اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

89-08-09-حجت الاسلام والمسلمين عالي-امام زمان

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين عالي

-امام زمان

89-08-09

دلم به عشق تو باز آنچنان که مي داني نيست، به شوق صحن و سرايت شبم چراغاني است، دوباره در نفسم مي دوند آهوها درون سينه ام انگار دشت حيراني است، دلم عجيب گرفته است رو به پنجره ات، هواي عاشقيم تا هميشه باراني است، مگر نسيم تو هر صبح بشکوفاندمان، اگر نه حاصل اين بادها پريشاني است، هميشه شاعرتان بوده ام حرم به حرم کبوتر غزلم لهجه اش خراساني است، زبان مادري عاشقان دلتنگت همان نگاه غريبانه که مي دانيد.

امروز روز زيارتي امام رضا (ع) است. بهتر است که امروز که ما در ايران هستيم يک سلام به آقا بدهيم درست است که ما ميزبان هستم ولي در واقع ما مهمان آقا هستيم چون آقا کرم کرده و دست لطفش را روي سر ما کشيده است. يک سلامي که امام جواد (ع) ياد است به آن آقا بدهيم: السلام عليک ايها الامام الرئوف و از امام بخواهيم که با رئوفتش نظرم به ما بکند.

سوال: آيا اين درست است که ما فقط براي مسائل مادي و دنيوي سراغ اهل بيت برويم؟

ما معمولاً بيشتر براي گله کردن و بدست آوردن حاجات دنيوي در حرم ها ارتباط برقرار مي کنيم و غصه ها را پيش آنها مي بريم. حاج آقا دولابي مي فرمودند که امام رضا (ع) حق دارد که گله کند که چرا هروقت پيش من مي آييد گريه هايتان را پيش من مي آوريد؟ خنده هايتان را هم بياوريد. من مي خواهم خوشي ها و خنده هايتان را هم ببينم. اين واقعيتي است که ما معمولاً در گرفتاري هاي مان به اين بزرگواران متوسل مي شويم و حاجت مي خواهيم. اين اشکالي ندارد زيرا خودشان توصيه کرده اند زيرا ما در خانه ي غريبه نمي رويم در خانه ي خدا مي رويم و حاجت را پيش کس ديگري نمي بريم. در روايات ديني داريم که مي فرمايند: احتياحات تان را تا جايي که مي شود بهمديگر نگوييد، از مشکلات و گرفتاري نگوييد شايد يک جاهايي براي مومن ذلتي پيش بياورد. حالا يک جايي گرفتاري انسان طوري است که مي تواند به او کمک فکري بشود آن حرف ديگري است. اگر پيش خدا يا واسطه هاي الهي که همان اهل بيت هستند ببريم اشکالي ندارد چون خودشان گفته اند. در روايتي داريم که خدا به موسي مي گويد که نمک غذايت را هم از ما بخواه. يعني براي ريزترين مايحتاج زندگي ات هم در خانه ي ما بيا. تند تند در خانه ي خدا برويم بلکه گرفتار خودش بشويم. خود مراجعه باعث مي شود که انسان خود خدا را بخواهد. خود معرفت اهل بيت را بخواهد. آنها را براي چيز ديگري وسيله نکند، خود آنها هدف هستند. خود معرفت خدا و اهل بيت که همان معرفت خداست هدف است. به ما گفته اند که بياييد و آشنا با درگاه خدا آشنا بشويد و کم کم شيريني هايي بچشيم که در دام خودش بيفتيم. گفت: بهر نان شخصي سوي نانوا دويد، داد جان چون حُسن نانوا را بديد، رفت موسي که آتشي آرد بدست، آتشي او ديد که از آتش برست. موسي در شب دنبال آتش رفت که گرم بشود و نور نبوت را بدست آورد. گاهي انسان بخاطر حاجت هاي کوچک يک چيز بزرگتري گيرش مي آيد. اين ها خوب است ولي کلاس اين ها کلاس بالايي نيست. انسان بايد خودش را عادت بدهد که کم کم همت خودش را بالا ببرد و کم کم خودش را عادت بدهد که از آنها آخرت را بخواهد. خداوند کساني را دوست دارد که همت بلند دارند. حالا که به ما راه داده اند و زبان داريم که دعا کنيم ممکن است لحظه اي پيش بيايد که ديگر نتوانيم اين زبان را بچرخانيم. زماني مي شود که محتاج يک ثانيه حرف زدن با خدا هستيم. پس حالا که زبان در دهان است بلندترين چيزها را بخواهيم و به کم اکتفا نکنيم. حتي نه فقط آخرت را بخواهد بلکه خود اهل بيت را بخواهد. رندي براي زيارت امام رضا (ع) رفته بود و مي گفت که شنيده ام که مشهور است که هر کس اولين زيارتش باشد حضرت سه چيز به او مي دهد مثل خانه ي خدا که هرکس اولين بار چشمش به آن بيفتد سه چيز نصيبش مي شود، گفت که من هم سه چيز مي خواهم اول خودت را مي خواهم و دوم هم خودت را مي خواهم و خواسته ي سوم هم خودت هستي. اين خيلي زرنگي است زيرا اگر او باشد همه چيز گير مي آيد. چون که صد آيد نود هم پيش ماست. کتاب کاملُ الزيارات که از کتب معتبر شيعه است و نکات بسيار ارزنده اي درباره ي زيات در آن هست و شيخ مفيد آنرا نوشته است را تهيه کنيد و بخوانيد. در اين کتاب روايتي نقل شده است که در صحنه ي محشر روز قيامت که خلق اولي و آخري جمع هستند، يک عده دور امام حسين (ع) جمع هستند و مثل پروانه دور شمع وجود او مي چرخند. خبر مي رسد که بهشت آماده ي شماست ولي آنها توجهي ندارند و دور امام مي چرخند و فرشته ها گله مي کنند که خدايا اين ها اصلاً به ما توجهي ندارند. ببينيد آنها لذتي گير آورده اند از کسانيکه بهشت آفرين هستند که ديگر بهشت، سيب و گلابي پيش شان چيزي نيست و به چشمشان نمي آيد. اين ها همتهاي بلند هستند. انشاء الله بتوانيم کم کم اين حاجت هاي بلند را هم طالب بشويم.

