اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-09-09-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري- ازدواج

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري

-ازدواج

89-09-09

تو شبستون چشات پاي پله هاي پلکت مُچ مهتاب را مي گيرم، دمي که گرگ و ميش گله ي با يک گله ي شقايق پيش پاي تو مي ميرن، من شب رو به خاطراتم وصله مي کنم مي دوزم من به هر عدد نگاهت گر ميگيرم و مي سوزم، اگه روز رو خواسته باشي شب رو تا تهش مي نوشم، مي زنم به آب و آتيش با خود خورشيد مي جوشم، زخم خورشيدي تن را با شب و شبنم مي بندم اگه مقتول تو باشم دم جون دادن مي خندم، تو شبستون چشات پاي پله هاي پلکت مُچ مهتاب را مي گيرم، دمي که گرگ و ميش گله ي با يک گله ي شقايق پيش پاي تو مي ميرن، تو با اون نگاه ياغي قُرقُ سينه ي مائي، فاتح قلعه ي رويا کي به فتح ما مي آيي؟
در اين برنامه ما نمي خواهيم در مورد مشاوره دادن ازدواج صحبت کنيم اين کار را همکاران مان در برنامه ي گلبرگ انجام ميدهد بلکه مي خواهيم به ازدواج طوري نگاه کنيم که در مسير بندگي مان باشد. و ازدواج مي تواند مانع و سد در مقابل بندگي شان باشد. اگر کساني به ازدواج جوانان کمک مي کنند در واقع دين خدا را ياري مي رسانند و به بندگي شان کمک مي کنند.
سوال – جامعه ي متدينين ما و اطرافيان ما که جوان در خانه دارند چطور ميتوانند کمک کنند که جوانها با ازدواج در مسير بندگي ي قرار بگيرند؟
پاسخ - من ايام عيد غدير و روز مباهله را به بينندگان عزيز تبريک ميگويم. شعر قشنگي که شما در اول برنامه خوانديد که امام زمان (عج ) کي به فتح ما ميآيد، من مي خواهم به برنامه مان ربط بدهم. يکي از آرزوهاي مهدوي اين دعايي است که بارها گفته شده: اللهم زقنا توفيق الطاعه و بُعد المعصيه که شاخصه هاي حکومت امام زمان (ع) است. و حتي ميخواهم به قصه ي مباهله ربط بدهم. چون روزمباهله روز خانواده هم هست. چکار کنيم که سفره ي طاعت الهي پهن بشود؟ يکي از شاخصه هاي تبديل زندگي به بندگي اين است که دغدغه اصلي مردم اين باشد، هم دولت و هم همه ي کساني که دلشان براي بشريت مي سوزد و براي زيبايي هاي دلش مي تپد، که سفره طاعت الهي گسترده تر باشد و سفره ي معصيت کمتر باشد. يکي از شاخصه هاي تبديل زندگي به بندگي اين است. ما که نگفتيم که مردم به لذت ها و نيازهايشان نرسند، ما ميگوييم بهترين نعمت هاي خدا براي بهترين بنده هاي خدا است. بخوريد از چيزهاي پاک که روزي شما هستند و چيزهاي پاک براي انسانهاي پاک است و اين تعابيري است که در قرآن آمده است. بهترين نوشيدني ها، خوردني ها و لذت بردن ها بايد براي بندگان خوب خدا باشد. بندگان خوب خدا بايد شيرين ترين زندگي را داشته باشند. اما اين بهترين را بايد از راه حلال تامين بکنند.

