برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
- پرسش و پاسخ
89-08-18
يک روز با يک آسمان پرواز مي آيي خورشيدي و از دور دست راست مي آيي روزي که تنها زوزه در گوش زمين جاري است با نغمه ي مرغان خوش آواز مي آيي آن روز لبها ديگر از انجام مي گويند اما تو با شعري پُر از آغاز مي آيي جادوي چشمانت دلم را سِحر خواهد کرد آري تو با دستي پر از اعجاز مي آيي خفاش ها بعد از غروبت سر زدند اما من مطمئنم آفتابا باز مي آيي.
سوال – پسري نوزده ساله هستم که گرفتار گناه بزرگي مثل نگاه به نامحرم و رفتن به سايت هاي نامناسب هستم. بعضي وقتها از دست خودم بيزار ميشوم. سالهاست که با اين گناهان دست و پنجه نرم ميکنم و نمي توانم آنها را ترک کنم. اگر هم ترک کنم بيشتر از چهار روز طول نميکشد. من ميدانم کسي بالاي سر من است ولي نمي دانم چرا آدم نميشوم. خودم ميدانم که بخاطر ازدواج نکردن مي باشد. آيا کسي در اين دوره و زمانه به پسر نوزده ساله محصل بدون پول زن ميدهد ؟
پاسخ – ايشان نماينده اي از يک طيف هستند. چه دخترها و چه پسرها. شايد تک تک کساني که اين را مي شنوند اين مشکل را يا خودشان يا عزيزانشان داشته باشند. من روي صحبتم با تمام کساني است که جوان دارند. آيا راست مي گوييم که حضرت زهرا (س) وحضرت علي (ع) خوشبخت ترين زوج آسماني و بشري هستند و آيا راست ميگوييم که آنها خدايي ترين ازدواج را داشتند که يا راست مي گوييم يا دروغ مي گوييم. گاهي اوقات خودمان هم نمي دانيم که به خودمان دروغ مي گوييم. اگر فکر ميکنيم که راست مي گوييم و اين ها را اين قدر دوست داريم و اگر احساس ميکنيم که اين راست است که وقتي حضرت پيامبر از علي پرسيد که فاطمه چگونه همسري براي توست ؟ و او فرمود: فاطمه خوب کمکي است براي رسيدن به طاعت خدا، اگر باور داريم، شاخصه ها و ملاک هاي زندگي آنها را در زندگي خودمان و بچه هاي مان پياده کنيم. وقتي حضرت اميرالمومنين به خواستگاري حضرت زهرا (س) آمدند ايشان اين چيزهاي که اين جوان بعنوان گله مي گويد نپرسيدند. آيا ماشين، خانه و شغل داري ؟ حالا ميگويند که او حضرت زهرا (س) بود. بله اگر قرار باشد که ما هيچ کاري را نتوانيم مثل حضرت زهرا (س) انجام بدهيم، پس ما مرخص هستيم. شاخصه ها را بگيريم. من نگفتم مثل آنها باشيم. آنها امام ما هستند و رابطه ي امام و ماموم متابعت و شباهت است. ما بايد حداقل يک کمي شبيه آنها باشيم. اي پدر و مادرهايي که دختر و پسر داريد، وقتي براي ازدواج فرزندتان فکر ميکنيد قبل از اينکه به اين قضايايي فکر کنيد که فرزندان در گلويشان عقده شده است و به اين صداقت ميگويند که ما داريم گناه ميکنيم، به اين فکرکنيد که شما هم در گناه آنها شريک هستيد. بچه وقتي مي گويد که من گرسنه يا تشنه هستم وقتي شما جلوي او آب يا غذا نگذاريد، چيز ديگري مي خورد.