سوال: ائمه اطهار که مشکلات ما را مي دانند ديگر چه نيازي به اظهار مشکلات هست؟

پاسخ: اين سوال در مورد خود خدا هم مطرح است. خدا هم که از ضمير و باطن انسانها خبر دارد ولي با اين وجود خودش گفته که من را بخوانيد. خواستن براي انسان يک ظرفيتي ايجاد مي کند با همين اظهار کردن براي انسان، يک ظرفيت و استحقاق جديد پيدا مي شود. خداوند هر کسي را که نيازمند او باشد که البته تمام مخلوقات محتاج خدا هستند، خدا نيازهاي او را مي دهد اين همان رحمت عام خداست که چه او را بخوانند و چه نخوانند، چه او را بشناسند و چه نشناسند همانطور که دردعاي ماه رجب مي خوانيم که آنکسي که از تو چيزي خواسته و نه اصلاً تو را مي شناسد از باب رحمت به او مي دهي، اين رحمت عام خداست که روي آن فقر ذاتي که بندگان دارند به آنها مي دهد و اين رحمت عام است. خدا يک رحمت ويژه و خاص دارد و آن براي بندگاني است که ظرف بزرگتري بياورند يعني ظرفيتي بزرگتري در نياز و فقر بياورند. آن کسي که دعا مي کند و چيزي مي خواهد فقر يکپارچه خودش را اظهار مي کند. هم باطنش فقير است و هم ظاهرش مي گويد که من فقير هستم، يکپارچه نياز است بنابراين لياقت بيشتري پيدا مي کند تا آن کسي که خودش باطنا ً فقر دارد ولي خودش اظهار نياز نمي کند. کسي که يکپارچه فقر و نياز است مورد رحمت ويژه خداوند قرار مي گيرد. امام صادق (ع) مي فرمايد: خدا مي داند آنچه که بنده اش مي خواهد ولي خدا دوست دارد حوائج را دانه دانه شرح بدهيد. مثل يک مريض که پيش طبيب رفته و مشکلات را دانه دانه مي گويد. وقتي مي خواهي دعا کني حاجاتت را بخواه. در دعا فقر در انسان بيشتر مي شود لذا گفته اند که در هنگام دعا دستهايتان را بالا ببريد چون حالت تضرع را بيشتر مي رساند. هرچه ظرف انسان در فقر و نياز بيشتر بشود، رحمت بيشتري را کسب مي کند البته رحمت بي نهايت هست.