يعني بگونه اي باشد که ضمن اينکه نياز خودم را برطرف مي کنم، به لذت خودم ميرسم و به عشق و صفاي خودم مي رسم، حرام انجام ندهم. اين همان توفيق عبادت است. براي اينکه سفره ي طاعت خدا پهن بشود بايد سه تا کار انجام بدهم. يکي اينکه تبليغ زباني بشود. آثار خوب طاعت خدا را براي مردم بگوييم. و آسيب هاي بد معصيت را براي مردم بگوييم. دختر خانمي پيام داده بودند که خواب راحتي ندارند و ما گفته بوديم که اين نا آرامي خواب شما بخاطر آسيب هاي طبيعي يک معصيت است. و آن معصيت هم بدحجابي بود. ايشان به حرفهاي دين گوش دادند و بعد پيام دادند که خوابم راحت شد. يکي از راههاي تبليغ دين، پهن شدن سفره ي بندگي خدا و تقويت بندگي اين است که اگر ميگوييم که اين طاعت خداست همين جوري نگوييم که چون خدا گفته تو انجام بده. که تعبير به تعبدي ميکنند. برايش باب تعقل را هم باز بکنيم. بگويم: فرزندم مگر بتو دنبال اين نتيجه و آثار نيستي؟ مسير اين آثار اين راه عبور مي کند. به بچه اي که مريض است مي گوييم که اگر مي خواهي خوب بشوي بايد اين دارو را بخوري. به بچه ميگويم که مگر نمي خواهد قدت بلند بشود پس بايد سبزي بخوري. براي پهن شدن سفره ي طاعت الهي تبليغ زباني بکنيم يعني فقط امر و نهي نکنيم. اگر امر مي کنيم آثار و برکات آنرا هم بگوييم و او را دعوت به تفکر بکنيم. حالا مي پرسند چه کساني بايد دعوت به تفکر بکنند؟ ما مي گوييم هر کسي که امر به معروف مي کند. ما مي گوييم ازدواج را به برکاتش بگويم و عدم ازدواج را به آسيب هايش بگويم. هر جا احتمال معصيت مي دهيم آسيب هاي فردي، خانوادگي، اجتماعي، جسمي و روحي را براي او بشمارم. هيچ انسان عاقلي سراغ آسيب نمي رود. پيامي فرستاده اند که دخترخانمي مي گويد که من مي خواهم ازدواج کنم ولي پدرم نمي گذارد و اين براي من معضل شده است. هدف برنامه هاي معارفي تبليغ زباني است و من الان تبليغ زباني مي کنم. من چند نمونه را به اين پدر نشان مي دهم. مي گويم که خانواده اي در تهران دارم که پنج تا دختر دارد. اولي متولد 54 و دومي 57 و بعدي 59 و بعدي 61 و بعد ي64 است. براي متولد 64 خواستگار مي آيد که 25 سالش است ولي بزرگتر 35 سالش است کسي سراغ او نمي رود. آيا دوست داري دختر شما هم اين جوري بشود و افسرده بشود؟ آسيب را به او نشان مي دهم. بعد دوست داري که روي دختر شما عيب بگذارند و بگويند که حتما عيبي دارد که ازدواج نکرده است؟ دو ست داري دخترت بخاطر نيازش يواشکي گناه کند؟ يک تلفن، پيامک، چت؟ پس در تبليغ زباني بايد آثار و آسيب ها را بگوييم. من به يک جواني که سيگار مي کشد مي خواهم به او را نصيحت کنم. نبايد بگويم که سيگار نکش چون ميگويد که دوست دارم که بکشم. ولي وقتي آسيب هاي آنرا چيدم و به او نمايش دادم، يک خاطره يا داستان براي گفتم، مي گويد که تا بحال به اين ها فکر نکرده بودم.