گاهي بچه تشنه اش است و داروي مادرش را مي خورد. آيا مادر ميتواند او را بزند ؟ نمي تواند زيرا او ميگويد که تشنه بودم و آب مي خواستم و آب نبود. امروز جوانان ما تشنه ي آب حلال ازدواج هستند. آب حلال ازدواج نيست و حرام ارتباط هست. آب حلال ازدواج سخت است و هزينه هاي آن بالاست، ارتباط آسان است و هزينه هايش پايين است. آخر او چه گناهي کرده است ؟ حتما اين جوان هنگام نوشتن نامه گريه ميکرده ؟ زيرا او نياز دارد. قرآن ميگويد که اگر ازدواج نکرديد عزت نفس پيشه کنيد. آيا همه ميتوانند عزت نفس پيشه کنند ؟ ما ميتوانيم به دوازده ميليون جواني که در معرض ازدواج هستند بگوييم که همه تان عزت نفس پيشه کنيد ؟ پدرها و مادرها مي گويند که هنوز وقتش نرسيده است. خوب وقتش چه موقع است ؟ ملاک و آدابش چيست ؟ آيا راست مي گوييم که مي خواهيم بنده ي خدا بشويم و آيا راست ميگوييم که از گناه بدمان مي آيد ؟ گاهي شرح حال ما اين است که توبه بر کف، دل پر از شوق گناه، معصيت را خنده مي آيد از توبه ي ما. مادري ميگفت که دختر من بدحجاب است ولي خودش محجبه بود. گفت که خيلي ناراحت هستم. به او گفتم که شما دلت مي خواهد مثل او باشي ولي خجالت مي کشي مثل او باشي. او دارد خودت را به خودت نشان مي دهد. با گريه گفت که راست مي گوييد. آيا راست مي گويم که از گناه بدمان مي آيد و حضرت امير الگوي ماست و آيا راست مي گوييم که آخر گناه آتش است ؟ ما دو جور ظروف در خانه داريم. ظروف اتيغه اي و دم دستي. مثلا يک ظرف از زمان صفويه داريم و آن را در دِکُر مي گذاريم و خيلي آنرا دوست داريم ولي هيچ وقت درون آن آبگوشت نمي خوريم ولي در ظروف دم دستي با اينکه ارزان است و قيمتي ندارد آبگوشت مي خوريم و خيلي از آنها استفاده مي کنيم. نکند الگوهاي ما هم دو دسته شده اند. الگوهاي اتيغه اي و دم دستي. حضرت امير الگوي اتيغه اي ما شده است که روز اول ذيحجه همه جا اين ازدواج آسماني را جشن ميگيرند ولي الگوي ازدواج ما شده شرقي و غربي. پس به خودمان دروغ مي گوييم و بچه مان هم نتيجه ي دروغ مان را نشان مي دهد. پس نگوييد که ما بنده ي خدا هستيم و نمي خواهيم گناه بکنيم. سن ازدواج وقتي است که طرف گرسنه اش بشود همانطور که وقت غذا زماني است که طرف گرسنه اش بشود. بله فقط نياز جنسي علامت ازدواج نيست. اين جوان را با خودش به چالش بيندازيد. بگو پسرم يا دخترم تو عرضه ي چرخاندن زندگي را نشان بده، من اقدام مي کنم. ما به فرزندمان ميگوييم که ساکت باش برادر بزرگتر هنوز ازدواج نکرده. اين اشتباه است. اگر خواهر بزرگ يا برادر بزرگ او ساعت دو غذا ميخورد و او ساعت يک گرسنه اش شده است بايد به او بگويم غلط کردي که گرسنه ات شده است ؟ اگر راست ميگوييم که مي خواهيم به سمت خدا برويم، پس اين حرفها درست نيست. شايد از تحميل هزينه ها مي ترسيم.
تو بندگي خدا را بکن. کليد طاعت بندگي خداست. مگر ما از بي برکتي زندگي مان نمي ناليم ؟ بي برکتي معصيت خداست چرا از معصيت خدا نمي ترسيم. ما حاضريم بچه مان به گناه بيفتد و هر بلايي را سر خودش بياورد ولي ما کار درست را انجام ندهيم. اين دوست عزيز بقيه ي گناهانش را نگفته است. وقتي پيامبر به علي گفت که چه چيزي براي فاطمه آورده اي ؟ علي گفت: ميخواهيم با يکديگر بندگي خدا بکنيم. ديانت و لياقت چرخاندن زندگي براي ازدواج کافي است. پسري 22 ساله اي گفت که به پدرم مي گويم مي خواهم ازدواج کنم ولي پدرم مي گويد که تو عرضه ي چرخاندن زندگي را نداري ولي خودش نوزده سالگي ازدواج کرده است. به او گفتم که پدر بزرگ تو توانست نوزده سالگي پدرت را مرد کند ولي پدر تو نتوانست تو را در 22 سالگي مرد کند. پس آفرين بر پدر بزرگ تو. اگر پدر نمي تواند فرزندش را مرد بار بياورد و مادرنمي تواند دخترش را زن بار بياورد که شوهرداري بکند، تقصير کيست؟ پدر و مادرها، اين قدر نسبت به گناه فرزندانمان بي خيال نباشيم. در اواخر سوره ي احزاب داريم که مي فرمايد: خدايا عذاب پدر و مادرم را زياد کن. اگر پسري مزاحم دختري در خيابان بشود، وقتي مردم مي بينند ميگويند: بر پدر و مادرت لعنت که به تو ياد ندادند حرام و حلال چيست.
سوال – در وسايل الشيعه روايتي از امام صادق (ع) است که مردي را پيش آن حضرت آوردند که حوائجش را از راه نامشروع برطرف مي کرد. امام او را شلاق زد و بعد وسايل ازدواج او را از بيت المال فراهم کرد. من جواني 33 ساله هستم و حاضرم شلاق بخورم و وسايل ازدواجم آماده بشود. کمک کنيد.
