برنامه سمت خدا
- حجت الاسلام والمسلمين عالي
-راههاي نفوذ شيطان
89-07-04
مي گفت از آن همنشين ها نيست که با يک تشر ساده، با يک قهر و يک نه رو درباسي بره و قهر کند و ديگه برنگردد، از در که بيرونش کنيد از پنجره مي آيد تو، دلخوري اصلاً توي کارش نيست تمام لعنت هاي خدا را هم که يکجا نثارش کنيد انگار نقل و نبات تعارفش کردي لبخند مي زند و دستش را دراز مي کند و اصلاً همين خونسردش است که آدم کفري مي کند کفري هم که شدي يک ليوان آب خنک دستش مي گيرد و مي آيد سمتت و براي من که حواسمون نيست که ليوان آب را داريم از دست کي مي گيريم شروع مي کند به وسوسه يک بار دو بار سه بار بستگي به آدمش دارد اما مهم اين است که اصلاً خسته نمي شود و خستگي در کارش نيست. روزي يک گناه ريز و نديدني يا به قول امروزي ترها يک نانوگناهم هم که بازاريابي کند و کاسبي کند کلاهش را مي اندازد سمت آسمان، همان جايي که يک روزي بوده و حالا اخراجش کردند.
سوال: در مورد حربه ها و سياست هاي شيطان براي نفوذ در انسان توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ: يکي از خطرناک ترين راهزنان دين مخصوصاً در آخر الزمان شيطان است که با تمام لشکريان و قواي خودش سعي مي کند انسان را به انحراف بکشاند. شيطان مي داند که در آخر الزمان دارد به اجل خودش نزديک مي شود و به آخرين فرصت هاي خودش مي رسد. در قرآن داريم که وقتي شيطان از بهشت رانده شد، از خدا خواست که تا قيامت به او مهلت بدهد. خدا فرمود: من تا وقت معلومي به تو مهلت مي دهم. در بعضي از روايات وقت معلوم را زمان ظهور دانسته اند و آن زمان وقت شيطان تمام مي شود. موقع ظهور و رجعت ائمه که دين گسترش پيدا مي کند، موانع دين که يکي شيطان است کم مي شود. بعد از شيطان هنوز هواي نفس است که باعث تحريک انسان به گناه بشود. البته گناهاني که بطور فراگيري ظلمي را بوجود نياورند زيرا آن زمان، زمان عدل است. شيطان بعنوان يک عامل بيروني که براي انسان دو راهي خير و شر درست مي کرد، وقتي خود انسانها خير و عبوديت را انتخاب کردند فلسفه ي وجودي شيطان از بين مي رود. شيطان در آخر الزمان تمام دست و پاهاي آخر خودش را خواهد زد و هر چه تير دارد رها مي کند. اصلي ترين کار شيطان وسوسه و دعوت به شر، آلودگي ها، انحراف از دين و ديانت است منتها براي اينکه اين دعوت شيطان مورد پذيرش قرار بگيرد و انسانها او را به خانه ي خودشان راه بدهند شيوه ها و ترفندهايي دارد. او مي داند که انسانها براحتي شر را قبول نمي کنند بنابراين ترفندهايي دارد که زشتي ها را بقبولاند و وارد زندگي مردم بکند. يکي از شيوه هاي شيطان تزيين است يعني زشت را زيبا جلوه دادن، بدي و آلودگي را خوب نشان دادن تا انسانها آنرا قبول بکنند زيرا انسانها فطرتاً از زشتي ها بدشان مي آيد. وقتي شيطان بدي را به شکل خوبي ها جلوه داد و منکر را به شکل معروف جلوه داد، چه بسا با توجيحي که براي انسان در مورد کار زشت صورت مي گيرد موجه مي شود و کار را انجام مي دهد. يکي ديگر از ترفندهاي شيطان تحقير کردن و کوچک شمردن گناه است. يعني شيطان وسوسه مي کند که اين گناه چيزي نيست. يکي ديگر از ترفندهاي شيطان سياست گام به گام و تدريجي جلو آمدن است که در قرآن به خطوات تعبير شده است. شيطان در به انحراف کشاندن انسان خيلي صبور است. اميرالمومنين (ع) فرمود: شيطان دين شما را گره گره باز مي کند. خيلي آرام و آهسته نفوذ پيدا مي کند. کساني که در اعمال خودشان مواظبت ندارند ممکن است که سرباز و اسير شيطان بشوند. شيطان کسي را نمي کشد بلکه اسير مي گيرد. شيطان مي خواهد يار درست کند. شيطان در ابتداي کار کسي را دعوت به بت