سوال: خدا آنچه به مصلحت ما نيست به ما نمي دهد پس چرا آنچه را که به ما نداده بايد از او بخواهيم؟ آيا مي شود چيزي به مصلحت ما نباشد و خدا به ما بدهد؟

پاسخ: گاهي اصلاً چيزي به مصلحت ما نيست. حتي بعضي از اولياء خدا هم چيزي از خدا خواسته اند و به مصلحتشان نبوده و خدا به آنها نداده است. فکر نکنيم تا خدا چيزي را به کسي نداد از چشم خدا افتاده است. انبيائي بوده اند که از خدا چيزي مي خواستند و به مصلحت آنها نبوده و خدا به آنها نمي داده. در قرآن آمده است که حضرت نوح براي فرزندش که در آب افتاده بود دعا کرد تا خدا نجاتش بدهد و گفت که او از اهل من است. خدا فرمود که او از اهل تو نيست و غير صالح است، از من چيزي نخواه که به آن علم نداري. فکر نکنيد تا خدا چيزي را به شما نداد آدم بدي هستيد، گاهي اوقات به مصلحت نيست و نمي دهد. همين جا هم که به مصلحت نيست عوضش را مي دهد. پس همين دعا کردن هم فايده دارد. خدا به انسان چيزي را بعوض اين دعا مي دهد که وقتي انسان بعداً مي فهمد خدا را شکر مي کند و خدا چيزي بالاتر از آن را مي دهد. خود خواستن ثمره دارد حتي اگر به مصلحت شما نباشد. هيچ دستي که بر در خانه ي خدا بلند مي شود، خالي برنمي گردد. امام صادق (ع) مي فرمايد: هر دستي که به طرف خدا بلند مي شود خدا حيا مي کند که آن را خالي برگرداند. مي گويند که وقتي دست تان را بالا برديد به صورتتان بکشيد چون خدا در اين دست شما چيز گذاشته است و دست شما خالي برنگشته است. گاهي موقع مصلحت است ولي زمانش الان نيست. حضرت موسي و هارون هلاکت فرعون را از خدا خواستند و خدا گفت که دعايتان مستجاب شد و چهل سال بعد دعايشان مستجاب شد. خدا دعايشان را با تاخير مستجاب کرد. گاهي دعاي ما تاخيرش به صلاح ما نيست و الان بايد اجابت شود يعني في نفسه خوب است مثل اينکه مي گوييم خدايا اين نماز را از ما قبول کن. مثلاً مي خواهي زيارت بروي و از خدا زيارت با معرفت را طلب مي کني اين خوب است. خواسته چيز خوبي است ولي ممکن است که من راهش را نرفته ام و ظرفيتش را ندارم. اگر من قبل از نماز تلاشي براي آن نکرده ام به همان ميزان مزد من است. من هر کاري دلم خواسته بيرون از نماز کرده ام و حالا نمازي مي خواهم که با حضور قلب باشد و درحد اولياءالهي باشد، خدا مي فرمايد که اين عدل است که من به تو بدهم که کاري نکردي و به کسي هم که زحمت کشيده باز اين را بدهم. اينجا خواسته چيز خوبي است ولي من بايد ظرفيت آنرا از قبل از نمازم پيدا کنم، بايد کارهايي کرده باشم و مراقبت هايي داشته باشم. خواسته خوب است ولي راهش اين نيست. تلاشي بايد صورت بگيرد. عالم براي رسيدن به مقاصدش فرمول دارد و اگر انسان از راه آن فرمول نرود و آن سعي که وظيفه اش بوده انجام ندهد و بخواهد مجاني چيزي گيرش بيايد اين امکان ندارد. حضرت موسي مريض شد. گفتند که فلان گياه اين بيماري را برطرف مي کند. موسي گفت که من دعا مي کنم و شفا پيدا مي کنم. مدتي گذشت و شفا پيدا نکرد. خطاب رسيد که اي موسي تو مي خواهي با توکل خودت حکمت ما را باطل کني. ما آن گياه را حکيمانه