پاسخ – آفرين بر اين جوان که حاضر است حدالهي را بچشد و با اين شلاق پاک بشود زيرا مي گويند که حد خدا کفاره ي گناه انسان ميشود، بعد بستر را برايش فراهم کنند که آلوده نشود. دولت و مجلس محترم، دوازده ميليون جوان در معرض ازدواج هستند. سالي يک ميليون ازدواج هم بيشتر صورت نمي گيرد. يعني يازده ميليون بايد تحت فشار باشند. يعني فاجعه. وقتي جوان به گناه مي افتد دودش به چشم چه کسي مي رود ؟ کلي خرج مي کنيد تا جلوي آسيب هاي اجتماعي را بگيريد، کلي خرج کنيد جلوي اعتياد را بگيريد و کلي خرج کنيد تا جلوي آسيب هاي دنيايي گناه را بگيريد. مجلس و دولت و قوه ي قضاييه دست به دست هم بدهند. سه تا غول جلوي ازدواج است. يکي سربازي است. دولت بگويد که هر کسي ازدواج کند سربازي او را در وزارتخانه ها قرار ميدهيم. وزارت خانه ها بعنوان يک نيروي آزمايشي طرف را بگيرند، اگر خوب بود آنها را استخدام کنند و اگر بد بود بر خودش حجت تمام است که عرضه نداشته است. اينجا غول سربازي و اشتغال حل ميشود. حقوق آن هم حد متوسط است و کنارخانواده اش هم هست. اين سهم دولت است. ازدواج جمعي کمک به مسکن جوانان. از طرفي مرد هم توقعات شان را پايين بياورند.اگر بدانيد که گناه چقدر لطمه دارد همه دست به دست هم مي دهيم تا اين مشکل را حل کنيم. همه دست به دست هم بدهند که آنها بهم برسند زيرا اگر آنها به هم نرسند گناه ميکنند. يکي از گناهاني که شيطان گفته که اگر رواج بدهم دودمان شما به باد مي رود گناه شهوت است. اگر مي دانيم که گناه فضا را آلوده ميکند پس همه دست به دست هم بدهيم و هزينه اش را هم بپردازيم. هرينه ها را هم پايين بياوريد. بعضي مواقع دو جوان حاضر هستند با يک ميليون تومان مجلس برگزار کنند ولي پدر و مادرها مي گويند که ما براي خودمان مجلس آنچناني نگرفتيم مي خواهيم براي پسرمان مجلس آن چناني بگيريم. پول هم ندارند، جوان را معطل ميگذارند. بعد مي گويند که سن جوان ما بالا رفته است. آن روزي که دختر شما بيست سالش بود به خواستگار گفتي تا خانه نداشته باشي به تودختر نمي دهم. اگر خواستگار دين و عرضه داشت به او دختر بدهيد. من عمده ي گناهان را تقصير والدين و دولت مي دانم البته بخشي هم تقصير خودشان است. جواني مي گفت که يوسف يک زليخا ديد و من دارم صبح تا شب هزار تا زليخا مي بينم. اگر دلمان براي بندگي خدا بتپد اتفاقي مي افتد. قوه ي قضاييه مثل حضرت با او برخورد کند يعني بعد از شلاق بستر ازدواج را براي او فراهم بکنيد. اگر قبول داريم که انسان نياز به پيوند دارد پس وقتي پيوندي قطع شد بايد پيوند ديگري داشته باشد. در شمال به مردم گفتم که اگر مردي همسرش را از دست بدهد شما زود براي او زن ميگيريد ولي وقتي يک زن همسرش را از دست ميدهد يا طلاق مي گيرد براي اوکاري نمي کنيد. آيا او نياز به همسرندارد ؟ نياز به سايه سر ندارد ؟ چرا اين قدر بهم ظلم مي کنيم. همين بستر را براي گناه ايجاد مي کند.
سوال – دختر 26 ساله اي گفته است که خواستگاران زيادي دارم ولي وقتي از عقيده ام با آنها صحبت مي کنم آنها قبول نمي کنند. من ميگويم اهل موسيقي حرام نيستم. خانواده ام با من دعوا ميکنند. من مي خواهم يک زندگي بدون گناه داشته باشم.
