برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
-پرسش وپاسخ
89-07-20
سوال – به آقاياني که صحبت مي کنند بگوييد که قبل از صحبت هايشان براي همه ي مردم و جوانان دعا کنند زيرا دنياي بدي است و به هر طرف که مي روييم اسباب نافرماني خدا فراهم است. حفظ دين براي ما خيلي سخت شده است. به دعاي تک تک شما و همه ي بينندگان احتياج داريم. به همه بگوييد براي همه مخصوصا جوانان دعا کنند.
امام زمان (عج ) مي فرمايند: وقتي شما دعا مي کنيد ما براي شما آمين مي گوييم و وقتي شما ساکت مي شويد ما براي شما دعا مي کنيم. انشاءالله همه ما باور کنيم که در اين دوران يک صاحب داريم. يک آقا و يک وجود نازنين داريم که همه ي عالم بخاطر وجود او سر سفره ي نعمت هاي خدا هستند. و بهترين دعا هم دعا اوست. بهترين فرصت دعا هم در نماز و بعد از نماز است. من به هر عزيزي که از من اين تقاضا را کرده، گفته ام که بياييد به نمازهايمان اهميت بيشتري بدهيم مخصوصا اول وقت. ما شنيده ايم که در آخر الزمان انسان صبح از خانه با ايمان بيرون مي آيد و شب بي ايمان برمي گردد. شايد اين نماز و تکرارش در پنج بار در روز براي تقويت توحيد ماست. براي تجديد بيعت ما با خداست. هر کس روزي پنج بار بگويد: الله اکبر، الرحمن الرحيم و. . قطعا حس قشنگي پيدا مي کند و در اين حس آلوده ي گناه در اين فضاي بردگي که هر وابستگي ما را به طرف خودش مي کشاند تا ما را از خدا دور کند، به تعبير پيامبر اکرم در اين آلودگي ها اگر روزي پنج بار انسان استحمام بکند قطعا پاک ميشود. پيامبر فرمودند: نماز پنج گانه مثل استحمام پنجگانه براي شماست، مثل شارژ پنج گانه است. امروزه خيلي باطري هاي ما مصرف ميشود، شارژهايمان کم ميشود. اين قدر گناه مي بينيم، اين قدر گناه مي شنويم و اين قدر گناه سر راه ما سبز ميشود، روزي پنج بار خودم را به شارژ وصل بکنم، در رودخانه مطمئن خودم را شستشو بدهم، توي يک آغوش گرم انرژي بگيرم. روايت داريم که خدا مي فرمايد: اي بنده هاي من وقتي شما با من حرف مي زنيد من يک جوري گوش مي دهم مثل اينکه به غير از تو هيچ بنده اي ندارم ولي وقتي شما با من صحبت مي کنيد مثل اين است که صد تا خدا داريد. بچه ها را ديده ايد که اولين روز مدرسه وقتي پنج ساعت در مدرسه هستند و از مادر شان دور هستند و وقتي به خانه مي رسند مي گويند: مامان و مادراز آشپزخانه ميگويد بچه چه مي خواهي ؟ غذا مي خواهي ؟ ميگويد: نه و به بغل مامان مي پرد و ميگويد: مامان مي خواهم. ويتامين مامانم از صبح کم شده است. در اين دنياي وانفسا روزي پنج بار بغل خدا بپريد، سبحان ربي الاعلي و بحمده، انسان بپرد و باور کند که ويتامين خدايش کم شده، سه جا در قرآن گفته که شيطان براي کساني که دستشان در دست خداست نمي تواند سلطنت داشته باشد، سلطه ي من بر آنهايي است که از خدا جدا هستند با آنهايي که وصل هستند نمي توانم کاري بکنم. امام در کتاب چهل حديث، در حديث ذکرشان تعبير ظريفي دارد. شيطان سگ درگاه خداست، سگ با آشنايان صاحب خانه کاري ندارد با بيگانه ها کار دارد. من آشنا بشوم، آشنايي همين است. اين عزيز مي گويد که دعا کنيد. وظيفه ي ما دعا کردن است. امروز غير از دعا کردن کاري بلد نيستيم. نصيحت ها و مشاوره هاي مان هم اگر از قرآن و عترت نباشد و از خودمان باشد معلوم نيست