه مي کنم که به کسي مجوز گناه بدهم . اي جوان يک وظيفه پدر و مادرت دارند و يک وظيفه هم خودت داري . تو بايد عفت نفس پيشه کني . راه عفت نفس چست ؟ من چند فاکتور مي گوييم . يکي اينکه وقت هاي تان را پُر کنيد . چون بيکاري محل تخم گذاري شيطان است . وقت خودت را با درس ،کار و تمرين و هر جوري که مي تواني پُر کن . وقتي وقتهايت پر باشد فکرت جولانگاه شيطان نميشود که از تصويرها ، جوک ها ، لطيفه ها ، تخيلات و پيامک ها برايت فيلم و سريال درست کند . پس وقت هايتان را پُرکنيد حتي اگر کار نداري براي خودت کار بتراش . تلاش که مي کني مشغول ميشوي و ديگر شيطان تو را اذيت نميکند . پس يک تلاش فکري و بدني . ديگري ورزش . من به جواناني که فکر ميکنند که فشار شهوت در آنها بالا است توصيه مي کنم که ورزش هاي رزمي انجام بدهند . ورزش هاي رزمي شهوت را کنترل مي کند . و معمولا بيست دقيقه قبل از خواب ورزش کنند چون فکرها قبل از خواب به سراغ شان مي آيد . قبل از خواب ورزش کنند ، خسته بشوند و بخوابند . ديگري روزه گرفتن است .الان روزها کوتاه است و در مکتب ما هم هفته اي دو روز دوشنبه و پنجشنبه مستحب است که روزه بگيرم .روزه بهترين راه مبارزه با مسائل شهواني است . ديگري خواندن قرآن است که الحمدلله دراين برنامه و برنامه ي گلبرگ روزي يک صفحه مي خوانند و بيشتر هم بخوانيد . ديگري استعاذه است . حضرت يوسف هم گفت : خدايا به تو پناه مي برم . هر روز اعوذبالله و اعوذبالله من حمزات الشياطين بگوييم . به اهل بيت توسل کنيم . شايد عزيزان از مثال من بد برداشت کرده اند . ما ميگوييم خوردن گوشت مردار براي کسي جايز است که در حال مرگ است . دعا داشته باشند و نماز اول وقت هم بخوانند . ده دقيقه قبل از نماز صبح بلند بشوند البته شايد سخت باشد ولي لذت دارد . اگر من باورکنم که اين گناهي که شيطان سر راه من مي گذارد چقدر آلودگي باطني براي من مي آورد ، چقدر عذاب مي آورد ، تا جايي که بتوانم خودم را از گناه دور مي کنم . گناه ظاهرش شيرين است و شيطان آن را مزين مي کند . مي گويد که تو اين را نياز داري و بدست آوردن آن آسان است و در دسترس هم که هست پس گناه بکن . پدرها و مادرها هم براي آنها دعا بکنند . يکي ديگر رفيق خوب داشتن است . بياييد با مسجدي ها و با بچه هايي که انس با نمازدارند دوست بشويد . شما يک وعده از شبانه روز به مسجد برويد و وقتي درکنار آنها نماز مي خواني به خودت سرکوفت مي زني که من با اين همه گناه کنار اين ها نماز مي خوانم و برايتان ترمز ميشود . مي فرمايند که انسانها بر دين رفيقهاي شان هستند . يک عامل قاطع گناه رفيق بد است . سوال – من يک پسر مجرد هستم که از ترس مسئوليت هاي ازدواج هنوز دست به اين کار نزدم. زير بار مسئوليت سنگين زندگي رفتن چگونه براي انسان آرامش مي آورد که قرآن فرموده ازدواج براي آرامش است . هضم اين موضوع براي من مشکل است . انسان تا مجرد است عشق عالم را مي کند ، هرکاري را دوست داشته باشد انجام مي دهد اما به محض ازدواج براي درآوردن پول اجاره خانه بايد دو شيفت کار کند . اين چه آرامشي است که شما از آن سخن مي گوييد ؟ پاسخ – من مي خواهم با اين عزيز کمي تند صحبت کنم . جملات ايشان با منطق هيچ عقلي سازگار نيست . يکي از شاخصه هاي عقل مسئوليت پذيري و مسئوليت شناسي است . ايشان فقط مسئوليت هاي مادي را مسئوليت مي داند . چشمي که خدا به شما داده مسئوليت دارد پس اگر خيلي سخت است آن را پاک کن . اين زباني که خدا به ما داده مسئوليت دارد . اگر ناراحت هستي آن را بِبُر . عقلي را هم که خدا به ما داده مسئوليت دارد . اين احساس ، جواني ، سلامتي ، گوش ، هوش دست و پايي که خدا به ما داده ، هيچ کدام را بدون شرح وظايف به ما نداده است . اتفاقا انسان عاقل مي گويد که به من کار بدهيد ببينيد که چطور از پس آن بر مي آيم . همه خودشان را براي مجلس شورا و خبرگان و ... کانديدا مي کنند ، پس همه ي اين ها بي عقل هستند . آيا عقل شان را از دست داده اند که خودشان را زير بار مسئوليت نمايندگي مجلس ، مديريت شهر وکشور مي برند ؟ انسان عاقل مي خواهد توانمندي هاي خودش را نشان بدهد . اگر منطق ايشان باشد خوش به حال ديوانه ها و حيوانات چون هيچ مسئوليتي ندارند . اگر ما زندگي بي مشکل مي خواهيم با بايد به قبرستان برويم با بايد به ديوانه خانه برويم . ظاهرا در دنيا مسئوليتي ندارند . ايشان اگر کمي فکر کنند مي بينند که اين فکر خيلي بد است . ايشان فقط مسئوليت مادي را مي بينند . ايشان اگر مثل جوان جبهه و جنگ فکر کند و به پدر و مادر بگويد که شما بار يک زندگي را به من بدهيد و بگذاريد من آن را بردارم و از اين زندگي خودم را رشد مي دهم و براي رشدم بايد هزينه ي آن را بپردازم. ما کوچک شده ايم که کرايه خانه و مشکلات بزرگ شده است . کداميک از ما انسانها به اندازه ي معصومين مشکلات ديده ايم ؟ اگر جلوي مشکلات خودت را کوچک کني مشکلات بزرگ ميشود ولي اگر خودت را بزرگ نگه داري و استقامت داشته باشي و در مقابل مشکلات بايستي مشکلات کوچک ميشود . بچه هاي آزاده ي ما چه مشکلي داشتند که ده سال در عراق اسير بودند . بعضي ها در سلول حتي جاي راحت خوابيدن هم نداشتند . يک ليوان آب در 24 ساعت براي همه کارهايشان داشتند اما اينها چقدر بزرگ شدند . ده سال با چهار قاشق غذا زندگي کردند . اين دنيا خوابگاه نيست مدرسه است و بايد ما را رشد بدهد . چرا بچه ها مدرسه مي روند و مسئوليت درس خواند را قبول مي کنند ؟ مشق بنويسد اشک بريزد سر جلسه ي امتحان برود زيرا بزرگ ميشود و بخاطر آسنده است . پس اگر رشد در مسئوليت است از آن فرار نکنيم . آن آرامشي که در قرآن مي گويد بر اساس رشد است . من مي بينم بعضي ها هنوز بچه ي چهل ساله هستند. هنوز کوچک هستند و رنگ ماشين ها خيلي برايشان مهم است . مثلا ميگويد که اگرغذا اين باشد من نمي خورم و اگر فلان هواپيما باشد من سوار نمي شوم . بچه ها بهانه مي گيرند . سوال – يک موقع من با خودم کنار مي آيم و هزينه زندگي ام را مي پردازم تا رشد کنم ولي چرا يکنفر ديگر راهم درگير کنم ؟ پاسخ – زندگي همراه با مشکلات است هرکس ميخواهد با مشکلات دست و پنجه نرم نکند بايد به زندگي اش خاتمه بدهد . دختر خانم هم مثل من مي خواهد رشد بکند . شما بايد کفوتان را انتخاب کنيد و با همديگر رشد کنيد . حضرت علي (ع) فرمودند : فاطمه خير عون في طاعت الله . در اين دست و پنجه نرم کردن با مشکلات طاعت خدا هم مي کنيم . روايت داريم که هرکس جوينده باشد يابنده هم هست و انشاء الله همه هم کفو خودشان را پيدا مي کنند . از روزي که به من عقل دادند مسئوليت هم دادند. تا وقتي که طفل بودم و عقل نداشتم مسئوليت با ديگران بود ولي از