پاسخ – راجع به حضرت معصومه سوال ميشود که چرا ايشان ازدواج نکردند ؟ جواب داده ميشود که براي ايشان کفوي پيدا نشد. مي پرسند مگر همه ي امامان با کفو خودشان ازدواج کردند ؟ ميگوييم در مکتب ما مرد اشکال ندارد با غير کفو خودش ازدواج کند ولي زن اشکال دارد زيرا در مکتب ما زن فرمانبر است و اگر با غير کفو خودش ازدواج کند اسباب ذلت خودش را فراهم کرده است. تحت فرمان کسي رفته که از خودش پايين تر است و بر او سلطه دارد. مرد چون خودش مدير زندگي است اگر با غيرکفو خودش ازدواج کند مي تواند او را تربيت کند. من به اين خواهر مي گويم که از ملاک ايمانش کوتاه نيايد. اگر کسي مي آيد که در نمازش سهل انگاري ميکند در مقابل او کوتاه نيايد. نسبت به اصل حجاب شما سهل انگاري ميکند کوتاه نيايد. حتي اگر اين کار باعث بشود که ازدواج شما به تاخير بيفتد. اما در بحث مستحبات اگر طرف را منطقي ديديد و انسان معتقدي هستند. انشاء الله شما در اين زندگي بتوانيد نقاط مثبت اين مرد را تقويت بکنيد و نقاط ضعف او را از بين ببريد. پس در اصول مان کوتاه نياييم ولي در مستحبات مثل موسيقي سختگيري نکنيم.
سوال – سوره بقره آيات 264-260 را توضيح دهيد.
پاسخ – تمام مشکل ما در مورد ازدواج اين است که باورمان ضعيف است. خدا در اين آيات مي گويد که شما به ما ايمان نداريد. ما مي گوييم که تو را قبول داريم ولي اطمينان قلبي نداريم. در اينجا دعا ميکنيم که خدا اسباب اطمينان به خودت را براي بندگان ضعيف الايمان فراهم کن. مردم الان مي گويند که در اين سن فرزندم ازدواج کند و به اين سادگي و با اين مهريه ي کم ازدواج کند حرف مردم را چکار کنيم. حالا من از طرف ديگر مي گويم که اگر ازدواج نکرد و گناه کرد جواب خدا را چه ميکنيد ؟ عذاب الهي و قيامت را چکارمي کنيد ؟ در اين آيات مي فرمايد که کساني که انفاق مي کنند تا هفت صد برابر جبران مي کنيم. ولي ما که مي خواهيم انفاق کنيم مي گوييم جيب مان خالي مي شود. من ميگويم که اگر انفاق نکردي خدا را مي خواهي چکار کني ؟ در اين آيات مي گويد که صدقه داديد منت نگذاريد. همه ي آيات الهي به انسان مي گويند که حرف خدا برايت مهمتر از حرف خودت و مردم باشد. ما چون حرف خودمان و مردم از خدا براي مان مهمتر است مي خواهيم خودمان را با اين ها تزئين بکنيم. مي گوييم که کاري نکنيم که مردم براي مان حرف در بياورند. ما بايد خودمان را با خدا تنظيم بکنيم تا خدا خودش مردم را تنظيم مي کند. ما مي خواهيم خودمان را با مردم تنظيم کنيم که اين اتفاق نمي افتد و باعث گناه ميشود و از خدا دور مي شويم.
سوال – شما گفتيد که در عروسي ها مولودي خواني کنيد. پسرخاله ي من در عقدش اين کار را کرد و فاميل در عروسي تلافي کردند و هر کسي به عروسي آمده بود يک سي دي و سي دي خوان با خودش آورده بود. با شرايط خانوادگي ما اين امکان پذير نيست. لطف کنيد راه حل ديگري ارائه بدهيد.
پاسخ – البته با مولودي خواني و سياه بازي و کارهاي ديگر مي شود مجلس را شاد کرد و خيلي ها گفتند که ما اين کار را هم کرديم و تشکرکردند و ايشان گفته اند که با شرايط خانوادگي ما نمي شود. براي خانواده شما شايد راهش اين باشد که مجلس را محدودتر برگزار کنيد. عقد را محدود تر بگيريد و چند تا بزرگتر را دعوت کنيد و بگوييد انشاء الله عروسي و موقع عروسي بگوييد مي خواهيم ماه عسل برويم. گاهي وقت ها چاره اي نداريم. اين يک راهش است. راه ديگرش اين است که من ميخواهم با اقوام شان صحبت کنم. من نمي دانم آنها جواب خدا را چه مي خواهند بدهند. حالا يک نفر از اقوام شما که مي خواهد روي اعتقادش بايستد شما بايد او را اذيت کنيد. مي خواهيد با خدا بجنگيد. شما که اهل نماز هستيد، شما که مسلمان هستيد، شما که در مراسم عزاداري شرکت مي کنيد. اگر شما در مراسم من شادي گناه آلود بکنيد در واقع مراسم را به عزاداري تبديل کرده ايد. شما حق نداريد به اعتقادات ديگري جسارت کنيد. خوب است که کسي به اعتقادات شما جسارت بکند ؟ ايشان گناه را آتش ميداند و ظلمت مي بيند. به اعتقادات ايشان احترام بگذاريد. شما در مراسم عروسي بايد او را خوشحال کنيد نه اينکه او را با موسيقي ناراحت کنيد.
خدايا به خوشحالي حضرت زهرا(س) و امير المومنين و خوشحالي همه ي معصومين دل همه ي را با ازدواج جوانان و فرج آقا شاد بگردان.