خلق کرده ايم. بايد از اين مسير شفا را پيدا بکني. بدون طي کردن مسير اين را از ما مي خواهي، فرمول عالم را انجام نداده اي. شتر فردي مرض پوستي گرفته بود و به حضرت امير (ع) گفت دعا کن و حضرت گفت که کنار دعا دارويي هم بزن. دلايلي هست که دعاي بعضي ها مستجاب نمي شود با اينکه آدمهاي خوبي هستند. مثلاً کسي در خانه اش نشسته باشد و بگويد که خدايا رزق من را بده. کسي احياناً همسايه ي بدي دارد و دائم نفرين مي کند، اين مستجاب نمي شود. راه دارد و مي تواني کارهايي انجام بدهي و دست خودت است. يکي توسعه ي رزقش را مي خواهد در حالي که اسراف کرده و آن چيزها را از دست داده است. آن فرمول را انجام نداده و آن وظيفه اي که بايد انجام مي داد و تلاشي که از او خواسته بودند نکرده و مي خواهد نتيجه گيرش بيايد. مثلاً براي درمان شهوات اگر براي جوان باشد که ما به دستور دين مان که ازدواج است عمل نکرده ايم و کار را سخت کرديم. اگر بفرض اين درمان برايش فراهم نبود مُسَکن هايي براي آن هست که مي تواند استفاده بکند. اگر شخصي از محيط هاي تحريک آلود دوري بکند و چشم را که او را تحريک مي کند دائماً حفظ بکند حتي کاري بکند که جلوي تخيلاتش را هم بگيرد مثلا ً خودش را مشغول کاري بکند. گاهي افراد مراقب چشم خودشان هستند ولي تخيلاتشان دائم کار مي کند و آنها را تحريک مي کند. اينها مُسکن هايي است تا آن درمان که ازدواج هست برايش فراهم بشود. حالا کسي که اين مراقبت ها را انجام نمي دهد و روي خودش آتش مي ريزد و بعد از خدا گله مي کند که چرا من از تو مي خواهم و نمي شود. حالا در دعا کردن ما بايد اصرار بکنيم يا نه؟ در روايت داريم که خدا کسي که در دعا اصرار مي کند دوست دارد. اصرار در دعا داشتن به اين معناست که انسان براي خواسته اش زياد در خانه ي خدا برود اما خواسته اي را بر خدا تحميل نکند. به زور براي خدا تعيين تکليف نکند مثلاً خدايا حتماً بايد به من پسر بدهي. خدا خواستن را گفته نه خواسته را. مصداق را براي خدا تعيين تکليف نکنيم. اين خوب است که انسان از خدا خيرش را بخواهد و اصرار کند يعني آنچه که خير من هست در فرزند، رزق، ازدواج و شغل را بده ولي بگوييم حتماً بايد فلان جا بايد استخدام بشوم. گاهي براي خدا خط نشان مي کشند و تعيين تکليف مي کنند. اگر خيرش در اين است او را شفا بده، ما واقعاً اين را مي خواهيم. وقتي خدا چيزي را به ما نداد گله مند نشويم و اين نشانه ي اين است که ما براي خدا تعيين تکليف نکرده ايم. کارها را به خدا بسپاريم. در شان نزول آيه 75 سوره توبه آمده است که شخصي نزد پيامبر آمد و گفت که من مي خواهم پولدار بشوم و گوسفنداني داشته باشم. پيامبر فرمود که اين فقر با شُکر براي تو بهتراست. اصرار کرد و پيامبر هم براي او دعا کرد. او پولدار شد و نمي توانست در تمام نمازهاي جماعت شرکت کند و کم کم اصلاً مسجد نيامد. زمان جمع آوري زکات فرا رسيد و پيامبر فردي را فرستاد تا از او زکات بگيرد و او مانع زکات شد. پيامبر گفت واي بر او. در طلب خير دعا بکنيم و اصرار بکنيم ولي تعيين تکليف براي خدا نکنيم.