سيستم تبليغي قرآن هم اين جوري است. حدود سي صد دفعه در قرآن ما را به تفکر دعوت کرده است. چرا؟ خدا بيخودي نگفته که نماز بخوان. ببينم آثار و برکات آن چيست؟ اگر گفته که شراب نخور، بيخودي گفته که اين نوشيدني را نخور؟ مگر خدا ميخواهد ما را محروم کند؟ خدا مي خواهد ما را محدود کند که به يک هدف قشنگ تر برسيم. ديگري تبليغ عملي است. اگر خود کار قشنگي انجام بدهم يعني اگر اين کار خوب نبود من انجام نمي دادم. خانمي پيش امام باقر(ع) آمد و گفت که من نميخواهم ازدواج کنم. زيرا فکر ميکنم که ازدواج مانع رشد من است. مي خواهم به مراحل سير و سلوک برسم. حضرت فرمود: اگر ازدواج مانع رشد بود از تو اولي تر مادرم فاطمه زهرا (ع) بود. يعني ببين مادرم زهرا هم ازدواج کرد. پس اين کار خوبي است که مادرم انجام داده است پس تو هم انجام بده. و ديگري تبليغ هزينه اي بکنيم. يعني من با زبانم گفتم با عملم نشان دادم و حالا دست در جيب دارايي هايم مي کنم و مي گويم که اي جوان من اين قدراعتقاد دارم که مي خواهم براي اين کارهزينه بکنم. من يک انسان آبرودار به خانواده اي مي گويم که اين پسر با اينکه کار ندارد و سربازي نرفته است ولي عرضه ي چرخاندن يک زندگي را دارد و آنها به آبروي بنده به شما دختر مي دهند. از آبرو هزينه کنند. فردي در پيامک گفته بوند که حاضر هستند يک سوم سرمايه شان را براي امر ازدواج جوانان بگذارند. از اين موارد زياد است. اين آقا اگر اطراف خودش را نگاه کند از اين جوانان زياد مي بيند و يواشکي به جوان بگويد که تو جلو برو من يک سوم به تو مي دهم. از مال خودم بگذرم. به جوان ميگويم که برو ازدواج کن و بعد بگويم که من پيش دو تا صندوق اعتبار دارم و از اقوام مي توانم پولي جمع کنم البته نگاه صدقه اي نشود. براي اينکه مي خواهم سفره ي طاعت الهي پهن بشود. روايت داريم که از کارهايي که خدا خيلي خوشحال ميشود اين است که دو جوان از طريق ازدواج بهم برسند تا گناه نکنند. همه ي ما به گناه نکردن دو جوان کمک کنيم که وقتي اين ها ازدواج کردند سفره ي طاعت شان پهن بشود. اينکار براي من سنت حسنه و باقيات و صالحات ميشود. و از آن اموري هست که بعد از مرگ ما هم براي ما خيرات ميآيد. من آبرو، مال و جانم را گرو بگذارم. پيامبر مگر در روز مباهله چکارکردند؟ به نجران نصراني گفتند که من اين قدر به اعتقادات خودم معتقد هستم که حاضرم جان خود، دختر، داماد و دو نور چشمم را درطبق بگذارم و بيايم. و ما بگوييم که خدايا اگر ما بر حق هستيم آنها را نابود کن و اگر آنها برحق هستند ما ار نابود کن. وقتي اُسقف نجران اين وضعيت را ديد گفت: اين انسانهايي را که من مي بينم دست به دعا بلند کنند زمين و زمان بهم مي ريزد. ما هنوز حاضر نشده ايم که براي اعتقادات مان از جان مان مايه بگذاريم. همه ي مردم از ارتباط دختر و پسر ناراحت هستند. همه ي مردم از اين گناهان که براحتي انجام مي شود و قبح آن هم ريخته است ناراحت هستند. از اين چشم چراني ها، روابط آزاد و شوخي کردن ها ناراحت هستند. همه ي اين ها نياز است. اين قدر روابط باز زن ومرد در فيلم ها ادارات بخاطر نياز است. همه مي بينيم ولي حاضر نيستيم که يک خرجي بکنيم. پس بيخود نگوييم که ما مسلمان هستيم. همه ي ما داريم به معصيت الهي رضايت مي دهيم. وقتي بچه ي من غذا مي خواهد، از همه زودتر پدر و مادر مي فهمد ولي وقتي فرزندانتان همسر مي خواهند چرا شما متوجه نميشويد؟ چه چيزي مانع ما شده است؟ اين يک حجاب هاي بيخود است.