وقتي که بالغ شدم مسئوليت هم پيدا کردم . بالاترين آرامش اين است که انسان مسئوليتش را انجام بدهد . و در برابر مسئوليت ها خودش را کوچک نکند . لا يکلف الله نفسا الا وسعها . خدا به هيچ کس تکليف بيشتر از ظرفيتش نداده است . اشکالي که اين عزيز مي گويد بخاطر فرهنگ غلط جامعه است . بعضي از جوانان فکر مي کنند که در اول زندگي بايد همه چيز آماده باشد و اين غلط است . بله يک مقدار به بچه ها کمک بکنيم تا بزرگ بشوند و خودشان با مشکلات دست و پنجه نرم کنند . اگر همه چيز در زندگي آماده باشد آن موقع دنبال بهانه براي دعوا کردن مي گردند . و آنکسي که ندارد مي ترسد که جلو بيايد و مي گويد که اين که هيولاي امکانات را من چطوري فراهم کنم ؟ اگر پدرها و مادرها 50 درصد زندگي را فراهم کنند و بقيه را خودشان با کمک آنها بدست بياورند . آن موقع زندگي شيرين تر ميشود . سوال – سوره ي نساء آيات 94-92 را توضيح بدهيد . پاسخ – آيه 93 مي فرمايد : هر کسي که يک فرد را بعمد بکشد جزاي او جهنم است و آن هم خالدين فيها است و خلود در جهنم است و اين از آن عذاب هاي سخت جهنم است . غضب خدا را براي خودش خريده ، لعنت خدا را براي خودش خريده يعني محروميت از نعمات الهي و خودش را براي عذاب بزرگي که خدا مي فرمايد آماده کند . البته در آيه قبل مي گويد که اين فرد هم مي تواند توبه کند و کفاره اش راهم بدهد . اگر قتل يک نفس اين قدر گناه دارد و اين قدر عذاب دارد ، قتل روح چقدر گناه دارد . ما با بستر سازي گناه روح انسانها را مي کشيم . اي جوانها بياييد شير صفت باشيم ، گرگ صفت نباشيم . گرگ به گله مي زند و ده تا گوسفند را تکه پاره مي کند و يکي را مي برد ولي شير يکي را ميکشد و مي خورد . بعضي از دخترها و پسرها با تيپ گناه آلودي که براي خودشان درست مي کنند ، دل دختر پسرهاي ديگر را تکه پاره مي کنند . آنها را وادار به گناه ميکنند تا يکي را انتخاب بکند . اين کار را نکنيد خدا با کسي شوخي ندارد البته قابل بازگشت و توبه است . سوال – آيا بنظر شما موقع عروسي رفتن به آتليه و چاپ عکس ها اشکالي دارد ؟ من دوست دارم که عکس هاي عروسي ام را يادگار داشته باشم اما شوهرم مي گويد : آيا اگر حضرت فاطمه بود اين کار را ميکرد ؟ آيا ايشان راضي مي شدند که يک نامحرم که ايشان را نمي شناسد عکس هايش را چاپ بکند ؟ پاسخ – ما خوشحال هستيم که در روزگاري که بعضي ها عکس عروس و داماد را در مجلس عروسي به همه مي دهند و راحت گناه مي کنند ، عده اي هم هستند که اين برايشان اين دغدغه را دارند و من اين ها را تحسين ميکنم . اين زوج مواظب هستند که حتي از عکس شان هم کسي وادار به گناه نشود . اينجا يک مسئله ي فقهي است که در رساله ها آمده است و آن کف دينداري است . در مسائل ديگر ما به کف قائل نيستيم و به سطح قائل هستيم ولي در مسئله ي دين داري مي خواهيم به همان کف راضي باشيم . اين کمي بي انصافي است . کف دين داري که علماء نوشته اند اين است که اگر عکس خانمي را مرد نامحرمي ببيند که نمي شناسد و با ديدن اين عکس به گناه نمي افتد اشکال ندارد .که رسيدن به اي قسمت سخت است زيرا عکس هاي عروسي بدون پوشش است و اگر پيرمرد هم آن را ببيند قصد ريبه در آن هست چه برسد بع عکاس جوان . حکم فقهي اين است . چرا ما کف را بگيريم ؟ حالا که ايشان اين قدر مقيد است و خانم ايشان هم دوست دارند که عکس عروسي داشته باشند ، آقا هزينه ي بيشتري را بپردازند تا يک خانم آن عکس ها را چاپ کند تا خلاف احتياط عمل نکند . مانند وقتي خانمي در تاکسي مي نشيند و ميتواند پول دو نفر را حساب کند تا هزينه اي هم براي دينداري کرده باشد. ما با دينداري ميخواهيم از بعضي مسئوليت ها فرار کنيم . بدست آوردن دل عروس خانم هم يک فضيلت است . شروع زندگي است و عکس داشتن هم اشکالي ندارد . آن که شما مي فرماييد حضرت زهرا است و ما بايد حکم خودمان را از مراجع تقليد بگيريم. سعي کنيم براي دينداري هزينه کنيم. براي اينکه اين خانه نزديک مسجد است دوميليون تومان بيشتر بدهيم . براي اينکه اين خانه را نامحرم نبيند دو تا حفاظ بيشتر بزنيم . گاهي براي جلوگيري از گناه هزينه ي بيشتري بدهيم . نشان بدهيم که حاضر نيستيم با گناه روح کشي بکنيم . قطعا گناه روح هاي ما را مي کشد . اگر در تمام زندگي ات قائل به کف هستي در دين داري هم قائل به کف باش . اگر در يک ميهماني يک ليوان آب را همين جوري به شما بدهند ناراحت نميشويد ؟ اگر غذا را در دست شما بريزند و بگويند : بخور ناراحت نميشويد ؟ چطور در خوردن هاي مان سطح را مي خواهيم نه کف را پس در دين داري به کف اکتفا نکنيم . سوال – آيا اين درست است که هرکاري در زندگي ما پيش ميآيد ما آنرا با پيشوايان و امامان مقايسه کنيم ؟ پاسخ – آنها الگوي ما هستند . پيامبر هم فرموده که من مثل شما هستم. اگر قرار بود که مثل ما نباشند الگوي ما نمي شدند . امير المومنين فرمود : شما نمي توانيد مثل من باشيد . در زندگي ائمه دو قِسم وجود دارد . يکي قالب اعمال و رفتارشان است و يکي محتواي و روح آن است . ما بايد آن روح ديانت را اتخاذ کنيم . قالب مال آن زمان و آن مکان است . امامان در مسافرت کردن با شتر و اسب مسافرت مي کردند .حالا من بگويم که چون حضرت زهرا سوار هواپيما نشده من هم نشوم . اگر ايشان الان بودند حتما سوار هواپيما مي شدند . اما آن روحي که در سيره ي اهل بيت و حضرت زهرا در سفر بوده ، ما بايد آن را رعايت بکنيم . ما ميگوييم اصول سيره را بايد رعايت کنيم . حضرت زهرادر عروسي شان چند اصل را رعايت مي کرند . رعايت حيا و عفت ، پرهيز از گناه ، سادگي و ديگري شادي و مشارکت در عروسي ولي در آن نبايد اختلاط و گناه باشد ، فخر فروشي و دل سوزاندن باشد . اين ها اصل و سيره است پس ما بايد از زندگي ائمه اولويت ها را بگيريم . جهت گيريها و روح عمل را بايد از اهل بيت بگيريم . اين قالب است که آنها در زمان خودشان در کاسه ي سفالي غذا مي خوردند و ما در کاسه ي چيني غذا مي خوريم . اين پوسته است . در عبادات همان هايي که آنها انجام دادند ما هم انجام مي دهيم . با پيشرفت تکنولوژي قالب نماز عوض نشده است . در معاملات و ارتباط زندگي بايد در قالب خودمان باشيد . حتي در مورد تربيت فرزندان ميگويند که با قالب زمان خودشان با آنها حرف بزنيد . قالب مکان زمان و شرايط را رعايت کنيم . روح را از اهل بين بگيريم . اينکه مي گوييم ما نميتوانيم مثل آنها بشويم براي اين است که ظرفيت آنها خيلي بالا بوده است . اين به آن معنا نيست که آنها نمي توانند الگوي ما باشند بلکه ما نميتوانيم عين آنها باشيم . خدايا به آبروي امام سجاد (ع) به ما توفيق ايستادن در برابر مشکلات و بن بست نديدن زندگي عنايت بفرما .
|