ارزشي داشته باشد. فقط اگر از کلام خدا و ائمه بگوييم شايد اتفاقي بيفتد. اما در مورد دعا کردن خاطرمان جمع است که گفته اند شما دعا بکنيد کاري نداشته باشيد. ما محتاج دعا هستيم. بهترين دعا، دعاي امام زمان است. بهترين فرصت در نماز است. پس بياييم نمازمان را اول وقت بخوانيم، با يک همت بهتر بخوانيم، با آمادگي زيباتر، با توجه بيشتر و سرمايه گذاري بيشتري بخوانيم، فقط به اين اميد که نماز من همراه نماز امام زمان (عج)قاطي بشود و بالا برود و وقتي نماز من به نماز امام زمان (عج) وصل بشود، مني که نمازم را به نماز امام زمان (عج) وصل کرده ام قطعا از دعاي امام زمان بهره مند ميشوم. قطعا امام زمان اين دعا را بعد از نمازش دارد. اللهم واقم بالحق و بعد حزب الباطل، اللهم الرزقنا توفيق الطاعة و بعد المعصية. اگر مشمول اين دعاهاي امام زمان بشويم و باور هم کنيم که اين ها اکسير است ببينيد چه اتفاق قشنگي مي افتد. حالا جوانان دوست دارند که با خدا باشند ولي از طرفي مي خواهند جواني کنند. چکار کنند ؟ يکي از مشکلات ما اين است که فکر مي کنيم که اگر سمت خدا رفتيم محروم مي شويم.
اگر بخواهم با خدا رفيق بشوم که دلم هم ميخواهد، اگر بخواهم سمت نماز، روزه، حجاب و قرآن بروم، ديگر بايد دور کِيف، عشق، دوست، رفيق، تفريح و دريا را خط بکشم ولي واقعا اين نيست. رفتن به سمت خدا معنايش محروميت نيست. محددويت است ولي محروميت نيست. جوان عزيز شما شادي مي خواهيد يا نشاط ؟ نشاط مي خواهيد زيرا نشاط دروني است و شادي بيروني است. اگر انسان ظاهرش شاد باشد ولي درونش نشاط نداشته باشد، مجبور است فيلم بازي کند. و امروز اين بچه هاي ما را اذيت مي کند. نشاط دروني چيست ؟ نشاط دروني اين است که من به يک رضايت دروني، آرامش دروني و آسودگي خاطر برسم. حالا چرا نمي رسيم ؟ زيرا قانون دارد. اگر من بخواهم از گل طبيعي بهره ببرم، قانون دارد. قانونش را بايد از باغبان بپرسم. ما قانونش را بلد نيستيم. من از هر چيزي که بخواهم استفاده بکنم قانون دارد. من در اين دنيا بايد بروم از سازنده ي آن قانون، استفاده اش را بپرسم. اين جواني که مي گويد که دوست دارم به سمت خدا بيايم ولي اين همه گرفتاري اطرافم هست، من مي گويم چون هنوز يک دل، صد دل است. دل يک دل کن، مهر ديگران را زدل خود يله کن، يک دم تو ز اخلاص بيا در بَر ما، گر کام تو بر نيامد آنگه گله کن. گاهي وقت ها مي خواهيم خدا را امتحان کنيم. خدا امتحانش را پس داده است. شهدا نزديکترين، زيباتري و قشنگترين مصاديق بنده هاي خدا هستند. بعض مواقع وقتي من از نشاط جبهه ها مي گويم، بچه ها مي گويند که اين نشاط خيلي قشنگ است، پس چرا ما نداريم ؟ مي گويم که چون نشاط آنها در مسير بندگي و سمت خدا بود. ما دوازده گام را بايد در تفريح مان در ميهماني، در ارتباطات، در ازدواج و اشتغال پياده بکنيم. آن قانون است. تا من به تکليفم عمل نکنم، تا در مسير بندگي قرار نگيرم، از آن آرامش که تطمئن القلوب است بهره اي نمي برم. در قرآن راجع به قرآن، اهل بيت، پدر و مادر، دين و ولايت ذکر گفته است. همه ي ذکرها را در چارچوب دين بگذاريد و آن موقع مي گويد: تطمئن القلوب. آيت الله بهجت فرمودند: جوانان نماز اول وقت را با آرامش بخوانيد. همان مقدار وقت را که براي غذايت مي گذاري، براي نمازت بگذار.