به فرض اين واقعيت جامعه است ما بايد هر واقعيتي را بپذيريم؟ يکي از واقعيت هاي انگلستان همجنس بازي است. آيا اين پدر ميپذيرد؟ ما واقعيت ها را با عقل خودمان مي سنجيم. يکي از واقعيت هاي اروپابي حجابي است. آيا اين پدر مي گذارد که دخترش بي حجاب باشد؟ يکي از واقعيت هايشان شرابخواري است؟ ما قرار نيست که هر واقعيت جامعه را بپذيريم. مگر ما اعتقاد نداريم که عقل پيامبر از عقل ما بيشتر است؟ امام صادق (ع) مي فرمايد: از کسي که از تو عاقل تراست بپرس. پس برويم از خالق عقل بپرسيم. خالق عقل که خداست گفته که اين جوري انجام بدهيد. من مي خواهم به خدا بگويم که من بيشتراز تو مي فهمم؟ حالا مي گويند که يکي از واقعيت ها مشکلات اقتصادي است که پدر و مادرها از ا ين مي ترسند. ما مي گويم توان خودتان را در نظر بگيريد و بقيه را به خدا واگذار کنيد. هر خانواده متوسط ماهي صد تومان خرج بچه اش مي کند. يک اتاق به پسر و دخترشان هم داده اند. ما اين ها را دست به دست هم بدهيم و پدر و مادر ماهيانه صد تومان را به آنها بدهند. و اتاق هم به آنها بدهند. آيا ميشود؟ اين ها را انجام مي دهيم که فقط گناه نکنند. پدر ها و مادرها با ممانعت ازدواج نسبت به فرزندانشان، سفره ي طاعت الهي پهن ميشود يا معصيت الهي؟ خوب سفره ي معصيت. پس به دنبال آن بي برکتي است. روز به روز بي برکت تر مي شويم و اين تقصير خودمان است. شما اين دختر و پسر را بهم محرم کنيد و صيغه اي بخوانيد و بعد ببينيد که وعده ي خدا يعني يقنهم الله من فضله مي آيد يا نه؟ جواني بوده که هيچي نداشته است اما بعد ازازدواج خداهم برايش شغل ايجاد کرده است و هم خانه و ماشين دارد و خودش هم مي گويد که نمي دانم اين ها چطوري آمده است. خدا وعده داده است و خدا خلاف وعده اش عمل نميکنيد. چرا اين را باور نمي کنيد؟ وعده هاي خدا حق است. چرا باور نمي کنيد؟ خدا مي گويد که تو رضايت به معصيت من نده، ببين برکت مي آيد يا نه؟ بخش عمده ي جامعه ي، دولت، قوه ي قضاييه و روحانيت ما هم به اين معصيت رضايت داده ايم. پس بي برکتي آنرا هم تحمل کنيد.

من روحاني که با آن جوان هيچ آشنايي هم ندارم ولي فقط براي اينکه طاعت الهي رونق پيدا کند بگويم که من در جمع شدن اين سفره ي معصيت حاضرم هزار توان بگذارم. من يک ايده دارم. دولت محترم يک صندوق باز بکند بنام صندوق کمک به ازدواج. مثل حساب صد امام. هر کس هر مبلغي را که مي خواهد به اين صندوق کمک کند. فقط براي اين که سفره ي معصيت الهي جمع شود. بعد ميگوييم که خدايا چرا باران نميآيد و زمين مي لرزد؟ زندگي ها هم بي برکت ميشود واز هر سه ازدواج يکي طلاق ميشود. جلوي اين معصيت را بگيريم. دختري که پدرش معتاد است يا در زندان است ودختري که نقصي در صورتش است چه گناهي کرده است؟ واقعا نميشود به آنها کمک کرد؟ يک نهضت راه بيندازيم. صدا وسيماي حرکت قشنگي کرده است آزاد سازي زنداني ها. آزاد کردن زنداني ها مهمتر است يا آزاد کردن جوانها؟ الان جوانها در زندان گناه نيستند؟ يک رسانه ي ملي اين حرکت را شروع کند.