پرستي يا فحشا يا دزدي نمي کند. مخصوصاً در انسانهاي متدين مي داند که اين دعوت ها جا نمي افتد. او ابتدا يک زاويه انحراف کوچکي در زندگي درست مي کند. مثلاً شيطان انسان را نسبت به امور شبه ناک بي اعتنا مي کند. مثلاً اين غذاي شبه ناک چيزي نيست يا اين حرف نمي دانم غيبت است يا نه ولي چيزي نيست. احتياط نکردن و لبه ي پرتگاه راه رفتن، اگر کسي به بي قيدي به مشتبهات و لبه پرتگاه راه رفتن عادت بکند، شيطان يک قدم جلو مي آيد. در قدم بعدي شيطان گناهان صغيره را کوچک مي کند. مثلاً يک شب که هزار شب نمي شود و اين کار به کسي ضرر نمي زند و بعد کم کم انسان بزرگترين گناهان را انحام مي دهد. ما در تاريخ مي بينيم که بعضي انسانها، افراد بدي نبوده اند ولي از جنايتکارترين انسانها شده اند. مثلاً عبدالملک مروان که از خلفاي بني اميه بود زماني به کبوتر مسجد معروف بود. او وقتي به خلافت رسيد خيلي کشتار کرد. او مي گفت: زماني اگر من مورچه اي را مي کشتم وجدانم آسوده نبود ولي الان آدم مي کشم و اصلاً ناراحت نيستم. او در عرض يک شب به اين مرحله نرسيده است. اين افراد درونشان کم کم پوک شد و شيطان در آن جاي گرفت. شمر زماني جزو سربازان اميرالمومنين (ع) بود. شمر در جنگ صفين زخمي شد. چه اتفاقي افتاد که او آنقدر سقوط کرد که جزو جلادهاي کربلا شد؟ اين اتفاق تدريج مي افتد. انسانها در اول خوب بدنيا مي آيند ولي بتدريج قاتل مي شوند. اميرالمومنين (ع) در خطبه ي 7 نهج البلاغه مي فرمايد: شيطان در بعضي افراد تخم گذاري مي کند. جوجه هايش را پرورش مي دهد و آرام آرام آنها را بزرگ مي کند. در حدي که اين افراد بلند گو و ديده بان شيطان مي شوند. يعني شيطان در او نفوذ کرده است. يکي ديگر از راههاي شيطان اين است که به تناسب روحيات هر کس در او نفوذ مي کند. او روانشناس بسيار ماهري است. او از نقاط ضعف انسانها وارد مي شود و کار خودش را انجام مي دهد. سوره ي اعراف آيه 17 مي فرمايد: ثم لآتينهم من بين أيديهم ومن خلفهم وعن أيمانهم وعن شمائلهم ولا تجد أكثرهم شاكرين: سوگند به خدا در جهت انحراف بندگانت از هر چهار جهت وارد خواهم شد و با وسوسه و شبهات و ايجاد شک آنان را به جايي مي رسانم که مطيع و شاکر خدا نباشند. شيطان از چهار طرف مي آيد. اين چهار طرف، جهت جغرافيايي نيست. شيطان وارد روح و جان انسان مي شود و روح انسان مجرد است. اين چهار جهت کنايه است. اينکه شيطان از جلو مي آيد يعني آخرت که در جلوي ما است را کوچک نشان مي دهد. مثلاً اگر فرد گناهي انجام داد مي گويد: بعداً توبه مي کني. يعني آخرت را نسيه مي بيند و فکر مي کند که خيلي فرصت دارد. علامه طباطبايي در تفسير الميزان مي فرمايد شايد معناي از جلوي اين باشد که شيطان در آرزوهاي انسان تصرف مي کند يعني آرزوها را در انسان بزرگ مي کند و انسان براي رسيدن به اين آرزوها دست به هر کاري مي زند. شيطان براي بعضي ها از راه پشت سر مي آيد يعني از راه دنيا که انسان بعد از مرگ آنها را پشت سر مي گذارد مثل مال دنيا و فرزند. اينکه شيطان از سمت راست و چپ مي آيد. سمت راست کنايه از خوبي ها و سعادت است و سمت چپ کنايه از بدي هاست. شيطان براي بعضي ها از راه عبادات و خوبي ها وارد مي شود. شيطان بعضي ها را وسوسه مي کند که در عبادات زياده روي کنند و وقي انسان فوق حد ظرفيت خودش کار کند زده مي شود يا انسان دچار عُجب مي شود. گاهي شيطان از راه تدين وارد مي شود و فرد را دچار وسواس در طهارت و عبادات ديني مي کند. گاهي شيطان هواها را بصورت دين قالب مي کند. اينها شيوه هاي نفوذ شيطان است.
دو راه براي مبارزه با شيطان است پايين پيشاني سجده و بالا دست قنوت.