سوال – خانم بيست و شش ساله هستم. ياد ندارم در سال نمازم را روي هم، يک ماه خوانده باشم. نمي دانم که چرا يکدفعه حال خوشي به من دست ميدهد، يکي دو روز نمازهايم را سر وقت مي خوانم ولي اين براي بعضي وقت هاست. بيست سال نماز را چطور ميتوانم جبران کنم ؟ الان که دوسال است که ازدواج کرده ام به خودم اجازه ي مادرشدن نمي دهم. چون فکر ميکنم که اين کارهاي ناقص من روي بچه ام اثر سوء مي گذارد. چکار کنم تا بنده ي خوبي بشوم و بچه اي بدون نقص روحي بدنيا بياورم. من دوست دارم که بچه ام جزءاوليائ باشد ولي توانم خيلي کم است.
پاسخ – خواهش ميکنم خدا را با انسانها مقايسه نکنيم. اين خانم فکر مي کند که بدهکار خداست و بدهکار هم هست. مي گويد که بيست سال نماز را چطور مي خواهد جبران کند. نمي داند که خدا يک دور برگردان بنام توبه گذاشته است. خدا در آنجا منتظرش است. فقط کافي است که دور بزند. فقط شروع کند و در مسير جبران بيفتد. حُر صبح توبه کرد و ظهر شهيد شد. او فرصت نکرد نماز قضاهايش را بخواند و خيلي از کارهايش را جبران بکند اما در مسير جبران بود. اينکه رسول خدا مي فرمايد: اگر رحمت خدا را به صد قسمت بکنيم، تمام رحمت هاي اين عالم يک قسمت آن است. بيشتر رحمت خدا آن طرف است. چرا از خدا ميترسيم ؟ ما نبايد از خدا بترسيم، بايد از خدا حساب بريم. خدا را در زندگي ام پر رنگ کنم. اگر اين کار را بکند و بداند که اگر فقط دور بزند کافي است زيرا شيطان مي خواهد او را در نااميدي نگه دارد. شيطان مي گويد که تو بايد هفده سال نماز بخواني، اين را کنار بگذار، آب که از سر گذشت چه يک وجب، چه صد وجب. در ارتباط با خدا، محاسبات دنيايي نکند. اگر خدا آن بچه را در مسير توبه به او بدهد، قطعا با تلاش عبد صالح خدا هم خواهد شد.
سوال – پدر من هر وقت عصباني ميشود يا کم مياورد، نماز را کنار مي گذارد. خيلي وقتها سعي ميکنم او را به خدا نزديک کنم ولي نشده است. مي خواهم از دست او به خدا شکايت کنم ولي چکار کنم که پدرم است و من عاشق او هستم. شنيده ام که نافرماني والدين دامن فرزندان را مي گيرد. من از خشم خدا مي ترسم. ولي من خودم به هيچ قيمتي از خدا دور نميشوم. ممکن است اين نافرماني پدرم، دامن من و خانواده ام را بگيرد ؟
نکته اول اينکه خدا جاي حق نشسته است. نافرماني پدر و مادر و گناهشان تا هفتاد نسل اثر ميکند. ولي اثر معنايش اين نيست که سلب اختيار از ما بکند. اثرش اين است که امکانات آنها براي مسير محدودتر ميشود. اما وقتي امکاناتشان محدود شد تکليفشان هم کمتر ميشود. در روز قيامت مي گويند که خدايا من مي خواستم در مسابقه ي عالم با ماشين شرکت بکنم ولي پدرم کاري کرد که من با دوچرخه شرکت کردم. ولي در مسابقه ي دوچرخه تلاش خودش را کرد و اول شد و در نمره ي بيست ها قرار ميگيرد. همانطور که آيه 69 سوره نساء مي فرمايد. پس دامن گير شدن يعني اينکه امکانات را کم ميکند. ولي براي آنها جرمي نيست. نکته بعدي اينکه کسانيکه پدر و مادر را گناهکار مي بينند يا خواهر و برادر را گناهکار مي بينند، برايشان دعا کنند. حضرت علي (ع) با پيرمردي مي رفت. سه جوان به او جسارت کردند. پيرمرد گريه کرد. حضرت علي (ع) گفت: چرا گريه مي کني ؟ گفت براي غربت شما. و دليل ديگر گريه ام اين است که يکي از آنها پسر من بود. من عاشق شما هستم ولي او اين جوري است و گريه کرد. حضرت علي (ع) يک نگاه ولايتي به پسر کرد و وجود او را تصرف کردند تا در وجود اين تصرف کردند، پسر خودش را از اسب پايين انداخت و از حضرت عذر خواهي کرد. پيرمرد خوشحال شد. من به امثال اين عزيز ميگويم که به امير المومنين بگويند که آقا نمي شود يک نگاه هم به پدر من بکني ؟ نميشود به مادرم نگاه بکني ؟ امروز مادري پشت تلفن اشک مي ريخت. مي گفت که ما خيلي از دخترمان مراقبت کرديم ولي در مسير خلاف افتاده است. در مسير گناه و ترک نماز افتاده است. به مادر گفتم که فقط دعا کن و به امير المومنين بگو نميشود يک نگاه بکني ؟ به اما رضا (ع) بگو نميشود يک نگاه بکني ؟ اگر بچه ات سرطان بدخيم داشت چطور ناله ميکردي ؟ آن جوري براي بي نمازي دخترت ناله بزن. نکته اي هم به پدر مي گويم که اي پدر عزيز مي دانستي اگر سرطان مي گرفتي بچه هايت چقدر غصه مي خوردند ؟ دوست داري بچه هايت از مريضي روحت غصه بخورند ؟ تو فقط براي خودت نيستي براي بچه هايت هم هستي. ببين بچه هايت چقدر براي نماز نخواندن تو غصه مي خورند. وقتي عزيزي در خانه، مسيرش انحرافي ميشود مثل يک مرض است. همه براي او ناراحت هستند. باور نداري که خدا هم براي تو غصه مي خورد علاوه بر اينکه بچه هايت هم برايت غصه مي خورند، امام زمان (عج) چقدر غصه مي خورد ؟ در روايت داريم که امام زمان (عج) مي گويد که خدايا من استغفار مي کنم که گناهان شيعيان ما را ببخشي. دوست داريم اشک امام زمان براي گناه ما در بيايد ؟ مقداري مواظبت بکنيم. بخاطر بچه هاي مان، خدا، اهل بيت و در آخر هم براي خودمان.
سوال - صفحه ي شانزدهم قرآن سوره بقره آيات 102 تا 105 را توضيح بدهيد.
پاسخ – هر چه انس ما با قرآن و عترت بيشتر بشود گرفتاري هايمان کمتر ميشود به اين معنا که گرفتاري هايمان، ما را گرفتار نمي کند. باعث زمين گير شدن ما نميشود بلکه با آن رشد مي کنيم. گرفتاري هاي عالم تمام شدني نيست ولي ما توقف نمي کنيم، در آن به بن بست نمي رسيم. قرآن و عترت اين قدر قشنگ ما را بزرگ ميکنند که ميتوانيم با گرفتاري ها دست و پنجه نرم کنيم بشرطي که موانعي که در ماه رمضان گفتيم نباشد. در موبايل هايمان، در کامپيوترهاي مان و در اطرافمان موانع نباشد. در آيه داريم که اگر مردم ايمانشان کامل بشود. مشکل ما اين است که مومن به بعضي و کافر به بعضي از آيات هستيم. هر چيزي را که مي فهميم و از آن خوشمان ميايد و با آن حال ميکنيم، آنرا قبول ميکنيم ولي با هر کدام که حال نميکنيم آنرا کنار مي گذاريم و آنرا قبول نمي کنيم. آش با جايش است. اي مردم ايمان بياوريد و رعايت بکنيد. يعني آنچيزي هم که معتقد هستيد رعايت بکنيد. اگر اعتقاد داريد که خدا بزرگتر است، رعايت بکنيد و کسي را کنار خدا نگذاريد. قطعا به شما جزا مي دهيم. پاداش مي دهيم. بعضي ها مي گويند: نماز خوانديم و چيزي به ما ندادند. پاداش که فقط مادي نيست. بالاترين پاداش اين است که در گرفتاري ها کم نمي آوري، به تو ظرفيت مي دهند. خدا به پيامبر سعه ي صدر داد و او را بزرگ کرد. مطمئن باشيد که ثوابي هم که به شما مي دهد خير شماست زيرا او خالق است، عالم و حکيم است. اگر شما باور کنيد. يعني اينکه هنوز باور نکرده ايد. يک نفر تا ميگويد که بگذاريد اخبار غيب را به شما بگويم، زود سراغش مي روييم. تا مي گويند: بياييد رمل و اسطرلاب بگيرم سريع سراغش مي روييم. سراغ اين ها نرويد. همه ي اينها دست خداست. پاداش ها دست خداست.