سوال - سوره ي آل عمران آيات 116 – 120 را توضيح دهيد
پاسخ – ما هر وقت بحث و صحبتي مي کنيم بعنايت خدا آيات مويد آن بوده است. آيه اول آن اين است که اي مردم تا اعتقادتان را نسبت به خدا درست نکنيد اگر مال و اولاد هم داشته باشيد مشکل تان حل نميشود. اگر قبول داريم که همه چيز مال خداست، پس بياييم از آنچه که داريم براي پخش شدن آن چه که خدا گفته تلاش کنيم. خرج کنيم. اسم صدقه و انفاق روي آن نگذاريم. مال خدايت براي دوست داستن خدا آن را خرج ميکنيم. چه اشکال دارد خانم هايي که خرج هاي زيادي براي آرايشگاه ميکنند يک سوم از خرج آرايش را کمتر کنند و به همان دختر ي که در آن مجلس است و حسرت ازدواج را دارد بدهند؟ يا به همان زوج کمک کنند. يا خانمهايي که ميگويند يک لباس را دو بار در مجلسي نمي پوشند و اين واقعيت اشتباهي است. بيايند هزينه ي يک لباس جديد را به عروس و داما کمک کننند به اين عنوان که طاعت الهي بيشتر بشود و اين برکتش به همه ميرسد. مثلا وقتي قيمت نفت بال برود نفعش به همه ي مردم ايران مي رسد و وقتي پايين بيايد ضررش به همه مي رسد. اگر در جامعه طاعت الهي بيشتر بشود نفعش به همه مي رسد. الان آلودگي هوا به همه ضرر مي زند چه ماشين داشته باشيم يچه نداشته باشم. طبق آيه قرآن اگر ان الذين امنوا و عملو الصالحات شد واگر کفر شد و معصيت شد يقين بدانيم که نه مال خودمان به دردمان مي خورد و نه فرزندمان. عزيزان بررسي بکنند. پس همه دست به دست هم بدهيم حتي بيگانگان. اگر من به يک ازدواج کمک کردم يعني يک معصيت پاک بشود.
سوال – دختر 23 ساله هستم به نماز و روزه ام اهميت مي دهم و هر موقع چيزي را از خدا خواسته ام اجابت کرده است. چند سالي است که به ازدواج نياز دارم و با خواند قرآن و دعا هم از سرم برون نمي رود. تمام راه حل ها را رفته ام و جواب نگرفته ام. پدرم از همه ي خواستگارها ايراد مي گيرد. اگر حرفي بزنم ميگويد که تو خيلي گستاخ هستي و من را تنبيه مي کند. آيا اين حق من است که دور زا چشم خانواده ام راه ديگري را انتخاب کنم در حاليکه در شهر ما دختران هم سن من بچه هم دارند و در ضمن خواستگاران من هر سال کمتر ميشود. با کوچکترين حرفي عصباني مي شوم و با مادرم دعوا ميکنم. راهنمايي کنيد که اگر من در آينده ازدواج نکردم به راه خطا نروم.
پاسخ – من به اين پدر هشدار مي دهم آن آيه قرآن را که در قيامت وقتي عده اي را عذاب ميکنند آنها ميگويند که خدايا عذاب پدر مادرهاي ما را زياد کن. از اين آيه بترسيم. دختر شمکا که اين قدر قشنگ و پاک به شما پدر مي گويد که نياز به ازدواج دارم و هم سن هاي او هم ازدواج کرده اند، اين فشار روحي مي آورد. اين دختر ممکن است به افسردگي و يا بيماري هاي صعب العلاج مبتلا بشود وقتي که روي خودش فشار بياورد و اگر دچارگناه بشود، اين ها دامان پدر را ميگيرد. نکته ي بعدي اينکه کجاي دنيا شما انسان بي عيب پيدا ميکني که دنبال انسان بي عيب ميگرديد. مگر من و شما بي عيب هستيم؟ مگر همسر شما بي عيب است. مهم اين است که اين دو هم کفو باشند و بهم نزديک باشند. هدف ازدواج تکميل و تکامل است. کنار هم قرار بگيرند و با نقاط قوت ضعف همديگر را بپوشانند. هن لباس لکم وانتم لباس لهن. هم پوشاني داشته باشند و رشد بکنند. و نکته ي آخر اين است که بترسيد از روزي که فرزندان شما راه ديگري را بروند که حتي دين هم راه را جلويشان گذاشته است. وقتي کسي واقعا به گناه ميافتد دين مي گويداز راه اخلاقي خودت برو و انتخاب کن. آن موقع شما بايد خودتان را سرزنش کنيد. خدايا به آبروي اين روزها و آبروي آن آقايي که در رکوع انگشتر بخشيد يعني اميرالمومنين باران رحمت خودت را بر ما و بر ملت ما نازل بفرما و ما را در مسير طاعت که وسيله رحمت و برکت است قرار بده.