يک روز با يک آسمان پرواز مي آيي خورشيدي و از دور دست راست مي آيي روزي که تنها زوزه در گوش زمين جاري است با نغمه ي مرغان خوش آواز مي آيي آن روز لبها ديگر از انجام مي گويند اما تو با شعري پُر از آغاز مي آيي جادوي چشمانت دلم را سِحر خواهد کرد آري تو با دستي پر از اعجاز مي آيي خفاش ها بعد از غروبت سر زدند اما من مطمئنم آفتابا باز مي آيي.
سوال – پسري نوزده ساله هستم که گرفتار گناه بزرگي مثل نگاه به نامحرم و رفتن به سايت هاي نامناسب هستم. بعضي وقتها از دست خودم بيزار ميشوم. سالهاست که با اين گناهان دست و پنجه نرم ميکنم و نمي توانم آنها را ترک کنم. اگر هم ترک کنم بيشتر از چهار روز طول نميکشد. من ميدانم کسي بالاي سر من است ولي نمي دانم چرا آدم نميشوم. خودم ميدانم که بخاطر ازدواج نکردن مي باشد. آيا کسي در اين دوره و زمانه به پسر نوزده ساله محصل بدون پول زن ميدهد ؟
پاسخ – ايشان نماينده اي از يک طيف هستند. چه دخترها و چه پسرها. شايد تک تک کساني که اين را مي شنوند اين مشکل را يا خودشان يا عزيزانشان داشته باشند. من روي صحبتم با تمام کساني است که جوان دارند. آيا راست مي گوييم که حضرت زهرا (س) وحضرت علي (ع) خوشبخت ترين زوج آسماني و بشري هستند و آيا راست ميگوييم که آنها خدايي ترين ازدواج را داشتند که يا راست مي گوييم يا دروغ مي گوييم. گاهي اوقات خودمان هم نمي دانيم که به خودمان دروغ مي گوييم. اگر فکر ميکنيم که راست مي گوييم و اين ها را اين قدر دوست داريم و اگر احساس ميکنيم که اين راست است که وقتي حضرت پيامبر از علي پرسيد که فاطمه چگونه همسري براي توست ؟ و او فرمود: فاطمه خوب کمکي است براي رسيدن به طاعت خدا، اگر باور داريم، شاخصه ها و ملاک هاي زندگي آنها را در زندگي خودمان و بچه هاي مان پياده کنيم. وقتي حضرت اميرالمومنين به خواستگاري حضرت زهرا (س) آمدند ايشان اين چيزهاي که اين جوان بعنوان گله مي گويد نپرسيدند. آيا ماشين، خانه و شغل داري ؟ حالا ميگويند که او حضرت زهرا (س) بود. بله اگر قرار باشد که ما هيچ کاري راA نتوانيم مثل حضرت زهرا (س) انجام بدهيم، پس ما مرخص هستيم. شاخصه ها را بگيريم. من نگفتم مثل آنها باشيم. آنها امام ما هستند و رابطه ي امام و ماموم متابعت و شباهت است. ما بايد حداقل يک کمي شبيه آنها باشيم. اي پدر و مادرهايي که دختر و پسر داريد، وقتي براي ازدواج فرزندتان فکر ميکنيد قبل از اينکه به اين قضايايي فکر کنيد که فرزندان در گلويشان عقده شده است و به اين صداقت ميگويند که ما داريم گناه ميکنيم، به اين فکرکنيد که شما هم در گناه آنها شريک هستيد. بچه وقتي مي گويد که من گرسنه يا تشنه هستم وقتي شما جلوي او آب يا غذا نگذاريد، چيز ديگري مي خورد. گاهي بچه تشنه اش است و داروي مادرش را مي خورد. آيا مادر ميتواند او را بزند ؟ نمي تواند زيرا او ميگويد که تشنه بودم و آب مي خواستم و آب نبود. امروز جوانان ما تشنه ي آب حلال ازدواج هستند. آب حلال ازدواج نيست و حرام ارتباط هست. آب حلال ازدواج سخت است و هزينه هاي آن بالاست، ارتباط آسان است و هزينه هايش پايين است. آخر او چه گناهي کرده است ؟ حتما اين جوان هنگام نوشتن نامه گريه ميکرده ؟ زيرا او نياز دارد. قرآن ميگويد که اگر ازدواج نکرديد عزت نفس پيشه کنيد. آيا همه ميتوانند عزت نفس پيشه کنند ؟ ما ميتوانيم به دوازده ميليون جواني که در معرض ازدواج هستند بگوييم که همه تان عزت نفس پيشه کنيد ؟ پدرها و مادرها مي گويند که هنوز وقتش نرسيده است. خوب وقتش چه موقع است ؟ ملاک و آدابش چيست ؟ آيا راست مي گوييم که مي خواهيم بنده ي خدا بشويم و آيا راست ميگوييم که از گناه بدمان مي آيد ؟ گاهي شرح حال ما اين است که توبه بر کف، دل پر از شوق گناه، معصيت را خنده مي آيد از توبه ي ما. مادري ميگفت که دختر من بدحجاب است ولي خودش محجبه بود. گفت که خيلي ناراحت هستم. به او گفتم که شما دلت مي خواهد مثل او باشي ولي خجالت مي کشي مثل او باشي. او دارد خودت را به خودت نشان مي دهد. با گريه گفت که راست مي گوييد. آيا راست مي گويم که از گناه بدمان مي آيد و حضرت امير الگوي ماست و آيا راست مي گوييم که آخر گناه آتش است ؟ ما دو جور ظروف در خانه داريم. ظروف اتيغه اي و دم دستي. مثلا يک ظرف از زمان صفويه داريم و آن را در دِکُر مي گذاريم و خيلي آنرا دوست داريم ولي هيچ وقت درون آن آبگوشت نمي خوريم ولي در ظروف دم دستي با اينکه ارزان است و قيمتي ندارد آبگوشت مي خوريم و خيلي از آنها استفاده مي کنيم. نکند الگوهاي ما هم دو دستهشده اند. الگوهاي عتيقه اي و دم دستي. حضرت امير الگوي عتيقه اي ما شده است که روز اول ذيحجه همه جا اين ازدواج آسماني را جشن ميگيرند ولي الگوي ازدواج ما شده شرقي و غربي. پس به خودمان دروغ مي گوييم و بچه مان هم نتيجه ي دروغ مان را نشان مي دهد. پس نگوييد که ما بنده ي خدا هستيم و نمي خواهيم گناه بکنيم. سن ازدواج وقتي است که طرف گرسنه اش بشود همانطور که وقت غذا زماني است که طرف گرسنه اش بشود. بله فقط نياز جنسي علامت ازدواج نيست. اين جوان را با خودش به چالش بيندازيد. بگو پسرم يا دخترم تو عرضه ي چرخاندن زندگي را نشان بده، من اقدام مي کنم. ما به فرزندمان ميگوييم که ساکت باش برادر بزرگتر هنوز ازدواج نکرده. اين اشتباه است. اگر خواهر بزرگ يا برادر بزرگ او ساعت دو غذا ميخورد و او ساعت يک گرسنه اش شده است بايد به او بگويم غلط کردي که گرسنه ات شده است ؟ اگر راست ميگوييم که مي خواهيم به سمت خدا برويم، پس اين حرفها درست نيست. شايد از تحميل هزينه ها مي ترسيم. تو بندگي خدا را بکن. کليد طاعت بندگي خداست. مگر ما از بي برکتي زندگي مان نمي ناليم ؟ بي برکتي معصيت خداست چرا از معصيت خدا نمي ترسيم. ما حاضريم بچه مان به گناه بيفتد و هر بلايي را سر خودش بياورد ولي ما کار درست را انجام ندهيم. اين دوست عزيز بقيه ي گناهانش را نگفته است. وقتي پيامبر به علي گفت که چه چيزي براي فاطمه آورده اي ؟ علي گفت: ميخواهيم با يکديگر بندگي خدا بکنيم. ديانت و لياقت چرخاندن زندگي براي ازدواج کافي است. پسري 22 ساله اي گفت که به پدرم مي گويم مي خواهم ازدواج کنم ولي پدرم مي گويد که تو عرضه ي چرخاندن زندگي را نداري ولي خودش نوزده سالگي ازدواج کرده است. به او گفتم که پدر بزرگ تو توانست نوزده سالگي پدرت را مرد کند ولي پدر تو نتوانست تو را در 22 سالگي مرد کند. پس آفرين بر پدر بزرگ تو. اگر پدر نمي تواند فرزندش را مرد بار بياورد و مادرنمي تواند دخترش را زن بار بياورد که شوهرداري بکند، تقصير کيست؟ پدر و مادرها، اين قدر نسبت به گناه فرزندانمان بي خيال نباشيم. در اواخر سوره ي احزاب داريم که مي فرمايد: خدايا عذاب پدر و مادرم را زياد کن. اگر پسري مزاحم دختري در خيابان بشود، وقتي مردم مي بينند ميگويند: بر پدر و مادرت لعنت که به تو ياد ندادند حرام و حلال چيست.
سوال – در وسايل الشيعه روايتي از امام صادق (ع) است که مردي را پيش آن حضرت آوردند که حوائجش را از راه نامشروع برطرف مي کرد. امام او را شلاق زد و بعد وسايل ازدواج او را از بيت المال فراهم کرد. من جواني 33 ساله هستم و حاضرم شلاق بخورم و وسايل ازدواجم آماده بشود. کمک کنيد.