سوال: ما چکار کنيم که نقطه ضعف هاي ما راه نفوذ شيطان نباشد؟
پاسخ: کسي که لجاجت، حسادت، تکبر، سوء ظن و ... دارد، اينها نقطه ضعف است. شيطان حس مي کند که از طريق اين نقطه ضعف ها مي تواند وارد بشود. شيطان فردي که در عالم قدس مسيري را گذرانده است و بر افراد احاطه دارد. البته شيطان روي انسان تسلط ندارد که کسي را به زور به راهي ببرد. شيطان در مي زند و خودش را دعوت مي کند ولي ما در را به روي او باز مي کنيم. ان دعوتکم فاستجبتم (سوره ابراهيم-آيه 22). وقتي ما در را باز مي کنيم در واقع همان نقطه ضعف هاي ماست. انسان وقتي خشمگين مي شود عقلش کار نمي کند و هر کاري مي کند و شيطان از همين جا وارد مي شود. يکي از ياران خوب امام رضا (ع) به امام گفت: من مدتها از خدا حاجتي مي خواهم که به تاخير افتاده است و در دلم از خدا گله مند هستم. امام فرمود: مواظب باش که شيطان از اين طريق وارد نشود و تو را از رحمت خدا مايوس نکند. اين صفت جاپاي شيطان است. شيطان به حضرت نوح گفت که من در سه جا به انسان خيلي نزديک مي شوم: وقتي که انسان دچار خشم و غضب مي شود، جايي که انسان قضاوت مي کند و زماني که با نامحرمي تنها قرار مي گيرد. اين نقطه ضعف هايي است که ما مي توانيم در اختيار شيطان قرار بدهيم. ما بايد سعي کنيم که اين نقطه ضعف ها را معالجه کنيم. اگر انسان خودش را زير ذره بين بگذارد بدي هاي خودش را مي فهمد. انسان ممکن است که بيماري خودش را نداند ولي علائم آنرا مي بيند و مي فهمد که تعادل جسمي ندارد. بيماري هاي روحي هم همين طور است. هفتاد صفت بعنوان جنود (لشکر) شيطان در انسان وجود دارد مثل حسد، کينه، خشم و ... . کتابهاي اخلاقي مفيد شامل کتاب شرح حديث جنود عقل و جهل نوشته ي امام خميني (هشتاد صفحه ي اول را نخوانيد) و کتاب قلب سليم نوشته ي شهيد دستغيب است. ما مي توانيم کتاب هاي اخلاقي را کم کم بخوانيم و به آن عمل کنيم تا اين خصوصيات در وجود ما جا بيفتد. ما بايد نقطه ضعف هاي مان را از بين ببريم تا شيطان از آن راه وارد نشود.
روايت: هنگامي که رسول خدا (ص) به نبوت رسيد سپاهيان شيطان هراسان دور او جمع شدند و گفتند پيامبر آخر زمان مبعوث شده چه کنيم نگرانيم. ابليس گفت آيا امت او به دنيا علاقه دارند؟ گفتند: آري. گفت غصه نخوريد اگر بت پرستي نمي کنند مهم نيست آنها را تنها به سه کار وادار کنيد: تحصيل مال از راه حرام، مصرف کردن آن در حرام و نپرداختن حقوق واجب الهي. خداي من اگر خلايق به حلال تو قناعت مي کردند شيطان را اين چنين چيره بر خويش نمي يافتند. به غناي ما در حلالت، بازار شيطان را کساد کن.
سوال: آيا درست است که شيطان هنگام مرگ و احتضار مي خواهد دين انسان را از او بگيرد. راهنمايي بفرماييد.