سوال – من دختر هجده ساله اي هستم که در خانواده اي بدنيا آمده ام که دوست پسر از ملزومات زندگي هر فردي است. من هم اول مقاومت کردند ولي نگذاشتند و گفتند که تو آداب معاشرت را رعايت نمي کني. از سوم راهنمايي تا چند وقت قبل با خيلي از پسرها دوست بوده ام ولي يکدفعه عشق خدا به دلم افتاد و شروع به نماز خواندن کردم. دوست هايم را کنار مي گذارم ولي نمي توانم و دوباره وسوسه مي شوم و سراغشان مي روم. من معتاد به گناه شده ام. دوباره ميهماني هايي مي روم که خدا دوست ندارد. به من کمک کنيد.
پاسخ – سوالي مشابه اين از معصومين کردند و گفتند که طرف معتاد به گناه است. حضرت فرمودند که يک کار را ترک نکن. اگر نمي تواني گناه را ترک کني، استغفار را ترک نکن. آيت الله بهجت هم به جواني سفارش کردند که اگر نمي تواني گناه را ترک کني، استغفار را ترک نکن. وقتي من گناه ميکنم شيطان نمي گذارد که من استغفار کنم و ميگويد که تو خيلي آلوده شده اي. اين مثل معتادي است که مي خواهند ترکش بدهند، داروهايي به او مي زنند که همان مواد است ولي حساب شده، آرام آرام مي خواهند ترکش بدهند. بايد به اين دختر خانم که حال قشنگي پيداکرده اند تبريک گفت. نور محبت خدا در دلش آمده است. عاشق شده است، سعي کند که اين عشق را تقويت کند. از خدا بخواهد که منجي براي او بفرست که او را از آن خانواده جدايش بکند. اگر از آن دوست يها نمي تواند دل بکند، در مدرسه با دو تا دوست خوب هم دوست بشود و در دو تا محيط قشنگ هم برود. از مجلس گناه بيرون آمدي استغفار کن، سجده کن، دو رکعت نماز بخوان و بگو غلط کردم. بايد گناه را ترک کرد، بايد گناه را ترک کرد، اگر نشد استغفار کرد. و ديگر اينکه واقعا دعا کند. همچنان آسيه همسر فرعون مجبور بود که پيش فرعون زندگي کند و ميگفت: خدايا من را از اينجا نجات بده و نجات آسيه در شهادتش بود. حضرت يوسف گفت: خدايا من را از اين محيط گناه آلود نجاتم بده. خدايا حاضرم در زندان بروم ولي در محيط گناه نباشم. دعا کنم، مقاومت کنم، جايگزين کنم و نا اميد نشوم. اگر عروسي رفتيم که تاثير گذار نبوديم و تاثير پذير هم نبوديم ولي بخاطر اينکه صله ي رحم که مستحب است رفتيم، بايد مواظب باشيم که تاييد گناه نکرده باشيم. وقتي شما دير مي روي و سرتان را به کاري گرم ميکنيد و حواس را جاي ديگر مي بري و معترضانه در جايي حاضر ميشود مشخص است که تاييد نمي کنيد.