پاسخ – آفرين بر اين جوان که حاضر است حدالهي را بچشد و با اين شلاق پاک بشود زيرا مي گويند که حد خدا کفاره ي گناه انسان ميشود، بعد بستر را برايش فراهم کنند که آلوده نشود. دولت و مجلس محترم، دوازده ميليون جوان در معرض ازدواج هستند. سالي يک ميليون ازدواج هم بيشتر صورت نمي گيرد. يعني يازده ميليون بايد تحت فشار باشند. يعني فاجعه. وقتي جوان به گناه مي افتد دودش به چشم چه کسي مي رود ؟ کلي خرج مي کنيد تا جلوي آسيب هاي اجتماعي را بگيريد، کلي خرج کنيد جلوي اعتياد را بگيريد و کلي خرج کنيد تا جلوي آسيب هاي دنيايي گناه را بگيريد. مجلس و دولت و قوه ي قضاييه دست به دست هم بدهند. سه تا غول جلوي ازدواج است. يکي سربازي است. دولت بگويد که هر کسي ازدواج کند سربازي او را در وزارتخانه ها قرار ميدهيم. وزارت خانه ها بعنوان يک نيروي آزمايشي طرف را بگيرند، اگر خوب بود آنها را استخدام کنند و اگر بد بود بر خودش حجت تمام است که عرضه نداشته است. اينجا غول سربازي و اشتغال حل ميشود. حقوق آن هم حد متوسط است و کنار خانواده اش هم هست. اين سهم دولت است. ازدواج جمعي کمک به مسکن جوانان. از طرفي مرد هم توقعات شان را پايين بياورند.اگر بدانيد که گناه چقدر لطمه دارد همه دست به دست هم مي دهيم تا اين مشکل را حل کنيم. همه دست به دست هم بدهند که آنها بهم برسند زيرا اگر آنها به هم نرسند گناه ميکنند. يکي از گناهاني که شيطان گفته که اگر رواج بدهم دودمان شما به باد مي رود گناه شهوت است. اگر مي دانيم که گناه فضا را آلوده ميکند پس همه دست به دست هم بدهيم و هزينه اش را هم بپردازيم. هرينه ها را هم پايين بياوريد. بعضي مواقع دو جوان حاضر هستند با يک ميليون تومان مجلس برگزار کنند ولي پدر و مادرها مي گويند که ما براي خودمان مجلس آنچناني نگرفتيم مي خواهيم براي پسرمان مجلس آن چناني بگيريم. پول هم ندارند، جوانرا معطل ميگذارند. بعد مي گويند که سن جوان ما بالا رفته است. آن روزي که دختر شما بيست سالش بود به خواستگار گفتي تا خانه نداشته باشي به تودختر نمي دهم. اگر خواستگار دين و عرضه داشت به او دختر بدهيد. من عمده ي گناهان را تقصير والدين و دولت مي دانم البته بخشي هم تقصير خودشان است. جواني مي گفت که يوسف يک زليخا ديد و من دارم صبح تا شب هزار تا زليخا مي بينم. اگر دلمان براي بندگي خدا بتپد اتفاقي مي افتد. قوه ي قضاييه مثل حضرت با او برخورد کند يعني بعد از شلاق بستر ازدواج را براي او فراهم بکنيد. اگر قبول داريم که انسان نياز به پيوند دارد پس وقتي پيوندي قطع شد بايد پيوند ديگري داشته باشد. در شمال به مردم گفتم که اگر مردي همسرش را از دست بدهد شما زود براي او زن ميگيريد ولي وقتي يک زن همسرش را از دست ميدهد يا طلاق مي گيرد براي اوکاري نمي کنيد. آيا او نياز به همسرندارد ؟ نياز به سايه سر ندارد ؟ چرا اين قدر بهم ظلم مي کنيم. همين بستر را براي گناه ايجاد مي کند.
سوال – دختر 26 ساله اي گفته است که خواستگاران زيادي دارم ولي وقتي از عقيده ام با آنها صحبت مي کنم آنها قبول نمي کنند. من ميگويم اهل موسيقي حرام نيستم. خانواده ام با من دعوا ميکنند. من مي خواهم يک زندگي بدون گناه داشته باشم.