پاسخ: آخرين مرحله اي که شيطان مي داند انسان از دست او خارج مي شود هنگام مرگ است. بعد از مرگ دست شيطان به آنجا نمي رسد. شيطان در آن لحظه ي حساس همه ي سعي خودش را مي کند. در هنگام مرگ براي انسان وحشتي بوجود مي آيد زيرا انسان مي خواهد به دنيايي قدم بگذارد که به کارهاي او رسيدگي مي کنند و از طرفي در اين هنگام براي انسان حسرتي وجود دارد زيرا دارد تعلقات خودش را از دست مي دهد. از طرفي بخاطر ناشناخته بودن مسير يک سردرگمي براي او وجود دارد. اين اتفاقات براي کساني مي افتد که از قبل خودشان را آماده نکرده بودند. قرآن لحظه ي آخر زندگي انسان را سکرات موت (حالت مستي و گيجي) مي گويد. شيطان در اين حالت وارد مي شود و مي خواهد يک جوري کفر او را در بياورد و کفر را به زبان يا دل انسان جاري بکند. شيطان تعلقات انسان را جلوي چشمش جلوه مي دهد. شيطان مي خواهد کاري بکند که شخص ناراضي بشود. در آميزه هاي ديني داريم که کساني که در اطراف فرد محتضر هستند عقايد را به او تلقين بکنند. امام صادق (ع) مي فرمايد: شيطان در هنگام مرگ انسان، ياران خودش را مي آورد که در دل فرد شک بيندازد و او را به کفر بکشاند. وقتي شما در کنار محتضر قرار گرفتيد شهادتين را تلقين کنيد تا از دنيا برود. اين نشان دهنده ي اين است که در آن هنگام حتي بديهيات دين هم مورد حمله ي شيطان قرار مي گيرد. کسي که با خدا و دين کاري نداشته و جا پا براي شيطان گذاشته است، سعي شيطان در اين است که ايمان آنها را بگيرد. همه ي انسانها مي خواهند به بهشت بروند ولي در لحظه ي آخر هست که شيطان خوب و بد را از هم جدا مي کند و نشان مي دهد که عقايد چه کسي واقعي است. کساني که يک عمر در مسير بندگي بوده اند و حتي ممکن است که اشتباهاتي را داشته اند ولي در لحظه ي آخر دست آنها گرفته مي شود. در وسائل الشيعه داريم که حضرت عزرائيل مي گويد که من پنج نوبت نماز آنها را مي بينم اگر آنها مواظب نمازهاي پنج گانه شان بوده اند من خودم براي آنها تلقين مي خوانم. امام صادق (ع) مي فرمايد: شيطان هنگام مرگ نزد دوستان ما مي آيد کساني که در مسير بندگي بوده اند و مي خواهد آنها را فريب بدهد تا دين آنها را بگيرد. خدا جلوي او را مي گيرد. اين همان کلام خداست: يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ (سوره ابراهيم-آيه 27): خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مي دارد. خدا با يک گفتار محکم در دنيا و آخرت او را نگه مي دارد. فرزند علامه ي حلي توصيه ي زيبايي دارد. فخر المحققين مي گويد که يک بار صادقانه اعتقادات خودتان را در نظر بياوريد و به خدا بسپاريد. خدايا من اعتقاد دارم که تو يکي هستي و پيامبر تو آخرين است و ... من اينها را امانت پيش تو مي گذارم، اينها را در هنگام مرگ به من برگردان. اين دعاي عديله اي است که در مفاتيح آمده است. سعي کنيد که يک بار اين دعا را بخوانيد. در آخر اين دعا اعتقادات را به خدا بسپاريد که او هنگام مرگ به شما برگرداند. فردي نزد امام صادق (ع) آمد و گفت که ياران شما مي گويند: ايمان دو جور است يکي ايمان ثابت و ايمان هاي ظاهري و صوري که زايل مي شود. آن فرد سوال کرد که من چکار کنم که ايمان من ثابت بماند حتي لحظه ي مرگ. امام فرمود اين دعا را زياد بخوان: رَضيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ نَبِيّاً، وَ بِالإِسْلامِ ديناً ...که تعقيبات مشترکه ي نماز است. اميرالمومنين مي فرمايد: براي دفع شک و تثبيت ايمان و بدست آوردن اطمينان و يقين آيه صخره يعني آيه 54 تا 56 سوره ي اعراف را هفتاد مرتبه بخوانيد. مرگ هر کسي همرنگ خودش است. اگر مرگ من زشت بود خودم زشت هستم. مرگ هر کس اي پسر همرنگ اوست، پيش دشمن، دشمن و با دوست، دوست.
سوال: در مورد راههاي مقابله با شيطان توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ: تنها راه مقابله با شيطان استعاذه ي عملي است يعني انسان به خدا پناه ببرد. اگر درنده اي در بيابان به شما حمله کند اگر شما بايستيد و هزار بار بگوييد که به قلعه پناه مي برم فايده اي ندارد شما بايد عملي اين کار را انجام بدهيد. پناه بردن به خدا اين طور است که اولاً ما بايد نقطه ضعف ها را کنار بگذاريم و خودمان را معالجه بکنيم و ثانياً به دين خدا پناه ببريم. اول نماز و عبادات و موقع بيرون رفتن از خانه اعوذ بالله بگوييم. بسم الله الرحمن الرحيم و الله اکبر ذکر بزرگ خداست که شيطان را طرد مي کند. کساني که نماز را سبک مي شمارند شيطان بر آنها چيره مي شود. مهمترين کار استعاذه ي عملي است و در کنار آن گفتن ذکرهايي مثل لاحول ولا قوه الا بالله و صلوات زياد فرستادن و قرآن خواندن در خانه و دادن صدقه است.