سوال: صفحه 35 آيات 224-220 سوره بقره را توضيح بدهيد؟

پاسخ: در شان نزول آخرين آيه اين سوره آمده است که يکي از اصحاب پيامبر عبدالله بن رواحه يک اختلافي بين داماد و دخترش اتفاق افتاده بود. قسم خورد که وارد زندگي اين ها نشود و کاري نداشته باشد که اين آيه نازل شد که براي اصلاح خير بين مردم قسم به خدا را مانع قرار ندهيد. خدا را دست آويز نکنيد که جلوي خيرات گرفته بشود. گاهي ما از راه مقدسات وارد کار خير نمي شويم. وقتي شما مي خواهيد يک کار خوب را ترک بکنيد اين رجحاني ندارد که اين قسم نافذ باشد و انسان پايبند آن باشد.

سوال: دعاي اداي قرض را بگوييد.

پاسخ: شيخ بهايي در کتاب اربعين نقل کرده است و در کتاب بحار هم وجود دارد که پيامبر فرمود: اگر کسي بدهي و قرضي داشته باشد ايندعا را بخواند: اللهم اَغنني بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصيتک و بفضلک عن مَن سِواک.

سوال: توسل به امام زمان (عج) چه خصوصياتي دارد؟

پاسخ: امام زمان (عج) الان امام حي ماست و تمام الطاف الهي و رحمتهاي الهي و فيض هايي که از طرف خدا به ما مي رسد، فيض هدايت، علم، شفا و عنايت، طبق آثار ديني ما از کانال حجت خدا و اما زمان (عج) به ما مي رسد حتي اگر ما به امامزاده اي متوسل مي شويم از کانال امام زمان (عج) به ما مي رسد بدون اينکه ما توجه داشته باشيم. يعني شما به امام حسين (ع) توسل کرده ايد اما از کانال امام زمان (عج) داده مي شود. يعني آنها از اين امام که واسطه ي فيض اين زمان هستند لذا حساب ويژه اي دارند و از اين جهت ما مي گوييم بايد نسبت به اين بزرگوار يک ارتباط خاص پيدا بکنند. سلام روزانه به امام زمان (عج) را فراموش نکنيم. اگر برايتان مقدور است دعاي عهد را بخوانيد و اگر مقدور نيست بعد از دعاي ندبه هم سلامي هست و اگر اين هم نشد با زبان خودمان سلام کنيم و بگوييم به ما کمک کن که در عهدمان با شما ثابت قدم باشيم. حالا چطور معرفت مان را بيشتر کنيم؟ معرفت چيزي است که بايد از طرف خدا داده بشود. دعايي از امام صادق است که در زمان غيبت زياد بخوانيد که در دعاي غيبت امام زمان بعد از دعاي عاليه المضامين آمده است و از خدا معرفت بخواهيد و ما بايد زمينه اش را فراهم کنيم و بر عهد خودمان پا برجا باشيم و اعمال مورد رضايت آن بزرگوار را انجام بدهيم.

سوال: آيا توسل به غير از معصومين اشکال دارد؟

پاسخ: ما روايات زيادي داريم که مي گويند که به غير از معصومين بزرگاني هستند که مي توانند شفاعت بکنند. کسانيکه در دنيا سبب خير بوده اند چون تا کسي در اينجا سبب خير نباشد در آن دنيا نمي تواند شفاعت کند مثل علما، شهدا، پدر و مادر مومن، اين ها کساني هستند که مي توانند شفيعان روز قيامت باشند. آقاي شيخ آملي مي فرمودند که گاهي من مشهد مي روم حاجتم آنجا داده نمي شود و به حضرت عبدالعظيم حواله مي شود و اينجا استجابت مي شود. براي اينکه امام زاده ها احيا بشوند، اين بزرگواران گاهي اوقات شفا دادن را به زير دستانشان مي دهند که از اين راه مردم نذرشان را بگيرند. برايش فراهم بشود.

گفت يک پلک زدن غافل از آن ماه نباشد                          شايد که نگاه کند و آگاه نباشد.