پاسخ – راجع به حضرت معصومه سوال ميشود که چرا ايشان ازدواج نکردند ؟ جواب داده ميشود که براي ايشان کفوي پيدا نشد. مي پرسند مگر همه ي امامان با کفو خودشان ازدواج کردند ؟ ميگوييم در مکتب ما مرد اشکال ندارد با غير کفو خودش ازدواج کند ولي زن اشکال دارد زيرا در مکتب ما زن فرمانبر است و اگر با غير کفو خودش ازدواج کند اسباب ذلت خودش را فراهم کرده است. تحت فرمان کسي رفته که از خودش پايين تر است و بر او سلطه دارد. مرد چون خودش مدير زندگي است اگر با غيرکفو خودش ازدواج کند مي تواند او را تربيت کند. من به اين خواهر مي گويم که از ملاک ايمانش کوتاه نيايد. اگر کسي مي آيد که در نمازش سهل انگاري ميکند در مقابل او کوتاه نيايد. نسبت به اصل حجاب شما سهل انگاري ميکند کوتاه نيايد. حتي اگر اين کار باعث بشود که ازدواج شما به تاخير بيفتد. اما در بحث مستحبات اگر طرف را منطقي ديديد و انسان معتقدي هستند. انشاء الله شما در اين زندگي بتوانيد نقاط مثبت اين مرد را تقويت بکنيد و نقاط ضعف او را از بين ببريد.A پس در اصول مان کوتاه نياييم ولي در مستحبات مثل موسيقي سختگيري نکنيم.
سوال – سوره بقره آيات 264-260 را توضيح دهيد.
پاسخ – تمام مشکل ما در مورد ازدواج اين است که باورمان ضعيف است. خدا در اين آيات مي گويد که شما به ما ايمان نداريد. ما مي گوييم که تو را قبول داريم ولي اطمينان قلبي نداريم. در اينجا دعا ميکنيم که خدا اسباب اطمينان به خودت را براي بندگان ضعيف الايمان فراهم کن. مردم الان مي گويند که در اين سن فرزندم ازدواج کند و به اين سادگي و با اين مهريه ي کم ازدواج کند حرف مردم را چکار کنيم. حالا من از طرف ديگر مي گويم که اگر ازدواج نکرد و گناه کرد جواب خدا را چه ميکنيد ؟ عذاب الهي و قيامت را چکارمي کنيد ؟ در اين آيات مي فرمايد که کساني که انفاق مي کنند تا هفت صد برابر جبران مي کنيم. ولي ما که مي خواهيم انفاق کنيم مي گوييم جيبمان خالي مي شود. من ميگويم که اگر انفاق نکردي خدا را مي خواهي چکار کني ؟ در اين آيات مي گويد که صدقه داديد منت نگذاريد. همه ي آيات الهي به انسان مي گويند که حرف خدا برايت مهمتر از حرف خودت و مردم باشد. ما چون حرف خودمان و مردم از خدا براي مان مهمتر است مي خواهيم خودمان را با اين ها تزئين بکنيم. مي گوييم که کاري نکنيم که مردم براي مان حرف در بياورند. ما بايد خودمان را با خدا تنظيم بکنيم تا خدا خودش مردم را تنظيم مي کند. ما مي خواهيم خودمان را با مردم تنظيم کنيم که اين اتفاق نمي افتد و باعث گناه ميشود و از خدا دور مي شويم.
سوال – شما گفتيد که در عروسي ها مولودي خواني کنيد. پسرخاله ي من در عقدش اين کار را کرد و فاميل در عروسي تلافي کردند و هر کسي به عروسي آمده بود يک سي دي و سي دي خوان با خودش آورده بود. با شرايط خانوادگي ما اين امکان پذير نيست. لطف کنيد راه حل ديگري ارائه بدهيد.
پاسخ – البته با مولودي خواني و سياه بازي و کارهاي ديگر مي شود مجلس را شاد کرد و خيلي ها گفتند که ما اين کار را هم کرديم و تشکرکردند و ايشان گفته اند که با شرايط خانوادگي ما نمي شود. براي خانواده شما شايد راهش اين باشد که مجلس را محدودتر برگزار کنيد. عقد را محدود تر بگيريد و چند تا بزرگتر را دعوت کنيد و بگوييد انشاء الله عروسي و موقع عروسي بگوييد مي خواهيم ماه عسل برويم. گاهي وقت ها چاره اي نداريم. اين يک راهش است. راه ديگرش اين است که من ميخواهم بااقوام شان صحبت کنم. من نمي دانم آنها جواب خدا را چه مي خواهند بدهند. حالا يک نفر از اقوام شما که مي خواهد روي اعتقادش بايستد شما بايد او را اذيت کنيد. مي خواهيد با خدا بجنگيد. شما که اهل نماز هستيد، شما که مسلمان هستيد، شما که در مراسم عزاداري شرکت مي کنيد. اگر شما در مراسم من شادي گناه آلود بکنيد در واقع مراسم را به عزاداري تبديل کرده ايد. شما حق نداريد به اعتقادات ديگري جسارت کنيد. خوب است که کسي به اعتقادات شما جسارت بکند ؟ ايشان گناه را آتش ميداند و ظلمت مي بيند. به اعتقادات ايشان احترام بگذاريد. شما در مراسم عروسي بايد او را خوشحال کنيد نه اينکه او را با موسيقي ناراحت کنيد.
خدايا به خوشحالي حضرت زهرا(س) و امير المومنين و خوشحالي همه ي معصومين دل همه ي را با ازدواج جوانان و فرج آقا شاد بگردان.